ﺑﻪ زﺑﺎن ﺳﺎده اﻗﺘﺼﺎد ﺳﯿﺎﺳﯽ
ﺑﻪ زﺑﺎن ﺳﺎده اﻗﺘﺼﺎد ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺑﻪ زﺑﺎن ﺳﺎده اﻗﺘﺼﺎد ﺳﯿﺎﺳﯽ
ه بفرایند تولید ارزش اضافی و سازمان کارشاید در نگاه اول بسیار بعید جلوه کند اگر بگوییم کل نظم اقتصادی، سیاسی، مدنی و اجتماعی جامعۀ موجود یا، به بیاندیگر، کل ساختار دولت، قانون، سیاست و همۀ تار و پودنظام سرمایه داری، سوای یک سازمان کار مبتنی بر رابطۀ خرید وفروش نیروی کار یا همان رابطۀ تولید ارزش اضافی، هیچ چیز دیگر نیست. اما این موضوع واقعیت دارد.در این میانتنها یک نکته مهم را نباید فراموش کرد. این که این نظم اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در هر حال زیر فشار نقد و اعتراضو مبارزۀ طبقه کارگر قرار داشته و قرار دارد. اگر در گوشه ای از این جهان یا نقطه ای از سیطرۀ قدرت این نظام، توحش هاو انسان ستیزی ها کمی کمرنگ تر از سایر نقاط آن به نظر رسد، مطمن باشید که یک دلیل بیشتر ندارد. به طور قطع فشارمبارزات کارگران آن دیار،طور مستقیم، یا چه بسا فشار جنبش کارگری جاهای دیگر، به طورغیرمستقیم، عامل و بانی اینکمرنگ ترشدن بوده است. ماحصل کلام این که نظم اجتماعی موجود در بنیاد خود سوای سازمان کار سرمایه یا سازمان کارمبتنی بر رابطۀ تولید ارزش اضافی هیچ چیز دیگر نیست. این سازمان کار از بطن نیازها و ملزومات بقای شیوۀ تولیدسرمایه داری و تداوم فرایند ارزش افزایی سرمایهفرا روییده است و قرار است که در همه شئون راهکار حل معضلات سرمایهبرای انباشت هرچه افزون ترو تولیدارزش اضافی هرچه انبوه تر باشد. این موضوعی است که تشریح عمیق آن برای طبقۀکارگراهمیت حیاتی دارد و ما بعدا بدان خواهیم پرداخت. آنچه عجالتاً در اینجا مورد بررسی ماست، نحوۀ رویکرد و پویۀ درونیسرمایه درکار زایش سازمان کار اجتماعی شیوۀ تولید سرمایه داری است .بالاتر شرح دادیم که سرمایه یک رابطۀ اجتماعی خودگستر یا پیوسته در حال توسعه است. این را نیز توضیح دادیم کهخودگستری و انکشاف مستمر شیوۀ تولید سرمایه داری در گرو متحول شدن مداوم روند کار سرمایه و دستیابی سرمایه داران بهارزش اضافی نسبی هرچه کلان تر است. واقعیت این است که تاریخ سرمایه داری، تاریخ تحقق همین فرایند و کشفراهکارها، راهبردها و راه حلهای مورد نیاز این کار است .همکاریهر گاه کارنامۀ حیات سرمایه داری را به سوی گدشته دور و دورتر ورق بزنیم به دوره ای می رسیم که سرمایه هنوز اهرم ها ومصالح و راهکارهای چندانی برای حصول هدف مذکور در اختیار ندارد. دوره ای که ابزار کار، مدیریت و سازمان اجتماعیکار سرمایه در مراحل اولیۀ رشد خود قرار دارد، در این دوره، تلاش برای به کارگیری شمار هر چه بیشتری از کارگران مزدی
- Page 1 and 2: اقتصاد سیاسیبه زبا
- Page 3 and 4: ه به بتتسرمای ه چیس
- Page 5 and 6: ه بشه بباشد. این ب
- Page 7 and 8: ه ب1013994 781298 232696ماشی
- Page 9 and 10: گزارش دقیق از جریان
- Page 11 and 12: ه بدر هر کالا را چگو
- Page 13 and 14: ه به بتولیدی مورد ب
