12.07.2015 Views

ﻋﺎﻗﺒﺖ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺩﺭ «ﺧﺎﻧﻪ ﻛﺎﻏﺬﻱ»

ﻋﺎﻗﺒﺖ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺩﺭ «ﺧﺎﻧﻪ ﻛﺎﻏﺬﻱ»

ﻋﺎﻗﺒﺖ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺩﺭ «ﺧﺎﻧﻪ ﻛﺎﻏﺬﻱ»

SHOW MORE
SHOW LESS
  • No tags were found...

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

نگاهي به فيلم ‏«به رسم خنده هاي گذشته»‏ به بهانه پخش از برنامه سينما 5فداكاري هاي معكوسسينما در قابفيلم ‏«به رسم خنده هاي گذشته»‏ ridevano) (Cosiداستان تلخ و شيرينياستاز دوستي،‏ فداكاريو وفاداري برادرانه كه همچنين قصد دارد شرايطاجتماعي كشور ايتاليا را حين دوران دگرگوني اشكه منتهي به از دست رفتن معصوميت ها مي شودترسيم كند.‏ داستاناين فيلمبين سال هاي پايانيدهه 1950 تا سال 1964 ميلادي مي گذرد؛ دورانيكه در كشورايتاليا هنوز آثارياز ويراني هاي پسازجنگ جهاني دومباقي مانده،امابا وجود مشكلات،‏اين كشوربه سوي صنعتي شدن و رفع ضايعاتاجتماعي ناشي از جنگ خيز برداشته است.‏ در اينفيلم هم مثلاثر ديگرياز جياني آمليوي كارگردان،‏با نام ‏«لامريكا»،‏ شاهد فيلمي هستيم كه ماهرانه ودقيق ساخته شده و درباره روياهاي مهاجراني استكه سوداي دنياي جديدياز فرصت ها را در سرمي پرورانند.‏جياني آمليو،‏ يكي از بهترين كارگرداناني استكه اكنون در ايتاليا فيلم مي سازد.‏ آمليو در فيلم هايشادراكبصري فوقالعاده اي رابهنمايش مي گذارد.اوبراي هر صحنه فيلمش طراحي هايي دقيق دارد كه بهآنها عمق و زيبايي مي بخشد و همين موجب مي شوداو را متمايزاز فيلمسازان ديگر سينمايايتاليايامروزبدانيم.‏ او رويكردي همراه با حساسيت و حسهمدردي با شخصيت هايش دارد و همين موجبمي شود كه معمولا اين شخصيت ها در مواجهه باتماشاگران هم جواب بدهند.‏ يعني تماشاگران نيزبااين شخصيت هااحساس همدردي،‏ همراهي وهمذات پنداري كنند؛امابه عقيده ديويد روني،‏ منتقدفيلم نشريه ورايتي،‏ فيلم به رسم خنده هاي گذشتهيكايراداساسي دارد:‏ مضموناين داستان كه هستهمركزي احساسي آن را به نمايش مي گذارد،‏ در همانصحنه هاي اوليه برملا و بقيه فيلم رها مي شود.‏ بعد ازاين،‏ فيلم در حاليبه جلو حركت مي كند كه مقصديندارد،بنابراين در جا مي زند و مرتب موقعيت هاييمشابه را تكرار مي كند.‏ ديويد روني معتقداستاينايراد موجب شده فيلم ساختمان مشكل داريداشته باشد،‏ به شكلي افراطي كشدار شود و فاقدسياليت روايي باشد.‏فيلم به 6 قسمت با عنوان بندي هاي مختلفتقسيم شدهاست.ابتداي هر قسمت،‏ تاريخيازيك روز در فاصله سال هاي 1958 تا 1964 مي آيد.‏فيلم با سكانسي شروع مي شود كه جيوواني،‏ مردبي سواداهل سيسيل درايستگاه توريناز قطار پيادهمي شود.