27.01.2015 Views

تصویب قانون در باره زبان رسمی آذربایجان-جمیل

تصویب قانون در باره زبان رسمی آذربایجان-جمیل

تصویب قانون در باره زبان رسمی آذربایجان-جمیل

SHOW MORE
SHOW LESS
  • No tags were found...

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

تصویب قانون درباره زبان رسمی آذربایجان<br />

پروفسور جمیل حسنلی<br />

مترجم:‏ رامین جباری


" بو چئویرینی<br />

دَیرلی قارداشیم<br />

ابراھیم ساوالان؛<br />

سئویلمی دوستلاریم؛ افشین شھبازی،‏ روزبه سعادتی،‏ مھرداد کرمی<br />

و محمد احدی یه سونورام.‏<br />

آزادلیقلاری دیله یی ایله.‏<br />

" . .<br />

‏"این ترجمه را به برادر بزرگوارم مھندس ابراھیم ساوالان،‏<br />

دوستان عزیزم افشین شھبازی،‏ روزبه سعادتی،‏ مھرداد کرمی و محمد احدی تقدیم<br />

میکنم.‏<br />

به امید آزادیشان.‏ . . "


مسايل مطرح شده در بیستمین كنگره حزب كمونیست شوروي،‏ خصوصا سخنراني مفصل ن.خروشچف با<br />

موضوع ‏«شخصیتپرستي و عواقب آن»‏ در فوريه به مردمي كه توتالیتاريسم و خفقان سیاسي<br />

استالین را تجربه كرده بودند،‏ جانی تازه داد.‏ بر اساس اسناد بیستمین كنگره،‏ در پروژه پنج ساله پیشرفت<br />

اقتصادي خلقھاي شوروي(‏‎1956-1960‎‏)‏ براي اولین بار بخشي ھم به پیشرفت اقتصادي جمھوريھاي<br />

شوروي اختصاص يافته بود.‏ مارس ھم تصمیمات كمیته مركزي حزب كمونیست شوروي و<br />

شوراي وزيران درباره پیشرفت فرھنگي و اقتصادي خلقھاي شمال اعلان شد.‏ پس از بیستمین كنگره،‏<br />

پروسه برائت دادن به قربانیان سیاست سركوبگرانه استالین و آزادسازي زندانیان كه پس از مرگ استالین<br />

از سالھاي شروع شده بود،‏ سرعت گرفت.‏ احتمال ميرفت كه اين افراد آزاد شده،‏ موج<br />

مليگرايي را در جمھوريھا برجستهتر كنند.‏ به ھمین سبب،‏ رھبري شوروي به مسئولان خدمات ويژه<br />

سفارش كردند تا نسبت به اين افراد نظارت داشته باشند.‏ با اينكه خلقھاي تبعید شده در دوران جنگ،‏<br />

بین سالھاي ‎1954-1957‎تبرئه شدند،‏ اما ھیچ حقي به اغلب اين خلقھا از جمله تاتارھاي كیريم و تركھاي<br />

آھیسكا براي بازگشت به مكان زندگي قبليشان داده نشد.‏ ھمه اينھا حاصل اصلاحات ناقص ن.‏ خروشف<br />

بود.‏<br />

1956<br />

1957<br />

16<br />

30-40<br />

رھبراني شوروي كه براي برگزاري بیستمین كنگره آماده میشدند،‏ براي<br />

روند حوادث بعدي نشان داد كه كنار آمدن و توافق با نتايج اين كنگره حاضر نیست.‏ اين مورد،‏ بیشتر در رفتارشان با رخدادھايي كه در<br />

خودش را نشان میداد.‏ ملايمت شوروي در جمھوريھاي ملي علاوه بر اينكه به<br />

سالھاي<br />

پروسه خودآگاھي ملي سبب شد،‏ در بین اھالي مھاجر ھم شونیسم مليگرايي را<br />

محكمتر شدن بويژه اين موضوع در يگان نظامي قفقاز جنوبي و برخورد سربازان و درجهداراني كه به<br />

شدت بخشید.‏ از طرق ماموران ويژهاي امنیتي اسناد زيادي درباره<br />

آذربايجان فرستاده شده بودند،‏ ملموستر بود.‏ برخوردھاي طعنهآمیز درجهداران ارتش كه بیشترشان روس،‏ اوكرايني و بلاروسي بودند،‏ جمعآوري شده<br />

به واسطه پادگان نظامي قفقاز جنوبي اعتراضھايي كه بلافاصله پس از كنگره،‏ تفلیس و ديگر<br />

بودند.‏ شھرھاي گرجستان را فرا گرفته بود،‏ از ھم پاشید و اين مسئله روابط بین ارتش و مردم را تیرهتر كرده بود.‏<br />

كار به جايي رسید كه،‏ طبق دستور وزارت دفاع شوروي آموزشدھي و بكارگیري درجهداران آذربايجاني در<br />

ھیات<br />

نوامبر پادگان نظامي قفقاز جنوبي ممنوع شد.‏ پس از مداخله جدي رھبران جمھوري،‏ ريیسه كمیته مركزي حزب كمونیست شوروي تصمیم به ‏«لغو دستور نادرست وزارت دفاع شوروي درباره<br />

آموزش و استفاده از درجهداران آذربايجاني پادگان قفقاز جنوبي»‏ گرفتند.‏ حتي پس از اين مصوبه ھم<br />

درجهداراني كه از طرف رھبران آذربايجان براي تحصیل به آكادمي نظامي ك.‏ ووروشیلف فرستاده میشدند،‏<br />

نسبت به اھالي غیرنظامي آذربايجان ھم،‏ در اواسط دھه<br />

از طرف وزارت دفاع شوروي رد میشدند.‏ نگرش شوونیستي-‏ ناسیونالیستي غیر آذربايجانيھايي كه در ادارات دولتي،‏ وزارتخانهھا،‏ امور قضايي و<br />

ديگر سازمانھا فعالیت ميكردند،‏ محسوستر بود.‏ به نامهھا،‏ درخواستھا و شكايتنامهھا و تلگرامھاي<br />

روستاھا و شھرھاي آذربايجان بخاطر ندانستن زبان تركي آذربايجاني در ادارات دولتي توجھي نميشد.‏<br />

بعضي وقتھا ھم اين درخواستھا ھمانند چیز بياھمیتي به گوشه پرتاب میشدند.‏ در باكو ھم چنین<br />

كاركناني كه براي مرخصي گرفتن درخواستشان را به زبان تركي مینوشتند،‏ با<br />

مواردي وجود داشت.‏ برگشت نامهشان از طرف خانم دفترداري كه به طرز كنايه آمیزي میگفت«‏ من زبان فرانسوي تو را نمي<br />

اي.‏<br />

مراكز ادارات ھر روز شكايتھايي در اين باره دريافت میكردند.‏ اوايل سال دانم»‏ مواجه میشد.‏‎2‎ مصطفياف دبیر اول حزب كمونیست آذربايجان،‏ س.‏ رحیماف ريیس شوراي وزرا و میرزا ابراھیماف صدر<br />

ھیات ريیسه نامهاي ھیجانانگیز خطاب به آنان كه نويسندهاش مشخص نبود را دريافت كردند.‏ در نامه<br />

50<br />

1957<br />

1955<br />

12<br />

1<br />

1956-1959


35<br />

گفته میشد:‏ شما نمايندگان و رھبران بزرگ آذربايجان ھستید.‏ انقلاب در مادهھاي قوانیني حقوقي را به<br />

داده است،‏ ما بايستي آزادانه زندگي كنیم،‏ ما بايد در موسسات و ادارهھايمان بصورت گفتاري و نوشتاري<br />

از زبان مادريمان استفاده كنیم.‏ سال از انقلاب میگذرد و ھنوز نميتوان ھیچ موسسه و ادارهاي<br />

نداريم كه كارھاي نوشتاريش را به زبان مادري انجام دھد.‏ قطعا چنین ادارهاي وجود ندارد.‏ اين نشاندھنده<br />

آنست كه ما خلقي تحقیر شده،‏ مظلوم،‏ بيدفاع ھستیم كه ھیچ حقي را براي ما قايل نشده و زير پا<br />

میگذارند.‏ برخي از ما كه تحصیلات دانشگاھي ھم دارند در شغلھاي پايیني ھمچون كارگري و مھتري كار<br />

میكنند.‏ زيرا به ھر جايیكه مراجعه میكنند،‏ اولین سوالي كه از آنھا میشود درباره بلد بودن به زبان روسي<br />

میباشد.‏ در نتیجه افرادي كه به زباني آذربايجاني تحصیل كرده و مدرك گرفتهاند مجبور ميشوند كارگري<br />

كنند.‏ اگر جمھوريھاي ارمنستان و گرجستان در ادارات و موسسهھايشان زبان مادريشان را بكار<br />

نميبستند،‏ فرزندان مظلوم آذربايجان براي كار به آنجا ھم میرفتند.‏ رفیق امام،‏ سه روز پیش به ديدار صدر<br />

كمیته اجرايي شھر باكو رفته بودم.‏ آنجا منتظر بودم كه يك زن ريش سفید آذربايجاني كه درخواستي ھم<br />

در دستش بود،‏ داخل آمده و به راھنما گفت ‏«نامهاي به صدر»‏ دارد.‏ خانم راھنما او را به شعبه عمومي<br />

فرستاد.‏ پس از مدتي كه پیرزن بيكس رفت،‏ صداي گريهاي از راھرو به گوش ميرسید.‏ به راھرو رفتم و<br />

ديدم كه پیرزن گريهكنان گیسوان سپیدش را در دستش گرفته و صورتش رو به بالا،‏ امداد میطلبد.‏ میگفت:‏<br />

‏«خداي من،‏ خلق آذربايجان زير پا گذاشته شده و از گرسنگي ميمیرد.‏ اي رھبراني كه آن بالاھا<br />

نشستهايد،‏ از اين گیسوان سپیدم خجالت بكشید.‏ درخواستم را به زبان آذربايجاني قبول نميكنند.»‏<br />

وقتي كه دلیل گريهاش پرسیده شد،‏ معلوم شد كه شعبه عمومي درخواستش را قبول نكرده و گفتهاند<br />

كه درخواست را به زبان روسي بنويسد.‏ نويسنده نامعلوم نامه ھمچنین قید كرده بود كه ھزاران مورد<br />

شبیه به اين وجود دارد و رھبران بايستي در اين باره دقت داشته باشند.‏ در نامه به رھبران گفته ميشد<br />

كه زمان اتمام انتخابات(‏ انتخابات شوراي عالي آذربايجان شوروي كه در تاريخ مارس ‎1955‎برگزار گرديد.‏<br />

ج.حسنلي)‏ تمامي موسسات و ادارات بايستي به زبان مادري زبان آذربايجاني-‏ فعالیت نمايند.‏ در نامه<br />

ذكر شده بود:«‏ اين خلق با استعدادي در شرق زندگي میكند از شما خواھش میكند تا برگزاري انتخابات<br />

امكانات لازم را براي فعالیت ادارهجات به زبان آذربايجاني فراھم نمايید.‏ انتظار اين را از شما داريم.»‏‎3‎<br />

6<br />

–<br />

با سفارش كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان،‏ كمیته امنیتي دولت با جستجوي نويسنده نامه<br />

پرداخت.‏ پس از بررسيھاي يكساله مشخص شد كه مولف اين نامه،‏ بھمن جعفراف فرزند كاظم،‏ متولد<br />

‎1895‎در شاماخي ، ساكن باكو و بازنشسته شغل معلمي میباشد.‏ تحقیقاتي كه روي نوشتهھا برده<br />

شد،‏ مشخص كرد كه،‏ از مارس ب.‏ جعفراف نامهھايي با اين مضمون به كمیته مركزي حزب<br />

كمونیست شوروي،‏ شوراي وزراي شوروي و ديگر ارگانھا فرستاده است.‏ آ.‏ گوسكف در نامهاي به كمیته<br />

مركزي حزب كمونیست آذربايجان نوشته بود كه ماموران امنیتي شخصیت ب.‏ جعفراف را تحقیق مكنند تا<br />

براي او پرونده جزايي باز كنند.‏ نامه گوسكف در تاريخ ژوئن به كمیته مركزي حزب كمونیست<br />

آذربايجان رسید و د.‏ ياكولف دبیر كمیته مركزي،‏ براي آشنايي اعضاي دايره با مضمون نامه آنرا د دستور كار<br />

قرار داده بود.‏‎4‎ در آن زمان تقريبا مذاكرهھا و مقدمات رسمي كردن زبان آذربايجاني بعنوان زبان رسمي<br />

آذربايجان شروع شده بود.‏<br />

-50<br />

،40<br />

1956<br />

11<br />

1955<br />

نخستین تلاشھا برا ي رسمي كردن زبان آذربايجاني در زمان استالین-‏ اواخر دھه اوايل دھه<br />

انجام گرفته بود.‏ با اين ھدف جلسه مشاورهاي با معلمان زبان و ادبیات آذربايجاني در جمھوري برگزار<br />

شده بود كه میرزا ابراھیماف رياست اين جلسه را بر عھده داشت.‏ در اين جلسه تصمیم گرفته بودند كه<br />

براي تبديل زبان موسسات و ادارهھا به زبان آذربايجاني كمیسوني نفري تشكیل شود.‏ با اينكه در<br />

كمیسیوني كه با اشتراك میرزا ابراھیماف،‏ ص.‏ وورغون،‏ چ.‏ آلیشاناف تشكیل شده بود،‏ به كارھاي<br />

مقدماتي شروع كرده بودند،‏ اما بركناري میر جعفر باقراف و حبس وي باعث توقف اين فعالیتھا گرديد.‏‎5‎<br />

15


اوايل دھه 50 فعالیتھايي در راستاي مطابقت دادن نوشتاري نامھاي قصبهھا،‏ حوزه و شھرھاي آذربايجان<br />

با اصول زبان آذربايجاني(كه به زبان روسي نوشته شده بودند)‏ انجام گرفت.‏ فوريه در نامهاي كه<br />

به آ.‏ گوركي دبیر ھیات ريیسه عالي شوروي فرستاده شده بود،‏ د.‏ حیدراف صدر ھیات ريیسه عالي<br />

مركز ناحیه،‏ قصبهي شھر مانند در زبان<br />

آذربايجان شوروي،‏ ضرورت نوشته شدن نامھاي<br />

روسي را بر اساس اصول زبان آذربايجاني قید كرده بود.‏ اين نامھا عبارت بودند از،‏ شھرھاي گؤيچاي،‏<br />

زاقاتالا،‏ كارياگین،‏ قوسار،‏ سالیان،‏ توووز،‏ شاماخي،‏ ناخچیوان،‏ مراكز نواحي ھمچون آغسو،‏ بالاكن،‏<br />

وارتاشئن،‏ قوتقاشئن،‏ نوراشئن،‏ دَوَچي و قصبهھاي شھر مانندي از جمله؛ نفتچالا،‏ قیزيلبورون،‏ بووزونا،‏<br />

شوولان،‏ كورگؤز،‏ ماشتاغا،‏ مردكان،‏ لؤكباتان،‏ امیرجان،‏ بالاخاني،‏ رامانا،‏ ناسوسلو.‏ ن.‏ حیدراف نوشته بود<br />

كه در حال حاضر بین املاي روسي و آذربايجانيشان تفاوت فاحشي وجود دارد.‏ براي رفع اين تفاوت<br />

كمیسیون نوشتاري لازم ديد كه املاي اسامي ذكر شده در زبان روسي بر اساس زبان آذربايجاني باشد.‏<br />

به نظر حیدراف اين تطابق از لحاظ تاريخي و فونتیك كار درستي است.‏ 6<br />

6<br />

1953<br />

2<br />

12<br />

8 شھر،‏ 6<br />

دبیر ھیات ريیسه عالي شوروي نامه دريافتي از آذربايجان را به دانشگاه زبانشناسي شوروي فرستاد.‏<br />

مارس،‏ در جوابي كه با امضاي و.‏ وينوگرادف ريیس دانشگاه زبانشناسي نوشته شده بود،‏ در<br />

مشاورهھايي كه با تركولوگھا داشتیم،‏ پیشنھادھاي آذربايجان با تغییرات جزيي قابل قبول ھستند.‏<br />

دانشگاه زبانشناسي در راي خود پیشنھاد كرده بود كه شئماخي-‏ شاماخي،‏ ناخچیوانnaxçivan‏-‏<br />

ناخچیوانNaxçıvan‏،‏ بالاكئن-‏ بَلهكان،‏ نوراشین-‏ نوراشئن،‏ كوتكاشین-قوتقاشئن،‏ وارتاشین-وارتاشئن و<br />

كیزيلبورون بصورت قیزيلبورون نوشته شود.‏ رھبران آذربايجان اين پیشنھادھا را مارس دريافت كردند.‏<br />

كمیسیون نوشتاري علمي كه زير نظر شوراي عالي آذربايجان فعالیت میكرد،‏ اعلام نمود كه بجز ‏«بالاكن»‏<br />

بقیه پیشنھادھا قابل قبول ھستند.‏<br />

8<br />

23<br />

7<br />

پ.‏ تومانف مدير شعبه دادهھاي آماري كه زير نظر دبیرخانه ھیات ريیسه عالي شوروي فعالیت ميكرد،‏<br />

جولاي تحقیق مفصلي را در رابطه با پیشنھادھايي ك.‏ ووروشیلف از آذربايجان دريافت كرده بود،‏<br />

آماده نمود.‏ در تحقیقات آمده كه،‏ قبلا ھم در نام برخي مناطق مسكوني تغییراتي داده شده است.‏ تغییر<br />

نوشتاري نام ايروان به يروان و تیفلیس به تبیلیس در آگوست به دستور كمیته مركزي اجرايي<br />

شوروي از جمله مثالھاي قید شده در اين تحقیق بودند.‏ اما بعلت اينكه ناخچیوان پايتخت جمھوري<br />

خودمختاري ميباشد و اين نام در بند قانون اساسي شوروي تثبیت شده،‏ تغییر اين نام را غیرممكن<br />

ميدانست.‏ در عین حال او نوشته بود كه بھتر است در املاي نام مناطق مسكوني آذربايجان به زبان<br />

روسي،‏ كمیته مركزي حزب كمونیست شوروي با كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان ھماھنگ<br />

باشد.‏‎8‎ سپتامبر ن.‏ حیدراف درباره به كمیته مركزي آذربايجان نوشت كه ، درباره املاي مناطق<br />

مسكوني با كمیته شوروي به توافق رسیده شده است.‏ در اين نامه كه كمیته مركزي آذربايجان دريافت<br />

كرد،‏ نامھاي مناطق ديگري ھم اضافه شده بودند.‏ آستراخانبازار،‏ دستهفور،‏ ژدانو،‏ زنگیلان،‏ زرداب،‏ قاسیم<br />

اسماعیلاف،‏ پوشكین،‏ اوجار،‏ خیزي،‏ خیللي،‏ شاومیان از جمله مراكز نواحي اضافه شده بودند كه اصول<br />

املاييشان در زبان روسي قید شده بود.‏ ن.‏ حیدراف در نامهاش به دبیر كمیته حزبي آذربايجان نوشته بود<br />

كه ما درباره املاي نام شھرھا،‏ نواحي و قصبهھاي شھر مانند در زبان روسي با ھیات ريیسه عالي<br />

شوروي به توافق رسیدهايم.‏ ولي چون اين تغییرات منجر به تغییر نام كمیتهھاي حزب در شھرھا و<br />

ناحیهھا میشود،‏ توصیه كردهاند كه در تغییر نام با كمیته مركزي حزب كمونیست شوروي ھماھنگ باشند.‏<br />

ن.‏ حیدراف از م.ت.‏ يعقوباف خواھش میكرد كه در اين مسئله رضايت كمیته مركزي حزب كمونیست<br />

شوروي را ھم داشته باشد.‏‎9‎<br />

1937<br />

1953<br />

17<br />

9<br />

24<br />

1953<br />

1953<br />

دايره كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان در اكتبر اين نامه را به مذاكره گذاشتھو به و.‏<br />

صمداف،‏ ن.‏ حیدراف و ح.‏ حسناوا سفارش شد كه پس از بررسي دوباره ارزيابيشان را بگويند.‏ اكتبر<br />

22


4<br />

در جلسه مشاورهاي كه در شعبه علم و فرھنگ كمیته مركزي برگزار گرديد،‏ به اين نتیجه رسیدند كه تنھا<br />

تغییر املاي نام مركز ناحیه-‏ قاسیم اسماعیلاف،‏ قاخ،‏ قوسار،‏ توووز-‏ در زبان روسي صلاح ميباشد.‏<br />

اكتبر ھم دبیرخانه كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان به و.‏ صمداف سفارش كرد كه چون اين تغییرات<br />

منجر به تغییر در حجم بزرگي از اسناد و صرف ھزينه میشود،‏ با امور اداري كمیته مركزي حزب كمونیست<br />

آذربايجان به توافق برسد.‏‎10‎ ھمانطور كه ملاحظه میفرمايید پس از میر جعفر باقراف،‏ رھبران آذربايجان از<br />

مذاكره نام مناطق حساس آذربايجان با كمیته مركزي حزب كمونیست شوروي احتیاط میكردند.‏<br />

28<br />

1954<br />

14<br />

1955<br />

اواسط سال موضوع ‏«اورتوگرافي زبان آذربايجاني»‏ به مذاكره درآمد.‏ با اينكه سال<br />

‏«اورتوگرافي زبان آذربايجاني»‏ با امر شوراي وزرا نشر شد و به بھبودي زبان ياري رساند،‏ ما اين نسخه<br />

ھم خالي از اشكال نبود.‏ اين كاستي و اشكالھا سبب اعتراضھايي جدي در مدارس،‏ مطبوعات و<br />

بحثھاي بین روشنفكران شده بود.‏ با در نظر گرفتن چنین مسايلي،‏ دانشكده نظامي(دانشكده زبان و<br />

ادبیات)‏ آكادمي علوم باكو ژوئن ‎1955‎سندي درباره اورتوگرافي زبان آذربايجان و تغییرات مد نظر در الفبا را<br />

براي مذاكره تقديم نمود.‏ يكي از سھوھايي كه در لايحه به آن اشاره شده بود،‏ حذف آپوستروف از الفبا<br />

بود.‏ در لايحه گفته ميشد،‏ با اينكه در خود زبان آذربايجان نیازي به آپوستروف نميباشد،‏ اما در دايره<br />

واژگاني اين زبان برخي واژهھاي وارده از زبانھاي ديگر بكار میروند كه بدون آپوستروف گذاشتن<br />

ريشهشناسي اين لغات با مشكل ھمراه ميشوند.‏ ھمچنین در لايحه جديد به مسايلي ھمچون نحوه<br />

نوشتن كلمهھايي كه دو حرف صدادار پشت سر ھم دارند،‏ اصول كاربرد پسوندھاي مكاني،‏ مشخص<br />

ساختن قسمتھايي كه در نسخه قبلي اورتوگرافي بعنوان نداھا نشان داده شده بودند ولي در اصل از<br />

ادات محسوب ميشوند،‏ دقیقتر كردن اصول نوشتاري پسوندھايي كه شمارهھاي ترتیبي را میسازند،‏<br />

پرداخته شده بودند.‏ در بند اورتوگرافي كه به سال نشر شده بود،‏ نوشته شده«بايستي لغاتي<br />

كه با ‏«او»(‏O‏)‏ نوشته شده و آ(‏A‏)‏ خوانده میشوند،‏ با ‏«آ»‏ نوشته شوند.»‏ در روند مذاكرهھاي سال<br />

به اشتباه بودن اين و نادرست بودن نوشتاري برخي اسامي،‏ اسمھاي خاص و كلمهھاي ديگري اعتراف<br />

شده است.‏<br />

1955<br />

1954<br />

50<br />

50<br />

در لايحه تقديمي به مذاكره درباره ضرورت اصلاحات در الفباي آذربايجان،‏ جواب ندادن برخي حروف كه پس<br />

از تغییر الفباي زبان آذربايجان به سیريلیك(كیريل)‏ از زبان روسي وارد رسمالخط آذربايجان گرديد،‏ ھم<br />

نوشته شده بود.‏ در سند نوشته شده:«‏ عاقلانه بود كه پس از تغییر الفبا با الفباي روسي براي نشان<br />

دادن برخي صداھا در زبان آذربايجاني،‏ حرفھاي جديدي ساخته شدند.‏ ھمراه با اين كارھاي مفیدي در<br />

زمان تغییر الفبا صورت گرفته،‏ دچار برخي اشتباھاتي ھم شدهاند.‏ اين ھم وارد كردن برخي حروف روسي<br />

با نام حروف دوصدادار به الفباي آذربايجان ميباشد.‏ خارج كردن چنین حروف از الفباي زبان آذربايجان كه با<br />

قوانین زبان آذربايجان ھمسويي ندارند،‏ از لحاظ علمي و اسلوبي مناسب ميباشند.»‏‎11‎ به مذاكره<br />

درآمدن لايحه اورتوگرافي،‏ در كل موضوع زبان آذربايجاني را تبديل به مبحثي اجتماعي نمود و اين مباحث<br />

در رسمي شدن زبان آذربايجاني نقش مھمي را ايفا كردند.‏<br />

تدريس زبان آذربايجاني در مدارس روسي،‏ ارمني و گرجي كه در آذربايجان فعالیت میكردند،‏ مسئلهاي بو<br />

كه اين مدارس در اواسط دھه با آن روبرو بودند.‏ در واقع كاربرد زبان مادري و تبديل شدن اين زبان به<br />

زبان رابطه در میان اھالي آذربايجان،‏ نسبت به تثبیت اين زبان بعنوان زبان رسمي از اھمیت اساسي<br />

برخوردار بود.‏<br />

اواسط موضوع دھه تدريس زبان بومي در مدارس روسي و ديگر مدارس جمھوريھاي ملي شوروي<br />

باعث مباحثاتي را باعث شده بود.‏ براي تنظیم اين مباحث ن.‏ بولگانف ريیس شوراي وزرا در تاريخ مي<br />

فرمان ويژهاي را امضا نمود.‏ در جمھوريھاي متفق(بجز روسیه)‏ براي شاگردان مدارس ابتدايي،‏ دوره<br />

9<br />

1955


31<br />

ھفتساله و دبیرستان اگر اين زبان،‏ زبان مادريشان نیست و تعلیمات مدارس ھم به زبان اين جمھوري<br />

متفق نميباشد،‏ تعلیم شاگردان براي در زبان رسمي اين جمھوري بصورت اختیاري باشد.‏ با اين ھمه،‏ در<br />

فرمان فراھم كردن درسھاي اصول تدريس در مدارس براي كساني كه مشتاق به يادگیري زبان<br />

جمھوريھاي ملي ھستند،‏ كاري مناسب محسوب شده بود.‏‎12‎ مطرح شدن مسئله بدين منوال،‏<br />

مشكلات جدي را در مدارس روسي،‏ ارمني و گرجي در رابطه با تدريس زبان آذربايجاني بوجود ميآورد.‏<br />

مي 1955 شوراي وزرا آذربايجان فرماني در رابطه با اين سند قبول كردند.‏ طبق اين فرمان در مدارس<br />

روسي جمھوري،‏ يادگیري زبان آذربايجاني براي كساني كه ملیت آذربايجاني ندارند،‏ اختیاري شد.‏ در طرح<br />

تدريسي موجود،‏ آموزش زبان آذربايجاني از كلاس پنجم شروع ميشد.‏ در صورتیكه سال تحصیلي<br />

زبان آذربايجاني در مدارس روسي،‏ ھفتهاي 2-3 ساعت و از كلاس سوم ابتدايي شروع میشد.‏<br />

سالھاي بعد ، تدريس زبان آذربايجاني از كلاسھاي سوم و چھارم حذف شده و سالھاي تحصیلي بالاتر<br />

ھم بر ساعات تدريس اين درس افزوده نشد.‏ در اين باره م.‏ محمداف وزير معارف آذربايجان شوروي<br />

مارت 1956، در نامهاي به اي.‏ مصطفياف نوشت:‏ ‏«با تدريس زبان آذربايجاني از پنجم ابتدايي در مدارس<br />

روسي،‏ آذربايجانیاني كه در اين مدارس مشغول تحصیل ھستند يادگیري كاملي را از زبان مادريشان<br />

نخواھند داشت.‏ از غیر از اين،‏ آنھا از پنجم ابتدايي شروع به يادگیري زبان خارجي ميكنند.‏ تدريس<br />

ھمزمان دو زبان مانع يادگیري بھتر اين زبانھا شده و آنرا با مشكلاتي را روبرو ميكند.‏ براي حل اين<br />

مشكل وزير معارف آذربايجان مناسب ميديد كه براي شاگردان آذربايجاني مدارس روسي،‏ زبان<br />

مادريشان(زبان آذربايجاني)‏ از سال سوم ابتدايي ھفتهاي دو ساعت تدريس شود.‏‎13‎<br />

-1954<br />

23<br />

5<br />

1953<br />

نامه وزير معارف،‏ آوريل در دبیرخانه كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان مذاكره شد.‏ به وزارت و<br />

شعبه مدارس كمیته مركزي سفارش شد كه اين موضوع را ھمراه با راغبان بطور ھمهجانبه تحقیق و<br />

پیشنھادھايشان را دايره كمیته مركزي حزب كمونیست ارائه دھند.‏ براي مذاكره وضعیت پیشآمده،‏<br />

آوريل در اداره مدارس وزارت معارف آذربايجان جلسه مشاورهاي با معلمان زبان آذربايجاني در مدارس<br />

روسي باكو با موضوع تدريس زبان آذربايجاني از كلاسھاي سوم و چھارم ابتدايي در مدارس روسي»‏<br />

برگزار شد.‏ اژدر جواداف،‏ يكي از معلمان مدرسه شماره گفت:‏ ‏«در حال حاضر يكي از مشكلاتي كه<br />

معلمان زبان آذربايجاني مدارس روسي با آن روبرو ھستند،‏ تدريس زبان آذربايجاني از سال پنجم ابتدايي و<br />

اختصاص تنھا دو ساعت به اين درس ميباشد.‏ از شما خواھش داريم،‏ اولا تدريس زبان آذربايجاني در اين<br />

مدارس ھمانند سالھاي قبلي از سال سوم ابتدايي شروع شود،‏ ثانیا حداقل ھفتهاي سه ساعت به اين<br />

درس اختصاص داده شود تا ما بتوانیم خصوصیات اصلي زباني،‏ نوشتاري و اورتوگرافي را به دانشآموزان<br />

ياد بدھیم.‏ اژدر جواداف در ادامه گفت،‏ يكي از مشكلات بزرگي كه با آن مواجھیم اجباري بودن زبان<br />

آذربايجاني تنھا براي دانشآموزان آذربايجاني مدارس روسي ميباشد.‏ اين وضع داخل كردن درس زبان<br />

آذربايجاني به برنامه كلاسي را با مشكلاتي مواجه میسازد.‏ وقتي اين درس در زنگ قرار داده<br />

میشود،‏ ديگر تبديل به گپ دو سه نفره میگردد.‏ در بیشتر مواقع درس در كلاسي خالي تدريس میشود.‏<br />

دانشآموزان يا به كلاس نميآيند و يا بعلت خستگي توان يادگیري درس را ندارند.‏ من بعنوان يك معلم از<br />

شما خواھش ميكنم زبان آذربايجاني ھمانند قبل براي دانشآموزان روس ھم اجباري شود.‏ اين موضوع<br />

در جمھوريھاي ملي مانند اكراين،‏ گرجستان و برخي ديگر دوباره اجرا ميشوند و زبان جمھوري بعنوان<br />

زبان اصلي تدريس میشود.‏ شوكت محمداوا معلم مدرسه روسي شماره ھم در صحبتھايش به تايید<br />

سخنان جواداف پرداخت،‏ او گفت:«‏ تدريس زبان آذربايجاني از كلاس پنجم واقعا كه مشكلاتي زيادي به بار<br />

ميآورد.‏ عليالخصوص در يادگیري حروف خاص الفبايمان و تلفظ صحیح آنھا،‏ تا سال دھم دانشآموزان با<br />

سختيھايي روبرو ميشوند.‏ قطعا تدريس اين زبان از سال سوم صلاح میباشد.‏ از طرف ديگر ما با<br />

ھفتهاي دو ساعت چگونه میتوانیم زبان آذربايجاني ياد بدھیم؟ لازم است كه شفافتر بگويیم،‏ تدريس زبان<br />

آذربايجاني تنھا براي آذربايجانیان نتیجه مثبتي ندارد.‏ اين زبان بايستي بعنوان زبان اصلي در تمام<br />

20<br />

6-7<br />

8<br />

138<br />

»<br />

1956


171<br />

.<br />

171<br />

»<br />

دانشآموزان آموزش داده شوند.‏ س»‏ علياف دبیر دبیرستان شماره ھم در دفاع از ھمكارانش<br />

گفت:«‏ زبان آذربايجاني،‏ زبان ملي جمھوري ما است.‏ ضروري است كه اين زبان به آذربايجانیھا آموزش<br />

داده شود.‏ براي ھمین ھم خواستاريم اين درس بعنوان يك درس تخصصي در برنامه كلاسي نوشته شود.‏<br />

يادگیري اين زبان ، خارج از درس،‏ موقع خستگي دانشآموزان ھمانند موضوع محفلي نمیتواند صورت<br />

گیرد.»‏ مدير دروس دبیرستان شماره باكو و معلم زبان آذربايجاني ك.‏ صمداف در سخنرانیش اشاره<br />

كرد كه،‏ پس از اجباري كردن اين زبان تنھا براي آذربايجانیان وضعیت آموزش اين زبان نسبتا بد شد.‏ او<br />

گفت:‏ اولا مجبور میشويم اين درس را در ساعت و يا تدريس كنیم.‏ راه حل ديگري ھم وجود ندارد.‏<br />

به ھمین خاطر ھم جمع كردن دانشآموزان كلاسھاي مختلف و ھم منتظر ساعت درس و يا بودن<br />

مشكلآفرين ميشود.‏ اينھا مرتبط با مشكلاتي در برنامه درسي مدارس،‏ ھم در حضور معلمان در ساعت<br />

آخر و ھم مجبور كردن دانشآموزان پس از آخرين ساعت درسشان ميباشند،‏ به ھمین خاطر بصورت<br />

مداوم باعث لغو كلاس و بيثمرگي تدريس درس زبان آذربايجاني میشود.»‏ بقیه كساني ھم كه صحبت<br />

كردند به دفاع از پیشنھادات ھمكارانشان پرداختند.‏ م.‏ يوسفزاده متديست(روششناس)تدريس زبان<br />

آذربايجاني در مدارس روسي شعبه معارف خلق باكو ھم با تعمیم نظرات معلمان گفت كه من در ھشتاد<br />

درصد مدارس روسي باكو حضور داشتهام میتوان ادعا كرد كه در ھیچ مدرسه،‏ تدريس زبان آذربايجاني<br />

وضعیت بھتري ندارد.‏ م.‏ يوسفزاده در وھله اول دلیل اين را اجباري كردن زبان آذربايجاني تنھا براي<br />

آذربايجانیان دانست.‏ او گفت:«‏ آيا میتوان درس زبان را موقعي كه دانشآموزان خستهاند و میخواھند به<br />

خانه بروند،‏ تدريس كرد؟»‏ در بیشتر مدارس ھر كلاس و يا 4 شاگرد وجود دارد جمع كردن شاگردان<br />

سه-‏ چھار كلاس به يك گروه و تدريس در ساعاتي كه خستهاند واقعا كار سختي است.‏ اگر در كلاسھاي<br />

سوم،‏ چھارم،‏ پنجم و يا ششم ده فرد آذربايجاني وجود دارد،‏ تنھا به سه نفر آنھا تدريس میشود.‏ روش<br />

