12.07.2015 Views

ﻋﺎﻗﺒﺖ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺩﺭ «ﺧﺎﻧﻪ ﻛﺎﻏﺬﻱ»

ﻋﺎﻗﺒﺖ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺩﺭ «ﺧﺎﻧﻪ ﻛﺎﻏﺬﻱ»

ﻋﺎﻗﺒﺖ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺩﺭ «ﺧﺎﻧﻪ ﻛﺎﻏﺬﻱ»

SHOW MORE
SHOW LESS
  • No tags were found...

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

ghabekoochak@jamejamonline.irبر سر دوراهى انتخاب/‏‎3‎‏«آدمكش»‏ در گيشه ‏«سرگيجه»‏ گرفت/‏‎7‎پله پله پيشرفت كردن در حرفه ما معنايي ندارد/‏‎8‎‏«شور و انديشه»‏ تجربه اي جديد در قالب مسابقه/‏‎10‎شنبه 25 دى 1389 شماره 16 287 صفحه تلويزيون/سينما/راديوگزارشي از پشت صحنه يك تله فيلم پليسي معماييعاقبت زندگىدر ‏«خانهكاغذي»‏صفحه‎5‎ مهدي سلطاني سروستاني در نمايي از تله فيلم ‏«خانه كاغذي»/‏ عكس:‏ چاوش هماوندى/‏ جام جم


سامان سالور ازجمله كارگردان هايي است كهامسال 2 فيلم در جشنواره خواهد داشت.‏ فيلماولاو به نام «1359» با بازي پرويز پرستويي و فرهاداصلاني در ژانر دفاع مقدس است و نخستين فيلماين كارگرداناست كهبا مجوز رسمي وزارتارشادساخته مي شود و در آن عوامل حرفه اي و قديمي سينماشركت دارند.‏ 1359 يكياز فيلم هاي شاخص دفاعمقدسي جشنوارهامسالاست كهبه تهيه كنندگي جوادنوروزبيگي ساخته شدهاست و جزو آثارياست كهكاملا آماده شده وبدون هيچ مشكلي راهى جشنوارهاست.‏ تنها نكته قابل توجه درباره فيلم اين كه در واقع1359، چهارمين فيلم سالور پس از ‏«ساكنان سرزمينسكوت»،‏ ‏«چند كيلو خرمابراي مراسم تدفين»‏ و ‏«ترانهتنهايي تهران»استامااين،نخستين فيلم مجوزداراينكارگرداناست.بهاين ترتيب مشخصنيست كه دربخش مسابقه فيلم هاياول شركت خواهد كرد يا دربخش مسابقه اصلي.‏ فيلم دوم سالور ‏«آمين خواهيمگفت»‏ نام دارد كه بدون حضور بازيگران سرشناس ومطرح ساخته مي شود واين روزها درلرستان،‏ آخرينمراحل فيلمبرداري اش را مي گذراند.بازيگراناصلياين فيلم محمودنظرعليان و عليرضا مهران هستند وداستانش درباره اهالي يك روستا در ارتباط با فرديبهنام حسن.‏ فيلمبردار ‏«آمين خواهيم گفت»‏ مسعودسلامياست،‏ صدابردار آن حسن زاهدي و رسولسيدعربي طراح چهره پردازياست.‏محمدرضا عرب،‏ فيلمساز جوانياست كهپيش ازاين از او ‏«آخرين ملكه زمين»‏ را ديده ايم.‏اين فيلم كه داستانش درباره افغانستان بود در اكراننه چندان موفق اش ديدهنشد ونتوانست مورد قضاوتدرستي قرار بگيرد.‏ عرب سال ها در عرصه فيلم كوتاهفعاليت داشت واكنون در حال توليد و رساندنفيلمشبه جشنوارهاست.‏ پژمان بازغي،‏ محسنتنابنده،‏ هانيه توسلي و مريم بوباني بازيگران اصليفيلم جديد عرب با نام ‏«ندارها»‏ هستند و فيلمنامهايناثر را عليرضا طالب زادهنوشته كه پيشازاينسابقه نگارش سريال هاي تلويزيوني ارزشمنديمانند ‏«در پناه تو»،‏ ‏«صاحبدلان»‏ و ‏«دوران سركشي»‏جواد شمقدرىفرهاد توحيدىپس از انتخابات خانه سينما و برگزاري مجمع عمومي آن،‏ اعضايبرگزيدهبراي روشن شدن وضعيت خانه سينما و پايان دادنبهاختلافاتدنباله دار با معاونت سينمايي ديدار كردند.‏ از طيف خانه سينما،‏ همهاعضاي هيات مديره همراه مديرعامل ‏(محمدمهدي عسكرپور)‏ و ازمجموعه معاونت سينمايي،‏ جواد شمقدري و عليرضا سجادپور رئيساداره نظارت و ارزشيابي به همراه چند مدير ديگر در اين نشست حضوررا داشتهاست.بهنظر مي رسد عرب فيلم جديدشرا با الگوگيري از جريان سينماي بدنه براي نمايش وجذب مخاطب عام مي سازد.ايننكته را هم مي تواناز حضوربازيگران مطرح دراين فيلم فهميد و همازبابتاستفادهاز فيلمنامه عليرضا طالب زاده كهاستادقصه گويي و درام پردازي است.‏اما دومين فيلم نقي نعمتي با نام ‏«سه و نيم»‏ نيزآخرين مراحل توليدش را مي گذراند تا بزودي آمادهشركت در جشنواره فجر شود.‏ نعمتي پيشتر فيلم‏«آن سه»‏ را ساختهبود كه درباره 3 سرباز گمشدهدر ميانبرف وبورانبود.نعمتينيز يكياز فعالانفيلم كوتاهاست كه آثارش در جشنواره هاي داخليو خارجي متعددي به نمايش درآمده و تحسين شدهاست.‏ سه و نيم،‏ سرگذشت 3 دختر جوان است كهعازم سفر مي شوند و در طولاين سفربراي آنهاعليرضا سجادپورمحمدمهدى عسگرپورضيافت جشنواره فجر براى فيلم هاي جديدمشكلاتي پيش مي آيد.‏ بر خلاف فيلم قبلي اينكارگردان كه در محيطي طبيعي و بسيار سردسيرمي گذشت،‏ قصهاين فيلم در شهراتفاق مي افتد وعمده لوكيشن هاي آن را مناظر زيباي شمال تشكيلمي دهد.‏ روزبه رايگا دراين فيلم مديريت فيلمبرداريرابه عهده دارد.‏ صدابردار حسن شبانكارهاست ونقي نعمتي همراه محمود غفاري فيلم را تدوينمي كنند.‏ همچون فيلم قبلياين كارگردان،‏ دراينجانيزازبازيگران تازه كار ونه چندان نام آشنابرايايفاينقش هاي اصلي استفاده شده است.‏ديگر فيلمسازي كه در سكوت خبري،‏ فيلمتازه اش را جلوي دوربينبرد مهرداد خوشبختبود.‏ خوشبخت يكي كارگردانان نام آشنا در عرصهتله فيلمسازي در يك دهه گذشته به شمار مي رود وبسيارياز آثارش در زمان پخشاز تلويزيون جزوداشتند.‏ دراين ديدار كهبيشاز 2 ساعتبه طولانجاميد،‏ مباحثمختلفي مطرح شد.‏سال گذشته شمقدري بصراحت اعلام كرد كه كار اصلي معاونتسينماييبا هيات مديرهبعدي خانه سينماست و پسازاين كه مجمععموميبرگزار شد و تعداديازاعضاي هيات مديره قبلي،بارديگرانتخاب شدند و عسكرپور به عنوان مديرعامل خانه سينما برگزيده شد،‏زمزمه هايي شنيده مي شد مبني اين كه واكنش معاونت سينمايي به اينرويداد چه خواهد بود.‏ در اين ميان،‏ گفت وگوي مطبوعاتي شمقدريدرباره اين كه هرگز با هيات مديره خانه سينما قهر نبوده و اختلافي بهآن معنا وجود ندارد،‏ فضا را تلطيف كرد.‏ فرهاد توحيدي هم كه به عنوانرئيس هيات مديره خانه سينما در اولين اظهارنظر رسمي اش گفت خانهسينما نياز به حمايت معاونت سينمايي دارد.‏ايناظهارنظرهانشاناز علاقهبه رفعبحران ميان 2 مركز تصميم گيريو راهبردي سينما داشت.‏ در جلسه اي كهبرگزار شد،‏ توافق شدازاين پسهمهاختلاف نظرها وارائه ديدگاه ها دربارهنحوه تعاملاين دوجريانمهم،‏ فقط و فقط در كميته اي مطرح شود كه متشكل از اعضاي خانهسينما و معاونت سينمايي است.‏ سعيد رجبي فروتن،‏ داوود رسوليان وبابك خانيان به عنوان نمايندگان معاونت سينمايي و ابراهيم مختاري،‏محمدرضا موييني و فرهاد توحيدي به عنوان نمايندگان خانه سينمااعضاياين كميته را تشكيل مي دهند.‏ قراربوداولين جلسهاين كميتهچند روز پس از توافق تشكيل شود،‏ اما به دلايلي اين نشست چند روزبه تعويق افتاد.‏ در اين ميان البته نكاتي هست كه توجه به آنها مي توانداز تكراربرخي حوادث يك سالاخير جلوگيرى كند.‏ گفته مي شوددليلا ختلاف خانه سينمابا معاونت سينمايي درايناست كه معاونتسينمايى وزارت فرهنگ وارشاداسلامىبودجهاين خانه را در يك سالنمونه هايپربيننده و شاخصبوده اند.‏ خوشبخت فيلمتازه اش رابا موضوع كودكان ونوجوانان ساخته وازچند سال پيش درصدد ساخت اين فيلم كه ‏«دونده»‏نام دارد،بودهاست.‏ داستاناين فيلم در فضايي فانتزيو روياگونه مي گذرد و قصهارتباط جالب ميان يككودك معلولباپاي مصنوعي خوداست.ايننخستيناثر سينمايي مهرداد خوشبخت است و احتمالا دربخش مسابقه فيلم هاي اول جشنواره امسال شاهد آنخواهيم بود.‏ جواد نوروزبيگي تهيه كننده دونده استو در آن مصطفياحمديان و هومنبهمنش مديرانفيلمبرداريبوده اند و سهراب خسروي تدوين آن رابه عهده دارد.‏ موسيقي توسط آرمان موسي پور ساختهمي شود و مهراناحمدي تنهابازيگر شناخته شده اياست كه در كنار تعدادى از نابازيگران در دوندهنقش آفريني مي كند.‏نياز خانه سينما به حمايت معاونت سينماييگذشته تأميننكردهاست.‏ دراين ميان،‏ خانه سينمابدون هر گونه پشتوانهمالي،‏ جشن هاي مربوط به روز ملي سينما را برگزار كرد و اكنون معضلاصلي،‏ هم به حقوق ها و تعهدات خانه سينما به كاركنانش مربوط استو هم اين كه اساسا هيات مديره جديد مي خواهد بداند چه مانعي بر سرا ختصاصاينبودجهاست.بارهااز سوي مديران خانه سينمااعلام شدهدر صورتي كه معاونت اراده كرده تا بودجه خانه سينما را قطع كند،‏ اينخانه آمادگي دارد با جلب مشاركت اعضايش و نيز اسپانسر،‏ هزينه هايجاري اش را تامين كند؛امااز سوي ديگر معاونت سينمايي مدتي قبلبه طور رسمي اعلام كرد بخشي از تعهدات مالي خود را به خانه سينما،‏از طريق چكي كه در اختيار بنياد سينمايي فارابي گذاشته،‏ انجام دادهاست و بقيه اين بودجه را زماني مي پردازد كه اولا صورت هزينه ها را درا ختيار داشته باشد و ثانيا عملكرد خانه سينما كه با بودجه دولتي ادارهمي شود،‏ مورد تاييدشباشد.اين يكياز موضوعات مهم وبهانه هاياصلي مناقشات ميان اين جريان است.‏موضوع دوم به مجمع عمومي خانه سينما برمي گردد.‏ پس از انتخاباعضاي هيات مديره و مشخص شدن چهره هايي كه نمايندگان جامعهاصناف در مركز تصميم گيري ها هستند،‏ انتخاب مجدد محمدمهديعسكرپوربه عنوان مديرعاملبا توجهبه صف كشي هاي قبلي وا ختلافات گذشته،‏ نوعي خط و نشان كشيدن براي جريان رقيب قلمدادشد.از آن طرف خانه سينمانيز طبقاساسنامهاين حق را دارد كهپسازبرگزاري مجمع عمومي،‏ مديرعامل راانتخاب كند.‏ درايناثنا،‏صحبت هاي عليرضا سجادپور دربرنامه ‏«هفت»‏ پيرامون قانونگرايي ورجوع به اساسنامه و در نظر گرفتن ابعاد ديگر ماجرا مي تواند پيش برندهو راهگشا باشد.‏امان جليليانهانيه توسلى در نمايى از فيلم ‏«ندارها»‏ به كارگرداني محمدرضا عرب/‏ عكس:‏ سحاب زري بافديدگاهشنبه 25 دى 89/ قاب كوچك2


سيما در قابتفاوتنسل ها همواره در سينما و سريال هايتلويزيوني دستمايه روايت داستان هاي گوناگونيبوده كه شايد نمونه اخيرتر آن سريال ‏«فاصله»ها بودكه تابستانامسالاز شبكه سومپخش شد،اما سعيدسلطاني در ‏«ستايش»با هماننوعنگاه،‏ شيوه كارگردانيو فضاسازي هاي سنتي و قديمي كه در كارهايقبلي اش مثل«پسازباران»‏ و ‏«خانه اي در تاريكي»بهكاربرده تقابلنسلي را در زمان جنگ و دهه 60 روايتمي كند.‏ به همين دليل شايد حاشيه هاي پيراموني درامدر سريالاوبرجسته شده وبراي مخاطبايرانيازهر دو نسل جوان و ميانسال تداعي كننده خاطرات وحسنوستالژيكاست.اگرچه پيدا كردناين فضاهاو بافت هاي قديمي در معماري و فضاي بيرونيقصه چندان دشوارنيستاما حضور و حجم پررنگلوكيشن هاي سنتي درايجاد حس و حال عاطفي رواني داستان بي تاثير نبوده و سلطاني با يك نگاهغريبانه و زيبا شناختي آنها را به تصوير كشيده است.‏از خانه هاي حياط دار و پراز دار ودرخت و حوضچهگرفته تا كوچه هاي تنگ وباريكبا خانه هاي گليداستاني هاي سيماشنبهباران عشق شبكه 5 12/30زيتون سرخ شبكه 2 ‏(تكرار)‏ 13/30در جستجوي خوشبختي شبكه 3 ‏(تكرار)‏ 13/45مرگ تدريجي يك رويا شبكه 1 ‏(تكرار)‏ 14/40سربازرس شبكه 5 19/00بشارت منجي شبكه 1 19/40پليس هالبي شبكه 2 21/30سينما 5 شبكه 5 22/00قفسي براي پرواز شبكه 1 22/00مرگ تدريجي يك رويا شبكه 1 00/30باران عشق شبكه 5 00/40يكشنبهباران عشق شبكه 5 12/30پليس هالبي شبكه 2 ‏(تكرار)‏ 13/30كليداسرار شبكه 3 ‏(تكرار)‏ 13/45مرگ تدريجي يك رويا شبكه 1 ‏(تكرار)‏ 14/30قفسي براي پرواز شبكه 1 ‏(تكرار)‏ 16/30گروه پليس شبكه 5 19/00نگاهي به سريال ستايشبر سر دوراهى انتخابكه تا حدود زياديبه فضاسازي قصه كمك كرده وهمين نگاه واستفادهاز عناصربيروني داستان در نوعپوشش و دكوراسيون خانهنيز تعميم يافتهاست.‏ دراينبسترسازي زماني كارگردان سعي كرده از المان هايمختلفي درايجاد موقعيت تاريخي قصهاستفاده كند.‏اساسا سلطانيبه عنصر زمان و حضور حس تاريخيدر روايت قصه خود علاقه زيادي دارد واين سريالنيزيك برهه زماني ديگر از تاريخ معاصر را بستر كار قرارمي دهد.اين عناصر و تمهيدات فيزيكي،‏ هم مبتنيبرشخصيت پردازي هاي داستان صورت گرفته و مفاهيمو معاني نهفته در قصه را بازنمايي مي كند و هم سويهجامعه شناختي داشته و مي توان به بازشناسي تاريخمعاصر در آن پرداخت.‏ستايش در واقع قصه دو پدر را روايت مي كندبهنام هاي حشمت فردوس و محمود نادري كه نمايندهنسل گذشته هستند و تمام اميد و آرزويشان را درزندگي و خلق و خوي پسرانشان پي مي گيرند كهبه زعم آنان بايد ادامه دهنده همان مسيري باشند كهآنها پيموده يابه آنها آموخته اند.اين دوبر اساس همانبشارت منجي شبكه 1 19/40ساختمان 85 شبكه 2 21/30ماموران آبي پوش شبكه 1 22/00سربازرس شبكه 5 23/00سينما سينما شبكه 4 23 / 20مرگ تدريجي يك رويا شبكه 1 00/30باران عشق شبكه 5 00/40خانهاميد شبكه 1 3/30دوشنبهباران عشق شبكه 5 12/30ساختمان 85 شبكه 2 ‏(تكرار)‏ 13/30مرگ تدريجي يك رويا شبكه 1 ‏(تكرار)‏ 14/30ماموران آبي پوش شبكه 1 ‏(تكرار)‏ 16/30سربازرس شبكه 5 19/00ساعت 48 شبكه 3 19 / 15مختارنامه شبكه 1 ‏(تكرار)‏ 19/40داستاني شبكه 2 21/30گمشده شبكه 1 22/00شايد براي شما هماتفاق بيفتد شبكه 5 23/00مرگ تدريجي يك رويا شبكه 1 00/30فيلم سينمايي شبكه 5 00/40سه شنبهباران عشق شبكه 5 12/30داستاني شبكه 2 ‏(تكرار)‏ 13/30داستاني شبكه 3 ‏(تكرار)‏ 13/45مرگ تدريجي يك رويا شبكه 1 ‏(تكرار)‏ 14/40گمشده شبكه 1 ‏(تكرار)‏ 16/30داستاني شبكه 5 19/00سرزمين بادها شبكه 3 19/30بشارت منجي شبكه 1 19/40ستايش شبكه 3 20/30گردان مجرمين شبكه 2 21/30پرستاران شبكه 1 22/00سربازرس شبكه 5 23/00مرگ تدريجي يك رويا شبكه 1 ‎00/30‎باران عشق شبكه 5 00/40چهارشنبهباران عشق شبكه 5 12/30گردان مجرمين شبكه 2 ‏(تكرار)‏ 13/30نگاه ‏«پسر كونداردنشاناز پدر...»براين گمانند ياتوقع دارند كه پسرانشان همان گونه فكر و زندگيكنند كه آنهااز زندگيانتظار داشتند،اما آنها راهي ومرامي ديگر در پيش گرفته اند؛ راهي كهاگرچه طغيانيالجبازيبا پدر نيستاما همگام و همراهبا آنها همنيست.‏ فرار و گريز محمد از سربازي و تلاش اوبراي ترك ايران نماد بارز اين ستيز و دوگانگي است.‏پدر اميدواراست تا پسر تكيه گاه،‏ افتخار و اعتباراودر همين جامعه شود اما پسر اعتبار و روياهايش رادر سرزميني ديگر و با انديشه ها و آرمان هاي ديگرجستجو مي كند.البتهاز حيث تاريخي،‏ قصه در زمانيرخ مي دهد كه هنوز نظام اجتماعي و مناسبات نسليدر آن به اندازه امروز،‏ پررنگ نبود و تنوع زيستي فرهنگي دو نسل فاصله چنداني با هم نداشت.‏ شايدوقوع جنگ،‏ ترس از كشته شدن و فرار از سربازيبه كمك وجوهاجتماعي قصه آمده تا منطق درام وسويه روان شناختي آن حفظ شود.‏اساسانهاد خانواده و مناسبات واحترام هاي سنتيكه فرزندان به ويژه به پدر داشتند در اين قصه برجستهد اريوش ارجمند در نمايي از سريال ستايش/‏ عكس:‏ نادر پيرز ادسرزمين بادها شبكه 3 ‏(تكرار)‏ 13/45مرگ تدريجي يك رويا شبكه 1 ‏(تكرار)‏ 14/40پرستاران شبكه 1 ‏(تكرار)‏ 16/30سربازرس شبكه 5 19/00ساعت 48 شبكه 3 19 / 15بشارت منجي شبكه 1 19/40سينمايي شبكه 3 20/30فيلم سينمايي شبكه 2 21/00آسمان هميشهابري نيست شبكه 1 22/00گروه پليس شبكه 5 23/00مرگ تدريجي يك رويا شبكه 1 00/30باران عشق شبكه 5 00/40خانهاميد شبكه 1 3/30پنجشنبهپزشك دهكده شبكه 3 10/40باران عشق شبكه 5 12/30حس مادري شبكه 2 ‏(تكرار)‏ 13/30مرگ تدريجي يك رويا شبكه 1 ‏(تكرار)‏ 14/40سريال شبكه 1 ‏(تكرار)‏ 16/30شدهاست.بااين حالبا تصاوير متفاوتياز هر دو نسلروبه رو هستيم كهالبته زيست جهان مشابه و مشتركيهمبا دارند.‏ مثلا محمود و حشمت هر دونماد مردانقديم و پدران سنتي هستند كه يكي مذهبي و ديگريمعمولي تر است يا پسران هم با بازي مهدي سلوكي ومهدي پاكدل دو تصويرازنسل جديدتر رانمايندگيمي كنند.‏ هر چند كه ميان دغدغه ها و جهان آنهاتفاوت هاي زياديبه چشم مي خورد.‏اگرچه وجوه مردانه قصه در ستايش دست كم تااينجاي داستان خيليپررنگاستامابهنظر مي رسد كهستايشبيشتر يك درام زنانهباشد.‏ شخصيت محورياين زنان نيز ستايش،‏ خواهر مهدياست كه نام سريالهمبراساس شخصيتاو شكل گرفته و در واقع قهرماناصلي داستان زنيبهنام ستايشاست كهبهنظر مي رسددر قسمت هاي بعدي سريال موقعيت او برجسته ترشده وبه مركزثقل قصهبدل مي شود.به همين دليلكارگردان درانتخاببازيگر شخصيتاصلي قصه اشكمي ريسك مي كند و با استفاده از بازيگري جوان وكم تجربه،نقشاصلي سريال رابهاو مي سپارد.‏البتهانصافايناست كهاكنون درباره كيفيتبازينرگس محمدي قضاوت نكنيم تا چالش اصلي او رابانقش ستايش در قسمت هايبعديببينيم.امسالبراياو سال حرفه اي خوبيبودهاست.‏ همزمان دراين سريال فيلم آناهيتا هماكران شد كهاو همبازي ميتراحجار در آن فيلم است.‏ ضمن اين كه فيلم ريسمان بازهم به شبكه خانگي آمد كه او در كنار بازيگراني مثلپژمانبازغي وبابك حميديانبهايفاينقش پرداختهاست.‏ستايش در يك موقعيت دشوارانساني عاطفيقرار گرفته كه يك سوي آن برادرش قرار دارد و سويديگرش پدر.ازاين حيث سريال ستايش را مي توان درستايشاز مقام خواهر و موقعيت دشوار و شكنندهاو درمناسبات خانوادگي دانست.‏ چنان كه از موقعيت قصهمي توان حدس زد ستايش درادامه قصهبا چالش هاو فراز و فرودهاي زيادي مواجه خواهد شد.‏ جالباين كه در دعواي دونسل و تضادهاي پدران و پسران،‏خواهري مثل ستايش نه مي تواند طغيانگر باشد ونه همچون زنان سنتي مطيع و رام.به همين خاطراستكهاين قصه رابايديكتراژدي زنانه دانست كه موقعيتپيچيده،‏ دشوار و حساس يك زن را در بستر مناسباتاجتماعيبه تصوير مي كشد وبايد منتظربود و ديداينراه دشوار زنبودن در درون يك قصه مردانهبه كجاختم مي شود.‏ زنان هميشه در آثار سلطاني،‏ تجربه هايسختي در زندگي داشته اند واين همنمونه اي ديگرازاين واقعيتاست.‏سيد رضا صائميآخرين مهلت شبكه 5 19/00حس مادري شبكه 2 21/50خون بها شبكه 1 22/00سربازرس شبكه 5 23/00مرگ تدريجي يك رويا شبكه 1 00/30سينما 5 شبكه 5 ‏(تكرار)‏ 00/40جمعهتماشاخانه ‏(سينمايي كودك)‏ شبكه 5 ‏(تكرار)‏ 8/00داستاني شبكه 2 ‏(تكرار)‏ 13/30شايد براي شما هماتفاق بيفتد شبكه 5 19/00بشارت منجي شبكه 1 19/40ستايش شبكه 3 20/30سينما 4 شبكه 4 20/45زيتون سرخ شبكه 2 21/50مختارنامه شبكه 1 22/30داستاني شبكه 5 ‏(تكرار)‏‎23/00‎فيلم سينمايي شبكه 2 23/45باران عشق شبكه 5 00/40مرگ تدريجي يك رويا شبكه 1 1/10شنبه 25 دى 89/ قاب كوچك3


