تصÙÛب ÙاÙÙ٠در Ø¨Ø§Ø±Ù Ø²Ø¨Ø§Ù Ø±Ø³Ù Û Ø¢Ø°Ø±Ø¨Ø§ÛجاÙ-ج٠ÛÙ
تصÙÛب ÙاÙÙ٠در Ø¨Ø§Ø±Ù Ø²Ø¨Ø§Ù Ø±Ø³Ù Û Ø¢Ø°Ø±Ø¨Ø§ÛجاÙ-ج٠ÛÙ
تصÙÛب ÙاÙÙ٠در Ø¨Ø§Ø±Ù Ø²Ø¨Ø§Ù Ø±Ø³Ù Û Ø¢Ø°Ø±Ø¨Ø§ÛجاÙ-ج٠ÛÙ
- No tags were found...
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
تصویب قانون درباره زبان رسمی آذربایجان<br />
پروفسور جمیل حسنلی<br />
مترجم: رامین جباری
" بو چئویرینی<br />
دَیرلی قارداشیم<br />
ابراھیم ساوالان؛<br />
سئویلمی دوستلاریم؛ افشین شھبازی، روزبه سعادتی، مھرداد کرمی<br />
و محمد احدی یه سونورام.<br />
آزادلیقلاری دیله یی ایله.<br />
" . .<br />
"این ترجمه را به برادر بزرگوارم مھندس ابراھیم ساوالان،<br />
دوستان عزیزم افشین شھبازی، روزبه سعادتی، مھرداد کرمی و محمد احدی تقدیم<br />
میکنم.<br />
به امید آزادیشان. . . "
مسايل مطرح شده در بیستمین كنگره حزب كمونیست شوروي، خصوصا سخنراني مفصل ن.خروشچف با<br />
موضوع «شخصیتپرستي و عواقب آن» در فوريه به مردمي كه توتالیتاريسم و خفقان سیاسي<br />
استالین را تجربه كرده بودند، جانی تازه داد. بر اساس اسناد بیستمین كنگره، در پروژه پنج ساله پیشرفت<br />
اقتصادي خلقھاي شوروي(1956-1960) براي اولین بار بخشي ھم به پیشرفت اقتصادي جمھوريھاي<br />
شوروي اختصاص يافته بود. مارس ھم تصمیمات كمیته مركزي حزب كمونیست شوروي و<br />
شوراي وزيران درباره پیشرفت فرھنگي و اقتصادي خلقھاي شمال اعلان شد. پس از بیستمین كنگره،<br />
پروسه برائت دادن به قربانیان سیاست سركوبگرانه استالین و آزادسازي زندانیان كه پس از مرگ استالین<br />
از سالھاي شروع شده بود، سرعت گرفت. احتمال ميرفت كه اين افراد آزاد شده، موج<br />
مليگرايي را در جمھوريھا برجستهتر كنند. به ھمین سبب، رھبري شوروي به مسئولان خدمات ويژه<br />
سفارش كردند تا نسبت به اين افراد نظارت داشته باشند. با اينكه خلقھاي تبعید شده در دوران جنگ،<br />
بین سالھاي 1954-1957تبرئه شدند، اما ھیچ حقي به اغلب اين خلقھا از جمله تاتارھاي كیريم و تركھاي<br />
آھیسكا براي بازگشت به مكان زندگي قبليشان داده نشد. ھمه اينھا حاصل اصلاحات ناقص ن. خروشف<br />
بود.<br />
1956<br />
1957<br />
16<br />
30-40<br />
رھبراني شوروي كه براي برگزاري بیستمین كنگره آماده میشدند، براي<br />
روند حوادث بعدي نشان داد كه كنار آمدن و توافق با نتايج اين كنگره حاضر نیست. اين مورد، بیشتر در رفتارشان با رخدادھايي كه در<br />
خودش را نشان میداد. ملايمت شوروي در جمھوريھاي ملي علاوه بر اينكه به<br />
سالھاي<br />
پروسه خودآگاھي ملي سبب شد، در بین اھالي مھاجر ھم شونیسم مليگرايي را<br />
محكمتر شدن بويژه اين موضوع در يگان نظامي قفقاز جنوبي و برخورد سربازان و درجهداراني كه به<br />
شدت بخشید. از طرق ماموران ويژهاي امنیتي اسناد زيادي درباره<br />
آذربايجان فرستاده شده بودند، ملموستر بود. برخوردھاي طعنهآمیز درجهداران ارتش كه بیشترشان روس، اوكرايني و بلاروسي بودند، جمعآوري شده<br />
به واسطه پادگان نظامي قفقاز جنوبي اعتراضھايي كه بلافاصله پس از كنگره، تفلیس و ديگر<br />
بودند. شھرھاي گرجستان را فرا گرفته بود، از ھم پاشید و اين مسئله روابط بین ارتش و مردم را تیرهتر كرده بود.<br />
كار به جايي رسید كه، طبق دستور وزارت دفاع شوروي آموزشدھي و بكارگیري درجهداران آذربايجاني در<br />
ھیات<br />
نوامبر پادگان نظامي قفقاز جنوبي ممنوع شد. پس از مداخله جدي رھبران جمھوري، ريیسه كمیته مركزي حزب كمونیست شوروي تصمیم به «لغو دستور نادرست وزارت دفاع شوروي درباره<br />
آموزش و استفاده از درجهداران آذربايجاني پادگان قفقاز جنوبي» گرفتند. حتي پس از اين مصوبه ھم<br />
درجهداراني كه از طرف رھبران آذربايجان براي تحصیل به آكادمي نظامي ك. ووروشیلف فرستاده میشدند،<br />
نسبت به اھالي غیرنظامي آذربايجان ھم، در اواسط دھه<br />
از طرف وزارت دفاع شوروي رد میشدند. نگرش شوونیستي- ناسیونالیستي غیر آذربايجانيھايي كه در ادارات دولتي، وزارتخانهھا، امور قضايي و<br />
ديگر سازمانھا فعالیت ميكردند، محسوستر بود. به نامهھا، درخواستھا و شكايتنامهھا و تلگرامھاي<br />
روستاھا و شھرھاي آذربايجان بخاطر ندانستن زبان تركي آذربايجاني در ادارات دولتي توجھي نميشد.<br />
بعضي وقتھا ھم اين درخواستھا ھمانند چیز بياھمیتي به گوشه پرتاب میشدند. در باكو ھم چنین<br />
كاركناني كه براي مرخصي گرفتن درخواستشان را به زبان تركي مینوشتند، با<br />
مواردي وجود داشت. برگشت نامهشان از طرف خانم دفترداري كه به طرز كنايه آمیزي میگفت« من زبان فرانسوي تو را نمي<br />
اي.<br />
مراكز ادارات ھر روز شكايتھايي در اين باره دريافت میكردند. اوايل سال دانم» مواجه میشد.2 مصطفياف دبیر اول حزب كمونیست آذربايجان، س. رحیماف ريیس شوراي وزرا و میرزا ابراھیماف صدر<br />
ھیات ريیسه نامهاي ھیجانانگیز خطاب به آنان كه نويسندهاش مشخص نبود را دريافت كردند. در نامه<br />
50<br />
1957<br />
1955<br />
12<br />
1<br />
1956-1959
35<br />
گفته میشد: شما نمايندگان و رھبران بزرگ آذربايجان ھستید. انقلاب در مادهھاي قوانیني حقوقي را به<br />
داده است، ما بايستي آزادانه زندگي كنیم، ما بايد در موسسات و ادارهھايمان بصورت گفتاري و نوشتاري<br />
از زبان مادريمان استفاده كنیم. سال از انقلاب میگذرد و ھنوز نميتوان ھیچ موسسه و ادارهاي<br />
نداريم كه كارھاي نوشتاريش را به زبان مادري انجام دھد. قطعا چنین ادارهاي وجود ندارد. اين نشاندھنده<br />
آنست كه ما خلقي تحقیر شده، مظلوم، بيدفاع ھستیم كه ھیچ حقي را براي ما قايل نشده و زير پا<br />
میگذارند. برخي از ما كه تحصیلات دانشگاھي ھم دارند در شغلھاي پايیني ھمچون كارگري و مھتري كار<br />
میكنند. زيرا به ھر جايیكه مراجعه میكنند، اولین سوالي كه از آنھا میشود درباره بلد بودن به زبان روسي<br />
میباشد. در نتیجه افرادي كه به زباني آذربايجاني تحصیل كرده و مدرك گرفتهاند مجبور ميشوند كارگري<br />
كنند. اگر جمھوريھاي ارمنستان و گرجستان در ادارات و موسسهھايشان زبان مادريشان را بكار<br />
نميبستند، فرزندان مظلوم آذربايجان براي كار به آنجا ھم میرفتند. رفیق امام، سه روز پیش به ديدار صدر<br />
كمیته اجرايي شھر باكو رفته بودم. آنجا منتظر بودم كه يك زن ريش سفید آذربايجاني كه درخواستي ھم<br />
در دستش بود، داخل آمده و به راھنما گفت «نامهاي به صدر» دارد. خانم راھنما او را به شعبه عمومي<br />
فرستاد. پس از مدتي كه پیرزن بيكس رفت، صداي گريهاي از راھرو به گوش ميرسید. به راھرو رفتم و<br />
ديدم كه پیرزن گريهكنان گیسوان سپیدش را در دستش گرفته و صورتش رو به بالا، امداد میطلبد. میگفت:<br />
«خداي من، خلق آذربايجان زير پا گذاشته شده و از گرسنگي ميمیرد. اي رھبراني كه آن بالاھا<br />
نشستهايد، از اين گیسوان سپیدم خجالت بكشید. درخواستم را به زبان آذربايجاني قبول نميكنند.»<br />
وقتي كه دلیل گريهاش پرسیده شد، معلوم شد كه شعبه عمومي درخواستش را قبول نكرده و گفتهاند<br />
كه درخواست را به زبان روسي بنويسد. نويسنده نامعلوم نامه ھمچنین قید كرده بود كه ھزاران مورد<br />
شبیه به اين وجود دارد و رھبران بايستي در اين باره دقت داشته باشند. در نامه به رھبران گفته ميشد<br />
كه زمان اتمام انتخابات( انتخابات شوراي عالي آذربايجان شوروي كه در تاريخ مارس 1955برگزار گرديد.<br />
ج.حسنلي) تمامي موسسات و ادارات بايستي به زبان مادري زبان آذربايجاني- فعالیت نمايند. در نامه<br />
ذكر شده بود:« اين خلق با استعدادي در شرق زندگي میكند از شما خواھش میكند تا برگزاري انتخابات<br />
امكانات لازم را براي فعالیت ادارهجات به زبان آذربايجاني فراھم نمايید. انتظار اين را از شما داريم.»3<br />
6<br />
–<br />
با سفارش كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان، كمیته امنیتي دولت با جستجوي نويسنده نامه<br />
پرداخت. پس از بررسيھاي يكساله مشخص شد كه مولف اين نامه، بھمن جعفراف فرزند كاظم، متولد<br />
1895در شاماخي ، ساكن باكو و بازنشسته شغل معلمي میباشد. تحقیقاتي كه روي نوشتهھا برده<br />
شد، مشخص كرد كه، از مارس ب. جعفراف نامهھايي با اين مضمون به كمیته مركزي حزب<br />
كمونیست شوروي، شوراي وزراي شوروي و ديگر ارگانھا فرستاده است. آ. گوسكف در نامهاي به كمیته<br />
مركزي حزب كمونیست آذربايجان نوشته بود كه ماموران امنیتي شخصیت ب. جعفراف را تحقیق مكنند تا<br />