تدريس درسھا ھم در اين مواقع اھمیتش را از دست میدھند.‏ بجاي دقیقه تنھا دقیقه تدريس<br />

میشود.‏ اينگونه موارد حرمت و ارزش زبان آذربايجاني را پايین ميآورد.‏ مطالب درسي بدرستي ياد داده<br />

نشده و كار نوشتاري ھم انجام نميگیرد.‏ برخي شاگردان آذربايجاني ھستند كه نمیتوانند يكي دو جمله<br />

را سر ھم كرده منظورشان را بگويند.‏ در برخي مدارس روسي تعداد دانشآموزان آذربايجاني به حد كافي<br />

ميباشد.‏ دو كلاس اين مدارس حدود نفر میشوند.‏ وضعیت زبان آذربايجاني در اين مدارس نسبتا<br />

خوب است.‏ ولي در مدارسي كه تعداد دانشآموزان آذربايجاني در كم ميباشند،‏ تدريس زبان آذربايجاني<br />

وضعیت خوبي ندارد.«‏ م.‏ يوسفزاده اضافه كرد در مدارس كارگران-‏ جوان وضعیت تدريس زبان آذربايجاني<br />

اسفبارتر است.‏ شركتكنندگان جلسه مشاوره به اين نتیجه رسیدند كه تدريس زبان دوباره از سال سوم<br />

تحصیلي شروع شود.‏ زبان آذربايجاني در مدارس عمومي سه ساعت و در مدارس كارگران-‏ جوان دو<br />

ساعت تدريس شود؛ ھمانند مدارس مدارس جمھوريھاي اكراين،‏ گرجستان و ديگر جمھوريھا در<br />

در تمام مدارس بصورت اجباري آموزش<br />

آذربايجان ھم تدريس زبان آذربايجاني از سال تحصیلي<br />

داده شود.‏‎14‎<br />

7<br />

6<br />

20-25<br />

45<br />

7<br />

1،3،2<br />

1956-1957<br />

6<br />

.<br />

30،25<br />

29<br />

آوريل،‏ رھبران شعبه مدارس كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان جلسه مشاورهاي را با مديران<br />

مدارس روسي باكو در اداره مدارس وزارت معارف آذربايجان برگزار كردند.‏ اين جلسه مشاوره درباره تدريس<br />

زبان آذربايجاني از سال سوم در مدارس روسي بود.‏ ي.‏ كیورديوماف مدير مدرسه شماره در اين<br />

جلسه مشاوره گفت،‏ در اين سال تحصیلي تدريس زبان آذربايجاني مرتبط با موضوع مطرح شده<br />

ترجمه از پاراگراف دوم صفحه 124 شروع شده...‏<br />

160<br />

. . .<br />

9<br />

پس از مكاتبهھاي طولاني،‏ آگوست س.‏ رحیماف ريیس شوراي وزرا بیان نمود طبق سفارش دايره<br />

كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان در اجلاس ژوئن 1956، موضوع تدريس زبان آذربايجاني از سال<br />

سوم تحصیلي در مدارس روسي،‏ ارمني و گرجي به مذاكره درآمد و موافقت شد.‏ او ھمچنین خاطرنشان<br />

29


كرده بود كه،‏ براي تغییر برنامه تحصیلي حدودا 4.9 میلیون مانات پول لازم ميباشد كه قسمتي از اين<br />

مبلغ را وزارت معارف ھزينه خواھد كرد.‏ س.‏ رحیماف ھمچنین پیشنھاد كرده بود مانات ھم از بودجه<br />

براي تدريس زبان آذربايجاني اضافه كنند.‏‎19‎<br />

1.6<br />

14<br />

سرانجام،‏ يك ھفته قبل از تغییر قانون اساسي جمھوري آذربايجان در رابطه با رسمي شدن زبان<br />

آذربايجاني در آذربايجان،‏ آگوست دايره كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان شوروي<br />

تصمیمي مبني بر تدريس زبان آذربايجاني در مدارس روسي،‏ ارمني و گرجي اتخاذ نمود.‏ در اين دستور<br />

نوشته شده:‏ ‏«با پیشنھاد وزارت معارف آذربايجان درباره شروع آموزش زبان آذربايجاني از كلاس سوم<br />

در مدارس روسي،‏ گرجي و ارمني موافقت شود.»‏‎20‎ برعكس فرمان ن.‏<br />

سال تحصیلي<br />

بولگانف ريیس شوراي وزرا شوروي در مي 1955، تصمیم درباره تدريس زبان آذربايجاني در مدارس<br />

روسي،‏ گرجي و ارمني امر مھمي بود و اين اقدامي صحیح و جدي در راستاي رسمي كردن زبان<br />

آذربايجاني بود.‏<br />

50<br />

40<br />

1956<br />

9<br />

1956-1957<br />

ايجاد پايهھاي علمي زبان آذربايجاني در سالھاي دھه و قرن بیستم،‏ افزايش امكان تاثیرگذاري<br />

اثرھاي علمي و ادبي نوشته شده به زبان آذربايجاني در شعور اجتماعي،‏ ترجمه بھترين نمونهھاي ادبیات<br />

به اين زبان از جمله عوامل مھم در رسمیت گرفتن زبان آذربايجاني محسوب ميشوند.‏ دومین كنگره كانون<br />

نويسندگان آذربايجان شوروي در سال و بعد از آن ھم پیشرفت ادبیات آذربايجان شوروي و در كل<br />

فرھنگ آذربايجان را تايید نمود.‏ تعدادي از آثار ھنري نويسندگان و شاعران آذربايجان كه در سالھاي<br />

نوشته شده بودند و نمونهھايي كه بمثابه آينهاي از زندگي،‏ سرگذشت و طرز معیشت میباشند براي<br />

ھمیشه وارد تاريخ ادبیات آذربايجان شدند.‏<br />

50<br />

1954<br />

27<br />

حدودا سه ماه قبل از رسمي شدن زبان آذربايجاني ص.‏ وورغون شاعر خلقي آذربايجان پس از گرفتاري<br />

طولاني به بیماري در تاريخ مي چشم از جھان فرو بست.‏ شاعري كه قرن بیستم نقش و<br />

جايگاه مستثني در پالايش زباني،‏ آوردن افكار و خواستهھاي خلق به ادبیات داشت.‏ آثار صمد وورغون<br />

نشانگر روند تاريخي زبان آذربايجان در ادبیات قرن بیستم ميباشد.‏ برخي افراد شركت كننده در مراسم<br />

خاكسپاري صمد ووغون سخنراني خیلي جالبي داشتند.‏ در ن.‏ تیخونف سخن وداع ‏«شاعر خلق»‏<br />

گفته شد.‏ ر.‏ حمزتاف كه زمان دفن صمد وورغون شاعر جواني بود در سخنراني كوتاه خود گفت:‏<br />

شاھین ريش سفید ادبیات آذربايجان،‏ پدر و فرزند آبیات آذربايجان شوروي را از دست دادهايم.»‏ جلب است<br />

كه نه در آگھي ترحیمھاي رسمي،‏ نه در مقالهھايي كه آن روزھا درباره صمد ووغون نوشته شده و نه در<br />

سخنرانیھا،‏ نام درام فلسفي«انسان»‏ و منظومه«‏ يآ گون»‏ قید نشده است.‏<br />

»<br />

......<br />

1956<br />

50<br />

سالھاي دھه قرن بیستم نويسندگاني ھمچون ع.‏ شايق،‏ م.‏ ابراھیماف،‏ س.‏ رحیماف،‏ م.‏ حسین،‏ ع.‏<br />

ولياف،‏ میر جلال،‏ ا.‏ افندياف،‏ ابوالحسن،‏ ث.‏ رحمان،‏ ا.‏ محمدخانلي،‏ ت.‏ ايوباف،‏ ع.‏ صادق،‏ ج.‏<br />

مجنونبَياف،‏ عزيز شريف،‏ ق.‏ موسياف و شاعراني مانند ر.‏ رضا،‏ س.‏ رستم،‏ او.‏ ساريوللي،‏ ز.‏ خلیل،‏<br />

م.‏ راحیم،‏ ع.‏ جمیل،‏ م.‏ دلبازي،‏ ع.‏ واحد،‏ ن.‏ رفيبَیلي،‏ م.سیدزاده،‏ ا.‏ صفرلي،‏ ح.‏ حسینزاده نقش<br />

بزرگي در پیشرفت زبان آذربايجاني ايفا كردند.‏ و جواناني كه در آنھا سالھا به ادبیات آذربايجان قدم نھادند،‏<br />

از جمله ب.‏ وھابزاده،‏ ا.‏ شیخلي،‏ ن.‏ بابايف،‏ س.‏ احمداف،‏ اي.‏ حسیناف،‏ اي.‏ قاسماف،‏ ح.‏ سیدبَیلي،‏ ع.‏<br />

كورچايلي،‏ و.‏ شیخلي،‏ س.‏ قديرزاده،‏ ب.‏ بايراماف،‏ ق.‏ قاسمزاده،‏ چ.‏ حسیناف،‏ آ.‏ بابايف،‏ اي.‏ كبیرلي،‏<br />

ق.‏ ايمانوئرديف ھمراه با فضاھاي جديدي را به ادبیات آذربايجان آوردند.‏ پیشرفت بعدي ادبیات آذربايجان<br />

ھم مصداق اين ميباشد.‏


با رسمي شده زبان آذربايجاني در اواسط دھه 50 نظرھاي ادبي،‏ زبانشناسي و مجموعا در رشتهھاي<br />

علوم اجتماعي موفقیتھاي چشمگیري بدست آورده شد.‏ ح.‏ آراسلي،‏ م.‏ عارف،‏ م.‏ جعفراف،‏ ج.‏<br />

جعفراف،‏ ع.‏ سلطانلي،‏ م.‏ رفیلي،‏ ع.‏ دمیرچيزاده،‏ م.‏ شیرعلياف،‏ م.‏ قليزاده،‏ م.‏ طھماسب،‏ ف.‏<br />

قاسمزاده،‏ م.‏ اكبر،‏ ك.‏ طالبزاده،‏ ع.‏ میر احمداف،‏ آ.‏ زاماناف،‏ م.‏ قاسماف،‏ اي.‏ حسیناف،‏ ع.‏ قلياف،‏ ع.‏<br />

سومباتزاده،‏ ز.‏ ابراھیماف،‏ ع.‏ علیزاده،‏ م.‏ علیزاده،‏ آ.‏ آسلانف و ديگران تبديل به چھرهھاي محقق و<br />

دانشمندان تاثیرگذار جمھوري شدند.‏ آثار ‏«روز آينده»(گلهجك گون)‏ و ‏«تكیهگاه قوي»(بؤيوك داياق)از میرزا<br />

ابراھیماف،‏ ‏«سنگھاي سیاه»‏ از م.‏ حسین،‏ ‏«در كوھھاي آغبولاق»‏ از س.‏ رحیماف،‏ راھمان به كجا<br />

مرود»‏ از میر جلال،«دو ساحل»‏ از س.‏ رستم،‏ وقتي گل رزي نباشد»‏ از رسول رضا،‏ ‏«در آتش»‏ از<br />

محمدخانلي،‏ ‏«خانواده آتايفھا»‏ از ا.‏ افنديف،‏ ‏«راھھاي جدا شده»‏ از اسماعیل شیخلي،‏ ‏«آدمھاي ساده»‏<br />

و ‏«شب ھجران»‏ از بختیار وھابزاده،‏ ‏«قلب فروزان»‏ از اي.‏ حسیناف از جمله آثاري ميباشند كه سالھاي<br />

در ارتقا شعور ملي-‏ اجتماعي نقش بزرگي ايفا كردند.‏<br />

»<br />

»<br />

50<br />

50<br />

آكادمي علوم آذربايجان شوروي و دانشگاه دولتي آذربايجان از مراكز تحقیقاتي اساسي در جمھوري بودند<br />

كه رھبري اولي را م.‏ علياف و دومي را ي.‏ محمدعلياف بر عھده داشت.‏<br />

اواسط دھه پیشرفتھايي ھم در موسیقي،‏ ھنر،‏ نقاشي و ديگر بخشھاي فرھنگ حاصل شد.‏ نوامبر<br />

رھبر كانون آھنگسازان آذربايجان شوروي در ھفتمین نشست كانون بصورت مفصلي سخنراني<br />

نمود.‏ او،‏ درباره اھمیت اپراي ‏«سئويل»‏ كه بر اساس اثر جعفر جبارلي با ھمین نام ساخته صحبت كرد و<br />

اين نوشته شدن اين اثر را رخدادي مھم در فرھنگ آذربايجان دانست.‏ ھمچنین در ادامه گفت كه اين<br />

موسیقي با موسیقي خلقي بخصوص با موسیقي مقامي نزديكي بیشتري دارد.‏‎21‎ قارا قارايف ھمچنین<br />

درباره آثار سمفونیك،‏ اپراھا و سويیتھاي(قطعه موسقيھايي در سه بخش يا بیشتر)‏ ر.‏ حاجياف،‏ ج.‏<br />

حاجياف،‏ س.‏ حاجيبَياف،‏ س.‏ عليعسگراف،‏ ن.‏ رضايف،‏ ج.‏ جھانگیراف،‏ ا.‏ بدلبَیلي،‏ سعید رستماف و<br />

نیازي توضیحات بیشتري را داد.‏ بويژه ارزيابي درباره سمفوني ‏«بابك»‏ حسن رضايف خیلي مثبت بود.‏ قارا<br />

قارايف كه از سال رھبري كانون آھنگسازان آذربايجان را بر عھده داشت،‏ میانهھاي دھه نه تنھا<br />

در آذربايجان بلكه در اتحاد جماھیر شوروي فردي شناخته شده بود.‏ او در دوران جواني،‏ اولین بار در و<br />

دومین بار در سالگي موفق به دريافت جايزه استالین شده بود.‏ او،‏ با نوشتن بالت ‏«ھفت<br />

پیكر»(يئددي گؤزل)‏ موسیقي آذربايجان مرزھا را درنورديد.‏ قارايف در اين بالت را كه بر اساس منظومه<br />

نظامي گنجوي با ھمین نام نوشته،‏ به طرز ماھرانه و ھنرمندي بالايي از موسیقي ملي استفاده كرد.‏<br />

پیشروي از بالت ‏«قلعه دختر»(قیز قالاسي)‏ افراسیاب بدلبَیلي به بالت«ھفت پیكر»‏ و از سمفوني<br />

‏«كاروان»‏ سو حاجيبَياف به سوي مقام سمفونیك ‏«راست»‏ نیازي نشانگر مسیر پیشرفتي بود كه<br />

موسیقي آذربايجان آنرا طي كرده است.‏ منظومه سمفونیك«لیلي و مجنون»‏ و بالت«‏ ھفت پیكر»‏ قارا<br />

قارايف،‏ مقامھاي سمفونیك ‏«شور»‏ و ‏«كردي افشاري»‏ و اپراي«‏ سئويل»‏ فیكرت امیراف،‏ منظومه<br />

سمفونیك در آنسوي ارس»(آرازين او تايیندا)‏ جھانگیر جھانگیراف،‏ ترانهھاي سعید رستماف،‏<br />

بات«گلشن»‏ س.‏ حاجيبَياف و مقام سمفونیك ‏«راست»‏ نیازي پس از اوزيیر حاجيبَياف به جا افتادن<br />

انديشه ملي در بخش موسیقي كمك شاياني كرد.‏<br />

28<br />

50<br />

1953<br />

30<br />

»<br />

1956<br />

1954<br />

18<br />

ژانويه افراسیاب بدلبَیلي ھیات اداري كانون موسیقي آذربايجان را از متن سخنرانیش در پنجمین<br />

نشست آھنگسازان جمھوريھاي قفقاز جنوبي كه در تفلیس برگزار گرديد،‏ مطلع ساخت.‏ كنفرانس<br />

بدلبَیلي درباره موسیقي آذربايجان بود.‏ البته موضوعات اصلي اين كنفرانس دسامبر در جلسه<br />

مشاوره كانون آھنگسازان به بحث گذاشته شده بود.‏ در مذاكره كنفرانس نیازي به نكتهھاي جالبي<br />

اشاره كرده بود.‏ او گفته بود:‏ ‏«موضوع ‏"تاثیر ايران"‏ در كنفرانس مربوط به تاريخ موسیقي آذربايجان مرا<br />

كمي ناراحت ميكند.‏ ميخواھم كه منظورم را درست بفھمید.‏ اخیرا بروشوري را ديدم كه شايد خیليھا<br />

1955<br />

1


آنرا فراموش كردند.‏ شايد ھمین بروشور بتواند براي رد ‏«نظريهھاي واھي»‏ كه تا امروز ھم ادامه داشتهاند<br />

به افراسیاب كمك كنند.‏ اين بروشوري ‏«شاه صنم»‏ است كه سال افندياف در مسكو نشر كرده<br />

بود.‏ انديشه اصلي اين كتاب اينست كه گويا حیات معنوي خلق ترك(آذربايجانيھا ج.‏ حسنلي)‏ تحت<br />

تاثیر عثمانيھا،‏ فارسھا و كمي ھم روسھا بوده است.‏ از ھمین بروشور چنین بنظر ميرسد كه گويا،‏<br />

ملوديھاي ايران پايه موسیقي خلق ترك،‏ يعني آذربايجانیان بوده و اساس حس ائستتیك<br />

‏(زيباييشناختي)‏ ما را تشكیل داده است.‏ من خواستار متلاشي شدن اين ‏"نظريه تاريخي"‏ غلط كه ھیچ<br />

ارتباطي با موسیقي ما ندارد،‏ ميباشم.»‏ نیزي به صحبتھايش ادامه داده و گفت:«‏ وقتي از لادھا صحبت<br />

ميشود،‏ بايستي ثابت كرد كه اين لادھا مختص ايران نميباشند.‏ تاريخ اين لادھا مربوط به خیلي پیشتر<br />

از زماني است فرھنگ موسیقي ايران شكل گرفته است.‏ با مثال میشود نشان داد كه مثلا ما رقص<br />

گروھي ‏"ياللي"‏ داريم،‏ درحالیكه در ايران وجود ندارد.‏ بي شك اين رقص قبل از اسلام بوجود آمده است.‏<br />

در اسلام يك زن نمیتواند با يك مرد نامحرم در يك اتاق باشد،‏ اما ‏"ياللي"‏ با خصوصیات خلق مبرز ما<br />

ھمخواني دارد.‏ اگر به تاريخ ھم بنگريم،‏ خلق ما زبانش را از دوران قديم تا امروز حفظ كرده است.‏ ما در<br />

سوابق دولت ايران ميبینیم كه آنھا فرھنگشان را به آذربايجان جنوبي تحمیل ميكنند و آواز خواندن و<br />

صحبت كردن به زبان مادري قدغن ميكنند.‏ با اين ھمه انسانھا در آذربايجان جنوبي ترانهھا را به زبان<br />

مادري ميخوانند و با اين زبان صحبت ميكنند.‏ چنین از میان اعصار فرھنگ موسیقايياش را تا به امروز<br />

بايستي آورده باشد و آورده است.»‏ درباره مقام ھم نیازي میگفت،‏ مقام ما كاملا متفاوت از مقام ايراني<br />

ميباشد.‏ در تاريخ موسیقي ما شكلگیري مقامھا خودشان تاريخي دارند.‏ آنھا از برخي به اصطلاح<br />

مقامھا خیلي متفاوتند.‏ ما براي اولین با است كه با كنفرانسي مھمي میخواھیم در عرصه شوروي ظاھر<br />

شويم،‏ به ھمین خاطر بايستي از تاريخ مقامھاي خودمان صحبت كنیم.‏ بايستي مضمون و فرم ملي<br />

موسیقیمان را آشكار سازيم.‏ ميتوان گفت كه در موسیقي ما موضوعھاي مدرني وجود ندارد،‏ اما«براي<br />

صلح»‏ ‏«وطن»‏ و بعضي موضوعات ديگر ھستند كه زمان آنھا ھم گذشته است.‏ مدرن بودن موضوع<br />

مرتبط با تاريخ نوشته شدن اثر نیست.‏ ما نميتوانیم زير اثر بنويسیم و ادعا كنیم كه اين اثري مدرن<br />

ميباشد.‏ بايستي انديشه حاكم بر اثر مدرن باشد.‏ بعنوان مثال اپراي ‏«كوراوغلو»‏ انديشهاي مدرن دارد.‏<br />

نیازي در پايان سخنانش بار ديگر خاطرنشان كرد كه به ھیچ وجه نميتوان مقام آذربايجاني را مقام ايراني<br />

خواند.‏ مقام ما تحت تاثیر مقام ايراني نميباشد.‏ با اينكه برخي به اشتباه تايید میكنند،‏ اما مقام آنھا<br />

نميتواند پدر مقام ما باشد.‏ البته كه مقام آذربايجان با مقام ايران و حتي با مقام چین اشتراكات و<br />

جنبهھاي عمومي دارد،‏ ولي اين نمیتواند دلیلي بر آمدن اين موسیقي از ايران به آذربايجان باشد.‏ چنین<br />

مثالي را میتوان آورد:‏ زبان ما تركي است،‏ تركمنھا،‏ ازبكھا و آذربايجانیھا ھم به اين زبان صحبت میكنند،‏<br />

ولي اين دلیلي بر ازبكي بودن زبان آذربايجاني نميباشد.‏‎22‎<br />

–<br />

1929 ت.‏<br />

1954<br />

18<br />

،<br />

از اطلاعاتي كه در مورد سفر به تفلیس در دست میباشد،‏ مشخص است كه كنفرانس افراسیاب<br />

بدلبَیلي،‏ درباره موسیقي آذربايجان خصوصا درباره خلقي بودن موسیقي آذربايجان بسیار موفق بوده<br />

است.‏ در اثناي اين مذاكرهھا مشخص شده بو كه پس از مرگ اوزيیر حاجيبَياف ، كار جدي در رابطه با<br />

جمع آوري و نشر موسیقي خلقي انجام نگرفته است.‏ در پنجمین نشست آھنگسازان قفقاز جنوبي بجز<br />

ا.‏ بدلبَیلي،‏ ع.‏ عباساف،‏ ب.‏ زيدمان،‏ خ.‏ ملیكاف و د.‏ دانیلاف ھم به ايراد سخنراني درباره موسیقي<br />

آذربايجان پرداخته بودند.‏ سخنراني ع.‏ عباساف درباره موسیقي مقامي آذربايجان از طرف ھمه<br />

شركتكنندگان تحسین شده بود.‏ ژانويه در اجلاس كانون آھنگسازان آذربايجان بر لزوم نشر آثار<br />

موسیقي اوزيیر حاجيبَياف و مسلم ماقامايف تاكید شد.‏ معلوم شد كه بغیر از ‏«كور اوغلو»‏ و ‏«آرشین<br />

مال آلان»‏ ھیچ اثري از حاجيبَياف نشر نشده است.‏ به ھمین خاطر در اين اجلاس درباره نشر كلیات آثار<br />

اوزيیر حابيبَياف و رسالهھاي تاريخ موسیقي آذربايجان دوره شوروي به توافق رسیدند.‏‎23‎


1956<br />

اولین كنگره كانون آھنگسازان آذربايجان،‏ 21 مارس شروع شد.‏ در كارھاي كنگره شخصیتھاي<br />

مشھوري ھمچون د.‏ شوستاكويچ،‏ او.‏ تاكتاكیشويلي،‏ آ.‏ داركويچ اشتراك میكردند.‏ در اين كنگره قارا قارايف<br />

از موفقیتھاي بدست آمده در موسیقي آذربايجان پس از اولین كنگره آھنگسازان شوروي سال<br />

صحبت كرد.‏ قارايف در سخنانش خاطر نشان كرد كه،‏ اپراھاي ‏«لیلي و مجنون»‏ و ‏«كور اوغلو»‏ اوزيیر<br />

حاجيبَياف و اپراھاي ‏«شاه اسماعیل»‏ و ‏«نرگس»‏ مسلم ماقامايف در تاريخ موسیقي ملي آذربايجان<br />

جايگاه ويژهاي دارند.‏ با اين ھمه او توضیح ھم داد كه از آن زمان به بعد به استثناي اپراي ‏«سئويل»‏ فیكرت<br />

امیراف ديگر اپراھا از جمله ‏«خسرو و شیرين»‏ نیازي،‏ ‏«غضب خلق»‏ از افراسیاب بدلبَیلي و ب.‏ زيدمان،‏<br />

‏«ماسكاراد»‏ و ‏«بلاي عقل»(عاغیلدان بلا)‏ از زيدمان،‏ ‏«وطن»‏ از ق.‏ قارايف و ج.‏ حاجياف،‏ ‏«نظامي»‏ از ا.‏<br />

بدلبَیلي اپراھاي ناموفقي از آب درآمدند.‏ قارا قارايف گفت:«‏ خارج شدن اين اپراھا يكي پس از ديگري از<br />

صحنه تئاتر اپرا،‏ ناتواني در جلب رغبت تماشاچیان در خود واقعیتھاي ناخوشايندي ھستند كه بايستي<br />

دلايلشان مشخص شوند.»‏‎24‎<br />

1948<br />

نیازي كه پس از قارا قارايف سخنراني كرد،‏ با در نظر گرفتن شركت كساني كه از مسكو آمده بودند،‏<br />

انتقاداتش را از كانون آھنگسازان شوروي ابراز كرد.‏ او گفت كه ما براي خودمان ارگاني موسیقي نداريم و<br />

ھمهمان چشم امید به ژورنال«موسیقي شوروي»‏ دوختهايم.‏ چرا بايد موسیقيشناسھاي باكو درباره<br />

آھنگسازان ما-‏ ق.‏ قارايف،‏ ر.‏ حاجياف،‏ ف.‏ امیراف،‏ ج.‏ جھانگیراف،‏ ج.‏ حاجيبَياف-‏ مطلب بنويسند؟ چرا<br />

ژورنال به فكر اين نیست كه موسیقيشناسھاي مشھوري را به اينجا بفرستد تا موسیقيشناسان با<br />

آشنايي بیشتر با جزيیات موسیقي مقالهھايي را درباره اينھا بنويسند؟ در مورد عضويت در كانون<br />

آھنگسازان شوروي ما واقعا متعجبیم.‏ وقتي كه قانون اساسيمان به جمھوريھاي ملي حقوق غیر<br />

محدودي داده،‏ چرا كانون آھنگسازان شوروي عضويت ما را در اين كانون با محدوديت روبرو ميسازد،‏ در<br />

حالیكه چنین محدوديتھاي در عضويت به حزب ھم وجود ندارند.‏ بیشتر اتفاق ميافتد كه كساني را كه ما<br />

نامزد عضويت كردهايم بخاطر اينكه مسكو با موفقیتھاي ھنريشان آشنا نبوده،‏ رد كرده است.‏ اينھا باعث<br />

تعجب ما میشوند.‏ من فكر میكنم كانون آھنگسازان آذربايجان به چنان سطحي رسیده كه توان حل اين<br />

موضوعات را داشته باشد.‏ سپس نیازي گفت كه بعلت فقدان ھمسرايان در آذربايجان،‏ آھنگسازان<br />

نمیتوانند آثار سمفونیك بزرگي را بنويسند و ھمچنین نیازي به ضرورت برپايي اركستر سمفونیك راديو<br />

آذربايجان كه در دو كشور ديگر به تبلیغ موسیقي ميپردازند،‏ اشاره نمود.‏‎25‎<br />

افراسیاب بدلبَیلي در حواشي سخنرانیش به موضوع زبان ملي در موسیقي پرداخت.‏ او گفت مسئله<br />

زبان ملي در موسیقي براي بیشتر ما واضح نیست.‏ وقتي به موسیقي سمفونیك گوش داده میشود،‏ در<br />

آغاز چنین بنظر ميآيد كه موضوع آذربايجاني است،‏ پس از اين قسمت بخش اصل میرسد،‏ اين ھم بد<br />

نیست،‏ اما وقتي كار به مرحله نھايي ميرسد،‏ اصلا مشخص نميشود كه اين زبان به كجا میرود و مولف<br />

اثر را به چه زباني نوشته است.‏ بخش اصلي اصولا با زبان ملي شروع میشود و رفته-‏ رفته تبديل به زبان<br />

صنعي بینالمللي میشود.‏ چرا؟ بخاطر اينكه ما با مسئله زبان ملي،‏ جديت به خرج نميدھیم.‏ در نتیجه<br />

بین موسیقي سازھا و موسیقي آوازي ھیچ رابطهاي را نميبینیم.‏ وقتي موسیقي آوازي مينويسد،‏<br />

احساس ميكني كه آھنگساز يك آذربايجاني است،‏ اما وقتي براي سازھا موسیقي میسازد فكر میكني<br />

كه اين اثر به زبان ديگري نوشته شده،‏ اين دستخط متفاوتي است.‏ سپس افراسیاب بدلبَیلي از ضرورت<br />

كار كردن روي اصطلاحات موسیقي صحبت كرد و از كتابي ‏«ھارموني ريتمیك كوركاسف»‏ كه با ترجمه<br />

سعید رستماف و ويراستاري قارا قارايف چاپ شده،‏ مثالھايي آورده و از ساخته نشدن معادلھا صحبت<br />

نمود.‏ بدلبَیلي اشاره نمود كه قبلا در آكادمي موسسهاي وجود داشت كه اوزيیر حاجيبَياف به آن<br />

رھبري داشت.‏ موسسهاي ھم كه پرفسور بلبل رھبر آن بود ديگر وجود ندارد.‏ كنسرواتور ھم كه كاري با<br />

مسئله زبان ندارد.‏ اگر مقالهاي را به زبان آذربايجاني مينويسي،‏ اين براي روسھا مشكلي جدي<br />

میشود.‏‎26‎


پس از آنكه قارا قارايف از طرف كنگره متن تبريك تلگرامي را در رابطه با 50 سالگي صمد وورغون خواند،‏<br />

نوبت به سخنراني آھنگساز بزرگ ديمیتري شوستاكويچ رسید.‏ او نظرش درباره گزارش اثرھاي<br />

آھنگسازان اعلان كرد،‏ او برداشتش را از موسیقيھايي كه در كنسرتھاي باكو شنیده بود با نمايندگان<br />

كنگره درمیان گذاشت.‏ شوستاكويچ دانشجويان كنسرواتور،‏ آھنگسازان جوان و گروه كري كه جھانگیر<br />

جھانگیراف رھبري میكرد خیلي ارزنده دانست.‏ سپس او درباره جواناني كه بعدا آھنگساز شدند،‏ از جمله<br />

سويیت ويولن و پیانوي عاريف ملیكاف،‏ اثرھاي ز.‏ باقراف،‏ بخش اول كوارتت خ.‏ میرزازاده،‏ سونات واصف<br />

آديگؤزلاف براي پیانو،‏ تريوي اوختاي ذوالفقاراف براي پیانو از جمله آثاري بودند كه شوستاكويچ،‏ نظر<br />

مثبتي به آنھا داشت.‏ او گفت كه اين جواناني آينده خوبي خواھند داشت.‏‎27‎<br />

50<br />

»<br />

28<br />

»<br />

آھنگساز گرجي كه نظارهگر كنگره بود،‏ اواسط دھه به فردي شناخته شده در شوروي تبديل شد.‏ او<br />

كه نامش اوتار تاكتاشويلي بود،‏ يك سال بعد بعنوان دبیر كانون آھنگسازان انتخاب شد.‏ اوتار گفت كه از<br />

پیشرفت موسیقي ملي و كلاسیك آذربايجان در اين مدت كوتاه،‏ حیرت زده میباشد.‏ وقتي درباره آثار قارا<br />

قارايف صحبت میكرد،‏ گفت:«‏ ما با فردي بزرگ روبرويیم كه كارھاي مخصوص بخود دارد،‏ او يك آھنگساز<br />

اصیل،‏ با استعداد و با جرات است كه با اصول بنیادين موسیقي خلق آشنايي كاملي دارد.‏ من و ھمكارانم<br />

از بالت«‏ ھفت پیكر»‏ به وجد آمدهايم.‏ در تعجبیم كه چرا اين اثر موفق تا حالا در صحنهھاي تئاتر بزرگ<br />

شوروي،‏ در مسكو اجرا نشده است.»‏ وقتي او.‏ تاكتاكیشويلي اين حرفھا را ميزد،‏ اين مصطفياف به<br />

شوخي گفت كه«حتما از بالاي مسكو رد شده و به لنینگراد رفته»‏ و اين باعث خنده سالن شد.‏ او.‏<br />

تاكتاشويلي در ادامه صحبتھايش گفت:«‏ به صراحت میگويم كه سطح موسیقي بالتھايي كه در تئاتر<br />

بزرگ شوروي اجرا میشوند به ‏«ھفتپیكر»‏ قارا قارايف نميرسند.»‏‎28‎<br />

اي.‏ مصطفياف دبیر كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان در سخنرانیش از سیر پیشرفت موسیقي<br />

آذربايجان بعد از سال‎1920‎ صحبت كرد و در اين پیشرفت نقش دو آھنگساز بزرگ آذربايجان-‏ اوزيیر<br />

حاجيبَياف و مسلم ماقامايف-‏ را مھم دانست.‏ اي.‏ مصطفياف وقتي كه از تاثیر موسیقي آذربايجان بر<br />

كشورھاي ديگر صحبت میكرد،‏ افزود:‏ لازم است بگويم كه،‏ موسیقي ما را نه تنھا دوستانمان،‏ بلكه<br />

كساني ھم كه تمايلي به ايدئولوژي ما ندارند،‏ دوست دارند.‏ اخیرا نمايندهھايي از مجلس ايران به<br />

جمھوري ما آمده بودند.‏ در میان نمايندهھا كساني وجود داشتند كه با ما دوستي آنچناني نداشتند،‏ با اين<br />

ھمه ميگفتند كه ما بیشتر به موسیقي زيبايتان گوش ميدھیم.‏ ما از اينكه آنھا دست كم به موفقیت ما<br />

در اين رشته اعتراف ميكنند.‏ مشخص ميباشد كه اين موفقیتھا به آنجا ھم رسیده است.‏ با اين ايران<br />

و تركیه به نسبت اراضي و نفوس از آذربايجان بزرگتر و پر جمعیت ھستند،‏ اما موسیقي معاصري كه<br />

بصورت ھمه جانبه پیشرفت كرده،‏ در آنجا وجود ندارد.‏ اپرا و بالت خودشان را ندارند و شما در كافهھا يا<br />

تفريحگاهھاي آنجا،‏ موسیقیھايي كه بر اساس زار و گريهھاي ملول كننده ساخته شده را ميبینید.‏ ببینید<br />

به اين دلیل خلقھاي اين كشور از موسیقي ما لذت میبرند،‏ و بخاطر اين موفقیتھا خواھان قدرداني و<br />

سپاس از آھنگسازان و نوازندگانمان ھستیم.»‏‎29‎<br />

رھبران كنگره با اينكه برخي وقتھا به زبان آذربايجاني صحبت مكردند،‏ اما زبان سخنرانيھا طبق اصولي<br />

روسي بود.‏ در اجلاس مارس اولین كنگره آھنگسازان كه س.‏ حاجيبَياف رھبري میكرد،‏ رسول رضا<br />

اين اصل تجاوز كرد.‏ او كه از طرف كانون نويسندگان پشت تريبون رفت،‏ كنگره را به زبان آذربايجاني تبريك<br />

گفت.‏ رسول رضا گفت:‏ رفیقان،‏ سال را بخاطر ميآورم.‏ وقتي براي رفتن به مسكو و نشان دادن<br />

ھنرمنديمان در اولین دكادا(‏ دوره ده روزهاي)‏ تداركاتي ميديديم،‏ مرحوم اوزيیر حاجيبَياف زنده بودند.‏ ما<br />

اپراھاي اوزيیر و مسلم ماقامايف را ھمراه با جوانان و ھنرمندان تازه به دوران رسیده به مسكو ميبريم.‏<br />