نگاهى به انيميشن ‏«داستان اسباب بازى 3»جذابيت هاى واقعى در داستان هاى خيالى‏«داستاناسباببازى 3» محصول 2010 آمريكانوشته جانلسه تر واندرواستانتون وبه كارگردانىلىاونكريچ،‏ پرفروش ترين فيلم جهان در تابستان 2010و نيز پرفروش ترين انيميشن حال حاضر در اكرانفيلم هاى خارجى در چيناست كه درنخستين هفتهاكران جهاني خود با فروشي معادل 44/8 ميليون دلاردر صدر جدول فروش هفتگي قرار گرفت و در هفتهنخست در چين 9/5 ميليون دلار فروخت كه ركورديخوببراي هفتهاولاكران يك فيلم خارجي دراينكشور محسوب مي شود.‏ داستاناسباببازى 3 كهاز سوى هفته نامه تايمبه عنوانبهترين فيلم سينماىجهان در سال 2010 نيز انتخاب شده با فروش بيشاز 606 ميليون دلار در خارج از آمريكاى شمالى وفروش جهانىبيشاز يك ميليارد دلار،‏ پرفروش ترينفيلم انيميشن تاريخ سينماى جهان نام گرفته است.‏اين فيلماخيرانامزد دريافت جايزهبهترينانيميشنازبيست ودومين دوره جوايز سالانهانجمنتهيه كنندگانآمريكا شده است ‏(اسكرين ديلى،‏ خبرآنلاين وخبرگزارى مهر).‏داستان اسباب بازى 3 داستان زندگى وودى،‏ باز،‏جسى،اسلينكى،‏ آقا و خانم سيب زمينى و ديگراناست؛ اسباب بازى هاى پسربچه اى به نام اندىكه حالا ديگر بزرگ شده و مى خواهد به دانشگاهبرود.‏ پس طبيعى است كه ديگر به اقتضاى سن وسالشنمى تواندباايناسباببازى هاى قديمىبازى كند و ناچار است يا به سفارش مادرش آنهارابه مهدكودكاهدا كند،‏ دوربريزد يا دراتاق زيرشيروانى انبارشان كند.‏ اسباب بازى هاى اندى نيازدارند صاحبشان با آنها بازى كند و هيچ كدام از اينگزينه ها را دوست ندارند.‏ اين چالش نخستين،‏ماجراهايى را براى اسباب بازى ها به وجود مى آوردكه داستان اسباب بازى 3 نام گرفته است.‏ ماجراهايىجذاب و ديدنى و پراز تعليق و دلهره كه فيلم دربستر اين وقايع روايت مى شود.‏ با اين حال،‏ داستاناسباب بازى 3 به لايه اول محدود نيست و حاوىمعنايىنماديندربابدوستى،كودكىوخاطراتگذشتهو همچنين دربردارندهپيام هايى سياسى اجتماعىاستكه مختص مخاطب بزرگسال است؛ اگرچه درناخودآگاه كودكان نيز به شكلى غيرمستقيم تاثيرخود را مى گذارد.‏ داستان اسباب بازى 3 از اين نظريكىاز عميق ترينانيميشن هاى سال هاىاخيربهلحاظ مضمونى و محتوايى است.لوتسو به وضوحيادآور پدرخوانده هاى فيلم هاى مافيايى است كه درپس شخصيت منفى خود،‏ گذشته اى ترحم برانگيزدارند وازاين رونه شايسته ترحم وبخشش هستندو نه مستحقانتقام و مجازات.‏ صحنه هايىاز فيلمكه در مهدكودك مى گذرد و موضوع آن تقابل مياناسباب بازى هاى اندى با دار و دسته لوتسو است بهوضوح يادآور فيلم هاى جاسوسى و مافيايى استو شايداز همين روبه 2 عنصر شكنجه واعتراف نيزاشاره خاص دارد.‏ چه وقتى عروسكباربىبااستفادهاز نقطه ضعف كن سعى دارد از او حرف بكشد و چهوقتى باند لاتسو به زور شكنجه اى كه البته نشان دادهنمى شود،‏ چاتر تلفن را واداربهلو دادن عروسك هاىشورشى اندى مى كنند و ما مى دانيم كه اين شورشدليلش آزاديخواهى است نه چيز ديگر.‏در تحليل محتوايى انيميشن داستان اسباب بازى‎3‎از منظر توجهبه مخاطب كودك،‏ 2 نگاه مختلفمى توان داشت.اگرارتباطاينانيميشن را با مباحثتربيتى مربوطبه آموزش مفاهيمانسانى و مهارت هاىزندگى به كودك مورد توجه قرار دهيم،‏ اين فيلم نمرهبالايى را به دست خواهد آورد چراكه با زبانى كاملاكودكانه توانسته مسائلى را كه بزرگسالان هم گاه ازدرك درست آن عاجز هستندبه مخاطب خردسالخود منتقل كند،‏ اما اگر مناسب بودن حال و هواىانيميشن با مقتضيات دوران كودكى را مدنظر داشتهباشيم آن وقت به اين فيلم مى توان انتقادهايى جدى ومهم داشت.‏ مهم تر از هر چيز ارتباط باربى با كن استكه مساله اى كاملابزرگسالانهاست.‏ همين طور روابطىكه بين وودى و جسى و بعدا ميان باز و جسى مشاهدهمى شود.‏ كودك يا متوجه تفاوتاينارتباطبا روابطانسانى ديگر نمى شود كه اين بهترين حالت قضيهاست يااگربشود،‏ معنايش ورودنابهنگام كودكبهدنياىبزرگسالىاست واين مهم ترين خطرىاستكه كودكانامروز را تهديد مى كند.‏ درستاست كهاينفيلمبراساس فرهنگ غربى ساخته شده و در آنجااينچيزها عادىاست،اما در ميانانيميشن هاى غربى همهستند نمونه هايى كهبهاين مساله توجه خاص داشتهو در دام اين عادت رايج گرفتار نشده اند.‏اما برسيم به تحليل ساختارى اين فيلم و بررسىآن از جنبه سينمايى و هنرى.‏ از شخصيت ها شروعمى كنيم.‏ از ويژگى هاى اصلى اين فيلم،‏ استفادهدرستاز شخصيت وبه كارگيرى صحيح آن درروند روايتاست.‏ شخصيت هاىانيميشن داستاناسباب بازى 3 هم واقعى اند هم فانتزى.‏ يعنى وقتىآنها را در حضور انسان ها مى بينيم واقعى اند.‏ نهمى توانند حرف بزنند،‏ نه راه بروند،‏ نه هيچ نوعفعاليت ديگرى داشتهباشند،اما وقتى تنها مى شونديا از نظر انسان ها پنهان مى مانند آن وقت است كهغيرواقعى و خيال انگيز مى شوند و همه كارىازدستشان برمى آيد.‏ البته هر كارى كه در توانايى شانباشد،‏ مثلا اسباب بازى هاى عروسكى مى توانندحرف بزنند و بشنوند چون گوش و دهان دارند و درعالم واقعايناستعداد در آنها قرار داده شده كهبتواننددر عالم خيال از آن بهره بگيرند،‏ اما به طور مثال چاترتلفن يا تلفن پرحرف كه گوش و دهان ندارد فقطاز طريق گوشى اش قادر به تكلم و ارتباط كلامى باديگران است.‏ كاميونى هم وسيله نقل و انتقاللوتسواست نه دهان دارد نه گوش و نه گوشى،‏ نه قادر استحرفبزندنهبشنودنه شايد حتىببيند،بلكه فقطراه مى رود چون چرخ دارد.‏ طراحى شخصيت اينفيلمبه گونه اىانجام شده كه فيلمنامه نويسنه آزادىعمل كامل داشته باشد و نه محدود باشد و نتواندداستانش رابر مبناىاين شخصيت ها پيشببرد.بلكهناچاراست در همان چارچوب دقيقى كه طراحىشده داستان را روايت كند.استفادهاز قابليت هاىرئال شخصيت ها در دنياى فانتزىبه قدرى حسابشدهاست كه چشم جا مانده خانم سيب زمينى درخانه همبراى خودش كاركرد داستانى دارد واينويژگى،‏ خودش وسيله اى است براى باورپذيرشدنآن صحنه اى كه آقاى سيب زمينى چشم،‏ گوش،‏ دهانوبينى اش همه راازبدن جدا مى كند وبا چسباندن آنهابه يك قطعه نان،‏ تبديل به آقاى نان مكزيكى مى شودو در نتيجه انعطاف پذيرتر شده و توانايى هايش براىكمك به اجراى نقشه فرار افزايش مى يابد.‏بهلحاظ فيلمنامه و طرح داستانى،‏ داستاناسباب بازى‎3‎ خيره كنندهاست.اينايده كهاسباب بازى ها سرنوشت غم انگيزى دارند كه فراموششدن وبى استفاده ماندناست و دليلش همبزرگ شدنبچه هاست به تنهايى سرشار از معنا و مفهوم است وهمچنين مستعد شرح وبسطى كامل و دراماتيك.‏ نوعپرداختاينايده هم كاملا قابل دفاع و ستودنىاست.‏ممكناستازاولبدانيم كه آ خرش همه چيزبه خوبىو خوشى تمام خواهد شد،اماامكانندارد حدسبزنيمچگونه.‏ شايد در آن صحنه اى كه شخصيت ها دارندبهسمتبخش ذوب شدن زباله ها رانده مى شوند،‏ مطمئنباشيم كهبالاخره يك جورىنجات پيدا مى كنند،اماامكانندارد حدسبزنيمبوسيله كوچولوهاى فضايىعشق چنگك،ازاين مخمصه رها مى شوندبااين كهقبل تر ديده ايم كهاين كوچولوها،به عشق چنگكوبازىبا آناز جمع جدا شده اند.‏ غافلگيرى هاىداستانىاين فيلم هيچ كدام ناگهانى وبدون پيش زمينهنيستند.براى همه شان قبل تر كاشت داستانىانجامشده،‏ ولىنكتهاينجاست كهاين كاشت ها تا قبلازبرداشت،‏ فهميده نمى شوند ولو نمى روند.‏در استادانه بودن كارگردانى انيميشن داستاناسباب بازى 3 نيز همين بس كه با موجز و مفيد كردنصحنه ها و حذفنماهاىاضافى و در عوضاستفادهازتقطيع هاى كوبنده و در يك كلامباپرهيزاز زياده گويىواطناب،به مخاطب خوداجازه سرخاراندن همنمى دهد،‏ همچنينبا زمانبندى درست و دقيق،با خردكردننماهاى مختلف صحنه ها در هر سكانس وبااستفاده بجا از مونتاژ موازى بخصوص در صحنهفرار از مهدكودك،‏ نه فقط حق فيلمنامه خوب اثررا به بهترين شكل ادا مى كند،‏ بلكه به مخاطبى كهششدانگ حواسش را به فيلم جلب كرده فرصتفهميدن مى دهد و او را در انبوه اطلاعات وموقعيت ها سرگردان رها نمى كند.‏ آن جذابيت و اينسادگى،‏ انيميشن داستان اسباب بازى‎3‎ را تبديل بهاثرى مى كند كهبهلحاظ ساختارى،‏ مناسبت كاملبااصلى ترين مخاطبان خود يعنى كودكان دارد.‏آزاد جعفرىپويانمايىعكس:‏ imdbكارگاه مستندمستند طبيعت بى جانمستند طبيعت بى جان،‏ چنان كه از نامشپيداست مستندى است كه موضوع آن طبيعتبى جان باشد.‏ در واقع مى توان گفت ممكن استمابا جان بخشىبه طبيعتبى جان والقاى حركتبه آن،‏ مستند طبيعتبى جانىبسازيم كه در آناز تكنيك پويانمايىاستفاده شدهاست ونيزامكان دارد طبيعتبى جان ما صرفا آثار تاريخىوباستانىباشد كه دراين صورت در زمينهمستند معمارى و ميراث فرهنگى كار كرده ايم.‏نمونه هايى هم وجود دارند كه در آنها هم ازتكنيك پويانمايى استفاده شده و هم موضوع آنهاميراث فرهنگى است كه از نمونه هاى متقدم آنمى توان به فيلم ‏«تپه هاى مارليك»‏ ساخته ابراهيمگلستان و از نمونه هاى متاخر مى توان به 2 فيلم‏«شكوه تخت جمشيد»‏ و ‏«هفت رخ فرخ ايران»‏ساخته فرزين رضاييان اشاره كرد.‏اما آن دستهاز مستندهاى طبيعتبى جانكه نه در آنهااز پويانمايىاستفاده شده و نهموضوع اصلى شان ميراث فرهنگى است،‏خودبر 2 قسم كلى قابل تقسيم هستند.‏ يكىمستندهايى كه موضوعشان آسمان،‏ كوه،‏ دشت،‏درخت،‏ دريا و مناظرى طبيعىازاين قبيلاستو ديگر مستندهايى كه موضوعشان اشيايىاست كهلزوما جزو آثار تاريخى وباستانى يابه طور كلى ميراث فرهنگى قرار ندارند.‏ درفرآيند ساختاين هر دونوع مستند طبيعتبى جان،‏ نكته اى كه حائز اهميت است،‏ استفادهاز تدابيرىبصرىبراىالقاى حركت در تصويراست،‏ چراكه طبيعت بى جان به خودى خود ثابتاست و تصويربردارى غيرمتحركاز آن تفاوتىبا عكسبردارىاز آنندارد.‏ دربرخى موارد عواملطبيعى مثل باد وباران حركاتى را در تصويربهوجود مى آورند كهاستفادهاز دوربين فيلمبردارىيا تصويربردارى را توجيه پذير مى كند،اما هميشهچنين نيست.‏ اينجاست كه سازنده ناچار استدستبه كار شده يا در تصوير مقابل دوربينايجاد حركت كند يا اين كه با استفاده از حركتفيزيكى ‏(تراولينگ،‏ كرين،‏ پن و تيلت)‏ يا اپتيكى‏(زوم اين و زوم بك)‏ خود دوربين،‏ تفاوت كارشرابا كار عكاس طبيعت مشخص كند و گرنهبرآيند كار او به جاى اين كه فيلم مستند باشد،‏فتوكليپ خواهد بود.‏القاى حركتاما فقطبه 2 روش فوق الذكرخلاصه نمى شود.‏ در كار مستند طبيعت بى جان،‏تدبير بصرى مهمى هست كه امروزه استفاده هاىحيرت انگيزىاز آن مى شود.اين تدبيربصرىعبارت است از عكاسى مكرر از يك منظرهطبيعى در فواصل زمانى معين و سپس كنارهم قرار دادناين تصاوير در مرحله مونتاژ ودر نتيجه به دست آوردن تصويرى متحركاز طبيعتى كه به سبب محدوديت ديد انسانىبه نظر نامتحرك مى آيد.‏ با اين روش مى توانبراحتى رشد يك گياه را در جنگل مشاهده كرد‏(مجموعه مستند سياره زمين)‏ يا حركت نور رابرديواره هاى يكبنابوضوح ديد ‏(مستند كرونوس،‏ساخته ران فريك).‏شنبه 25 دى 89/ قاب كوچك4


گزارشگزارشي از پشت صحنه يك تله فيلم پليسي معماييعاقبت زندگى در ‏«خانهكاغذي»‏ژانر پليسي از جمله موضوعات پرطرفدار درميان كارگردان هاي تلويزيونياست.‏ هيجان و جاذبهفيلم هايي كه با محوريت پليسي معمايي ساختهمي شود براي كارگردان هايي كه به فيلم اكشن علاقهدارند جالباست كه موجب شدهايننوع فيلم هاطرفداران زيادي در ميان توليدات تلويزيوني داشتهباشند.‏‏«خانه كاغذي»از جمله آثار پليسي معمايياست كهاين روزهابه قلم حامدافضلي و روياخسرونجدي و به تهيه كنندگي اسماعيل عفيفهدرحال توليد است.‏روياي كسب ثروتتله فيلم ‏«خانه كاغذي»‏ روايتگر قصه دزدي ازطلافروشياست كه طياين دزدي 3 خانوادهباوارد شدن جواهرات در زندگي شان دچار يك سريمشكلات و دردسرهايي مي شوند.‏ در اصل مي توانگفت » خانه كاغذي»‏ به نوبه خود قصه پررمز و رازيرا در 3 داستان موازي و در 3 مقطع زماني به تصويرمي كشد.‏به گفته محمود معظمي ‏(كارگردان اين اثر)‏‏«تله فيلم ‏«خانه كاغذي»‏ در حقيقت روياها وآرزوهاي جوانان براي ثروتمند شدن است.‏ خانه ايكه تا ابد پايدار نيست و روزي مي سوزد و خاكسترمي شود.»‏تاكنون فيلم هاي زيادي با موضوع حرص و طمعپايان ناپذير انسان در برابر پول ساخته شده است.‏محمود معظمي نيز با الهام از اين مضامين داستان‏«خانه كاغذي»‏ را پيش مي برد.‏بانگاهيبه پرونده كاري معظمي مي توان دريافتجزو معدود كارگردان هايي است كه در حين جوانيدر اغلب ژانرها تجربه كارگرداني داشته جز ژانرپليسي!‏تله فيلم ‏«خانه كاغذي»اگرچه يك تجربه جديددر ساخت ژانر پليسي معماييبراي او محسوبمي شود،امابا شناختي كهازاو داريم در هنگام ساختاثرش به موفقيت سا خته خود فكر مي كند.‏ محمودمعظمي كارگردان تله فيلم ‏«خانه كاغذي»‏ مي گويد:‏‏«متن ‏«خانه كاغذي»‏ مدت زيادي توسط حامدافضلي و رويا خسرونجدي زيرنظر آقاي عفيفه كارشد.‏ آقاي عفيفه نيز در كارهايشان وسواس زيادي بهخرج مي دهد.‏ او به حركت درست و منطقي توجهزيادي دارد و در تلاشاست درامبه درستي طي شود.‏معتقدم اين حساسيت ها نقطه قوت تله فيلم ‏«خانهكاغذي»‏ كه اولين كار پليسي معمايي من محسوبستون آزاددرنگيبر قاعده مندينمايش راديوييعجيب است كه نمايش راديويي،‏ ميان گونه هاي دراماتيك،‏ هنوزعرصه هاينامكشوفبسياري دارد.‏ هنوزبا تمام جد و جهدهاى علميهمچنان گوشه هاي سر به مهر و نكاويده بسيار دارد.‏هموارهبهنقلاز تئوريسين هاي عرصهنمايش راديويي و زيباشناسيراديو گفته ايم كه از نظر ساختمان (construction) ، نمايش راديوييبسياربه سينما شبيه تراست تابه تئاتر.اين ميانه قياساين دو مديومازمنظري ديگربهنتيجه اي عجيب و متفاوت مي رسد:‏ ‏«حد جسارت درنوآوري!»‏ عمراين دو گونه دراماتيك تقريبا يكياست.‏ سال تولدنمايشراديويي را 1924 مي دانيم و تولد سينماي داستانگو را 1903. اينك يكيبيش از 100 سال دارد و ديگري كمي كمتر از 100 سال.‏ اما طي اين قرنقواعد حاكم بر نمايش راديويي تنها 27 درصد تغيير يافته است و قواعدحاكمبر سينما حدود 70 درصد!اختلاف قابلاعتنايياست.‏ چرانمايشراديويي كمتر تغيير پذيرفته و سخت تر؟!‏ اينرسي قواعد درام راديوييبسياربالاتراست و در مقابل تغيير،‏ مقاومت شايانياز خودبروز مي دهد.‏مهم ترين دليلاين مقاومت،‏ پايه ريزي قواعدنمايش راديوييبراساسمي شود،است.‏ درواقعاميدوارم كار قابل قبولي رابراي مخاطب ارائه دهم.»‏وقتياز معظمي مي پرسيم دراين تله فيلم هم سعيداريد مثل شايد براي شما هم اتفاق بيفتد مفاهيماخلاقي را در لابه لاي قصه به بيننده انتقال دهيد درجواب مي گويد:‏ ‏«اين تله فيلمبا تنيده شدن سه قصهدر دل هم پيش مي رود و كليد تمام اين ماجراها وقاتل اصلي به دست سرگرد صبا پيدا مي شود.‏ در اينفيلم بيشتر به خود محتواي قصه و ماجرا مي پردازيم.‏دراين تلهبيشتر تصميم گيريبراي رسيدنبهاهدافبا گذر از راه درست يا نادرست را شاهد خواهيم بود.‏پيام اين داستان اين است كه از هر راهي نمي توانپولدار شد وبه آرزوها دست يافت.‏ دراصل تماشاگربا ديدن اين فيلم خود به خود به اين نتيجه گيري كليدست پيدا مي كند ونيازينيست كم كم و هدفمندپيام مان رابهبينندهانتقال دهيم.‏ همچنين آدم منفيداستان را منفي صرف درنظر نگرفتيم،‏ چراكه منفيبودنشبراثر زايش شرايط وبه خاطراشتباهاتو غفلت هاي اوست كه احساس ندامت مي كند وبازهم در پايان داستان شاهديم بازنده اصلي همانآدمي است كه تمامي اين خلاف ها را انجام داده و بهنقطه صفر و نابودي رسيده است.»‏آخرين وداع در كوهستان هاي شمال تهرانتصاويرلوكيشن پاياني در شمالي تريننقطهتهران نزديك به كوه ها در حال ضبط است.‏ اينلوكيشن آخرين وداع سرگرد صبا ‏(با بازي مهديسلطاني سروستاني)‏ با خانواده اش در آخرينمكان تفريحي آنهاست كه با فلاش بكي در خيالصبا شكل مي گيرد.‏ پروانه ‏(شهنوش شهباززاده)‏ وپيمان ‏(شادمهر رستمي)‏ پشت به دوربين در نوككوهيايستاده اند وبه دستور كارگردان دوربينبهآنهانزديك مي شود.‏ آنها روبه دوربين مي چرخند ولبخند مي زنند.‏ پيمان دست مادرش را مي گيرد وباهمدر افق دور مي شوند.‏ در نماي بسته صورت صبا درحالي كهاشك در چشمانش جمع شده را مي بينيمكه به آهستگي دوربين از او دور مي شود.‏بعد از اتمام اين پلان با مهدي سلطاني سروستانيگفت وگويي كوتاه انجام مي دهيم.‏سروستاني را بيشتر با نقش حاج بهزاد سريال‏«در مسير زاينده رود»‏ به ياد داريم؛ او چندي پيشدر تله فيلم ‏«بازجويي در كافه تهران»نقش سروانكاويانياز ماموراناداره آگاهي،‏ پيگير ماجراي قتلمشكوكي را ايفا مي كرد.‏اينبار نيز در تله فيلم ‏«خانه كاغذي»‏ نقش سرگرداداره آگاهي در بخش قاچاق طلا و عتيقه جات را باگريمي تقريبا شبيه كاراكتر قبلي اشبازي مي كند.‏به گفته خودش سنش جوان تراز گريمياست كهاز او شاهديم.‏ ‏«سرگرد صبا آدمي است كه قربانيوظيفه شناسي خودش شده و قاچاقچي هااو را تهديدكرده اند.بي توجهياوبه تهديدات خلافكارانباعثمي شود همسر و فرزندش رابراثر تصادفاز دستبدهد.»‏ اين را سروستاني مي گويد و ادامه مي دهد:‏غريزه و ناخودآگاه مخاطب است.‏ دريافت ويژگي هاي فضاي تخيليكه تنهابراساسنشانه هاي شنيداري شكل مي گيرد،‏ منوطبهانطباقداده هاي صوتي با تجربيات شنونده است.‏ اين تجربيات به تحصيلات،‏فرهنگ و طبقهاجتماعي شنوندهارتباطيندارد.ناخودآگاه مخاطببه هرقسم و شكلي كه باشد پذيراياين نشانه هاي عميقا طراحي شده خواهدبود يا در صورت بروز خطا آن را پس خواهد زد.‏ درست به همين دليلتغيير قواعد نمايش راديويي بايد بسيار كند و بطئي و محتاطانه باشد كهناخودآگاه شنونده آن را پسنزند.‏ در حالي كه سينما تغيير قواعد ديداريخود را مي تواندبه مخاطب تحميل كرده وي را آموزش دهد وبا خودهمراه كند.به تغييراتبصري موجود در آثار سينمايياز دهه ‎90‎نگاه كنيدو شباهتاين شيوهبصري رابا آثار كلاسيك سينمابسنجيد.‏ تغييراتفاحش اند،‏ اما مخاطب آن را پذيرفته و با ويژگي هايش همراه شده استو همينامرايجاد تغييراتبعدي را آسان تر مي كند.‏ عصارهاين چندسطر،‏ همين كه نمايش راديويي عرصه اي است شايسته مداقه و درنگو مكاشفه؛اما هر تجربه وايده جديد و فضايبديعيبايدبسيار نرم ومخملين و آرام آزمايش شده واردبدنه ساختماننمايش راديويي شود.‏جسارت در طول تاريخ هنر،‏ باعث تولد مكاتب و جريان ها و ژانرها ومهدى سلطانى در پشت صحنه فيلم تلويزيونى ‏«خانه كاغذى»/‏ عكس:‏ چاوش هماوندي‏«اينلوكيشن در اصل پيك نيك من با خانواده اماست.‏ اينجا قرار است آخرين ديدارم با آنها انجامشود.‏ خانواده ام تصميم دارند به مسافرات بروند ومنبراثر شرايط كاري نمي توانم آنها را همراهي كنم.‏متاسفانه در مسير سفر تصادف مي كنند و مي ميرند.»‏مهدي سلطاني سروستاني كه از سابقه دارانعرصه تئاتراست،‏ تاكنونبازي هاي متفاوتي راازاو در تلويزيون شاهدبوديم.با كمي ريزبيني درنوعبازياو مي توانبه خلاقيت و تكنيك هاي كلامياوپيبرد.‏ سلطاني درخصوصايفاي كاراكترهايشمي گويد:‏ ‏«قطعا هرنقشينمود پيدا كردنشبستگيبه نويسنده،‏ كارگردان و طراح گريم و...‏ دارد و اينخلاقيت ها همگي بستگي به اين شرايط و پارامترهادارد.‏ تاكنون سعي داشتم ازآنچه لياقت تماشاگراست كم نگذارم و در وهله بعدي نقش هايم شبيهحاج بهزاد در ‏«مسير زاينده رود»نشود.»‏سروستاني در پاسخ به اين سوال كه آيا شخصيتصبابه فيلمنامه وابستهاست يا خير؟ مي گويد:‏‏«خوشبختانه آقاي محمود معظمي در روندبهبودديالوگ ها دموكرات عمل مي كنند.»‏استانداردي در حد آثار بلند تلويزيونياسماعيل عفيقه مي گويد:‏ ‏«تله فيلم خانه كاغذياستانداردهاي خاص خودش را دنبال مي كند وازلحاظ محتواي داستاني همسو و در راستاي فيلم هايسينمايي بيان مي شود.‏ كاري پليسي با مضموناجتماعياست و مجموعهبازيگرانش كه كار رامتفاوت كرده است.‏ سعي داشتيم لوكيشن هايي رانيز كهانتخاب مي كنيم كاملا مناسب فضاي فيلمبودهو كاري كهبراي سريال هاي جدي تر چهازلحاظ نوعسا ختار و محتوا انجام مي دهيم،‏ براي خانه كاغذينيز در نظر بگيريم.»‏عواملتله فيلم«خانهكاغذي»عبارتنداز،تهيه كننده:‏اسماعيل عفيفه/كارگردان:‏ محمود معظمي/‏نويسندگان:‏ حامد افضلي رويا خسرونجدي/‏بازيگران:‏ مهدي سلطاني سروستاني ‏(صبا)،‏ رحيمنوروزي ‏(منوچهر)،‏ سحر قريشي ‏(مهناز)،‏ اميرمحمدزند ‏(محمود)‏ ‏،نگين معتضدي ‏(سپيده)و...‏دستيار اول و برنامه ريز:‏ محمد بدرلو/‏ مديرتصويربرداري:افشيناحمدي/‏ طراح گريم:‏ جلالموسوي/اجراي گريم:‏ مريم فقيري اكبراميري/‏صدابردار:‏ فرشيد كيوانمهر/‏ طراح صحنه و لباس:‏امير زاغري/‏ مدير توليد:‏ نعمت گودرزي چگيني/‏عكاس:‏ نازلي هروريپروانه صدقيچه و چه شده،اما دراين موردبخصوص لازماست تغييراز جزءبهكل حركت كند واين گونه گستره تاثيرگذار درام راديويي رابه عنوانآسان ترين درامبرايبرقراريارتباط در قرن هاي بعد و هزاره چهارموسيع تر كرد و اثرات آن را نيز تخمين زد.‏ايوب آقاخانيشنبه 25 دى 89/ قاب كوچك5