براي او پرونده جزايي باز كنند. نامه گوسكف در تاريخ ژوئن به كمیته مركزي حزب كمونیست<br />
آذربايجان رسید و د. ياكولف دبیر كمیته مركزي، براي آشنايي اعضاي دايره با مضمون نامه آنرا د دستور كار<br />
قرار داده بود.4 در آن زمان تقريبا مذاكرهھا و مقدمات رسمي كردن زبان آذربايجاني بعنوان زبان رسمي<br />
آذربايجان شروع شده بود.<br />
-50<br />
،40<br />
1956<br />
11<br />
1955<br />
نخستین تلاشھا برا ي رسمي كردن زبان آذربايجاني در زمان استالین- اواخر دھه اوايل دھه<br />
انجام گرفته بود. با اين ھدف جلسه مشاورهاي با معلمان زبان و ادبیات آذربايجاني در جمھوري برگزار<br />
شده بود كه میرزا ابراھیماف رياست اين جلسه را بر عھده داشت. در اين جلسه تصمیم گرفته بودند كه<br />
براي تبديل زبان موسسات و ادارهھا به زبان آذربايجاني كمیسوني نفري تشكیل شود. با اينكه در<br />
كمیسیوني كه با اشتراك میرزا ابراھیماف، ص. وورغون، چ. آلیشاناف تشكیل شده بود، به كارھاي<br />
مقدماتي شروع كرده بودند، اما بركناري میر جعفر باقراف و حبس وي باعث توقف اين فعالیتھا گرديد.5<br />
15
اوايل دھه 50 فعالیتھايي در راستاي مطابقت دادن نوشتاري نامھاي قصبهھا، حوزه و شھرھاي آذربايجان<br />
با اصول زبان آذربايجاني(كه به زبان روسي نوشته شده بودند) انجام گرفت. فوريه در نامهاي كه<br />
به آ. گوركي دبیر ھیات ريیسه عالي شوروي فرستاده شده بود، د. حیدراف صدر ھیات ريیسه عالي<br />
مركز ناحیه، قصبهي شھر مانند در زبان<br />
آذربايجان شوروي، ضرورت نوشته شدن نامھاي<br />
روسي را بر اساس اصول زبان آذربايجاني قید كرده بود. اين نامھا عبارت بودند از، شھرھاي گؤيچاي،<br />
زاقاتالا، كارياگین، قوسار، سالیان، توووز، شاماخي، ناخچیوان، مراكز نواحي ھمچون آغسو، بالاكن،<br />
وارتاشئن، قوتقاشئن، نوراشئن، دَوَچي و قصبهھاي شھر مانندي از جمله؛ نفتچالا، قیزيلبورون، بووزونا،<br />
شوولان، كورگؤز، ماشتاغا، مردكان، لؤكباتان، امیرجان، بالاخاني، رامانا، ناسوسلو. ن. حیدراف نوشته بود<br />
كه در حال حاضر بین املاي روسي و آذربايجانيشان تفاوت فاحشي وجود دارد. براي رفع اين تفاوت<br />
كمیسیون نوشتاري لازم ديد كه املاي اسامي ذكر شده در زبان روسي بر اساس زبان آذربايجاني باشد.<br />
به نظر حیدراف اين تطابق از لحاظ تاريخي و فونتیك كار درستي است. 6<br />
6<br />
1953<br />
2<br />
12<br />
8 شھر، 6<br />
دبیر ھیات ريیسه عالي شوروي نامه دريافتي از آذربايجان را به دانشگاه زبانشناسي شوروي فرستاد.<br />
مارس، در جوابي كه با امضاي و. وينوگرادف ريیس دانشگاه زبانشناسي نوشته شده بود، در<br />
مشاورهھايي كه با تركولوگھا داشتیم، پیشنھادھاي آذربايجان با تغییرات جزيي قابل قبول ھستند.<br />
دانشگاه زبانشناسي در راي خود پیشنھاد كرده بود كه شئماخي- شاماخي، ناخچیوانnaxçivan-<br />
ناخچیوانNaxçıvan، بالاكئن- بَلهكان، نوراشین- نوراشئن، كوتكاشین-قوتقاشئن، وارتاشین-وارتاشئن و<br />
كیزيلبورون بصورت قیزيلبورون نوشته شود. رھبران آذربايجان اين پیشنھادھا را مارس دريافت كردند.<br />
كمیسیون نوشتاري علمي كه زير نظر شوراي عالي آذربايجان فعالیت میكرد، اعلام نمود كه بجز «بالاكن»<br />
بقیه پیشنھادھا قابل قبول ھستند.<br />
8<br />
23<br />
7<br />
پ. تومانف مدير شعبه دادهھاي آماري كه زير نظر دبیرخانه ھیات ريیسه عالي شوروي فعالیت ميكرد،<br />
جولاي تحقیق مفصلي را در رابطه با پیشنھادھايي ك. ووروشیلف از آذربايجان دريافت كرده بود،<br />
آماده نمود. در تحقیقات آمده كه، قبلا ھم در نام برخي مناطق مسكوني تغییراتي داده شده است. تغییر<br />
نوشتاري نام ايروان به يروان و تیفلیس به تبیلیس در آگوست به دستور كمیته مركزي اجرايي<br />
شوروي از جمله مثالھاي قید شده در اين تحقیق بودند. اما بعلت اينكه ناخچیوان پايتخت جمھوري<br />
خودمختاري ميباشد و اين نام در بند قانون اساسي شوروي تثبیت شده، تغییر اين نام را غیرممكن<br />
ميدانست. در عین حال او نوشته بود كه بھتر است در املاي نام مناطق مسكوني آذربايجان به زبان<br />
روسي، كمیته مركزي حزب كمونیست شوروي با كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان ھماھنگ<br />
باشد.8 سپتامبر ن. حیدراف درباره به كمیته مركزي آذربايجان نوشت كه ، درباره املاي مناطق<br />
مسكوني با كمیته شوروي به توافق رسیده شده است. در اين نامه كه كمیته مركزي آذربايجان دريافت<br />
كرد، نامھاي مناطق ديگري ھم اضافه شده بودند. آستراخانبازار، دستهفور، ژدانو، زنگیلان، زرداب، قاسیم<br />
اسماعیلاف، پوشكین، اوجار، خیزي، خیللي، شاومیان از جمله مراكز نواحي اضافه شده بودند كه اصول<br />
املاييشان در زبان روسي قید شده بود. ن. حیدراف در نامهاش به دبیر كمیته حزبي آذربايجان نوشته بود<br />
كه ما درباره املاي نام شھرھا، نواحي و قصبهھاي شھر مانند در زبان روسي با ھیات ريیسه عالي<br />
شوروي به توافق رسیدهايم. ولي چون اين تغییرات منجر به تغییر نام كمیتهھاي حزب در شھرھا و<br />
ناحیهھا میشود، توصیه كردهاند كه در تغییر نام با كمیته مركزي حزب كمونیست شوروي ھماھنگ باشند.<br />
ن. حیدراف از م.ت. يعقوباف خواھش میكرد كه در اين مسئله رضايت كمیته مركزي حزب كمونیست<br />
شوروي را ھم داشته باشد.9<br />
1937<br />
1953<br />
17<br />
9<br />
24<br />
1953<br />
1953<br />
دايره كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان در اكتبر اين نامه را به مذاكره گذاشتھو به و.<br />
صمداف، ن. حیدراف و ح. حسناوا سفارش شد كه پس از بررسي دوباره ارزيابيشان را بگويند. اكتبر<br />
22
4<br />
در جلسه مشاورهاي كه در شعبه علم و فرھنگ كمیته مركزي برگزار گرديد، به اين نتیجه رسیدند كه تنھا<br />
تغییر املاي نام مركز ناحیه- قاسیم اسماعیلاف، قاخ، قوسار، توووز- در زبان روسي صلاح ميباشد.<br />
اكتبر ھم دبیرخانه كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان به و. صمداف سفارش كرد كه چون اين تغییرات<br />
منجر به تغییر در حجم بزرگي از اسناد و صرف ھزينه میشود، با امور اداري كمیته مركزي حزب كمونیست<br />
آذربايجان به توافق برسد.10 ھمانطور كه ملاحظه میفرمايید پس از میر جعفر باقراف، رھبران آذربايجان از<br />
مذاكره نام مناطق حساس آذربايجان با كمیته مركزي حزب كمونیست شوروي احتیاط میكردند.<br />
28<br />
1954<br />
14<br />
1955<br />
اواسط سال موضوع «اورتوگرافي زبان آذربايجاني» به مذاكره درآمد. با اينكه سال<br />
«اورتوگرافي زبان آذربايجاني» با امر شوراي وزرا نشر شد و به بھبودي زبان ياري رساند، ما اين نسخه<br />
ھم خالي از اشكال نبود. اين كاستي و اشكالھا سبب اعتراضھايي جدي در مدارس، مطبوعات و<br />
بحثھاي بین روشنفكران شده بود. با در نظر گرفتن چنین مسايلي، دانشكده نظامي(دانشكده زبان و<br />
ادبیات) آكادمي علوم باكو ژوئن 1955سندي درباره اورتوگرافي زبان آذربايجان و تغییرات مد نظر در الفبا را<br />
براي مذاكره تقديم نمود. يكي از سھوھايي كه در لايحه به آن اشاره شده بود، حذف آپوستروف از الفبا<br />
بود. در لايحه گفته ميشد، با اينكه در خود زبان آذربايجان نیازي به آپوستروف نميباشد، اما در دايره<br />
واژگاني اين زبان برخي واژهھاي وارده از زبانھاي ديگر بكار میروند كه بدون آپوستروف گذاشتن<br />
ريشهشناسي اين لغات با مشكل ھمراه ميشوند. ھمچنین در لايحه جديد به مسايلي ھمچون نحوه<br />
نوشتن كلمهھايي كه دو حرف صدادار پشت سر ھم دارند، اصول كاربرد پسوندھاي مكاني، مشخص<br />
ساختن قسمتھايي كه در نسخه قبلي اورتوگرافي بعنوان نداھا نشان داده شده بودند ولي در اصل از<br />
ادات محسوب ميشوند، دقیقتر كردن اصول نوشتاري پسوندھايي كه شمارهھاي ترتیبي را میسازند،<br />
پرداخته شده بودند. در بند اورتوگرافي كه به سال نشر شده بود، نوشته شده«بايستي لغاتي<br />
كه با «او»(O) نوشته شده و آ(A) خوانده میشوند، با «آ» نوشته شوند.» در روند مذاكرهھاي سال<br />
به اشتباه بودن اين و نادرست بودن نوشتاري برخي اسامي، اسمھاي خاص و كلمهھاي ديگري اعتراف<br />
شده است.<br />
1955<br />
1954<br />
50<br />
50<br />
در لايحه تقديمي به مذاكره درباره ضرورت اصلاحات در الفباي آذربايجان، جواب ندادن برخي حروف كه پس<br />
از تغییر الفباي زبان آذربايجان به سیريلیك(كیريل) از زبان روسي وارد رسمالخط آذربايجان گرديد، ھم<br />
نوشته شده بود. در سند نوشته شده:« عاقلانه بود كه پس از تغییر الفبا با الفباي روسي براي نشان<br />