در آن موقع،‏ تعداد جوانان ھنرمند ما خیلي اندك بود:‏ قارا قارايف،‏ جودت حاجياف و چند جوان ديگر.‏ اما<br />

1938


امروز صداي اين آھنگسازان را از تنھا از جمھوريھاي شوروي نميشنويم.‏ امروزه آھنگسازان ما تبديل به<br />

پیشرواني در موسیقي شوروي گشتهاند و ھمه اينھا باعث خوشحالي ماست.»‏<br />

رسول رضا ھمراه با اين موفقیتھا به مسئله زبان ھم اشاره نمود و درباره نكتهھايي كه در آھنگسازان و<br />

نوازندگان مشاھده شده صحبت كرد.‏ او گفت:«‏ من فكر میكنم بايستي آھنگسازان آذربايجاني زبان<br />

آذربايجاني را بخوبي بدانند.‏ بله،‏ شما متوانید بگويید كه ما آھنگسازاني را داريم كه اين زبان را خوب<br />

ميدانند.‏ من نسبت به اين حرف اعتراضي ندارم.‏ افراسیاب بدلبَیلي كه قبل از من سخنراني كرد،‏ زبان<br />

آذربايجاني خیلي خوب بلد است.‏ چند نفر ديگر را ھم میتوانید نام ببريد.‏ اما وقتي زبان میگويم،‏ ميخواھم<br />

كه آھنگسازان آذربايجاني با ادبیات آذربايجان ھم،‏ ھمچون منتقدان ادبي،‏ نويسندگان و ديگر كساني كه<br />

در رشتهھاي مرتبط با ادبیات فعالیت ميكنند آشنايي داشته باشند.‏ در واقع زبان آذربايجاني بايستي به<br />

منشا ذوق و منبع الھام آھنگسازان ما مبدل شود.‏ در اين باره بايستي از تجربهھاي آھنگسازي بزرگي<br />

ھمچون اوزيیر بھره ببريم.‏ چونكه اوزيیر به خصوصیات خلق آذربايجان و جزيیات زندگیشان آشنا بود.‏ به نظر<br />

من اوزيیر حاجيبَياف،‏ علاوه بر تبحرش در آھنگسازي،‏ بخاطر اين ھم كه ادبیات و زبان آذربايجاني را از<br />

صمیم قلب دوست داشت،‏ اثرھايش با چنان استقبالي از طرف مردم روبرو شد.‏ اما وقتي به آثار<br />

آھنگسازان معاصر دقت ميكنیم،‏ بیشتر وقتھا از خودمان رنجور میشويم.‏ ما تا كي بايستي تلفظ<br />

اشتباھي را در ترانهھايمان شاھد باشیم.‏ ترانه ‏"ثريا"‏ را ببینید.‏ من به جرات میگويم كه در درصد<br />

ترانهھايي كه خوانده میشود زبان آذربايجاني بصورت ناقص ادا میشود.‏ به ھمین خاطر وقتي بعضي<br />

خوانندهھا ايفا میكنند،‏ معلوم نميشود كه اين ترانه به چه زباني است.»‏ وقتي رسول رضا اين صحبتھا را<br />

كرد ھمه حاضران او را تشويق كردند.‏ او در ادامه سخنانش گفت كه من ديروز قصد داشتم صحبت كنم.‏ در<br />

اين رابطه خواستم به چیستي نغمه پي ببرم و نام علمي آنرا بدانم به كتاب مراجعه كردم.‏ آنجا نوشته<br />

بود كه نغمه تظاھر صوتي از تركیب بیانھاي ادبي است.‏ پس موسیقي از تركیب ابرازھاي ادبي بوجود<br />

ميآيد.‏ ولي ما اين چنین تركیبي را نميبینیم.‏ اگر مشكل تنھا تحريف شدن جملهھا بود،‏ درد كمي<br />

داشتیم.‏ در برخي نغمهھايم موسیقي و شعر كاملا از جنسي متفاوتند و ھیچ ربطي به ھم ندارند.‏ بین<br />

شعر و موسیقي از وحدت لازمه خبري نیست.‏ ميخواھم يك مثالي را در اين رابطه بیان كنم:‏ بعنوان مثال<br />

‏"دھكده ما"(كنديمیز)،‏ كه آھنگسازي قنبر حسینلي و شاعرش زينال خلیل ميباشد.‏ من از اين نغمه<br />

خیلي خوشم ميآيد.‏ اما در اين شعر اين موسیقي از شادي و طراوت سخن گفته ميشود،‏ در موسیقي<br />

برعكس شعر،‏ غم و اندوھي حس ميشود.‏ مثل كسي كه سالھا دور از وطن بوده است.‏ بیشتر وقت<br />

موسیقي و بیان آن با مضمون گسست دارند.‏ درباره مسئله زبان در موسیقي،‏ رسول رضا با مثال آوردن<br />

اوزيیر حاجيبَياف گفت:‏ وقتي از زبان صحبت ميشود،‏ میخواھم در حضور ھم سن و سالھايم و<br />

آھنگسازاني كه با ھم كار ميكنیم،‏ موضوعي را مطرح كنم.‏ اين موضوع،‏ موضوع ذوق است.‏ مرحوم<br />

حاجيبَياف در اپراي ‏"لیلي و مجنون"‏ از كدام متن استفاده كرد؟ شما میدانید كه بغیر از فضولي<br />

غزلسرايان بیشتري بودهاند.‏ بھار شیرواني ھم غزلھاي زيبايي را سروده است.‏ با اين ھمه در اپراي"لیلي<br />

و مجنون"‏ از غزلھاي فضولي استفاده شده است.‏ در غزلھاي فضولي بین كلمهھا و مضمون چنان وحدتي<br />

وجود دارد كه گويي اين غزلھا خودشان بر اساس موسیقي سروده شدهاند و زبان فضولي خود زبان<br />

موسیقيداري است.‏ او داراي ملودي ميباشد و آثارش نشانگر ويژگيھاي خاص ميباشد.‏ با وجود اينكه<br />

ما شاعران قوي داريم(صمد وورغون،‏ سلیمان رستم،‏ محمد راحیم و ...)، اما بعضي وقتھا در نغمهھاي<br />

ما از متنھاي نه چندان خوبي استفاده ميشود.‏ در اين مورد با قطعیت میتوان بگويم كه در تحصیل<br />

موسیقي ما دقت كمي نسبت به اين موارد وجود دارد.‏ سپس رسول رضا موضوع كاربرد زبان آذربايجاني را<br />

مطرح كرد و گفت:‏ من خیلي خوشحالم كه دوستان ما در اين تريبون بصورت سلیس به زبان روسي<br />

صحبت ميكنند.‏ اين از موفقیتھاي ماست.‏ ولي اين بدان ما نیست كه زبان آذربايجان زبان دومي بدانیم<br />

و يا وقتي دلمان خواست اين به اين زبان حرف بزنیم.‏ اين شیوهاي مناسب نميباشد.‏ وضعیت زبان در<br />

آموزشگاهھاي ما خیلي بد است.‏ چرا از سالھا پیش ھم در ساختمان اين كنسرواتور،‏ در اين صحنه شب<br />

90<br />

.<br />

»


1<br />

25<br />

50<br />

شعر آذربايجان برگزار نشده است؟ چرا اين در دانشكدهھاي فني برگزار شود،‏ براي چه در كتابخانهھا<br />

برگزار ميشود.‏ چرا در كارخانهھا،‏ جاھاي صنعتي و ھمه جا به شعر و ادبیات آذربايجان نیاز حس ميشود<br />

و اين را خواستار ميشوند.‏ چطور ميشود در ساختمان مھم فرھنگیمان زبان آذربايجاني را نشنويم.‏ اين<br />

نشانگر اينست كه ما پیوند خوبي با زبان آذربايجاني نداريم.‏ ديگر وقت اينست كه در اين مورد ھم صحبت<br />

كنیم.‏ شما ميدانید كه چند سال پیش صحبت كردن در اين باره،‏ نه براي خود شخص و نه براي<br />

خانوادهاش نميتوانست نتیجه خوبي به بار آورد.»‏<br />

رسول رضا با اشاره به جايگاه مقام در موسیقي آذربايجان گفت كه،‏ من ميخواھم درباره موضوعي ھم<br />

ديدگاھم را بیان كنم.‏ اين درباره مقامھاي خلق و اپراھايي است كه بر اساس اين مقامھا ساخته<br />

شدهاند.‏ اپراھاي مقامي ما بخش جدا نشدني و تكرارناپذير ھنر آذربايجاني و نمونهھاي كلاسیك ما<br />

ھستند.‏ ما بايستي از اين آثار را حفظ نمايیم.‏ من باور ندارم آھنگسازي كه از موسیقي كلاسیك آذربايجان<br />

فاصله گرفته و آنرا نميپسندد،‏ بتواند آثاري بسازد كه دقت خلق را به خودش جلب كند.‏ با اين ھمه لازم<br />

نیست كه در برخي مسايل افراط به خرج دھیم.‏ ما بغیر از حفظ ادبیاتمان نبايد به جايگاه فعلي قانع<br />

باشیم،‏ بايستي مداوم به جلو پیش رويم و در به صحنه رفتن آثارمان كمك نمايیم.‏ وقتي آثارمان به صحنه<br />

مي روند بايستي تلاش كنیم كه بازيگران خوبي اشتراك داشته باشند.‏ من با سخنان رفیقي كه اينجا<br />

صحبت كردند راضي نیستم.‏ بخاطر اينكه رفیقمان به زبان روسي صحبت نمودند،‏ اجازه بدھید،‏ من ھم در<br />

اين مورد روسي حرف بزنم.‏ در اينجا از صحبت از گفتهھاي د.‏ دانیلف موسیقيشناس بود.‏ دانیلف در<br />

سخنرانیش گفته بود كه به صلاح ميباشد كه به جريان سمفونیھاي مقامي پايان داد و مثل اينكه مقام<br />

تنھاي داراي زيبايي خارجي ھست و فاقد زيبايي دروني ميباشد.‏ بنظر او فیكرت امیراف و نیازي بیشتر<br />

مجذوب مقام شدهاند.‏ رسول رضا با طرح موضوع بدين منوال قطعا راضي نبود.‏ سرانجام در پايان<br />

سخنرانیش گفت:«‏ من آھنگسازان و بويژه دانشجويان كنسرواتور و كساني كه در آموزشكدهھاي<br />

موسیقي آموزش ميبینند را به نزديكي بیشتر با خلق آذربايجان فرا مي خوانم.‏ من شما را به<br />

روستايمان،‏ به مجالس موسیقي سنتي خلقي دعوت ميكنم.‏ من شما را به گوش فرا دادن به صداي<br />

خلق،‏ صداي مادران و يادگیري ملوديھاي خلق دعوت ميكنم.‏ نه به اين خاطر كه شما آنھا را تكرار كنید،‏<br />

بلكه بخاطر اينكه آنھا خزينهھاي تمامنشدني ميباشند و بايستي از اين خزينه بھره برد.‏ بايستي با چنین<br />

نگرشي نسبت به آثار خلقي نگاه كنیم.»‏‎31‎ حاضران كنگره اين سخنان پر معني رسول رضا را كه به زبان<br />

آذربايجاني بود با تشويقھاي طنینداري پاسخ گفتند و ھنگامي كه رسول رضا از صحنه پايین ميآمد<br />

افراسیاب بدلبَیلي به طرز نماديني دستان او را فشرد و بخاطر حرف زدن به آذربايجاني از او تشكر نمود.‏<br />

سر و صداي سخنراني رسول رضا نه تنھا در سالن كنگره،‏ بلكه خارج از مرزھاي آذربايجان ھم رفت.‏ ر.‏<br />

باقداساراف دانشجوي كنسرواتور اوزيیر حاجيبَياف در نامهاي كه خطاب به ن.‏ خروشچف نوشته بود،‏ اين<br />

سخنراني رسول رضا را براي اثبات گفتهاش مبني بر تبلیغ ملي گرايي از طرف روشنفكران آذربايجان مثال<br />

آورده بود.‏ او نوشته بود:«‏ با اينكه در ھیات ريیسه كنگره آھنگسازان آذربايجان اشخاصي نظیر د.‏<br />

شوستاكويچ،‏ از مسكو و او.‏ تاكتاكیشويلي از گرجستان حضور داشتند كه زبان آذربايجاني را نميدانند،‏<br />

يكي از روشنفكران مشھور كه زبان روسي را ھم در حد اعلا بلد ميباشد،‏ به زبان آذربايجاني سخنراني<br />

مفصلي كرد.»‏‎31‎<br />

اواسط دھه ، قوت گرفتن مسئله ملي ھمراه با موسیقي و ادبیات در نقاشي و ھنرھاي تطبیقي ھم<br />

مشاھده ميشد.‏ از مي تا ژوئن در نمايشگاه برگزار شده نقاشان قفقاز جنوبي در باكو،‏ آثار<br />

نقاشان آذربايجان بخاطر مضمونھاي مليشان دقت برانگیز بودند.‏ قالیچه ‏»شوشا»‏ كه بر اساس طرح ل.‏<br />

كريماف برنده جايزه استالین در سال 1950، بافته شده بود،‏ بھترين اثر ھنري نمايشگاه انتخاب شد.‏<br />

1954


م«‏<br />

وقتي آكادمي نقاشان شوروي درباره انتخاب ھیات علمي و اعضاي ژورنالیستي دانشگاه(اعضاي<br />

اطلاعیهاي درج<br />

ژورنالیستي در ژورنالھاي دانشگاه فعالیت مينمودند)‏ در روزنامه<br />

نمود،‏ با پیشنھاد م.‏ ترلاناف ريیس كانون نقاشان آذربايجان شوروي،‏ ل.‏ كريماف و م.‏ عبدااللهاف كه در آن<br />

موقع افرادي شناخته شده در آذربايجان و حتي خارج از مرزھاي شوروي بودند،‏ نامزد اين انتخابات شدند.‏<br />

در اين باره با شعبه علم و فرھنگ كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان ھم توافقي حاصل شده بود.‏<br />

آثار م.‏ عبدااللهاف سال در بوداپست و در نمايشگاه پكن به نمايش گذاشته شده و<br />

موفقیتھايي كسب كرده بود.‏ درست است كه م.‏ عبدااللهاف در سال بعنوان عضو ژورنالیست<br />

آكادمي نقاشي آذربايجان انتخاب شد،‏ با اين ھمه نامزدي ل.‏ كريماف و م.‏ عبدااللهاف در سال<br />

نشانگر پیشرفت ھنرھاي تطبیقي و نقاشي در آذربايجان بود.‏‎32‎<br />

1954<br />

«Sovetskaya kultura»<br />

1958<br />

22<br />

1950<br />

1949<br />

1954<br />

نوامبر نمايشگاه آثار نقاشان آذربايجان با استقبال خوبي روبرو شد.‏ نوامبر روند نمايشگاه و آثار<br />

ارائه شده در كانون نقاشان آذربايجان به بحث گذاشته شد.‏ ا.‏ محمداف درباره نقاشي،‏ اؤ.‏ ائلداراف درباره<br />

مجسمهسازي و اَ.‏ محمداف ھم درباره گرافیك توضیحات مفصلي دادند.‏ نفر از اين نمايشگاه چھارده<br />

روزه ديدن كرده بودند.‏ در اين نمايشگاه رخنگاره(پرتره)‏ داوودآوا»‏ و ‏«بلبل»‏ از آثار ن.‏ قاسماف،‏ اثر<br />

‏«دختران»(قیزلار)‏ از س.‏ سلامزاده،‏ ‏«رخنگاره ل.‏ كريماف»‏ و اثر ‏«راه»(يول)‏ از آ.‏ كريماف،‏ ‏«آفرينش<br />

دريا»(دنیزين يارانماسي)‏ و ‏«مادرم)(منیم آنام)‏ از م.‏ عبدااللهاف،‏ ‏«رخنگاره ل.‏ بديربَیلي»‏ از و ‏.صمداف،‏<br />

اثر«سنگھاي نفتي»‏ و ‏«قالیچه سبز»،«وادي شاهداغ»،‏ ‏«پايیز»،‏ ‏«در میان باغھا»‏ و ديگر اثرھا از سلسله<br />

آثار قوباي س.‏ بھلولزاده دقت افراد را بیشتر به خود جلب كرده بودند.‏ در مذاكرهھا قید شد كه،‏ طبیعت در<br />

آثار س.‏ بھلولزاده به طرز ويژهاي رسم شده و حالت تكرار در آثار اين ھنرمند وجود ندارد.‏ ھمین نظر درباره<br />

اثر در سواحل كور»‏ و اثري از سلسله آثار مینگهچئوير با نام ‏«آفرينش دريا»‏ ھم گفته شد.‏<br />

1951<br />

33<br />

8324<br />

.<br />

»<br />

‏«اثر يادبود نیم تنه م.‏ ف.‏ آخونداف»‏ و اثر ‏«ناتوان»‏ روي سنگ گرانیت اؤ.‏ ائلداراف،‏ كه در سال از<br />

بنیاد معماري،‏ مجسمهسازي و نقاشي اي.‏ رئپ لنینگراد فارغالتحصیل شده بود و آثار ‏«نظامي گنجوي»‏<br />

روي چوب ‏،«پارتیزان میخايلو»‏ روي مرمر از ت.‏ محمداف كه در سال از ھمان بنیاد فارغالتحصیل شده<br />

بود،‏ اثر نیم تنه«خورشید بانو ناتوان»‏ و ديگر مجسمهھاي دكوري ديگر،‏ از لحاظ خصوصیات ھنري و مضمون<br />

تاريخي-‏ ملي دقت برانگیز بودند.‏<br />

1951<br />

1950<br />

اواسط كارھاي مجسمهسازان و نقاشان آذربايجاني داراي تنوع موضوعي خوبي داشتند.‏ رنگ ملي<br />

اين آثار بیشتر به چشم ميخوردند.‏ اين آثار بتدريج از آذربايجان و بعضي وقتھا پا را فراتر از مرزھاي<br />

شوروي ميگذاشتند.‏ ‏«بانیان خوشبختي»‏ از م.‏ عبدااللهاف،‏ ‏«ساحل قوديالچاي»‏ از س.‏ بھلولزاده،‏<br />

‏«رخنگاره چوپان»‏ از ا.‏ محمداف،‏ ‏«مزرعه پنبه»‏ از ب.‏ میرزازاده،‏ ‏«رخنگاره دختران دانشجو»‏ از ت.‏ تقياف،‏<br />

‏«رخنگاره لیلا بديربَیلي»‏ از و.‏ صمداوا،‏ ‏«پارتیزان مھدي حسینزاده»از ت.‏ محمداف،‏ ‏«دختران»‏ از آ.‏<br />

میرقاسماف در چكسلاواكي و شھرھاي جمھوري خلق چنین به نمايش گذاشته شده بودند.‏ اثر ‏«در<br />

نوبت»‏ ت.‏ سالاحاف،‏ ‏«نان براي پاكستان»از آ.‏ جعفراف،‏ ‏«در مرتع»‏ از ن.‏ عبدالرحمانف و اثر ‏«خوشبختي»‏<br />

از اؤ.‏ ائلداراف در ششمین فستیوال جھاني دانشجويان و جوانان،‏ آثار گرافیكي م.‏ رحمانزاده در لندن،‏<br />

كارھاي م.‏ عبدااللهاف در ايتالیا،‏ اتريش و ھند به نمايش در آمده بودند.‏ ھمچنین نمايشگاهھاي انفرادي آثار<br />

ستار بھلولزاده در باكو،‏ تفلیس،‏ ايروان و نمايشگاه م.‏ رحمانزاده ھم در مسكو داير شده بودند.‏ در آثار<br />

نقاشان و مجسمهسازان آذربايجان دقت بیشتري نسبت به فرھنگ و تاريخ ملي بوجود آمده بود.‏ در<br />

كارگاهھا تلاشھاي سخت و طاقتفرسايي براي ساختن سیماي ھنرمندان و بزرگان آذربايجاني ھمچون<br />

ملا پناه واقف،‏ میرزا فتحعلي آخونداف،‏ اوزيیر حاجيبَياف،‏ ص.‏ وورغون،‏ میرزا علياكبر صابر،‏ عباس<br />

صحت،‏ خورشید بانو ناتوان،‏ محمد سعید اردوبادي انجام میگرفت.‏‎34‎


16<br />

1955<br />

25<br />

از 14<br />

»<br />

دسامبر تا دسامبر دومین كنگره نقاشان آذربايجان برگزار گرديد.‏ م.‏ ترلاناف ريیس اين<br />

كانون،‏ به تغییرات كیفي در ھنرھاي تطبیقي(كاربردي)،‏ نقاشي،‏ مجسمهسازي،‏ گرافیك،‏ دكوراسیون<br />

تئاتر و ديگر ھنرھا در طول 15 سالي كه از اولین كنگره كانون نقاشان گذشته بود،‏ پرداخت و موضوعات<br />

ھنري را بطور دقیق تحلیل نمود.‏ در كنگره به موفقیتھاي ھنري ف.‏ عبدالرحمانف،‏ پ.‏ سابساي،‏ ج.‏<br />

قارياغدي،‏ ا.‏ محمداف،‏ م.‏ عبدااللهاف،‏ س.‏ بھلولزاده،‏ ل.‏ كريماف،‏ ا.‏ محمداف،‏ ف.‏ سالاحاف،‏ او.‏ صادقزاده،‏<br />

ل.‏ فیضااللهيف،‏ اي.‏ آخونداف،‏ م.‏ نجفقلي،‏ د.‏ كاظماف،‏ آ.‏ عبدااللهاف،‏ ب.‏ میرزازاده،‏ ت.‏ محمداف،‏ آ.‏<br />

عبدالخالق ھم اشاره شد.‏ به نكتهھاي مثبت و منفي آثار«شماره جديد جوجهتیغي»‏ از ن.‏ عبدالرحمانف،‏<br />

كنسرت-معما»‏ از د.‏ كاظماف،‏ ‏«عكس دوست داشتني»‏ از ا.‏ رضاقلیزاده،‏ ‏«سويیت نفت»‏ از ق.‏<br />

خالقاف،‏ ‏«چاه در دريا»‏ و ‏«حفاري در دريا»‏ از ن.‏ رحمانزاده ھم پرداخته شد.‏ در كارھاي كنگرهاي.‏<br />

مصطفياف،‏ م.‏ ابراھیماف،‏ آ.‏ سلطاناوا معون ريیس شوراي وزرا،‏ م.‏ قرباناف وزير فرھنگ،‏ ل.‏ اوسیپاف<br />

نماينده شعبه فرھنگ كمیته مركزي حزب كمونیست شوروي و ديگران اشتراك داشتند.‏‎35‎<br />

اقدامھاي جدي در رابطه با خريد آثار ارزشمند ھنرمندان نقاش و مجسمهساز از طرف بنیاد ھنري انجام<br />

گرفت.‏ ھمچنین فوريه 1955 شوراي وزرا آذربايجان و كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان تصمیمي<br />

درباره گردآوري ھداياي داده شده به رھبران جمھوري،‏ ادارهھا و موسسات،‏ گروھھاي ھنري در آكادمي<br />

علوم آذربايجان گرفتند.‏ به موزه تاريخي آذربايجان سفارش شد كه براي آشنايي بیشتر اھالي با ھداياي<br />

داده شده از طرف جمھوريھاي شوروي و كشورھاي دموكراسيخواه خلق سالن ويژهاي اختصاص<br />

دھند.‏‎36‎<br />

1949<br />

20<br />

1956<br />

آوريل تئاتر موزيكال دولتي آذربايجان بازسازي شد.‏ شمسي بدلبَیلي كه از سال رھبري<br />

فیلارموني دولتي مسلم ماقامايف را بر عھده داشت به تصمیم دفتر كمیته مركزي حزب كمونیست<br />

آذربايجان در آوريل مدير تئاتر موزيكال دولتي شد.‏‎37‎ شمسي بدلبَیلي سال در شوشا<br />

متولد شده،‏ تحصیلات متوسطه را در باكو گذرانده بود.‏ سپس چھار سال كنسرواتور دولتي را در كلاس<br />

اوزيیر حاجيبَياف به تحصیل پرداخته بود.‏ او در مسكو در دوره كارگرداني شركت داشته و از سال<br />

بعنوان تھیه كننده حرفهاي برخي آثار درام را سالن تئاترھاي آذربايجان به صحنه آورده بود.‏ شمسي<br />

بدلبَیلي در سال به اذربايجان جنوبي اعزام و تا بھار سال بعنوان سردبیر روزنامه ارتش<br />

را در فیلارموني رھبري كرده و برخي كنسرتھاي مھم ھنري را<br />

فعالیت نموده بود.‏ سالھاي<br />

مديريت كرده بود.‏ پس از اينكه مدير تئاتر موزيكال دولتي شد،‏ در مدت كوتاھي مجموعه تكمیل شده و<br />

تئاتر آذربايجان به شروع با اجراي تئاتر به زبان آذربايجاني نموده بود.‏‎32‎<br />

1938<br />

1911<br />

1942<br />

1949-1956<br />

1956<br />

1941<br />

ھمراه با فرھنگ و ھنر،‏ در زمینه علمي ھم آذربايجان به پیشرفتھايي دست يافته و تحقیقات علمي<br />

دانشمندان آذربايجان از مرزھاي آذربايجان ھم گذر كرده بودند.‏ پايان نامه خودو محمداف كه سال در<br />

مسكو دفاع كرد،‏ ھمراه با دانشمندان شوروي براي دانشمندان خارجي ھم حائز اھمیت فراواني بوده و در<br />

زمینه علم جھان تبديل به رخدادي مھم شده بود.‏ سال 1956، پس از چاپ شدن تحقیقات ديگر خ.‏<br />

محمداف در مسكو،‏ نقش مستثني نظري و عملي آن آشكار گشت و مشخص شد كه در زمینه ساختار<br />

سیلیكاتھا علم جھاني را غنيتر ساخته است.‏ خ.‏ محمداف ھم در اولین و ھم در دومین تحقیقش<br />

نسبت به دانشمندان انگلیس و آلمان كه در اين زمینه تحقیق ميكردند،‏ پیشي گرفته بود.‏‎39‎ آ.‏<br />

میرزاجانزاده ھم در سال با استعداد درخشاني كه داشت متفاوت از ديگران بود.‏ در<br />

پاياننامهاش را با موضوع كاربرد و استخراج منابع نفتي در درجه دكتري ارائه نمود و مدرك دكتراي علوم<br />

فني را گرفته بود.‏ قبل از اين ھم در سال ‎1955-1956‎چاپ مقالهھايش ھمراه با مقالهھاي م.‏ عباساف<br />

در پیشرفت علم نفت جمھوري اھمیت ويژهاي داشتهاند.‏ بعدھا م.‏ عباساف بخاطر تحقیقات ارزشمندش<br />

1955<br />

27 سالگي<br />

1957


در بخش نفت علاوه بر اينكه عضو حقیقي آكادمي علوم آذربايجان شد،‏ بعنوان عضو ژورنالیست آكادمي<br />

علوم شوروي ھم انتخاب گرديد.‏ بيشك اين از موفقیتھاي علم آذربايجان محسوب ميشود.‏<br />

20<br />

ھمانطور كه مشاھده مي كنید،‏ آذربايجان در اواسط دھه پنجاه قرن در زمینه ادبیات،‏ فرھنگ،‏ علم و<br />

ھنر به پیشرفت خوبي نائل شده است.‏ سنگیني جريانھاي اجتماعي بر دوش آذربايجان بود و ھمه اينھا<br />

در شكلگیري افكار اجتماعي تاثیرات جدي داشتند.‏ با وسیعتر شدن جريان خودباوري ملي مبارزه براي<br />

زبان آذربايجاني ھم قويتر ميگشت و اقدامات در زمینه رسمي كردن زبان آذربايجاني در اواسط دھه<br />

پنجاه به مركز رخدادھاي سیاسي تبديل شده بود.‏<br />

اوايل سال 1956، نارضايتي میان روشنفكران در مورد زبان رفته-‏ رفته اوج ميگرفت.‏ نامهاي كه رمزي<br />

يوزباشف عضو ھیات علمي دانشكده زبان و ادبیات آكادمي علوم آذربايجان در مارس خطاب به<br />

ن.‏ خروشچف،‏ ن.‏ بولگانین،‏ آ.‏ میكويان خود نمونه ميباشد.‏ او نوشته بود:‏ دو – سه سال پیش من<br />

جرات به نوشتن چنین نامهاي نميكردم.‏ زيرا نامهھايي كه از طرف خلق نوشته ميشدند،‏ به دست<br />

رھبران نميرسیدند و اگر در نامه انتقادي نوشته ميشد،‏ براي نويسنده نامه نتیجه خوشي در بر<br />

نداشت.‏ ديگر وضعیت كشور خیلي تغییر كرده است.‏ زن و مرد بدون اينكه ترسي داشته باشند ميتوانند<br />

از گراني بازار صحبت كنند و يا ترسي از اين كه خبر برگشت دوستش از تبعید را به ديگري بدھد ندارد.‏ به<br />

ھمین خاطر من ھم جرات نوشتن اين نامه را پیدا كردهام.‏ انتظار ندارم كه پس از نوشتن نامه مشكلي كه<br />

در نامه مطرح ميكنم حل شده و من ھم با ديدن اين خوشحال باشم.‏ من امیدي به اين ندارم.‏ زيرا عمرم<br />

به اين اجازه نميدھد.‏ من نوشتن اين نامه را وظیفه ھموطني ميدانم.‏ من حالا ميدانم كه اين نامه به<br />

دست رھبران كشور خواھد رسید و آنھا به من ‏«دشمن خلق»‏ نخواھند گفت.‏ نامه من درباره سیاست<br />

ملي حزب كمونیست ميباشد.‏ سال پیش وقتي س.‏ م.‏ كیراف در آذربايجان بود،‏ به واسطه<br />

دستهاي از روشنفكران آذربايجاني كارھاي اداريمان در برنامه حزب كمونیست به زبان آذربايجاني انجام<br />

ميشد.‏ اما در زبان میر جعفر باقراف نگرش منفي نسبت به زبان آذربايجاني بوجود آمد.‏ حدودا او در عرض<br />

سال به زبان مادري با خلق صحبت نكرد،‏ او،‏ يك كلمه ھم به زبان آذربايجاني ننوشت.‏ برخي<br />

چاپلوسھا ھم در اين مورد از او تقلید ميكرده و به ديده حقارت به زبان مادري نگاه كردند.‏ اكنون ھیچ<br />

ادارهاي در باكو به زبان مادري فعالیت نميكند.‏ از تعداد مدارس آذربايجاني در باكو ھر سال نسبت به<br />

سال پیش كاسته ميشود.‏ در باكو به افرادي كه آذربايجاني صحبت ميكنند مثل افراد عوام و بيفرھنگ<br />

نگاه ميكنند.‏ ھر خلقي كه خودش را دوست دارد،‏ ھر قدر ھم كوچك باشد از اين وضعیت خوشش<br />

نميآيد.‏ بخاطر ميآورم كه فاشیستھاي آلمان در شھر خرسون،‏ در تابلوھا نام كوچهھا را اول به زبان<br />

آلماني و سپس به زبان روسي مينوشتند.‏ اھالي چقدر از اين ناراضي بودند.‏ اما شما ديگر در باكو<br />

تابلوي كوچهاي را به زبان آذربايجاني نخواھید ديد(‏ تابلو جديدا نصب شده به كوچهھا را ميگويم.‏ بجاي<br />

كوچه فضولي نوشته شده ، بجاي كوچه خاقاني ھم نوشته شده و الي آخر.‏ بنظر من ما با اينكه حروف<br />

مشتركي بكار ميبريم،‏ زبانمان متفاوت ميباشند).‏<br />

1956<br />

13<br />

»<br />

25-30<br />

25<br />

رھبران عزيز!‏ باقراف نه تنھا صادقترين انقلابيھايمان،‏ كمونیستھايمان،‏ بھترين دولتمردان،‏ شاعران و<br />

اديبانمان را محو كرد،‏ او،‏ زبان ما را ھم زير پا انداخت.‏ ھم اكنون اگر فرزندي از آذربايجان كه دوره ده ساله<br />

تحصیلاتش را در يكي از شھرھاي آذربايجان گذرانده،‏ بخواھد در يكي از ادارات باكو مشغول كار شود،‏ به<br />

كار موفق نخواھد شد.‏ او يا كارگر ميشود و يا بايستي در جايي دوباره درس بخواند.‏ آيا اين وضعیت از<br />

نقطه نظر سیاست ملي لنین كار درستي است؟<br />

من با نوشتن این نامه دِینی را که به خاطر ھم وطن بودن بر گردنم ھست ادا می نمایم.‏<br />

عھده شماست."‏‎40‎<br />

اندیشیدن به


–<br />

فوراً‏ نامۀ ر.‏ یوزباشاف از مسکو به كمیته مركزي حزب كمونیست آذربایجان فرستاده شد.‏ یکی از مسائل<br />

مورد بحث در نامه در رابطه با سال به سال کم شدن تعداد مدارس باکو در آذربایجان و تحقیق در این<br />

باره به مدیر شعبۀ علم و مدارس كمیته مركزي ع.‏ کریماف دستور داده شد.‏ جولای در تحقیقی که ع.‏<br />

کریماف به دبیر كمیته مركزي د.‏ یاکولاف میفرستاد اعتراف می شد که،‏ براستی در سالھای اخیر کم<br />

شدن تعداد مدارس آذربایجانی زبان و تعداد شاگردان مشاھده می شود.‏ ع.کریم اف علت مسئله را با کم<br />

شدن تعداد زادوولد در دوران جنگ بیان می کرد.‏‎41‎<br />

28<br />

دبیر كمیته مركزي حزب كمونیست آذربایجان آ.بایراماف،‏ در رابطه با نامۀ ر.یوزباش اف،‏ بر اساس مدارک<br />

حاصله،‏ تحقیقی به ھمکار شعبه کار و ارگانھای حزبي كمیته مركزي حزب كمونیست شوروي ک.لئبئداف<br />

فرستاد.‏ در تحقیق در رابطه با جمع آوری اطلاعاتی در مورد تعداد دانش آموزان بین سالھای<br />

در شھر باکو و آذربایجان شوروي،‏ در بین کلاسھای اول-‏ چھارم آذربایجانی زبان،‏ کاھش نفری تعداد<br />

شاگردان در سالھای اخیر براستی تأیید می شد.‏ آ.‏ بایراماف مسئله را از یک طرف با کاھش درصد زاد و<br />

ولد در دوران جنگ،‏ از طرف دیگر با افزایش تعداد دانش آموزان آذربایجانی تحصیل کننده در مدارس روسی<br />

و سپردن فرزندان از طرف والدین خود به مدارس روسی بیان می کرد.‏‎42‎<br />

1955-1945<br />

4100<br />

.1<br />

در یکم ماه آگوست از طرف بزرگان كلاسیك و مردم آذربایجان به صادق رحیماف رئیس شوراي وزیران<br />

جمھوری نامۀ جالبی فرستاده شده بود.‏ در نامه نوشته می شد:‏ ‏"به رفیق رحیماف،‏ اھداف کمونیسم و<br />

راه لنین طلب میکند که در آذربایجان در مورد زبان مردم سیاست ملی لنین برقرار گردد.‏ این مسئله در<br />

مقابل صدھا مسائلی مثل مینگهچئویر بیش از ھزار مرتبه ضروری است.‏ به این مسئله نه خروشچف و نه<br />

بولگانین،‏ اعتراض نخواھند کرد.‏ مگر چند صد اشخاصی که نمیخواھند جاھای پرچربی را از دست بدھند.‏<br />

لیکن حزب لنین،‏ زحمتکشان آذربایجان و تمام انسانھای ترقیخواه این مسئله را تحسین خواھند کرد.‏<br />