نگاهي به فيلم ‏«به رسم خنده هاي گذشته»‏ به بهانه پخش از برنامه سينما 5فداكاري هاي معكوسسينما در قابفيلم ‏«به رسم خنده هاي گذشته»‏ ridevano) (Cosiداستان تلخ و شيرينياستاز دوستي،‏ فداكاريو وفاداري برادرانه كه همچنين قصد دارد شرايطاجتماعي كشور ايتاليا را حين دوران دگرگوني اشكه منتهي به از دست رفتن معصوميت ها مي شودترسيم كند.‏ داستاناين فيلمبين سال هاي پايانيدهه 1950 تا سال 1964 ميلادي مي گذرد؛ دورانيكه در كشورايتاليا هنوز آثارياز ويراني هاي پسازجنگ جهاني دومباقي مانده،امابا وجود مشكلات،‏اين كشوربه سوي صنعتي شدن و رفع ضايعاتاجتماعي ناشي از جنگ خيز برداشته است.‏ در اينفيلم هم مثلاثر ديگرياز جياني آمليوي كارگردان،‏با نام ‏«لامريكا»،‏ شاهد فيلمي هستيم كه ماهرانه ودقيق ساخته شده و درباره روياهاي مهاجراني استكه سوداي دنياي جديدياز فرصت ها را در سرمي پرورانند.‏جياني آمليو،‏ يكي از بهترين كارگرداناني استكه اكنون در ايتاليا فيلم مي سازد.‏ آمليو در فيلم هايشادراكبصري فوقالعاده اي رابهنمايش مي گذارد.اوبراي هر صحنه فيلمش طراحي هايي دقيق دارد كه بهآنها عمق و زيبايي مي بخشد و همين موجب مي شوداو را متمايزاز فيلمسازان ديگر سينمايايتاليايامروزبدانيم.‏ او رويكردي همراه با حساسيت و حسهمدردي با شخصيت هايش دارد و همين موجبمي شود كه معمولا اين شخصيت ها در مواجهه باتماشاگران هم جواب بدهند.‏ يعني تماشاگران نيزبااين شخصيت هااحساس همدردي،‏ همراهي وهمذات پنداري كنند؛امابه عقيده ديويد روني،‏ منتقدفيلم نشريه ورايتي،‏ فيلم به رسم خنده هاي گذشتهيكايراداساسي دارد:‏ مضموناين داستان كه هستهمركزي احساسي آن را به نمايش مي گذارد،‏ در همانصحنه هاي اوليه برملا و بقيه فيلم رها مي شود.‏ بعد ازاين،‏ فيلم در حاليبه جلو حركت مي كند كه مقصديندارد،بنابراين در جا مي زند و مرتب موقعيت هاييمشابه را تكرار مي كند.‏ ديويد روني معتقداستاينايراد موجب شده فيلم ساختمان مشكل داريداشته باشد،‏ به شكلي افراطي كشدار شود و فاقدسياليت روايي باشد.‏فيلم به 6 قسمت با عنوان بندي هاي مختلفتقسيم شدهاست.ابتداي هر قسمت،‏ تاريخيازيك روز در فاصله سال هاي 1958 تا 1964 مي آيد.‏فيلم با سكانسي شروع مي شود كه جيوواني،‏ مردبي سواداهل سيسيل درايستگاه توريناز قطار پيادهمي شود.‏ مانند فيلم قبلي اش،‏ لامريكا،‏ آمليو در اينجاهم مهارت فوق العاده اي در كارگرداني صحنه هايبسيار شلوغاز خودنشان مي دهد.‏ دراين سكانسشاهدانبوه خانواده هاي فقير جنوبايتاليا هستيمكه به شهر صنعتي پررونق شمال هجوم آورده اند تابتوانند كاري پيدا كنند و بالا خره مزه خوشبختي رادر زندگي شان بچشند.‏برادر جيوواني،‏ پيترو هميناواخر ساكن تورينشده و در مدرسه ثبت نام كرده است.‏ بسرعت بعد ازتجديد ديداراين دوبرادر معلوم مي شود كه جيووانيبراي پيترو برادري فداكار،‏ مهربان و از خود گذشتهاست.‏ او با برادرش مثل پسر خود رفتار مي كند.‏جيوواني تمام سرمايه مادي و معنوي خود را خرجمي كند تابرادرشبتواند درسبخواند،‏ معلم شودو آينده اي روشن در پيش رو داشتهباشد.اما پيترودر قبالاين همه،‏ تعهد والزامياحساسنمي كند.‏او چنداناهل درس خواندننيست ونمراتش همآن طور كه برادرش تصور مي كند،‏ بالاترين نمراتكلاسشنيستند.‏ وقتي جيووانييك روز مي خواهدبهمدرسه بيايد تا درباره وضع تحصيل پيترو از معلمشسوال كند،‏ پيترو مستخدم مدرسه را وامي دارد تا بهجاي معلم پيترو با جيوواني صحبت كند.‏ مستخدممدرسه هم همان جواب هايي را كه مطابقبا توهماتجيوواني درباره پيتروست،‏ به او مي دهد.‏ اين كه اوپسري درسخوان،‏ سختكوش وباهوشاست،اما تاابد نمي توان از واقعيات فرار كرد و به توهم و خيالدل سپرد.‏ بزودي بين 2 برادر درگيري هايي ايجادمي شود،‏ چون جيوواني مي فهمد برادرش آنقدرهاهم مايل به درس خواندن نيست.‏ بعد هم براي مدتيپيترو غيبش مي زند و جيوواني را در غم واندوهازعدمبرآورده شدن آمال و آرزوهايش در موردبرادرخود مي گذارد.‏ بازگشت پيترو براي ديدن برادرش،‏وقتي است كه پيترو توانسته تغييري عمده در زندگيخودايجاد كند وبه موفقيت هاي تحصيلي خوبيدست پيدا كند.اين در حالياست كه جيوواني درگيرمسائل ديگري است.‏ جيوواني در اين مدت توانستهصاحب پول و موقعيت اجتماعي مناسبي شود،‏ امااو اين موقعيت را از راه هاي معمول و قانوني طينكرده است.‏ جيوواني مرتكب قتلي مي شود و حالا،‏آن وقتي است كه موقعيت و جايگاه 2 برادر نسبتبه هم تغيير مي كند.‏ اگر تا جايي جيوواني براي پيتروفداكاري مي كرد،‏ اكنون نوبت پيتروست كه برايبرادر خود عمر و زندگي اش را فدا كند؛بنابراينممكناست كه در همان سكانس هاياول فيلمبهرسم خنده هاي گذشته مشخص شود كه موضوعفيلم فداكاري است،‏ اما فيلم حول اين موضوع،‏داستان خود رابا يك پيچش درست وبجا تعريفمي كند و در حين اين پيچش است كه مضمون فيلمشكل مي گيرد.‏ مضموني كه الزاما معني آن با موضوعمتفاوت است.‏مضمون فيلم،‏ دگرگوني هاي زندگي ‎2‎برادردر موقعيت ويژه ايتاليايبعداز جنگاست.‏دگرگوني هايي كه موجب مي شود 2 برادر در2 موقعيت متفاوت،‏ نقش هاي خود را در زمينهموضوع فداكاريبا هم عوض كنند.به گمانم،‏ خلطدو مبحث موضوع و مضمون موجب شده ديويدروني فيلم را حاوي مضموني بداند كه زود برملا وموجب درجا زدن فيلم شده است.‏ فيلم براي اينجاعوض كردن امروز 2 برادر زمينه چيني اي هم درگذشته كردهاست.‏ وقتي در رستوران،‏ جيووانيباپيترو خاطرات كودكي شان را مرور مي كند.‏ يكبارپيترو در كودكي زمين خورده وبه پدرش گفته كهجيووانياو رابا مشت زده و جيووانياز پدرشكتك خورده است،‏ اما بار ديگر كه جيوواني از جيبپدرش بي اجازه پول برداشته بوده،‏ پيترو تقصير را بهگردن گرفته بوده است.‏ در اينجا،‏ البته پيترو فداكاريچنداني نكردهاست،‏ چون مي دانسته پدرشاو رابيشتر از جيوواني دوست دارد و تنبيهش نمي كند.‏حالاانگار روزگار دارداز پيتروانتقام مي گيرد.‏ حالازمان فداكاري راستين پيترو براي برادرش است وزمان سوءاستفاده جيوواني از اين فداكاري راستين.‏زمانه دگرگون شده و زندگي در عكس جهتگذشتهبه جريانافتادهاست.بيهوده نيست كه نامفيلم به رسم خنده هاي گذشته است.‏ آن خنده ها بهرسم گذشته در زندگي آدم هاياصلي فيلم تكرارمي شوند.‏ فرقش اين است كه ديگر آنها همانخنده هاي شاد نيستند،‏ بلكه برعكس،‏ به زهرخندتبديل شده اند و شيريني شان به تلخي مبدل شدهاست.‏ شايد اين ويژگي زندگي همه آن آدم هاييباشد كه ايتاليا را در دوران جنگ جهاني دوم،‏ قبل وبعداز آن تجربه كردهباشند.بخصوص آن آدم هاييكه در سكانساول فيلماز قطار پياده مي شوند وخيلي هايشان هم نمي دانند در اين شهر غريب دركجا بايد پناه و منزلي بيابند.‏ پيامد چنان جنگ مخربو ويرانگري نمي تواند چيزي جزاينباشد،اما درچنين شرايطي براي اين كه زندگي ادامه پيدا كند،‏بعضي آدم ها مجبورند فدا شوند.بعضي مجبورندخنده را فراموش كنند يااگر مي خندند،‏ خنده شانديگربه رسم روزهاي گذشته نباشد.‏ تابهاين ترتيب،‏ديگراني كه باقيمانده اند بتوانند همچنان به رسمروزهاي گذشته بخندند.‏فيلمبه رسم خنده هاي گذشته،‏ چنان كه گفتيمنگاهي داردبه دورخيزايتالياي پساز جنگ جهانيدوم به سمت صنعتي شدن در فاصله سال هاي 1958تا 1964. آمليو،‏ كارگردان فيلم،‏ داستان فيلمش رابه ‎6‎بخش روايي تقسيم كردهاست.بهاين ترتيباو موفق شده تنها جزييات ضروري داستانش رادر اين 6 بخش ارائه دهد.‏ پس بخش هاي زيادياز زمان در اين محدوده تاريخي حذف شده اند و ماتنها شاهد حوادث بزرگي هستيم كه در اين فاصلهزماني در داستان رخ مي دهند؛ حوادثي كه موجبدگرگوني هاي عمده اي در زندگي دو شخصيتاصلي فيلم،‏ جيوواني و پيترو مي شوند،اما آمليواطلاعات مربوط به بخش غايب از لحاظ زماني درفيلم را دربافت لايه هاي دروني ترياز فيلم مي تند.‏اواين كار رااز طريق گفت وگوهاي دقيق و حسابشده،‏ ويژگي هاي نمادين رفتارهاي شخصيت ها وتغييرات در فضاسازي فيلمانجام مي دهد.‏ هريكاز 6 بخش فيلم با يك اتفاق اصلي شروع مي شود وپيامدهاي آن اتفاق تا پايان آن بخش دنبال مي شود وعكس ها:‏ yahoomovieنزديكبه پايان هربخش شرايطي مهيا مي شود كهبا يك اتفاق اصلي ديگر وارد بخش ديگري از فيلمشويم.‏ حاصل مونتاژ اين بخش ها،‏ نمايش قطعاتياز 2 زندگي است كه به طرز موثري نشان مي دهد كهچگونه 2 برادر از لايه هاي سطحي زندگي شان عبورمي كنند و به لايه هاي دروني تري از آن مي رسند.‏در يادداشت ديگري كه در آپولو مووي گايد دربارهاين فيلمنوشته شده،نويسندهبه ياد رابطه برادريبينجورج و هريبيلي در فيلم ‏«چه زندگي شگفت انگيزياست»اثر فرانك كاپراافتاده و شباهت هاياين فيلم هارا از اين 2 منظر يافته است.‏ جيوواني پول كمي راكهاز كارشبه دست مي آوردبرايبرادرش خرجمي كند تااو رابه مدرسهبفرستد.‏ جورج هم سفرجهاني اش را براي مدتي نامحدود به تاخير مي اندازدبراي اين كه از كار و تجارت خانوادگي شان حفاظتكند وبه هرياجازه دهدبه درس و مدرسه اشادامهدهد.‏ در هر 2 فيلم هم فداكاري هاي آدم ها شرايطسخت واسف باري را موجب مي شود.‏ در هر دوفيلم،‏ والدين متعلقبهنسل ديگري هستند،بنابرايندركشان از بچه هايشان چندان صحيح نيست،‏ درحالي كه 2 برادر متعلق به يك نسل هستند و تجاربيكه از زندگي كسب مي كنند به يكديگر شبيه تر است.‏پس درك بيشتري از هم دارند و بهتر مي توانند از هممراقبت كنند.‏اما بيش از اين،‏ فيلم به رسم خنده هاي گذشتهبه فيلم هاي گذشته تاريخ سينماي كشور سازنده اشنزديكاست.بيشاز همه،‏ فيلماز سنت هاي سينماينئورئاليستي يانو واقعگرايانه ايتاليا وام گرفتهاست.‏مثلاً‏ مي توانيم شباهت هايي را ميان رابطه پدر و پسرفيلم ‏«دزد دوچرخه»اثر ويتوريو دسيكا با رابطه2 برادر در فيلم به رسم خنده هاي گذشته بيابيم ياجامعه ايتالياي رو به صنعتي شدن پس از جنگدر بستر داستان هر دوي اين فيلم ها را مثال بزنيمكه فضاسازي هايشان را به هم شبيه كرده است.‏همچنين،اين فيلم به سياق فيلم هاي نئورئاليستياز شيوه فيلمبرداري عمق ميدان كه بسيار موردعلاقه آندره بازن،‏ منتقد و نظريه پرداز برجسته سينمابود،‏ سود برده است.‏ نوع روابط 2 برادر و ساختاراپيزوديك آن،‏ همچنين مي تواند ما رابه ياد فيلم‏«روكو و برادرانش»اثرلوكينو ويسكونتي بيندازدو...‏ بنابراين مي توان گفت نوع روايت پردازي جيانيآمليو در فيلم به ياد خنده هاي گذشته،‏ بيش از همهريشه در سنت هاي گذشته سينماي ايتاليا دارد.‏ آمليوهم در فيلمشنشان مي دهدبه آن سنت هابراي يكروايت داستاني مشابه چقدر وفادار است.‏فيلمبه رسم خنده هاي گذشته كهاين هفتهازبرنامه سينما 5 پخش خواهد شد در ژانر ملودرامساخته شده و محصول سال 1998 است.‏ در اين فيلم‎2‎بازيگرايتالياييبهنام هاي فرانچسكو جيوفريدا ‏(درنقش پيترو)‏ وانريكولو ورسو ‏(درنقش جيوواني)‏ درنقش هاي اصلي بازي مي كنند.‏محمد هاشميشنبه 25 دى 89/ قاب كوچك6