دادن برخي صداھا در زبان آذربايجاني، حرفھاي جديدي ساخته شدند. ھمراه با اين كارھاي مفیدي در<br />
زمان تغییر الفبا صورت گرفته، دچار برخي اشتباھاتي ھم شدهاند. اين ھم وارد كردن برخي حروف روسي<br />
با نام حروف دوصدادار به الفباي آذربايجان ميباشد. خارج كردن چنین حروف از الفباي زبان آذربايجان كه با<br />
قوانین زبان آذربايجان ھمسويي ندارند، از لحاظ علمي و اسلوبي مناسب ميباشند.»11 به مذاكره<br />
درآمدن لايحه اورتوگرافي، در كل موضوع زبان آذربايجاني را تبديل به مبحثي اجتماعي نمود و اين مباحث<br />
در رسمي شدن زبان آذربايجاني نقش مھمي را ايفا كردند.<br />
تدريس زبان آذربايجاني در مدارس روسي، ارمني و گرجي كه در آذربايجان فعالیت میكردند، مسئلهاي بو<br />
كه اين مدارس در اواسط دھه با آن روبرو بودند. در واقع كاربرد زبان مادري و تبديل شدن اين زبان به<br />
زبان رابطه در میان اھالي آذربايجان، نسبت به تثبیت اين زبان بعنوان زبان رسمي از اھمیت اساسي<br />
برخوردار بود.<br />
اواسط موضوع دھه تدريس زبان بومي در مدارس روسي و ديگر مدارس جمھوريھاي ملي شوروي<br />
باعث مباحثاتي را باعث شده بود. براي تنظیم اين مباحث ن. بولگانف ريیس شوراي وزرا در تاريخ مي<br />
فرمان ويژهاي را امضا نمود. در جمھوريھاي متفق(بجز روسیه) براي شاگردان مدارس ابتدايي، دوره<br />
9<br />
1955
31<br />
ھفتساله و دبیرستان اگر اين زبان، زبان مادريشان نیست و تعلیمات مدارس ھم به زبان اين جمھوري<br />
متفق نميباشد، تعلیم شاگردان براي در زبان رسمي اين جمھوري بصورت اختیاري باشد. با اين ھمه، در<br />
فرمان فراھم كردن درسھاي اصول تدريس در مدارس براي كساني كه مشتاق به يادگیري زبان<br />
جمھوريھاي ملي ھستند، كاري مناسب محسوب شده بود.12 مطرح شدن مسئله بدين منوال،<br />
مشكلات جدي را در مدارس روسي، ارمني و گرجي در رابطه با تدريس زبان آذربايجاني بوجود ميآورد.<br />
مي 1955 شوراي وزرا آذربايجان فرماني در رابطه با اين سند قبول كردند. طبق اين فرمان در مدارس<br />
روسي جمھوري، يادگیري زبان آذربايجاني براي كساني كه ملیت آذربايجاني ندارند، اختیاري شد. در طرح<br />
تدريسي موجود، آموزش زبان آذربايجاني از كلاس پنجم شروع ميشد. در صورتیكه سال تحصیلي<br />
زبان آذربايجاني در مدارس روسي، ھفتهاي 2-3 ساعت و از كلاس سوم ابتدايي شروع میشد.<br />
سالھاي بعد ، تدريس زبان آذربايجاني از كلاسھاي سوم و چھارم حذف شده و سالھاي تحصیلي بالاتر<br />
ھم بر ساعات تدريس اين درس افزوده نشد. در اين باره م. محمداف وزير معارف آذربايجان شوروي<br />
مارت 1956، در نامهاي به اي. مصطفياف نوشت: «با تدريس زبان آذربايجاني از پنجم ابتدايي در مدارس<br />
روسي، آذربايجانیاني كه در اين مدارس مشغول تحصیل ھستند يادگیري كاملي را از زبان مادريشان<br />
نخواھند داشت. از غیر از اين، آنھا از پنجم ابتدايي شروع به يادگیري زبان خارجي ميكنند. تدريس<br />
ھمزمان دو زبان مانع يادگیري بھتر اين زبانھا شده و آنرا با مشكلاتي را روبرو ميكند. براي حل اين<br />
مشكل وزير معارف آذربايجان مناسب ميديد كه براي شاگردان آذربايجاني مدارس روسي، زبان<br />
مادريشان(زبان آذربايجاني) از سال سوم ابتدايي ھفتهاي دو ساعت تدريس شود.13<br />
-1954<br />
23<br />
5<br />
1953<br />
نامه وزير معارف، آوريل در دبیرخانه كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان مذاكره شد. به وزارت و<br />
شعبه مدارس كمیته مركزي سفارش شد كه اين موضوع را ھمراه با راغبان بطور ھمهجانبه تحقیق و<br />
پیشنھادھايشان را دايره كمیته مركزي حزب كمونیست ارائه دھند. براي مذاكره وضعیت پیشآمده،<br />
آوريل در اداره مدارس وزارت معارف آذربايجان جلسه مشاورهاي با معلمان زبان آذربايجاني در مدارس<br />
روسي باكو با موضوع تدريس زبان آذربايجاني از كلاسھاي سوم و چھارم ابتدايي در مدارس روسي»<br />
برگزار شد. اژدر جواداف، يكي از معلمان مدرسه شماره گفت: «در حال حاضر يكي از مشكلاتي كه<br />
معلمان زبان آذربايجاني مدارس روسي با آن روبرو ھستند، تدريس زبان آذربايجاني از سال پنجم ابتدايي و<br />
اختصاص تنھا دو ساعت به اين درس ميباشد. از شما خواھش داريم، اولا تدريس زبان آذربايجاني در اين<br />
مدارس ھمانند سالھاي قبلي از سال سوم ابتدايي شروع شود، ثانیا حداقل ھفتهاي سه ساعت به اين<br />
درس اختصاص داده شود تا ما بتوانیم خصوصیات اصلي زباني، نوشتاري و اورتوگرافي را به دانشآموزان<br />
ياد بدھیم. اژدر جواداف در ادامه گفت، يكي از مشكلات بزرگي كه با آن مواجھیم اجباري بودن زبان<br />
آذربايجاني تنھا براي دانشآموزان آذربايجاني مدارس روسي ميباشد. اين وضع داخل كردن درس زبان<br />
آذربايجاني به برنامه كلاسي را با مشكلاتي مواجه میسازد. وقتي اين درس در زنگ قرار داده<br />
میشود، ديگر تبديل به گپ دو سه نفره میگردد. در بیشتر مواقع درس در كلاسي خالي تدريس میشود.<br />
دانشآموزان يا به كلاس نميآيند و يا بعلت خستگي توان يادگیري درس را ندارند. من بعنوان يك معلم از<br />
شما خواھش ميكنم زبان آذربايجاني ھمانند قبل براي دانشآموزان روس ھم اجباري شود. اين موضوع<br />
در جمھوريھاي ملي مانند اكراين، گرجستان و برخي ديگر دوباره اجرا ميشوند و زبان جمھوري بعنوان<br />
زبان اصلي تدريس میشود. شوكت محمداوا معلم مدرسه روسي شماره ھم در صحبتھايش به تايید<br />
سخنان جواداف پرداخت، او گفت:« تدريس زبان آذربايجاني از كلاس پنجم واقعا كه مشكلاتي زيادي به بار<br />
ميآورد. عليالخصوص در يادگیري حروف خاص الفبايمان و تلفظ صحیح آنھا، تا سال دھم دانشآموزان با<br />
سختيھايي روبرو ميشوند. قطعا تدريس اين زبان از سال سوم صلاح میباشد. از طرف ديگر ما با<br />
ھفتهاي دو ساعت چگونه میتوانیم زبان آذربايجاني ياد بدھیم؟ لازم است كه شفافتر بگويیم، تدريس زبان<br />
آذربايجاني تنھا براي آذربايجانیان نتیجه مثبتي ندارد. اين زبان بايستي بعنوان زبان اصلي در تمام<br />
20<br />
6-7<br />
8<br />
138<br />
»<br />
1956
171<br />
.<br />
171<br />
»<br />
دانشآموزان آموزش داده شوند. س» علياف دبیر دبیرستان شماره ھم در دفاع از ھمكارانش<br />
گفت:« زبان آذربايجاني، زبان ملي جمھوري ما است. ضروري است كه اين زبان به آذربايجانیھا آموزش<br />
داده شود. براي ھمین ھم خواستاريم اين درس بعنوان يك درس تخصصي در برنامه كلاسي نوشته شود.<br />
يادگیري اين زبان ، خارج از درس، موقع خستگي دانشآموزان ھمانند موضوع محفلي نمیتواند صورت<br />
گیرد.» مدير دروس دبیرستان شماره باكو و معلم زبان آذربايجاني ك. صمداف در سخنرانیش اشاره<br />
كرد كه، پس از اجباري كردن اين زبان تنھا براي آذربايجانیان وضعیت آموزش اين زبان نسبتا بد شد. او<br />
گفت: اولا مجبور میشويم اين درس را در ساعت و يا تدريس كنیم. راه حل ديگري ھم وجود ندارد.<br />
به ھمین خاطر ھم جمع كردن دانشآموزان كلاسھاي مختلف و ھم منتظر ساعت درس و يا بودن<br />
مشكلآفرين ميشود. اينھا مرتبط با مشكلاتي در برنامه درسي مدارس، ھم در حضور معلمان در ساعت<br />
آخر و ھم مجبور كردن دانشآموزان پس از آخرين ساعت درسشان ميباشند، به ھمین خاطر بصورت<br />
مداوم باعث لغو كلاس و بيثمرگي تدريس درس زبان آذربايجاني میشود.» بقیه كساني ھم كه صحبت<br />
كردند به دفاع از پیشنھادات ھمكارانشان پرداختند. م. يوسفزاده متديست(روششناس)تدريس زبان<br />
آذربايجاني در مدارس روسي شعبه معارف خلق باكو ھم با تعمیم نظرات معلمان گفت كه من در ھشتاد<br />
درصد مدارس روسي باكو حضور داشتهام میتوان ادعا كرد كه در ھیچ مدرسه، تدريس زبان آذربايجاني<br />
وضعیت بھتري ندارد. م. يوسفزاده در وھله اول دلیل اين را اجباري كردن زبان آذربايجاني تنھا براي<br />
آذربايجانیان دانست. او گفت:« آيا میتوان درس زبان را موقعي كه دانشآموزان خستهاند و میخواھند به<br />
خانه بروند، تدريس كرد؟» در بیشتر مدارس ھر كلاس و يا 4 شاگرد وجود دارد جمع كردن شاگردان<br />
سه- چھار كلاس به يك گروه و تدريس در ساعاتي كه خستهاند واقعا كار سختي است. اگر در كلاسھاي<br />
سوم، چھارم، پنجم و يا ششم ده فرد آذربايجاني وجود دارد، تنھا به سه نفر آنھا تدريس میشود. روش<br />
تدريس درسھا ھم در اين مواقع اھمیتش را از دست میدھند. بجاي دقیقه تنھا دقیقه تدريس<br />
میشود. اينگونه موارد حرمت و ارزش زبان آذربايجاني را پايین ميآورد. مطالب درسي بدرستي ياد داده<br />
