12.07.2015 Views

ﻋﺎﻗﺒﺖ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺩﺭ «ﺧﺎﻧﻪ ﻛﺎﻏﺬﻱ»

ﻋﺎﻗﺒﺖ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺩﺭ «ﺧﺎﻧﻪ ﻛﺎﻏﺬﻱ»

ﻋﺎﻗﺒﺖ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺩﺭ «ﺧﺎﻧﻪ ﻛﺎﻏﺬﻱ»

SHOW MORE
SHOW LESS
  • No tags were found...

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

گزارشگزارشي از پشت صحنه يك تله فيلم پليسي معماييعاقبت زندگى در ‏«خانهكاغذي»‏ژانر پليسي از جمله موضوعات پرطرفدار درميان كارگردان هاي تلويزيونياست.‏ هيجان و جاذبهفيلم هايي كه با محوريت پليسي معمايي ساختهمي شود براي كارگردان هايي كه به فيلم اكشن علاقهدارند جالباست كه موجب شدهايننوع فيلم هاطرفداران زيادي در ميان توليدات تلويزيوني داشتهباشند.‏‏«خانه كاغذي»از جمله آثار پليسي معمايياست كهاين روزهابه قلم حامدافضلي و روياخسرونجدي و به تهيه كنندگي اسماعيل عفيفهدرحال توليد است.‏روياي كسب ثروتتله فيلم ‏«خانه كاغذي»‏ روايتگر قصه دزدي ازطلافروشياست كه طياين دزدي 3 خانوادهباوارد شدن جواهرات در زندگي شان دچار يك سريمشكلات و دردسرهايي مي شوند.‏ در اصل مي توانگفت » خانه كاغذي»‏ به نوبه خود قصه پررمز و رازيرا در 3 داستان موازي و در 3 مقطع زماني به تصويرمي كشد.‏به گفته محمود معظمي ‏(كارگردان اين اثر)‏‏«تله فيلم ‏«خانه كاغذي»‏ در حقيقت روياها وآرزوهاي جوانان براي ثروتمند شدن است.‏ خانه ايكه تا ابد پايدار نيست و روزي مي سوزد و خاكسترمي شود.»‏تاكنون فيلم هاي زيادي با موضوع حرص و طمعپايان ناپذير انسان در برابر پول ساخته شده است.‏محمود معظمي نيز با الهام از اين مضامين داستان‏«خانه كاغذي»‏ را پيش مي برد.‏بانگاهيبه پرونده كاري معظمي مي توان دريافتجزو معدود كارگردان هايي است كه در حين جوانيدر اغلب ژانرها تجربه كارگرداني داشته جز ژانرپليسي!‏تله فيلم ‏«خانه كاغذي»اگرچه يك تجربه جديددر ساخت ژانر پليسي معماييبراي او محسوبمي شود،امابا شناختي كهازاو داريم در هنگام ساختاثرش به موفقيت سا خته خود فكر مي كند.‏ محمودمعظمي كارگردان تله فيلم ‏«خانه كاغذي»‏ مي گويد:‏‏«متن ‏«خانه كاغذي»‏ مدت زيادي توسط حامدافضلي و رويا خسرونجدي زيرنظر آقاي عفيفه كارشد.‏ آقاي عفيفه نيز در كارهايشان وسواس زيادي بهخرج مي دهد.‏ او به حركت درست و منطقي توجهزيادي دارد و در تلاشاست درامبه درستي طي شود.‏معتقدم اين حساسيت ها نقطه قوت تله فيلم ‏«خانهكاغذي»‏ كه اولين كار پليسي معمايي من محسوبستون آزاددرنگيبر قاعده مندينمايش راديوييعجيب است كه نمايش راديويي،‏ ميان گونه هاي دراماتيك،‏ هنوزعرصه هاينامكشوفبسياري دارد.‏ هنوزبا تمام جد و جهدهاى علميهمچنان گوشه هاي سر به مهر و نكاويده بسيار دارد.‏هموارهبهنقلاز تئوريسين هاي عرصهنمايش راديويي و زيباشناسيراديو گفته ايم كه از نظر ساختمان (construction) ، نمايش راديوييبسياربه سينما شبيه تراست تابه تئاتر.اين ميانه قياساين دو مديومازمنظري ديگربهنتيجه اي عجيب و متفاوت مي رسد:‏ ‏«حد جسارت درنوآوري!»‏ عمراين دو گونه دراماتيك تقريبا يكياست.‏ سال تولدنمايشراديويي را 1924 مي دانيم و تولد سينماي داستانگو را 1903. اينك يكيبيش از 100 سال دارد و ديگري كمي كمتر از 100 سال.‏ اما طي اين قرنقواعد حاكم بر نمايش راديويي تنها 27 درصد تغيير يافته است و قواعدحاكمبر سينما حدود 70 درصد!