وضعیت موجود طلب میکند که به خاطر آینده مردم این مسئله در آینده نزدیک حل شود.‏ در غیر این<br />

صورت دیر و غیر ممکن خواھد شد.‏ انتظار منفعت شخصی از این کار زیبندۀ کمونیست نیست.‏ انتظارات<br />

حزب واجبتر است.‏ فکر کنید و مانند حکومتی مستقل عمل کنید.‏<br />

عدالت،‏ حزب و مردم با شماست."‏ در محل امضاء این نامه نظامی،‏ فضولی،‏ آخونداف،‏ نریماناف و تمام<br />

مردم آذربایجان نوشته شده بود.‏ در عین حال پیشنویس لایحه زبان بعد از امضاھا اضافه شده بود.‏ در آن<br />

نوشته شده بود که:‏<br />

ھر یک از کارکنان مؤسسات شھر باکو،‏ زبانھای آذربایجانی و روسی را باید بدانند.‏<br />

2. ھر کدام از کارکنان مؤسسات ولایت خودمختار قره باغ زبانھای آذربایجانی و ارمنی را باید بدانند.‏<br />

.3<br />

.4<br />

کسانی که در دیگر جاھای آذربایجان کار میکنند باید زبان آذربایجانی را بدانند.‏<br />

امورات مدیریتی در مؤسسات مھم دولتی جمھوری باید به زبان آذربایجانی باشد.‏‎43‎<br />

در نتیجۀ عملیات اجرايي بعمل آمده از سوی کمیسیون امنیتی دولت معین شد که،‏ نامهای که از طرف<br />

نظامی،‏ فضولی و دیگران به صادق رحیماف فرستاده شده بود،‏ توسط آ.یوزباشاف نوشته شده است.‏ در<br />

ھنگام بازجویی در كمیسیون امنیتي دولت ر.‏ یوزباشاف اقرار کرد که کار نوشتن نامه و لایحۀ الحاقی از<br />

طرف اوست.‏ لیکن نه به خاطر ترس بلکه به جھت افزودن اھمیت نامه،‏ نام متفکران آذربایجان را در زیر آن<br />

نوشته است.‏ در عین حال ر.یوزباشاف اضافه کرد که،‏ در مورد رسمی شدن زبان آذربایجانی در سطح


دولت،‏ به ن.‏ خروشچف،‏ ن.‏<br />

است.‏‎44‎<br />

بولگانین،‏ آ.‏<br />

میکویان،‏ ای.‏<br />

مصطفیاف،‏ و م.‏<br />

ابراھیماف ھم نامه فرستاده<br />

رئیس كمیسیون امنیتي دولت ف.‏ کوپیلاف در مورد بازجویی از ر.‏ یوزباشاف به كمیته مركزي حزب<br />

كمونیست آذربايجان بیان میکرد که نامۀ آماده شده به نام نظامی،‏ فضولی،‏ آخونداف،‏ نریماناف و تمام<br />

مردم آذربایجان،‏ توسط یوزباشاف فرزند رمزی موسم متولد 1906 شاماخی،‏ کارمند علمی آكادمي علوم<br />

جمھوری آذربایجان شوروي نوشته شده است.‏ نویسنده،‏ در نامۀ خود در مورد مسالۀ ملی،‏ سیاست ملی<br />

لنین را از منظر ناسیونالیستی توضیح داده بود.‏ ھنگام صحبت در كمیسیون امنیتي دولت وقتی در مورد<br />

علت نوشتن نامه به نام نظامی،‏ فضولی،‏ آخوند اف و نریمان اف سؤال می شود،‏ او بیان میکند که به<br />

خاطر افزودن بر تأثیر نامه این کار را کرده است.‏ ر.یوزباشاف در عین حال گفت که نامهھایی بدین مضمون<br />

به نام ن.‏ خروشچف،‏ ن.‏ بولقانین و آ.‏ میکویانین نیز به دبیر اول كمیته مركزي حزب كمونیست آذربایجان<br />

ای.‏ مصطفیاف و به رئیس ھیئت رئیسۀ عالی م.‏ ابراھیماف ھم فرستاده است.‏ از تحقیق سال<br />

كمیسیون امنیتي دولت معلوم می شود که ر.‏ یوزباشاف در ھمان سال به جاھای مختلف در رابطه با<br />

زبان شش نامه فرستاده است.‏ ای.‏ مصطفیاف با دستور گذاشتن بر روی نامۀ ف.‏ کوپیلاف به آ.‏ بایراماف<br />

دبیر كمیته مركزي سفارش کرد که،‏ با حضور ر.‏ یوزباشاف و رھبري آكادمي علوم مسئله در كمیته مركزي<br />

حزب كمونیست آذربایجان مذاکره شود.‏ در جلسه دبیرخانه ای.‏ مصطفیاف،‏ آ.‏ بایراماف،‏ م.‏ علیاف،‏ م.‏<br />

قلیزاده،‏ ب.‏ زینالاف سخنرانی کردند.‏ بدین وسیله محدود شدن مذاکرات به جلسه به تصویب رسید.‏ در<br />

عین حال به م.‏ علیاف رئیس آکادمی و ب.‏ زینالاف دبیر تشکیلات حزب،‏ سفارش شد که رفتار اشتباه ر.‏<br />

یوزباشاف به اطلاع مجموعه کارکنان دانشکده زبان و ادبیات برسد.‏ در این جلسه قید شد،‏ در آکادمی از<br />

آن جمله دانشکدۀ زبان و ادبیات کارھای تعلیمات سیاسی در سطح پایینی است.‏‎46‎<br />

1956<br />

45<br />

1956<br />

از تحقیقی که ف.‏ کوپیلاف در سال به ای.‏ مصطفیاف می فرستد معلوم می شود که،‏ در مورد<br />

رسمی شدن زبان آذربایجانی،‏ شمار بیانیهھا،‏ نامهھا و اعلامیهھای معلوم و نامعلوم به اعضای حزب و<br />

سران حکومت خیلی زیاد شده است.‏ با در نظر گرفتن این مسئله،‏ در بھار م.‏ ابراھیماف رئیس<br />

ھیئت رئیسۀ شورای عالی آذربایجان شوروي،‏ مسئله زبان آذربایجان را برای رساندن به سطح حقوقی<br />

تلاش نمود.‏ او این مسئله را اولین بار در ژوئن در کابینۀ موجود شورای عالی با ای.‏ مصطفیاف دو<br />

نفره مذاکره نمود.‏ ای.‏ مصطفیاف از لحاظ اصولی با مسئله راضی شد.‏ و مذاکره کردن در دفتر كمیته<br />

مركزي را ضروری دانست.‏ اگر چه م.‏ ابراھیماف عرضۀ موضوع را به صورت کتبی به دفتر پیشنھاد کرد،‏ ای.‏<br />

مصطفیاف ضرورتی برای این کار ندید و گفت مسئله بصورت شفاھی مذاکره خواھد شد.‏ در روزھای<br />

نخستین ماه ژوئن دربارۀ رسمی شدن زبان آذربایجانی لایحۀ تغییرات تکلیف شده در كمیته مركزي<br />

حزب كمونیست آذربایجان به مذاکره گذاشته شد و ھمه پسندیدند.‏ و راضی نمودن ھیئت رئیسۀ شورای<br />

عالی با موضوع،‏ به عھدۀ م.‏ ابراھیماف گذاشته شد.‏ م.‏ ابراھیماف در ھمان ماه ژوئن ھنگامی که در<br />

مسکو بود از عھدۀ این کار بر آمد.‏ و ک.‏ ی.‏ ووروشیلاف رئیس ھیئت رئیسۀ شورای عالی را با مسئله<br />

راضی نمود.‏ لیکن لازم به ذکر است در مورد مسالۀ زبان دولتی(رسمی)‏ قبل از آنکه موضوع در اجلاسیۀ<br />

شورای عالی آذربایجان شوروي مطرح شود،‏ با راھنمایی حزب،‏ اقدام به جلب رضایت دستگاه كمیته<br />

مركزي حزب كمونیست شوروي را نکردند.‏ در ھمین زمان انتقاد کردن از اشتباھات رخ داده در سیاست<br />

ملی توسط رھبری شوروی در زمان استالین،‏ به خصوص اھمیت ندادن به اندازۀ کافی به زبانھای ملی،‏<br />

استفاده نشدن از زبانھای ملی در کارھای مدیریتی،‏ تحصیل و تدریس،‏ در نظر نگرفتن منافع اھالی بومی<br />

در انتخاب کادر و سایر مسائلی از این دست را حتی اگر بصورت بیانیه ھم باشد،‏ رھبری آذربایجان را به<br />

برداشتن قدمھای جسورانه سوق داد.‏ ھمزمان با این مسئله در قانون اساسی دو جمھوری شوروی<br />

ھمسایه با آذربایجان یعنی گرجستان و ارمنستان چند ماده دربارۀ رسمی شدن زبانھای ملی در سال<br />

تثبیت شده بود.‏ در ماده قانون اساسی گرجستان گفته می شد:‏ ‏"زبان رسمی گرجستان<br />

1956<br />

17<br />

1956<br />

156<br />

1956<br />

1937


شوروي زبان گرجی است.‏ برای اقلیتھای قومی ساکن در گرجستان حق استفاده از زبانھای مادریشان<br />

تأمین می شود."‏ در قانون اساسی ارمنستان شوروي ھم مسئله به ھمین صورت بود.‏ غیر از این دو<br />

جمھوری اگرچه در قانون اساسی دیگر جمھوریھای شوروی موادی در ارتباط با زبان نبود،‏ لیکن وجود<br />

موادی درباره زبان در قانون اساسی ارمنستان و گرجستان یکی از عواملی بود که رھبری آذربایجان را به<br />

برداشتن این قدم سوق داد.‏<br />

20<br />

م.‏ ابراھیماف بلافاصله پس از برگشتن از مسکو در ژوئن ‎1956‎در نامه ای که به كمیته مركزي حزب<br />

كمونیست آذربایجان فرستاد می نوشت:‏ ‏"اشغالگران خارجی قرنھا با ظلم و سختگیری برای از بین بردن<br />

استقلالیت ملی،‏ دولت و فرھنگ آذربایجان،‏ سعی کرده اند.‏ آنھا خصوصاً‏ در عرصۀ فرھنگ ملی و مسئله<br />

زبان آسیبھای زیادی زده اند.‏ فقط در سالھای حاکمیت شوروي در سایۀ سیاست ملی لنین،‏ ملتمان برای<br />

ھمیشه استقلالیت دولتی کسب کرده و بدون مانع امکانھای ترقی فرھنگ و زبان ملی را بدست آورده<br />

است.‏ در حال حاضر زبان آذربایجان از ھر جھت خیلی رشد کرده است،‏ در تمام عرصه ھای علم و شعور<br />

بکار برده می شود.‏ نویسندگان و علما با این زبان آثاری دارای شھرت عمومی و جھانی خلق کرده و می<br />

کنند.‏ بھترین آثار ادبی دنیا به زبان خودمان ترجمه شده و می شود ‏(پوشکین،‏ شکسپیر،‏ مپاسان،گورکی،‏<br />

و آثار دیگران).‏ آثار با ارزش افکار فلسفی مانند؛ کاپیتال،‏ آنتی دیورینگ،‏ ماتریالیزم و امپریوکریتیتسیسم<br />

ھم به زبان آذربایجانی چاپ شده است.‏ یکی از موفقیتھایی که در زمان شوروي کسب کردیم ارتقاء زبان<br />

آذربایجانی به سطح دولتی است.‏ زبان آذربایجانی چه در روستا،‏ منطقه،‏ شھر و حزب و تشکیلاتھای<br />

شوروي ، و چه در تشکیلاتھای جمھوری به عنوان زبان دولتی به کار برده می شود.‏ بی گمان وضعیت<br />

رفته رفته وسیعتر و محکمتر خواھد شد.‏ این وضعیت باید در قانون اساسی جمھوری منعکس گردد.‏ به<br />

ھمین خاطر لازم و مفید میدانم که در جمھوری آذربایجان سوسیالیست شوروي رسمی شدن زبان<br />

آذربایجانی و اختیار دادن به دیگر ملل در اقلیت مانده جھت اداره ارگانھای خویش به زبان خودشان،‏ به<br />

فصل ھشت قانون اساسی افزوده شود.‏ امسال در ژوئن ھنگامی که در مسکو بودم در بارۀ ھمین<br />

مسئله با رفیق ک.‏ ی.‏ ووروشیلاف صحبت کردم.‏ آقای ووروشیلاف مفید بودن چنین ضمیمهای را تایید<br />

کرد.‏ با در نظر گرفتن ھمۀ این موارد لايحه دايره كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان درباره زبان<br />

رسمی جمھوری تقدیم میکنم تا به مذاكره بگذاريد.‏ به بحث گذاشتن لایحهای را که به قانون اساسی<br />

اضافه خواھد شد،‏ در اجلاسیهای که آگوست امسال برگزار خواھد شد،‏ مصلحت می بینم.‏ در<br />

ژوئن دفتر كمیته مركزي حزب كمونیست آذربایجان نامه م.‏ ابراھیماف را مذاکره نموده برای دعوت جلسه<br />

شوراي عالی در آگوست تصمیم گرفتند.‏ بنا به تصمیم دفتر در اجلاسیۀ پیش روی شوراي عالی،‏ ولی<br />

آخوند اف وزیر بھداشت میبایست در مورد وضعیت امور بھداشتی و تدابیر ارتقاء آن در روستاھای<br />

جمھوری گزارش میداد.‏ ضمایم و تغییرات قانون اساسی آذربایجان شوروي به عنوان دومین مبحث<br />

اجلاسیه پیشنھاد میشد.‏ سومین مسئله عبارت از تصدیق فرامین ھیئت رئیسه شورای عالی آذربایجان<br />

شوروي بود.‏ دفتر كمیته مركزي در جلسه ای که ژوئن برگزار شد،‏ در مورد زبان رسمی آذربایجان<br />

شوروي ماده پیشنھاد شده از طرف ھیئت رئیسۀ شورای عالی برای اضافه شدن به قانون اساسی<br />

آذربایجان شوروي،‏ متن لایحه قانون را تصدیق کرد.‏ با تصمیم دفتر،‏ به ھیئت رئیسه شوراي عالی<br />

آذربایجان شوروي سفارش شد که این پیشنھاد را برای مذاكره در سومین جلسۀ پیش روی شورای عالی<br />

مطرح نماید.‏‎47‎<br />

24<br />

17<br />

24<br />

15<br />

20<br />

20<br />

در آگوست جلسه کمیسیون قانونگذاری شورای عالی آذربایجان شوروي به ریاست م.‏ اسکندراف دبیر<br />

كمیته مركزي حزب كمونیست آذربایجان برگزار شد.‏ طبق خواسته س.جعفراف دبیر ھیئت رئیسه شورای<br />

عالی،‏ د.‏ آقااف،‏ آ.‏ بابااف،‏ ب.‏ بابازاده،‏ س.‏ قوردیاف،‏ او.‏ داویدیان،‏ آ.‏ پوپاف،‏ س.‏ رستمزاده از اعضای<br />

کمیسیون،‏ یک صدا در رابطه با اضافه نمودن موادی به قانون اساسی آذربایجان شوروي در مورد زبان<br />

رسمی جمھوری آذربایجان،‏ لایحۀ قانونی را به سومین جلسه شورای عالی تقديم كردند.‏ بعد از جلسه


کمیسیون،‏ در ساعت 10 صبح سومین جلسه شورای عالی به ریاست ب.‏ باقراوا و با شرکت نماینده 236<br />

شروع به کار کرد.‏ ابتدا م.‏ محمداف عضو کمیسیون اعتبار نامه،‏ در مورد تصدیق اعتبارنامۀ دیمتری یاکولف<br />

دومین دبیر كمیته مركزي حزب كمونیست آذربایجان،‏ نماینده منتخب دایرۀ انتخابات به نام انگلس در<br />

آوریل 1956، سخنراني كرد.‏‎48‎ در اولین نشست سومین اجلاسیۀ شورای عالی جمھوری،‏ ولی آخونداف<br />

وزیر بھداشت،‏ در مورد وضعیت امور بھداشتی و تدابیر ارتقاء آن در روستاھای جمھوری،‏ با گزارش<br />

مبسوطی به زبان آذربایجانی سخنرانی کرد.‏ نمایندۀ شوراي عالي،‏ برنده جایزه استالین،‏ رسول رضا که<br />

در مورد گزارش صحبت میکرد،‏ در کنار مشکلات بھداشتی به مسئله آثار باستانی نیز توجه ويژهاي کرد.‏<br />

او گفت:‏ ‏"من ضمن صحبت در مورد آثار باستانیمان،‏ در مورد زبان،‏ زبان آذربایجانی که در رشد تاریخی<br />

ملتمان و یکی از عوامل مھم پیشرفت و ارتقاء فرھنگی آن،‏ چند کلمه ای می خواھم سخن بگویم.‏ زبان<br />

آذربایجانی زبان گفتگوی اجداد قدیمیمان،‏ زبانی زیبا و پربار و دارای امکانات وسیع،‏ از قرنھا پیش به حیات<br />

خود ادامه داده و رشد کرده است.‏ زنده یاد فضولی شعرھایش را به این زبان نوشته است،‏ میرزا فتحعلی<br />

بزرگ به این زبان ‏[آثار]‏ خلق کرده است.‏ در سالھای حاکمیت شوروی زبان آذربایجانی صاف و پربار شده و<br />

رشد کرده است.‏ به این زبان میلیونھا اثر سیاسی،‏ علمی،‏ ھنری منتشر شده است.‏ لیکن ما باید دقت و<br />

توجھی را که نسبت به زبان آذربایجان داریم چندین برابر افزایش دھیم.‏ ھنوز ھم در بعضی از ادارات و<br />

مؤسسات احترام و اعتنای کافی به این زبان وجود ندارد.‏ باید وضعیتی ایجاد کرد که ضرورت زبان<br />

آذربایجانی و اھمیتش در سطح دولت را ھمه عمیقاً‏ درک نمایند...‏ لیکن کسانی ھستند که نقش<br />

اساسی زبان پایۀ جمھوریمان،‏ زبان آذربایجانی را در راه تلاش تشکیل کمونیزم،‏ به اندازۀ کافی درک نمی<br />

کنند.‏ امروزه در زمینۀ یاد گرفتن زبان آذربایجان،‏ کارھای اجرایی کردن با این زبان و دربارۀ تحصیل با آن یک<br />

سری کمبودھای جدی وجود دارد.‏ وزیر آموزش و پرورش جمھوریمان رفیق م.‏ محمداف در اینجا نشسته<br />

است.‏ بی شک او می داند که سال به سال تعداد دانش آموزان تحصیل کننده به زبان آذربایجانی کم می<br />

شود.‏ این در نگاه اول یک جمله است.‏ لیکن در پشت این جمله سرنوشت علم،‏ ادبیات و صنعتمان و<br />

سرنوشت ملتمان قرار گرفته است.‏ این مسئله نمی تواند ما را به تفکر جدی وادار نکند.‏ زبان خودی<br />

آذربایجانی نه بصورت فرمالیته بلکه بصورت حقیقی جایگاه لایق خود در زندگی و کار را بگیرد.‏ محافظت از<br />

زبانمان در مقابل ھر نوع تجاوزی لازم است.‏ در کارھای عملی روزانهمان به آن بیشتر جا دادن،‏ ایجاد<br />

تمامی شرایط لازم برای کاربرد آن در شعاع وسیعتر لازم است."‏‎49‎ سخنرانی رسول رضا با تشویقھای<br />

ھیجانی در جلسه استقبال شد.‏ میرزا ابراھیماف رئیس ھیئت رئیسه شورای عالی آذربایجان شوروي در<br />

سخنرانی خود در اجلاسیه،‏ ضمن اشاره به موضوع سخنرانی رسول رضا گفت:‏ رفیقان نماینده،‏ رفیق<br />

رسول رضا در اجلاسیه در مورد زبان آذربایجانی سخن گفت.‏ لازم به گفتن است که برای اجرای کامل<br />

سیاست ملی لنین در جمھوریمان و لغو تحریفات دارای ویژگی جھان وطنی و نھلیستی بعضی تدابیر به<br />

کار بسته شده و بکار بسته می شود.‏ مسئله الحاق ماده خصوصی به قانون اساسیمان در مورد زبان<br />

دولت آذربایجان شوروي به مذاکره گذاشته شده است.‏ این نشانگر آنست که برای از بین بردن تحریفات<br />

ایجاد شده در مسئله ملی ، اجرای درست سیاست ملی لنین،‏ تشکیلاتھای جمھوری تدبیر میاندیشند.‏<br />

ما ھنگام مصلحتاندیشی درباره مسئله زبان رسمي با رفیق ووروشیلاف وی از این تکلیف با احترام<br />

استقبال کرد و آن را لازم به حساب آورد.‏ اضافه شدن چنین لایحه مھمی به قانون اساسیمان کاربرد<br />

عمومی زبان آذربایجانی در تشیلاتھای احزاب و ادارجات دولتی جمھوری و برای از میان برداشتن تحریفات<br />

موجود در این زمینه،‏ وظیفه انجام دادن کارھای عملی معینی را پیش رو می گذارد.‏ در ھر یک از اداراتمان<br />

نباید به بیاعتناییھا به زبان آذربایجانی اجازه داد.‏ متأسفانه چنین حالاتی بعضی مواقع اتفاق می افتد.‏<br />

مثلاً‏ حساب و کتاب آذر نشر بیش از بیست و پنج سال به زبان آذربایجانی بوده است،‏ به خاطر تعویض<br />

حسابدار،‏ مدتی کارھایش به زبان آذربایجانی اجرا نشد.‏ البته چنین کارھایی اشتباه است و معلوم<br />

میشود که وزیر فرھنگ به خاطر عدم درک حدت مسئله به این کار اجازه داده است.‏ تشکیلاتھای<br />

جمھوری بموقع جلوی این کار را گرفتند.‏ ھمۀ ما،‏ ھمۀ مدیران مسئول باید زبان مادری را بطور کامل بدانیم<br />

و ندانستن زبان مادری عیب است.‏‎50‎ بعد از این مذاکرات،‏ اجلاسیه در مورد الحاق مادهای به قانون<br />

15<br />

22


151<br />

اساسی آذربایجان شوروي در رابطه با زبان رسمی آن،‏ قانون تصویب کرد.‏ بر اساس ھمین قانون در ماده<br />

قانون اساسی آذربایجان شوروي گفته میشد:"‏ زبان رسمي آذربایجان شوروي،‏ زبان آذربايجانی<br />

است.‏ به اقلیتھای ملی ساکن در جمھوری آذربایجان حق آزادی کاربرد زبان خود در ادارات فرھنگی خود و<br />

ادارات دولتی و حق رشد و ترقی زبانشان داده می شود.‏‎51‎ در ھمان روز ماده قانون اساسی<br />

آذربایجان شوروي در اصلاحیه جدید تصویب شد.‏ در آن گفته می شد:‏ ‏"ھموطنان آذربایجان شوروي حق<br />

تحصیل دارند،‏ این حقوق با تحصیلات عمومی ھفتساله اجباری،‏ رشد وسیع تحصیلات متوسطه،‏ رایگان<br />

بودن تمام اشکال تحصیل،‏ ھم متوسطه ھم عالی،‏ با كمك ھزينه تحصیلي دادن به کسانی که در<br />

تحصیلات عالی ممتاز شتاخته می شوند،‏ تحصیل به زبان مادری و تامین می شود."‏‎52‎ بدین وسیله در<br />

آگوست زبان آذربایجانی علاوه بر اینکه در سطح زبان رسمي وضعیت قانونی به خود گرفت در عین<br />

حال پایه قانونی تحصیل به این زبان محکم شد و پایه حق تحصیل به زبان مادری تقویت گردید.‏<br />

128<br />

...<br />

26<br />

1956<br />

کمی بعد از تصویب قانون در مورد زبان رسمی،‏ مقاله ‏"زبان آذربایجانی در ادارات دولتی"‏ م.ابراھیماف که<br />

بعدھا سبب بحثھای زیادی شده بود،‏ در اکتبر در روزنامۀ ‏"کمونیست"‏ چاپ شد.‏ در مقاله<br />

سیاست استعمارگری روسیه زیر سیمای تزاریسم افشا می شد.‏ فشارھا و ستمھای ملی بصورت<br />

حرکتی وحشیانه و ضد انسانی نشان داده می شد.‏ او می نوشت:‏ ‏"ھر گونه فشارھایی که ملل حاکم،‏<br />

ملل بزرگ،‏ بر ملل مظلوم و ملل کوچک روا می دارند،‏ فقط احساس نفرت و نفاق را بیدار میکند و ملل<br />

تحقیر شده را برای انتظار ساعت انتقام مجبور می کند."‏ در مورد مصادره شدن تزاریسم به نفع روسیه در<br />

مقاله بصورت واضح گفته میشد:‏ ‏"تزاريسم،‏ ملل غیر روس را به شدت با اصول وحشیانه امنیتی ‏[ژاندارم]‏<br />

سرکوب کرده بیشرمانه سیاست روس کردن ‏[آسمیلاسیون]‏ را به پیش میبرد.‏ با زبان و فرھنگ ملی<br />

بصورت تجاوزکارانه رفتار میکرد.‏ حتی از نسلکشی نیز اجتناب نمیکرد.‏ تزاريسم با ھدف از بین بردن<br />

سایر ملل و ذوب کردن آنھا در میان امپراطوری ، به زور روسھا را به جاھای دور افتاده کوچ میداد.‏ تزاريسم<br />

با این سیاست وحشیانهاش ملت روس را بدنام کرده،‏ بطور طبیعی،‏ در قلب ملل سرکوب شده امپراتوری،‏<br />

نسبت به آن بی اعتمادی می آفرید."‏ بطوریکه می بینیم ھر دو فکر اگر چه در مورد روسیه تزاری بود،‏ در<br />

اصل چھرۀ واقعی سیاست شوروي را نسبت به مسئله ملی مطرح ميكرد.‏ مدت زماني بعد،‏ گنجانده<br />

شدن چنین مسائلی در مقاله،‏ سبب ایجاد بحث بزرگی شده و ادعاھای مطرح شده در آن به اتھامنامه<br />

اساسی علیه م.‏ ابراھیماف تبدیل شده بود.‏ م.‏ ابراھیماف در روزنامه مذکور می نوشت که،‏ اگر چه در ده<br />

سال اول حاکمیت شوروي نسبت به کاربرد زبان آذربایجانی در ادارات دولتی توجه خاصی شد،‏ در<br />

دورهھای بعد از آن به تحریفات راه داده شده ، در بعضی از ادارجات و بعضی انسانھا نسبت به زبان<br />

آذربایجانی احساس لاقیدی و بیگانگی ایجاد شده بود.‏<br />

1956<br />

...<br />

به کسانی که،‏ به سخنرانيھا و بیانیهھای ھموطنانی که به زبان آذربایجانی نوشته میشد،‏ به زبان<br />

مادری جواب نمی دادند یا کاملاً‏ بی جواب میگذاشتند،‏ مینوشت:‏ ‏"کسانی که در تشکیلاتھای<br />

اجتماعی و احزاب دولتی جمھوری به زبان آذربایجانی بیاعتنایی میکنند،‏ اشتباه بزرگی مرتکب<br />

میشوند اجرای امورات در ادارات دولتی آذربایجان و تشکیلاتھای اجتماعی وضعیتی قانونی است.‏ زیرا<br />

طبیعي از اين چیزي نميتواند باشد كه يك ملت ميخواھد،‏ ادارجات خودشان به زبان مادری اداره<br />

كنند."‏‎53‎<br />

تصویب شدن قانون در ارتباط با رسمی شدن زبان آذربایجانی از طرف روشنفکران آذربایجان و اھالی بومی<br />

با فراخ روح استقبال شد.‏ این قانون در رشد پروسه خودشناسی ملی جمھوری اھمیت استثنایی داشت.‏<br />

بعد از تصویب شدن قانون در مورد زبان،‏ به غیر آذربایجانیانی که در ادارات دولتی کار می کردند پیشنھاد<br />

میشد که در مدت شش ماه زبان آذربایجان را یاد بگیرند.‏ در عین حال به موسسات و ادارجات دستور<br />

داده شد که از تصویب قانون در مورد زبان استفاده کرده و با عجله ھموطنانی را که زبان آذربایجانی را


نمی دانند از کار اخراج نکنند.‏ به اشخاص مسئول ادارات دولتی دستور داده شد که مراجعه ھموطنانی که<br />

زبان آذربایجانی نمی دانند بی جواب نماند.‏ به شکایت آنان در زبانی که میدانند یعنی زبان روسی جواب<br />

داده شود.‏<br />

10 سپتامبر 1956<br />

گروھی از کارگران ارمنی و روس<br />

بیست روز پس از تصویب قانون در مورد زبان دولتی،‏<br />

کارخانجات بزرگ فعال در باکو-‏ مؤسسات اشمیت مونتین،‏ استروا،‏ کالینین و وولودارسک،‏ به ک.‏<br />

ووروشیلاف،‏ ن.خروشچف،‏ صدر ھیئت رئیسه شورای عالی و و.‏ گریشین رئیس اتحاديه كارگران ، نامهاي<br />

فرستادند.‏ در آن از تصویب قانون در مورد زبان ابراز نارضایتی و اعلام میکردند در شرایطی که پنجاه در صد<br />

اھالی باکو را روسھا،‏ ارمنیھا،‏ یھودیھا تشکیل می دھند چنین تصویبی صحیح نیست.‏ آنھا می نوشتند:‏<br />

این مردم عکس اراده و امکاناتشان به زور برای یادگیری زبان تاتار،‏ اگر دقیقتر بگوییم زبان آذربایجانی مجبور<br />

می شوند.‏ اکنون در میان غیر آذربایجانیان باکو واھمهاي به پا شده است.‏ در حالی که آذربایجانیھا<br />

بیشرمانه شروع به اداره جلسات و امورات مدیریتی به زبان آذربایجانی کردهاند.‏ آنھا به مسکو ھشدار<br />

می دادند که ‏،"در باکو چنین چیزی نمی تواند باشد.‏ در غیر این صورت نارضایتی روز به روز افزایش خواھد<br />

یافت.‏ یک سری تاتار آشکارا به ما می گویند،‏ به وطن خود روسیه،‏ گرجستان،‏ ارمنستان،‏ اکراین و دیگر<br />

کشورھا بروید."‏‎54‎<br />

در ھمان روز 10 سپتامبر آ.م.پتروساف مدیر شعبۀ تشكیلدھي شوروي روزنامه ارمنی زبان ‏"کمونیست"‏<br />

در مورد تحریف مسئله ملی در آذربایجان به ن.‏ خروشچف دبیر اول كمیته مركزي حزب كمونیست شوروي<br />

با نامهاي رسمی مراجعه نمود.‏ وی در وھله اول از ن.‏ خروشچف به خاطر مراجعه مستقیمش به وی و<br />

مزاحم کارش شدن عذرخواھی می کرد.‏ لیکن اعلام میکرد مسئلهای را که میخواست بنویسد خیلی<br />

وقت است كه بوجود آمده و منتظر حلش است.‏ سپس آ.‏ پتروساف بیان می کرد که مصوبات بیستمین<br />

کنگره را تمام کشور از صمیم قلب میپسندد،‏ افزایش تدریجی حقوق جمھوریھای متفق در زمینه<br />

معیشت و آبادانی فرھنگی باعث افزایش تلاشھای خلاقانه عموم مردم و این کار منتج به رشد اقتصادی و<br />

فرھنگی ملل شوروي خواھد شد.‏ لیکن آرزو میکرد نقصانھای موجود در این زمینه توسط موفقیتھای<br />

موجود در زمینه سیاست ملی سرپوش گذاشته نشود.‏ او می نوشت:‏ قبل از ھر چیز چنین به نظر میرسد<br />

که در جمھوریھای قفقاز جنوبي این طرف کار می لنگد.‏ حقایق نشان می دھد که در اینجا به مطالبات<br />

معنوی اقلیتھای ملی کمتر دقت می شود.‏ مدتھاست که جلوی فعالیتھای سیاسی آنان موانع ساختگی<br />

قرار داده می شود.‏ آ.‏ پتروساف این موضوع را بر پایه لانه کردن دشمنانی مانند بِریا،‏ باقراف و دیگران<br />

محض در ھمین زمینه بیان میکند.‏ او می نوشت:‏ با اعلام نمودن آذربایجانیان به عنوان اھالی بومی و<br />

ملت پایه جمھوری در آذربایجان،‏ با تمام واسطهھا سیاست ملی لنین را زیر پا می گذارد.‏ برای دادن<br />

حقوق برتر به اھالی بومی ھر کاری انجام می دھند.‏ در آذربایجان شوروي خودمان افزایش سریع کادرھا،‏<br />

رشد جوشان فرھنگ ملی ملت آذربایجان،‏ اگر چه شادی آفرین است،‏ حزب رھبر و ارگانھای شوروي به<br />

افزایش کادر اقلیتھای ملی و رشد فرھنگشان توجه کمتری نشان می دھند."‏ آ.‏ پتروساف توضیح میداد<br />

که بدین شیوه اجرا شدن سیاست ملی میتواند ضرر بزرگی به تربیت کمونیستی انسانھا بزند.‏ این کار<br />

به نظر ایشان در وھله اول میتواند به اختلال کادرھای رھبری و روشنفکران بیرون آمده از میان اھالی<br />

بومی که با تمام واسطهھای ممکن شرایط امتیازداري برای آنھا ایجاد شده،‏ منجر شود.‏ ثانیاً‏ با نادیده<br />

گرفتن حقوق اقلیتھای ملی آنھا را به ناديده و بياھمیت میكند.‏ فعالیت سیاسی و خلاقیت آنھا را در<br />

راستاي اھداف عمومي محدود می کند.‏ به صورت ساختگی به از ھم پاشیدگی اقلیتھای ملی منجر می<br />

شود.‏<br />

آ.پتروس اف سعی می کرد ملی گرایی موجود در آذربایجان را در وھله اول به م.‏ ج.‏ باقراف ربط دھد.‏ او<br />

می نوشت:‏ " م.‏ ج.‏ باقراف که رھبری آذربایجان را بر عھده دارد در طول سالھا،‏ مدام سیاست جدا نمودن


ملتھا از ھمدیگر را پیش برد.‏ در وھله اول کادرھا،‏ در رابطه با جلو کشیدن کادرھای آذربایجانی شروع به<br />

یک سلسله عملیات كرد.‏ او در میان اھالی بومی و غیر بومی سد کشید.‏ با استفاده از تمام امکانات<br />

کادرھای ارمنی ساکن در آذربایجان را از وظایف مھمی که در صنایع،‏ حزب و دستگاه دولتی شوروي<br />

داشتند،‏ برکنار کرد.‏ او نسبت به روسھا به این درجه یا کمی متفاوت تحمل نشان می داد.‏ اما م.‏ ج.‏<br />

باقراف بطور سیستماتیک به کادرھای ارمنی بیاعتنایی بزرگی نشان می داد.‏ از میان آنھا تنھا از چند<br />

مھره خودفروش دفاع ميکرد.‏ مثلاً‏ یکی از زیردستھای او س.‏ یملیاناف در ژانویه در اداره كمیته<br />

مركزي اعتراف کرد که اگر باقراف سیاست ضد شوروي منجمله ضد ارمنی ھم پیش برده باشد،‏ ھر کدام<br />

از ارمنیھا را که برایش لازم بود نگه می داشت.‏ این مسئله را اسناد در جريان دادگاه باقراف منجمله<br />

فعالیت و نقش گریگوریان و مارکاریان که از زیردستان وی بودند نشان میدھد.‏ البته با ھدف بیارزش<br />

کردن کادر و اھالی ارمنی،‏ باقراف برای رسیدن به مقاصد چرکین خود از عناصر خائن ارمني استفاده<br />