نماى نزديك‏«آدمكش»‏ درگيشه ‏«سرگيجه»گرفتيكي از فيلم هاي قابل قبولي كه اين روزهااكران مي شود،‏ آدمكشاست.براي تعيينتكليف گونه فيلم،ابتدا ژانر ملودرام در سينما رابه صورت كوتاه موردبررسي قرار داده و سپسبهنسبت اين فيلم با اين گونه سينمايي مي پردازيم.‏درباره ملودرامملودرام يكي از گونه هاي كهن در ادبياتنمايشي است كه در سينما و ادبيات نيز هوادارانبسياري دارد.‏ در سينما ملودرام گاه موضوعبحث هاي پرسوءتفاهمي بوده كه از نتايج آن نهتعريف جامع و درستي از اين قالب بيرون آمده ونهارزيابي دقيقياز مصداق هاياين ژانر صورتگرفته است.‏ در ايران نيز اين سوءتفاهم مشتريانبسياري دارد.‏ به طور مثال در دوره اي كه ساختفيلم هاي ضدقصه با ساختاري مستند داستانيباب شده بود،‏ هر نوع قصه گويي در سينما بهمثابه ملودرام قلمداد مي شد و ملودرام نيز چيزيبيشاز فيلم هاي سخيف هندينبود.‏ مترادفدانستن فيلم هاي ساده انگارانه هندي با ملودرام،‏بزرگ ترين جفا به اين ژانر كهن بود.‏در مفهوم كلي،‏ ملودرام عبارت است از لحنيدر قصه كهبيشاز عقلبراحساساستواراستو اين با موضوعاتي مانند خانواده و پيوند انسانيدقيق تر معنا مي شود.ازبزرگ ترين ملودرام سازانتاريخ سينما مي توانبه داگلاس سيرك كارگردانآلماني الاصلبا آثاري مانند ‏«نوشتهبرباد»‏ و ‏«هرچه خدابخواهد همان مي شود»‏ والبته وينسنتمينلي و فيلم هايي نظير ‏«آنها دوان دوان آمدند»‏اشاره كرد.‏ ملودرام آن قدر ژانر گسترده وبالنده اي است كه هم مي توان از آن براي ساختيكاثراجتماعي و روانكاوانه و معترضبهرهبرد و هم مي توان آن را به مفاهيم عميق فلسفيو سياسي نزديك كرد.‏ ‏«شوكران»‏ ساخته بهروزافخمي و ‏«ليلا»اثر داريوش مهرجويي دونمونهدرخشان ايراني در زمينه ملودرام هستند كه همآثار ماندگاري در تاريخ سينماي ايران شدند وهم در زمان خودشان جزو پرتماشاگرترين آثاربودند.‏آيا ‏«آدمكش»‏ ملودرام است؟پاسخبهاين سوالنيازمند يك مقدمه كوتاهاست.‏ بهتر است اين سوال را اين گونه طرحكنيم كه ‏«آيا قرار بوده اين فيلم تبديل به يكملودرام شود يا خير؟»‏ يعني گاهي پيش مي آيد كهفيلمنامه نويس يا كارگردان درصدداين هستند كهكاري ملودرامارائه دهند،اما در عملبه دليل عدمشنا خت جزئياتاين ژانر،‏ راه رابه خطا مي پيمايندونتيجه كارشان،اثر آشفته اياست كهبخشيازآن ملودرام،‏ بخشي ديگر فانتزي و بخشي نيزواقع گرااز كار درمي آيد وبهاين ترتيبانسجامينمي ماند كه تماشاگر بتواند در آن چارچوب بهدرك درستي از اثر برآيد.‏ ‏«آدمكش»‏ فيلمي استكه تلاش سازندگانش،‏ ظاهرابرايالگو گرفتناز ملودرام هاي جنايي مطرح تاريخ سينما بودهاست.‏ مثلا كاملا مشخص است كه نويسندگاندر طرح اوليه فيلمنامه اين اثر،‏ به شاهكار آلفردهيچكاك ‏«سرگيجه»‏ نظر داشته اند.‏ خط اصليفيلمنامه ‏«آدمكش»‏ درباره 2 دوستي است كهپساز سال ها همديگر را مي يابند و يكياز آندو درظاهري دوستانه و مظلومانه،‏ از دوستشكمكي مي طلبد.‏ خواستهاوليه،‏ كمك كردنبهزني بي پناه است.‏ رفته رفته متوجه مي شويم كهكاسه اي زير نيم كاسه بوده و هدف از اين نقشه،‏چيز ديگريبودهاست.‏ در ‏«سرگيجه»نيز پلاتاصلي هميناست؛ مردياز سوي دوستش مأمورمي شود كهاز همسر روان پريشاو مراقبت كندامادرنهايت مشخص مي شود كهنقشه و توطئه ايديگر در كار بوده است.‏ متأسفانه نوع الگوپذيريسازندگان ‏«آدمكش»‏ از ‏«سرگيجه»‏ در همين حدبوده است و نه بيشتر كه در ادامه به ضعف هاياين فيلم خواهيم پرداخت.‏جايگاه اين فيلم در كارنامه سازنده اشرضا كريمي كارگرداني است كه اصطلاحا بهسينماي ‏«بدنه»‏ تعلق دارد.‏ از فيلم ‏«عشق+‏‎2‎‏»‏ تا‏«هزاران زن مثل من»‏ كه تاكنون بهترين اثر اوستو ‏«تب»‏ و ‏«انعكاس»او مسيري را پيموده كهازكليت آثارش مي توان به ويژگي هاي ثابتي رسيد.‏نخستين ويژگي،‏ همچنان كه گفته شداحترامبه مخاطب و تلاشبراي رسيدنبه شيوه ايازقصه گويي است كه براي كارشناسان و مردم بهيك اندازه جذاب باشد.‏او در مواردي مثل ‏«هزاران زن مثل من»‏ بهاين هدف نزديك شد و در مواردي مثل ‏«تب»‏و همين ‏«آدمكش»‏ دچار نزول شد و از هدفاصلي اش دور گشت.‏ كريمي عادت دارد كه درراستاي همين سينماي بدنه،‏ از بازيگران مطرحسينما استفاده كند و قصه هايي را به كار گيردكه قابليت جذب تماشاگران عام سينما را داشتهباشد.‏ در ‏«آدمكش»اوبهترين چينش را داشتهواز همكارانباسابقه و نام آشنايي هماستفادهكرده؛ از جمله محمود كلاري به عنوان مديرفيلمبرداري،‏ محمدهادي كريمي به عنوانفيلمنامه نويس،‏ بهرام رادان،‏ مهتاب كرامتيو حامدبهدادبه عنوانبازيگر و...امابه دليلاين كه هيچ كدامازاين عواملبه درستي هدايتنشده اند،‏ هركدام ساز خود را زده و در نهايت‏«آدمكش»‏ را از اثري مسنجم دور مي كند.‏ضعف هامهم ترين نقطه ضعف ‏«آدمكش»‏ اين استكه لحن ثابتي ندارد و فضاسازي آن بر اساسالگوي ژانر پيش نمي رود.‏ ابتداي فيلم،‏ در صحنهرودررويي 2 دوست،‏ لحن فيلم به آثار اجتماعينزديك مي شود.‏ ساده ترينايده اي كه دراين فصلبه ذهن كارگردان رسيدهايناست كه آشناييايندو را در موقعيت هاي ساده وبي ظرافت روايتكند.‏ مثلا به پيشنهاد روان شناس،اين دو به باغچهدكتر مي روند و خوش مي گذرانند و به اينترتيب به تماشاگر فهمانده مي شود كه صميميتيدوباره ميان اين دو شكل گرفته است.‏مشكل بعدي اين است كه برخي ظواهر وجلوه گري ها،‏ گاه مقدمبراصل ماجرا شده اند وكل موقعيت هاي مهم فيلم را تحت الشعاع خودقرار داده اند.‏ به اين نكته حاشيه اي در طراحيلباس فكر كنيد كهلباس رادان وبهداد چندباردر طول فيلم تغيير مي كند و چرا تماشاگربايدبهداد را با آن نوع پوشش خنده دار در صحنه هايجدي ببيند.‏ چنين به نظر مي رسد كه كارگردانبه شيك شدن فيلمش بسيار بيشتر از انسجامساختاري اش اهميت داده است.‏ شخصيت هاياين فيلم در بهترين و مجلل ترين پوشش ها بهتصوير كشيده شده اند و صحنه هاي فيلم راتصاويري خوش عكس و كارت پستالي تشكيلمي دهند كه في نفسه زيبا هستند اما نمي دانيم بهچه كار فيلم مي آيند.‏بازي هابجز مهتاب كرامتي كه درنيمهاول فيلمبه عنوانيك بيمار پريشان احوال خوش مي درخشد،‏ بقيهبازيگران فاقد هر گونه اثرگذاري هستند.‏ رادانپس از ‏«سنتوري»‏ هنوز نتوانسته حتي در يكنقش قابل دفاع جلوي دوربينبرود.اوبه عنوانيك آدم خوش لباس وباشخصيت در نقش يكروان شناس،چيزيبيشترازصحنه هايحضورشدر ‏«بي پولي»ارائهنمي دهد واينبرايبازيگريكه 2 بار سيمرغ بلورين جشنواره فجر را گرفتهاست يك شكست محسوب مي شود.‏در صحنه اي از فيلم،‏ او پس از مشاهدهخودرو اش كه زن از آن گريخته،‏ در يك اقدامعجيب،‏ در جستجوي او ابتدا در ماشين را بازمي كند و سپس گوشه و كنار ماشينش را مي گرددكه مبادا زن در داشبورد يا زير صندلي پنهان شدهباشد.اين صحنه نشانگربي توجهيبازيگربهمختصات نقشي است كه بازي مي كند.‏ ممكناست چنيناقدامي كه شرح آن رفت،از سويجواد رضويان در فيلمي كمدي جذاب و خنده دارباشد اما چرا چنين ايده اي به ذهن اين بازيگررسيده،‏ سوالي است كه بايد از خودش پرسيد.‏حامد بهداد نيز چيزي وراي نقش هاي شلوغ وپرحرفي كه در اغلب آثارش ارائه مي كند،‏ ندارد.‏در يكياز صحنه هاي پاياني فيلم،‏ زماني كه رادانپيبه نقشه دوستش مي برد،‏ سيلي محكميبهصورت او مي زند.‏ در كمال حيرت،‏ لحظاتي بعدمي بينيم كهبهدادنيزبااين كه گناهكاراستو استدلال هايش باورپذير نيستند،‏ كار رادان راتلافي و سيلي او را پاسخ مي دهد.‏ معلوم نيستتماشاگر سينما چگونهبايد چنين آشفتگي ايرا هضم كند.نقشليلااوتادي وافسانهبايگاندراين فيلم تقريبا قابل حذفاست.‏ در واقعحذف اين دو از فيلم،‏ تقريبا هيچ لطمه اي كه به‏«آدمكش»‏ نمي زند هيچ،‏ بلكه تا حدودي قصه رانيز سرراست تر مي كند.‏ليلا خراطافسانه بايگان،‏ مهتاب كر امتي و ليلا اوتادي در نمايي از فيلم ‏«آدمكش»/‏ عكس:‏ امير عابدينماى اولنگاهي به تيتراژ روزگارقريبدر درجه اول،‏ چيزي كه از سريال به چشممي آيد،‏ نام آن است،‏ روزگار قريب.‏سريال از نوع سريال هاي زندگينامه اي استو در ساختار روايتش سعي كردهاست متفاوتباانواع ديگراين دستهباشد خصوصا كهبراياولينبار همزمانبا سريال زندگينامه اي ديگري پخششد،‏ يعني سريال شهريار روايتي كه در زمانحال و زمان گذشتهبه طور موازي طي مي شود،‏با اين كه نمايش قطار و ريل راه آهن براي دادنگذر زمان تبديلبه كليشه اي تكراري شدهاست،‏اما در تيتراژ اين سريال،‏ نشاني ديگر هم دارد و آنسفر و مهاجرتاست،‏ چيزي كه در زندگي دكترقريب و بالطبع در طول سريال،‏ نقشياساسي داردو در حقيقت شروع تيتراژپسازنمايشنام سريال،‏علاوه بر اين كه واژه روزگار را تداعي مي كند،‏وقايع زندگي دكتر قريب را هم دلالت مي كند.‏ازنظر زماني،‏ سريالبه گونه اياست كه ميانزمان حال و زمان گذشته دكتر قريب در حركتاست،‏ در زمان حال،‏ نقش محمد قريب را مهديهاشمي بازي مي كند،‏ اما در زمان هاي گذشتهزندگي اشبازيگرانيبا سيمايي متفاوتايننقشرابازي مي كنند.‏ پساز ضروريات سريالاستكه بتواند يك وحدت داستاني احساسي مياناين بازيگران به وجود آورد،‏ به شكلي كهاين فكرپيش نيايد كه اينها افرادي متفاوت،‏ با روحياتيمتفاوت نسبتبه هم هستند،‏ واينجاست كه يكيازايده هاي خلاقانه و قابل ستايشبراي تيتراژابتدايي شكل مي گيرد،‏ تصوير محمد قريب درجلوي تصوير،ازابتدا تاانتهاي تيتراژ حضور داردو در طولاين مدت تصوير بازيگران مختلفايننقشاز كودكي تا پيري در همادغام مي شوند،‏بي آن كه درنگاهاولاين تغييرات محسوس شود،‏در حقيقتاين كار توانسته تمامياينبازيگرانرا با گريم ها و چهره هاي متفاوتشان در هم حلكند واز آنها يك كليت واحد خلق كند.‏ واين درحالياست كه در تصاوير پس زمينهبخش هاييازفيلم را با تصاويري مستند از همان دوره تاريخيبه صورت سياه سفيدنمايش داده مي شود.‏در حالي كه تصوير محمد قريب در جلو ي آنرنگي است و سا ختاري را كه در خود سريال ازآناستفاده شده در تيتراژبه شكلي ديگراستفادهشده است يعني همان طور كه گذشته ها سياه سفيد آغاز مي شوند وبه آرامي رنگ مي گيرند،‏ درتيتراژ هم اين ساختار رعايت شده است.‏از آنجا كه يكي از علايق كيانوش عياريحوزه مستند است،‏ سعي كرده با تلفيق مستندها باقطعه هايياز سريال خودش،‏ آنها را در پس زمينهبا هم درآميزد وبه نوعي رنگ وبوي مستندواربه سريالش بدهد كه تا حدود زيادي هم موفقبوده است.‏ موسيقي تيتراژ ريتمي خاص دارد،‏ضرب هاي سنگين و پياپي يادآور زندگي پرتلاطممحمد قريب اند و جنگي كه همه را در آن زماندرگير خود كردهبود و دراين ميان صداي تاريبه آناضافه مي شود كه صفا و صميميت قريب وخانواده اش را در ميان اين تلاطم نشان مي دهد.‏روزگار قريب تيتراژي كاملا درخور توجه ودر سطح كيفي كل سريال دارد،‏ كه دقيقااز همانساختار پيروي مي كند.‏حميدرضا رفعت نژادشنبه 25 دى 89/ قاب كوچك7


گفت وگو با نفيسه روشن،‏ بازيگر تلويزيون و سينماپله پله پيشرفتكردن در حرفه ما معنايينداردنفيسه روشن از آن دستهبازيگراني است كه از همان ابتدا قدم اول را محكمبرداشته و امروز يكي از بازيگر ان مطرح تلويزيون است.‏ اين گفت وگو درشرايطي انجام شد كه اينبازيگر جوانبتازگي از سفر زيارتي خودبرگشتهبودو در حالي مهمان گفت وگوي ما بود كه حرف هاي زيادي براي گفتن داشت.‏مي خو اهم از خيلي سال هاي پيش شروع كنم،‏از سال هاي ورود به تلويزيون.‏از سال ‎79‎با سريال روزهايبه يادماندني شروعكردم،‏ يادم مي آيد آن موقع در يك سريال عظيمتاريخي حدود 6 يا 7 سكانس بازي داشتم.‏ بعداز آن به كيانوش عياري معرفي شدم و بعد ادامهمجموعه هايي كه در طي اين سال ها ناخواسته من راوارد اين حرفه كرد.‏چرا ناخواسته؟شايدبه دليلاين كه فكر مي كردم خيلي طولبكشد تاامروزبهاينجابرسم،‏ پيشرفت خوبيبود وخدا را شكر كه كارهاي خوبي اين مدت بازي كردم،‏خيلي ها را مي شناسم كه در طي شروع فعاليت شانآغاز خوبي نداشتند.‏اولين سكانسي كه جلوي دوربين قرار گرفتيرا به خاطر داري؟اولين سكانس را دقيقابه خاطر دارم.‏ سكانسيبودكه من بايد يك تفنگ برنو دست مي گرفتم و با آنشليك مي كردم،‏ وقتي مي خواستم زبانه آن رابكشمو تيراندازي كنم دستم بشدت زخمي شد،‏ ولي اصلابه روي خودم نياوردم،‏ كار اول بود و شايد مراعاتخيلي چيزها را مي كردم.‏ وقتي شليك كردم آن قدرترسيدم كه خودم از صداي شليك،‏ ناگهان تفنگ رارها كردم.‏ خاطره خوبيبود و يك تيربا دو نشان شد،‏هماولينباريبود كه جلوي دوربين قرار مي گرفتم وهم اولين تجربه دست گرفتن تفنگ برنو.‏از اول با اين هدف و ارد اين حرفه شدي كهبازيگري را به عنوان يك شغل دنبال كني؟نه.ازاول فقط دوست داشتم در كنار زندگي ام يكتجربه تفريحيباشد،‏ ولي خوشبختانه يا متاسفانهالان برايم به صورت يك شغل درآمده چون فرصتيبراي انجام كارهاي ديگر برايم باقي نمي گذارد.‏جواب اين خوشبختانه يا متاسفانه را هنوز پيدانكردي؟نه هنوز،‏ از يك طرف خيلي خوب است چرا كهوقتي يك شغل به عنوان تنها هدف درمي آيد ديگرمسير كاري تو را مشخص مي كند.‏ چون همه هم و غمتو مي شود.از طرفي هم چه سينما و چه تلويزيون وبه قول معروف مديومبي رحمياست،‏ چراكه ممكناست در اوج كارهاي يك بازيگر ناگهان اتفاقي بيفتدوبي دليلبه حاشيهبروي،‏ جوابي كه حتياگرمدت ها هم به دنبال آن باشي پيدايش نمي كني.‏ واقعاقابل پيش بيني نيست.‏درست است كه از سال 82 با سريال بچه هايخيابان به كارگرد اني همايون اسعديان بود كهكارهايي كهبازي كردي رنگ ولعاببهتريبهخود گرفت و شناخته تر شدي؟نهنظرمبا گفته شما متفاوتاست.نقش من دراين سريال زياد نبود و اتفاقاتي در حاشيه اين سريالمي افتاد كه خيلي برايم خوشايند نبود،‏ مخصوصااين كه در آن كار من نقش يك دختر معتاد و افسردهرا بازي مي كردم كه نياز به حمايت بيشتري داشت.‏فكر مي كنم پرش كاري منبا سريالبرف وبنفشهاتفاق افتاد.‏فكر مي كني كد ام يك ازنقش هايي كه تابه حالبازي كرده اي بيشتر در خاطر مردم مانده است؟نقش پري در اغما،‏ نقشي بود كه همه چيز را برايممتفاوت كرد.‏ هم داستان نو و خاصي داشت و هممناسبتيبود.استقبال خوبيازاين مجموعهانجامگرفت وبعداز آنبه قول معروف خيلي حواسمجمع تر شد.‏ آن سال به جز يكي دو تا تله فيلم كارديگري انجام ندادم و بازي بعدي من به سريالمناسبتي مثل هيچ كس در ماه رمضان سال آيندهموكول شد.‏ همه چيز خيلي خوببود و شايد تنهايكي از نكات منفي فيلم تعدد زياد بازيگران بود.‏بيشتر كارهايي كه در آن حضور داشتيبهنوعيمناسبتي بوده اند،‏ چه مناسبت ماه رمضان و چهعيد نوروز!‏بله.‏ سريال ماه عسل را براي عيد نوروز كار كردم،‏يك كار حرفه ايبابازيگران چهره.اينانتخابگيرنده همچنانبا منبود.‏ سريال دارا وندار مسعودده نمكي را هم عيد سال گذشته بازي كردم كه آن همكار خوبي بود،‏ شايد اين كار خيلي توقعم را برآوردهنكرد،‏ چون من از خودم انتظار داشتم كه وقتي 3 سالپيش سريال اغما را كار كردم الان بايد خيلي بهتر ازآن را در كارنامه ام داشته باشم.‏حاشيه هاي دنياي سينما و تلويزين به كارحرفه اي ات لطمه اي نمي زند؟اين حاشيه گويي ها از ما انرژي زياد مي برد.‏متاسفانه خيلي افراد هستند كه تلاش مي كنندتا بسياري از هنرمندان،‏ ورزشكاران و حتيسياستمداران را درنظر و ذهن مردم خراب كنندو تلاش خيلياز آنها هم درنهايتبي ثمر مي ماند.‏سفري كهاخيرابا گروهيازبايگرانبه مكه داشتمخيلي از سايت ها به نقل و قول كذب دست زدهبودند.‏ چرابايدايناتفاقبيفتد.‏ مني كهبه عنوانيك بازيگر 50 روز در جزيره اي كار مي كنم كه يكمتري من پر از مين است و هر آن خطر انفجار وجوددارد،‏ جايي كه پراز حشرات ميكروبياست،‏ آياواقعا من نفيسه روشن حق گرفتن يك جايزه راسريال خط سوم در 10 قسمت40 دقيقه اي توليد مي شود و قراراستازاربعينامسالاز شبكه يك سيمابهنمايشدر آيد.‏ دراين مجموعه،‏ ‏«شريف»،اتفاقيو غير عمدباعت قتل دوستش شدهاست.‏خانواده مقتولاو را مي بخشندبه شرط آنكه پس از گذراندن دوران حبس،‏ ترك دياركند.‏ ويبراي خاكسپاري پدرشاز زندانمرخص مي شود.از سوي ديگر ماهبي بي،‏زن مؤمنه شهر كه قرآن خطيبا قدمت وبا ارزشي را در خانه اش نگهداري مي كندهر سالهاز شب عاشورا تا شباربعينبهمدت 40 شب ميزبانبرگزاري مراسم قرآنخوانياست.او شريف رااز نذر پدرشآگاه مي كند.‏ پدر شريف نيت كرده پارچهسفيد پهن شده زير قرآن را دراين 40 شببا 40 آيهمتبرك كند اما تا 30 آيه را نوشته و به رحمت ايزديمي پيوندد.‏ شريف مأمور مي شود تانذر پدري رابهاتمام برساند اما قرآن قديمي از خانه ماه بي بي دزديدهمي شود و ادامه داستان...‏به مسائل و مفاهيم بومي،‏ اعتقادات ديني و مذهبيمردم سيستان احترام گذاشته شده استعواملباانرژي خاصي در فضايانتظامي كلانتري18 ‏(لوكيشن سريال)‏ در حال كار بودند،‏ در تكاپويفرصتيبراي مصاحبهبا كارگردانبودم.‏ در فضايبيرون از كلانتري باب گفت وگو با داريوش ياريكارگردان سريال خط سوم راباز كردم؛بااين سوال كهخط سوم را به چه دليل انتخاب كرديد.‏ او مي گويد:‏8گزارشي از پشت صحنه سريال خط سوماحترام به اعتقادات مردم،‏ اولويت اول شبكه هاي استانيشنبه 25 دى 89/ قاب كوچك‏«در سريال خط سوم سعي شده ضمن طرح مسائلو مفاهيم بومي،‏ به اعتقادت ديني و مذهبي مردمسيستان و بلوچستاناحترام گذاشته شود و نكته هاييحساس و دقيق فرهنگي رعايت گردد.‏ همان طور كهشرايط متفاوتاقليمي و آب و هوايي درايناستانمتفاوت هست اعتقادات ويژه و متفاوتي هم وجوددارد،‏ مهم ترين چيز دربين مردم سيستان وبلوچستان،‏احترامبه عقايد آنهاست.‏او در ادامه مي گويد:‏ ما در سريال خط سوم باكارشناسان ميراث فرهنگي مشاوره و اين تفاوتقومي و قبيله اي را بررسي و سعي كرديم نگاه اصولي،‏سالم وباورپذير داشتهباشيم وبهاعتقادات،‏ پوشش هاو رسومي كه وجود دارداهميتبدهيم.‏ مردماينشهراز چيزهايي رنج مي برند كهبايد آنرا درك كرد و هوشمندانه وكاملا بي طرفانهبيان كرد.‏ياري تاكيد مي كند:‏ هنر وظيفه اش نشاندادن زيبايي هاست و ما هم سعي كرديمنقطه زيبايي اعتقادت مردم اين ديار كهن رادر كارلحاظ كنيم.«شرافت»‏ نقطه مشتركيدر ميان مردم سيستان وبلوچستاناستكه به جرأت مي توانم بگويم اين موضوعگوهر گرانبهاي اين مردم است.‏ سعيكردم در فيلمنامهبا ورود شريف قهرمانورزشكار قصه صداقت و شرافت مردماين ديار را با گونه هاي مختلف اعتقادي،‏ديني،اجتماعي واقتصادي روايت كنم.‏عنوان خط سوم برگرفته از شعر مولاناستكهبه معنايانسان كامل تعبير شده و شريف خطيرا در داستان شروعبهنوشتن مي كند كهاين كار راپدرشانجام مي داد وبعدبي بي مومنه وبعدنفر سومكه شريف است نوشتن اين خط را ادامه مي دهد.‏ياري درخصوص بازيگران اين منطقه مي گويد:‏بازيگران اين استان متفاوتند،‏ وقتي با بازيگري مثلخداداد بيگي روبه رو مي شويم در بين بازيگران سوپراستار كشور هم افرادي با شرايط ايشان و توانمنديايشان انگشت شمار هستند،‏ يك طيف ديگر مثلحسن خمري فرشته انصاري چنگيز ناروئيبازيگران خوبي هستند كه بعد از گفت وگو با آنها،‏يك كار خلاق در آنها شكل مي گيرد و متأسفانه تعدادبسياري از دوستداران بازيگري وجود دارند كه عمدهداريوش يارى ‏(كارگردان)‏ و عمار تفتى(بازيگر)‏ درپشت صحنه سريال خط سومآنهااز دانشجوياناستان هستند كه خيلينمي شودبهحضور آنها دركاراعتماد كرد،‏ منبه حضور چندنفراز آنها درنقش هاي مختلفاكتفا كردم كه فقط يكنفرتوانست خودش را خوبنشانبدهد.‏ تشكيل شدنگروه هاي نمايشي با بدنه افراد جدي و ماهر كه پيگيرباشند نياز اساسي اين استان است،‏ گروه هاي نمايشيفضاي گرم هنري را در تئاتر مي توانندبه وجودبياورندكهنتيجه آن هم مي تواند خوبباشد.‏ تيپ ظاهري ونسبت آنبا شخصيت فيلمنامه و تواناييبازيگربسيارمهماست،به عنوان مثال:‏ شخصيت مهرپري،نگاهنافذو مغروري داشت كه خانمندا محسن پور آن شخصيترا توانست قبول كند.‏ چنگيزناروئيازلحاظ ظاهريكد خوبي بود و اين خود ملاك و انتخاب مهمي بودبراي انتخاب ايشان.‏ تلاش كرديم كه بتوانيم يك فيلمبا نگاه بومي داشته باشيم.‏ چون معتقدم آثار فاخر درمراكزاستان ها باعث توانمندي عوامل توليد هراستانمي شوند.‏كارگردان خط سوم در جواباين سوال كهبازتابسريال خط سوم دربين مردم را چطور پيش بينيمي كند پاسخ مي دهد:‏ ان شاءاالله بازتاب خوبي خواهدداشت.‏يك سريال با 16 لوكيشنعلي اصغر زارع تهيه كننده سريال با بيان اين كه اينسريال در بيش از 16 لوكيشن اصلي تصويربرداريمي شود،‏ بيان مي كند كه خانه هاي شريف،‏ قربان،‏سلطان،‏ ماه بي بي،‏ گورستان،‏ كلانتري،‏ بيمارستان وزندان در شهرستان هاي زاهدان و چابهار و روستاهاياطراف برخي ازلوكيشن هاي سريال خط سوم است.‏