- Page 15 and 16: ه باندک این وضعیت ب
- Page 17 and 18: ه بشکل معادل ارزش و
- Page 19 and 20: ه به به بمصرف رسد،
- Page 21 and 22: موجودیت خود را در ش
- Page 23 and 24: ه ب5000000هزینۀ آب و ب
- Page 25 and 26: ه بانباشت شده به دس
- Page 27: تناگزیر در گرو طولا
- Page 32 and 33: کارگران در زیر یک س
- Page 34: سرمایه داری گسترش م
- Page 38 and 39: نیروی کار را سخت کا
- Page 40: مدد آن زمان کار لاز
ه بفرایند تولید ارزش اضافی و سازمان کارشاید در نگاه اول بسیار بعید جلوه کند اگر بگوییم کل نظم اقتصادی، سیاسی، مدنی و اجتماعی جامعۀ موجود یا، به بیاندیگر، کل ساختار دولت، قانون، سیاست و همۀ تار و پودنظام سرمایه داری، سوای یک سازمان کار مبتنی بر رابطۀ خرید وفروش نیروی کار یا همان رابطۀ تولید ارزش اضافی، هیچ چیز دیگر نیست. اما این موضوع واقعیت دارد.در این میانتنها یک نکته مهم را نباید فراموش کرد. این که این نظم اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در هر حال زیر فشار نقد و اعتراضو مبارزۀ طبقه کارگر قرار داشته و قرار دارد. اگر در گوشه ای از این جهان یا نقطه ای از سیطرۀ قدرت این نظام، توحش هاو انسان ستیزی ها کمی کمرنگ تر از سایر نقاط آن به نظر رسد، مطمن باشید که یک دلیل بیشتر ندارد. به طور قطع فشارمبارزات کارگران آن دیار،طور مستقیم، یا چه بسا فشار جنبش کارگری جاهای دیگر، به طورغیرمستقیم، عامل و بانی اینکمرنگ ترشدن بوده است. ماحصل کلام این که نظم اجتماعی موجود در بنیاد خود سوای سازمان کار سرمایه یا سازمان کارمبتنی بر رابطۀ تولید ارزش اضافی هیچ چیز دیگر نیست. این سازمان کار از بطن نیازها و ملزومات بقای شیوۀ تولیدسرمایه داری و تداوم فرایند ارزش افزایی سرمایهفرا روییده است و قرار است که در همه شئون راهکار حل معضلات سرمایهبرای انباشت هرچه افزون ترو تولیدارزش اضافی هرچه انبوه تر باشد. این موضوعی است که تشریح عمیق آن برای طبقۀکارگراهمیت حیاتی دارد و ما بعدا بدان خواهیم پرداخت. آنچه عجالتاً در اینجا مورد بررسی ماست، نحوۀ رویکرد و پویۀ درونیسرمایه درکار زایش سازمان کار اجتماعی شیوۀ تولید سرمایه داری است .بالاتر شرح دادیم که سرمایه یک رابطۀ اجتماعی خودگستر یا پیوسته در حال توسعه است. این را نیز توضیح دادیم کهخودگستری و انکشاف مستمر شیوۀ تولید سرمایه داری در گرو متحول شدن مداوم روند کار سرمایه و دستیابی سرمایه داران بهارزش اضافی نسبی هرچه کلان تر است. واقعیت این است که تاریخ سرمایه داری، تاریخ تحقق همین فرایند و کشفراهکارها، راهبردها و راه حلهای مورد نیاز این کار است .همکاریهر گاه کارنامۀ حیات سرمایه داری را به سوی گدشته دور و دورتر ورق بزنیم به دوره ای می رسیم که سرمایه هنوز اهرم ها ومصالح و راهکارهای چندانی برای حصول هدف مذکور در اختیار ندارد. دوره ای که ابزار کار، مدیریت و سازمان اجتماعیکار سرمایه در مراحل اولیۀ رشد خود قرار دارد، در این دوره، تلاش برای به کارگیری شمار هر چه بیشتری از کارگران مزدی