مينمود،‏ برايشان شرايط خوبي مھیا ميكرد.‏ مثلا باقراف از عنصر دست خود،‏ ماركار داوتیان دفاع<br />

ميكرد.‏ معلوم شده،‏ وقتي كه م.‏ شاگینیان در سال براي شركت در مراسم ھشتصدمین سال<br />

تولد نظامي به باكو آمده بود،‏ باقراف براي كم كردن حرمت و شخصیت او مصمم شده است.‏<br />

1954<br />

1948<br />

م.‏ داوتیان از آن آدمھاي بيلیاقتي بود كه در مطبوعات بر علیه م.‏ شاگینیان مقالات تخريبگرانهاي<br />

مينوشت.‏ به ھمین خاطر میر جعفر باقراف كانديداتوري او را براي نمايندگي شوراي عالي آذربايجان<br />

شوروي پیشنھاد نمود.‏ در اينكه چرا میر جعفر باقراف از چنین اشخاصي دفاع ميكرد،‏ كاملا بديھي و<br />

آشكار بود.‏ اما اينكه چرا رھبري جديد با او رفاقت ميكرد معلوم و مشخص نیست.‏ در اثر سیاست باقراف<br />

علاوه بر اينكه كادرھاي با وجدان مطرود شدند،‏ در عین حال به كانون فرھنگ ارامنه نیز حمله آشكاري<br />

انجام پذيرفت.‏ تئاتر يروان ارامنه با پرچم سرخش و ژورنال ادبي ارمني«شووتاكان گروخ»‏ كه در باكو و<br />

روزنامه ارمني در كیروآباد بسته شدند.‏ شائومیان،‏ اكثريت زمینھاي يیلاق و قشلاق كولخوزھا در خانلار و<br />

ديگر منطقهھاي كوھستاني را گرفتند».‏ حتي بعد آ.‏ پتروساف به ن.‏ خروشچف مينوشت كه،‏ شمار<br />

مدارس ارامنه در آذربايجان بطور تدريجي رو به كاھش گذاشته است.‏ اين مسئله چنین توجیه ميشد كه<br />

به استثناي دانشگاه تربیت معلم و.‏ اي.‏ لنین آذربايجان در دانشگاهھا و دانشكدهھاي فني و حرفهاي،‏<br />

شعبه ارمني وجود نداشت و كساني كه در مدارس ارمني فارغالتحصیل ميشدند،‏ نميتوانستند وارد<br />

سیستمھاي اداري شوند.‏ به ھمین خاطر اكثريت والديني كه از آينده فرزندانشان نگران بودند،‏<br />

فرزندانشان را به مدارس روسي فرستادند.‏ در حالیكه اكثر روستاھاي ارمني و ھزاران نفر از كارگراني كه<br />

در مراكز صنعتي كار ميكردند،‏ در آن جمھوري خواستار تحصیل فرزندانشان به زبان مادري بودند.‏ در<br />

نامهھايي كه آ.‏ پتروساف به ن.‏ خروشچف مينوشت چنین گمان ميكرد با آنكه پس از افشاي باقراف،‏<br />

موضوع بازگرداندن زمینھاي غصب شده از كولخوزھاي ارمني،‏ آغاز بكار مجدد فعالیت تئاتر ارامنه در باكو و<br />

نیز ايجاد ژورنال ادبي ھنري ارمني،‏ حداقل در راستاي بازگشايي دو مدرسه فني و يا كشاورزي،‏ انتظار<br />

اقدامات جدي از طرف رھبري جديد بودند،‏ اما در اين راستا ھنوز اقدامات ضعیفي انجام ميپذيرفت.‏ او<br />

مينوشت كه بطور كلي مشخص نیست در كجا و در كدامین كانون نشان داده شده كه فرھنگ و تمدن<br />

ارامنه تنھا بايستي در ارمنستان توسعه يابد.‏ چرا ھر جا كه نیاز و ضرورت وجود دارد براي توسعه فرھنگ<br />

و تمدن اقلیتھا،‏ كمكھا و اقدامات موثر انجام نميپذيرد.‏ آ.‏ پتروساف به ن.‏ خروشچف نوشت كه،‏ پس از<br />

افشاي باقراف،‏ رھبري جديد جمھوري در راستاي افشاي نھايي فعالیتھاي ضد انقلابي او و اعترافات<br />

آشكارش در مورد مسائل ملي اقدامات خیلي كمي را انجام ميدھد.‏ با در نظر گرفتن موارد مذكور بالا آ.‏<br />

پتروساف پیشنھاد كرد كه،‏ تمامي مسئولیتھا را در مورد وضعیت اقلیتھاي ملي و مشكلات آنھا بر<br />

عھده دبیر اول جمھوري بگذارند.‏‎55‎<br />

نامه آ.‏ پتروساف،‏ اواخر ماه اكتبر براي بررسي به باكو فرستاده شد.‏ در مورد دستورات آ.‏ بايراماف دبیر<br />

كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان،‏ براي دانستن اينكه در نامه چه مسائلي مطرح شده،‏


310<br />

74<br />

21<br />

كمیسیوني عبارت از م.‏ اوكولاف،‏ ت.‏ علياف و ب.‏ وكیلاف تشكیل يافت.‏ كمیسیون در طول يك ماه<br />

درباره موضوعاتي كه در نامه آمده بود،‏ تحقیقات گستردهاي را تھیه نمود.‏ در تحقیقات قید شده بود ،<br />

مسائلي كه آ.‏ پتروساف در مورد اقلیتھاي ملي در آذربايجان از جمله محدود كردن حقوق ارامنه و اجراي<br />

سیاستھاي ملي غلط در جمھوري مطرح كرده بود،‏ عاري از حقیقت بودند.‏ نويسنده تايید ميكرد كه گويا<br />

جلوي راھھاي پیشرفت كادرھاي ارمني در آذربايجان بصورت ساختگي و مصنوعي گرفته ميشود.‏ اما<br />

اسناد اينھا را تكذيب مينمود.‏ زيرا نفر از نماينده برگزيدن شوراي عالي آذربايجان شوروي(‏‎%24‎‏)‏<br />

از ديگر ملیتھا منجمله نفر آن(‏‎%7‎‏)‏ ارمني و نفر آن نمايندگان روسھا بودند.‏ نفر از<br />

نماينده عضو كمیسیون تحقیق و كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان از ديگر ملیتھا،‏ منجمله<br />

نفرش از ارامنه بودند.‏ از مسئول دستگاه كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان،‏ نفر روس و<br />

نفر ارمني بودند.‏ در كمیته حزب كمونیست شھر باكو و در كمیتهھاي حزبي مناطق ديگر ارمني،‏ در<br />

سیستم شوراي وزيران آذربايجان شوروي ھم بیش از نفر ارمني داراي وظايف رھبري بودند.‏<br />

9<br />

14<br />

31<br />

5<br />

25<br />

(%11)<br />

30<br />

35<br />

110<br />

6<br />

137<br />

ما وقتي به مسئلهاي كه در ارتباط با بسته شدن تئاتر ارمني در آذربايجان توسط آ.‏ پتروساف مطرح شده<br />

بود ميرسیم،‏ تحريف مسائل در تحقیقات ثابت شده و در اصل بسته شدن مراكز تئاترھا مطابق دستور<br />

شوراي وزيران در فوريه با محول شدن به امور كشاورزي بود.‏ توضیح داده ميشد كه پس از اين<br />

فرمان مركز تئاتر از مركز تئاتر شھري و منطقهاي بسته شده بود.‏ تئاتر موزيكال دولتي آذربايجان در<br />

باكو،‏ تئاتر عروسكي،‏ تئاتر يھودي،‏ ھمسرايان دولتي آذربايجان،‏ اركستر موسیقي پاپ آذربايجان،‏ گروه<br />

آشیقھاي آذربايجان،‏ شعبه فیلارموني دولتي آذربايجان در كیروآباد،‏ تئاترھاي درام ارمني و روس پس از<br />

فرمان آشكار شوراي وزرا در شمار مراكز تئاترھايي بودند كه بسته شدند.‏ اما وقتي به تئاتر درام دولتي<br />

ارامنه در شھر باكو ميرسیم،‏ تحقیقات نشان ميدھند كه اين مركز طبق ادعاي آ.‏ پتروساف بسته<br />

نشده،‏ بلكه با تئاتر درام ارمني در استپاناكرت ادغام شده است.‏<br />

1949<br />

30<br />

22<br />

در نامه آ.‏ پتروساف به ن.‏ خروشچف،‏ مسئله تاسیس مراكز ژورنالھاي ادبي به زبان ارمني در باكو نیز<br />

مطرح شده بود.‏ تحقیقات نشان ميدھد كه تا زمان وقوع جنگ بزرگ میھني،‏ دو مجله ادبي به زبان<br />

ارمني در آذربايجان انتشار مييافته است:‏ در باكو ‏«سووئتكان قروخ»(نويسنده شوروي)‏ و در استپاناكرت<br />

‏«كايس»(جرقه).‏ در زمان جنگ جلوي انتشار اين ژورنالھا گرفته شده بودند.‏ با اينكه از سال كمیته<br />

مركزي حزب كمونیست آذربايجان بارھا با درخواست از سرگیري فعالیت ژورنالھا به شعبه علم و فرھنگ<br />

كمیته مركزي حزب كمونیست شوروي مراجعه شد،‏ اما اين مراجعهھا مسئله را حل نكرد.‏ در سال<br />

كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان در شھر كیروآباد نیز ھر چند مسئله فعالیت نشريه به زبان ارمني<br />

را از شعبه تشويقات و تبلیغات كمیته مركزي حزب كمونیست شوروي خواستند،‏ ولي شعبه مربوطه از<br />

اين پیشنھاد حمايت و دفاع نكرد.‏ ما نیز چنین گمان ميكنیم.‏ وقتي روزنامه مھم كمونیست در جمھوري<br />

به زبان ارمني در باكو منتشر ميشود،‏ تاسیس مركز انتشار روزنامه به زبان ارمني در كیروآباد در امتداد<br />

اھداف ما نميباشد.‏ در حال حاضر علاوه بر روزنامه كمونیست،‏ در قرهباغ كوھستاني ولايت و چھار<br />

روزنامه به زبان ارمني منتشر ميشود.‏ ھمزمان با آن در طي روز راديو جمھوري آخرين اخبار را به زبان<br />

ارمني پخش ميكند.‏ در تحقیقات ذكر شده اھالي ارامنه ساكن در آذربايجان بخاطر تامین ادبیات<br />

سیاسي،‏ ھنري و علمي به زبان خودشان،‏ با مراكز جمھوري ارمنستان شوروي توافق شده كه<br />

سازمانھاي نشر و تجارت كتاب ارمنستان بصورت متمادي ادبیات ارمني را براي اھالي ارمني در آذربايجان<br />

بفرستد.‏ علاوه بر اين در اسناد نشان داده ميشود كه ادبیات ارمني در باكو نیز انتشار مييابد.‏ در<br />

تیراژ عمومي آذر نشر به زبان ارمني ھزار نسخه و نشر كتاب و بروشور<br />

سالھاي<br />

نشان داده شده است.‏<br />

1955<br />

1954<br />

76<br />

170،4<br />

1954-1956


در نامه آ.‏ پتروساف،‏ تاكید زيادي براي آموزش زبان ارمني بر فرزندان خانوادهھاي ارمني ساكن در<br />

آذربايجان نشان داده بود.‏ نويسنده از كاھش مدارس ارمني و كاھش شمار دانشآموزان ارمني شكايت<br />

ميكرد.‏ اما در تحقیقات علت آنرا كاھش میزان تولد توضیح ميدادند.‏ ولي به نظر مولفان تحقیق،‏ طي<br />

سالھاي اخیر در مدارس،‏ خصوصا مدارس ارمني افزايش شمار دانشآموزان مشاھده ميشد.‏ برعكس<br />

به<br />

نوشته آ.‏ پتروساف،‏ اگر شمار دانشآموزان در مدارس ارمني طي سال تحصیلي<br />

به رسید.‏ در اسناد از دو مدرسه ارمني در باكو و<br />

نفر رسیده بود،‏ در سال تحصیلي<br />

ھمزمان با آن از وجود شعبهھاي ارمني در مدرسه نام برده شده است.‏ ھمچنین در تحقیقات ذكر شده،‏<br />

ھمزمان با آن اكثريت فرزندان ارمني مطابق خواست والدينشان در مدارس روسي تحصیل ميكردند.‏ اما<br />

وقتي در تحقیق به تحصیلات دانشگاھي به زبان ارمني ميرسیم،‏ اين را مرتبط به نیاز دانسته و توضیح<br />

داده است.‏ در تحقیقات آمده بود،‏ در تحقیقات قید شده كه مركز تعلیم معلم و.‏ اي.‏ لنین آذربايجان و بخش<br />

ارمني مركز تربیت معلم غیر حضوري،‏ بخاطر افزايش معلمان زبان ارمني در اكثر فنون،‏ فقط در آن<br />

رشتهھايي كه ضرورتشان احساس ميشد دانشجو ميپذيرفتند.‏ در رشته فیزيك و رياضیات در طي ادوار<br />

اخیر سالانه نفر دانشجو ميپذيرفت.‏ در رشته زبان و ادبیات ارمني،‏ ھمچنین فیزيك رياضیات بصورت<br />

اختصاصي نفر پذيرفته ميشدند.‏ در آنجا با اسناد نشان داده شد كه،‏ نوشتهھاي آ.‏ پتروساف درباره<br />

محدود شدن حقوق فرزندان ارمني عاري از حقیقت بودند.‏ به نظر مولفین تحقیق،‏ او،‏ يا از وضعیت<br />

جمھوري بيخبر بوده و يا اسناد واقعي را كه به او ھیچ نفعي نداشتند را آگاھانه تحريف ميكرد.‏<br />

37552<br />

1954 -1955<br />

–<br />

43277<br />

1956- 1957<br />

6<br />

25<br />

25<br />

اما وقتي در نامه آ.‏ پتروساف به خروشچف به موضوع پس گرفتن زمینھاي مسطحي كه كولخوزھاي<br />

روستاھاي كوھستاني ارامنه بطور موقتي از آنھا استفاده ميكردند ميرسیم،‏ در تحقیقات آمده كه اين<br />

زمینھا متعلق به دولت ميباشند و چون ارامنه كه از روستاھاي كوھستاني به اين زمینھاي آمده بودند،‏<br />

نتوانستند بصورت مفید از آنھا بھره برداري كنند و بھرهوري به حداقل رسید،‏ اين زمینھا پس گرفته شدند.‏<br />

دولت نميتوانست اجازه ادامه چنین فعالیت غیر اقتصادي را بدھد.‏ بنظر مولفان تحقیق،‏ آ.‏ پتروساف نه از<br />

منافع دولت،‏ بلكه از انگیزه و خواستهھاي محدود كولخوزھا بحث مينمود.‏ پس از پاسخ دادن به مسائلي<br />

كه از طرف آ.‏ پتروساف مطرح شده بود،‏ ت.‏ علياف،‏ ب.‏ وكیلاف و م.‏ اوكولاف پیشنھاد كردند كه بھتر<br />

است جلسه بررسي نامه پتروساف به خروشچف در كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان با حضور<br />

نويسنده نامه برگزار شود.‏‎56‎<br />

پس از آنكه آ.‏ پتروساف با تحقیقات آشنا شد،‏ عدم رضايتش و ابقا تمامي مسائل در موقعیت خودشان را<br />

بیان كرد.‏ پتروساف در نامهاي به اي.‏ مصطفياف دبیر اول حزب كمونیست آذربايجان نوشته بود كه<br />

كمیسیون كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان،‏ نامه وي به خروشچف را با تعصب و دور از واقعیتھا<br />

بررسي نموده است.‏ به نظر آ.‏ پتروساف،‏ در تحقیقات مسائلي كه او مطرح كرده بود،‏ بخوبي آنالیز و<br />

تشريح نشده و نتايج تمامي فعالیتھاي تخريباتي دشمنان خلق مثل بريا و باقراف بدرستي فھمیده<br />

نشده است.‏ خصوصا آ.‏ پتروساف از اين ناراضي بود كه،‏ مسائلي كه وي درباره مشكلات اقلیت ارمني در<br />

آذربايجان مطرح كرده بود از طرف كمیسیون نه اينكه با سیاست باقراف بلكه با دلايل عیني تشريح شده<br />

بود.‏ او،‏ تلاش ميكرد كه تمامي مسائل مطرح شده در نامهاش به اي.‏ مصطفياف را در رابطه با میر<br />

جعفر باقراف و سیاست ضد ارمني باقراف بداند.‏ آ.‏ پتروساف از اين شكوه ميكرد كه در دكاي(دوره ده<br />

روزه)‏ ادبیات و فرھنگ آذربايجان كه قرار است در مسكو برگزار شود،‏ اقلیتھاي ملي،‏ از جمله تشكیلات<br />

خلق ارمني در نظر گرفته نشدهاند.‏ او چنین حساب ميكرد كه اين دكاي خلق آذربايجان نیست،‏ بلكه<br />

دكاي آذربايجان شوروي ميباشد.‏ در خصوص برخي مسائل ديگر،‏ از جمله در رابطه با تدريس زبان<br />

آذربايجاني در مدارس ارمني و تصويب قانون درباره زبان رسمي نیز كه در نامه آ.‏ پتروساف به اي.‏<br />

مصطفياف فرستاده شده بود،‏ موضوعاتي مطرح شد.‏ او از مشكل بودن تحصیل به چھار زبان در مدارس<br />

ارمني براي فرزندان مينوشت.‏‎57‎


بدون توجه به توضیحات 16 صفحهاي فرستاده شده از طرف آ.‏ پتورساف به اي.‏ مصطفياف،‏ دايره اداري<br />

كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان تحقیقات ارائه شده از طرف ت.‏ علياف،‏ ب.‏ وكیلاف و م.‏<br />

اوكولاف را پسنديده و نامه آ.‏ پتروساف به ن.‏ خروشچف را از جھت سیاسي داراي خطر و زيان و<br />

بياساس دانست.‏ دايره،‏ رفتارھاي آ.‏ پتروساف عضو حزب كمونیست شوروي را ناپسند شمرد و به او<br />

ابلاغ نمود كه چون وي از لحاظ بخوبي رشد نكرده و داراي بلوغ سیاسي نمیباشد،‏ قابلیت فھم خوب<br />

سیاست ملي حزب را ندارد.‏‎58‎<br />

11 سپتامبر 1956<br />

و.‏ بدلیان روانپزشك از ايروان<br />

يك روز پس از ارسال نامه آ.‏ پتروساف به ن.‏ خروشچف،‏ در<br />

در نامهاي به نیكیتا سرگیويچ درباره اجراي سیاستھاي ملي در آذربايجان احساس نارضايتي كرده بود.‏ و.‏<br />

بدلیان كه تصمیم گرفته بود مرخصي خود را در قرهباغ كوھستاني سپري كند،‏ به ن.‏ خروشچف<br />

مينوشت:‏ ‏«درباره ويرانهھاي شوشا سال پیش،‏ از پدرم كه اولین ريیس كمیته انقلابي وقت<br />

ارمنستان بود شنیده بودم.‏ آن زمان حرفھاي پدرم را باور نكردم.‏ وقتي از مقابل خانهھاي ويراني كه نزديك<br />

به در شوشا بودند ميگذشتیم،‏ پسر بزرگم كه ساموئل كه شاگرد كلاس سوم ميباشد،‏ پرسید:‏<br />

پدر آيا فاشیستھا شھر را ويران كردهاند؟ پس چرا قسمتھاي ديگر شھر را ويران نكردهاند؟ نتوانستم<br />

حرف ديگري بزنم و براي اولین بار مجبور شدم به فرزندم دروغ بگويم و گفتم:‏ آري،‏ اين كار<br />

فاشیستھاست.‏ با آنكه من به سوال اول او جواب دادم،‏ اما به سوال دوم او كه داراي مضمون پس چرا تا<br />

به حال آباد نشده و بازسازي نشده نتوانستم پاسخ بگويم».‏ و.‏ بدلیان اضافه كرده بود كه شھر قديمي<br />

شوشا داراي بخشھاي آذربايجاني و ارامنهنشین بود.‏ در اثر سیاستھاي ملي خصومتزاي تزار،‏ نخست<br />

در سال و بعدھا نیز در سال بخش ارامنهنشین شھر ويران شد و تا بحال ھیچ بازسازي و<br />

مرمتي صورت نگرفته است.‏‎59‎ آنچه به وضوح ديده ميشود اين است كه و.‏ بدلیان تركیب قومي و تاريخ<br />

شوشا را آشكارانه جعل و تحريف مينموده است.‏ اولا ھیچ وقت در شوشا خانوار ارمني وجود<br />

نداشته است،‏ دوما وقتي و.‏ بدلیان اين نامه را مينوشت،‏ يكي از شھرھايي بود كه مركز فرھنگ و ھنر<br />

آذربايجان بشمار ميرفت و توسعه مييافت.‏ وقتي به سوالھايي كه به ذھن ساموئل بچه شاگرد سومي<br />

خطور نميكند ميرسیم،‏ بديھي است كه و.‏ بدلیان براي افزايش احساس ترحم خروشچف،‏ سوالاتي كه<br />

خودش براي او عنوان ميكرد را با زبان پسرش ساموئل ميپرسد.پس از تصويب قانون درباره زبان رسمي<br />

در سال 1956، در نامهاي كه ر.‏ باقداساراف دانشجوي سال دوم كنسرواتور دولتي اوزيیر حاجيبَياف<br />

آذربايجان به ن.‏ خروشچف فرستاده بود،‏ نارضايتيھايش را از افزايش رسومات چركین و نفرتآور،‏ افزايش<br />

خواستهھاي آذربايجانیان در تمامي عرصهھاي خلق و فرھنگ آن در آذربايجان بیان نمود.‏ او از تعیین شدن<br />

آذربايجانیان در پستھاي مديريتي نیز سخن گشود.‏ در نامه نوشته بود،‏ ‏«به ھمین خاطر است كه شاھد<br />

ظھور مليگرايي در جمھوري ھستیم.‏ مليگرايي در آذربايجان به سطحي رسیده كه در انتخاب دبیران<br />

تشكیلات ھم سعي به انتخاب آذربايجانيھا ميكنند.‏ روشنفكران مثل مبلغان مليگرايي فعالیت<br />

مينمايند».‏ ر.‏ باقداساراف،‏ رسمي كردن زبان آذربايجاني به ايجاد میلھاي و خواستهھاي خطرناك در<br />

میان غیر آذربايجانیان خواھد انجامید و اينھا به افزايش تبعات منفي كمك شاياني خواھند نمود.‏‎60‎<br />

5000<br />

10-12<br />

1920<br />

1905<br />

5000<br />

آشوت میكائیلیان ريیس كولخوز برونزه در ولايت خودمختار قرهباغ كوھستاني آذربايجان شوروي درباره يك<br />

مورد منفي در سال به ن.‏ خروشچف مينوشت.‏ او مسكو را در جريان ميگذاشت كه ساكنان<br />

روستايي از آذربايجان در مجاور منطقه آغدام ميباشد،‏ ‏"با مسلح شدن به اسلحهھاي گوناگون،‏ باندھا و<br />

دستهھاي قلدر مآب ايجاد نموده"‏ و به باغھا،‏ مزارع و خرمنھايشان ھجوم آوردند.‏ در اين ھجوم محصولات<br />

كولخوز فرونزه را ربوده و درختان باغھاي توت قطع ميكنند.‏ آ.‏ میكائیلیان خروشچف را مطلع ميكند كه<br />

اكثريت ساكنان روستاي شللي منطقه آغدام،‏ گويا به دزدي،‏ تجارت و تملك اراضي مشغول شده و براي<br />

كولخوز كار نميكنند.‏ او حتي با اغراق بیش حد چنین وانمود ميكند كه اين وضعیت نه تنھا در روستاي<br />

شللي منطقه آغدام بلكه نشانگر تمامي جمھوري ميباشد.‏ بنظر او با اينكه رھبران منطقه و جمھوري<br />

1956


14<br />

اين مسائل را بخوبي ميدانند و از آن آگاه ھستند،‏ ھیچ اقدامي نميكنند.‏ و در آخر،‏ آ.‏ میكائیلیان<br />

مينويسد كه،‏ رھبري ايالتي قرهباغ كوھستاني ھم از اين موضوع با خبر ميباشد.‏ اما بخاطر ترس از<br />

متھم شدن به مليگرايي،‏ مسائل را به گوش ارگانھاي مركزي نميرسانند.‏‎61‎ اين نامه براي بررسي به<br />

باكو فرستاده شد و در كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان با حضور كمیسیوني عبارت از ح.‏ افندياف<br />

و كارمندان شعبه كشاورزي كمیته مركزي تشكیل و به ولايت مختار قرهباغ كوھستاني فرستاده شدند.‏ به<br />

ھمراه اعضاي كمیسیون،‏ ا.‏ گريگوريان دبیر اول كمیته ايالتي قرهباغ كوھستاني حزب كمونیست،‏<br />

مصطفياف دبیر اول كمیته حزبي منطقه آغدام و م.‏ قرباناف وزير فرھنگ آذربايجان شوروي ھم حضور<br />

داشتند.‏ با بررسي در میان اھالي،‏ مخصوصا صحبتھاي ساكنین روستاھاي نخچوانیك و شللي كه<br />

كولخوز فرونزه ھم اين دو روستا قرار دارد و ھمچنین بر اساس صحبتھايي كه با خود آ.‏ میكائیلیان انجام<br />

گرفت،‏ آشكار شد كه ايجاد اين مسائل كه وي در نامهھايش به ن.‏ خروشچف مطرح كرده،‏ ادعاي واھي او<br />

ميباشند.‏ چون مسائل مطروحه مطابق واقعیت نبودند،‏ با مشاركت دبیر كمیتهاي ولايت به آ.‏ میكائیلیان<br />

توضیح داده شد كه ارائه معلومات نادرست به كمیته مركزي حزب كمونیست شوروي شايسته يك<br />

كمونیست لايق نميباشد.‏ 62<br />

تدريس اجباري زبان آذربايجاني در مدارس روسي،‏ سبب نارضايتي بیشتر اھالي روس ساكن در پايتخت<br />

جمھوري و در كل غیر آذربايجانیان جمھوري از جمله ارامنه را بطور جدي ناراحت كرد.‏ نامهھاي بينام<br />

زيادي درباره اجراي سیاستھاي مليگرايانه رھبران آذربايجان به مسكو فرستاده شد.‏ حتي،‏ در يكي از<br />

مدارس باكو شاگرد كلاس ھشتم كه داراي ملیت روسي بود به ن.‏ خروشچف مينوشت:«‏ چرا<br />

آذربايجانيھا درباره زبان آذربايجاني بیش از حد حرف زده و داد ميزنند.‏ چرا اين آذربايجانیھا نميفھمند كه<br />

روسھا در آذربايجان چه ماموريتي دارند.‏ در كل تدريس زبان آذربايجاني نه تنھا در مدارس روسي،‏ بلكه در<br />

مدارس آذربايجاني ھم لازم نیست.‏ تكلم به زبان آذربايجاني براي ھیچ فردي نیاز نميباشد.‏ تا زماني كه<br />

چنین شرايط سخت را تحمل ميكنیم،‏ كاري انجام دھید».‏‎63‎<br />

با آغاز تدريس زبان آذربايجاني از كلاس سوم در مدارس روسي،‏ ارمني و گرجي پس از تصمیم دايره<br />

كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان در آگوست 1956، شمار شكايتنامهھايي كه از طرف غیر<br />

آنتلپیان كه نماينده<br />

آذربايجانيھا به آذربايجان فرستاده ميشدند،‏ افزايش يافتند.‏ سپتامبر<br />

رھبري كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان بود،‏ از طرف اي.‏ مصطفياف براي برنامه درسي سال<br />

مدارس ارمني موجود در آذربايجان پژوھشي انجام داد.‏ او مينوشت:«‏ دانشآموزان مدارس<br />

ارمني از كلاس اول زبان مادري،‏ از كلاس دوم زبان روسي،‏ از كلاس سوم زبان آذربايجاني و از كلاس<br />

پنجم ھم يادگیري زبان خارجي را آغاز ميكنند.‏ با اين منوال شاگردان مدارس ارمني در آذربايجان در سن<br />

سالگي طبق اصول اجباري چھار زبان را ياد ميگیرند.‏ تدريس زبان آذربايجاني از كلاس سوم به<br />

تغییرات جدي زيادي كه تا بحال در برنامهھاي تدريسي موجود بودند،‏ ميانجامد و سبب افزايش سطح<br />

كیفي آن شده است.‏ كه اين با دستورات متديك و برنامهھاي تدريسي وزير معارف ارمنستان شوروي در<br />

مدارس ارمني موجود در آذربايجان ناسازگار ميباشد.‏ كاھش ساعات يادگیري زبان مادري در مدارس<br />

ارمني بخاطر تدريس زبان آذربايجاني در اين مدارس،‏ فارغالتحصیلان مدارس ارمني در آذربايجان حین ورود<br />

به دانشگاهھاي ارمنستان با مشكلات زيادي مواجه ميشوند».‏ بنظر گ.‏ آنتلپیان،‏ يادگیري اجباري زبان<br />

آذربايجاني از كلاس سوم مناسب نميباشد،‏ اين يا بايستي مثل قبلھا از كلاس پنجم شروع شود و يا<br />

بصورت اختیاري ارائه شود.‏‎64‎<br />

1956، ق.‏<br />

14<br />

16<br />

1956 -1957<br />

12<br />

با در نظر گرفتن اين پیشنھادھا و فشارھاي مسكو،‏ دايره اداري كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان با<br />

مصوبهشان در اكتبر در مصوبه آگوست تغییراتي دادند.‏ در مصوبه دايره اداري اشاره شد كه با<br />

در نظر گرفتن افزايش بیش از ظرفیت برنامه درسي،‏ دايره اداري كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان<br />

1956


، 1956 بخش<br />

14<br />

16<br />

از«مصوبه تدريس زبان آذربايجاني در مدارس روسي،‏ گرجي و ارمني»‏ به تاريخ آگوست<br />

مربوط به تدريس زبان آذربايجاني در مدارس گرجي و ارمني لغو گرديد.‏ در اين مدارس آموزش زبان<br />

آذربايجاني با خواست دانشآموزان و والدين آنھا صورت خواھد گرفت.‏ طبق تصمیم دايره به وزارت معارف<br />

سفارش شد كه در برنامه درسي مدارس ارمني و گرجي تغییرات لازم بعمل آيد.‏‎65‎<br />

تصويب قانون درباره زبان رسمي در آذربايجان با نارضايتي مسكو مواجه شد.‏ سازمانھاي حزبي كمیته<br />

مركزي حزب كمونیست شوروي با مدير شعبه كاري ا.‏ گروماف و نماينده ھمین شعبه ك.‏ لبداف گزارش<br />

مفصلي را در نوامبر درباره مذاكرات سومین نشست شوراي عالي آذربايجان شوروي در سال<br />

1956، سخنرانيھاي میرزا ابراھیماف و رسول رضا،‏ تصويب قانوني درباره زبان رسمي،‏ مقاله چاپ شده<br />

میرزا ابراھیماف در روزنامه ‏»كمونیست»‏ و ھمچنین درباره تاثیرات اجتماعي-‏ سیاسي تصويب قانون زبان<br />

رسمي،‏ به كمیته مركزي حزب كمونیست شوروي تقديم كردند.‏ آنھا نوشته بودند كه در آذربايجان<br />

دورهھايي براي انجام دادن تمام كارھاي اداري به زبان آذربايجاني تعلیماتي داده شده است.‏ از نظر شعبه<br />

نیازي به اين قانون نبود.‏ تصويب اين قانون نشانگر افزايش فعالیتھاي مليگرايانه در آذربايجان است.‏<br />

اجلاسھا به زبان آذربايجاني برگزار ميشوند.‏ افرادي وجود دارند كه بخاطر ندانستن زبان آذربايجاني از كار<br />

اخراج شدهاند.‏ نامهھايي كه از تصويب قانون زبان رسمي و مقاله میرزا ابراھیماف احساس نارضايتي<br />

ميكنند،‏ به كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان و شوروي ميرسیدند.‏ بیشتر مديران با مقاله میرزا<br />

ابراھیماف موافق نیستند.‏ به نظر ص.‏ رحیماف مقاله م.‏ ابراھیماف بھترين بھانه براي اعمال براي اعمال<br />

نیتھا و خواستهھاي چركین عناصر مليگرا و عوامفريبھاست.‏ به نظر آ.‏ بايراماف،‏ تصويب قانون درباره<br />

زبان رسمي و مقاله م.‏ ابراھیماف حداقل در زمان بھتري مطرح نشد و مسئلهاي نبود كه مطابق خواست<br />

و آرزو باشد.‏ اي.‏ مصطفياف،‏ ص.‏ رحیماف و آ.‏ بايراماف گمان ميكردند كه در رابطه با مسئله اساسي و<br />

اصولي مثل زبان رسمي،‏ ھنگامي كه م.‏ ابراھیماف در مطبوعات مطالبي نوشت،‏ حتي با اعضاي دايره<br />

دولتي نیز مصلحت كردن را لازم نديده است.‏ ا.‏ گريماف و ك.‏ لبداف مينوشتند كه پس از اينكه شوراي<br />

عالي آذربايجان درباره زبان رسمي را تصويب نمودند،‏ آنرا به تمام جمھوريھاي متفق ارسال نمودند.‏ پ س<br />

از آن تعدادي از جمھوريھا،‏ از جمله جمھوريھاي بالتیك تعدادي از اشخاصي كه در رھبري نماينده بودند<br />

در جمھوريھايشان تصويب قوانین مشابه به آنرا به مذاكره گذاشتند.‏ ك.‏ اوزالین ريیس شوراي عالي<br />

لاتويا با استناد به تجربهاي كه در آذربايجان بدست آمده بود در مشاوره كمیته مركزي حزب كمونیست<br />

جمھوري مسئله را مطرح نمود و خواستار اضافه شدن مادهاي به قانون اساسي در رابطه با زبان رسمي<br />

شد.‏ اما در مذاكراتي كه در دايره دولتي كمیته مركزي حزب كمونیست لتوني انجام پذيرفت،‏ به خاطر<br />

اعتراض چند تن از اعضاي دايره اداري،‏ قانون مورد نظر تصويب نشد.‏ ا.‏ گريماف و ك.‏ لبداف ميگفتند كه<br />

كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان و شوراي عالي جمھوري با در میان نگذاشتن موضوع با كمیته<br />

مركزي حزب كمونیست شوروي مرتكب اقدام نادرستي شدهاند.‏ آنھا توصیه كردند كه اين مسئله بايستي<br />

با حضور اي.‏ مصطفياف،‏ ص.‏ رحیماف و م.‏ ابراھیماف مجددا بررسي شود.‏ بخشي از بیانات میرزا<br />

ابراھیماف كه درباره زبان رسمي در اجلاس شوراي عالي آذربايجان ذكر شده بود،‏ به زبان روسي ترجمه و<br />

به متن گزارشات اضافه شده بود.‏ اين گزارشات به دبیر كمیته مركزي حزب كمونیست م.‏ سوسلوف<br />

ارسال شده بود.‏‎66‎<br />

1956<br />

مطابق با راي مسكو اجراي قانون جديد زبان رسمي در وزارتخانهھا،‏ ادارات و موسسهھا ھر چند با<br />

مقاومت جدي غیر آذربايجانيھا مواجه شد،‏ اما با عملي كردن اين قانون توسط میرزا ابراھیماف ريیس<br />

ھیات ريیسه شوراي عالي جمھوري،‏ مقاومتھايي را كه با بھانهھاي گوناگوني بوجود ميآوردند،‏<br />