نجوانمايش خانگىاين فيلم 95 دقيقه اي سال ‎2008‎به كارگردانياستوارت هندلر ساخته شده و فيلمنامه اش راكريستوفر بورلي نوشته است.‏ مكس قصد داردبا محبوبش ازدواج كند اما پول كافي در بساطندارد.‏ او كه سال ها در زندان بوده و راه قانونيپول در آوردن رانمي داند،‏ سر دوراهي سختيقرار مي گيرد...‏ .پليس زمانپيتر هايمز فيلمنامه اين فيلم را سال 1994نوشته و آن را كارگرداني كردهاست.‏ يك پليسبهنام والكر ماموراستاز دستگاهي كه مي توانبه كمك آن به گذشته بازگشت مراقبت كند.‏تبهكاران بسياري در صدد دزديدن اين دستگاه وسوءاستفاده از آن هستند...‏ .پدرخوانده 2ندارم؟ اين سفر حق همه آنهايي بود كه اين سال هازحمت كشيده بودند.‏ اميدوارم ستادي تشكيل شودكه من نوعيبهاستناد آنبتوانماز حق قانوني خودمو احاديث كذبي كه گفته مي شود دفاع كنم.‏تابه آنجا كه يادم مي آيد هميشه درنقش يكدختر معصوم و مهربان ظاهر شده اي،‏ اين قضيه تابه امروز برايت تكراري نشده است؟خيلي هااين سوال رااز من مي پرسند.‏ شايد 70درصد روحيه خودماين گونهبودهاست.به هميندليل نقش هاي اينچنيني كه به من پيشنهاد مي شدرا انتخاب مي كردم.‏ همه اين سال ها هم از پذيرفتننقش منفي ترس داشتم.‏ شايد اشرف السادات سريالعكس:چاوش هماوندى/‏ جام جمداداشي تنها نقش كمي منفي من بود.‏يكي از خصوصيات بارز بازي ات اين است كهخيلي احساساتي مي شوي و به گريه مي افتي.‏شايد اين قضيه مربوط به بخش نهفته غصه هايدرونم است.‏ اين اتفاق هميشه برايم فرصتي مي شودكه با حسي كه براي نقشم مي گذارم تخليه شوم واين حس را دوست دارم،‏ دلم مي خواهد هميشهگريه هاي من همذات پنداري مخاطب را به دنبالداشته باشد و برايش باورپذير باشد.‏برايت مهمبوده كه هميشهنقش اول رابازيكني؟ببينيد به هر حال وقتي من نقشي مثل پري رادر سريال اغما بازي مي كنم،‏ پس بالطبع توقع دارمكهنقش هاي پيشنهاديبعدي ام خيلياز آن پايين ترنباشد،‏ چون چيزي كه امروزه يك روال طبيعي وشناخته شده در دنيايبازيگري ماستايناست كهدر هر نقشي كه ظاهر شوي و اين نقش در هر اندازه وسطحي كه باشد ذائقه مخاطب به پذيرفتن آن عادتمي كند و به قول معروف در همان نقش جا مي افتي.‏به جرات مي توانم بگويم كه پله پله پيشرفت كردندر حرفه ما معناييندارد.‏ هميشهايناتفاقاست كهبازيگر را ارتقا مي دهد.‏دوست د ارم كمي هم از سفر زيارتي ات به مكهبگويي،‏ قطعا حس و حال خوبي را برايت به همراهداشته...‏ .چند وقت پيش در زندگي خصوصي ام دچارمشكل شدم كه خيلي كنار آمدنبا آنبرايم سادهنبود.‏ يك هفته به ماه ذي الحجه مانده بود كه با منتماس گرفته شد و مطلع شدم كه سفر مكه را درپيش دارم.‏ اتفاق خيلي خيلي خوبي بود.‏ من به اينسفر دعوت شدم و واقعااحساس كردم كهبه خدانزديك شده ام.‏ كعبهبرايمبي نظيرترين جاي دنيابود،‏وقتي جلوي كعبه مي ايستادم قدرت هيچ كاري رانداشتم.انگار وارد دنياي ديگري شدهبودم.برايهمه عزيزانم آرزو مي كنم كهبهاين سفر دعوتشوند.‏ شايدباورتان نشوداز زماني كهبرگشتم،انگارهمه چيزبرايمبوي تازگي مي دهد.نگاهمبه همهچيز متفاوت شده است.‏ازنقش عارفه در سريال قفسيبراي پروازبرايمان بگوييد،‏ لهجه جنوبي را خيلي خوبتوانستي صحبت كني.‏فضاي سريال جنگيبااين محتوا را خيلي دوستداشتم.‏ من سال ها پيشبه خاطر شغل پدرم جاييزندگي مي كردم كه هواپيماي عراقي درست از بالايسرم رد مي شد.‏ من جنگ رابه واقعلمس كردم.‏اين كار يك ملودرام عاشقانه را به همراه داشت وسعي كردمبا تمام و كمال در كناراين گروه خوبايفاي نقش كنم.‏ عارفه را بخشي از زندگي خودممي ديدم.‏ برايلهجه هم كمك داشتم و فكر مي كنمبد درنيامده باشد.‏از همكاري با مهدي فخيم زاده و آپارتمان 85هم صحبتي داشته باش.‏كاردركليتپرجمعيتاستوباشخصيت پردازيخوب مهدي فخيم زاده در كل حس مي شود.‏ همكاريبا آقاي فخيم زاده هميشه برايم افتخار بزرگي بود وخوشحالم كه اين اتفاق بالاخره افتاد.‏چر ا فعاليتت در سينما كم است؟نقش ها در حد و اندازه اي نبود كه بخواهمبه آن فكر كنم،‏ خيلياز آنها حتي جاييبرايشخصيت پردازي نداشت من تنها يك فيلم سينماييكار كردم واميدوارمازاينبهبعدنقش هاي خوبيبه من پيشنهاد شود.‏ من مي خواهم سينما را با يككارگردان خوب و درست شروع كنم.‏و صحبت آخر...‏باهم مهربان باشيم و قدر يكديگر را بدانيم،‏ قدرلحظاتي را بدانيم كه گذراست و ديگر برنمي گردد.‏تنها چيزي كه مي ماند مهرباني،لبخند و گذشتاست.‏ به خودمان كمك كنيم كه سالم باشيم و سالمزندگي كنيم.‏شبنم مدنيوي از تدوين همزمان با تصويربرداري اين سريالخبر مي دهد واضافه مي كند:‏ ‎60‎درصد تصويربرداريدر شب و 40 درصد در روز صورت مي گيرد.اينمجموعهتوليدصداوسيمايمركزسيستانوبلوچستان‏(شبكه هامون)‏ است و عوامل توليد و بازيگران آنتركيبيازنيروهايبومي و غيربومياست.‏با عشق امام حسين(ع)‏ بزرگ شديمزهرا سعيدي كه نقش ماه بي بي،‏ زن مومنه،‏ راايفاء مي كند درخصوص شخصيت خود مي گويد:‏ماهبي بي زني كه معتمد محلبوده وبه دليل داشتناعتقادات مذهبي مورداحتراماست و زماني كه مردممشكلي دارند او پشت و پناه آنهاست و صادقانهزندگي خودش را وقف مردم كرده است.‏او درخصوص موضوعاين سريال كهبه مناسبتماه محرم توليد مي شود،‏ مي گويد:‏ همه ما در زندگيبا عشقامام حسين(ع)بزرگ شديم واين خوشبختيرا داريم كهائمه هميشه هواي ما را دارند و چيزيرا خالصانه بخواهيم حتما جواب مي گيريم.‏ در يكجامعه آزاد هر كسيبايداجازه داشتهباشد كهبااعتقادخودش زندگي كند و هيچ كدام از ما نبايد اجازه دهيماين آزادي را محدود كنند.اگر هر كسيبتواند خودشرا اصلاح كند،‏ دنيا گلستان مي شود.‏ فيلم ها و سريال هاباعث مي شوند كه زندگي ايده آل تري داشته باشيم.‏اميدوارم اين سريال باعث ايجاد وحدت در بينقشرهاي مختلفاستان سيستان وبلوچستان شود.‏ديدن توانمندي هاي استانعمار تفتي شخصتاول سريال،‏ دربارهنقششريف مي گويد:‏ شخصيتياز طبقهپايين دست جامعهو پرخاشگراجتماعي را تجربه مي كنم واولين قدميكه اتفاق مي افتد تغيير فاحش گريم،‏ تغيير مشهودلباس و لحن صحبت كردن است كه من را راغب كردتا در ريزه كاري هاي نقشاين تغييرات رابه وجودبياورم.‏ شخصيت شريف سواي قوميت از شخصيتخارج وبه تيپ نزديك تر وارتباطبا آنبرايم راحتزهر ا سعيدى در نمايى از سريال خط سوم/‏ عكس ها:‏ مسعود شيخ ويسىبود.‏ در حقيقت تمام آن چه را كه دراين منطقه ديدهبودم متفاوتبا همه آن چيزيبود كه شنيدهبودم،‏ درواقعيت يك خوشحالي توأمبانگرانيبه من دست دادكه در كشورم شهري را دارم كهبسيارازلحاظ محيطيمستعد رشد اقتصادي و فرهنگي است.‏وي در جواب سوالي كه روند كار را چه طور مي بيندو از بازي در اين سريال راضي هست يا نه چنين پاسخمي دهد:‏ فكر مي كنماين پروژه جزو معدود كارهايياست كه روالي آرام و عبادي دارد.‏ كمترافراد راباحاشيه هايش خسته مي كند.‏ با توجه به اين كه هنوزبخشي از كار پروژه مانده اين دلگرمي وجود دارد وچون اين كار در يك منطقه آرام و كويري است كمكمي كند تابا يك آرامش خاص و دوراز دغدغه هايرنج آور تهران،‏ با صداقت و نه با يك روند كاسبانه وسودجويانه كار را دنبال كنيم.‏تفتي ضمن اشاره به اين كه تلاش براي به تصويركشيدن هرگونه اعتقاد بدون باورقلبي با شكستمواجه مي شود و زماني تصور انديشه اي مي تواندموفق باشد كه با گوشت و خون آدم هايي كه در بهتصوير كشيدن آن انتخاب مي شوند آميخته باشدمي گويد:الاننمي خواهم در مورد تأثيراين كار حرفبزنم،‏ وقتي كه كارپخش شود مشخص خواهد شداينكار چقدر از دل ما برخاسته است.‏ويادامه مي دهد:ازنصيحت و پند واندرز متنفرمولي پيشنهاد مي كنم در خلوت خودمان كلاهمان راقاضي كنيم و تنهاييبا خودمان فكر كنيمبراي چيمي جنگيم تابدستشبياوريم.اگر واقعابهانديشه اياعتقاد داشته باشيم و آن انديشه در زندگي ما جريانداشتهباشدبي ترديد هيچنيازيبراي جنگبا آننداريم.‏ ساختن يك سرزمين پيش از هر چيزي نياز بهدست بر شانه همديگر گذاشتن دارد.‏ من اگر به جايمردماين منطقهباشمبه جاي هل دادنبرادرم سعيمي كنم دستش را بگيرم.‏سميه تاتارىكارگرداناين فيلم فرانسيس فورد كاپولااستو فيلمنامه اش را با همكاري ماريو پوزو نوشته وسال 1974 توليد شدهاست.اين فيلم 167 دقيقه ايدنبالهپدرخواند ه ‎1‎است و مايكل كورلئونه سرگرمسروسامان دادن به امپراطوري پدرش است.‏مشت در برابر مشتكارگرداناين فيلم 92 دقيقه ايليا چياليانگاست و در سال 2010 توليد شدهاست.باي ملقببه موش و جنين معروفبه گربه،‏ دو مبارز معروفكنگ فو هستند كهبه هم در حال رقابت اند و رقابتاين دو آسايش همه رابر هم زدهاست.امپراتوربه طور ناشناس وارد شهر آنها مي شود و راهزنانبه او حمله مي كنند،‏ ولي باي و جن ين،‏ جان اورانجات مي دهند.باي كهنمي داندامپراتور رانجات داده مي روداما جن ين مي ماند ولقب شواليهمي گيرد.باي متوجهاشتباهش مي شود و....‏داستان ماتر و پلهلاستر راسموس اين انيميشن را سال 2010كارگرداني كرده و خود فيلمنامه فيلم رانوشتهاست.اينانيميشن 95 دقيقه اي محصول مشتركآمريكا ونروژاست.‏ ماتر خيلي دوست داردخاطراتش را تعريف كند واغلب تخيلش را همدر روايت خاطراتش دخيل مي كند.‏ ماتر پزشكماشين هاست و پله ماشين پليسياست كهبه دليلاصابت با برق بسيار قدرتمند شده است.‏ او طيتحقيقاتش پي مي برد...‏ .9شنبه 25 دى 89/ قاب كوچك


گفت وگو با حامد مدرس،‏ مجري،‏ بازيگر و صداپيشه‏«شور و انديشه»‏ تجربه اي جديد در قالب مسابقهمسابقه يكي از قالب هاي برنامه سازي است كه در ميان انبوه مخاطبان از بزرگسالان گرفته تا كودكان ونوجوانان دوستداران زيادي دارد.‏ علت آن را مي توان در ويژگي هايي د انست كه در اين گونه توليدات بهشكل پررنگ تري به چشم مي آيند،‏ مثلا ريتم تند يا حاكم شدن فضاي رقابت بين گروه هاي شركت كنندهدر مسابقه وبه دنبال آن درگيرتر شدن مخاطبانبا اين گونهبرنامه ها.در چنين توليداتي،‏ مجرينقش محوريو موثري در جذابيت آن دارد.به همين جهتبه سراغ حامد مدرس،‏ مجريبرنامه ‏«شور و انديشه»‏ رفتيمتا از تجربياتش درباره اجر اي اين گونه توليد اتبويژه اينبرنامه كه هم اينك از شبكه آموزش در حالپخش است بگويد.حامد مدرس متولد سال 1360 است.‏ او فعاليت هنري اش را از سال 75 با تئاتر آغاز وتاكنون در بيش از 70 اثر نمايشي بازي كرده است.‏ عضو خانه تئاتر است.‏ از سال 80 در تلويزيون كارهايمختلفي مانند گويندگي متن،‏ دستيار كارگرداني اجراي مسابقه و 2 سالبعد از آن حضور دربرنامه هاينمايشي ر اديو ازجمله ‏«صبح جمعهبا شما»‏ و ‏«جمعه ايراني»‏ را تجربه كرده و از سال 85 در حوزه دوبلهو مديريت دوبلاژ نيز فعال است.‏ از آثار او در دوبله مي توان ‏«شرك 3» و ‏«گارفيلد در دنياي واقعي»‏ وفيلم هاي سينمايي ‏«جنگ ستارگان‎3‎‏»‏ و ‏«محافظين كوهستان»‏ را نام برد.‏سيما در قابابتد ا از چگونگي و دلايل شكل گيري اين برنامهبر اي مابگوييد و اين كه در چه مرحله اي وارد كارشديد؟مسابقه شور وانديشه سعي دارد دانش آموزان مقطعتحصيلي راهنمايي با ديدن روزانه اين برنامه و مرورسوالات متنوع از درس هاي مختلف ذهنشان را تازهكند.‏ دقيقا طبق روال مسابقه سال گذشته ‏(تلاش)‏ كهبهمنظور آمادگي تحصيليبيشتر عزيزان مقطع راهنماييبود.‏ خوشبختانهازابتداي توليد هر دو دوره ضبطمسابقه ‏(سال گذشته وامسال)‏ حضور داشتم.‏در تمام شبكه هابرنامه هاييبا ساختار مسابقهطراحي مي شوند.‏ به نظر شما اجراي مسابقه برايشبكه آموزشبا توجهبه تعريف و جايگاهي كهداردبايد چهتفاوتيبابرنامه هاي مشابه در شبكه هايديگر داشتهباشد؟خب از اسم شبكه هم پيداست كه بايد تمركز رويجنبه آموزشي توليداتاين چنيني تا حدودينسبتبه ساير شبكه ها زيادتر باشد.‏ پس روند توليد برايمخاطباناين شبكه مشخصاست.‏ وليپر واضحاستكه در كنار تمركز آموزشيبايد سرگرمي و تفريح همچاشني كار شود تابرنامهاز حوصله مخاطبان نوجوانشبكه خارجنشود.‏ مردم مااكثرابرنامه هاي آموزشيرا دنبال مي كنند و علاقه مندند و به نوعي طالب علم وآگاهيبيشتر هستند.بينندهاين شبكهانتظار دارد شبكههميشه دستپرباشد.‏ شبكه آموزش وظيفه سنگينيبهدوش دارد و بايد با حوصله و توان دوچندان مخاطبآگاهش را راضينگه دارد كه خوشبختانهبانگاه جديدو توليدات فاخر آموزشي،‏ آيندهبسيار درخشان تريپيش روياين شبكهاست.‏مجري براي اجراي چنين مسابقه هايي چهويژگي هاييبايد داشتهباشد؟من خودم را مجرينمي دانم وبا خودم تعارف همندارم؛ وليبه عنوان يك مخاطب،ارتباط صميمانه وبه دوراز هرگونه گنده گويي و تكلف را مي پسندم.‏مخاطب حوصله ديدن مجري پرحرف راندارد.‏ آن هممجري اي كه حرف هايشبا شخصيت واقعي خودشزمين تا آسمان تفاوت دارد!‏ حتمانبايد مجري هر جايياطو كشيده و كادوپيچ شده و رسمي باشد،‏ مجريديالوگگفت وگو با الهام شوقي،‏ گوينده برنامه ‏«صبح تهران»‏هرگز مخاطبان را دست كم نگرفتمالهام شوقي متولد 1356. در شهريخاطره ساز از خطه شمال به دنيا آمد.‏فارغ التحصيل ارتباطات از د انشكدهصداوسيما بوده و كارش را در سال1376 از استوديوي كوچكي در مركزگيلان كه هنوز هم در آن كارهايبزرگي توليد مي شود شروع كردهاست وبه دنبال آن از سال 1379 درتهران به ترتيب در شبكه هاي ورزش،‏ پيام و فرهنگ تهران فعاليتشرا ادامه داد كه گفتگوى ما را با او مى خوانيد.‏چه شد گويندگي ر ا انتخاب كرديد؟گاهي زندگي آدم ها با يك اتفاق عوض مي شود؛ اتفاقي كه مي تواندخيلي سادهباشد وليبراي همه عمر جهت زندگي را تغيير مي دهد.اينبراي مردم واز خود آنهاست.‏ من در كل مجرياني كهخودماني اند و با مخاطبانشان صميمي هستند بيشترمي پسندم.‏ به نظرم اين طور بيشتر مي شود در دل مردمجا باز كرد.‏اجراي اينبرنامه رابا چه انگيزه و هدفي انتخابكرديد؟مهم ترينانگيزه امنسبتبهاين كار،‏ سهيمبودنم درانتقال مفاهيم آموزشيبه هموطنانمبودهاز طريقاجرا.‏وليبازيگري علاقهاول مناست.‏ حتي سال گذشتهزماني كه ضبط مسابقه تلاش شروع شد،‏ منبرايبازيدر يك تله فيلم تست گريم داشتم و چندبرنامهابتداييرابا همانتست گريم ضبط كرديم.‏ ولي قسمتاينبودكه در خدمت مسابقهباشم.ازاين رواجراياين مسابقهرا پذيرفتم كهاحساس مي كردمبا توجهبه تعداد زيادقسمت ها،‏ فضابراياجرا بازي فراهماست.‏درباره اجرايتان بيشتر توضيح دهيد.‏ چگونه بهاين شكل و سبك از اجر ا رسيديد؟ آيا در اين ارتباطاز كسي الگو گرفتيد؟خوشبختانه با تهيه كننده و كارگردان اين مسابقههيچ مشكلينداشتم و دستم در شيوه و چگونگياجرابازبود.‏ طبق صحبت هايي كهبااين دو عزيز رد وبدلشد،‏ تصميم گرفتيم ديواربين مجري و مخاطب كهمعمولا در برنامه هاي اينچنيني وجود دارد،‏ شكستهشود و ارتباطي نزديك تر،‏ موثرتر و صميمانه تر برقرارشود.‏ در قسمت هاي مختلف علمي و ورزشي مسابقهسعي كردم شيوهاجرا مطابقبا حال و هواي همانبخشباشد.‏ دربخش پاياني هم ‏(سمندر صحرا)باوجود شركت كنندگاننوجوان حس هاي زيبا ونابيتجربه شد.‏برنامه شور و انديشه از نظر محتوا و هدف دارايبخش هاي گوناگوني است.‏ مثلا در جاهايي مسابقهح ال و هوايي س رگرم كننده و فيزيك ي دارد و درقسمتي ديگر فكري و تلاشبرايبالابردن يادگيريو آموزش.‏ آيا اين تفاوت ها برنامه ر ا از نظر ساختارمحتوايي در موقعيت آشفته اي قرارنداده است؟اين اتفاق كاملا تعمدي بوده است.‏ همان طور كهعرض كردم،‏ سعي شده فضاهاي متفاوتي در انتخابمراحل مسابقه ايجاد شود.‏ يك برنامه آموزشي برايرسيدنبه هدفش كهانتقال مفاهيمبه مخاطباست،‏نيازبه تنوع دارد.بهنظر مناين تفاوتنيستبلكه تنوعاست واستفادهازاين شيوهبراي رسيدنبهنتيجه حتماجواب مي دهد.‏شما خودتان ر ابا اين وضعيت دوگانه ازنظر اجر اچگونه تطبيق مي دهيد؟خوشبختانه اين اتفاق براي من كه تجربه تئاتر دارمنه تنها هيچ مشكلي را دربرنداشت،بلكهبه من جاي كاراتفاق براي من وارد شدن در حرفه گويندگي بود.‏ گويندگي يكي از آنخوبهاست كه دوستش دارم.‏ ما همراه هم بزرگ شده ايم.‏ او به پختگيمن كمك كرده و من به آن جان داده ام.‏الان مشغول چه كاري هستي؟اجرا و نويسندگيبرنامه صبح تهران راديو تهران يك هفته در ميانبر عهده مناست و سال هاستنوبت صبحگاهي روزهاي پنجشنبهراديو پيام را هم اجرا مي كنم.‏يعنى تجربه كاري شما بيشتر برنامه هاي صبحگاهي است؟تقربيا مي شود گفت،‏ غيراز 2 سالاول كه راديو ورزشبودم،‏ 11سال است برنامه هاي صبحگاهي اجرا مي كنم.‏دوست داريد اجراي برنامه صبحگاهي را ادامه دهيد؟نه فقط صبح.‏ كلا خودم دوست دارم تلفيقي از همه برنامه ها باشم وفكر مي كنم يك گوينده نمي تواند بگويد من فقط بلدم صبح اجرا كنميا شب اجرا كنم يا مي خواهم فقط در اين مسير حركت كنم،‏ اما يكگوينده وقتي برنامه اي را شروع مي كند،‏ بازخورد آن را مي سنجد تاتشخيص دهد كجا جايش بهتر است و كجا جاي نمي گيرد.‏در برنامه هاي صبحگاهي كار گروهي چقدر اهميت دارد.‏ آياعكس:روابط عمومى شبكه آموزشهم مي داد.‏ اجراي فضاهاي متفاوت،‏ متنوع و مختلفبراي من راحت ترازاجراي فضاي تخت وبي روحاست.‏از ميانبخش هاي مختلف اجرا كدام يكبرايشما جذاب تر است؟مرحله ماهي،به خاطر خلقاتفاقاتش و تحركشو مرحله سمندر صحرا به دليل تجربه يك حس كاملامتفاوت از طريق عزيزان شركت كننده.‏ در هر برنامه ماشاهد عكس العمل هايبكر شركت كنندگانبوديم.‏در مقام مجري مسابقه و س وال كننده سطحپرسش هاي مطرح شده راازنظر محتوايي و جذابيتبراي مخاطبنوجوان چگونهارزيابي مي كنيد؟سوالاتاز دروس همانپايهانتخاب شده وبهلحاظجذابيت جاي كاربيشتري دارد واميدوارم در مسابقاتبعديتوجهبيشتريبه طراحي ونحوه و شكل و شمايلاينبخش شود.‏با توجهبه تجربياتي كه اندوخته ايد فكر مي كنيدبراي توليد موثرتر چنينبرنامه هايي چه مولفه هايديگريبايد درنظر گرفته شود؟به نظر من برنامه هاي آموزشي اينچنيني بايد بهنمايشي شدننزديك تر شوند.برايتفهيم سهل و آسانمطالب درسي و آموزشيبه كمكنمايش،‏ همكاريو تعامل خود شركت كننده و دانش آموز،‏ مي توانيمبهنتايجبهتر و موثرتريبرسيم.بااين روش،‏ يادگيريبهتر صورت مي گيرد و داده هابراي هميشه در ذهندانش آموزنهادينه مي شود.‏در طول اجرا آيابا مس ائل يا حادثه خاصي همبرخورد داشتيد؟ضبطبرنامه 70 روز طول كشيد.‏ هر روز 180 دقيقهمفيد (3 برنامه 60 دقيقه اي)‏ ضبط مي شد و در اين بينفقط يك روز گروهاستراحت داشت.اتفاقات زياديرخ داد.‏ از جمله بيماري شديد من كه مجبور بودم باكمك آمپول و سرم سر ضبط حاضر شوم.‏اينبرنامه تا كي قرار است ادامه پيدا كند؟تا خرداد سال آينده روزانه پخش خواهيم داشتو اگر خدا بخواهد و عمري باشد،‏ سال آينده با سريجديد و منسجم تر در خدمت مردم عزيز خواهيمبود.‏الهه كريميمخاطبان هم در ميان اين گروه جايي دارند؟به عقيده من،‏ وقتي يك گويندهبه كارشبيشتراز جايگاهشاهميتبدهد،‏ در مسير درستي حركت مي كند،‏ چرا كه اگر خوب كار كند،‏جايگاه خودش پيدا مي شود و به وجود مي آيد و اگر من شنيده مي شومباورمايناست كه گروهي كه مخاطب آنان را نمي شناسند مي كوشندتا ماحصل كار توسط من گوينده به گوش مخاطب برسد.‏ هرگز خودرا جدا از جمع دوستان و همكارانم در برنامه صبح نمي دانم.‏ هر كداماز آنها در كارشان وارد هستند و من زنجيراتصال تلاش تك تك آنهادربخش هاي مختلف هستم.‏ حال خوب يابد ما،‏ در گوش شنوندهارزيابي مي شود.‏ مردم قاضيانباهوش و حواس جمعي هستند و منهرگز آنها را دست كم نگرفتم!‏بعد از اين همه سال كار كردن چه احساسي د اريد؟بعداز 13 سال هنوزاحساس مي كنمبخش هايياز كارم،‏ ظرافت هايپنهاني دارد كه براي شناختش بايد وقت بگذارم.‏ در اين مسير چشمانتيزبين دوستان آگاه به كار در راديو مي تواند چراغ راه من و همه كسانيباشد كه باور دارند هنوز براي بهتر شدن جا دارند.‏سمانه عبادي10شنبه 25 دى 89/ قاب كوچك