نشده و كار نوشتاري ھم انجام نميگیرد. برخي شاگردان آذربايجاني ھستند كه نمیتوانند يكي دو جمله<br />
را سر ھم كرده منظورشان را بگويند. در برخي مدارس روسي تعداد دانشآموزان آذربايجاني به حد كافي<br />
ميباشد. دو كلاس اين مدارس حدود نفر میشوند. وضعیت زبان آذربايجاني در اين مدارس نسبتا<br />
خوب است. ولي در مدارسي كه تعداد دانشآموزان آذربايجاني در كم ميباشند، تدريس زبان آذربايجاني<br />
وضعیت خوبي ندارد.« م. يوسفزاده اضافه كرد در مدارس كارگران- جوان وضعیت تدريس زبان آذربايجاني<br />
اسفبارتر است. شركتكنندگان جلسه مشاوره به اين نتیجه رسیدند كه تدريس زبان دوباره از سال سوم<br />
تحصیلي شروع شود. زبان آذربايجاني در مدارس عمومي سه ساعت و در مدارس كارگران- جوان دو<br />
ساعت تدريس شود؛ ھمانند مدارس مدارس جمھوريھاي اكراين، گرجستان و ديگر جمھوريھا در<br />
در تمام مدارس بصورت اجباري آموزش<br />
آذربايجان ھم تدريس زبان آذربايجاني از سال تحصیلي<br />
داده شود.14<br />
7<br />
6<br />
20-25<br />
45<br />
7<br />
1،3،2<br />
1956-1957<br />
6<br />
.<br />
30،25<br />
29<br />
آوريل، رھبران شعبه مدارس كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان جلسه مشاورهاي را با مديران<br />
مدارس روسي باكو در اداره مدارس وزارت معارف آذربايجان برگزار كردند. اين جلسه مشاوره درباره تدريس<br />
زبان آذربايجاني از سال سوم در مدارس روسي بود. ي. كیورديوماف مدير مدرسه شماره در اين<br />
جلسه مشاوره گفت، در اين سال تحصیلي تدريس زبان آذربايجاني مرتبط با موضوع مطرح شده<br />
ترجمه از پاراگراف دوم صفحه 124 شروع شده...<br />
160<br />
. . .<br />
9<br />
پس از مكاتبهھاي طولاني، آگوست س. رحیماف ريیس شوراي وزرا بیان نمود طبق سفارش دايره<br />
كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان در اجلاس ژوئن 1956، موضوع تدريس زبان آذربايجاني از سال<br />
سوم تحصیلي در مدارس روسي، ارمني و گرجي به مذاكره درآمد و موافقت شد. او ھمچنین خاطرنشان<br />
29
كرده بود كه، براي تغییر برنامه تحصیلي حدودا 4.9 میلیون مانات پول لازم ميباشد كه قسمتي از اين<br />
مبلغ را وزارت معارف ھزينه خواھد كرد. س. رحیماف ھمچنین پیشنھاد كرده بود مانات ھم از بودجه<br />
براي تدريس زبان آذربايجاني اضافه كنند.19<br />
1.6<br />
14<br />
سرانجام، يك ھفته قبل از تغییر قانون اساسي جمھوري آذربايجان در رابطه با رسمي شدن زبان<br />
آذربايجاني در آذربايجان، آگوست دايره كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان شوروي<br />
تصمیمي مبني بر تدريس زبان آذربايجاني در مدارس روسي، ارمني و گرجي اتخاذ نمود. در اين دستور<br />
نوشته شده: «با پیشنھاد وزارت معارف آذربايجان درباره شروع آموزش زبان آذربايجاني از كلاس سوم<br />
در مدارس روسي، گرجي و ارمني موافقت شود.»20 برعكس فرمان ن.<br />
سال تحصیلي<br />
بولگانف ريیس شوراي وزرا شوروي در مي 1955، تصمیم درباره تدريس زبان آذربايجاني در مدارس<br />
روسي، گرجي و ارمني امر مھمي بود و اين اقدامي صحیح و جدي در راستاي رسمي كردن زبان<br />
آذربايجاني بود.<br />
50<br />
40<br />
1956<br />
9<br />
1956-1957<br />
ايجاد پايهھاي علمي زبان آذربايجاني در سالھاي دھه و قرن بیستم، افزايش امكان تاثیرگذاري<br />
اثرھاي علمي و ادبي نوشته شده به زبان آذربايجاني در شعور اجتماعي، ترجمه بھترين نمونهھاي ادبیات<br />
به اين زبان از جمله عوامل مھم در رسمیت گرفتن زبان آذربايجاني محسوب ميشوند. دومین كنگره كانون<br />
نويسندگان آذربايجان شوروي در سال و بعد از آن ھم پیشرفت ادبیات آذربايجان شوروي و در كل<br />
فرھنگ آذربايجان را تايید نمود. تعدادي از آثار ھنري نويسندگان و شاعران آذربايجان كه در سالھاي<br />
نوشته شده بودند و نمونهھايي كه بمثابه آينهاي از زندگي، سرگذشت و طرز معیشت میباشند براي<br />
ھمیشه وارد تاريخ ادبیات آذربايجان شدند.<br />
50<br />
1954<br />
27<br />
حدودا سه ماه قبل از رسمي شدن زبان آذربايجاني ص. وورغون شاعر خلقي آذربايجان پس از گرفتاري<br />
طولاني به بیماري در تاريخ مي چشم از جھان فرو بست. شاعري كه قرن بیستم نقش و<br />
جايگاه مستثني در پالايش زباني، آوردن افكار و خواستهھاي خلق به ادبیات داشت. آثار صمد وورغون<br />
نشانگر روند تاريخي زبان آذربايجان در ادبیات قرن بیستم ميباشد. برخي افراد شركت كننده در مراسم<br />
خاكسپاري صمد ووغون سخنراني خیلي جالبي داشتند. در ن. تیخونف سخن وداع «شاعر خلق»<br />
گفته شد. ر. حمزتاف كه زمان دفن صمد وورغون شاعر جواني بود در سخنراني كوتاه خود گفت:<br />
شاھین ريش سفید ادبیات آذربايجان، پدر و فرزند آبیات آذربايجان شوروي را از دست دادهايم.» جلب است<br />
كه نه در آگھي ترحیمھاي رسمي، نه در مقالهھايي كه آن روزھا درباره صمد ووغون نوشته شده و نه در<br />
سخنرانیھا، نام درام فلسفي«انسان» و منظومه« يآ گون» قید نشده است.<br />
»<br />
......<br />
1956<br />
50<br />
سالھاي دھه قرن بیستم نويسندگاني ھمچون ع. شايق، م. ابراھیماف، س. رحیماف، م. حسین، ع.<br />
ولياف، میر جلال، ا. افندياف، ابوالحسن، ث. رحمان، ا. محمدخانلي، ت. ايوباف، ع. صادق، ج.<br />
مجنونبَياف، عزيز شريف، ق. موسياف و شاعراني مانند ر. رضا، س. رستم، او. ساريوللي، ز. خلیل،<br />
م. راحیم، ع. جمیل، م. دلبازي، ع. واحد، ن. رفيبَیلي، م.سیدزاده، ا. صفرلي، ح. حسینزاده نقش<br />
بزرگي در پیشرفت زبان آذربايجاني ايفا كردند. و جواناني كه در آنھا سالھا به ادبیات آذربايجان قدم نھادند،<br />
از جمله ب. وھابزاده، ا. شیخلي، ن. بابايف، س. احمداف، اي. حسیناف، اي. قاسماف، ح. سیدبَیلي، ع.<br />
كورچايلي، و. شیخلي، س. قديرزاده، ب. بايراماف، ق. قاسمزاده، چ. حسیناف، آ. بابايف، اي. كبیرلي،<br />
ق. ايمانوئرديف ھمراه با فضاھاي جديدي را به ادبیات آذربايجان آوردند. پیشرفت بعدي ادبیات آذربايجان<br />
ھم مصداق اين ميباشد.
با رسمي شده زبان آذربايجاني در اواسط دھه 50 نظرھاي ادبي، زبانشناسي و مجموعا در رشتهھاي<br />
علوم اجتماعي موفقیتھاي چشمگیري بدست آورده شد. ح. آراسلي، م. عارف، م. جعفراف، ج.<br />
جعفراف، ع. سلطانلي، م. رفیلي، ع. دمیرچيزاده، م. شیرعلياف، م. قليزاده، م. طھماسب، ف.<br />
قاسمزاده، م. اكبر، ك. طالبزاده، ع. میر احمداف، آ. زاماناف، م. قاسماف، اي. حسیناف، ع. قلياف، ع.<br />
سومباتزاده، ز. ابراھیماف، ع. علیزاده، م. علیزاده، آ. آسلانف و ديگران تبديل به چھرهھاي محقق و<br />
دانشمندان تاثیرگذار جمھوري شدند. آثار «روز آينده»(گلهجك گون) و «تكیهگاه قوي»(بؤيوك داياق)از میرزا<br />
ابراھیماف، «سنگھاي سیاه» از م. حسین، «در كوھھاي آغبولاق» از س. رحیماف، راھمان به كجا<br />
مرود» از میر جلال،«دو ساحل» از س. رستم، وقتي گل رزي نباشد» از رسول رضا، «در آتش» از<br />
محمدخانلي، «خانواده آتايفھا» از ا. افنديف، «راھھاي جدا شده» از اسماعیل شیخلي، «آدمھاي ساده»<br />
و «شب ھجران» از بختیار وھابزاده، «قلب فروزان» از اي. حسیناف از جمله آثاري ميباشند كه سالھاي<br />
در ارتقا شعور ملي- اجتماعي نقش بزرگي ايفا كردند.<br />
»<br />
»<br />
50<br />
50<br />
آكادمي علوم آذربايجان شوروي و دانشگاه دولتي آذربايجان از مراكز تحقیقاتي اساسي در جمھوري بودند<br />
كه رھبري اولي را م. علياف و دومي را ي. محمدعلياف بر عھده داشت.<br />
اواسط دھه پیشرفتھايي ھم در موسیقي، ھنر، نقاشي و ديگر بخشھاي فرھنگ حاصل شد. نوامبر<br />
رھبر كانون آھنگسازان آذربايجان شوروي در ھفتمین نشست كانون بصورت مفصلي سخنراني<br />
نمود. او، درباره اھمیت اپراي «سئويل» كه بر اساس اثر جعفر جبارلي با ھمین نام ساخته صحبت كرد و<br />
اين نوشته شدن اين اثر را رخدادي مھم در فرھنگ آذربايجان دانست. ھمچنین در ادامه گفت كه اين<br />
موسیقي با موسیقي خلقي بخصوص با موسیقي مقامي نزديكي بیشتري دارد.21 قارا قارايف ھمچنین<br />
درباره آثار سمفونیك، اپراھا و سويیتھاي(قطعه موسقيھايي در سه بخش يا بیشتر) ر. حاجياف، ج.<br />
حاجياف، س. حاجيبَياف، س. عليعسگراف، ن. رضايف، ج. جھانگیراف، ا. بدلبَیلي، سعید رستماف و<br />
نیازي توضیحات بیشتري را داد. بويژه ارزيابي درباره سمفوني «بابك» حسن رضايف خیلي مثبت بود. قارا<br />