اختلاف قابلاعتنايياست.‏ چرانمايشراديويي كمتر تغيير پذيرفته و سخت تر؟!‏ اينرسي قواعد درام راديوييبسياربالاتراست و در مقابل تغيير،‏ مقاومت شايانياز خودبروز مي دهد.‏مهم ترين دليلاين مقاومت،‏ پايه ريزي قواعدنمايش راديوييبراساسمي شود،است.‏ درواقعاميدوارم كار قابل قبولي رابراي مخاطب ارائه دهم.»‏وقتياز معظمي مي پرسيم دراين تله فيلم هم سعيداريد مثل شايد براي شما هم اتفاق بيفتد مفاهيماخلاقي را در لابه لاي قصه به بيننده انتقال دهيد درجواب مي گويد:‏ ‏«اين تله فيلمبا تنيده شدن سه قصهدر دل هم پيش مي رود و كليد تمام اين ماجراها وقاتل اصلي به دست سرگرد صبا پيدا مي شود.‏ در اينفيلم بيشتر به خود محتواي قصه و ماجرا مي پردازيم.‏دراين تلهبيشتر تصميم گيريبراي رسيدنبهاهدافبا گذر از راه درست يا نادرست را شاهد خواهيم بود.‏پيام اين داستان اين است كه از هر راهي نمي توانپولدار شد وبه آرزوها دست يافت.‏ دراصل تماشاگربا ديدن اين فيلم خود به خود به اين نتيجه گيري كليدست پيدا مي كند ونيازينيست كم كم و هدفمندپيام مان رابهبينندهانتقال دهيم.‏ همچنين آدم منفيداستان را منفي صرف درنظر نگرفتيم،‏ چراكه منفيبودنشبراثر زايش شرايط وبه خاطراشتباهاتو غفلت هاي اوست كه احساس ندامت مي كند وبازهم در پايان داستان شاهديم بازنده اصلي همانآدمي است كه تمامي اين خلاف ها را انجام داده و بهنقطه صفر و نابودي رسيده است.»‏آخرين وداع در كوهستان هاي شمال تهرانتصاويرلوكيشن پاياني در شمالي تريننقطهتهران نزديك به كوه ها در حال ضبط است.‏ اينلوكيشن آخرين وداع سرگرد صبا ‏(با بازي مهديسلطاني سروستاني)‏ با خانواده اش در آخرينمكان تفريحي آنهاست كه با فلاش بكي در خيالصبا شكل مي گيرد.‏ پروانه ‏(شهنوش شهباززاده)‏ وپيمان ‏(شادمهر رستمي)‏ پشت به دوربين در نوككوهيايستاده اند وبه دستور كارگردان دوربينبهآنهانزديك مي شود.‏ آنها روبه دوربين مي چرخند ولبخند مي زنند.‏ پيمان دست مادرش را مي گيرد وباهمدر افق دور مي شوند.‏ در نماي بسته صورت صبا درحالي كهاشك در چشمانش جمع شده را مي بينيمكه به آهستگي دوربين از او دور مي شود.‏بعد از اتمام اين پلان با مهدي سلطاني سروستانيگفت وگويي كوتاه انجام مي دهيم.‏سروستاني را بيشتر با نقش حاج بهزاد سريال‏«در مسير زاينده رود»‏ به ياد داريم؛ او چندي پيشدر تله فيلم ‏«بازجويي در كافه تهران»نقش سروانكاويانياز ماموراناداره آگاهي،‏ پيگير ماجراي قتلمشكوكي را ايفا مي كرد.‏اينبار نيز در تله فيلم ‏«خانه كاغذي»‏ نقش سرگرداداره آگاهي در بخش قاچاق طلا و عتيقه جات را باگريمي تقريبا شبيه كاراكتر قبلي اشبازي مي كند.‏به گفته خودش سنش جوان تراز گريمياست كهاز او شاهديم.‏ ‏«سرگرد صبا آدمي است كه قربانيوظيفه شناسي خودش شده و قاچاقچي هااو را تهديدكرده اند.بي توجهياوبه تهديدات خلافكارانباعثمي شود همسر و فرزندش رابراثر تصادفاز دستبدهد.»‏ اين را سروستاني مي گويد و ادامه مي دهد:‏غريزه و ناخودآگاه مخاطب است.‏ دريافت ويژگي هاي فضاي تخيليكه تنهابراساسنشانه هاي شنيداري شكل مي گيرد،‏ منوطبهانطباقداده هاي صوتي با تجربيات شنونده است.‏ اين تجربيات به تحصيلات،‏فرهنگ و طبقهاجتماعي شنوندهارتباطيندارد.ناخودآگاه مخاطببه هرقسم و شكلي كه باشد پذيراياين نشانه هاي عميقا طراحي شده خواهدبود يا در صورت بروز خطا آن را پس خواهد زد.