سيما در قابنگاهيكوتاه به سريال سرزمين بادهاافسانه،‏ قهرمانان تكراريماجراي قهرمان و قهرمان دوستي در بين انسان هاماجرايي است قديمي و تاريخي.‏ مردم ما نيز از اينقهرمان دوستي ها استثنا نيستند و اتفاقا در مقاطعينشان داده اند كه حتياز خيلياز مردمان ديگر حسقهرمان دوستي شان بيشتر است.‏ اساسا قهرمان ها درآثارنمايشي ونگارشي،با توجهبه فطرت آدمي شكلگرفته و در طول تاريخ تكامل يافته اند.‏ مهم تريندرام هاي تاريخ،‏ حتي در چند هزار سال پيش صاحبقهرمان بوده اند؛ قهرماني كه البته از نظر ارسطو بايدمخاطب را درانتهابا يك تزكيه نفس روبه رو كند،‏قهرماني كهازابتدا مخاطب را همراه كندبه گونه اي كهمخاطب خودش را جاياوبگذارد،از رشادت هايشبه وجدبيايد وازناراحتي هايشناراحت شود.‏ دراين حالتاست كه سرنوشت قهرمانبرايش مهممي شود و قطعا تاثيرگذار.‏ در تاريخ سينما و تلويزيونما هم كم از اين قهرمان ها نداشتيم كه مردم به آنهاعلاقه نشان داده اند و سرنوشتشان برايشان مهم وحتي حياتي شدهاست.‏ سريالافسانه جومونگ همقهرماني را مهمان خانه هايايراني كرد كهبابازتابخوبي مواجه شد.‏ اتفاق خوبي كه البته ضعف هايسريال را توجيه نمي كرد.‏ سريال در حد و اندازه هايكيفي سريال هاي روز دنيانيستامابه هرحالصاحب احترام است و البته جذابيت.‏داستان سريالافسانه جومونگ درباره زندگيشخصيتي به نام جومونگ بود كه با گروهش دودمانگوگوريو را پايه گذاري مي كنند.‏ سريال دربسيارياز كشور ها از جمله ژاپن،‏ مالزي،‏ تايلند،‏ ايران و حتيآمريكا نيز به نمايش درآمد و با استقبال خوبي مواجهشد.‏ درآمد اين سريال براي سازندگانش آنچنان بالابود كه حتياستفادهاز درآمدهاي تبليغاتيبرايساخت سري هاي بعدي كافي بود.‏ البته سريالحواشي فراواني نيز داشت.‏ اعتراض دولت چين بهايناثر و تحريف آميز خواندن آن يكيازاين حواشيبود كه باعث حتي تيره شدن روابط فرهنگي مياندولت چين و كره هم شد،‏ اما اين حواشي نيز به سوداين سريال تمام شد و نامش رابيشتربر سرزبان هاانداخت.‏با هميناستقبالانبوه،‏ شاهد توليد جومونگ 2 وجدول شماره 210افقي:‏ ‎1‎‏.بازيگر جوان اما باتجربه سينما و تئاتر كه فرزنديكي از كارگردانان سينماست و اخيرا فيلم ‏«صداها»‏ با بازياو به شبكه نمايش خانگي آمد.‏ ‎2‎‏.تعجب خانمانه-فيلمي بهكارگرداني عباس رافعي با بازي حامد بهداد.‏ ‎3‎‏.ديدن هرچيزي دارد منظور همان گوسفندان و گله حيواناتاهلياست.‏ ‎4‎‏.فيلم تجربي عباس كيارستمي حيله ونيرنگ.‏ ‎5‎‏.فيلمسيروس الوند با بازي جمشيد مشايخي درد و محنت ريشهندامت.‏ ‎6‎‏.عددي رياضياست بي وجدان وناجوانمرد.‏ ‎7‎‏.عالممجاز در اينترنت بازيگر قديمي سينماي جهان كه از آثارشاخصش مي توانبه ‏«تنگه وحشت»‏ و ‏«پيچ تند»اشاره كرد.‏‎8‎‏.فيلمي با بازي تام كروز محصول 1990 كه در آن ايفاگر نقشيك آدم زخم خورده است.‏ ‎9‎‏.آلوده به سم تكرار يك حرف بيماري لاعلاج.‏ ‎10‎‏.فيلم كريستف كيشلوفسكي اثري با بازيمرحوم هادي اسلامي نشان.‏ ‎11‎‏.كارگردان باتجربه سينمايمستند و داستاني كهاخيراًاعلام كرده كه پروژه آتي اش رابابازي عزت االلهانتظامي درلهستان جلوي دوربين مي برد.‏‎12‎‏.تكه پارچه فيلم رومن پولانسكي سريالي در حال پخشاز شبكه سوم سيما.‏3 شديم كه هر كدام با نامي وارد محصولات قاچاقو كنار خياباني مان شدند.‏ تلويزيون همبا توجهبهاستقبال مردماز قسمتاول دستبه كار شد و سريالرا دوبله و پخش آن را آغاز كرد،‏ اما چيزي كه ازهمان ابتدا جلوه كرد اين بود كه اين سري از سريال،‏تكرار همان چيزهاست و حرف و نگاه تازه اي ندارد.‏به نوعي استقبال از سري اول،‏ كره اي ها را وسوسهكرده كه سري هايبعدي رابا همين رويكرد وباپرداختي فست فودي،‏ سريع و با ظاهري جذابروانهبازارهايشان كنند.‏ سريالنه تنها حرف تازه ايندارد كه اساسا همان حرف ها و زواياي قابل قبولسري اول را هم از دست داده است.‏ يك قهرماني كهميان مردم شهره شده و حتيبازيگر كره اي اشنيزبه هميناندازهبه محبوبيت رسيده،‏ حالابراينگهداشتن همان مخاطبان در قالبنوه جومونگ قرارگرفته و ناميرايي قهرمان سريال افسانه جومونگرا اين گونه نشان مي دهد.‏ خب طبيعي است كهاين نوع نگاه به قهرمان و قهرمان محوري كاملاسطحي و دم دستي است،‏ ضمن اين كه قهرمان هااساسا كساني هستند كه يك مرام ا خلاقي خاصيدارند و خالقاناين قهرمان ها معمولا آنها را درچارچوب شخصيتي خاصي مي گنجانند.‏ چهقهرمان شرقيباشد وبرخاستهاز سرزميناخلاقو عرفان و چه غربي و حتي آمريكايي فرقيندارد،‏قهرمان قهرمان است و بايد مرام خودش را داشتهباشد.‏ اين در حالي است كه در اين سري از سريال،‏قهرمان فيلم خيلي صاحب مرام و منزلت خاصينيست و فقط يك جنگجوي مبارز دليراست.البتهكاملا شخصيتي مثبت است و صاحب اخلاقيات نيزهست ولي به هيچ وجه آن اخلاقيات قهرمان ها را باخودندارد.نه ميان يك دوراهي عظيمي قرار مي گيردكه انتخابش بر عظمتش بيفزايد و نه دچار وسوسه وترديد مي شود.‏البته يكنكته اي را همنبايد فراموش كنيم.اگرهمه اين ضعف هاي سريال را كنار بگذاريم و فرضكنيم كه با سريالي در حد همان سري اول ‏(افسانهجومونگ)‏ روبه رو هستيم،‏ ممكن است برخي دليليرا كهبراي كم مخاطببودناين سرياز سريالذكر مي كننداينباشد كه مخاطبايراني تلويزيون،‏اين روزها قهرماني را روي تلويزيون مي بيند كهقابل قياسبا قهرمان سريال سرزمينبادهانيست.‏مختارنامه فارغ از خوب يا بد بودن آن صاحبقهرماني است كه بي شك سرنوشتش براي مخاطبانايراني اهميت فراوان تري دارد و همين امر موجبشده است كه به نوعي اين احساس قهرمان دوستيايراني مانبيشتربه وسيلهاين سريالارضا شود تا يكسريال كره اي كه تازه تكراري ونسبتا خسته كنندههم هست.‏ قرار نيست مختارنامه را نقد يا ستايشكنيم كه اصلا بحث چيز ديگري است،‏ كه لازم استدر جاي ديگري شخصيت شناسي و مورد تجزيه وتحليل قرار گيرد.‏حسين گودرزيعكس yahoomovie:بسياري از نظرسنجي هايي كه در دهه هاي اخير از منتقدانسينما شده،‏ اين فيلم در صدر برترين هاي تاريخ سينما انتخابشدهاست تاييد فرنگي.‏ ‎7‎‏.خوب ها الفباي موسيقي به تركي‏«تو»‏ معنا مي دهد.‏ ‎8‎‏.فيلمابوالفضل جليلي فيلمي ساخته فرديفرانسيس كارگردان متوفاي انگليسي در سال ‎9‎‏.سرمايه 1962.بعضي ها دشمن سرسخت و ستيزه گر خانه.‏ ‎10‎‏.فيلميمطرح و افشاگرانه به كارگرداني فرانسوا تروفو و با بازي ژراردوپارديو و كاترين دنوو حرف انتخاب.‏ ‎11‎‏.تله فيلمي ساختهاصغر نعيمي با بازي حميدرضا پگاه خشكي.‏ ‎12‎‏.تنها كشيدهشدن فيلم نمايش داده نشده كمال تبريزي.‏عمودي:‏ ‎1‎‏.بازيگري كه نخستين بار با بازي در سريال ‏«وفا»‏به شهرت رسيد و اكنون يكي از نقش هاي اصلي فيلم جديداحمدرضا درويش رابازي مي كند.‏ ‎2‎‏.فيلم داريوش مهرجويي همانباماست اين همنوعيبيماري خطرناك.‏ ‎3‎‏.ابزار وآلات تله فيلمي به كارگرداني صادق كرميار و با بازي ستارهاسكندري.‏ ‎4‎‏.واحد اندازه گيري زمين هاي وسيع و بزرگ پاسخ منفي از كشيدني ها.‏ ‎5‎‏.حرف ندا فيلميبابازي آدرينبرودي كهبرنده جايزهبهترين فيلم جشنواره كن شد.‏ ‎6‎‏.درپاسخ جدول شماره 209شنبه 25 دى 89/ قاب كوچك11


متولد پائيز 51 است اما مي گويد تولدراديويي اش زمستان است،‏ زمستان 72.فاطمه آل عباس گوينده اي است كه صميمانهمخاطب را پاي راديو مي نشاند.‏ او معتقد استراديو روياي شيرين كودكي اش بوده و زندگيشيرين امروزش.‏ بيشتر مخاطبان راديو شناسنامهكاري اش را مي د انند.‏ مثل اين كه از شهر مشهدمقدس كار راديو را شروع كرده،‏ تجربه هايهنري ديگري از جمله بازي در تئاتر،‏ تلويزيون وسينما داشته و حتي اجراي تلويزيوني.‏ با توجه بهاين كه اين روزها بعضي از صداهاي راديويي درقاب تلويزيون تصويرساز شده اند با او از علتماندنش در راديو پرسيديم.‏از علت ماندن در راديو بگوييد؟اگر دوستان خرده نگيرند اين حرف تكراري والبته دلنشين براي خودم را باز هم مي گويم،‏ راديوحكايت خانه پدري است؛ دوستش دارم،‏ احساسآرامش مي كنم و مخاطبانش را كه مردم سرزمينمادري ام هستند از صميم جان دوست دارم.‏ راديوبراي من هميشه رسانه سالار است.‏ ضمن احتراميكه براي همكارانم در تلويزيون قائلم،‏ انتخاب اولمن هميشه راديو بوده و هست.‏بعضي از كار هنري شهرت مي خواهند،‏ بعضيپول و برخي هر دو.‏ فاطمه آل عباس از راديوچه خواسته و آيا در اين سال ها به خواسته اشرسيده؟!‏من از راديو حرمت خواستم كه صد هزار مرتبهشكر با توكل و عنايت خدا،‏ در بين مخاطبان راديوجايي دارم و حرمتي كه لطف و محبت مردم برايمن ايجاد كرده.‏ اين خواست خدا بوده كه مردم مرابپذيرند.‏ عزت هركس هديه اي است از جانب حق ومن اين حرمت حرفه اي را دوست دارم.‏تقريبا چند سالي است كه نام شما را درجشنواره هاي مختلف راديو با عناوين منتخب يابرتر مي بينيم.‏ به نظر خودتان بخت و اقبال يارتانبوده يا استحقاق اش را داشته ايد؟!‏نكته اول اين كه علي رغم سپاس فراوان از داورانمحترم جشنواره هاي راديو كه با ارزيابي برنامه هايراديويي انگيزه مضاعف براي كار ما ايجاد مي كنند،‏اما بايد اعتراف كنم كه تنديس ماندگار ما رضايتمخاطب است.‏ همين كه شنونده به تو اجازه ورود بهخلوت شنيداري اش بدهد و جاي خالي تو در راديومعلوم باشد يعني برنده اي.‏ اما از بخت و اقبالم بگويمكه شكر،‏ در زندگي نعماتي دارم كه نشان از لطفبي حد خدا به من كمترين است.‏ خانواده اي آرام وسايه پدر و مادري كه به دنيا مي ارزد و دعايشانهميشه برايم كارگشا بوده و باعث بلندي اقبالحرفه اي ام.‏ چرا كه تمام دست اندازهايي كه برخيبه بهانه رقابت و بعضي به اسم رفاقت برايم ايجادكردند،‏ همه علتي شد تا قوي تر و با انگيزه اي بيشترحركت كنم.‏ تا به امروز كه هنوز خدمتگزار مردمايرانم.به قولي درياي طوفانيناخداي لايق مي سازد.‏البته اگر لايق مردم باشم.‏تا به حال فاطمه آل عباس دچار تكرار شده ؟!‏صددرصد اما خيلي زود سعي كردم با فكري تازهو كمك گرفتن از همكاران خبره از اين تكرار هافاصله بگيرم،‏ چون مردم ما مردمي خوش انتخاب،‏هوشمند و لايق بهترين ها هستند.‏ پس براي همراهيبا اين مخاطبان محترم بايد هميشه حرفي نو برايگفتن داشت.‏تا امروز كار خودتان را نقد كرده ايد ؟!‏ اصلاانتقادپذير هستيد؟باتوجهبهاين كهبيشتر دربرنامه هاي زنده راديو كارگفت وگو با فاطمه آل عباس،‏ مجري برنامه هاي خانوادگي راديو ايرانبراي رسيدن به امروزم به خدا تكيهكردمكرده ام،‏ شايد زياد فرصت شنيدن خودم را نداشته اماما همين چند روز پيش در يك جلسه ارزيابيبرنامه ام بودم كه علي رغم حسن نظر ارزيابان محترمحداقل 10 نكته در باره اجراي خودم يادداشت كردمبه عنوان گوشزد به من گوينده تا دچار خودشيفتگينشوم.‏ براي ماندن در كنار حرفه اي ها بايد نقدپذيربود البته نقد خود،‏ سخت ترين كارهاست.‏معمولا اگر از يك فيلمساز يا بازيگر بپرسندكدام كارش را بيشتر از بقيه دوست دارد مي گويدهمه كارهايم مثل فرزندان من هستند.‏ لطفا بدونتكر ار اين جمله از برنامه هايي بگوييد كه دوستشداشتيد يا دوست داريد؟!‏از ديروز راديويي ام كه عصر بخير خراسانبود تا به امروز كه هر صبح 9 تا 9/45 با برنامه ‏«باخانواده در كنار هم»‏ راديو ايران با شنوندگان راديوهم نفسم،‏ تجربه هاي زيادي داشته ام كه بعضي مثلبرنامه عصرگاهي سال 76 راديو جوان،‏ دو نيمهسيب،‏ پنجره رويا،‏ سلام ايراني از گروه ايران وجامعه،‏ والعصر از گروه انديشه راديو ايران،‏ شيفتشامگاهي يكشنبه هاي راديو پيام و برنامه خانواده ازگروه خانواده راديو ايران به نوعي متفاوت از ديگربرنامه هايي بوده كه اجرا كرده ام.‏ در كنار خانوادهبزرگ و عزيز ايران بودن سعادت كمي نيست.‏فكر مي كنيد در عرصه گويندگي،‏ صدابه تنهاييچقدر در نوع اجراي گويندگان تأثير دارد؟!‏با توجه به اين كه ما يك رسانه شنيداري هستيمآنچه در لحظه اول مخاطب را جلب مي كند جنسصداست اما فاكتور اصلي نيست.‏ يك صداي خوبدر كنار سواد گوينده مي تواند به طور حتم برايجذب مخاطببهترين وسيلهباشد.‏ شايدبتوان گفتصداي گوينده به نوعي ويترين يك برنامه است.‏فاطمه آل عباس به آنجايي كه فكر مي كند بايدبرسد،‏ رسيده است يا نه؟!‏راستش نبايد بگويم نه.‏ توي دفتر يادداشت وتقويم هايم هميشه در كنار روزهايي كه برنامه دارمعلامت مثبت،‏ منفي يا مثبت و منفي در كنار همگذاشته ام.‏ به طور مثال در كنار روز شنبه 19 خردادعلامت مثبت را گذاشته ام،‏ چون آن روز از عملكردمراضي بودم.‏در واقع به خودتان نمره مي دهيد؟!‏كاملا همين طور هست.‏ هر از گاهي معدل گيريمي كنم،‏ احساس مي كنم خيلي كار دارد تا بشوم آنگوينده اي كه براي خودم طراحي كرده ام.‏در عرصه كار چه چيزي شما را بيشتر اذيتمي كند؟دو چيز؛ اول رقابت ناسالم،‏ دوم سهل انگاري دركار.‏ معتقدم درهر زماني با هر سابقه كاري تو بايدكارت را جدي بگيري.‏ چون شايد خيلي ها بيروناز راديو لياقت بيشتري را براي اين كار داشتند اماشانس تو را نداشتند.‏يك گوينده خوب چه ويژگي هايي بايد داشتهباشد و دليل موفقيت او چه چيزي است؟گوينده اي كه به روز باشد،‏ اهل مطالعه باشد ودرباره برنامه اي كه اجرا مي كند شناخت نسبي داشتهباشد.‏ شايدبهنوعي حرفه گويندگي شبيهتكنيك هايرانندگي باشد،‏ چنانچه تمرين و ممارست نباشد ازياد مي رود و به نوعي درجا زدن است.‏ همچنين ازويژگي هاي يك گوينده تواناي راديو مي توانم به ايننكته اشاره كنم،‏ به جاي اين كه كار ديگران را نقدمنفي كند بنشيند و انصافا صداي گويندگان مختلفرا گوش كند و نقاط مثبت و منفي آن را دريابد و ازنقاط منفيبگذرد وازنقاط مثبتبهنفع خودبرداشتكند.‏ من جداي از بحث رقيب بودن به اين مسالهعقيده دارم كه هر گوينده اي نقاط مثبت و منفي داردو گوينده توانا،‏ از اين نقاط مثبت رقيب به نفع خوداستفاده مي كند.‏با توجهبهاين كه خودتان هم فرزند جوان داريد،‏درباره علاقه جوانان به بحث اجرا و گويندگي وهدايت صحيح آنها در راديو چه بايد كرد؟يكي از ويژگي هاي عمده استادان و صداهايماندگار،‏ راهيابي سخت وبا مشقت آنهابه راديوستو اين كه با تحمل مشكلات زياد گوينده شدند.‏ وقتيبه خاطرات آنها گوش مي دهيم،‏ مي بينيم كه اگر مامي خواستيمازاين فيلترهاي سخت عبور كنيم،‏ شايداصلا گوينده نمي شديم.‏ امروز جوان هاي علاقه مندبه راديو دعوت به كار مي شوند،‏ اما متاسفانه لوازماصلي براي تربيت گوينده وجود ندارد.‏ لوازم اصليتربيت گوينده فقط كلاس هاي آموزشي نيستند.‏ اگربخواهيم در آينده گوينده هاي خوبي داشته باشيمبايستي گوينده هاي جوانمان رابه دست پيشكسوتانو تهيه كنندگان سختگير بسپاريم.‏چندسالاستكهفقطبرنامه هايخانوادگياجرامي كنيد.‏ نظرتان در مورد اين برنامه ها چيست؟از دي ماه 84 كه به راديو ايران آمدم و قبل از آنيكي دو سال هم ساعت 9 تا 10/30 صبح از راديوجوان در برنامه حرف هاي جواني مسائل خانوادگيرا مطرح مي كرديم.‏ به طور كلي كار در حوزه خانوادهرا دوست دارم چون معتقدم هم اجرا مي كنم و هممطالبي را ياد مي گيرم.‏ راديو مثل دانشگاهي مي ماندكه خيليازاساتيد،بهتريننكته ها و حرف ها رابرايتعكس:‏ مهدي دهقانبازگو مي كنند.‏ برنامه هاي خانوادگي هم همين طوراست،‏ بهترين كارشناسان را در موضوعات مربوط بهخانواده دعوت مي كنيم تا بيايند و برايمان صحبتكنند.‏چقدر با صدا و لحنتان مي توانيد با خانم هايخانه همذات پنداري داشته باشيد؟در يك برنامه خانوادگي اگر بخواهيد سخنيبگوييد كه به دل بنشيند بايد از دلت برآيد.‏ چيزيكه در ذات صداي من است قبل از آن كه بخواهدفنون گويندگي باشد فاطمه آل عباس مادر و فرزنداست و من با تمام اينها ضمن اجراي برنامه دارمزندگي مي كنم.‏ شايد در يك برنامه شاد عصرگاهيبتواني لحن شاد بگيري و برنامه جواب دهد اما دربرنامه خانواده نمي تواني نقش بازي كني.‏ معتقدماگر گوينده در جايگاه نقش خودش در جامعه وخانواده اش قرار گيرد حتماً‏ مي تواند به راحتياينچنين برنامه اي را اجرا كند.‏ به طور مثال وقتيخانمي تماس مي گيرد و از رفتار همسرش يابرخورد پدر و مادر همسرش گلايه مي كند اينجاآل عباس گوينده وقتي لحنش به دل مخاطبشمي نشيند كه دل به دل شنونده اش بدهد.‏ من هميشهاز اين كه نسخه بپيچم و راهكار ارائه دهم پرهيزكرده ام.‏ فقط و فقط سعي كرده ام سنگ صبور باشمو بعد پاسخ آن را ارجاع داده ام به كارشناسي كه دربرنامه حضور دارد.‏شما بيشتر در حوزه خانواده برنامه اجرامي كنيد،‏ پس چطور مي توانيد در برنامه هايحماسي و مناسبت هاي ملي گويندگي كنيد؟باور من در اجراي نوع دوم دوباره نشات گرفتهاز همان خانواده است،‏ چون من براي خانوادهبزرگ ايران برنامه اجرا مي كنم و هميشه خودم رادرون اين خانواده مي بينم.‏ حال تصور كن در جمعخانواده گاهي ممكن است شعر عاشقانه بخواني،‏گاهي بحث بر سر موضوعات جدي انجام دهييا اين كه يكباره همراه خانواده براي احقاق حق وعدالت فرياد بزني.‏با وجود اجراهاي مختلف آيا شده آرزوياجراي برنامه خاصي را داشته باشيد؟با اين كه در شبكه جوان حدود 2 سال برنامه ايبا موضوع قصه شب داشتم و هر شب قصه ايرا روايت مي كردم از وقتي كه آمدم راديو ايرانخيلي دوست دارم يك برنامه اين چنيني داشتهباشم و شايد از آرزوهاي كاري ام است كه بتوانمدوباره راوي يك قصه باشم.‏ ضمن تبريك به استادارجمندم خانم نشيبا به خاطر شروع مجدد برنامهشب بخير كوچولو غبطه مي خورم كه ايشان دارندبرنامه اي را اجرا مي كنند كه با روح و روانشانهمراه است.‏ به نوعي شب بخير كوچولو دلانهخانم نشيباست.‏مدتي است كه در آموزش گويندگي همفعاليت مي كنيد.‏ نظرتان درباره صداهاي تازه وورود گويندگان جوان چيست؟من فقط تجربه هاي حرفه اي ام را به كساني كهعاشقانه اين هنر را دنبال مي كنند منتقل مي كنم.‏آموزش گويندگي كار پيشكسوتان اين رسانهاست و صد البته تهيه كنندگاني كه گوينده پرورند.‏اما م ژده اي براي دوستداران راديو:‏ صداهاي خوبيدر راهند؛ نيروهاي جوان،‏ باسواد و با انگيزه كهان شاءاالله هرچه زودتر وارد كار حرفه اي بشوند.‏و حرف آخر.‏براي رسيدن به امروزم به خدا تكيه كردم و ازهيچ گردبادي نترسيدم چرا كه تقدير خودم را درچهره ديگران نديدم.‏زهره زمانيرو در روشنبه 25 دى 89/ قاب كوچك12