قارايف كه از سال رھبري كانون آھنگسازان آذربايجان را بر عھده داشت، میانهھاي دھه نه تنھا<br />
در آذربايجان بلكه در اتحاد جماھیر شوروي فردي شناخته شده بود. او در دوران جواني، اولین بار در و<br />
دومین بار در سالگي موفق به دريافت جايزه استالین شده بود. او، با نوشتن بالت «ھفت<br />
پیكر»(يئددي گؤزل) موسیقي آذربايجان مرزھا را درنورديد. قارايف در اين بالت را كه بر اساس منظومه<br />
نظامي گنجوي با ھمین نام نوشته، به طرز ماھرانه و ھنرمندي بالايي از موسیقي ملي استفاده كرد.<br />
پیشروي از بالت «قلعه دختر»(قیز قالاسي) افراسیاب بدلبَیلي به بالت«ھفت پیكر» و از سمفوني<br />
«كاروان» سو حاجيبَياف به سوي مقام سمفونیك «راست» نیازي نشانگر مسیر پیشرفتي بود كه<br />
موسیقي آذربايجان آنرا طي كرده است. منظومه سمفونیك«لیلي و مجنون» و بالت« ھفت پیكر» قارا<br />
قارايف، مقامھاي سمفونیك «شور» و «كردي افشاري» و اپراي« سئويل» فیكرت امیراف، منظومه<br />
سمفونیك در آنسوي ارس»(آرازين او تايیندا) جھانگیر جھانگیراف، ترانهھاي سعید رستماف،<br />
بات«گلشن» س. حاجيبَياف و مقام سمفونیك «راست» نیازي پس از اوزيیر حاجيبَياف به جا افتادن<br />
انديشه ملي در بخش موسیقي كمك شاياني كرد.<br />
28<br />
50<br />
1953<br />
30<br />
»<br />
1956<br />
1954<br />
18<br />
ژانويه افراسیاب بدلبَیلي ھیات اداري كانون موسیقي آذربايجان را از متن سخنرانیش در پنجمین<br />
نشست آھنگسازان جمھوريھاي قفقاز جنوبي كه در تفلیس برگزار گرديد، مطلع ساخت. كنفرانس<br />
بدلبَیلي درباره موسیقي آذربايجان بود. البته موضوعات اصلي اين كنفرانس دسامبر در جلسه<br />
مشاوره كانون آھنگسازان به بحث گذاشته شده بود. در مذاكره كنفرانس نیازي به نكتهھاي جالبي<br />
اشاره كرده بود. او گفته بود: «موضوع "تاثیر ايران" در كنفرانس مربوط به تاريخ موسیقي آذربايجان مرا<br />
كمي ناراحت ميكند. ميخواھم كه منظورم را درست بفھمید. اخیرا بروشوري را ديدم كه شايد خیليھا<br />
1955<br />
1
آنرا فراموش كردند. شايد ھمین بروشور بتواند براي رد «نظريهھاي واھي» كه تا امروز ھم ادامه داشتهاند<br />
به افراسیاب كمك كنند. اين بروشوري «شاه صنم» است كه سال افندياف در مسكو نشر كرده<br />
بود. انديشه اصلي اين كتاب اينست كه گويا حیات معنوي خلق ترك(آذربايجانيھا ج. حسنلي) تحت<br />
تاثیر عثمانيھا، فارسھا و كمي ھم روسھا بوده است. از ھمین بروشور چنین بنظر ميرسد كه گويا،<br />
ملوديھاي ايران پايه موسیقي خلق ترك، يعني آذربايجانیان بوده و اساس حس ائستتیك<br />
(زيباييشناختي) ما را تشكیل داده است. من خواستار متلاشي شدن اين "نظريه تاريخي" غلط كه ھیچ<br />
ارتباطي با موسیقي ما ندارد، ميباشم.» نیزي به صحبتھايش ادامه داده و گفت:« وقتي از لادھا صحبت<br />
ميشود، بايستي ثابت كرد كه اين لادھا مختص ايران نميباشند. تاريخ اين لادھا مربوط به خیلي پیشتر<br />
از زماني است فرھنگ موسیقي ايران شكل گرفته است. با مثال میشود نشان داد كه مثلا ما رقص<br />
گروھي "ياللي" داريم، درحالیكه در ايران وجود ندارد. بي شك اين رقص قبل از اسلام بوجود آمده است.<br />
در اسلام يك زن نمیتواند با يك مرد نامحرم در يك اتاق باشد، اما "ياللي" با خصوصیات خلق مبرز ما<br />
ھمخواني دارد. اگر به تاريخ ھم بنگريم، خلق ما زبانش را از دوران قديم تا امروز حفظ كرده است. ما در<br />
سوابق دولت ايران ميبینیم كه آنھا فرھنگشان را به آذربايجان جنوبي تحمیل ميكنند و آواز خواندن و<br />
صحبت كردن به زبان مادري قدغن ميكنند. با اين ھمه انسانھا در آذربايجان جنوبي ترانهھا را به زبان<br />
مادري ميخوانند و با اين زبان صحبت ميكنند. چنین از میان اعصار فرھنگ موسیقايياش را تا به امروز<br />
بايستي آورده باشد و آورده است.» درباره مقام ھم نیازي میگفت، مقام ما كاملا متفاوت از مقام ايراني<br />
ميباشد. در تاريخ موسیقي ما شكلگیري مقامھا خودشان تاريخي دارند. آنھا از برخي به اصطلاح<br />
مقامھا خیلي متفاوتند. ما براي اولین با است كه با كنفرانسي مھمي میخواھیم در عرصه شوروي ظاھر<br />
شويم، به ھمین خاطر بايستي از تاريخ مقامھاي خودمان صحبت كنیم. بايستي مضمون و فرم ملي<br />
موسیقیمان را آشكار سازيم. ميتوان گفت كه در موسیقي ما موضوعھاي مدرني وجود ندارد، اما«براي<br />
صلح» «وطن» و بعضي موضوعات ديگر ھستند كه زمان آنھا ھم گذشته است. مدرن بودن موضوع<br />
مرتبط با تاريخ نوشته شدن اثر نیست. ما نميتوانیم زير اثر بنويسیم و ادعا كنیم كه اين اثري مدرن<br />
ميباشد. بايستي انديشه حاكم بر اثر مدرن باشد. بعنوان مثال اپراي «كوراوغلو» انديشهاي مدرن دارد.<br />
نیازي در پايان سخنانش بار ديگر خاطرنشان كرد كه به ھیچ وجه نميتوان مقام آذربايجاني را مقام ايراني<br />
خواند. مقام ما تحت تاثیر مقام ايراني نميباشد. با اينكه برخي به اشتباه تايید میكنند، اما مقام آنھا<br />
نميتواند پدر مقام ما باشد. البته كه مقام آذربايجان با مقام ايران و حتي با مقام چین اشتراكات و<br />
جنبهھاي عمومي دارد، ولي اين نمیتواند دلیلي بر آمدن اين موسیقي از ايران به آذربايجان باشد. چنین<br />
مثالي را میتوان آورد: زبان ما تركي است، تركمنھا، ازبكھا و آذربايجانیھا ھم به اين زبان صحبت میكنند،<br />
ولي اين دلیلي بر ازبكي بودن زبان آذربايجاني نميباشد.22<br />
–<br />
1929 ت.<br />
1954<br />
18<br />
،<br />
از اطلاعاتي كه در مورد سفر به تفلیس در دست میباشد، مشخص است كه كنفرانس افراسیاب<br />
بدلبَیلي، درباره موسیقي آذربايجان خصوصا درباره خلقي بودن موسیقي آذربايجان بسیار موفق بوده<br />
است. در اثناي اين مذاكرهھا مشخص شده بو كه پس از مرگ اوزيیر حاجيبَياف ، كار جدي در رابطه با<br />
جمع آوري و نشر موسیقي خلقي انجام نگرفته است. در پنجمین نشست آھنگسازان قفقاز جنوبي بجز<br />
ا. بدلبَیلي، ع. عباساف، ب. زيدمان، خ. ملیكاف و د. دانیلاف ھم به ايراد سخنراني درباره موسیقي<br />
آذربايجان پرداخته بودند. سخنراني ع. عباساف درباره موسیقي مقامي آذربايجان از طرف ھمه<br />
شركتكنندگان تحسین شده بود. ژانويه در اجلاس كانون آھنگسازان آذربايجان بر لزوم نشر آثار<br />
موسیقي اوزيیر حاجيبَياف و مسلم ماقامايف تاكید شد. معلوم شد كه بغیر از «كور اوغلو» و «آرشین<br />
مال آلان» ھیچ اثري از حاجيبَياف نشر نشده است. به ھمین خاطر در اين اجلاس درباره نشر كلیات آثار<br />
اوزيیر حابيبَياف و رسالهھاي تاريخ موسیقي آذربايجان دوره شوروي به توافق رسیدند.23
1956<br />
اولین كنگره كانون آھنگسازان آذربايجان، 21 مارس شروع شد. در كارھاي كنگره شخصیتھاي<br />
مشھوري ھمچون د. شوستاكويچ، او. تاكتاكیشويلي، آ. داركويچ اشتراك میكردند. در اين كنگره قارا قارايف<br />
از موفقیتھاي بدست آمده در موسیقي آذربايجان پس از اولین كنگره آھنگسازان شوروي سال<br />
صحبت كرد. قارايف در سخنانش خاطر نشان كرد كه، اپراھاي «لیلي و مجنون» و «كور اوغلو» اوزيیر<br />
حاجيبَياف و اپراھاي «شاه اسماعیل» و «نرگس» مسلم ماقامايف در تاريخ موسیقي ملي آذربايجان<br />
جايگاه ويژهاي دارند. با اين ھمه او توضیح ھم داد كه از آن زمان به بعد به استثناي اپراي «سئويل» فیكرت<br />
امیراف ديگر اپراھا از جمله «خسرو و شیرين» نیازي، «غضب خلق» از افراسیاب بدلبَیلي و ب. زيدمان،<br />
«ماسكاراد» و «بلاي عقل»(عاغیلدان بلا) از زيدمان، «وطن» از ق. قارايف و ج. حاجياف، «نظامي» از ا.<br />
بدلبَیلي اپراھاي ناموفقي از آب درآمدند. قارا قارايف گفت:« خارج شدن اين اپراھا يكي پس از ديگري از<br />
صحنه تئاتر اپرا، ناتواني در جلب رغبت تماشاچیان در خود واقعیتھاي ناخوشايندي ھستند كه بايستي<br />
دلايلشان مشخص شوند.»24<br />
1948<br />
نیازي كه پس از قارا قارايف سخنراني كرد، با در نظر گرفتن شركت كساني كه از مسكو آمده بودند،<br />
انتقاداتش را از كانون آھنگسازان شوروي ابراز كرد. او گفت كه ما براي خودمان ارگاني موسیقي نداريم و<br />
ھمهمان چشم امید به ژورنال«موسیقي شوروي» دوختهايم. چرا بايد موسیقيشناسھاي باكو درباره<br />
آھنگسازان ما- ق. قارايف، ر. حاجياف، ف. امیراف، ج. جھانگیراف، ج. حاجيبَياف- مطلب بنويسند؟ چرا<br />
ژورنال به فكر اين نیست كه موسیقيشناسھاي مشھوري را به اينجا بفرستد تا موسیقيشناسان با<br />
آشنايي بیشتر با جزيیات موسیقي مقالهھايي را درباره اينھا بنويسند؟ در مورد عضويت در كانون<br />
آھنگسازان شوروي ما واقعا متعجبیم. وقتي كه قانون اساسيمان به جمھوريھاي ملي حقوق غیر<br />