‏ درست به همين دليلتغيير قواعد نمايش راديويي بايد بسيار كند و بطئي و محتاطانه باشد كهناخودآگاه شنونده آن را پسنزند.‏ در حالي كه سينما تغيير قواعد ديداريخود را مي تواندبه مخاطب تحميل كرده وي را آموزش دهد وبا خودهمراه كند.به تغييراتبصري موجود در آثار سينمايياز دهه ‎90‎نگاه كنيدو شباهتاين شيوهبصري رابا آثار كلاسيك سينمابسنجيد.‏ تغييراتفاحش اند،‏ اما مخاطب آن را پذيرفته و با ويژگي هايش همراه شده استو همينامرايجاد تغييراتبعدي را آسان تر مي كند.‏ عصارهاين چندسطر،‏ همين كه نمايش راديويي عرصه اي است شايسته مداقه و درنگو مكاشفه؛اما هر تجربه وايده جديد و فضايبديعيبايدبسيار نرم ومخملين و آرام آزمايش شده واردبدنه ساختماننمايش راديويي شود.‏جسارت در طول تاريخ هنر،‏ باعث تولد مكاتب و جريان ها و ژانرها ومهدى سلطانى در پشت صحنه فيلم تلويزيونى ‏«خانه كاغذى»/‏ عكس:‏ چاوش هماوندي‏«اينلوكيشن در اصل پيك نيك من با خانواده اماست.‏ اينجا قرار است آخرين ديدارم با آنها انجامشود.‏ خانواده ام تصميم دارند به مسافرات بروند ومنبراثر شرايط كاري نمي توانم آنها را همراهي كنم.‏متاسفانه در مسير سفر تصادف مي كنند و مي ميرند.»‏مهدي سلطاني سروستاني كه از سابقه دارانعرصه تئاتراست،‏ تاكنونبازي هاي متفاوتي راازاو در تلويزيون شاهدبوديم.با كمي ريزبيني درنوعبازياو مي توانبه خلاقيت و تكنيك هاي كلامياوپيبرد.‏ سلطاني درخصوصايفاي كاراكترهايشمي گويد:‏ ‏«قطعا هرنقشينمود پيدا كردنشبستگيبه نويسنده،‏ كارگردان و طراح گريم و...‏ دارد و اينخلاقيت ها همگي بستگي به اين شرايط و پارامترهادارد.‏ تاكنون سعي داشتم ازآنچه لياقت تماشاگراست كم نگذارم و در وهله بعدي نقش هايم شبيهحاج بهزاد در ‏«مسير زاينده رود»نشود.»‏سروستاني در پاسخ به اين سوال كه آيا شخصيتصبابه فيلمنامه وابستهاست يا خير؟ مي گويد:‏‏«خوشبختانه آقاي محمود معظمي در روندبهبودديالوگ ها دموكرات عمل مي كنند.»‏استانداردي در حد آثار بلند تلويزيونياسماعيل عفيقه مي گويد:‏ ‏«تله فيلم خانه كاغذياستانداردهاي خاص خودش را دنبال مي كند وازلحاظ محتواي داستاني همسو و در راستاي فيلم هايسينمايي بيان مي شود.‏ كاري پليسي با مضموناجتماعياست و مجموعهبازيگرانش كه كار رامتفاوت كرده است.‏ سعي داشتيم لوكيشن هايي رانيز كهانتخاب مي كنيم كاملا مناسب فضاي فيلمبودهو كاري كهبراي سريال هاي جدي تر چهازلحاظ نوعسا ختار و محتوا انجام مي دهيم،‏ براي خانه كاغذينيز در نظر بگيريم.»‏عواملتله فيلم«خانهكاغذي»عبارتنداز،تهيه كننده:‏اسماعيل عفيفه/كارگردان:‏ محمود معظمي/‏نويسندگان:‏ حامد افضلي رويا خسرونجدي/‏بازيگران:‏ مهدي سلطاني سروستاني ‏(صبا)،‏ رحيمنوروزي ‏(منوچهر)،‏ سحر قريشي ‏(مهناز)،‏ اميرمحمدزند ‏(محمود)‏ ‏،نگين معتضدي ‏(سپيده)و...‏دستيار اول و برنامه ريز:‏ محمد بدرلو/‏ مديرتصويربرداري:افشيناحمدي/‏ طراح گريم:‏ جلالموسوي/اجراي گريم:‏ مريم فقيري اكبراميري/‏صدابردار:‏ فرشيد كيوانمهر/‏ طراح صحنه و لباس:‏امير زاغري/‏ مدير توليد:‏ نعمت گودرزي چگيني/‏عكاس:‏ نازلي هروريپروانه صدقيچه و چه شده،اما دراين موردبخصوص لازماست تغييراز جزءبهكل حركت كند واين گونه گستره تاثيرگذار درام راديويي رابه عنوانآسان ترين درامبرايبرقراريارتباط در قرن هاي بعد و هزاره چهارموسيع تر كرد و اثرات آن را نيز تخمين زد.‏ايوب آقاخانيشنبه 25 دى 89/ قاب كوچك5

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!