شكست.‏ در رابطه با اجراي زبان آذربايجاني در وزارت مالیه بھانه آوردند كه گويي در اين سیستم كاربرد<br />

زبان آذربايجاني مشكل ميباشد.‏ در برخي نقاط موضوعاتي از قبیل اين كه جلسات با چه زباني اداره<br />

شوند و اشخاص به چه زباني سخنراني كنند،‏ تبديل به مباحثات شديدي ميشدند.‏ مثلا بخاطر اينكه


ريیس اجلاس گروه موسیقي به زبان روسي به ايراد سخنراني پرداخته بود،‏ اعضاي آذربايجاني گروه از او<br />

درخواست نمودند كه بايد به زبان آذربايجاني صحبت كند.‏ اين مباحثه حتي عمیقتر شده و باعث دعوا و<br />

اختلاف شده بود.‏ يا اينكه در يكي از انستیتوھا،‏ فردي ارمني را كه ميخواست به زبان روسي سخنراني<br />

كند را از تريبون كنار نموده بودند كه يا به زبان آذربايجاني حرف بزند و يا از تريبون پايین بیايد.‏ شمار چنین<br />

وقايعي به تدريج افزايش مييافت.‏ در برخي از وزارتھا براي به تاخیر انداختن اجراي قانون زبان آذربايجاني<br />

بصورت ساختگي جريانسازي ميكردند.‏<br />

تصويب قانون درباره زبان رسمي،‏ مراجعه به زبان مادري به ادارات توسط اھالي جمھوري و نوشتن<br />

شكايات و عريضهھا به زبان آذربايجاني را شتاب داد.‏ پس از تصويب قانون زبان رسمي شمار مراجعهھايي<br />

كه به زبان مادري به كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان ميشد،‏ خیلي بیشتر شد و زبان آذربايجاني<br />

بجاي زبان روسي در اين درخواستھا و شكايتنامهھا از طرف مردم بكار گرفته شد.‏ از پايیز تمام<br />

گزارشھاي كاري،‏ بررسيھا و تحقیقاتي كه از ادارهھاي باكو و يا مناطق آذربايجان به كمیته مركزي حزب<br />

كمونیست آذربايجان و شوراي عالي جمھوري نوشته ميشدند،‏ به زبان آذربايجاني بودند.‏ از اسناد اولین<br />

گردھمايي سازماني حزبي كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان در اكتبر واضح ميشود كه<br />

دريافت بیش از اندازه شكايات و درخواستھايي كه به زبان شده بودند،‏ براي رھبران حزب در جمھوري تا<br />

حدي غیر منتظره بود.‏ د.‏ رضايف عضو دايره سازماني اولین تشكیلات حزبي در سخنرانیش اعتراف كرده<br />

بود كه شعبهھاي كمیته مركزي از لحاظ تكنیكي آمادگي لازم را پاسخگويي به زبان آذربايجاني براي<br />

نامهھاي دريافتي و ترجمه اسناد وارده از كمیته مركزي حزب كمونیست شوروي براي ارسال به تشكیلات<br />

محلي را ندارد.‏ ق.‏ علياف كارمند دستگاه كمیته مركزي در بیاناتش طي مذاكره،‏ متذكر شد كه اكثر<br />

تشكیلات جمھوري و مناطق از اين كه اسناد ارسالي به زبان روسي نوشته ميشوند ناراضي ھستند.‏ او<br />

توصیه نمود كه يك تايپیست و يك استنوگرافیستي ھم كه مسلط به زبان آذربايجاني باشد،‏ براي دستگاه<br />

اداري كمیته مركزي لازم ميباشد.‏ طرف ديگر سخنران در جلسه،‏ م.‏ اسكندراف دبیر كمیته مركزي نیز<br />

بیان نمود كه اكثريت كارمندان دستگاه كمیته مركزي بخاطر دانستن زبان آذربايجاني،‏ لازم نیست كه اين<br />

درخواستھا و عريضهھا ترجمه شوند.‏ بنظر او اين كار وقت زيادي ميگیرد.‏‎67‎<br />

1956<br />

1956<br />

25<br />

م.‏ اوكولاف دبیر دايره حزبي كمیته مركزي كه درباره نتايج گردھمايي به دفتر كمیته مركزي حزب<br />

كمونیست آذربايجان مينوشت،‏ نوشته بود كه در گردھمايي،‏ وجود تايپیست در دستگاه حزبي كمیته<br />

مركزي حزب كمونیست آذربايجان بخاطر چاپ متون و اسناد به زبان آذربايجاني ضروري دانسته شد.‏ نبود<br />

تايپیستھاي زبان آذربايجاني براي كار شعبهھاي كمیته مركزي و مكاتبهھايشان با مناطق مشكلساز<br />

ميباشد.‏‎68‎<br />

در تحقیقي كه ق.‏ علياف،‏ ي.‏ كوزونكف و ي.‏ اوكولاف به ي.‏ مصطفياف فرستاده بودند،‏ نشان داده<br />

شده بود كه پس از اضافه نمودن مادهاي در رابطه با زبان رسمي به قانون اساسي در سومین اجلاس<br />

شوراي عالي آگوست 1956، شمار نامهھاي به زبان آذربايجاني نوشته شده كه به كمیته مركزي<br />

فرستاده ميشوند يا از كمیته مركزي ارسال میشوند،‏ افزايش يافته است.‏ تعداد كمونیستھايي در<br />

اجلاسھا و جلسه مشاوره كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان به زبان آذربايجاني سخنراني<br />

ميكنند،‏ بیشتر شده است.‏ آنھا ھمچنین نوشته بودند كه استنوگرافیست و تايپیست دستگاه<br />

اجرايي كمیته مركزي به سختي ميتواند اين اظھارات را به زبان روسي آماده كنند.‏ بايستي كارھاي<br />

ديگري ھم در راستاي مكاتبهھاي آذربايجاني صورت گیرد.‏ اما بخاطر تعديل نیروي دستگاه اداري كمیته<br />

مركزي در ژوئن ، تعداد كارمندان فني به حداقل رسیده بودند.‏ به ھمین جھت نگارندگان اين گزارش<br />

تحقیقي براي تامین نیروھاي فني كه توان حل مشكل مكاتبه به زبان آذربايجاني را حل كنند،‏ راه حلھايي<br />

پیشنھاد كردند.‏ آنھا پیشنھاد ميكردند كه نیروي فني لازم را از تشكیلات حزبي مناطق از جمله دو<br />

5<br />

2<br />

5<br />

1956


مربي از كمیته شھر نوخا،‏ يك آماردان از كمیته شھر كیروآباد،‏ يك مربي و يك معاون فني از كمیته شھر<br />

باكو به كار فراخوانند تا اين مشكل حل شود.‏<br />

از اين پنج منطقه يك مترجم ھم بايستي به دايره كمیته مركزي حزب كمونیست انتخاب ميشد تا<br />

مصوبهھاي مھم و دستورالعملھا را به زبان روسي ترجمه كند.‏ يك استنوگرافیست مترجم ھم بايستي در<br />

نشستھا از سخنرانيھاي آذربايجاني يادداشت برداري كرده و پس از اجلاس ھم مشغول ترجمه برخي<br />

كارھاي دايره و تصمیمات كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان ميشد.‏ علاوه بر اينھا استخدام دو<br />

تايپیست زبان آذربايجاني ھم در نظر گرفته شده بودند.‏ سرانجام انتخاب شخصي از پنجمین منطقه كه<br />

زبان آذربايجاني را خوب ميدانست،‏ بعنوان مدير مناسب ديده شد.‏ در حین اين پیشنھادات دفتر كمیت<br />

مركزي حزب كمونیست آذربايجان در رابطه با افزايش حجم نامهھاي دريافتي و ارسالي كمیته مركزي<br />

تصمیم ويژهاي اتخاذ نمود.‏‎70‎ بخاطر اجراي اين تصمیم رضايت مسكو لازم بود.‏ به ھمین سبب اي.‏<br />

مصطفياف مارس خطاب به مسكو نوشت:«‏ مرتبط با قبول قانون زبان رسمي آذربايجان در<br />

آذربايجان شوروي،‏ مكاتبهھاي كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان به زبان مادري افزايش چشمگیري<br />

پیدا كرده است.‏ ضرورتي ايجاد شده كه اسناد حزبي و مصوبهھاي دايره كمیته مركزي به طور متمادي به<br />

زبان آذربايجاني ترجمه و به مناطق آذربايجان فرستاده شود.‏ در عین حال،‏ بر شمار كمونیستھايي كه رد<br />

نشستھاي كمیته مركزي حزب كمونیست شوروي و جلسهھاي مشاوره به زبان آذربايجاني سخنراني<br />

ميكنند،‏ خیلي افزوده شده است.‏ فقدان مترجمھا و استنوگرافیستھا در دستگاه اداري كمیته مركزي،‏<br />

كه توان ھمه اين كارھا را داشته باشند ما را با مشكل جدي رو در رو ميكند.»‏ اي.‏ مصطفياف براي<br />

ترجمه تصمیمات و مصوبهھاي مھم به زبان آذربايجاني بخاطر ارسال آنھا با مناطق،‏ درخواست سه مربي،‏<br />

يك استنوگرافیست و يك تايپیست به شعبه ويژه كمیته مركزي ميكند و مينويسد كه اين نیروھا با<br />

تعديل نیروي انساني در كمیتهھاي حزبي مناطق باكو ميتوانند تامین شوند.‏‎71‎<br />

69<br />

1957<br />

23<br />

پس از تصويب مادهاي در قانون اساسي جمھوري آذربايجان شوروي در رابطه با زبان آذربايجاني،‏ میل<br />

طبیعي نسبت به بزرگترين اثر ادبي زبان تركي،‏ يعني ‏«كتاب دهده قورقورد»‏ ايجاد شد.‏ ھمانطور كه<br />

معلوم است در زمان روابط متشنج بین اتحاد جماھیر شوروي و تركیه در اواخر دھه و اوايل دھه<br />

تمام آثار فرھنگي-‏ تاريخي مرتبط با تركگرايي انكار ميشدند.‏ در اين بازه زماني كه ھمه تمايلات فكري<br />

تركگرايانه قدغن اعلام شده بودند،‏ ‏«كتاب دهده قورقود»‏ ھم بعنوان كتاب مليگرايانه كه به تبلیغ<br />

پانتركیسم و پاناسلامیسم پرداخته در سال قدغن شد.‏ در حالي كه از لحاظ فكري،‏<br />

پاناسلامیسم به اواخر قرن نوزده،‏ پانتركیسم ھم به آستانه جنگ جھاني اول برميگردند.‏ جاي تعجب<br />

اينجاست كه به دستور رھبران جمھوري ادعاھاي واھي مبني بر اين كه اين اثر ادبي ھیچ ارتباطي به<br />

خلق آذربايجان ندارد،‏ در جمھوري تبلیغ ميشد.‏<br />

50<br />

40<br />

1951<br />

پس از تصويب قانون زبان رسمي در سخنرانيھاي گردھماييھايي در دانشگاه دولتي آذربايجان،‏ آكادمي<br />

علوم آذربايجان شوروي،‏ كانون نويسندگان آذربايجان و ديگر ارگانھا نويسندگان و دانشمندان آذربايجاني<br />

آذربايجاني معرفي اين اثر ارزشمند قدغن شده را خواستار شدند.‏ ‏«كتاب دهده قورقود»‏ در لیست<br />

كتابھاي ممنوعه قرار گرفته بود و اين روشنفكران خواستار بازگردانیدن آن اثر بزرگ به خلق آذربايجان بودند.‏<br />

با در نظر گرفتن ھمه اينھا شعبه تشويقات و تبلیغات كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان از پرفسور<br />

حمید آراسلي،‏ ع.‏ دمیرچيزاده،‏ م.‏ شیرعلياف،‏ استاديار م.‏ قليزاده و م.‏ طھماسب خواستند كه<br />

نظرشان را درباره ‏«كتاب دهده قورقود»‏ بیان كنند.‏‎72‎ اين روشنفكران نوامبر نظرشان را بصورت<br />

مشروحي در صفحه بیان كردند.‏ آنھا نوشتند كه،‏ نسخه اول ‏«كتاب دهده قورقود»‏ اوايل قرن نوزده در<br />

كتابخانه كرال شھر درزدن آلمان ديده شده است.‏ فلیشر كه كار كاتالوگھاي ھمین كتابھا انجام داده،‏ بر<br />

اساس يادداشتي در نسخه دست نوشته اين اثر را متعلق به قرن شانزده دانسته و در كاتالوگ آن قرن<br />

1956<br />

18


1815<br />

قرار داده است.‏ ديتس شرقشناس در سال كپي ھمین نسخه را به كتابخانه برلین برده و داستان<br />

‏«تپهگؤز»‏ را ھمراه با ترجمهي آلمانیش چاپ نمود.‏ در تحقیقي كه از طرف گروه محققان تھیه شده بود،‏<br />

نوشته شده كه ديتس در مقالهاي كه به مناسبت نشر اين داستان به قلم آورده بود،‏ ‏«تپهگؤز»‏ را با<br />

‏«اوديسه»‏ ھومر مقايسه كرده بود.‏ حتي با احتمال دادن اينكه در بوجود آمدن ‏«اوديسه»‏ از ‏«تپهگؤز»‏<br />

استفاده شده است،‏ ايده قديميتر بودن اين داستان را ھم به میان كشید.‏ در گزارش نوشته شده بود كه<br />

بعدھا اين نسخه دستنوشته براي ھلدك شرقشناس دقت برانگیز شد و پس از آن دقت بارتولد<br />

شرقشناس بزرگ روس را جلب كرد.‏ او در سال در ھشتمین جلد ‏«آثار شعبه شرق جمعیت<br />

امپراطور روس»‏ درباره اين اثر اطلاعات عمومي داده و داستان ‏«دوخا قوجااوغلو دلي دومرول»‏ را ھمراه با<br />

ترجمه روسي آن به چاپ رسانده بود.‏ در گزارش نوشته شده بود كه اين كار بارتولد باعث راغب شدن<br />

شرقشناسان روسي به اين اثر شد و در شمارهھاي بعدي ھمین نشريه مقالهھاي علمي-‏ تحقیقي از<br />

تومانسكي،‏ ديااف،‏ ايناسترانساف و برخي ديگر به چاپ رسیدند.‏ سالھاي بعد بارتولد داستانھاي ديگري<br />

از اين اثر را نیز با ترجمه روسي اين داستانھا به چاپ رساند.‏ پس از وفات بارتولد ترجمه كامل آثار از بین<br />

آرشیو شخصي بارتولد پیدا شد.‏ ھمین ترجمه در سال از طرف دانشكده زبان و ادبیات نظامي<br />

انتشار يافت.‏ در گزارش درباره تحقیقات گسترده محققان تركیه درباره اين اثر ھم نوشته بودند.‏ در گزارش<br />

قید شده بود كه اين اثر براي اولین بار در سال بر اساس نسخه برلین با حروف الفباي عربي توسط<br />

رافعت كیلیسلي چاپ شد.‏ سال ھم محقق ترك اورحان شايق گؤكيايین داستان را با الفباي جديد<br />

تركیه نشر نمود.‏ جلب اينجاست ھمان سال حمید آراسلي ھم ‏«كتاب دهده قورقود»‏ را با الفباي لاتین در<br />

آذربايجان به چاپ رسانیده بود.‏ ھمچنین در گزارش نوشته شده بود كه روسسي شرقشناس ايتالیايي<br />

سالھاي اخیر نسخه ديگري از اين اثر را پیدا كرده و سال با مقدمه مفصلي به نشر نمود.‏<br />

1950<br />

1952<br />

1894<br />

1916<br />

...<br />

1938<br />

دانشمندان آذربايجاني با مھم دانستن نظرات بارتولد درباره ‏«كتاب دهده قورقود»‏ نوشته بودند كه،‏ ‏«در<br />

مقدمه اين ترجمه اين اثر به زبان روسي بارتولد بار ديگر بصورت قاطعي اعلان نموده كه،‏ نميتوان باور كرد<br />

اين اثر در محیطي به غیر از محیط قفقاز آفريده شده باشد.»‏ آنھا نوشته بودند:«‏ آنطور كه مشخص<br />

ميباشد،‏ واقعا حوادث داستان در آذربايجان اتفاق ميافتند.‏ در اين اثر نام گنجه،‏ دربند،‏ شرور،‏ رود الینجه<br />

و قلعه الینجه،‏ درياچه درشام و گؤيچه و را ميبینیم.‏ در واقع حوادث در اين محیط رخ ميدھند....‏<br />

بیشتر سیاحان،‏ محققان و عالمان كه زماني به علل متفاوتي از قفقاز ديدن كردن،‏ نوشتهاند كه دهده<br />

قورقود"‏ مرتبط با آذربايجان ميباشد».‏ آدام اورلئاري زماني كه در سال در دربند بوده از شنیدن<br />

داستانھاي دهده قورقود از آذربايجانیان و وجود قبرھاي قازانخان و خانمش بورلاخاتین و خود دهده قورقود<br />

در آنجا نوشته است.‏ اولیا چلبي ھم كه اواسط قرن ھفده به شاماخي آمده بود،‏ در سیاحتنامه خود<br />

درباره مزار دهده قورقود در دربند و احترام خاص مردم به اين مزار و حتي اعتقادشان نوشته است.‏ در<br />

گزارش با آوردن نمونهھايي از كتاب ذكر شده كه اين اثر يك اثر آذربايجانياست و ھیچ شريكي از ملتھاي<br />

ديگر در اين اثر نداريم.‏<br />

"<br />

50<br />

1638<br />

نويسندگان گزارش افكاري مربوط به آذربايجاني نبودن زبان داستان دهده قورقود را كه اوايل دھه تبلیغ<br />

ميشد را افكار مردود محسوب كرده و مينوشتند:«‏ با اينكه زبان اين داستان براي بعضي ديگر از خلقھاي<br />

ترك ھم تا حدي قابل فھم ھستند،‏ اما از نظر تركیب واژگاني،‏ اصطلاحھا و ساختار گرامري در مقايسه با<br />

ديگر خلقھاي ترك بیشتر به آذربايجاني نزديك ميباشد.....‏ با اينكه خیلي كم با اين موارد در اثر روبرو<br />

ميشويم،‏ با اين ھمه در اين اثر برخي لغاتي را كه الان بكار نميبريم را ھم ميتوان ديد.‏ اين لغات براي<br />

كساني كه از تاريخ سر در نميآورند،‏ نقش لغات«بیگانه»‏ را دارند.‏ اين افراد به اين علت كه اين لغات در<br />

زبان معاصر ما كاربردي ندارند،‏ برخي فكرھاي غیر علمي و بيپايه را مطرح ميكنند.‏ در حالیكه ھم در آثار<br />

كلاسیك و ھم در زبان امروزي و لھجهھايمان ميتوان آن كلمات و يا كلمهھاي مشتق از آن را ديد.»‏ در<br />

نتیجه مولفان اين گزارش در اين فكر بودند كه كتاب ‏"دهده قورقود"‏ براي معین كردن تاريخ روند زبان


يعل<br />

19<br />

آذربايجاني بھترين نمونه و از آثار قديمي ميباشد....‏ اين داستان از لحاظ يادگیري وضعیت معیشتي<br />

آذربايجانیان،‏ تركیب قومي،‏ زبان،‏ فولكلور،‏ ادبیات و تاريخ اثر فوقالعاده ارزشمندي ميباشد.»‏‎73‎<br />

نوامبر،‏ ت.‏ اف يكي از مسئولان كمیته مركزي حزب كمونیست به دبیر كمیته مركزي آ.‏ بايراماف در<br />

رابطه با اين گزارش اطلاعات داده و پیشنھاد كرده بود كه لازم است،‏ عالماني كه درباره داستان گزارش<br />

نوشتهاند و ديگر نويسندگان با مضمونھاي موافق مقالهھايي درباره كتاب دهده قورقود به روزنامه<br />

كمونیست بفرستند.‏ در پیشنھاد دوم ت.‏ علياف ھم علاوه بر شرح لغات مبھم و ناآشكاري نوشته شده<br />

در سال از طرف بخش ادبیات و زبان آكادمي علوم،‏ نشر گسترده كتاب دهده قورقود ھم ضروري به<br />

شمار رفته بود.‏‎74‎ در آن زمان،‏ دايره كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان در اجلاسي كه آوريل<br />

برگزار شد،‏ تصمیمي درباره ‏«كتاب دهده قورقود»‏ اتخاذ گرديد.‏ در آنجا نوشته شده بود:«‏ قدغن<br />

نمودن كتاب دهده قورقود كار اشتباھي اعلام شود.‏ به دانشكده زبان و ادبیات آكادمي علوم آذربايجان<br />

شوروي سفارش شود كه در عرض دو ماه شرايط را براي مذاكرهھاي گسترده كتاب دهده قورقود را فراھم<br />

و در سال كلمات سخت را توضیح داده و ھمراه با مقدمه مفصلي مقدمات نشر ھزار تیراژي آنرا<br />

فراھم سازند.‏ در عین حال تصمیم به نشر مقالات علمي محققان و نويسندگان آذربايجاني در روزنامه<br />

‏«كمونیست»‏ گرفته شد.‏‎75‎<br />

29<br />

10<br />

76<br />

1957<br />

1947<br />

1957<br />

با اينكه از جنگ جھاني دوم تا مرگ اي.‏ استالین نام بردن از زبان تركي و تركیه چیزي غیر ممكن بود،‏ اما<br />

تابستان آ.‏ رحیملي معاون وزير معارف در نامهاي به اي.‏ مصطفياف و ص.‏ رحیماف نوشته به جاي<br />

تدريس زبانھاي اروپايي در دانشكده شرقشناسي دانشگاه دولتي باكو،‏ بھتر است زبانھاي عربي،‏<br />

تركي و فارسي آموزش داده شوند.‏ اين پیشنھاد بخاطر يادگیري اقتصاد،‏ فرھنگ و تاريخ كشورھاي شرقي<br />

و رغبت جوانان به يادگیري زبانھاي شرقي ارائه ميشد.‏ آ.‏ رحیملي ھمچنین از وجود كادرھا كافي در<br />

كشور براي آموزش اين زبانھا نوشته بود.‏ بر اساس اين نامه،‏ در گزارش ب.‏ وكیلاف معاون مدير شعبه<br />

علم و مدارس كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان نوشته شده بود شعبه علم و مدارس كمیته<br />

باكو،‏ كیروآباد،‏ لنكران،‏ نوخا،‏ نخچوان و سلیان تدريس زبانھاي<br />

مركزي در سال تحصیلي<br />

تركي،‏ عربي،‏ فارسي را بجاي زبانھاي اروپايي قابل اجرا ميداند.‏ ب.‏ وكیلاف ھمچنین نوشته بود كه در<br />

مورد تدريس زبان كشورھاي شرق نزديك در برخي مدارس آذربايجان شوروي با د.‏ كوكین مدير شعبه<br />

مدارس متوسطه و دانشگاھھاي اتحاد جماھیر شوروي توافقي حاصل شده است.‏‎77‎ پس از انجام<br />

كارھاي مقدماتي دايره كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان،‏ نوامبر در خصوص تدريس<br />

زبانھاي تركي،‏ فارسي و عربي به جاي زبانھاي اروپايي در سه مدرسه باكو تصمیم مساعدي اتخاذ<br />

نمود.‏ در اين مصوبه نوشته شده بود:«‏ در رابطه با بھبودي روابط بینالمللي و ھمینطور نزديكي زبانھاي<br />

كشورھاي شرق نزديك با زبان آذربايجان،‏ كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان از كمیته مركزي<br />

شوروي درخواست مينمايد تا با تدريس زبانھاي تركي،‏ عربي و فارسي از كلاس پنجم در مدارس<br />

و به جاي زبانھاي اروپايي موافقت نمايد.»‏ طبق دستور دايره اداري كمیته مركزي،‏ وزارت معارف<br />

موظف شد برنامهھاي تدريس زبان تركي،‏ عربي و فارسي را براي سالتحصیلي تھیه نموده و مدارس قید<br />

شده را با كادرھاي متخصص تامین نمايند.‏ ھمچنین به وزارت معارف و انتشارات دولتي آذربايجان دستور<br />

كتابھاي درسي به زبانھاي تركي،‏ عربي و فارسي حاضر نموده و چاپ<br />

داده شد تا براي سال<br />

كنند.‏‎78‎<br />

،31<br />

1956<br />

2<br />

1956<br />

-1957<br />

1957-1958<br />

1956<br />

204<br />

44<br />

پس از تصويب قانون درباره زبان رسمي،‏ ارتقا مليگرايي در جمھوري سبب نگرش آذربايجانیان را میراث<br />

فرھنگي و شخصیتھاي عرصه فرھنگي تغییر داد و مردم نسبت به اينھا با حس و تعصب ملي برخورد<br />

در نامهاي به اي.‏ گريگوريان<br />

ميكردند.‏ فیكرت امیراف دبیر كانون آھنگسازان آذربايجان،‏<br />

دبیر اول كمیته ولايت قرهباغ كوھستاني نوشته،‏ با اينكه شوراي وزيران آذربايجان در سال براي ياد و<br />

1949<br />

8 سپتامبر 1956


8<br />

خاطره اوزيیر حاجيبَياف دستور به افتتاح موزه اوزيیر حاجيبَياف در شھر شوشا(‏ كه كودكي و نوجواني<br />

اوزيیر در آنجا سپري شده)دادهاند،‏ اما مسئولان منطقهاي كاري در اين راستا انجام ندادهاند.‏ ر.‏ خلیلاف<br />

مدير مركز موسیقي شوروي در آذربايجان و فیكرت امیراف از انجام سريع تدابیري در اين رابطه نوشته<br />

بودند.‏ طبق درخواست آنھا موزه خانگي آھنگساز بزرگ آذربايجاني اوزيیر حاجيبَياف با اشیاھايي كه<br />

نشانگر حیات و فعالیتھاي حاجيبَياف ميباشد؛ از جمله دست نوشتهھا،‏ نوتھا و عكسھا با ھزينه<br />

مركز موسیقي تجھیز خواھد ميشود.‏‎79‎ اكتبر امیراف و ر.‏ خلیلاف در نامه ارساليشان به<br />

وزارت فرھنگ آذربايجان شوروي،‏ ضرورت گرامي داشتن ياد و خاطره آھنگسازان مرحوم آذربايجان را خاطر<br />

نشان كرده بودند.‏ كانون آھنگسازان آذربايجان و مركز موسیقي براي گرامیداشت ياد و خاطره او.‏<br />

حاجيبياف،‏ م.‏ ماقامايف،‏ آ.‏ زيناللي،‏ ذ.‏ حاجيبَياف تدابیر گستردهاي را برنامهريزي كرده بودند.‏ نصب<br />

مجسمه حاجيبياف در شھر باكو و در سر مزارش براي گرامیداشت ياد و خاطره او و ھمچنین نصب<br />

مجسمه نیم تنه در شوشا زادگاه اوزيیر،‏ نشر متنھاي كمديھاي موزيكال و متنھاي اپرا به زبانھاي<br />

روسي و آذربايجاني،‏ گشايش موزه يادبود در شوشا زادگاه آھنگساز،‏ گشايش موزه خانگي در باكو،‏ زدن<br />

تابلو يادبودي در مركز گوري و كنسرواتور پترزبورگ كه اوزيیر در آنجا تحصیلاتي ديده بود،‏ از طرحھاي<br />

پیشنھادي ف.‏ امیراف و ر.‏ خلیلاف در نامهشان بود.‏ ھمچنین براي گرامیداشت ياد و خاطره مسلم<br />

ماقامايف پیشنھاد كرده بودند،‏ مجسمه نیمتنه او را در جلوي فیلارموني آذربايجان نصب كنند،‏ نصب تابلو<br />

به منزلش،‏ نشر متنھاي اپراھاي ‏«نرگس»‏ و ‏«شاه اسماعیل»‏ و نامگذاري مدارسي در باكو و لنكران با نام<br />

وي ھم از طرحھاي پیشنھادي آنھا بودند.‏ در مورد آ.‏ زيناللي و ذ.‏ حاجيبَياف ھم پیشنھادھاي مشابھي<br />

در نامه به وزارت فرھنگ شده بود.‏‎80‎<br />

1956 ف.‏<br />

31<br />

1956<br />

اكتبر اقدامات مقدماتي براي گشايش موزه خانگي جلیل محمدقليزاده انجام ميگرفت.‏ م.‏<br />

داواتداراف پسر حمیده محمدقليزاده در نامهاش به سلیمان رحیماف دبیر كانون نويسندگان آذربايجان<br />

نوشته بود:«‏ پس از مرگ مادرم حمیده،‏ صمد وورغون در منزل ما موضوع موزه خانگي جلیل محمدقليزاده<br />

را مطرح كرد.‏ او مرا فرا خواند و از من خواست تا بخاطر برآورد ھزينه تعمیر از طرف نمايندگان موزه نظامي<br />

شرايط را براي ديدار آنھا از منزل فراھم كنم.‏ او ميگفت كه براي دادن منزل مسكوني مناسبي به من به<br />

شوراي وزيران سفارش كرده است.‏ ولي پس از فوت صمد وورغون اين موضوع ھم مطرح نشد.‏ حال ھم<br />

حرفھايي گفته ميشود كه گويا بخاطر وجود زمینھاي مسكوني بیشتر بايستي جريمه به مبلغ ھنگفتي<br />

پرداخت شود.‏ اگر اينطور باشد،‏ من نميتوانم ھمه منزل را كه براي موزه در نظر گرفته شده را نگه دارم و<br />

مجبورم.‏ بخشي از منزل را به ساكنین تازه بدھم.‏ اگر موزه در اين شرايط باز بشود،‏ بايستي علاوه بر من<br />

ديگر ساكنین را ھم با منزل تامین كرد.»‏ م.‏ داواتداراف از كانون نويسندگان آذربايجان خواست كه پروسه<br />

موزه جلیل محمدقليزاده را سرعت بخشند.‏‎81‎<br />

براي رفع نیاز معنوي و فرھنگي كه در آذربايجان پس از تصويب قانون زبان رسمي روز به روز افزايش<br />

كانون نويسندگان از كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان درخواست كردند كه<br />

مييافت.‏ ژورنالھاي«آذربايجان»‏ و ‏«روسي-‏ صفحه‎167‎ كتاب»‏ حجمشان را افزايش دھند.‏ اين موضوع به طرز مثبتي<br />

از طرف كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان حل شد.‏ اين موضوع را سلیمان رحیماف<br />

در دسامبر مطرح كرده بود.‏ م.‏ اسكندراف و آ.‏ بايراماف دبیران كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان<br />

دسامبر به اي.‏ مصطفياف نوشته بودند،‏ طرفدار حل اين مسئله بودند.‏<br />

دسامبر در گزارش تحقیقي كه به كمیته مركزي<br />

اكتبر پس از سلیمان رحیماف در نامه ارسالي م.‏ ابراھیماف و آ.‏ بايراماف كه در ورق چاپي منتشر<br />

حزب كمونیست آذربايجان نوشته بودند:‏ ژورنال ‏«آذربايجان»‏ سالھاست كه حجم يا 4 شماره ژورنال<br />

ميشود.‏ برخي اثرھايي كه حجمشان بیشتر است،‏ به سبب نبود جاي كافي در چاپ ميشوند.‏ برخي آثار بیشتر از يك سال در نوبت چاپ منتظر ميمانند.‏ ما صلاح ميدانیم كه حجم<br />

براي نشان دادن اين،‏ جدولي<br />

ورقه افزايش يابد.‏ تمام شمارهھاي نشريه فروش خوبي دارند.‏ ژورنال به 1956<br />

10<br />

3<br />

25<br />

1956<br />

1956<br />

1955<br />

14


كه نشاندھنده تیراژ نشريه،‏ تعداد آبونهھا،‏ تیراژ شمارهھاي فروشي در ده ماه سال 1956، به نامه<br />

پیوست شده بودند.‏ بعنوان مثال،‏ ژانويه ژورنال آذربايجان با تیراژ شده،‏ عدد آن به افراد<br />

آبونه شده ارسال و تا از نشريه بفروش گذاشته شده است.‏ شماره دوم ژورنال با تیراژ چاپ<br />

شده،‏ تا از اين تعداد به آبونه شدگان فرستاده شده و تا از اين تعداد ھم به فروش گذاشته<br />

شدهاند.‏‎82‎ پس از جلب رضايت عمومي میرزا ابراھیماف و آ.‏ بايراماف لايحهاي را حاضر و در دسامبر به<br />

دايره اداري كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان تقديم نمودند.‏ طبق اين لايحه با افزايش ورقه به<br />

ژورنال ‏«آذربايجان»،‏ اين ژورنال ورقهاي و با افزايش ورقه به ژورنال ‏«روسي صفحه اين نشريه<br />

ھم ھفت صفحهاي ميشد.‏ دايره كمیته مركزي حزب كمونیست در اجلاسي كه دسامبر برگزار كرد،‏<br />

مصوبهاي در رابطه با افزايش حجم اين ژورنالھا از ژانويه را قبول كرد.‏‎83‎<br />

4<br />

5207<br />

5400<br />

1<br />

«167<br />

4<br />

5250<br />

60<br />

7<br />

2<br />

1957<br />

1<br />

1956<br />

14<br />

1<br />

43<br />

5340<br />

میرزا ابراھیم¬اف مسئول ھیئت رییسه شورای عالی ھمان روز دسامبر،‏ پس از جریانھای پر کشمکش<br />

سال برای گرفتن مرخصی بخاطر فعالیتھای ادبی از کمیته مرکزی حزب کمونیست آذربایجان<br />

درخواست مرخصی سه ماھه کرد.‏ کمیته مرکزی حزب کمونیست آذربایجان درخواست میرزا ابراھیم¬‏ فا<br />

را به مذاکره گذاشته و از تاریخ ژانویه تا مارس به مدت دو ماه به او مرخصی دادند.‏ قبل از اینکه<br />

میرزا ابراھیم¬اف به مرخصی رفته باشد،‏ دسامبر موضوع ‏«کاربرد زبان آذربایجانی در برخی<br />

وزارت¬خانه¬ھای جمھوری»‏ به مذاکره ھیئت رییسه شورای عالی درآمد.‏ لازم به ذکر است که طبق<br />

تصمیم ھیئت رییسه،‏ اوایل ماه نوامبر کمیته¬ھای برای بررسی اجرای قانون کاربرد زبان آذربایجانی به<br />

وزارتخانه¬ھای کشاورزی،‏ مالیه و فرھنگ فرستاده شدند.‏ نیمه اول ماه دسامبر کمیته¬ھا بازرسی¬‏ را<br />

تمام کرده و اطلاعاتی را برای دادن به میرزا ابراھیم¬اف تدارک دیدند.‏ در بین اعضای کمیته بازرسی اعزام<br />

شده به وزارت کشاورزی،‏ م.‏ عبداالله¬اف بازبین¬گر ھئیت رییسه شورای عالی آذربایجان و جمیل<br />

علی¬‏ بَ‏ ی ‏¬اف مدیر مسئول روزنامه«جوانان آذربایجان»‏ ھم قرار داشتند.‏ در گزارش آمده بود،‏ پس از اضافه<br />

شدن قانونی درباره زبان رسمی در قانون اساسی آذربایجان،‏ برخی ادارجات وزارت کشاورزی کارھای<br />

اداری را به زبان آذربایجانی انجام می¬دادند.‏ آنھا ھمچنین نوشته بودند که کارھای اصلی و نامه-نگاریھای<br />

اداره جنگل و بخش تاسیس کولخوز اساسا به زبان آذربایجانی انجام می¬گیرند.‏ ولی در این شعبه¬ھا<br />

زبان آذربایجانی در ھمه فعالیت¬ھا بکار برده نشده است.‏ نامه¬ھای ارسال شده به تشکیلاتھای مرکزی<br />