‏ مانند فيلم قبلي اش،‏ لامريكا،‏ آمليو در اينجاهم مهارت فوق العاده اي در كارگرداني صحنه هايبسيار شلوغاز خودنشان مي دهد.‏ دراين سكانسشاهدانبوه خانواده هاي فقير جنوبايتاليا هستيمكه به شهر صنعتي پررونق شمال هجوم آورده اند تابتوانند كاري پيدا كنند و بالا خره مزه خوشبختي رادر زندگي شان بچشند.‏برادر جيوواني،‏ پيترو هميناواخر ساكن تورينشده و در مدرسه ثبت نام كرده است.‏ بسرعت بعد ازتجديد ديداراين دوبرادر معلوم مي شود كه جيووانيبراي پيترو برادري فداكار،‏ مهربان و از خود گذشتهاست.‏ او با برادرش مثل پسر خود رفتار مي كند.‏جيوواني تمام سرمايه مادي و معنوي خود را خرجمي كند تابرادرشبتواند درسبخواند،‏ معلم شودو آينده اي روشن در پيش رو داشتهباشد.اما پيترودر قبالاين همه،‏ تعهد والزامياحساسنمي كند.‏او چنداناهل درس خواندننيست ونمراتش همآن طور كه برادرش تصور مي كند،‏ بالاترين نمراتكلاسشنيستند.‏ وقتي جيووانييك روز مي خواهدبهمدرسه بيايد تا درباره وضع تحصيل پيترو از معلمشسوال كند،‏ پيترو مستخدم مدرسه را وامي دارد تا بهجاي معلم پيترو با جيوواني صحبت كند.‏ مستخدممدرسه هم همان جواب هايي را كه مطابقبا توهماتجيوواني درباره پيتروست،‏ به او مي دهد.‏ اين كه اوپسري درسخوان،‏ سختكوش وباهوشاست،اما تاابد نمي توان از واقعيات فرار كرد و به توهم و خيالدل سپرد.‏ بزودي بين 2 برادر درگيري هايي ايجادمي شود،‏ چون جيوواني مي فهمد برادرش آنقدرهاهم مايل به درس خواندن نيست.‏ بعد هم براي مدتيپيترو غيبش مي زند و جيوواني را در غم واندوهازعدمبرآورده شدن آمال و آرزوهايش در موردبرادرخود مي گذارد.‏ بازگشت پيترو براي ديدن برادرش،‏وقتي است كه پيترو توانسته تغييري عمده در زندگيخودايجاد كند وبه موفقيت هاي تحصيلي خوبيدست پيدا كند.اين در حالياست كه جيوواني درگيرمسائل ديگري است.‏ جيوواني در اين مدت توانستهصاحب پول و موقعيت اجتماعي مناسبي شود،‏ امااو اين موقعيت را از راه هاي معمول و قانوني طينكرده است.‏ جيوواني مرتكب قتلي مي شود و حالا،‏آن وقتي است كه موقعيت و جايگاه 2 برادر نسبتبه هم تغيير مي كند.‏ اگر تا جايي جيوواني براي پيتروفداكاري مي كرد،‏ اكنون نوبت پيتروست كه برايبرادر خود عمر و زندگي اش را فدا كند؛بنابراينممكناست كه در همان سكانس هاياول فيلمبهرسم خنده هاي گذشته مشخص شود كه موضوعفيلم فداكاري است،‏ اما فيلم حول اين موضوع،‏داستان خود رابا يك پيچش درست وبجا تعريفمي كند و در حين اين پيچش است كه مضمون فيلمشكل مي گيرد.‏ مضموني كه الزاما معني آن با موضوعمتفاوت است.‏مضمون فيلم،‏ دگرگوني هاي زندگي ‎2‎برادردر موقعيت ويژه ايتاليايبعداز جنگاست.‏دگرگوني هايي كه موجب مي شود 2 برادر در2 موقعيت متفاوت،‏ نقش هاي خود را در زمينهموضوع فداكاريبا هم عوض كنند.به گمانم،‏ خلطدو مبحث موضوع و مضمون موجب شده ديويدروني فيلم را حاوي مضموني بداند كه زود برملا وموجب درجا زدن فيلم شده است.