ميكروفنترويج فرهنگ ديني در قالب داستان هفتهشنيدن داستان برايمان از كودكي بسيار جالببود.‏ هميشه سعي مي كرديم در كنار بزرگ ترهابهترين داستان ها رابشنويم.‏ خيليازاوقات مردمرسانه ها را براي خواندن يا شنيدن داستان انتخابمي كنند،‏ اما رسانه اي موفق تر است كه داستان هايكاربردي وبه روز رابه مخاطبانشارائه كند.‏ راديومعارف به عنوان رسانه ديني در ساختارهاي مختلفبرنامه سازي مي كند كه بتواند مخاطبانش را به دستآورد.برايمبسيار جالببود يك رسانه ديني چطورمي تواند داستان هايي را روايت كند و مخاطبان خوبيرا از همين ساختار به دست بياورد.‏ به همين جهت بهاستوديوي توليد راديو معارف رفتم تابا عوامل تهيهو توليد برنامه ‏«داستان هفته»‏ گفت وگو كنم.‏شخصيتي كه دراستوديو هميشه جنب و جوشفراواني دارد تهيه كننده است.‏ حسن توكلي زاده،‏تهيه كنندهبرنامه داستان هفته مشغول صحبتباعلي فرحناك است و موارد متعدد داستان پيش رورا با هم مرور مي كنند.‏ تا اين كه سلام كردم،‏ هر دويآنها از حضور من ابراز خرسندي كردند.‏ توكلي زادهمتولد فروردين 1352 اردستان و دانش آموخته زبانوادبيات فارسياست.او در دي ماه 1376 به عنوانسردبير وارد شبكه معارف شده و در تابستان 1377دوره تهيه كنندگي رابه مدت 3 ماه گذرانده و درمهر همان سال،‏ كار تهيه كنندگي را در شبكه معارفآغاز كرده است.‏هم اكنون كه 13 سال از آن سال مي گذردبرنامه هاي گوناگوني را در حوزه هاي فرهنگي،‏ ادبيو قرآني تهيه كرده است.‏توكلي زاده چندين برنامه را در جدول پخش داردكه كار سردبيري،‏ تهيه كنندگي و نويسندگي آنها بهعهده خودش است.‏ در جشنواره دهم كه در مشهدمقدس برگزار شد به عنوان تلاشگر از او تقدير شدو سال ‎1378‎به عنوان تهيه كننده و سردبيرنمونه وچندين دوره نيز در بخش داخلي جشنواره صدا بهعنوان سردبير،‏ تهيه كننده و نويسنده برتر انتخابشده است.‏ البته در اولين جشنواره كتاب و رسانهملي نيز به عنوان سردبير برتر شناخته شد.‏برنامه داستان هفته،‏ يكي از برنامه هاي گروهفرهنگ و ادب راديو معارف است كه به سردبيري،‏تهيه كنندگي و نويسندگي توكلي زاده توليد مي شود.‏ترويج فرهنگ،‏ معارف دين و ارزش هاي والاياسلامي در قالب تاثيرگذار داستان از اهداف اصلياينبرنامهاست.‏ دراينبرنامهبه مدت 30 دقيقهبه بيان داستان هاي اخلاقي،‏ تاريخي،‏ اجتماعي ودفاع مقدس پرداخته مي شود و ساختار آن روايينمايش است با اين تفاوت كه راوي بازيگر يكنفر است.‏على فرحناك،‏ مجرى برنامهداستان هفته،‏ مخاطبانش را جذب كرده استاز توكلي زاده مي خواهم درخصوص برنامهداستان هفته و ويژگي هاي آن برايم توضيح دهد.‏او مي گويد:‏ برنامه داستان هفته علاوه بر محتوايداستان ها كهبر محورارزش هاياسلامياست،‏ قالباجرايش بسيار متفاوت است و من براي اين برنامهقالب روايي نمايشي رابرگزيده ام تا تاثيربيشتريبرمخاطب داشته باشد.‏ علاوه بر اين از افكت نيز هر جالازمباشداستفاده مي كنم،‏ هر چنداستفادهازافكتدر كارهاي داستاني مرسومنيست و ويژه كارهاينمايشياست،امابهلحاظ عدماستفادهاز موسيقي،‏عنصر افكت تنوع خاصي به برنامه مي دهد.‏وينحوهانتخابداستان هارامطابقباسياست هايشبكه معارف اعلام مي كند و مي گويد:‏ اين داستان هادوگونه اند؛ داستان هايي كهنويسنده اي آن رانوشتهوبه صورت راديويينيست.اين داستان ها پسازانتخاب در قالب برنامه راديويي بازنويسي مي شوند.‏گاهينيز فقط دستمايه قرار مي گيرند واز آن داستانيديگر مطابق سليقه و خواست نويسنده برنامه نوشتهمي شود.نوع دوم داستان هايي هستند كهبا دستمايهقرار دادن حديث،‏ خاطره يا يك واقعه و حقايقتاريخي توسط نويسنده برنامه خلق مي شوند.‏با توجهبهاين كهبرنامه داستان هفته سال هاستپخش مي شود توانسته مخاطبان خاصي را به خودجلب كند.‏ در اين سال ها شنوندگان بزرگواري باارسالنامه يا تماس تلفنيبهبرنامهلطف كرده اند.‏مثلا چند سال پيش خانم دبيري از تهران با بندهتماس گرفت و گفت همه داستان ها را مي شنود وبراي دانش آموزانش تعريف مي كند.‏ او اولين بخشيكي از داستان ها را شنيده و براي دانش آموزانتعريف كرده بود،‏ اما بخش دوم و پاياني آن رانتوانستهبودبشنود.‏ تكرار آن رانيزنشنيدهبود واز بنده مي خواست بخش دوم آن را تلفني برايشتعريف كنم.او مي گفت دانش آموزان مي خواهندبدانند پايان داستان چه مي شود و از اين قبيل مواردنمونه هاي متعددي است كه رضايت مندي خودشانرا نسبتبهبرنامه و نحوهانتخاب داستان هااعلاممي كنند.‏توكلي زادهادامه مي دهد:برنامه داستان هفتهبراي عموم مردم تهيه مي شود و روزهاي پنجشنبههر هفته پخش و در روزهاي جمعه تكرار مي شود.‏همه مي تواننداز داستان هاياينبرنامهبهره مندشوند،‏ چون داستان ها همان طور كه گفتم بر محورارزش هاي ديني است و دين نيز امري فطري ومتعلق به عموم است.‏ در حقيقت داستان هفته برايمخاطبان عام با رويكرد دين،‏ اميد،‏ اخلاق و آگاهيطراحي شده است.‏برنامه داستان هفته در بخش داخلي جشنواره صداچندين دوره حائز رتبه شده است.‏ يك دوره مقام اولسردبيري،تهيه كنندگيونويسندگيرادرداستان«نگينشكسته»‏ نصيب خود كرده و چندين سال متوالي نيزدر بخش نويسندگي حائز رتبه اول شده است.‏ به گفتهتوكلي زاده،باتوجهبهسياست هاوحساسيت هايشبكهمعارف،‏ كادر نويسندگي و سردبيري در برنامه هايمعارف و برنامه هاي داستاني بسيار سخت و حساساست.‏ سردبير بايد علاوه بر اشراف به آموزه هاي ديني،‏سبكي فاخر وارزشمند را درنويسندگيبرگزيند و آثارارزشمنديبه مخاطبانارائه دهد.‏البته تهيه كننده برنامه معتقد است:‏ سردبيربرنامه هاي داستانيبايد داستان هاي جذاب راانتخاب كند و نويسنده نيز بايد در انتخاب جملاتكوتاه،‏ تعليق ها،‏ گره افكني و گره گشايي هايي مناسببكوشد تا بر جذابيت داستان ها بيفزايد.‏توكلي زادهادامه مي دهد:‏ گوينده يا راوي دراينگونهبرنامه ها نقشبسزايي دارد،‏ چراكه مي تواند بانوع روايت خود مخاطب را جذب كند.‏وي در پايان صحبت هايش خاطرنشان مي كند:‏اميدوارمبا توجهبهنيازسنجي واولويت بنديبتوانيمنيازهاي مخاطبانمان را برآورده كنيم.‏داستان هاي معارفي،‏ ابزار هدايتعلي فرحناك،‏ دانش آموخته ادبيات نمايشاست و در تئاتر نيز سابقه بازيگري دارد.‏ فرحناكراوي بازيگر اين برنامه است.‏ وي متولد 1352است و كارشناسي ارشد در رشته هنرهاي نمايشيدارد.‏ چند سالي است كه در راديو معارف به عنوانروايتگر برنامه هاي داستاني،‏ روايي و البته بازيگري،‏كارگرداني و نويسندگي نمايشنامه هاي راديوييفعاليت مي كند.‏فرحناك درخصوص ويژگي هاي گويندهبرنامه هاي داستاني مي گويد:‏ گوينده برنامه هايداستاني و رواييبايدبااجراي خود،‏ تخيل مخاطبرا برانگيخته و او رادر خيال خود به فضاي واقعي وباورپذير نزديك كند تا مخاطب بتواند ضمن حضورروحي و رواني در فضاي قصهبا ماجراياصلي وشخصيت ها درگير شده و خود را در آن فضا حسكند و قصه را تا انتها دنبال نمايد.‏وي معتقداست:‏ هر چيزي كهبتواند دراين فضايروايي،‏ تخيل مخاطب را تحت تاثير قرار بدهد وفضاي باورپذيرتري ايجاد كند مطلوب است ومطمئنا باعث كيفيت بيشتر اثر خواهد شد.‏فرحناك مي افزايد:‏ از آنجا كه در فرهنگ شرقيبويژه فرهنگ كهن ايران و همچنين در معارفاسلامي بويژه در قرآن كريم به روايت قصه برايتعليمبشر توجه خاصي شده واز قصه هابه عنوانابزاري كارآمد براي هدايت بشر استفاده شده است،‏روايت قصه در راديو معارفنيز مي تواندازاهميت وجذابيت ويژه اي نزد مخاطبان برخوردار باشد.‏البته موضوعات معارفي در قالب كارهاينمايشي ازجمله رويكردهاي رسانه ملي است و باتوجهبهبرخي تجربه هاي موفق،استفادهاز ظرفيتداستان هاي كوتاه براي موضوعات معارفي دردستور كار صداوسيما قرار گرفته است.‏ من اميدوارماين برنامه با توجه به نيازسنجي و اولويت بنديبتواندنياز مخاطبانبهبرنامه هاي فرهنگي،ادبي ومعارفي را تامين كند وبرنامه سازان راديوبااستفادهازتكنيك هاي نوين برنامه سازي رضايت مخاطبانشانرا كسب نمايند.‏فرشيد قره ليشنبه 25 دى 89/ قاب كوچك13حسن توكلى زاده،‏ تهيه كننده برنامه در كنار صدابردار/‏ عكس ها:‏ روابط عمومي شبكه راديو معارف


يك لهستاني در اروپاآندري جاكيموسكيفيلمساز سينمايلهستان،‏سومين كار سينمايي خود‏«پرواز كور»‏ را جلويدوربين مي برد.اين دراماجتماعي،‏ اولين فيلمانگليسي زبان او پس ازآن فيلمي است كه وي بهزبانلهستاني و در سرزمين مادري اش ساخته است.‏جاكيمو سكي توانست سرمايه توليد فيلم جديدخود را در بين چند سرمايه گذار اروپايي پيدا كند وكليد فيلمبرداري آن را بهار آينده در شهر ليسبونمي زند.‏ فيلمنامه ‏«پرواز كور»‏ كه توسط خودجاكيموسكي نوشته شده،‏ درباره يك صنعتگرهنرمند نابينا است كه راهي بيمارستاني بزرگ درشهرليسبون مي شود.‏ در آنجااو در بين گروهي ديگراز بيماران نابينا قرار مي گيرد كه بايد به عنوان مربيبا آنها كار كند.‏ در بين شاگردان اين مربي كور،‏ يكجوان خجالتياما مستعد حضور دارد كه ويبايدباكمكبهاينبيمار تلاش كند تااستعدادهاينهفتهوي را كشف و بارور كند.‏سه كشور لهستان،‏ فرانسه و پرتغال تهيه كنندگان‏«پرواز كور»‏ هستند.‏ جاكيموسكي براي نقش هاياصلي فيلم قصد دارد از بازيگران اروپايي ‏(و نه فقطلهستاني)‏ استفاده كند.اين دراماجتماعيبراينمايشعمومي در اواخر فصل پاييز سال آينده آماده مي شودو اولين نمايش عمومي خود را در چند جشنوارهبين المللياروپايي خواهد داشت.‏ دو فيلم قبليلهستاني زبان جاكيموسكي،‏ نمايش موفقيت آميزيدر كشورهاي بزرگ اروپايي داشته اند و همين مسالهبهاو كمك كرد تا سومين ساخته اش را با سرمايه ايبزرگ تر و به زبان انگليسي بسازد.‏فينچر و قصه كلاسيك ژول ورنديويد فينچر نسخهجديد «20 هزار فرسنگزير آب دريا»‏ را به شكلسه بعدي مي سازد.‏ به اينترتيب،‏ اين درام اكشنماجراجويانه اولين فيلمتاريخ سينما خواهد بودكه به طريقه سه بعدي درزير آب دريا فيلمبرداري مي شود.‏ فيلم براي نمايشعمومي تابستان 2012 آماده مي شود،‏ ولي هنوز زمانيبراي شروع فيلمبرداري آن اعلام نشده است.‏فيلمنامه فيلم كه با نگاهي به قصه كتاب معروفو قديمي ژول ورن نوشته مي شود تا يك ماه ديگرتكميل خواهد شد.‏ خط اصلي قصه فيلم درباره سفرمرموز و هيجان انگيز يك گروهاكتشافيبهاعماقآب هاياقيانوساست.‏ دراين محل،‏ آنهابا يكپديده عجيب روبه رو مي شوند كه حاصل ذهن وكار يك دانشمند نيمه ديوانه است.‏ بازيگران اصلينسخه جديد 20 هزار فرسنگ زير آب دريا تا ‎2‎ماهديگر انتخاب و معرفي خواهند شد.‏ قصه ژول ورندر طول دهه هاي گذشته بارها و بارها دستمايه توليدفيلم هاي سينمايي و مجموعه هاي تلويزيوني زياديبودهاست.‏ معروف ترين آنها فيلمياست كه سال1954 توسط ريچارد فلشرانگليسي تبار ساخته شدو كرك داگلاس،‏ جيمز ميسن،‏ پيتر لوره و پل لوكاسدر آ ننقش هاياصلي رابازي كردند.اين فيلمهم اكنون لقب يك كار كلاسيك سينمايي را گرفتهاست.‏ ديويد فيچر كه آخرين ساخته سينمايي او‏«شبكه اجتماعي»‏ طول 2 ماه گذشته جايزه بهترينفيلم سال 2010 رااز سوياكثرانجمن هاي منتقدانسينماي آمريكا گرفته،‏ مي گويد 20 هزار فرسنگزير آب درياي او نسخه دوباره سازي شده اين فيلمكلاسيك نيست و قصد دارد اقتباسي وفادارانه ازقصه كتاب ژول ورن را ارائه دهد.‏سال ميلياردي سينماي روسيهجدول گيشه نمايش سينماي كشور روسيه درسال 2010 سال خوب و پرباري را پشت سرگذاشت،‏هر چند منتقدان وتحليلگراناقتصادي سينمانسبتبهعدم موفقيت كلان محصولات داخلي دراين جدول،‏گله و شكايت داشتند.‏ به گفته رسانه هاي گروهيروسيه،‏ سينماها و مولتي پلكس هاياين كشور درسال گذشته ميلادي شاهد فروشي يك ميليارددلاري در جدول گيشه نمايش بودند و در اين ميان،‏فيلم هاي هاليوودي حرف اول را در اين جدولزدند.‏ تحليلگران اقتصادي سينما مي گويند حدود25 درصداز كل فروش سينماهاي روسيه در سال2010 متعلقبه فيلم هاي داخليبودهاست كه شاملفروش 145 ميليون دلاري مي شود.به همين دليل،‏اهالي هنر پيش بيني مي كنند در سال جديد ميلادي،‏توليد فيلم هاي پرخرج روسيبه حداقلبرسد و كمترفيلمساز يا تهيه كننده اي جرات كند به سمت توليدفيلم هاي پرهزينهبرود.‏ منتقدان سينما هم مي گويندبهاحتمال زيادامسال هم محصولات هاليووديدست بالا را در جدول گيشه نمايش سينماهاي كشورروسيه خواهند داشت.‏الكساندر سيمونوف،ناشر و مدير مسوول ‏«صنعتامروزي فيلم روسيه»‏ درارتباطبا وضعيت كلي فروشفيلم هاي سينمايي سال 2010 در كشور روسيهمي گويد:‏ متاسفانه محصولات داخلي در سالي كهگذشت،‏ وضعيت خيلي بدي در جدول گيشه نمايشداشتند و اين فيلم ها فروش خيلي پاييني كردند.‏ ايناتفاق در شرايطيافتاد كه سال 2010 توليد فيلم هايروسي كاهش يافت وبه همين ترتيب،‏ تعداد كمترياز محصولات داخلي روانهاكران عمومي سينماها شد.‏علتاصلي كاهش توليد محصولات داخلي،‏ عدماطمينان فيلمسازاننسبتبه قانون و سيستم جديدسرمايه گذاري هاي دولتي بود.‏ اين سيستم تازه هيچچشم انداز روشن و مشخصي را به هنرمندان روسيارائهنمي دهد.به همين دليل،‏ شايدبهترباشدبگوييمكاهشتوليد محصولات داخلي درسال گذشته ميلادي به نفعكليت صنعت سينمايملي بوده است.‏ سيستمجديد كمك هاي دولتيبه محصولات سينمايي،‏شامل يك سوبسيد65 ميليون دلاريمي شود.‏موزيكال تازه داوني جونيورمنتقدان سينمايي به اين نكته اشاره مي كنند كه اينكمك هاي مالي شامل حال استوديوهاي بزرگفيلمسازي شده ونصيب شركت هاي كوچك ومستقل فيلمسازي نمي شود.‏به همين دليل،بخش مهميازاهالي صنعت سينمايروسيهبهاين قانون جديد ‏(كهاز سوي ولاديميرپوتيننخست وزير كشور ارائه شد)‏ اعتراض كردند،‏ آنهامي گويند هر سيستم جديد مربوط به كمك ماليدولتي به محصولات سينمايي،‏ بايد در اختيار اهاليحرفه اي سينما قرار بگيرد و نه بوروكرات ها.‏سينماي روسيه سال 2006 حدود 26 درصدازفروش كل سال سينماها رابه خوداختصاص داد و درسال هايبعد هم توانستاين موقعيت را حفظ كند،‏اما سال ‎2010‎اين معادلهبه ضرر صنعت سينماي مليتمام شد.‏ سينماي روسيه در سال هاي 2008 2007،و 2009 تعداد 3 2، و 5 فيلم پرفروش را روي پردهسينماها داشت.‏ در سال 2010 تعداد 5 فيلم روسيتوانستند در جدول گيشه نمايش بيشاز 10 ميليوندلار فروش كنند.‏ موفق ترين فيلم روسي در سالي كهگذشت ‏«ناتاشاي روسي به زنگ هاي سرنوشت»‏ بودكه حكم يك فيلم دنباله دار و پرفروش را دارد.اينكمدي خانوادگيبراساس قصه ها و ماجراجويي هاييك مجموعهتلويزيونيبسيار موفق و محبوب ساختهشده و هنگام نمايش عمومي حدود ‎23‎ميليون دلارفروش كرد.‏ فيلم هاي روسي سال 2009 حدود 177ميليون دلار در جدول گيشه نمايش فروش كردند.‏برنده اصلي جدول گيشه نمايش سينماهايروسيه در سال 2010 فيلم علمي تخيلي ‏«آواتار»‏با فروش 116 ميليون دلاريبود.انيميشن سه بعدي‏«شرك 4» و ‏«آليس در سرزمين عجايب»‏ همبه ترتيب51 و 42 ميليون دلار فروش كردند.‏ همزمان با سالجديد ميلادي،‏ فيلم تازه آندري كونچالفسكيبهنام‏«فندق شكن سه بعدي»‏ روي پرده سينماها رفت.‏اين فيلم سه بعدي محصول مشترك انگلستان ورابرت داوني جونيور مرد آهني سينما،براي كمپانيبرادران وارنر يك فيلم موزيكال جديدتهيه مي كند.اين فيلم كه هنوزناميبراي آنانتخابنشدهاست،احتمال داردبابازي خوداينبازيگر تهيه كننده در نقش اصلي جلوي دوربين برود.‏خط اصلي قصه اين درام موزيكال درباره دو ترانه سراي بخت برگشته و بيكار است كه كار تازه ايدر يك گروه تئاتري نيمه موفق پيدا مي كنند.‏ برايان يورگي آهنگساز،‏ كار نگارش فيلمنامه را انجاممي دهد.‏ او ترانه سراي فيلم و همچنين سازنده آهنگ هاي آن نيز خواهد بود.‏ هنوز زماني براي شروعفيلمبرداري فيلماعلام نشده و داوني جونيوراين روزها به دنبال فيلمساز مطرح و معتبرياستتا وظيفه كارگرداني فيلم را به او بسپارد.‏ اين بازيگر در سال 2010 فيلم هاي موفق ‏«مرد آهني 2» و‏«موعد مقرر»‏ را روي پرده سينماها داشت و هم اكنون مشغول بازي در دومين قسمت درام دلهره آورو پررمز و راز ‏«شرلوك هلمز»است.‏ داوني جونيوربزوديبازي در سومين قسمت ‏«مرد آهني»‏واكشن كميكاستريپي ‏«آونجرز»‏ را شروع مي كند.‏ فيلمبدون نام موزيكال داوني جونيوراولينمحصول موزيكالي است كه وي در توليد آن همكاري دارد.‏ اين بازيگر حدود 35 سال است كه بهعنوان بازيگر با پروژه هاي مختلف سينمايي همكاري دارد.‏مجارستان است كه توسط يك فيلمساز روسيوبه شكل سه بعدي ساخته شدهاست.‏ سيمونوفپيش بيني مي كند فروش كلي فيلم هاي سينماييسال‎2011‎ در روسيه هم حدود يك ميليارد دلاربشود و سهم فيلم هاي روسيازاين مبلغ،‏ بين 16 تا‎18‎درصد باشد.‏شنيده مي شود كه تعداد زيادي از فيلمسازان وتهيه كنندگان روسي،‏ اين روزها جذب محصولاتمشترك شده اند و به دنبال آن هستند كه فيلم هايخود را با مشاركت همكاران اروپايي خود تهيه وتوليد كنند.‏ برخي از تهيه كنندگان مستقل و كوچكهم نگاهي به كشورهاي كوچك تر همسايه همچونقزاقستان،ارمنستان وازبكستان دارند كه روزگاريدر قلمروي حكومت شوروي سابق بودند.‏ صنعتسينماي اين كشورها كه هنوز تحت تسلط دولتقرار دارد،‏ هم اكنون در حال مدرنيزه شدن هستند وتوانايي توليد محصولات خوبي را دارند.‏ الكساندررودنويافسكي يكي از تهيه كنندگان مستقلسينماي روسيه،‏ عقيده دارد كه صنعت سينمايكشورشنيازمند يكاستراتژي جديدبراي توليدمحصولات مشتركاست و فيلم هاي روسيبايدبهسمتاين حركتبروند.به گفتهاو:‏ ‏«بحث نهبر سرسرمايه گذاري،‏ كهبر سر پيدا كردن يكاستراتژيمشخصاست تا كمك كند فيلمسازان روسيبتواننديك حرفه كارساز و سودمند خلق كنند.‏ در حالحاضر،بازار فيلم روسيه فاقد هرنوعبعدبين المللياست و فيلمسازان ما مجبورند فقطبهبازار داخليسينمايي خود تكيه كنند و درنهايت محصولات خودرا به شبكه هاي تلويزيوني بفروشند.‏ امروزه تنها راهحل و گزينه ما،‏ حركتبه سوي توليد محصولاتمشتركاست.‏ مابايد فيلم هايي را تهيه و توليد كنيم كهمورد پسند و رضايت هر دو گروه تماشاگران داخليو بين المللي باشد.»‏كيكاووس زياريعكس ها:‏ moviewebنماى دورشنبه 25 دى 89/ قاب كوچك14