و برخی مناطق بویژه نامه-ھایی که به ایستگاھھای تراکتور و ماشین آلات فرستاده می¬شوند،‏ ھنوز به<br />

زبان روسی ھستند.‏ م.‏ عبداالله¬اف و ج.‏ علی¬‏ بَ‏ ی ‏¬اف ھمچنین قید کرده بودند،‏ تمامی متنھایی که<br />

برای کارکنان تھیه شده¬اند در ھر دو شعبه به زبان روسی می¬باشند.‏ ھمین¬طور در ادارات و<br />

شعبه¬ھا ھم تماما به زبان روسی صحبت می¬شود.‏ روسای ادارجات و مدیران شعب دلیل این را<br />

ندانستن زبان آذربایجانی از طرف افرادی که در زمینه ھا کار میکنند،‏ بیان نموده¬اند.‏ کمیته وضعیت را در<br />

اداره مکانیزاسیون و ایستگاه تراکتور و ماشین آلات تاسف¬بار اعلام کرده بودند.‏ آنھا می¬نوشتند:«‏‎42‎<br />

نفر در این اداره کار می¬کنند.‏ از این میان تنھا نفر زبان آذربایجانی را بلد ھستند.‏ بقیه تمام کارھای<br />

اداری و نامه¬نگاریھا را به زبان روسی انجام می¬دھند.‏ از بین نفر کارمند در اداره تجھیزات تکنیکی-‏<br />

موادی،‏ تنھا نفر زبان آذربایجانی را می¬دانند».‏ در گزارش ھمچنین گفته می¬شد که در اداره بازرسی<br />

مسایل عمومی دامپروری و حیوانات شاخدار زبان رسمی آذربایجان اجرا نمی¬شوند.‏ در این اداره ھم<br />

بیشتر نامه¬ھا به زبان آذربایجانی نوشته نمی¬شوند.‏ بیشتر نامه¬ھایی ھم که به روسای آذربایجانی<br />

ادارجات فرستاده می¬شدند،‏ به زبان روسی بودند.‏ م.‏ عبداالله¬اف و ج.‏ علی¬‏ بَ‏ ی ‏¬اف می¬نوشتند:«‏ در<br />

اداره تبلیغات کشاورزی که بیشتر لازم است کارھای اداری به زبان آذربایجانی انجام شوند.‏ اما متاسفانه<br />

در این اداره ھم کارھای اداری در وضعیت بی¬عابرویی ھستند.‏ رفیق ز.‏ افندی¬اف رییس این اداره گفت<br />

که پنج موسسه و یک ایستگاه ابریشم¬بافی در حیطه فعالیت این اداره می¬باشند.‏ در این شبکه<br />

نفر کار می¬کنند.‏ از این میان نفر کارمند علمی ھستند.‏ بیشتر آنان نمی¬توانند به زبان آذربایجانی<br />

بنویسند.‏ در این رابطه نه سخنرانی¬ھا و کارھای علمی و نه کارھای اداری به زبان آذربایجانی انجام<br />

982<br />

36<br />

1956<br />

9<br />

1957<br />

29<br />

352<br />

6<br />

1956


آ.‏<br />

طبق گزارش آنھا،‏ وزیر و معاونانش ھیچ کاری در رابطه با انجام کارھای اداری به زبان<br />

نمی¬شدند».‏ آذربایجانی انجام نداده¬اند.‏ در گزارش کمیته گفته می¬شد:«‏ نامه¬نگاریھا و ثبت آنھا در شعبه عمومی<br />

کاملا به زبان روسی بودند.‏ کارکنان دفتری وزارت،‏ بعلت ندانستن زبان آذربایجانی جواب نامه-ھای دریافتی<br />

و لایحه¬ھای متفاوت درباره فعالیتھای وزارت را به زبان روسی می¬نویسند.‏ پس از تصویب قانون درباره<br />

زبان رسمی،‏ ھیئت مدیره وزارت چھار اجلاس برگزار کرده بود که زبان ھمه این چھار اجلاس به زبان<br />

تصمیمات ھیئت مدیره و نامه¬ھایی که بر اساس این تصمیمات نوشته و به مناطق<br />

روسی بودند.‏ فرستاده شدند،‏ تماما به زبان روسی بودند.‏ اکثر اعضای ھیئت مدیره بجز دو نفر زبان آذربایجانی را بلد<br />

بوده و قادر به انجام کارھای اداری به زبان آذربایجانی بودند.‏ ولی ھیچ اقدامی برای تغییر زبان کارھای<br />

اداری از روسی به آذربایجانی انجام نپذیرفته است».‏‎84‎<br />

ک.‏ علی¬اوا مدیر شعبه ھیئت رییسه شورای عالی آذربایجان شوروی و ش.‏ علی¬اف نماینده شورای<br />

عالی در ترکیب کمیته بازرسی اعزامی به وزارت مالیه قرار داشتند.‏ در تحقیقات معلوم شده بود که<br />

درصد از کارکنان ارگانھای<br />

نفر از روسا و معاونان شعب و کارمند اصلی،‏‎22‎ نفر از اداره-ھا،‏ نفر با این ھمه آنھا گفته بودند که در راستای کاربرد زبان آذربایجانی<br />

مالیه زبان آذربایجانی را بلد نیستند.‏ نفر کادر جدید که زبان آذربایجانی را خوب میدانستند،‏ استخدام<br />

اقداماتی انجام گرفته است.‏ اخیرا شدند.‏ کانونھایی برای آموزش ربان آذربایجانی تاسیس شده بود.‏ تایپیست زبان آذربایجانی جای تایپیست<br />

لاکن کمیته بازرسی در<br />

اکثر نگارش¬ھا به زبان آذربایجانی انجام شده است.‏ روسی را گرفته بود.‏ گزارششان نوشته¬اند که تا زمان بازرسی¬ھا زبان آذربایجانی در ادارات در حد لازم به کار برده نشده<br />

است.‏ به نامه¬ھای دریافت شده از طرف تشکیلاتھا و شکایات به شعبه¬ھای مالیه منطقه که به زبان<br />

آذربایجانی نوشته شده بودند،‏ به زبان روسی نوشته شده بودند.‏ تمام نامه¬ھا و گزارشھای بازرسان<br />

وزارت مالیه از وزارت ھم به زبان روسی نوشته شده بودند.‏ در پایان ش.‏ علی¬اف و ک.‏ علی¬اوا نوشته<br />

بودند که پس از سومین نشست شورای عالی آذربایجان شوروی زبان آذربایجانی تا حدودی در وزارتخانه<br />

روز بود،‏ بیشتر نامه¬ھایی که از<br />

بکار برده شده¬اند.‏ در فاصله اولین بازرسی تا دومین بازرسی که ھمچنین قید کرده بودند که ما در زمان<br />

طرف وزارت نوشته شده بودند،‏ به زبان آذربایجانی بودند.‏ بازرسی¬مان به امکان اجرای کامل قانون در وزارت مالیه پی برده¬ایم.‏<br />

78<br />

14<br />

78.4<br />

85<br />

15<br />

12<br />

7<br />

1<br />

15<br />

102<br />

156<br />

ز.‏ قاسم¬اف و آ.‏ کاظم¬اف که برای بازرسی به وزارت فرھنگ فرستاده شده بودند،‏ اکتبر ‏«درباره<br />

اجرای قانون زبان رسمی در وزارت فرھنگ جمھوری»‏ گزارش مفصلی به میرزا ابراھیم¬اف نوشته بودند.‏<br />

در گزارش نوشته شده بود که پس از تصویب قانون زبان دولتی و یا رسمی در ماه آگوست و اضافه شدن<br />

ماده¬ای درباره زبان رسمی به قانون اساسی،‏ اقدامی جدی برای اجرای این قانون در وزارت فرھنگ<br />

انجام نشده است.‏ این از آنجا پیداست که رھبری وزارت در این باره با مسئولان وزارت سه ماه پس از این<br />

قانون،‏ به عبارت دیگر تنھا چند روز قبل از بازرسی جلسه مشاوره برگزار کرده است.‏ ھم در دستگاه وزارت<br />

و ھم اداره و شعبه¬ھای آن کارھای اداری دلیل بر این مدعا می¬باشند.‏ دستورھا که به مراکز دستگاه<br />

وزارت و یا به ارگانھای محلی نوشته می¬شدند به زبان روسی نوشته می¬شدند.‏ به عنوان مثال تنھا<br />

سه دستور از دستوری که از تاریخ اکتبر تا نوامبر صادر شده بودند،‏ به زبان آذربایجانی بودند.‏ در<br />

گزارش ضمن آوردن یک نمونه دستور،‏ نوشته شده بود:«‏ مگر نمی¬توان دستور برکناری یکی از مدیریت<br />

شعبه در آقستافا و انتصاب شخصی دیگر به جای او را به زبان آذربایجانی نوشت؟»‏ کاظم¬اف و ز.‏<br />

قاسم¬اف که تمام نامه¬ھایی که از وزارت فرھنگ به تشکیلات و اداره شعبه¬ھای باکو فرستاده<br />

می¬شدند تنھا به زبان روسی تنظیم گردیده¬اند.‏ از این جھت شعبه اصلی ساخت وزارت فرھنگ(رییس<br />

این شعبه رفیق ا.‏ رسول¬اف است)‏ و شعبه طرح-‏ مالیه(رییس این شعبه رفیق گ.‏ گریگوریان است)در<br />

وضعیت وخیمی قرار داشتند.‏ در این شعب کارھای اداری،‏ مکاتبه¬ھا با تشکیلاتھای متفاوت و ھموطنان<br />

تنھا به زبان روسی بود.‏ نه رھبر شعبه ساخت و ساز و نه رھبر شعبه طرح-‏ مالیه به فکر زبان نامه¬ھایی<br />

.


که می¬نوشتند نبودند و ھمه نامه¬ھا به زبان روسی می-نوشتند.‏ در گزارش نوشته شده بود که به جز<br />

اداره موسسه¬ھای فرھنگی-‏ معارف وزارت،‏ وضعیت در اداره سینما و رادیو ھم بدین منوال بود.‏ در پایان<br />

نوشته بودند:«فعالیت¬ھای کارکنان تکنیکی ادارجات نقش مھمی در اجرای قانون رسمی کردن زبان<br />

رسمی ایفا می¬کنند.‏ تعداد کارمندان فنی و تکنیکی که در وزارت فرھنگ آذربایجان شوروی،‏ شعبه¬ھا<br />

و ادارات که زبان آذربایجانی را بدانند خیلی کم می¬باشند.‏ به عنوان مثال تنھا یک تایپسیت از تایپیست<br />

در وزارتخانه به زبان آذربایجانی کار می¬کند.‏ به جز اداره رادیو-‏ اطلاعات وزارت فرھنگ،‏ می¬توان ادعا کرد<br />

که وضعیت دیگر ادارجات و شعبه¬ھای وزارت ھم بدین منوال می¬باشد.‏ می¬توان گفت که در ادارجات و<br />

تشکیلاتھای جمھوری ھم به افرادی جھت فعالیت به زبان آذربایجانی و ھم تجھیزات لازم برای اینکار مورد<br />

نیاز بود.‏ در رابطه با این کار لازم است به وزارت معارف و شورای صنایع دستور داده شود تا تایپیست¬ھا و<br />

استنوگرافیستھای زبان آذربایجانی را با ماشینھای تایپی که با حروف زبان آذربایجانی می¬نویسند،‏<br />

تجھیز و تدابیر لازمه را انجام دھند».‏‎86‎<br />

5<br />

29<br />

میرزا ابراھیم¬اف پس از آشنایی با این معلومات،‏ دسامبر قبل از اینکه به مرخصی برود اجلاسی برای<br />

مذاکره«کاربرد زبان آذربایجانی در برخی وزارتخانه¬ھا»‏ در ھیئت رییسه شورای عالی آذربایجان شوروی<br />

تعیین نمود.‏ ولی با اینکه تاریخ این روز از قبل مشخص بود،‏ ی.‏ مصطفی¬اف دبیر کمیته مرکزی حزب<br />

کمونیست آذربایجان به اجلاس نیامد.‏ س.‏ جعفراف دبیر ھیئت رییسه شورای عالی آذربایجان شوروی با<br />

سفارش میرزا ابراھیم¬اف به سراغ ی.‏ مصطفی¬اف رفت و به او گفت که ھمه در اجلاس منتظر او<br />

ھستند.‏ ی.‏ مصطفی¬اف که مدت زمانی پیش،‏ از مسکو آمده بود،‏ گفت که به علت مریضی نمی-تواند<br />

در جلسه شرکت کند.‏ او خواھش کرد که اجلاس را بدون او برگزار کنند.‏‎87‎ در اصل ی.‏ مصطفی¬‏ فا<br />

مریض نبود و دلیل شرکت نکردنش در جلسه خیلی جدی بود.‏ وقتی ی.‏ مصطفی¬اف برای شرکت در<br />

نشست کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد جماھیر شوروی که از دسامبر برگزار شد،‏ به<br />

مسکو رفته بود،‏ ای.‏ شیکین معاون اول مدیر شعبه ارگانھای حزبی جمھوریھای متفق کمیته مرکزی،‏ ی.‏<br />

مصطفی¬اف را فراخوانده و بیان نموده بود که از زمان تصویب قانونی در رابطه با زبان دولتی و یا رسمی<br />

مردم شکایت¬ھای زیادی به آنھا نوشته¬اند.‏ او ھمین به ی.‏ مصطفی¬اف سفارش کرده بود که پس از<br />

اینکه به باکو بازگشت موضوع زبان رسمی را در نشست کمیته مرکزی حزب مونیست آذربایجان مذاکره<br />

کند.‏‎88‎ ی.‏ شیکین گفته بود که شکایتنامه¬ھا از ھر قشری نوشته شده¬اند.‏ ولی وقتی مصطفی¬‏ فا<br />

را با شکایت¬نامه¬ھا آشنا می¬کرد بجز چند نامه بی¬نام چیزی نشان نداد.‏ ی.‏ مصطفی¬اف به بھانه<br />

مریض بودن در اجلاس ھیئت رییسه شرکت نکرد و برای برگزاری نشست کمیته مرکزی ھم عجله¬ای از<br />

خود نشان نداد.‏ مذاکره این موضوع را تا مارس برگزار نکرده بود.‏<br />

1956<br />

20-24<br />

1957<br />

16<br />

29<br />

با اینکه ی.‏ مصطفی¬اف در اجلاس شرکت نکرد،‏ میرزا ابراھیم¬اف اجلاس ھیئت رییسه شورای عالی<br />

آذربایجان شوروی را در دسامبر برگزار کرد.‏ برای مطرح سازی موضوع ‏«بکارگیری زبان آذربایجانی در<br />

برخی وزارتخانه¬ھا»‏ س.‏ جعفراف دبیر ھیئت رییسه صحبت نمود.‏ س.‏ جعفراف از نتایج بازرسی سه<br />

وزارت¬خانه بصورت مشروحی صحبت کرد.‏ او گفت:‏ با دستور رفیق میرزا ابراھیم¬اف کارمندان بخش ما<br />

پس از تصویب قانون زبان رسمی،‏ وزارتخانه¬ھای فرھنگ،‏ کشاورزی و مالیه را در رابطه با بکارگیری زبان<br />

زبان رسمی در آن وزارتھا بازرسی نمودند.‏ بازرسی¬ھا نشان داد که این سه وزارتخانه برای بکار گیری<br />

زبان آذربایجانی ھیچ اقدام جدی انجام نداده¬اند.‏ وزارتخانه¬ھای دیگر ھم در این باره کاری نکرده¬اند.‏<br />

بیشتر مدیران مراکز وزارتھا درباره این موضوع و تغییر زبان کارھای اداری برنامه¬ای ندارند.‏ نتایج بازرسی<br />

نشانگر این است که دقت تشکیلات مرکزی بایستی دوباره متمرکز این موضوع باشند.‏‎89‎<br />

مسئولان وزارتھایی که از آنھا بازرسی به عمل آمده بود ھم به اجلاس دعوت شده بودند،‏ به ھمین خاطر<br />

از م.‏ سید¬اف وزیر کشاورزی خواسته شد،‏ در این باره صحبت کند.‏ او گفت:‏ بی¬شک بکارگیری زبان<br />

»


آذربایجانی در ادارات و موسسات ما یکی از مسائلی می¬باشد که دارای اھمیت سیاسی زیادی است.‏<br />

پس از تصویب این قانون،‏ کارھایی در این راستا شروع شده است.‏ بیشتر تصمیم¬ھایی که به مناطق<br />

فرستاده شده¬اند به زبان آذربایجانی نوشته می¬شوند.‏ بیشتر آزمونھای وزارت به زبان آذربایجانی برگزار<br />

شده و تلاش می¬کنیم تعداد رفیقان آذربایجانی وزارت به تدریج افزایش دھیم.‏ اما من بیان می¬کنم این<br />

مسئله آسانی ھم نیست.‏ در دستگاه وزارت کشاورزی تنھا آذربایجانی وجود دارد.‏ بی¬شک بقیه<br />

رفیقان ھم زبان آذربایجانی را می¬فھمند اما از نوشتن نامه به این زبان ناتوانند.‏ آموزش زبان آذربایجانی<br />

به ھمه این افراد کار ساده¬ای نیست.‏ بھتر است به کارکنانی که زبان متفاوتی دارند کانونھایی تشکیل<br />

یافته و معلم¬ھایی مشغول به تدریس در این کانونھا باشند.‏ زیرا ما نمی-توانیم این رفیقان را به جای<br />

دیگری بفرستیم».‏‎90‎<br />

125<br />

پس از آنکه نماینده¬ای به نام ش.‏ علی¬اف درباره بازرسی¬ھا از وزارت مالیه بطور مختصر صحبت کرد،‏<br />

نوبت به م.‏ قربان-اف وزیر فرھنگ رسید.‏ او گفت:‏ وقتی بازرسان از وزارت ما بازدید می¬کردند،‏ مشخص<br />

شده که در این وزارت کارھای کمی به زبان آذربایجانی انجام شده¬اند.‏ ولی پس از بازرسی با تدابیری<br />

که اندیشیده و مداوم اجرا شده،‏ اکنون وضعیت خیلی متفاوت از گذشته می¬باشد.‏ رفیقان اوایل نوامبر<br />

بازرسی کرده¬اند.‏ حدود یک ماه و نیم از آن مدت گذشته است.‏ حالا دیگر نظمی به این کارھا داده شده<br />

است».‏ ولی او اضافه نمود که نمی¬توان در چنین کارھایی عجله کرد.‏ زیرا ھمانطور که رفیق سیداف<br />

گفتند،‏ این کارھا بستگی به آدمھا دارد.‏ در جمھوری ما ھمه انسانھایی که کارھای اداری را انجام<br />

داده¬اند از ملتھای دیگری بوده¬اند.‏ ما می¬خواھیم طوری عمل کنیم که ھم نارضایتی ایجاد نشود و<br />

ھم این امر به اجرا شود.‏ برای این کار ھیئت رییسه و شورای وزرا بایستی برخی کارھای تشکیلاتی<br />

انجام دھند.‏ از کجا بایستی شروع کنیم؟ با مشاوره اینھا و مذاکره بین تشکیلاتی با دیگر این موضوع<br />

واضح شده و به طریق صحیحی حل و شرایط لازمی برای آن بوجود خواھد آمد.‏‎91‎ وقتی م.‏ قربان¬اف وزیر<br />

فرھنگ از اجازه ندادن به سخنرانی اشخاصی که به زبان روسی صحبت می¬کردند شکایت می¬کرد،‏<br />

میرزا ابراھیم¬اف صحبتھای او را نا تمام گذاشته و گفت بایستی به قانون زبان رسمی عمل کرد.‏ اگر<br />

برگزاری اجلاسھا به زبان آذربایجانی برایت ناخوشایند می¬باشد،‏ می¬توانی به ھر جایی که مورد پسند<br />

تو می¬باشد بروی.‏‎92‎<br />

رضا صادق¬اف وزیر مالیه ھم نظر خود را در این باره گفت.‏ او گفت:«‏ به خاطر اھمیت این موضوع ما<br />

بایستی بیاندیشیم و موضوع را نه بصورت فرمالیته،‏ بلکه به اجرای واقعی آن بپردازیم.‏ سال گذشته<br />

نامه را دریافت کرده بودیم که از میان تنھا به نامه به زبان روسی جواب دادیم.‏ می¬توانستیم به<br />

آنھا ھم به زبان آذربایجانی جواب دھیم.‏ البته که این کاستی¬ھا بایستی از میان بروند.‏ بایستی درباره<br />

مشکلاتی که با آنھا روبرو ھستیم مشاوره کنیم.‏ باید گردھم آمده و فکری برای این بیاندیشیم تا<br />

صحبتھای دیگری نشود».‏ او به میرزا ابراھیم¬¬اف گفت:«‏ پس از درج مقاله شما در روزنامه کمونیست<br />

رفیقان آذربایجانی چنین حرفی می¬گویند:‏ اگر رفیقان روسی و رفیقانی که از دیگر ملتھا ھستند زبان<br />

آذربایجانی را یاد گرفته و کارھای اداری را با این زبان انجام خواھند داد،‏ آنھا را در این ادارجات نگه داریم.‏ در<br />

صورت بکار نگرفتن زبان آذربایجانی از طرف این رفیقان بایستی آنھا را برکنار کرد.‏ البته که این رفیقان<br />

نخواھند نتوانست زبان آذربایجانی را در عرض ماه یاد بگیرند.‏ بھمین سبب ما مشکلات زیادی پیش رو<br />

داریم.‏ ما نخواھیم توانست این مشکلات را یک روزه حل کنیم.‏ در وزارت ما تنھا نفر از نفر کارمند،‏<br />

آذربایجانی ھستند.‏ بایستی کاری کنیم که بدون پیش آمدن نارضایتی¬ھا این مسئله حل شود.‏ طوری<br />

نباشد که صحبت¬ھای دیگری در میان باشند».‏ ولی ک.‏ علی¬اوا که در تیم بازرسی حضور داشت و<br />

مدیر شعبه ھیئت رییسه شورای عالی بود،‏ در بعضی موارد با گفته¬ھای ر.‏ صادق¬اف موافق نبود.‏ او<br />

گفت:«در بازرسی¬ھا مشخص شد که در وزارت مالیه برای تغییر زبان از روسی به آذربایجانی امکانات<br />

لازم وجود دارند.‏ چرا به رفیقان آذربایجانی به زبان آذربایجانی پاسخ داده نشود؟ اگر ملتھایی که در<br />

26<br />

156<br />

78<br />

1300<br />

3-6


آذربایجان زندگی می¬کنند کارھای اداری را به زبان آذربایجانی انجام دھند،‏ این زبان را ھم زود یاد<br />

می¬گیرند».‏‎93‎<br />

سپس میرزا ابراھیم¬اف از ت.‏ بنیاداف معاون وزیر امور داخله خواست که صحبت کند.‏ ت.‏ بنیاداف گفت:«‏<br />

البته که بکارگیری زبان آذربایجانی در وزارت امور داخله امری لازم است.‏ من بخاطر اینکه این کار به اجرا در<br />

نیامده خیلی خجل ھستم.‏ این از من خیلی بعید است.‏ اگر در این راستا رد برخی وزراتھا کاری انجام<br />

شده،‏ متاسفانه ما نتوانستیم کاری انجام دھیم.‏ در شعبه پلیس جمھوری تنھا یک نفر داریم که<br />

می¬تواند به زبان آذربایجانی بنویسد.‏ بازجویی¬ھا و کارھای اداری در مناطق به زبان مادری می¬باشند.‏<br />

در مدتی که من در آنجا مشغول بکار بوده¬ام حتی یک نامه ھم به زبان آذربایجانی نوشته شده و به<br />

مناطق ارسال نشده است.‏ ما چه کنیم که شرایط برای کاربرد زبان آذربایجانی محیا شود؟ در این زمینه<br />

مشکلات زیادی داریم.‏ حتی ما که کارکنان رھبری ھستیم زبان مادری را بخوبی نمی¬دانیم.‏ ھمین<br />

مسئولان محترمی که در این جلسه نشسته¬اند،‏ زبان آذربایجانی را به خوبی نمی¬دانند.‏ حالا اینجا<br />

نشسته¬ام و به خود میگویم،‏ چه خوب که اجلاس به زبان آذربایجانی برگزار می¬شود.‏ اما وقتی نفر<br />

مسئول که زبان آذربایجانی را نمی¬دانند در جلسه شرکت کنند،‏ جلسه مطلقا به زبان روسی اداده<br />

می¬شود».‏ به ھمین خاطر ت.‏ بنیاداف گفت که یادگیری زبان،‏ از مسئولان از آن بالا یعنی از شورای<br />

عالی تا تشکیلات پایین شوروی باید وجود داشته باشد.‏ سپس گفت که این کار سختیھای زیادی ھم<br />

دارد.‏ به من درباره اینکه در میان نامه¬ھای اخیر دریافتی،‏ نامه¬ھایی به زبان آذربایجانی نوشته<br />

شده¬اند شکایاتی می¬شود.‏ حتی کارتھای کتابخانه ھم به زبان آذربایجانی پر شده¬اند.‏ ما با وزیر ع.‏<br />

کریم¬اف مشورت کردیم که چه کار کنیم؟ نمی¬توان در ھر شعبه یک مترجم گذاشت.‏ ارسال نامه¬ھا<br />

به زبان آذربایجانی به مسکو ھم مشکلاتی ایجاد می¬کند.‏ شعبه¬ھایی ھستند که مدیرشان<br />

آذربایجانی نیستند.‏ آنھا کارکنان خوبی ھستند،‏ سالھای زیادی است که مشغول کار ھستند.‏ خیلی خوب<br />

می¬شد که با حفظ حقوق ماھیانه فعلی،‏ آنھا در اداره دیگری مشغول می¬شدند.‏ در این باره بایستی<br />

دستوالعملھای قاطعی وجود داشته باشند.‏ ت.‏ بنیاداف گفت که دومین مشکل در این راستا نبود<br />

تایپیست¬ھای زبان آذربایجانی می¬باشد.‏ به ما می¬گویند که تایپیست استخدام کنیم.‏ ولی دو ماه<br />

است که سراغی از تایپسیت زبان آذربایجانی نیست.‏ به ھمین جھت بایستی در مدت کوتاھی اشخاصی<br />

برای تایپیستی و استنوگرافی زبان آذربایجانی آموزش داده شوند.‏ او در پایان به موضوع جالبی اشاره کرد<br />

و گفت:«‏ نمایندگانی از شرق نزدیک به آذربایجان می¬آیند.‏ رفیقان رھبر ما با سخنان روسی به آنھا<br />

تبریک می¬گویند.‏ البته که این به آنھا تاثیر خوشایندی نمی¬بخشد.‏ با زبان روسی به استقبال<br />

میھمانھایی که از ایران می¬آیند،‏ می¬روند.‏ به زبان روسی به آنھا خوش آمدید و چیزھای دیگر می-‏<br />

گویند».‏ میرزا ابراھیم¬اف اضافه می¬کند:‏ آنھا ھم در کشور خود تبلیغ می¬گویند که آذربایجان امروزی<br />

با آذربایجان روسیه تزار ھیچ تفاوتی ندارد».‏<br />

5<br />

»<br />

ح.‏ محمداف رییس شورای عالی منطقه خودمختار نجچوان ضمن پرداختن به کاربرد زبان آذربایجانی در<br />

ولایت نخچوان گفت که،‏ در اینجا برخی رفیقان به وجود مشکلاتی در مسیر اجرای این قانون اشاره کردند.‏<br />

اما در ھمین باکو مورادی وجود دارند که نه بخاطر وجود مشکلات،‏ بلکه بخاطر ارزش ندادن به زبان<br />

آذربایجانی قانون را اجرا نکرده¬اند.‏ وقتی به بعضی اداره مراجعه می¬شود،‏ جلوی دفترھا تابلوھایی با<br />

حروف لاتین که از گذشته مانده¬اند نصب شده¬است.‏ حتی بعضی وقتھا با تابلوھایی که با حروف عربی<br />

نوشته شده روبرو می¬شوی.‏ این ارج ننھادن به زبان آذربایجانی است.‏ این بی احترامی به زبان<br />

آذربایجانی است.‏ ما بایستی با چنین افراد به حد کافی مبارزه کنیم.‏ ح.‏ محمداف گفت که ارمنستان به ما<br />

نزدیک ھست.‏ ما گھگاھی با آنھا در ارتباط می¬باشیم.‏ به آنجا میرویم و از آنجا به نخچوان ھم می¬آیند.‏<br />

نامه¬ھایی دریافت و ارسال می¬کنیم.‏ آنھا تایپیست¬ھایی به زبان ارمنی و کادرھایی دارند که توان<br />

نوشتن به زبان ارمنی را دارند.‏ به ھر اداره¬ای چه اداره¬ھای کوچک و چه بزرگ که بروید،‏ خواھید دید که


با زبان ارمنی کار می¬کنند.‏ گرجستان ھم ھمینطور می¬باشد.‏ بعضی رفیق¬ھا می¬گویند که این<br />

موضوع تازه¬ای است.‏ از زمانی که آذربایجان به شوروی پیوست بایستی زبان آذربایجانی بعنوان زبان<br />

رسمی در ادارجات بکار برده می¬شد.‏ این موضوع تازه¬ای نیست.‏ به علت بی¬دقتی ما این موضوع تا<br />

این حد تاخیر داشته است.‏ ح.‏ محمداف با اشاره به ضروریت اجرای قانون بکارگیری زبان آذربایجانی در<br />

جمھوری،‏ ھمچنین گفت که برخی صحبتھای غیر رسمی در بین مردم گفته می¬شوند.‏ برخی فکر<br />

می¬کنند پس از تصویب قانون زبان رسمی،‏ روسھا و ارامنه بایستی از آذربایجان بروند.‏ این از درک<br />

نادرست این قانون حاصل می¬شود.‏ ما بایستی این موضوع را بخوبی برای مردم تشریح کنیم تا در آینده<br />

چنین صحبتھایی را شاھد نباشیم.‏‎94‎<br />

میرزا ابراھیم¬اف که ریاست اجلاس را برعھده داشت،‏ با جمع¬بندی موضوعات مطروحه گفت:‏ اگر از »<br />

جھت اصولی به موضوع بنگریم،‏ نه رفیقانی که در این جلسه ھستند و نه مسئولان دیگر به این کار<br />

اعتراضی ندارند.‏ ھیچ کس نمی¬گوید که این کار لازم نیست و یا مضر می¬باشد.‏ برخی می¬گویند که<br />

این موضوع باعث نارضایتی می¬شود.‏ البته ما بخوبی می¬دانیم که با کار آسانی سر و کار نداریم.‏ تا<br />

زمانیکه رضایت حاصل نشده،‏ تا زمانی که رضایت ارگانھای حزبی نبوده ما ھیچ اقدامی انجام نداده¬ایم.‏<br />

ما اینرا در نشست کمیته مرکزی مطرح ساخته¬ایم.‏ آنھا ھم گفته¬اند که اعتراضی نیست.‏ درست<br />

است.‏ بایستی رضایت مسکو را جلب کرد.‏ من وقتی که به اجلاس می¬رفتم،‏ در این باره با وروشیل¬‏ فا<br />

در مسکو صحبت کردم.‏ او ھم گفت که موضوع خوبی است،‏ چرا تا این وقت این موضوع را مطرح<br />

نکرده¬اید.‏ به اینجا آمدیم.‏ اینجا ھم گفتند که قبل از اجلاس بایستی به کمیته مرکزی بنویسیم.‏ من ھم<br />

نوشتم و اضافه نمودم که این موضوع شخصا با رفیق وروشیل¬اف صحبت شده است.‏ در این<br />

بازرسی¬ھا ھم نظر مسائد دبیر اول کمیته مرکزی حزب کمونیست آذربایجان جلب شده بود.‏ ی.‏<br />

مصطفی¬اف اکنون مریض می¬باشند.‏ با در باره برگزاری این اجلاس توافق شده است و او ھم گفته که<br />

اجلاس را برگزار کنید».‏ میرزا ابراھیم¬اف گفت که بنظر ما ھیچ چیز بدی در مسئله وجود ندارد.‏ نظرات<br />

حضار ھم نشان داد که این موضوع سبب ھیچ اعتراضی نمی¬شود.تنھا موضوعی که پیش روی ماست<br />

این می¬باشد که ما با چه اصول و چه روشی این را اجرا کنیم.‏ بعنوان مثال و.‏ صمداف یکی دو مورد را<br />

ذکر کردند.‏ می¬فرماید که در موسسه فلانکس¬ھا چنین چیزی می¬گویند.‏ اگر ما می¬خواھیم کارمان<br />

را خوب پیش ببریم،‏ بھتر است که از ھر دو جنبه به آن گفته¬ھا بنگریم.‏ مثلا می¬گویید که نامه<br />

مریض¬ھا به زبان آذربایجانی می¬نویسند.‏ پس چطور بود که سال نامه آذربایجانی¬ھا به زبان<br />

روسی نوشته می¬شد.‏ این صحیح نیست.‏ آنھا ھم انسان ھستند.‏ آنھا جایی برای رفتن ندارند.‏ آیا<br />

می¬توان برخورد نابرابری با آنھا کرد؟ دو پرستار آذربایجانی در بیمارستان به زبان روسی صحبت<br />

می¬کنند.‏ دکتر به آنھا می¬گوید که من از زبان ‏«قر-‏ قردان»(صدای نامفھومی که از یک زبان خارجی)‏<br />

شما سر در نیاوردم.‏ سپس میرزا ابراھیم¬اف با دادن توضیحاتی درباره برخی مشکلات اضافه کرد و گفت:‏<br />

برخی بدرستی می¬دانند که این مشکلات در عرض 20-25 سال بوجود آمده است و نمی¬توان در عرض<br />

یک سال ھمه آنھا را جبران نمود.‏ شاید در عرض دو سال ھم نتوانیم جبران کنیم.‏ من با ھمه گفته¬ھای<br />

شما موافقم.‏ بایستی صبور بود.‏ عاقلانه بایستی حرکت کرد و ھیچ عجله¬ای به خرج نداد.‏ اما بایستی<br />

کار اصلی را انجام داد.‏ مسئله اصلی این است که رفیقان رفته رفته با نحوه اجرای کار بطور منطقی آشنا<br />

باشند.‏ بفھمند که کار چطور به پیش خواھد رفت.‏ بایستی افکاری مانند یاد نگرفتن زبان و ارزش ندادن به<br />

آن را کاملا از سر بیرون کرد.‏ ما بایستی بخاطر برخی مسائل به خلقمان پاسخگو باشیم».‏ میرزا<br />

ابراھیم¬اف با اشاره به مشکلات اجتماعی استخدام نکردن فارغ¬التحصیلانی که به زبان آذربایجانی<br />

تحصیل داشته¬اند،‏ گفت که در کیروآباد صدھا و ھزاران جوان بخاطر بیکاری دستفروشی و قلدری<br />

می¬کنند.‏ چنین به نظر می¬رسد که جنایتکاری در ذات ملی آذربایجانیان وجود دارد.‏ آنھا فقط دوره ده<br />

ساله را می¬خوانند.‏ آنھا بخاطر تحصیل به زبان آذربایجانی جذب کار نشده¬اند.‏ برای نامه¬رسانی ھم<br />

آنھا را استخدام نمی¬کنند.‏ بایستی به موارد نھایت دقت را کرد.‏ بایستی بفھمانید که اگر شما در<br />

20


کمونیست ھستید،‏ اگر انترناسیونالیست ھستید،‏ نباید یک لحظه ھم فراموش کنید که شما در یک<br />

جمھوری ملی زندگی می¬کنید.‏ بایستی به پیشرفت این مردم تلاش کنید.‏ آیا جمعه کمونیست راضی<br />