محدودي داده، چرا كانون آھنگسازان شوروي عضويت ما را در اين كانون با محدوديت روبرو ميسازد، در<br />
حالیكه چنین محدوديتھاي در عضويت به حزب ھم وجود ندارند. بیشتر اتفاق ميافتد كه كساني را كه ما<br />
نامزد عضويت كردهايم بخاطر اينكه مسكو با موفقیتھاي ھنريشان آشنا نبوده، رد كرده است. اينھا باعث<br />
تعجب ما میشوند. من فكر میكنم كانون آھنگسازان آذربايجان به چنان سطحي رسیده كه توان حل اين<br />
موضوعات را داشته باشد. سپس نیازي گفت كه بعلت فقدان ھمسرايان در آذربايجان، آھنگسازان<br />
نمیتوانند آثار سمفونیك بزرگي را بنويسند و ھمچنین نیازي به ضرورت برپايي اركستر سمفونیك راديو<br />
آذربايجان كه در دو كشور ديگر به تبلیغ موسیقي ميپردازند، اشاره نمود.25<br />
افراسیاب بدلبَیلي در حواشي سخنرانیش به موضوع زبان ملي در موسیقي پرداخت. او گفت مسئله<br />
زبان ملي در موسیقي براي بیشتر ما واضح نیست. وقتي به موسیقي سمفونیك گوش داده میشود، در<br />
آغاز چنین بنظر ميآيد كه موضوع آذربايجاني است، پس از اين قسمت بخش اصل میرسد، اين ھم بد<br />
نیست، اما وقتي كار به مرحله نھايي ميرسد، اصلا مشخص نميشود كه اين زبان به كجا میرود و مولف<br />
اثر را به چه زباني نوشته است. بخش اصلي اصولا با زبان ملي شروع میشود و رفته- رفته تبديل به زبان<br />
صنعي بینالمللي میشود. چرا؟ بخاطر اينكه ما با مسئله زبان ملي، جديت به خرج نميدھیم. در نتیجه<br />
بین موسیقي سازھا و موسیقي آوازي ھیچ رابطهاي را نميبینیم. وقتي موسیقي آوازي مينويسد،<br />
احساس ميكني كه آھنگساز يك آذربايجاني است، اما وقتي براي سازھا موسیقي میسازد فكر میكني<br />
كه اين اثر به زبان ديگري نوشته شده، اين دستخط متفاوتي است. سپس افراسیاب بدلبَیلي از ضرورت<br />
كار كردن روي اصطلاحات موسیقي صحبت كرد و از كتابي «ھارموني ريتمیك كوركاسف» كه با ترجمه<br />
سعید رستماف و ويراستاري قارا قارايف چاپ شده، مثالھايي آورده و از ساخته نشدن معادلھا صحبت<br />
نمود. بدلبَیلي اشاره نمود كه قبلا در آكادمي موسسهاي وجود داشت كه اوزيیر حاجيبَياف به آن<br />
رھبري داشت. موسسهاي ھم كه پرفسور بلبل رھبر آن بود ديگر وجود ندارد. كنسرواتور ھم كه كاري با<br />
مسئله زبان ندارد. اگر مقالهاي را به زبان آذربايجاني مينويسي، اين براي روسھا مشكلي جدي<br />
میشود.26
پس از آنكه قارا قارايف از طرف كنگره متن تبريك تلگرامي را در رابطه با 50 سالگي صمد وورغون خواند،<br />
نوبت به سخنراني آھنگساز بزرگ ديمیتري شوستاكويچ رسید. او نظرش درباره گزارش اثرھاي<br />
آھنگسازان اعلان كرد، او برداشتش را از موسیقيھايي كه در كنسرتھاي باكو شنیده بود با نمايندگان<br />
كنگره درمیان گذاشت. شوستاكويچ دانشجويان كنسرواتور، آھنگسازان جوان و گروه كري كه جھانگیر<br />
جھانگیراف رھبري میكرد خیلي ارزنده دانست. سپس او درباره جواناني كه بعدا آھنگساز شدند، از جمله<br />
سويیت ويولن و پیانوي عاريف ملیكاف، اثرھاي ز. باقراف، بخش اول كوارتت خ. میرزازاده، سونات واصف<br />
آديگؤزلاف براي پیانو، تريوي اوختاي ذوالفقاراف براي پیانو از جمله آثاري بودند كه شوستاكويچ، نظر<br />
مثبتي به آنھا داشت. او گفت كه اين جواناني آينده خوبي خواھند داشت.27<br />
50<br />
»<br />
28<br />
»<br />
آھنگساز گرجي كه نظارهگر كنگره بود، اواسط دھه به فردي شناخته شده در شوروي تبديل شد. او<br />
كه نامش اوتار تاكتاشويلي بود، يك سال بعد بعنوان دبیر كانون آھنگسازان انتخاب شد. اوتار گفت كه از<br />
پیشرفت موسیقي ملي و كلاسیك آذربايجان در اين مدت كوتاه، حیرت زده میباشد. وقتي درباره آثار قارا<br />
قارايف صحبت میكرد، گفت:« ما با فردي بزرگ روبرويیم كه كارھاي مخصوص بخود دارد، او يك آھنگساز<br />
اصیل، با استعداد و با جرات است كه با اصول بنیادين موسیقي خلق آشنايي كاملي دارد. من و ھمكارانم<br />
از بالت« ھفت پیكر» به وجد آمدهايم. در تعجبیم كه چرا اين اثر موفق تا حالا در صحنهھاي تئاتر بزرگ<br />
شوروي، در مسكو اجرا نشده است.» وقتي او. تاكتاكیشويلي اين حرفھا را ميزد، اين مصطفياف به<br />
شوخي گفت كه«حتما از بالاي مسكو رد شده و به لنینگراد رفته» و اين باعث خنده سالن شد. او.<br />
تاكتاشويلي در ادامه صحبتھايش گفت:« به صراحت میگويم كه سطح موسیقي بالتھايي كه در تئاتر<br />
بزرگ شوروي اجرا میشوند به «ھفتپیكر» قارا قارايف نميرسند.»28<br />
اي. مصطفياف دبیر كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان در سخنرانیش از سیر پیشرفت موسیقي<br />
آذربايجان بعد از سال1920 صحبت كرد و در اين پیشرفت نقش دو آھنگساز بزرگ آذربايجان- اوزيیر<br />
حاجيبَياف و مسلم ماقامايف- را مھم دانست. اي. مصطفياف وقتي كه از تاثیر موسیقي آذربايجان بر<br />
كشورھاي ديگر صحبت میكرد، افزود: لازم است بگويم كه، موسیقي ما را نه تنھا دوستانمان، بلكه<br />
كساني ھم كه تمايلي به ايدئولوژي ما ندارند، دوست دارند. اخیرا نمايندهھايي از مجلس ايران به<br />
جمھوري ما آمده بودند. در میان نمايندهھا كساني وجود داشتند كه با ما دوستي آنچناني نداشتند، با اين<br />
ھمه ميگفتند كه ما بیشتر به موسیقي زيبايتان گوش ميدھیم. ما از اينكه آنھا دست كم به موفقیت ما<br />
در اين رشته اعتراف ميكنند. مشخص ميباشد كه اين موفقیتھا به آنجا ھم رسیده است. با اين ايران<br />
و تركیه به نسبت اراضي و نفوس از آذربايجان بزرگتر و پر جمعیت ھستند، اما موسیقي معاصري كه<br />
بصورت ھمه جانبه پیشرفت كرده، در آنجا وجود ندارد. اپرا و بالت خودشان را ندارند و شما در كافهھا يا<br />
تفريحگاهھاي آنجا، موسیقیھايي كه بر اساس زار و گريهھاي ملول كننده ساخته شده را ميبینید. ببینید<br />
به اين دلیل خلقھاي اين كشور از موسیقي ما لذت میبرند، و بخاطر اين موفقیتھا خواھان قدرداني و<br />
سپاس از آھنگسازان و نوازندگانمان ھستیم.»29<br />
رھبران كنگره با اينكه برخي وقتھا به زبان آذربايجاني صحبت مكردند، اما زبان سخنرانيھا طبق اصولي<br />
روسي بود. در اجلاس مارس اولین كنگره آھنگسازان كه س. حاجيبَياف رھبري میكرد، رسول رضا<br />
اين اصل تجاوز كرد. او كه از طرف كانون نويسندگان پشت تريبون رفت، كنگره را به زبان آذربايجاني تبريك<br />
گفت. رسول رضا گفت: رفیقان، سال را بخاطر ميآورم. وقتي براي رفتن به مسكو و نشان دادن<br />
ھنرمنديمان در اولین دكادا( دوره ده روزهاي) تداركاتي ميديديم، مرحوم اوزيیر حاجيبَياف زنده بودند. ما<br />
اپراھاي اوزيیر و مسلم ماقامايف را ھمراه با جوانان و ھنرمندان تازه به دوران رسیده به مسكو ميبريم.<br />
در آن موقع، تعداد جوانان ھنرمند ما خیلي اندك بود: قارا قارايف، جودت حاجياف و چند جوان ديگر. اما<br />
1938
امروز صداي اين آھنگسازان را از تنھا از جمھوريھاي شوروي نميشنويم. امروزه آھنگسازان ما تبديل به<br />
پیشرواني در موسیقي شوروي گشتهاند و ھمه اينھا باعث خوشحالي ماست.»<br />
رسول رضا ھمراه با اين موفقیتھا به مسئله زبان ھم اشاره نمود و درباره نكتهھايي كه در آھنگسازان و<br />
نوازندگان مشاھده شده صحبت كرد. او گفت:« من فكر میكنم بايستي آھنگسازان آذربايجاني زبان<br />
آذربايجاني را بخوبي بدانند. بله، شما متوانید بگويید كه ما آھنگسازاني را داريم كه اين زبان را خوب<br />
ميدانند. من نسبت به اين حرف اعتراضي ندارم. افراسیاب بدلبَیلي كه قبل از من سخنراني كرد، زبان<br />
آذربايجاني خیلي خوب بلد است. چند نفر ديگر را ھم میتوانید نام ببريد. اما وقتي زبان میگويم، ميخواھم<br />
كه آھنگسازان آذربايجاني با ادبیات آذربايجان ھم، ھمچون منتقدان ادبي، نويسندگان و ديگر كساني كه<br />
در رشتهھاي مرتبط با ادبیات فعالیت ميكنند آشنايي داشته باشند. در واقع زبان آذربايجاني بايستي به<br />
منشا ذوق و منبع الھام آھنگسازان ما مبدل شود. در اين باره بايستي از تجربهھاي آھنگسازي بزرگي<br />
ھمچون اوزيیر بھره ببريم. چونكه اوزيیر به خصوصیات خلق آذربايجان و جزيیات زندگیشان آشنا بود. به نظر<br />
من اوزيیر حاجيبَياف، علاوه بر تبحرش در آھنگسازي، بخاطر اين ھم كه ادبیات و زبان آذربايجاني را از<br />
صمیم قلب دوست داشت، اثرھايش با چنان استقبالي از طرف مردم روبرو شد. اما وقتي به آثار<br />
آھنگسازان معاصر دقت ميكنیم، بیشتر وقتھا از خودمان رنجور میشويم. ما تا كي بايستي تلفظ<br />
اشتباھي را در ترانهھايمان شاھد باشیم. ترانه "ثريا" را ببینید. من به جرات میگويم كه در درصد<br />
