ﺑﻪ زﺑﺎن ﺳﺎده اﻗﺘﺼﺎد ﺳﯿﺎﺳﯽ

ﺑﻪ زﺑﺎن ﺳﺎده اﻗﺘﺼﺎد ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺑﻪ زﺑﺎن ﺳﺎده اﻗﺘﺼﺎد ﺳﯿﺎﺳﯽ

12.07.2015 Views

ه باین قسمت از سرمایه دچار تغییری فاحش گردیده است.‏ کل سرمایه را ارزش افزا کرده و مقادیر عظیمی ارزش جدید بر آنافزوده است.‏ این بخش را مارکس بههمین دلیل سرمایۀ متغیر نامیده است .نرخارزش اضافیسرمایه ای به مبلغ1000 میلیونتومان را در نظر بگیریم.‏ سرمایه دار هنگام پیش ریز این سرمایه مثلاً‏880 میلیون تومان آنرا صرف خرید کارگاه،‏ ماشین آلات،‏ مواد اولیه،‏ وسایل حمل و نقل،‏ آب و برق و گاز و مانند این ها کردهو 120 میلیون تومانبقیه را برای استخدام نیروی کار و پرداخت دستمزد به کارگران در نظر گرفته است.‏ فرض کنیم که سرمایه دار مورد بحث،‏سرمایه خویش را در ایجاد یک کارگاه تولید کفش انباشت کرده است.‏ او در جریان سرمایه گذاری هایش 880 میلیون تومان رابه سرمایۀ ثابت تخصیص داده است.‏ اما کل این بخش سرمایه مسلماً‏ در طی یک چرخۀ تولید یا یک دور انباشت به کالایجدید تبدیل نمی شود.‏ ساختمان کارگاه برای سال های زیادی دوام می آورد،‏ ماشین آلات وی نیز به طور معمول چندین سالقابل استفاده است.‏ وسایل نقلیه هم همین وضعیت را دارد.‏ هر کدام از این ها عمر مفید قابل محاسبه ای دارند که سرمایه داردر جریان پیش ریز سرمایه خود کمال دقت را در مورد آن ها کرده و تمامی جزئیات کار را در نظر گرفته است.‏ او دقیقاً‏ حسابکرده است که مثلاً‏ ساختمان کارگاه تا چند سال عمر می کند و هر چند سال یک بار نیاز به تعمیر دارد.‏ به همین گونه،‏ طولعمر این یا آن ماشین آلات خریداری شده را کاملاً‏ می داند و با توجه به همۀ این دانسته ها و داده ها و محاسبات،‏ میزاناستهلاک سالانۀ آن ها را نیز به دقت برآورد کرده است.‏ سرمایه دار مورد اشاره،‏ حتی هزینۀ این استهلاک را برای هر چرخۀتولید هم با همۀ جزئیات و دقایق لازم حساب می کند.‏ از این بخشِ‏ سرمایه ثابت یا در اصطلاح اقتصاددانان بخش استوارسرمایۀ ثابت که بگذریم،‏ بخش دیگر آن شامل مواد اولیه و مصالحی است که معمولاً‏ در هر دور تولید به طور کامل بهمصرف می رسند.‏در مثال ما،‏ چرم،‏ رنگ ، میخ،‏ لاستیک و مواد شیمیایی مختلف از این دسته اند .و بالاخره بخش با قی ماندۀ هزینۀ تولید نیز به دستمزد کارگران تعلق دارد که رقم حدسی آن در بالا ذکر شده است.‏ حال باتوجه به تمامی این توضیحات،‏ می توانیم کل هزینه های کار و تولید این واحد صنعتی تولید کفش رادر کنار هم ردیف کنیم .طور مثال به شرح زیرهزینۀ تولید سالانه تومان1000000ااستهلاک سالانۀ ساختمان 50000000بهای مواد اولیۀ مورد نیاز در طول سال