می¬شود که یک دسته پیشرفت کند و دسته دیگر عقب مانده باشد.‏ برای آنھا ھم کار و جلب شدن در<br />

ادارجات لازم می¬باشد.‏ چه می¬شود که رد موسسه ‏«آذ انرژی»‏ تنھا آذربایجانی مشغول کار<br />

ھستند.‏ دست کم بایستی آذربایجانی¬ھا را متناسب با غیرآذربایجانی استخدام کرد.‏ نادیده گرفتن این<br />

موارد کار صحیحی نیست.‏ ببینید با اینکه بیشتر اھالی آذربایجانیھا ھستند،‏ اما در بین بازنشستان تعداد<br />

آنھا از ھمه کمتر است.‏ برای بازنسشتگی 20-25 سال سابقه کاری لازم است.‏ سپس میرزا ابراھیم¬‏ فا<br />

به موضوع بکارگیری زبان آذربایجانی پرداخته و گفت،‏ آذربایجان صاحب ادبیات ارزشمندی است.‏ خواندن آثار<br />

نظامی،‏ فضولی و واقف به زبان آذربایجانی سعادت بزرگی است.‏ آیا اینھا از اھمیت زبان روسی میتوانند<br />

بکاھند؟ یقینا نه.‏ ما بایستی زبان روسی را خیلی خوب بلد باشیم و زبانھای دیگری را ھم یاد بگیریم.‏<br />

درباره مسائل اجرایی که در کاربرد زبان آذربایجانی با آن روبرو ھستیم-‏ مسائل استخدام،‏ ترجمه-‏ البته<br />

که مسائل را شورای وزیران گردھم آمده و صحبت کردیم.‏ شاید در کمیته مرکزی ھم جلسه¬ای داشته<br />

باشیم.‏ این مسئله را حل می¬کنیم.‏ در استخدام نیروھای جدید بایستی شروطی داشته باشیم.‏<br />

بایستی گفت که بعلت ندانستن این زبان تو را استخدام نمی¬کنیم.‏ زبان بایستی یاد گرفته شود.‏ رفیق<br />

صادیق¬اف می¬گویند که در وزارت مالیه شعبه-ھایی وجود دارند که مستقیما با مسکو در ارتباطند.‏ البته<br />

که چنین مواردی را ھم بایستی در نظر بگیریم.‏ بایستی اصولی را رعایت کنیم.‏ ولی جاھایی ھم ھستند<br />

که بایستی شروطی در آنجا داشته باشیم.‏ این را بایستی به زندگی عادی مردم آورد تا احترامی به زبان<br />

قائل بشوند.‏ میرزا ابراھیم¬اف سخنانش را به پایان می¬رساند که از او سوالی شد،‏ پس نامه¬ای که به<br />

قره¬باغ کوھستانی نوشته می¬شود با چه زبانی باید باشد؟ او جواب داد که به زبان روسی بایستی<br />

نوشته شوند.‏ ما خودمان از اینجا به زبان آذربایجانی نامه¬ھا را به روستاھای آذربایجانی می¬نویسیم.‏ به<br />

کولخوزھای روس و ارمنی ھم به زبان روسی می¬نویسیم.‏ میرزا ابراھیم¬اف به حاضران در جلسه گفت<br />

که آیا صحبت دیگری را ھم دارید،‏ در این حین ب.‏ آقایف معاون زیر بھداشت اجازه خواسته و گفت:«‏ ما<br />

بایستی چندین مسائل را در لایحه مد نظر داشته باشیم.‏ اولین مسئله،‏ اصطلاحھا در زبان آذربایجانی<br />

ھستند.‏ من بجای بیشتر کلمه¬ھای آذربایجان از زبان دیگری استفاده نموده¬ایم.‏ دومین مسئله ھم<br />

موضوع اورتوگرافی(رسم الخط)‏ می¬باشد.‏ خیلی¬ھا از اورتوگرافی حاضر ناراضی¬اند.‏ بھتر است که به<br />

این ھم سامانی بدھیم.‏ به عنوان مثال وقتی کارمندان قدیمی نامه¬ای به زبان آذربایجانی می¬نویسند،‏<br />

عبارتی مثل ‏«خواھیش ائدیرم بو باره¬ده تعجیلی صورتده تشبوثاتدا بولوناسینیز؟»‏ را می¬نویسند.‏ با آنھا<br />

می¬گویم که چنین جمله¬ای در زبان آذربایجانی وجود ندارد.‏ به ھمین سبب لازم می¬باشد که<br />

اورتوگرافی زبان آذربایجان را بصورت کاملی تھیه کنیم.‏ برای یادگیری زبان آذربایجانی لازم است که برای<br />

خود آذربایجانی¬ھا ھم کانون¬ھایی وجود داشته باشند.‏ این کار را ھم موقعی می¬توان انجام داد که<br />

اورتوگرافی کاملی داشته باشیم.»‏‎95‎<br />

23<br />

در پایان به م.‏ سیداف وزیر کشاورزی،‏ م.‏ قربان¬اف وزیر فرھنگ و س.‏ جعفراف دبیر ھیئت رییسه شورای<br />

عالی سفارش شده تا متن لایحه را بار دیگر تنظیم نموده و نظمی به آن بدھند.‏ شب ھمان روز یعنی<br />

دسامبر،‏ مصوبه¬ای با امضای میرزا ابراھیم¬اف رییس ھیئت رییسه شورای عالی آذربایجان شوروی در<br />

مورد«کاربرد زبان آذربایجانی در برخی وزراتخانه¬ھای جمھوری»‏ اعلان شد.‏ در آنجا نوشته شده<br />

بود،«ھیئت رییسه شورای عالی آذربایجان شوروی خاطر نشان می¬کند که در برخی وزارت¬ھا و<br />

ادارجات آذربایجان کارھای جدی برای کاربرد زبان آذربایجانی انجام شده و اکنون ھم ادامه دارد.‏ با این ھمه<br />

در بازرسی¬ھا مشخص شده که در برخی وزارت¬ھا از جمله وزارتھای مالیه،‏ فرھنگ،‏ کشاورزی و<br />

ادارجات وابسته به آنھا کم¬کاریھای و اشکالات زیادی در این رابطه موجو ھستند.‏ در وزارتھا و اداره¬ھای<br />

ذکر شده کارھای جدی برای کاربرد زبان آذربایجانی انجام نشده است.‏ بیشتر مواقع با نامه¬ھای دریافی<br />

که به زبان آذربایجانی نوشته شده¬اند با زبان دیگری جواب داده می¬شود.‏ این وضعیت غیر قابل تحمل<br />

29


.1<br />

.2<br />

.3<br />

.4<br />

است.‏ بعضی وقت¬ھا ھم بخش¬نامه¬ھا و دستورالعمل¬ھایی ھم که به ناحیه¬ھا فرستاده<br />

می¬شوند به زبان آذربایجانی نیستند.‏ این ھم باعت می¬شود که متن نامه¬‏ بخوبی فھمیده نشود و<br />

مواردی که در نامه نوشته شده¬اند بدرستی حل نگردند.‏ افراد مسلط به زبان آذربایجانی در دستگاه<br />

اداری وزارتھای قید شده خیلی کم ھستند.‏ ھیئت رییسه شورای عالی آذربایجان شوروی تصمیم<br />

می¬گیرد:‏<br />

رھبران وزارتخانه¬ھا،‏ ادارجات و موسسات و تشکیلاتھای وابسته به آنھا موانع و کاستی¬ھای<br />

موجود در کاربرد وسیع زبان آذربایجانی را حل کنند.‏<br />

به نامه¬ھای و شکایت¬نامه¬ھای زحمتکشان در اسرع وقت به زبانی مناسب با نامه پاسخ داده<br />

شود.‏ به این موضوع دقت ویژه¬ای داشته باشند.‏<br />

انجمن¬ھایی برای کارمندانی که در ادارجات و شعبه¬ھای وزارت کار می¬کنند و خواستار<br />

یادگیری زبان آذربایجانی ھستند تشکیل یابد.‏<br />

به رفیق م.‏ محمداف وزیر معارف آذربایجان شوروی گفته شود:‏ وضعیت دوره¬ھای<br />

استنوگرافیستی و تایپستی را بھبودی اساسی بخشد.‏ آنھا را با وسایل تکنیکی و متون لازم تامین نماید.‏<br />

دقت ویژه¬ای به پرورش متخصصان آذربایجانی داشته باشد.‏<br />

ھیئت رییسه شورای عالی امید وار است که کاربرد زبان آذربایجانی در دولت و تشکیلاتھای جمھوری<br />

باعث ارتباط این ادارجات را با زحمتکشان بیش از پیش خواھد کرد و سبب از بین رفتن اطاله¬دھی<br />

می¬شود».‏‎96‎ با اینکه این تصمیم بعدھا به عنوان اتھامی جدی بر علیه میرزا ابراھیم¬اف به کار برده<br />

شد،‏ اما باعث پیشرفتھایی در زبان آذربایجانی،‏ کابرد آن ادارات،‏ وزارتھا و موسسات شد.‏ با اینکه مسکو<br />

مقاومت جدی از خود نشان داد،‏ برخی رھبران انتقادھای تندی کردند و رھبران جمھوری در این مورد در<br />

مرحله بعدی عقب¬نشینی کردند.‏ اما با این ھمه این تصمیم،‏ آذربایجانیان را در گذر به زبان ملی مصمم<br />

کرد و در پیشرفت تفکر ملی نقش بارزی ایفا نمود.‏<br />

1956<br />

29<br />

بدین ترتیب،‏ پس از تصویب قانون زبان رسمی در و تصمیمی که در رابطه با اجرای آن در ادارجات و<br />

سازمانھای اجتماعی در دسامبر توسط ھیئت رییسه شورای عالی اتخاذ شد و به پیشرفت روح ملی<br />

در آذربایجان کمک شایانی نمود،‏ امتحان سختی برای سال در انتظار رھبران آذربایجان بود.‏<br />

پاورقی فصل سوم:‏<br />

1957<br />

1<br />

‏«لغو دستور غلط وزارت دفاع شوروی در رابطه با دایره نظامی قفقاز جنوبی و تغییر نگرش درباره آماده<br />

کردن نظامیان و بکارگیری آنان»‏ با تصمیم ھیئت رییسه کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی.‏<br />

.12.11.1957 // SPİHDA ،ARPPİ ف.‏‎1‎ ، ص.‏ ،45 ی.‏ ،158 و.‏ .253<br />

ARPPİ<br />

// .16.06.1959<br />

2<br />

استنوگرامھای ھشتمین نشست کمیته مرکزی حزب کمونیست آذربایجان.‏<br />

،SPİHDA ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏<br />

،46 ی.‏ ،16 و.‏ .109<br />

،ARPPİ SPİHDA ف.‏‎1‎‏،‏<br />

//.1955<br />

3<br />

مراجعه به ي.‏ مصطفياف،‏ ص.‏<br />

ص.‏<br />

رحیماف و میرزا ابراھیماف.‏<br />

مارس،‏<br />

،43 ی . ،228 و.‏ .51-53


ن‎6‎<br />

ن‎9‎<br />

ARPPİ SPİHDA //.11.06.1956<br />

4<br />

43، ی.‏ 228، و.‏‎52‎‏.‏<br />

آ.‏ گوسكف-‏ به كمیته<br />

مركزي حزب كمونیست آذربايجان.‏<br />

، ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏<br />

،ARPPİ SPİHDA ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏ ،43 ی.‏ ،228 و.‏ .52<br />

5<br />

. حیدراف-‏<br />

به آ.‏ گوركین.‏<br />

ARPPİ SPİHDA //.02.02.1953<br />

، ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏<br />

،39 ی.‏ ، 162 و.‏ 97-100 .<br />

ARPPİ<br />

//.1953 .05 .16<br />

. پ‎7‎<br />

،SPİHDA ف.‏‎1‎‏،‏<br />

توماناف-‏ به ن.‏ حیدراف.‏<br />

ص.‏<br />

.27.03<br />

،39 ی.‏ ،162 و.‏ .102-104<br />

‎1953‎؛ ن.‏<br />

حیدراف-‏ به پ.‏<br />

توماناف.‏<br />

،ARPPİ SPİHDA ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏ ،39 ی.‏ ،162 و.‏ -108<br />

//.1953<br />

.08.07<br />

پ.‏<br />

توماناف-‏<br />

به ك.‏<br />

ووروشیلف.‏<br />

8<br />

.105<br />

،ARPPİ SPİHDA ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏ ،39 ی.‏ ،162 و.‏ .109<br />

. حیدراف-‏<br />

به م.‏ ت.‏ يعقوباف.‏<br />

//.17.09.1953<br />

10<br />

يادداشتھاي ن.‏ حیدراف صدر ھیات ريیسه شوراي عالي آذربايجان شوروي درباره تغییر نام مناطق و<br />

مراكز مناطق جمھوري؛ درباره تغییر نوشتاري نام مناطق و مراكز مناطق جمھوري؛ گزارش ح.‏ حسناف<br />

درباره تغییر نام مناطق و مراكز مناطق جمھوري.//‏ ، ARPPİ SPİHDA ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏<br />

،39 ی.‏ ،162 و.‏ .111-113<br />

11<br />

‏«ادبیات و ھنر»،‏<br />

25 ،1955<br />

ژوئن.‏<br />

دستور شوراي وزيران شوروي.‏<br />

//.1955 .09.05 SPİHDA ،ARPPİ ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏ ،41 ی.‏ ،545 و.‏ .161<br />

12<br />

،ARPPİ SPİHDA ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏ ،43 ی.‏ ،91 و.‏ .151<br />

13<br />

م.‏ محمداف-‏ به ي.‏ مصطفياف.‏<br />

//.23.03.1956<br />

،ARPPİ SPİHDA ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏ ،43 ی.‏ ،91 و.‏ .157-159<br />

14<br />

........ 15<br />

.........16<br />

.........17<br />

18<br />

،91 و.‏ .141-142<br />

م.‏ محمداف-‏ به شوراي وزيران آذربايجان شوروي.‏<br />

ARPPİ SPİHDA //.30.07.1956<br />

، ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏<br />

43، ی.‏<br />

،ARPPİ SPİHDA<br />

//.09.08.1956<br />

19 ص.‏<br />

رحیماف-‏ به دايره كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان.‏<br />

ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏<br />

،43 ی.‏ ،91 و.‏ .138<br />

20<br />

تصمیم دايره كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان درباره ‏«تدريس زبان آذربايجاني در مدارس روس،‏<br />

، ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏ ی،‏<br />

ارمني و گرجي زبان آذربايجان شوروي»‏<br />

. ،91 و.‏ .135<br />

43<br />

ARPPİ SPİHDA //.14.08.1956


21 سخنراني قارا قارايف در ھفتمین نشست كانون آھنگسازان آذربايجان شوروي.‏<br />

س.‏ ممتاز،‏ ف.‏‎254‎‏،‏ ص.‏‎2‎‏،‏ ي.‏‎56‎‏،‏ و.‏‎10-28‎‏.‏<br />

ardəia //.20.11.1954<br />

//.01.12.1955<br />

22<br />

ardəia س.‏<br />

جلسه مشاوره كانون آھنگسازان آذربايجان در رابطه با سخنراني افراسیاب بدلبَیلي.‏<br />

ممتاز،‏ ف.‏‎254‎‏،‏ ص.‏‎2‎‏،‏ ي.‏‎56‎‏،‏ و.‏‎10-28‎‏.‏<br />

ardəia س.‏<br />

23<br />

پروتكل اجلاس مفصل ھیات اداري كانون آھنگسازان آذربايجان شوروي.‏‎18.01.1956‎‏.//‏<br />

ممتاز،‏ ف.‏‎254‎‏،‏ ص.‏‎2‎‏،‏ ي.‏‎72‎‏،‏ و.‏‎1-2‎‏.‏<br />

24<br />

گزارش قارا قارايف ريیس كانون آھنگسازان آذربايجان شوروي در اولین كنگره آھنگسازان<br />

ممتاز،‏ ف.‏‎254‎‏،‏ ص.‏‎2‎‏،‏ ي.‏‎71‎‏،‏ و.‏‎1-10‎‏.‏<br />

آذربايجان.‏‎21.03.1956‎‏.//‏<br />

ardəia س.‏<br />

ardəia 25 س.‏<br />

ممتاز،‏ ف.‏‎254‎‏،‏ ص.‏‎2‎‏،‏ ي.‏‎42‎‏،‏ و<br />

.105-108<br />

ardəia 26 س.‏<br />

27 ھمان منبع.‏ و.‏<br />

ممتاز،‏ ف.‏‎254‎‏،‏ ص.‏‎2‎‏،‏ ي.‏‎71‎‏،‏ و.‏‎77-81‎‏.‏<br />

.91-94<br />

ardəia 28 س.‏<br />

ممتاز،‏ ف.‏‎254‎‏،‏ ص.‏‎2‎‏،‏ ي.‏‎71‎‏،‏ و.‏<br />

.259- 261<br />

ھمان منبع،‏ و.‏<br />

. 278-279<br />

29<br />

ardəia 30 س.‏<br />

ممتاز،‏ ف.‏‎254‎‏،‏ ص.‏‎2‎‏،‏ ي.‏‎71‎‏،‏ و.‏<br />

.297-303<br />

روسي 31<br />

ardəia س.‏<br />

ممتاز،‏ ف.‏‎344‎‏،‏ ص.‏‎3‎‏،‏ ي.‏‎152‎‏،‏ و.‏<br />

.64<br />

32<br />

ardəia س.‏<br />

//.22.11.1954<br />

.1942<br />

33<br />

مذاكره نمايشگاه ھنري جمھوري در سال<br />

ي.‏‎158‎‏،‏ و.‏‎2-13‎‏.‏<br />

ممتاز،‏ ف.‏‎344‎‏،‏ ص.‏‎3‎‏،‏<br />

34<br />

گزارش درباره فعالیتھاي كانون نقاشان از ژانويه<br />

ص.‏‎3‎‏،‏ ي.‏‎189‎‏،‏ و.‏‎1-4‎‏.‏<br />

تا نوآمبر<br />

.1957 // ardəia س.‏<br />

ممتاز،‏ ف.‏‎344‎‏،‏<br />

1956<br />

35<br />

و.‏ .13 -18<br />

دومین كنگره كانون نقاشان آذربايجان.‏<br />

12.1955.// 14-16. ardəia س.‏ ممتاز،‏ ف.‏‎344‎‏،‏ ص.‏‎3‎‏،‏ ي.‏‎179‎‏،‏<br />

36<br />

تصمیم كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان و شوراي وزيران آذربايجان«‏ در رابطه با جمعآوري<br />

ھداياي داده شده به كانونھاي ھنري،‏ موسسات،‏ ادارات و رھبران از طرف كشورھاي دموكراتیك ملي و<br />

س.‏ ممتاز،‏ ف.‏‎344‎‏،‏ ص.‏‎3‎‏،‏ ي.‏‎164‎‏،‏<br />

خلقھاي برادر در موزه تاريخ آكادمي علوم»‏<br />

و.‏<br />

ardəia //. 25.02.1955<br />

.15


37<br />

ARPPİ SPİHDA //.20.04.1956<br />

اجلاس كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان.‏ موضوع كانون نويسندگان آذربايجان و وزارت فرھنگ.‏<br />

، ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏<br />

،81 ی.‏ ،377 و.‏ .37<br />

ARPPİ SPİHDA 38<br />

، ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏<br />

،81 ی.‏ ،377 و.‏ .9<br />

39<br />

،44 ی.‏ ،103 و.‏ .251<br />

م.‏ علياف-‏ به كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان.‏<br />

ARPPİ SPİHDA // .26.02.1957<br />

40<br />

،44 ی.‏ ،103 و.‏ .221-222<br />

ر.‏ يوزباشاف-‏ به ن.‏ خروشچف،‏ ن.‏ بولگانین و آ.‏ میكويان.‏<br />

ARPPİ SPİHDA //.13.03.1956<br />

، ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏<br />

، ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏<br />

ARPPİ SPİHDA<br />

41<br />

ع.‏ كريماف-‏ به د.‏ ياكوولاف.‏<br />

، ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏<br />

،44 ی.‏ ،103 و.‏ .217<br />

//.28.06.1956<br />

-<br />

‎42‎آ.‏ بايراماف به كمیته مركزي حزب كمونیست شوروي،‏ به رفیق لبداف در شعبه مدارس.‏ تحقیق درباره<br />

، ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏<br />

شكايت ر.‏ يوزباشاف.‏<br />

،44 ی.‏ ،103 و.‏ .216<br />

ARPPİ SPİHDA //.27.07.1956<br />

ARPPİ SPİHDA 43<br />

، ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏<br />

،44 ی.‏ ،103 و.‏ .214-215<br />

44<br />

ر.‏ يوزباشاف.‏ توضیحات در كمیسیون امنیت دولت كه نزد شوراي وزراي آذربايجان شوروي فعالیت<br />

، ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏<br />

مينمود.‏<br />

،44 ی.‏ ،103 و.‏ .213<br />

ARPPİ SPİHDA<br />

//.02.03.1957<br />

، ف.‏‎1‎‏،‏<br />

ARPPİ SPİHDA<br />

//.02.03.1957<br />

45<br />

ف.‏ كوپیلاف-‏ به كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان.‏<br />

ص.‏<br />

،44 ی.‏ ،103 و.‏ .211-212<br />

//<br />

46<br />

نشست دبیران كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان.‏ سخنراني ف.‏ كوپیلاف در رابطه با ر.‏<br />

، ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏<br />

يوزباشاف نويسنده نامه بي نام،‏<br />

،44 ی.‏ ،103 و.‏ .206<br />

ARPPİ SPİHDA<br />

،<br />

ARPPİ SPİHDA<br />

//.20.07.1956<br />

47<br />

میرزا ابراھیماف<br />

ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏<br />

–<br />

،43 ی.‏ ،87 و.‏ .113-116<br />

به كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان.‏<br />

48<br />

تصمیم دايره كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان«‏ در رابطه با افزودن ماده زبان زبان رسمي به<br />

، ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏<br />

قانون اساسي جمھوري آذربايجان شوروي»‏‎24.07.1956‎‏.//‏<br />

‎113-116‎؛ گزارشھاي استنوگرافیست از سومین نشست شوراي عالي وزيران.‏<br />

آرشیو دولتي جمھوري آذربايجان،‏ ف.‏<br />

43، ی.‏ 87، و.‏<br />

//.20-21 .08 .1956<br />

ARPPİ SPİHDA<br />

،2941 ص.‏ ،9 ي.‏ ،58 و.‏ .22-25<br />

49<br />

50<br />

51<br />

روسي<br />

روسي<br />

روسي<br />

52 ھمان منبع،‏ و.‏<br />

.143


53<br />

،25 و.‏ .181-182<br />

میرزا ابراھیماف.‏<br />

زبان آذربايجاني در ادارات دولتي.‏‎26.10.1956‎‏.//‏<br />

ARPPİ SPİHDA<br />

، ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏<br />

46، ی.‏<br />

54 روسي<br />

ARPPİ<br />

55<br />

SPİHDA<br />

آ.‏ پتروساف-‏ كمیته مركزي حزب كمونیست شوروي،‏ به رفیق ن.‏ خروشچف.‏<br />

، ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏<br />

//.10.09.1956<br />

،44 ی.‏ ،39 و.‏ .121-127<br />

56 ت.‏<br />

علياف،‏ ب.‏ وكیلاف و م.‏ اوكولاف.‏ تحقیق درباره نامه آ.‏ م.‏ پتروساف مدير شعبه برپايي شوروي<br />

روزنامه«كمونیست»‏ ‏(به زبان ارمني)‏ به ن.‏ خروشچف دبیر اول كمیته مركزي حزب كمونیست شوروي.‏<br />

، ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏<br />

،44 ی.‏ ،39 و.‏ .114-120<br />

ARPPİ SPİHDA<br />

//.06.12.1956<br />

،44 ی.‏ ،39 و.‏ -144<br />

ARPPİ SPİHDA //.06.01.1957<br />

پتروساف آ.‏ –<br />

به اي.‏<br />

مصطفياف.‏<br />

، ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏<br />

57<br />

.128<br />

58<br />

تصمیم دايره كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان«‏ درباره نامه آ.‏ م.‏ پتروساف مدير شعبه برپايي<br />

شوروي روزنامه«كمونیست»‏ ‏(به زبان ارمني)‏ به ن.‏ خروشچف دبیر اول كمیته مركزي حزب كمونیست<br />

، ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏<br />

شوروي».‏<br />

،44 ی.‏ ،39 و.‏ .105<br />

SPİHDA ARPPİ //.29.01.1957<br />

59<br />

60<br />

61<br />

و.‏ بادالیان-‏ به خروشچف.‏<br />

روسي<br />

روسي<br />

ARPPİ SPİHDA // .11.09.1956<br />

، ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏<br />

،43 ی.‏ ،229 و.‏ .46-47<br />

، ف.‏‎1‎‏،‏<br />

ARPPİ SPİHDA<br />

62<br />

آ.‏ بايراماف-‏ به دفتر كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان.‏‎21.02.1957‎‏.//‏<br />

ص.‏ 44، ی.‏‎103‎‏،‏ و.‏<br />

.229-231<br />

ARPPİ SPİHDA 63<br />

، ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏<br />

،46 ی.‏ ،16 و.‏ .205<br />

ARPPİ SPİHDA<br />

گ.‏ آنتلپیان-‏ به اي.‏ مصطفياف.‏<br />

، ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏<br />

،43 ی.‏ .258-259<br />

//.03.09.1956<br />

64<br />

65<br />

تصمیم كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان«درباره لغو تدريس زبان آذربايجاني در مدارس ارمني و<br />

، ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏<br />

گرجي آذربايجان شوروي».‏<br />

روسي<br />

،43 ی.‏ .253<br />

SPİHDA ARPPİ<br />

// .16.10.1956<br />

66<br />

67<br />

ARPPİ SPİHDA //.25.10.1956<br />

دستگاه كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان در اولین پروتكل گردھمايي عمومي تشكیلات حزبي.‏<br />

، ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏<br />

،44 ی.‏ ،103 و.‏ .95<br />

،<br />

ARPPİ SPİHDA<br />

//<br />

.05.11.1956<br />

68<br />

م.‏ اوكولاف-‏ به دفتر كمیته مركزي حزي كمونیست آذربايجان.‏<br />

ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏<br />

،44 ی.‏ ،103 و.‏ .89


،<br />

ARPPİ SPİHDA //<br />

.09.03.1957<br />

69 ق.‏<br />

علياف،‏ اي.‏ كوزوونكاف و م.‏<br />

ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏<br />

اوكولاف-‏<br />

به اي.‏<br />

مصطفياف.‏<br />

،44 ی.‏ ،103 و.‏ .85-86<br />

70<br />

تصمیم دفتر كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان<br />

نامهھاي دريافتي و ارسالي كمیته مركزي آذربايجان.‏<br />

ی.‏<br />

»<br />

.22.03.1957<br />

درباره تدابیري در رابطه با حجم رو با افزايش<br />

، ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏<br />

،44<br />

ARPPİ SPİHDA //<br />

،103 و.‏ .79<br />

، ف.‏‎1‎‏،‏<br />

71<br />

اي.‏ مصطفياف-‏ به كمیته مركزي حزب كمونیست شوروي.‏<br />

ص.‏<br />

ARPPİ SPİHDA // .23.03.1957<br />

،44 ی.‏ ،103 و.‏ .81<br />

ARPPİ SPİHDA //<br />

72 ت.‏<br />

علياف-‏ به آ.‏ بايراماف.‏<br />

، ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏<br />

،44 ی.‏ ،39 و.‏ .148<br />

.19.11.1956<br />

//<br />

73 حمید آراسلي،‏ ع.‏ دمیرچيزاده،‏ م.‏ شیرعلياف،‏ م.‏ قليزاده و م.‏ طھماسب.‏ درباره كتاب دهده قورقود.‏<br />

، ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏<br />

نوامبر،‏<br />

،44 ی.‏ ،39 و.‏ -166 .149<br />

ARPPİ SPİHDA<br />

.1956<br />

ARPPİ SPİHDA<br />

//<br />

74 ت.‏<br />

علياف-‏ به آ.‏ بايراماف.‏<br />

، ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏<br />

،44 ی.‏ ،39 و.‏ .148<br />

.1956 .11 .19<br />

//<br />

.29.01.1957<br />

75<br />

ARPPİ SPİHDA<br />

مصوبه دايره كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان درباره<br />

، ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏<br />

‏«كتاب دهده قورقود».‏<br />

،43 ی.‏ ،112 و.‏ .208<br />

43، ی.‏<br />

ARPPİ SPİHDA<br />

// .18.06.1956<br />

76 آ.‏ –<br />

،112 و.‏ .208<br />

رحیملي<br />

به اي.‏<br />

مصطفياف و رحیماف.‏<br />

، ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏<br />

ARPPİ SPİHDA<br />

77 ب.‏<br />

وكیلاف.‏ گزارش تحقیقي.‏<br />

، ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏<br />

،43 ی.‏ ،112 و.‏ .206<br />

// .10.08.1956<br />

78<br />

مصوبه كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان«‏ درباره تدريس زبانھاي تركي،‏ عربي و فارسي بجاي<br />

، ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏<br />

زبانھاي اروپايي در سه مدرسه باكو»‏<br />

،43 ی.‏ ،112 و.‏ .198<br />

ARPPİ SPİHDA //<br />

.02.11.1956<br />

ardəia س.‏<br />

//<br />

.1956..08.09<br />

79<br />

فیكرت امیراف و ر.‏<br />

ي.‏‎78‎‏،‏ و.‏<br />

خلیلاف-‏<br />

به ا.‏<br />

گريگوريان.‏<br />

ممتاز،‏ ف.‏‎254‎‏،‏ ص.‏‎2‎‏،‏<br />

.62<br />

ardəia س.‏<br />

// .08.10.1956<br />

80<br />

ف.‏ امیراف و ر.‏ خلیلاف-‏<br />

ف.‏‎254‎‏،‏ ص.‏‎2‎‏،‏ ي.‏‎78‎‏،‏ و.‏<br />

به وزارت فرھنگ آذرابیجان شوروي.‏<br />

ممتاز،‏<br />

.65<br />

81<br />

م.‏ داواتداراف-‏<br />

به س.‏ رحیماف.‏<br />

.25.10.1956 // ardəia س.‏<br />

ممتاز،‏ ف.‏‎254‎‏،‏ ص.‏‎2‎‏،‏ ي.‏‎524‎‏،‏ و.‏<br />

.16<br />

ARPPİ<br />

//<br />

.25.10.1956<br />

82<br />

SPİHDA<br />

میرزا ابراھیماف و آ.‏ بايراماف<br />

، ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏<br />

–<br />

،43 ی.‏ ،118 و.‏ .62<br />

به كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان.‏<br />

ARPPİ SPİHDA<br />

//<br />

83<br />

،43 ی.‏ ،118 و.‏ .58<br />

تصمیم دايره كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان.‏‎04.12.1956‎<br />

، ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏


م.‏ عبدااللهاف،‏ ج.‏ عليبَياف-‏ به میرزا ابراھیماف<br />

كشاورزي به تاريخ آگوست دسامبر،‏<br />

.<br />

//<br />

.1956<br />

.1956<br />

84<br />

21<br />

،7 ي.‏ ،990 و.‏ .18-20<br />

معلوماتي درباره اجراي قانون زبان در وزارت<br />

آرشیو دولتي جمھوري آذربايجان،‏ ف.‏<br />

2941، ص.‏<br />

–<br />

//<br />

85<br />

.01.12.1956<br />

ش.‏ علياف.‏ ك.‏ علياوا به میرزا ابراھیماف.‏ اطلاعات درباره چگونگي اجراي قانون در وزارت دارايي.‏<br />

آرشیو دولتي جمھوري آذربايجان،‏ ف.‏<br />

،2941 ص.‏ ،7 ي.‏ ،990 و.‏ .22-25<br />

//<br />

86<br />

آ.‏ كاظماف،‏ ز.‏ قاسماف-‏ به میرزا ابراھیماف.‏ اطلاعات درباره چگونگي اجراي قانون درباره زبان رسمي<br />

در وزارت فرھنگ جمھوري.‏‎14.12.1956‎‏.‏ آرشیو دولتي جمھوري آذربايجان،‏ ف.‏<br />

و.‏<br />

،2941 ص.‏ ،7 ي.‏ ،990<br />

//<br />

.26-29<br />

87<br />

گزارشھاي استنوگرافیست درباره مصوبه ھیات ريیسه شوراي عالي وزيران درباره بكارگیري زبان<br />

آذربايجاني در برخي وزارتخانهھا.‏‎29.12.1956‎‏.‏ آرشیو دولتي جمھوري آذربايجان،‏ ف.‏<br />

2941، ص.‏ 7، ي.‏<br />

،990 و.‏ .30-32<br />

، ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏<br />

،44 ی.‏ ،50 و.‏ .87<br />

ARPPİ SPİHDA 88<br />

//<br />

89<br />

گزارشھاي استنوگرافیست درباره مصوبه ھیات ريیسه شوراي عالي وزيران درباره بكارگیري زبان<br />

آذربايجاني در برخي وزارتخانهھا.‏‎29.12.1956‎‏.‏ آرشیو دولتي جمھوري آذربايجان،‏ ف.‏<br />

2941، ص.‏ 7، ي.‏<br />

،990 و.‏‎36‎ .34-<br />

90 ھمان منبع،‏ و.‏<br />

91 ھمان منبع،‏ و.‏<br />

.36-37<br />

.37-39<br />

92<br />

استنوگرام ھشتمین اجلاس كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان.‏‎16.06.1959‎‏.//‏<br />

، ف.‏‎1‎‏،‏ ص.‏<br />

ARPPİ SPİHDA<br />

//<br />

،46 ی.‏ ،16 و.‏ .128<br />

93<br />

گزارشھاي استنوگرافیست درباره مصوبه ھیات ريیسه شوراي عالي وزيران درباره بكارگیري زبان<br />

آذربايجاني در برخي وزارتخانهھا.‏‎29.12.1956‎‏.‏ آرشیو دولتي جمھوري آذربايجان،‏ ف.‏<br />

2941، ص.‏ 7، ي.‏<br />

//<br />

،990 و.‏ .39-42<br />

94<br />

گزارشھاي استنوگرافیست درباره مصوبه ھیات ريیسه شوراي عالي وزيران درباره بكارگیري زبان<br />

آذربايجاني در برخي وزارتخانهھا.‏‎29.12.1956‎‏.‏ آرشیو دولتي جمھوري آذربايجان،‏ ف.‏<br />

2941، ص.‏ 7، ي.‏<br />

//<br />

،990 و.‏ .43-48<br />

95<br />

گزارشھاي استنوگرافیست درباره مصوبه ھیات ريیسه شوراي عالي وزيران درباره بكارگیري زبان<br />

آذربايجاني در برخي وزارتخانهھا.‏‎29.12.1956‎‏.‏ آرشیو دولتي جمھوري آذربايجان،‏ ف.‏<br />

2941، ص.‏ 7، ي.‏<br />

//<br />

،990 و.‏ .49-56<br />

96<br />

مصوبه ھیات ريیسه شوراي عالي وزيران درباره بكارگیري زبان آذربايجاني در برخي<br />

وزارتخانهھا.‏‎29.12.1956‎‏.‏ آرشیو دولتي جمھوري آذربايجان،‏ ف.‏<br />

،2941 ص.‏ ،7 ي.‏ ،990 و.‏ .11-13


»<br />

(<br />

<br />

متن بالا که ترجمهی فصل سوم کتاب مسئلهی ملی در آذربایجان:‏ رھبری سیاسی و<br />

روشنفکران(‏‎1954-1959‎ میباشد،‏ ویراستاری نشده و بعنوان نسخهی نھایی ارائه نمیگردد.‏

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!