ترانهھايي كه خوانده میشود زبان آذربايجاني بصورت ناقص ادا میشود. به ھمین خاطر وقتي بعضي<br />
خوانندهھا ايفا میكنند، معلوم نميشود كه اين ترانه به چه زباني است.» وقتي رسول رضا اين صحبتھا را<br />
كرد ھمه حاضران او را تشويق كردند. او در ادامه سخنانش گفت كه من ديروز قصد داشتم صحبت كنم. در<br />
اين رابطه خواستم به چیستي نغمه پي ببرم و نام علمي آنرا بدانم به كتاب مراجعه كردم. آنجا نوشته<br />
بود كه نغمه تظاھر صوتي از تركیب بیانھاي ادبي است. پس موسیقي از تركیب ابرازھاي ادبي بوجود<br />
ميآيد. ولي ما اين چنین تركیبي را نميبینیم. اگر مشكل تنھا تحريف شدن جملهھا بود، درد كمي<br />
داشتیم. در برخي نغمهھايم موسیقي و شعر كاملا از جنسي متفاوتند و ھیچ ربطي به ھم ندارند. بین<br />
شعر و موسیقي از وحدت لازمه خبري نیست. ميخواھم يك مثالي را در اين رابطه بیان كنم: بعنوان مثال<br />
"دھكده ما"(كنديمیز)، كه آھنگسازي قنبر حسینلي و شاعرش زينال خلیل ميباشد. من از اين نغمه<br />
خیلي خوشم ميآيد. اما در اين شعر اين موسیقي از شادي و طراوت سخن گفته ميشود، در موسیقي<br />
برعكس شعر، غم و اندوھي حس ميشود. مثل كسي كه سالھا دور از وطن بوده است. بیشتر وقت<br />
موسیقي و بیان آن با مضمون گسست دارند. درباره مسئله زبان در موسیقي، رسول رضا با مثال آوردن<br />
اوزيیر حاجيبَياف گفت: وقتي از زبان صحبت ميشود، میخواھم در حضور ھم سن و سالھايم و<br />
آھنگسازاني كه با ھم كار ميكنیم، موضوعي را مطرح كنم. اين موضوع، موضوع ذوق است. مرحوم<br />
حاجيبَياف در اپراي "لیلي و مجنون" از كدام متن استفاده كرد؟ شما میدانید كه بغیر از فضولي<br />
غزلسرايان بیشتري بودهاند. بھار شیرواني ھم غزلھاي زيبايي را سروده است. با اين ھمه در اپراي"لیلي<br />
و مجنون" از غزلھاي فضولي استفاده شده است. در غزلھاي فضولي بین كلمهھا و مضمون چنان وحدتي<br />
وجود دارد كه گويي اين غزلھا خودشان بر اساس موسیقي سروده شدهاند و زبان فضولي خود زبان<br />
موسیقيداري است. او داراي ملودي ميباشد و آثارش نشانگر ويژگيھاي خاص ميباشد. با وجود اينكه<br />
ما شاعران قوي داريم(صمد وورغون، سلیمان رستم، محمد راحیم و ...)، اما بعضي وقتھا در نغمهھاي<br />
ما از متنھاي نه چندان خوبي استفاده ميشود. در اين مورد با قطعیت میتوان بگويم كه در تحصیل<br />
موسیقي ما دقت كمي نسبت به اين موارد وجود دارد. سپس رسول رضا موضوع كاربرد زبان آذربايجاني را<br />
مطرح كرد و گفت: من خیلي خوشحالم كه دوستان ما در اين تريبون بصورت سلیس به زبان روسي<br />
صحبت ميكنند. اين از موفقیتھاي ماست. ولي اين بدان ما نیست كه زبان آذربايجان زبان دومي بدانیم<br />
و يا وقتي دلمان خواست اين به اين زبان حرف بزنیم. اين شیوهاي مناسب نميباشد. وضعیت زبان در<br />
آموزشگاهھاي ما خیلي بد است. چرا از سالھا پیش ھم در ساختمان اين كنسرواتور، در اين صحنه شب<br />
90<br />
.<br />
»
1<br />
25<br />
50<br />
شعر آذربايجان برگزار نشده است؟ چرا اين در دانشكدهھاي فني برگزار شود، براي چه در كتابخانهھا<br />
برگزار ميشود. چرا در كارخانهھا، جاھاي صنعتي و ھمه جا به شعر و ادبیات آذربايجان نیاز حس ميشود<br />
و اين را خواستار ميشوند. چطور ميشود در ساختمان مھم فرھنگیمان زبان آذربايجاني را نشنويم. اين<br />
نشانگر اينست كه ما پیوند خوبي با زبان آذربايجاني نداريم. ديگر وقت اينست كه در اين مورد ھم صحبت<br />
كنیم. شما ميدانید كه چند سال پیش صحبت كردن در اين باره، نه براي خود شخص و نه براي<br />
خانوادهاش نميتوانست نتیجه خوبي به بار آورد.»<br />
رسول رضا با اشاره به جايگاه مقام در موسیقي آذربايجان گفت كه، من ميخواھم درباره موضوعي ھم<br />
ديدگاھم را بیان كنم. اين درباره مقامھاي خلق و اپراھايي است كه بر اساس اين مقامھا ساخته<br />
شدهاند. اپراھاي مقامي ما بخش جدا نشدني و تكرارناپذير ھنر آذربايجاني و نمونهھاي كلاسیك ما<br />
ھستند. ما بايستي از اين آثار را حفظ نمايیم. من باور ندارم آھنگسازي كه از موسیقي كلاسیك آذربايجان<br />
فاصله گرفته و آنرا نميپسندد، بتواند آثاري بسازد كه دقت خلق را به خودش جلب كند. با اين ھمه لازم<br />
نیست كه در برخي مسايل افراط به خرج دھیم. ما بغیر از حفظ ادبیاتمان نبايد به جايگاه فعلي قانع<br />
باشیم، بايستي مداوم به جلو پیش رويم و در به صحنه رفتن آثارمان كمك نمايیم. وقتي آثارمان به صحنه<br />
مي روند بايستي تلاش كنیم كه بازيگران خوبي اشتراك داشته باشند. من با سخنان رفیقي كه اينجا<br />
صحبت كردند راضي نیستم. بخاطر اينكه رفیقمان به زبان روسي صحبت نمودند، اجازه بدھید، من ھم در<br />
اين مورد روسي حرف بزنم. در اينجا از صحبت از گفتهھاي د. دانیلف موسیقيشناس بود. دانیلف در<br />
سخنرانیش گفته بود كه به صلاح ميباشد كه به جريان سمفونیھاي مقامي پايان داد و مثل اينكه مقام<br />
تنھاي داراي زيبايي خارجي ھست و فاقد زيبايي دروني ميباشد. بنظر او فیكرت امیراف و نیازي بیشتر<br />
مجذوب مقام شدهاند. رسول رضا با طرح موضوع بدين منوال قطعا راضي نبود. سرانجام در پايان<br />
سخنرانیش گفت:« من آھنگسازان و بويژه دانشجويان كنسرواتور و كساني كه در آموزشكدهھاي<br />
موسیقي آموزش ميبینند را به نزديكي بیشتر با خلق آذربايجان فرا مي خوانم. من شما را به<br />
روستايمان، به مجالس موسیقي سنتي خلقي دعوت ميكنم. من شما را به گوش فرا دادن به صداي<br />
خلق، صداي مادران و يادگیري ملوديھاي خلق دعوت ميكنم. نه به اين خاطر كه شما آنھا را تكرار كنید،<br />
بلكه بخاطر اينكه آنھا خزينهھاي تمامنشدني ميباشند و بايستي از اين خزينه بھره برد. بايستي با چنین<br />
نگرشي نسبت به آثار خلقي نگاه كنیم.»31 حاضران كنگره اين سخنان پر معني رسول رضا را كه به زبان<br />
آذربايجاني بود با تشويقھاي طنینداري پاسخ گفتند و ھنگامي كه رسول رضا از صحنه پايین ميآمد<br />
افراسیاب بدلبَیلي به طرز نماديني دستان او را فشرد و بخاطر حرف زدن به آذربايجاني از او تشكر نمود.<br />
سر و صداي سخنراني رسول رضا نه تنھا در سالن كنگره، بلكه خارج از مرزھاي آذربايجان ھم رفت. ر.<br />
باقداساراف دانشجوي كنسرواتور اوزيیر حاجيبَياف در نامهاي كه خطاب به ن. خروشچف نوشته بود، اين<br />
سخنراني رسول رضا را براي اثبات گفتهاش مبني بر تبلیغ ملي گرايي از طرف روشنفكران آذربايجان مثال<br />
آورده بود. او نوشته بود:« با اينكه در ھیات ريیسه كنگره آھنگسازان آذربايجان اشخاصي نظیر د.<br />
شوستاكويچ، از مسكو و او. تاكتاكیشويلي از گرجستان حضور داشتند كه زبان آذربايجاني را نميدانند،<br />
يكي از روشنفكران مشھور كه زبان روسي را ھم در حد اعلا بلد ميباشد، به زبان آذربايجاني سخنراني<br />
مفصلي كرد.»31<br />
اواسط دھه ، قوت گرفتن مسئله ملي ھمراه با موسیقي و ادبیات در نقاشي و ھنرھاي تطبیقي ھم<br />
مشاھده ميشد. از مي تا ژوئن در نمايشگاه برگزار شده نقاشان قفقاز جنوبي در باكو، آثار<br />
نقاشان آذربايجان بخاطر مضمونھاي مليشان دقت برانگیز بودند. قالیچه »شوشا» كه بر اساس طرح ل.<br />
كريماف برنده جايزه استالین در سال 1950، بافته شده بود، بھترين اثر ھنري نمايشگاه انتخاب شد.<br />
1954
م«<br />
وقتي آكادمي نقاشان شوروي درباره انتخاب ھیات علمي و اعضاي ژورنالیستي دانشگاه(اعضاي<br />
اطلاعیهاي درج<br />
ژورنالیستي در ژورنالھاي دانشگاه فعالیت مينمودند) در روزنامه<br />
نمود، با پیشنھاد م. ترلاناف ريیس كانون نقاشان آذربايجان شوروي، ل. كريماف و م. عبدااللهاف كه در آن<br />
موقع افرادي شناخته شده در آذربايجان و حتي خارج از مرزھاي شوروي بودند، نامزد اين انتخابات شدند.<br />
در اين باره با شعبه علم و فرھنگ كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان ھم توافقي حاصل شده بود.<br />
آثار م. عبدااللهاف سال در بوداپست و در نمايشگاه پكن به نمايش گذاشته شده و<br />
موفقیتھايي كسب كرده بود. درست است كه م. عبدااللهاف در سال بعنوان عضو ژورنالیست<br />
آكادمي نقاشي آذربايجان انتخاب شد، با اين ھمه نامزدي ل. كريماف و م. عبدااللهاف در سال<br />
نشانگر پیشرفت ھنرھاي تطبیقي و نقاشي در آذربايجان بود.32<br />
1954<br />
«Sovetskaya kultura»<br />
1958<br />
22<br />
1950<br />
1949<br />
1954<br />
نوامبر نمايشگاه آثار نقاشان آذربايجان با استقبال خوبي روبرو شد. نوامبر روند نمايشگاه و آثار<br />