ه ب5000000هزینۀ آب و برق سالانه 7000000مخارج حمل و نقل 15000000هزینه های اداری 12000000هزینه های متفرقه 120000000دستمزد کارگران در سال 210000000کل هزینۀ تولید در طول سال فرض کنیم که این واحد صنعتی در طول سال 69000 جفت کفش تولید کرده است و هر جفت از این کفش ها نیز بهبهای 10000 تومان در بازار به فروش رفته باشد.‏در این صورت کل رقم فروش وی به شرح زیر خواهد بود .690000000 تومان=‏ 10000 ‏(ضربدر)‏ 69000اگر از مبلغ فروش سالانه ارقام مربوط به کل هزینۀ تولید در سال را کم کنیم،‏ بقیه فقط سودی است که نصیب سرمایه دارشده است .480000000تومان=‏690000000 - 210000000رقم 480 میلیون تومان کل سود این واحد صنعتی تولید کفش در طول یک سال است.‏ حال بیاییم و همین رقم را بادستمزد سالانۀ کل کارگران مقایسه کنیم.‏= 4 = %400نتیجه عبارت است از :120000000 ‏(تقسیم بر)‏480000000همین رقم%400است که در اقتصاد سیاسی طبقۀ کارگرنرخ استثمار یانرخ ارزشاضافی نامیده می شود .کار لازم و کار اضافی000 000 رقم120 تومان در مثال بالا مجموعۀ دستمزدی است که به کل کارگران واحد صنعتی تولید کفش پرداخت شدهاست.‏ آنان در جریان کاری که انجام داده اند اولا 000ً00090 تومان ارزش مواد اولیۀ مورد مصرف،‏ به علاوۀ وسایل کار وابزار تولید مستهلک شده را به طور کامل حفظ کرده اند.‏ به این معنی که ارزش آن ها را به کالاهای جدید منتقل ساخته اند.‏ ازاین گدشته،‏تومان ارزش جدید با کار خود آفریده اند که از این رقم000000120 تومان به عنوان دستمزد600 000 000به خود آن ها پرداخت شده است و بقیهعنوان ارزش اضافی نصیب سرمایه دار شده است.‏ آنچه کارگر در این میان زیر ناممزد دریافت کرده است هزینه بازتولید نیروی کار اوست.‏ به عبارت واضح تر پولی است که باید به مدد آن وسایل معیشتی ونیازهای روزمرۀ زندگی خویش و همسر و فرزندانش را تأمین کند،‏ به گونه ای کهبتواند فردای آن روز و روزهای بعد نیز برای

ه باین قسمت از سرمایه دچار تغییری فاحش گردیده است.‏ کل سرمایه را ارزش افزا کرده و مقادیر عظیمی ارزش جدید بر آنافزوده است.‏ این بخش را مارکس بههمین دلیل سرمایۀ متغیر نامیده است .نرخارزش اضافیسرمایه ای به مبلغ1000 میلیونتومان را در نظر بگیریم.‏ سرمایه دار هنگام پیش ریز این سرمایه مثلاً‏880 میلیون تومان آنرا صرف خرید کارگاه،‏ ماشین آلات،‏ مواد اولیه،‏ وسایل حمل و نقل،‏ آب و برق و گاز و مانند این ها کردهو 120 میلیون تومانبقیه را برای استخدام نیروی کار و پرداخت دستمزد به کارگران در نظر گرفته است.‏ فرض کنیم که سرمایه دار مورد بحث،‏سرمایه خویش را در ایجاد یک کارگاه تولید کفش انباشت کرده است.‏ او در جریان سرمایه گذاری هایش 880 میلیون تومان رابه سرمایۀ ثابت تخصیص داده است.‏ اما کل این بخش سرمایه مسلماً‏ در طی یک چرخۀ تولید یا یک دور انباشت به کالایجدید تبدیل نمی شود.‏ ساختمان کارگاه برای سال های زیادی دوام می آورد،‏ ماشین آلات وی نیز به طور معمول چندین سالقابل استفاده است.‏ وسایل نقلیه هم همین وضعیت را دارد.‏ هر کدام از این ها عمر مفید قابل محاسبه ای دارند که سرمایه داردر جریان پیش ریز سرمایه خود کمال دقت را در مورد آن ها کرده و تمامی جزئیات کار را در نظر گرفته است.‏ او دقیقاً‏ حسابکرده است که مثلاً‏ ساختمان کارگاه تا چند سال عمر می کند و هر چند سال یک بار نیاز به تعمیر دارد.‏ به همین گونه،‏ طولعمر این یا آن ماشین آلات خریداری شده را کاملاً‏ می داند و با توجه به همۀ این دانسته ها و داده ها و محاسبات،‏ میزاناستهلاک سالانۀ آن ها را نیز به دقت برآورد کرده است.‏ سرمایه دار مورد اشاره،‏ حتی هزینۀ این استهلاک را برای هر چرخۀتولید هم با همۀ جزئیات و دقایق لازم حساب می کند.‏ از این بخشِ‏ سرمایه ثابت یا در اصطلاح اقتصاددانان بخش استوارسرمایۀ ثابت که بگذریم،‏ بخش دیگر آن شامل مواد اولیه و مصالحی است که معمولاً‏ در هر دور تولید به طور کامل بهمصرف می رسند.‏در مثال ما،‏ چرم،‏ رنگ ، میخ،‏ لاستیک و مواد شیمیایی مختلف از این دسته اند .و بالاخره بخش با قی ماندۀ هزینۀ تولید نیز به دستمزد کارگران تعلق دارد که رقم حدسی آن در بالا ذکر شده است.‏ حال باتوجه به تمامی این توضیحات،‏ می توانیم کل هزینه های کار و تولید این واحد صنعتی تولید کفش رادر کنار هم ردیف کنیم .طور مثال به شرح زیرهزینۀ تولید سالانه تومان1000000ااستهلاک سالانۀ ساختمان 50000000بهای مواد اولیۀ مورد نیاز در طول سال

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!