‏ فيلم براي اينجاعوض كردن امروز 2 برادر زمينه چيني اي هم درگذشته كردهاست.‏ وقتي در رستوران،‏ جيووانيباپيترو خاطرات كودكي شان را مرور مي كند.‏ يكبارپيترو در كودكي زمين خورده وبه پدرش گفته كهجيووانياو رابا مشت زده و جيووانياز پدرشكتك خورده است،‏ اما بار ديگر كه جيوواني از جيبپدرش بي اجازه پول برداشته بوده،‏ پيترو تقصير را بهگردن گرفته بوده است.‏ در اينجا،‏ البته پيترو فداكاريچنداني نكردهاست،‏ چون مي دانسته پدرشاو رابيشتر از جيوواني دوست دارد و تنبيهش نمي كند.‏حالاانگار روزگار دارداز پيتروانتقام مي گيرد.‏ حالازمان فداكاري راستين پيترو براي برادرش است وزمان سوءاستفاده جيوواني از اين فداكاري راستين.‏زمانه دگرگون شده و زندگي در عكس جهتگذشتهبه جريانافتادهاست.بيهوده نيست كه نامفيلم به رسم خنده هاي گذشته است.‏ آن خنده ها بهرسم گذشته در زندگي آدم هاياصلي فيلم تكرارمي شوند.‏ فرقش اين است كه ديگر آنها همانخنده هاي شاد نيستند،‏ بلكه برعكس،‏ به زهرخندتبديل شده اند و شيريني شان به تلخي مبدل شدهاست.‏ شايد اين ويژگي زندگي همه آن آدم هاييباشد كه ايتاليا را در دوران جنگ جهاني دوم،‏ قبل وبعداز آن تجربه كردهباشند.بخصوص آن آدم هاييكه در سكانساول فيلماز قطار پياده مي شوند وخيلي هايشان هم نمي دانند در اين شهر غريب دركجا بايد پناه و منزلي بيابند.‏ پيامد چنان جنگ مخربو ويرانگري نمي تواند چيزي جزاينباشد،اما درچنين شرايطي براي اين كه زندگي ادامه پيدا كند،‏بعضي آدم ها مجبورند فدا شوند.بعضي مجبورندخنده را فراموش كنند يااگر مي خندند،‏ خنده شانديگربه رسم روزهاي گذشته نباشد.‏ تابهاين ترتيب،‏ديگراني كه باقيمانده اند بتوانند همچنان به رسمروزهاي گذشته بخندند.‏فيلمبه رسم خنده هاي گذشته،‏ چنان كه گفتيمنگاهي داردبه دورخيزايتالياي پساز جنگ جهانيدوم به سمت صنعتي شدن در فاصله سال هاي 1958تا 1964. آمليو،‏ كارگردان فيلم،‏ داستان فيلمش رابه ‎6‎بخش روايي تقسيم كردهاست.بهاين ترتيباو موفق شده تنها جزييات ضروري داستانش رادر اين 6 بخش ارائه دهد.‏ پس بخش هاي زيادياز زمان در اين محدوده تاريخي حذف شده اند و ماتنها شاهد حوادث بزرگي هستيم كه در اين فاصلهزماني در داستان رخ مي دهند؛ حوادثي كه موجبدگرگوني هاي عمده اي در زندگي دو شخصيتاصلي فيلم،‏ جيوواني و پيترو مي شوند،اما آمليواطلاعات مربوط به بخش غايب از لحاظ زماني درفيلم را دربافت لايه هاي دروني ترياز فيلم مي تند.‏اواين كار رااز طريق گفت وگوهاي دقيق و حسابشده،‏ ويژگي هاي نمادين رفتارهاي شخصيت ها وتغييرات در فضاسازي فيلمانجام مي دهد.‏ هريكاز 6 بخش فيلم با يك اتفاق اصلي شروع مي شود وپيامدهاي آن اتفاق تا پايان آن بخش دنبال مي شود وعكس ها:‏ yahoomovieنزديكبه پايان هربخش شرايطي مهيا مي شود كهبا يك اتفاق اصلي ديگر وارد بخش ديگري از فيلمشويم.