ﺑﻪ زﺑﺎن ﺳﺎده اﻗﺘﺼﺎد ﺳﯿﺎﺳﯽ
ﺑﻪ زﺑﺎن ﺳﺎده اﻗﺘﺼﺎد ﺳﯿﺎﺳﯽ
ﺑﻪ زﺑﺎن ﺳﺎده اﻗﺘﺼﺎد ﺳﯿﺎﺳﯽ
- No tags were found...
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
توسعۀ شیوۀ تولید سرمایه داری، رشد تکنیک و افزایش چشمگیر بارآوری کار علاوه بر عوارض یاد شده در همه جا طولانیشدن هر چه بیشتر روزانۀ کار را نیز به دنبال آورد. شاید این مسئله در نگاه اول مقداری عجیب جلوه کند. اما از سرمایه داریجز انسانیت و حق و حقوق انسانی هیچ چیز دیگر بعید نیست. واقعیت این است که روزانۀ کار موکول به قوای جسمانی کارگر تامرز معینی قابل تطویل است. هیچ کارگری نمی تواند همۀ شبانه روز را به طور مستمر و متوالی برای کارفرما کار کند، حال بههر میزان که کار شاق تر و فرساینده تر باشد، کارگر نیز زودتر انرژی و توان جسمی خود را از دست می دهد و قادر به انجامروزانۀ کار کمتری است. ماشین به دلیل تأثیرش در تسهیل نسبی انجام کارهای سخت به کارگر امکان می داد که در قیاس بادورۀ قبل بتواند مدت بیشتری از روز را کار کند. سرمایه داران از این فرصت نیز برای مکیدن خون کارگران و تاراج آخرین رمقحیات آنان بهره می گرفتند و به یمن ورود ماشین ها به بازار، روزانۀ کار را تا حداکثر ممکن طولانی می ساختند .ماشین از یک سوی بارآوری نیروی کار را وسیعاً افزایش می داد و شرایطی پدید می آورد که کارگر در کوتاهترین زمانبیشترین حجم محصول یا ارزش را تولید کند و از سوی دیگر حرص سیری ناپذیر سرمایه داران برای بهره کشی هر چه بیشتراز کار کارگران رادامن می زد. کارفرمایان از همه سو در تلاش افتادند تا به کمک ماشین بخش لازم روزانۀ کار کارگر را بهنازلترین میزان ممکن کاهش و متقابلاً بخش اضافی آن را تا سرحد امکان افرایش دهند. ماشینی که عمر مفیدش مثلاً 12سال با روز کارهای 8 ساعته بود، اگر حتی 6 سال اما با روز کارهای 16 ساعته فرسوده می شد، باز هم برای سرمایه داران درقیاس با حالت اول سودآوری بسیار کلان تری داشت. به این دلیل روشن که سرمایه دار صاحب ماشین در مدت 6 سال بهاندازۀ 12 سال ارزش اضافی ناشی از کار کارگران را به چنگ می آورد.سرمایه با انحلال ماشین و همۀ دستاوردی علمی وتکنیکی بشر در پیکرۀ خودبارآوری نیروی کار را بی هیچ وقفه و درنگ بالا و بالاتر برد. این امر در شرایطی که هر روز خیلکثیری از دهقانانِ خلع ید شده راهی بازار کار بودند، به طور طبیعی پیدایش ارتش وسیعی از بیکاران را هم به دنبال می آورد.پدیده ای که از بیخ و بن مخلوق کار کارگر بود، یعنی سرمایه گام به گام از پلکان عرش قدرت بالا می رفت، به نیروی قاهرمافوق کارگر استحاله می شد، بر تخت قدرت خدایی جلوس می کرد و از این جا پیرامون همۀ هست و نیست کارگر و کلکارگران امر و نهی می کرد. در همین راستا ابزار کارنیز که اینک دیگر سرمایه و فقط سرمایه بود به رقیب تا پای جان اوتبدیل می شد.کار را از کارگر می گرفت و او را به ورطۀ گرسنگی و مرگ پرتاب می کرد .به این حقیقت شفاف باید توجه کرد که ماشینفی نفسه در بیکار سازی کارگران یا پرتاب آنان به ورطۀ بی نانی هیچ نقشینداشت. ماشین بارآوری نیروی کار را بالا می برد، به افزایش محصول کار حداکثر کمک را می کرد. ماشین می توانست درخدمت بهبود زندگی و آسایش بیشتر کارگر قرار گیرد. معضل نه در ماشین بلکه در ژرفنای شیوۀ تولید سرمایه داری نهفته بود .ماشین به صورت سرمایه همراه با بالا بردن بارآوری نیروی کار، ارزش استفادۀ نیروی کار کارگر و لاجرم ارزش مبادلۀ این