ﺑﻪ زﺑﺎن ﺳﺎده اﻗﺘﺼﺎد ﺳﯿﺎﺳﯽ
ﺑﻪ زﺑﺎن ﺳﺎده اﻗﺘﺼﺎد ﺳﯿﺎﺳﯽ
ﺑﻪ زﺑﺎن ﺳﺎده اﻗﺘﺼﺎد ﺳﯿﺎﺳﯽ
- No tags were found...
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
کارگران در زیر یک سقف بر آن می شوند تا متناسب با نیاز خویش شماری از کارگران را در هیئت مراقب و مأمور از سایرینمتمایز کرده و وظیفۀ کنترل کارگران را به آنان محول کنند .تجمع کارگران در یک محیط کار واحد نقطۀ عطفی مهم در فرایند انفصال کارگر مزدی از هستی اجتماعی خودو انحلالواقعی و ارگانیک او در روند تولید ارزش اضافی برای سرمایه بود. در همین جاست که نیروی بارآوری که کارگر به عنوان یکتولید کنندۀ جمعی خلق می کند عملاً به نیروی بارآور سرمایه مبدل می شود. در نظر بیاوریم که 100 کارگر به طورهمزمانو هماهنگ با هم کار می کنند. سرمایه دار نیروی کار صد کارگر مجزا و منفرد را خریداری کرده است، اما این کارگراناینک کل توان خود را به صورت همبسته و مرکب یکجا در پروسه کار سرمایه به کار می گیرند. سرمایه دار برای خصلت جمعیو ترکیبی مجموع این نیروها هیچ بهایی نپرداخته است، در حالی که او در روند کار از حالت جمعی بودن این نیرو و مصرفمتحد و مرکب آن بیشترین بهره را می برد .مانوفاکتور و تقسیم کارتولید سرمایه داری فرایند تحول روند کار رابا تحول انسان به یک ماشین ویژۀ تولید سود هرچه بیشتر آغاز کرد.راز ظهورسرمایه در همین جا بود و هر گام بسط آن نیز لاجرم گامی در انکشاف همین راز می توانست باشد. مانوفاکتور از پیوندماشینی کارگران جزء کار بسیار تشکیل شد. فرایند کار تا آنجا که در آن روزگار امکان داشت به اجزای خرد خود تقسیم گردید.تولید هر وسیله به بسیاری تخصص های خرد و ریز تقسیم شد و هر کارگر در زنجیرۀ دراز این تخصص ها و تقسیمات بهحلقۀ آهنی بسیار بی اراده ای تنزل یافت. تبدیل کارگران به این حلقه های بی ارادۀ ماشینی جزء جدایی ناپذیری از تحولروند سرمایه برای تولید ارزش اضافی نسبی انبوه تر، کاهش هر چه بیشتر زمان کار لازم و افزایش هر چه ممکن کار اضافیبود. تقسیم کار مانوفاکتور که خود بر درجۀ معینی از رشد تقسیم کار در درون جامعه تکیه داشت، به نوبۀ خود تقسیم کاراجتماعیدرون جامعه را به میزان بسیار زیادی توسعه داد و متحول ساخت. هر کار تخصصی درون کارگاه، که در زنجیرۀ واحدتولید مانوفاکتوری توسط یک کارگر به مثابه جزء در هم تنیده ایاز فرایند مرکب کار انجام می گرفت، خود شالوده و سنگبنای پیدایش یک مانوفاکتور تولیدی جدید گشت. شمار مانوفاکتورها به سرعت رشد کرد و این خود گواه توسعۀ هرچه بیشترتقسیم اجتماعی کار در سطح جامعه بود .در مانوفاکتور صدها انسان کارگر زیر فشار گرسنگی و استیصال و فقر کل هست و نیست اختیار، اراده و آزادی خویش را یکجاتسلیم تقسیم کار حاضر و برنامه ریزی شدۀ سرمایه برای تولید یک کالای واحد می کردند. نیروی کار این کارگران