مراكز استان هاگفت وگو با مديركل صدا و سيماي مركز مهابادموفقيت توليد مركز مهاباد در جشنواره هاي داخلي و خارجيمرتضي صفري،‏ كارشناس ارشد رشته مديريتدولتي است.‏ وي مدرس د انشگاه امام حسين(ع)‏از سال 77 تا 80 و مدرس د انشگاه پيام نور اروميهاز سال 80 تا 86 بوده است.‏ در گذشته تهيه كنندهبرنامه زنده صبحگاهي صداي مركز آذربايجانغربي،‏ مدير توليد صداي مركز آذربايجان غربي،‏معاون صداي مركز آذربايجان غربي،‏ مدير صدايمركز مهاباد،‏ مشاور معاون امور استان هاي سازمانتربيت بدني كشور و مديركل تربيت بدني استانايلامنيزبوده است.‏ صفري در حال حاضر مدير كلصدا و سيماي مركز مهاباد مي باشد كه در گفت وگوبااو ضرورتايجاد صدا و سيما در شهرستان مهابادو فعاليت هاي آن را مورد بررسي قرار داديم.‏صدا و سيماي مهاباد از كي شروعبه فعاليت كردهاست؟هرچنداقوال شفاهي مبنيبر وجود راديويي درمهاباد در سال هاي مياني دهه 40 نيز شنيده شده است،‏اما آنچه مسلم است راديو مهاباد به طور رسمي در15 تير ‎1351‎افتتاح وبا توليد روزانه حدود 3 ساعتبرنامه موردبهره برداري قرار گرفتهاست.‏ فرستندهتلويزيوني مهاباد نيز در 1350/7/18 داير وافتتاح شدهاست كه در ابتدا بيشتر برنامه هاي شبكه سراسري راتقويت و پخش كرده وبهندرتاقدامبهبرنامه سازيو تهيه و توليد برنامه محلي مي كرد،‏ اما پس از پيروزيانقلاباسلامي و ساماندهي صدا و سيما،اين مركزبه يكي از مراكز مورد توجه مبدل شد و خود اقدام بهتهيه و توليدبرنامه هاي محليبراي پخش در شبكهمحلي و شبكه هاي ملي و سراسري كرد.باافتتاحساختمان مجهز وبزرگ صدا و سيماي مركز مهاباد درسال 1370 كه يكي از بزرگ ترين ساختمان هاي صداو سيماي جمهوري اسلامي در غرب كشور است،‏ درحال حاضر سيماي مركز مهاباد،‏ يكياز مراكز فعالو پرتلاش كشور است.‏ اين مركز در حال حاضر از2400 ساعت تعهد توليد راديو و 500 ساعت تعهدتوليد سيما ‏(بالحاظ 200 ساعت تعهدتوليدبرنامه هايسيماي كردي مركزاستان)برخورداربوده و تهيه وپخش 5 مجموعه خبري را در راديو و تلويزيون برعهده دارد.‏چه ضرورت هايي باعث ش ده ع لاوه بر صداو سيماي استاني شهرس تان مهاباد صاحب صدا وسيماي مستقلباشد.‏همچنان كه رهبر معظمانقلاب در سفربهاستانكردستان فرمودند نگاه جمهوري اسلامي ايران بهمناطق كردنشين كشوربا توجهبه علاقه وافر مردماينمناطق به آداب،‏ رسوم،‏ فرهنگ و فولكلور خود يكنگاه فرهنگي ويژهاست صدا و سيماي مركز مهابادهمبه دنبالايناستراتژينظام در منطقهايجاد شده وتوسعه يافتهاست و مي كوشد تا زمينه حفظ واعتلاياين فرهنگ غني را هر چهبيشتر فراهم كند.‏در حال حاضر مركز مهاباد از چه امكاناتي بر ايتوليدبرنامه هابهره مي برد و آيا زيرساخت هاي لازمبراي توليدبرنامه هاي كيفي در مركز فر اهم است؟مركز مهاباد در حال حاضراز ‎3‎استوديوي پيشرفتهراديويي و 3 استوديوي سيما برخوردار است كهاستوديويبزرگ سيماي مركز در صورت تكميل يكيازبزرگ تريناستوديوهاي مراكز كشور خواهدبود.‏همچنيناين مركز يكاستوديوي مستقل دوبلاژ و يكاستوديوي پيشرفته ضبط موسيقي نيز دارد و به تازگيساختمان مجزايي رابراي كار هنرمندانانيميشن مركزآماده كردهاست.‏از ديگر طرح هاي مهم فني مركز مي توان بهراه اندازي فازاول شبكه تدوين غيرخطي و آمادهشدن پروژه مهم STM1 ونيز راه اندازي طرح جامعديجيتالي صداي مركز در آيندهنزديكاشاره كرد.‏در ارتباط با توفيقات كسب شده از سوي صد ا وسيماي مركز مهاباد در طول سال هاي گذشتهبرايمانبگوييد.‏درابتدا لازم مي دانماز زحمات تمامي مديران قبليمركز قدرداني كنم.‏ درپاسخبه سوال شما همبايدبگويمچند دليل رابراي توفيقنسبياين مركز مي تواننامبرد؛اولاين كه شيوه مديريت در صدا و سيماي مركزمهاباد مديريت مشاركتياست كه در آنبيشترين توجهبه كار و كارمند به صورت توأمان صورت مي گيردو تلاش مي شودازابزارها و چارچوب هاي مديريتسيستمياستفاده شود.لذاانگيزشنيرويانساني مركزبالا رفته و عرصهبراي ظهور وبروزاستعداد ها فراهممي شود،ثانيااين مركز در حال حاضراز مجموعهمديران پرتلاش و هنرمندان مستعديبرخورداراستكه همواره كوشيده اندبرخي كاستي هاي موجود راباهمتبيشتر وبرنامه ريزي دقيق تر و خلاقيت خودجبران كنند.‏و درنهايتاين كه دراين مركزبه پژوهش و تحقيقنظارت دقيقبر فرآيند هايتوليدبرنامهبويژه در مراحلقبل و حينتوليدبابرگزاري مستمر جلساتاتاق فكر وكميته هايارزيابيپوياتوجه جدي داشته و رصد مداومرقباي رسانه اي وپاسخگوييبه ويروس هاي فرهنگيپخش شدهاز سوي آنها را در دستور كار قرار دادهاستو سعي مي شوداز ظرفيت هاي مطلوب حمايتي كهسازمانبراي مركز درنظر گرفتهاستنهايتاستفادهبه عمل آيد.‏ اين موضوعات سبب شده است كهتوليدات فاخر مركز هموارهبااقبالنيز مواجه شده و درجشنواره هاي داخلي و خارجي نيز خوش بدرخشد.‏حضور آثاريازاين مركز دربخش داوري جشنوارهبين المللي فيلم هاي ورزشي ميلان ايتاليا،‏ جشنوارهبين المللي ‏«بار»‏ مونته نگرو و جشنواره ABU ژاپن درسال گذشته گوشه اياز موفقيت همكاران مركز دراين حوزهاست.‏به دليل ويژگي هاي جغرافيايي شهرستان مهاباد،‏فعاليت رسانه اي شبكه هاي بيگانه زياد است،‏ با اينشر ايط وضعيت استقبال مردم ازبرنامه هاي صدا وسيماي محلي چگونه است؟بنا به اعلام اداره كل صداي استان ها در حال حاضرراديو مهاباد 3 درصدبالاتراز ميانگين كشوري مخاطبدارد وبهلحاظ ميزان رضايت مندي مخاطبانازبرنامه هانيز جايگاهنخست كشوري رابه خوداختصاص دادهاست كه البته بخش عمده اي از اين توفيق به خاطركيفيت مطلوببرنامه هاي مركزاست چراكهباز همبنابهاعلاماداره كل صداياستان ها جايگاهاين مركز درميان مراكز ‎32‎گانه كشوربهلحاظ كيفيتبرنامه ها درجايگاه دوم قرار دارد.برنامه هاي سيماي مركز مهابادهمبا وجود فرصت محدودي كهاين مركزبراي پخشبرنامه هاي محلي دراختيار داردازاقبال خوبياز سويمخاطبان برخوردار است.‏ مطابق نظرسنجي هايانجام شده در تابستانامسال 46 درصد مردم شهرستانمخاطب سيماي محلي بوده اند كه از ميان آنان78/2 درصدازبرنامه ها رضايت داشته اندالبته ميزانمخاطب و رضايت آنان از برنامه ها در مناسبت هاييچون دهه فجر كه مركز پخش شبانه دارد بشدتافزايش مي يابد.‏ به عنوان نمونه نظرسنجي ها حاكي ازآناست،‏ سريال شاهونامه كه دراياماالله دهه فجر 87پخش شد 90 درصد مخاطب داشت.‏آيا مركز مهاباد در زمينه توليد تله فيلم و سريالنيزفعاليتي د اشته است؟بلهاين مركز در سال گذشته تله فيلمبرفراز مهر راتوليد كرد كه علاوهبر كسب چندين جايزهاز هفدهمينجشنواره توليدات مراكز،‏ از شبكه هاي سراسري نيزچندينبار پخش شد و در حال حاضر هم مراحلپيش توليد 2 تله فيلمبا عناوين خورشيد و شكوفه هايسنگي در مركز در حالانجاماست.اين روزها همچنينهنرمندان مركزبشدت مشغولتوليد سريال 10 قسمتيويژه پخش در شب هاي دهه مبارك فجر هستند كهاميدوارم نتيجه كار مورد قبول و پسند مخاطبان قراربگيرد.‏بهنظر شما مزيت هاينسبي صدا و سيماي مركزدر توليدبرنامهبيشتر در كدام حوزه ها است؟عكس:‏ رو ابط عمومي معاونت امور استان هاصدا و سيماي مركز مهاباد هم اكنون داراي ظرفيتو پتانسيل بالايي در توليد مجموعه هاي انيميشن،‏عروسكي،‏ مستند و توليدات موسيقياست.‏درخصوص توليد ات انيميشن مركز توضيحدهيد.‏واحدپويانمايي مركز در حال حاضربه صورتهمزمان 3 مجموعهانيميشني را در دست توليد دارد.‏مجموعه 13 قسمتي عسل آباد كه تاكنون 6 قسمت آنبه پايان رسيدهاست،‏ مجموعه 26 قسمتياينجوريه كهامتياز بالاي ارزيابي 72 را در اداره كل سيماي استان هابه دست آورده است و مجموعه انيميشني 26 قسمتيپايگاه مرزي.‏ درخصوص مجموعه انيميشنيعسل آبادبهايننكتهاشاره كنم كهاين مجموعهبراساس ضرب المثل هاي كردي در شهري خياليبهنام عسل آباد اتفاق مي افتد و براي توليد آن 54 كاراكتراصلي و تعداد زيادي شخصيت فرعي طراحي شده اند.‏توليدانيميشن هاي روستاي سرسبز،اعضاي كوچك،‏آلاخون و والاخون و تخم مرغ هاي دوست داشتنيهمازبرنامه هاي آتي واحدانيميشناست كهبه دنبالتصويب طرح آنها دراداره كل سيماياستان هابه زوديمراحل توليد آنها شروع خواهد شد.‏امسال سال نهضت مستندسازي نامگذاري شدهاست ازبرنامه هاي خودبر اي ارتقاي كمي و كيفيتوليدات مستند در مركزبگوييد.‏با توجهبهايننامگذاري و همچنيننظربه پتانسيلبالاي توليد آثار مستند در اين مركز امسال توجهويژه اي به اين قالب شده است به گونه اي كه از ابتدايسال جاري تاكنون 13 مستندبانام هاي خدابنده،‏زمزمه تخت سليمان،‏ غار سهولان،‏ صداي پاي آب،‏كاني برازان،كرفتو،‏ هاژه،‏ بازارهاي محلي،‏ معماريروستايي كردستان،ژين،‏ زندگي آقاي رضا سورايوبه كدامين گناه،‏ در صدا و سيماي مركز مهاباد توليدشده و تعداد 8 مستندبانام هاي هه وارچي،باغ پرثمرما،‏ درودگرياز جنس ديگر،‏ مي خواهمنفراولباشمو هم طناب نيز در حال توليد مي باشد،‏ علاوه بر مواردذكر شده طرح هاي گياهان دارويي،‏ زندگي شهيدخلبان حيدري،‏ زندگي ماموستا هه ژار،‏ فرهاد كنده ها،‏مقام و منزلت زن كردي،‏ زندگي محمد قاضي نيز درشوراي طرح وبرنامهبه تصويب رسيده و طرح آنهابراي تصويب نهاييبه تهرانارسال شدهاست.‏آيابا صدا و سيماي مرك ز آذربايجان غربي درتعاملهستيد؟به منظوراستفادهاز ظرفيت رسانه اي موجود دراستان آذربايجان غربي يعني صدا و سيماي مركز مهابادوبه دنبال تصميم جديد سازمان،‏ توليد ‎200‎ساعتاز تعهد شبكهاستاني صدا و سيماي مركز آذربايجانغربي به مركز مهاباد محول شده است كه 2 مركزهمكاري مشترك خود را دراين خصوصاز نيمه دومسال جاري آغاز كرده اند و در گاماول توليدبرنامه هايخانواده و روستا بهلهجه هاي كردي سوراني و شمال،‏رنگينه ‏(جنگ جمعه)،‏ مجله علمي وبرنامه ويژههدفمند كردن يارانه ها و ميزگرد هفته در حال حاضرتوليد واز شبكه پخش مي شوند.‏به وجود استوديوي مستقل دوبلاژ در مركز اشارهكرديد فعاليت هاي اين واحد ر ا چگونه ارزيابيمي كنيد؟واحد دوبله صدا و سيماي مركز مهاباد تاكنون دوبلهفيلم ها و سريال هاي متعددي رابه سفارش سيمايكردي شبكه جهاني سحربهانجام رساندهاست كهازميان آنها مي توانبه دوبله سريال يوسف پيامبر،‏ زير تيغو رستگاراناشاره كرد كهباتوجهبه كيفيتبالاي دوبله،‏اين مجموعه ها با استقبال فراواني از سوي مخاطبانكردزبان در خارج از كشور مواجه شده است.‏فرشيد قره ليشنبه 25 دى 89/ قاب كوچك15


گزارشي از برنامه سيب‏«زندگيخالي نيست؛ مهرباني هست،‏ سيب هست!»‏در ميان شبكه هاي تلويزيوني،‏ برنامه هاي متنوعيهستند كهبابهره گيرياز موضوعات گوناگون دنيايپزشكي،‏ سلامت و درمان،‏ در طيفبرنامه هايعلمي آموزشي توجه گروه هاي عام بيننده هاي سيمارا به دنبال دارند.‏‏«سيب»از جملهبرنامه هايياست كهبا رويكردسلامتي سعي در تغيير ذائقه مخاطب دارد.اينبرنامهمي كوشد تا در حوزه هاي چهارگانه سلامت جسمي،‏اجتماعي،‏ رواني و معنوي عادات و باورهاي نادرستجامعه رااصلاحنمايد.ازاين روبا رصد شايع ترينمشكلات مردم در 4 مورد ذكر شده و بهره گيري ازتجربه عملي متخصصان ذي ربطبيننده رابه سويبرگزيدن شيوه هاي صحيح زندگي هدايت مي كند.‏تغيير باورهاي سلامت محور جامعهدكتر نظري ‏(مجري)‏ در كنار دكتر زمانيان ‏(مهمان)‏دراستوديويبرنامه سيب حضور دارند و درخصوصموضوعامروزبرنامه ‏(باورهاي نادرست در سلامتكودكان)‏ گفت وگو مي كنند.‏ فرمت كلياينبرنامهبرپايه گفت وگو استوار است،‏ اما آيا مي توان با استفاده ازكلامكهاغلبباعثسنگينشدنفضايبرنامهمي شود،‏باورهاي عمومي جامعه را جهت دهي كرد؟ تهيه كننده‏«سيب»‏ معتقداست:‏ ‏«بااستفادهاز فرمت گفت و گومي شود به مخاطب تلنگري زد تا او به فكر مقايسهدرست و نادرست بيفتد.‏ بيننده بخصوص در حوزهسلامتبااضافه كردن مدل هاي تركيبي مي توانداينتغيير را درنگرش جامعهبه وجود آورد.‏ مثل وله هايآموزشي و تعاملي كه مي تواناز طريقپرسش وپاسخ ونيزانتقالنظراتبيننده دربرنامهبه وجود آورد.»‏برنامه سيب در اين خصوص مدتي است كهآيتم هاي مختلفي را در خلال مباحث گفت وگوييخود وارد كردهاست.‏ از جمله انيميشن هاييجذاب كه پيام هاي سلامت محوري را در دل ارتباطشخصيت هاي دوست داشتني جاي دادهاست.‏در كناراين موضوع درابتداي هربرنامهبخشكوتاهي به معرفي كتاب هايي اختصاص مي يابد كهبه گفته تهيه كنندهبرنامهبار علمي آموزشي مناسبيدارند و مخاطبان عمومابه دنبال دريافتاين كتب،‏پيامك هايي رابرايبرنامهارسال مي كنند.‏برنامه هاي بسياري با اين فرمت توليد مي شوند،‏اما در كناربخشاندكي كهبه مباحث سلامتي جامعهاختصاص مي دهند،‏ به دنبال راهكارهايي براي درمانبيماري ها واطلاع رساني دراين زمينه هستند.‏ دكترزمانيان ‏(كارشناس امروز برنامه)‏ در اين خصوصمي گويد:‏ ‏«به طور كلي هرپزشك دو گروه مراجعه كنندهدارد.افرادي كهبه طور خاصبه وي مراجعه مي كنند وطبيعتا آن پزشكاز پيشينه تاريخي درمان آنها مطلع وباصداى تازهمديريت آسان دوبله فيلم افسانه اي‏«آخرين مهارگر باد»‏ جديدترين ساخته،‏ ام.نايت شيامالان اثرياست كه ناصر نظامي 11 دي دوبله كرده است.‏ماجراهاي اين اثر افسانه اي كه براساس مجموعه اي انيميشنيبه همين نام ساخته شده در زماني مي گذرد كه جهان به 4 قسمت تقسيمشده و هر قسمت را يكي از عناصر چهارگانه اداره مي كند.‏ يك نيرويمعتدل كننده هم وجود دارد كه وظيفه اش هماهنگي بين 4 عنصر است،‏اما از يك قرن پيش اين نيرو ناپديد و باعث شده پادشاه آتش بر همه جامسلط شود.‏ در يكياز روزهانوجواني عجيب پيدا مي شود كه همانمهارگر است.‏ مبارزه او با پادشاه آتش حوادثي را به وجود مي آورد.‏نظامي ‏«آخرين مهارگر باد»‏ را فيلمي خوب و جذاب توصيف مي كندكه دوبله اشبه دليل كمبودن صحنه هاي شلوغ دشوارنبودهاست.اوبراينقش آنگ ‏(مهارگر)‏ شهرزادثابتي راانتخاب كرده زيرابهنظرشاين شخصيتنوجوان حدودا 12 ساله پرجنب و جوشاست و مرتبامبارزه مي كند وبه همين دليل صدايي قوي و محكم لازم داشتهاست.‏وي دائما در تماساست و گروه دوم مراجعان گذريهستند.‏ چنينبيماراني را نمي توانبا يك تماس تلفنيراهنمايي و در حلبيماري شان كمكي كرد.امروزههمان گونه كه سطح اطلاعات عمومي درخصوصپزشكيبالا رفته،‏ آمار شكاياتنيزافزايش يافتهاست.‏پس پزشكي كه با حجم بالايياز بيمار درارتباطاستحساسيتبسياري را در كار خود وارد مي سازد.»‏وي درادامه مي گويد:‏ ‏«در درماناز راه دور ياازطريق رسانه،‏ پزشكبايد در وهلهاول فوري ياغيرفوري بودن بيماري را تشخيص دهد.‏ برخيبيننده ها كهاز راه هاي دور تماس مي گيرند ممكناستزمان كافيبراياعزامبه مراكز پزشكي نداشتهباشندو پزشك دراين خصوص مي تواند راهنماباشداماتماس هاي مخاطبان شهرهاي بزرگ كه امكانات لازمرا در دسترس دارند مي تواند با ارجاع سريع حل شود.‏پس مي توان گفت با شرايط اقتصادي،‏ فرهنگي،‏ محلسكونت و ... همه چيز تغيير كند.»‏بايدها و نبايدهاي طب سنتييكي از موضوعاتي كه چندي است در حوزهبرنامه هاي سلامت محور و دربعد وسيع تراغلببرنامه هاي تركيبي سيما جاي گرفته،‏ طب سنتي استكهبا جذابيت هاييبراي مخاطبان همراهاست.باتوجهبهاين كهبخشياز عادات سلامت و پيشگيريجامعه در طول زمانبا تغييراتي روبه روبوده واكنونبه عنوانباورهايياشتباه در ميان خانواده ها رواج دارد،‏برنامه هايي چون ‏«سيب»‏ مي كوشند تابا آگاهي بخشيدراين زمينه جامعه رابه سوي درمان و پيشگيريازطريق راهكارهاي سنتي،‏ سالم و همسوبا علم پزشكيروز هدايت كنند.‏دكتر مجيد خليفه سلطاني ‏(تهيه كنندهبرنامه سيب)‏دراين خصوص مي گويد:‏ ‏«در حوزه طب سنتي،تلاشما ايناست كه با دعوت از اهالي فن مطالب علمي رادراين خصوص دراختياربيننده ها قرار دهيم كه آياطب سنتي ايران،‏ باورهاي موجود در جامعه را تاييدمي كند يانه(!)به هر حالنمي تواناز جايگاه ويژه طبسنتي در كنار طب آكادميك چشمپوشيد همان گونه درزمينهانرژي درماني متخصصانتحصيلكرده رابهبرنامهدعوت مي كنيم وبهبررسياين مساله مي پردازيم كهاين روش در درمان ها تا چه حد قابل پذيرش است».‏به گفته خليفه سلطاني رصدباورهاي مردميدرخصوص سلامت جسمي،‏ رواني و...بسيار مشكلاست و سخت تر از آن بهره گيري از افرادي است كه باچنين مسائليبه خوبي آشنا هستند وبابيان رسانه ايمي توانندبه لايه هاي زيرين ذهن مخاطب تلنگري زدهو شيوه هاي صحيح زندگي رابراي آنهابازشناسانند.‏وي مي گويد:‏ ‏«رسانه اي قدرتمنداست كه توانسرگرم كردن مخاطب را داشتهباشد.ازاين رو ماازحضور آدم هايي در برنامه سيب استفاده كرديم كهمباحث رااز حالتي خشك و جدي خارجنمايند وبهكاربردي در زندگيبدل سازند».‏تهيه كننده سيب درادامه مي گويد:‏ ‏«ما دربرنامهازطريق پيام هاي كوتاه مردم تا حدودي از مشكلاتموجود و تقاضاي مخاطبان آگاه مي شويم.‏ تك تكاين پيام ها را آناليز مي كنيم،‏ فراواني هر يك از موارد رااستخراج وبراساس آنبرنامه هايبعدي راپايه ريزيمي كنيم.‏ ضمناين كه شوراي سياستگذاري سازمانصداوسيمابهخوبياطلاعاتموردنيازبرايطبقه بنديموضوعيبرنامه را دراختيار ما قرار مي دهد.»‏نظامي نقش هاي سوكا و كاتارا را كه برادر و خواهر هستند به بهروزعلي محمدي و مريم رادپور سپردهاست.به نظراو سوكا پسري شاداب وجوان و پرخروشاست واو علي محمدي رابه دليل جوانبودن صدايشو تازگي آن براي نقشاول،انتخاب كردهاست.‏ كاتارا هم دختري حدودا23 سالهاست واوبه گفته خودش رادپور رابه دليل مناسببودن صدا وگويندگي اشبرايايننقش،انتخاب كرده والبتهاز وي خواسته صدايشرا كه به حالت عادي مناسب زنان 25 تا 40 ساله است،‏ كمي دخترانه كند.‏نقش زوكو را ديو پاتل 20 ساله بازيگراصلي فيلم ‏«زاغه نشين ميليونر»‏ بازي كرده و نظامي،‏ عباس نباتي را براي وي انتخاب كرده زيرا به نظرشقيافهبازيگربرايايننقش تغيير كرده و صداينباتي 68 ساله كاملامناسب چنين چهره اي بودهاست.‏ به گفته نظامي،‏ زوكو پسر پادشاه آتشاست كه بين 25 و 30 سال دارد و پدرش او را تبعيد مي كند و او مي كوشدتوانايي هاي خودش راثابت كند.‏ مدير دوبلاژبراينقش هايرو،‏ عمويزوكو كه همراه وي تبعيد مي شود،اكبر مناني راانتخاب كرده زيرا معتقداست اين مرد حدودا 45 ساله مهربان،‏ صدايي همانند شخصيت خودشلازم داشتهاست.نظامينقش پادشاه آتش رابه كريمبياني سپردهاست.‏دكتر نظري(‏ مجرى)‏ در كنار دكتر زمانيان ‏(كارشناس)/‏ عكس:‏ آزاده خواجه نصيرياميدبخشي در كنار دانش سلامتبرنامه ‏«سيب»‏ در كنار محتوايي كهبه گفتهتهيه كننده اش در 2 سالي كهبرنامه روي آنتنبوده،بهمذاق مخاطب خوش آمده است،‏ از المان هاي بصريجذابينيز در دكور خودبهرهبردهاست.‏ فضايي مدرنباپايهرنگيروشنواستفادهازسيببهعنواننمادسلامتيوالبتهنامبرنامه ديدي جذاب رابهبيننده مي دهد.‏ در كناراين وجود يك تخته سياه در كنار يكالماننوستالژيكدربرنامه يك راهارتباط دوستانهبا مخاطباستكه جملات اميدبخش،‏ پيام هايي بهداشتي،‏ پيامك وموضوعبرنامه را در معرض ديد قرار مي دهد.تهيه كنندهبرنامه مي گويد:‏ ‏«در دكور برنامه از يك آكواريوم نيزبهرهبرده ايمبه چند دليل؛اولبه دليل حس خوبي كهاززندگي و پويايي دربرنامهايجاد مي شود و دوماستفادهاز ماهي و يادآوري پيام تغذيه اي درخصوص استفادهاز گوشت سفيد.»اواضافه مي كند:‏ ‏«با توجهبهاين كهشبكه پنج سيمابه عنوان شبكهاميد و آگاهينامگذاريشده،‏ دراينبرنامه تلاش كرده ايم تا وجهاميدبخشيرا حفظنماييم و مخاطب مان را مايوسنكرده وبه دوراز حرف هاي تلخ وناراحت كننده دغدغه هاي ذهنياورا كاهش دهيم و در كنار اين در ارتقاي دانش سلامتيمردم تلاش كنيم.»‏آنچه مخاطب مي خواهد بداند...‏مخاطب تلويزيون و خاصهبيننده هاي شبكه تهرانبا اجراي دكتر نظري به خوبي آشنا هستند.‏ وي كهسال هاستبرنامه ‏«به خانهبرمي گرديم»‏ رااجرا مي كند،‏اجراي برنامه ‏«سيب»‏ را متاثر از اجراي آيتمي پزشكيو سلامت آنبرنامه مي داند و مي گويد:‏ ‏«زماني كهشبكه 5 سيمابرنامه اي در قالب گفت وگوهاي سلامتنداشت،به خانهبرمي گرديماولينبرنامه زنده ايبودكه آيتمي دراين حوزه وبسيار پربيننده را در خود جايدادهبود.‏ مننيزبا چنين پيشينه اياجراياينبرنامهرا پذيرفتم و حدود 2 سال است كه در برنامه سيبحضور دارم.»‏نظرياضافه مي كند:‏ ‏«از طريق روابط عمومي شبكهو تلفن هاي مردم بازتاب هايي را دريافت مي كنم كهمخاطب سيب معتقد است مجري سوالات روزمره وموردنياز مخاطب را مي پرسد.‏ خباگر مجري خودرابه جاي مخاطب قرار دهد،‏ دقيقا متوجه مي شود كهسوالات مردم چيست واين مساله يكشبهبه وجودنمي آيد.‏ زماني كه مجري در ارتباط زياد با كارشناسانمختلف باشد،‏ يك پس زمينه اطلاعاتي درخصوصمسائل مبتلابه مردمبه دست مي آورد كهبانگهدارياينحجماطلاعات در ذهن مي تواند در كنار كارشناس،‏نتيجه موردنياز مخاطب رااز دلبحثاستخراج كند.»‏آزاده خواجه نصيرياواعتقاد دارد كه صدايبياني مناسب آدم هاي 30 تا 50 سالهاست وويژگي هاي صورتاين پادشاه 40 سالهبا صداي وي هماهنگبودهاست.‏ ضمنا به دليل ويژگي هاي اين شخصيت،‏ دوبلور مي بايست شيكصحبت مي كردهاست گويندگي نقش ژانو را تورج مهرزاديانبر عهدهداشتهاست.به گفته مدير دوبلاژ ژانو مردي 45 ساله و يكياز درباريانحسوداست كهاز زوكو پيش پدرشبدگويي مي كند ونمي خواهد پدرو پسربا هم آشتي كنند.‏ عده اي معتقدند كه صداي مهرزاديان منفياست،‏امانظاميبه گفته خودشايننكته را زياد قبولندارد،امااعتقاد دارد كهوي نقش هايي كه بين مثبت و منفي هستند را خوب مي گويد و مي تواندجنبه هاي منفي چنين شخصيت هايي را دربياورد.‏‏«آ خرين مهارگر باد»‏ چند هفته پيش براي شبكه نمايش خانگي نيزدوبله شد.‏ نظامي به گفته خودش در روز دوبله از اين موضوع با خبر شدو فقطاسامي ‎2‎نفراز گويندگان آن دوبله را فهميد،‏ سعيد مظفري ‏(سوكا)‏وبهروز علي محمدي ‏(زوكو)‏ ‏.اواز دوبلهاين فيلمابراز رضايت مي كند وآن را جزو 20 كار برتر خود در زمينه مديريت دوبلاژ مي داند.‏محمدرضا كلانترگزارششنبه 25 دى 89/ قاب كوچك16

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!