‏ حاصل مونتاژ اين بخش ها،‏ نمايش قطعاتياز 2 زندگي است كه به طرز موثري نشان مي دهد كهچگونه 2 برادر از لايه هاي سطحي زندگي شان عبورمي كنند و به لايه هاي دروني تري از آن مي رسند.‏در يادداشت ديگري كه در آپولو مووي گايد دربارهاين فيلمنوشته شده،نويسندهبه ياد رابطه برادريبينجورج و هريبيلي در فيلم ‏«چه زندگي شگفت انگيزياست»اثر فرانك كاپراافتاده و شباهت هاياين فيلم هارا از اين 2 منظر يافته است.‏ جيوواني پول كمي راكهاز كارشبه دست مي آوردبرايبرادرش خرجمي كند تااو رابه مدرسهبفرستد.‏ جورج هم سفرجهاني اش را براي مدتي نامحدود به تاخير مي اندازدبراي اين كه از كار و تجارت خانوادگي شان حفاظتكند وبه هرياجازه دهدبه درس و مدرسه اشادامهدهد.‏ در هر 2 فيلم هم فداكاري هاي آدم ها شرايطسخت واسف باري را موجب مي شود.‏ در هر دوفيلم،‏ والدين متعلقبهنسل ديگري هستند،بنابرايندركشان از بچه هايشان چندان صحيح نيست،‏ درحالي كه 2 برادر متعلق به يك نسل هستند و تجاربيكه از زندگي كسب مي كنند به يكديگر شبيه تر است.‏پس درك بيشتري از هم دارند و بهتر مي توانند از هممراقبت كنند.‏اما بيش از اين،‏ فيلم به رسم خنده هاي گذشتهبه فيلم هاي گذشته تاريخ سينماي كشور سازنده اشنزديكاست.بيشاز همه،‏ فيلماز سنت هاي سينماينئورئاليستي يانو واقعگرايانه ايتاليا وام گرفتهاست.‏مثلاً‏ مي توانيم شباهت هايي را ميان رابطه پدر و پسرفيلم ‏«دزد دوچرخه»اثر ويتوريو دسيكا با رابطه2 برادر در فيلم به رسم خنده هاي گذشته بيابيم ياجامعه ايتالياي رو به صنعتي شدن پس از جنگدر بستر داستان هر دوي اين فيلم ها را مثال بزنيمكه فضاسازي هايشان را به هم شبيه كرده است.‏همچنين،اين فيلم به سياق فيلم هاي نئورئاليستياز شيوه فيلمبرداري عمق ميدان كه بسيار موردعلاقه آندره بازن،‏ منتقد و نظريه پرداز برجسته سينمابود،‏ سود برده است.‏ نوع روابط 2 برادر و ساختاراپيزوديك آن،‏ همچنين مي تواند ما رابه ياد فيلم‏«روكو و برادرانش»اثرلوكينو ويسكونتي بيندازدو...‏ بنابراين مي توان گفت نوع روايت پردازي جيانيآمليو در فيلم به ياد خنده هاي گذشته،‏ بيش از همهريشه در سنت هاي گذشته سينماي ايتاليا دارد.‏ آمليوهم در فيلمشنشان مي دهدبه آن سنت هابراي يكروايت داستاني مشابه چقدر وفادار است.‏فيلمبه رسم خنده هاي گذشته كهاين هفتهازبرنامه سينما 5 پخش خواهد شد در ژانر ملودرامساخته شده و محصول سال 1998 است.‏ در اين فيلم‎2‎بازيگرايتالياييبهنام هاي فرانچسكو جيوفريدا ‏(درنقش پيترو)‏ وانريكولو ورسو ‏(درنقش جيوواني)‏ درنقش هاي اصلي بازي مي كنند.‏محمد هاشميشنبه 25 دى 89/ قاب كوچك6

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!