ارائه شده در كانون نقاشان آذربايجان به بحث گذاشته شد. ا. محمداف درباره نقاشي، اؤ. ائلداراف درباره<br />
مجسمهسازي و اَ. محمداف ھم درباره گرافیك توضیحات مفصلي دادند. نفر از اين نمايشگاه چھارده<br />
روزه ديدن كرده بودند. در اين نمايشگاه رخنگاره(پرتره) داوودآوا» و «بلبل» از آثار ن. قاسماف، اثر<br />
«دختران»(قیزلار) از س. سلامزاده، «رخنگاره ل. كريماف» و اثر «راه»(يول) از آ. كريماف، «آفرينش<br />
دريا»(دنیزين يارانماسي) و «مادرم)(منیم آنام) از م. عبدااللهاف، «رخنگاره ل. بديربَیلي» از و .صمداف،<br />
اثر«سنگھاي نفتي» و «قالیچه سبز»،«وادي شاهداغ»، «پايیز»، «در میان باغھا» و ديگر اثرھا از سلسله<br />
آثار قوباي س. بھلولزاده دقت افراد را بیشتر به خود جلب كرده بودند. در مذاكرهھا قید شد كه، طبیعت در<br />
آثار س. بھلولزاده به طرز ويژهاي رسم شده و حالت تكرار در آثار اين ھنرمند وجود ندارد. ھمین نظر درباره<br />
اثر در سواحل كور» و اثري از سلسله آثار مینگهچئوير با نام «آفرينش دريا» ھم گفته شد.<br />
1951<br />
33<br />
8324<br />
.<br />
»<br />
«اثر يادبود نیم تنه م. ف. آخونداف» و اثر «ناتوان» روي سنگ گرانیت اؤ. ائلداراف، كه در سال از<br />
بنیاد معماري، مجسمهسازي و نقاشي اي. رئپ لنینگراد فارغالتحصیل شده بود و آثار «نظامي گنجوي»<br />
روي چوب ،«پارتیزان میخايلو» روي مرمر از ت. محمداف كه در سال از ھمان بنیاد فارغالتحصیل شده<br />
بود، اثر نیم تنه«خورشید بانو ناتوان» و ديگر مجسمهھاي دكوري ديگر، از لحاظ خصوصیات ھنري و مضمون<br />
تاريخي- ملي دقت برانگیز بودند.<br />
1951<br />
1950<br />
اواسط كارھاي مجسمهسازان و نقاشان آذربايجاني داراي تنوع موضوعي خوبي داشتند. رنگ ملي<br />
اين آثار بیشتر به چشم ميخوردند. اين آثار بتدريج از آذربايجان و بعضي وقتھا پا را فراتر از مرزھاي<br />
شوروي ميگذاشتند. «بانیان خوشبختي» از م. عبدااللهاف، «ساحل قوديالچاي» از س. بھلولزاده،<br />
«رخنگاره چوپان» از ا. محمداف، «مزرعه پنبه» از ب. میرزازاده، «رخنگاره دختران دانشجو» از ت. تقياف،<br />
«رخنگاره لیلا بديربَیلي» از و. صمداوا، «پارتیزان مھدي حسینزاده»از ت. محمداف، «دختران» از آ.<br />
میرقاسماف در چكسلاواكي و شھرھاي جمھوري خلق چنین به نمايش گذاشته شده بودند. اثر «در<br />
نوبت» ت. سالاحاف، «نان براي پاكستان»از آ. جعفراف، «در مرتع» از ن. عبدالرحمانف و اثر «خوشبختي»<br />
از اؤ. ائلداراف در ششمین فستیوال جھاني دانشجويان و جوانان، آثار گرافیكي م. رحمانزاده در لندن،<br />
كارھاي م. عبدااللهاف در ايتالیا، اتريش و ھند به نمايش در آمده بودند. ھمچنین نمايشگاهھاي انفرادي آثار<br />
ستار بھلولزاده در باكو، تفلیس، ايروان و نمايشگاه م. رحمانزاده ھم در مسكو داير شده بودند. در آثار<br />
نقاشان و مجسمهسازان آذربايجان دقت بیشتري نسبت به فرھنگ و تاريخ ملي بوجود آمده بود. در<br />
كارگاهھا تلاشھاي سخت و طاقتفرسايي براي ساختن سیماي ھنرمندان و بزرگان آذربايجاني ھمچون<br />
ملا پناه واقف، میرزا فتحعلي آخونداف، اوزيیر حاجيبَياف، ص. وورغون، میرزا علياكبر صابر، عباس<br />
صحت، خورشید بانو ناتوان، محمد سعید اردوبادي انجام میگرفت.34
16<br />
1955<br />
25<br />
از 14<br />
»<br />
دسامبر تا دسامبر دومین كنگره نقاشان آذربايجان برگزار گرديد. م. ترلاناف ريیس اين<br />
كانون، به تغییرات كیفي در ھنرھاي تطبیقي(كاربردي)، نقاشي، مجسمهسازي، گرافیك، دكوراسیون<br />
تئاتر و ديگر ھنرھا در طول 15 سالي كه از اولین كنگره كانون نقاشان گذشته بود، پرداخت و موضوعات<br />
ھنري را بطور دقیق تحلیل نمود. در كنگره به موفقیتھاي ھنري ف. عبدالرحمانف، پ. سابساي، ج.<br />
قارياغدي، ا. محمداف، م. عبدااللهاف، س. بھلولزاده، ل. كريماف، ا. محمداف، ف. سالاحاف، او. صادقزاده،<br />
ل. فیضااللهيف، اي. آخونداف، م. نجفقلي، د. كاظماف، آ. عبدااللهاف، ب. میرزازاده، ت. محمداف، آ.<br />
عبدالخالق ھم اشاره شد. به نكتهھاي مثبت و منفي آثار«شماره جديد جوجهتیغي» از ن. عبدالرحمانف،<br />
كنسرت-معما» از د. كاظماف، «عكس دوست داشتني» از ا. رضاقلیزاده، «سويیت نفت» از ق.<br />
خالقاف، «چاه در دريا» و «حفاري در دريا» از ن. رحمانزاده ھم پرداخته شد. در كارھاي كنگرهاي.<br />
مصطفياف، م. ابراھیماف، آ. سلطاناوا معون ريیس شوراي وزرا، م. قرباناف وزير فرھنگ، ل. اوسیپاف<br />
نماينده شعبه فرھنگ كمیته مركزي حزب كمونیست شوروي و ديگران اشتراك داشتند.35<br />
اقدامھاي جدي در رابطه با خريد آثار ارزشمند ھنرمندان نقاش و مجسمهساز از طرف بنیاد ھنري انجام<br />
گرفت. ھمچنین فوريه 1955 شوراي وزرا آذربايجان و كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان تصمیمي<br />
درباره گردآوري ھداياي داده شده به رھبران جمھوري، ادارهھا و موسسات، گروھھاي ھنري در آكادمي<br />
علوم آذربايجان گرفتند. به موزه تاريخي آذربايجان سفارش شد كه براي آشنايي بیشتر اھالي با ھداياي<br />
داده شده از طرف جمھوريھاي شوروي و كشورھاي دموكراسيخواه خلق سالن ويژهاي اختصاص<br />
دھند.36<br />
1949<br />
20<br />
1956<br />
آوريل تئاتر موزيكال دولتي آذربايجان بازسازي شد. شمسي بدلبَیلي كه از سال رھبري<br />
فیلارموني دولتي مسلم ماقامايف را بر عھده داشت به تصمیم دفتر كمیته مركزي حزب كمونیست<br />
آذربايجان در آوريل مدير تئاتر موزيكال دولتي شد.37 شمسي بدلبَیلي سال در شوشا<br />
متولد شده، تحصیلات متوسطه را در باكو گذرانده بود. سپس چھار سال كنسرواتور دولتي را در كلاس<br />
اوزيیر حاجيبَياف به تحصیل پرداخته بود. او در مسكو در دوره كارگرداني شركت داشته و از سال<br />
بعنوان تھیه كننده حرفهاي برخي آثار درام را سالن تئاترھاي آذربايجان به صحنه آورده بود. شمسي<br />
بدلبَیلي در سال به اذربايجان جنوبي اعزام و تا بھار سال بعنوان سردبیر روزنامه ارتش<br />
را در فیلارموني رھبري كرده و برخي كنسرتھاي مھم ھنري را<br />
فعالیت نموده بود. سالھاي<br />
مديريت كرده بود. پس از اينكه مدير تئاتر موزيكال دولتي شد، در مدت كوتاھي مجموعه تكمیل شده و<br />
تئاتر آذربايجان به شروع با اجراي تئاتر به زبان آذربايجاني نموده بود.32<br />
1938<br />
1911<br />
1942<br />
1949-1956<br />
1956<br />
1941<br />
ھمراه با فرھنگ و ھنر، در زمینه علمي ھم آذربايجان به پیشرفتھايي دست يافته و تحقیقات علمي<br />
دانشمندان آذربايجان از مرزھاي آذربايجان ھم گذر كرده بودند. پايان نامه خودو محمداف كه سال در<br />
مسكو دفاع كرد، ھمراه با دانشمندان شوروي براي دانشمندان خارجي ھم حائز اھمیت فراواني بوده و در<br />
زمینه علم جھان تبديل به رخدادي مھم شده بود. سال 1956، پس از چاپ شدن تحقیقات ديگر خ.<br />
محمداف در مسكو، نقش مستثني نظري و عملي آن آشكار گشت و مشخص شد كه در زمینه ساختار<br />
سیلیكاتھا علم جھاني را غنيتر ساخته است. خ. محمداف ھم در اولین و ھم در دومین تحقیقش<br />
نسبت به دانشمندان انگلیس و آلمان كه در اين زمینه تحقیق ميكردند، پیشي گرفته بود.39 آ.<br />
میرزاجانزاده ھم در سال با استعداد درخشاني كه داشت متفاوت از ديگران بود. در<br />
پاياننامهاش را با موضوع كاربرد و استخراج منابع نفتي در درجه دكتري ارائه نمود و مدرك دكتراي علوم<br />
فني را گرفته بود. قبل از اين ھم در سال 1955-1956چاپ مقالهھايش ھمراه با مقالهھاي م. عباساف<br />
در پیشرفت علم نفت جمھوري اھمیت ويژهاي داشتهاند. بعدھا م. عباساف بخاطر تحقیقات ارزشمندش<br />
1955<br />
27 سالگي<br />
1957
در بخش نفت علاوه بر اينكه عضو حقیقي آكادمي علوم آذربايجان شد، بعنوان عضو ژورنالیست آكادمي<br />
علوم شوروي ھم انتخاب گرديد. بيشك اين از موفقیتھاي علم آذربايجان محسوب ميشود.<br />
20<br />
ھمانطور كه مشاھده مي كنید، آذربايجان در اواسط دھه پنجاه قرن در زمینه ادبیات، فرھنگ، علم و<br />
ھنر به پیشرفت خوبي نائل شده است. سنگیني جريانھاي اجتماعي بر دوش آذربايجان بود و ھمه اينھا<br />
در شكلگیري افكار اجتماعي تاثیرات جدي داشتند. با وسیعتر شدن جريان خودباوري ملي مبارزه براي<br />
زبان آذربايجاني ھم قويتر ميگشت و اقدامات در زمینه رسمي كردن زبان آذربايجاني در اواسط دھه<br />
پنجاه به مركز رخدادھاي سیاسي تبديل شده بود.<br />
اوايل سال 1956، نارضايتي میان روشنفكران در مورد زبان رفته- رفته اوج ميگرفت. نامهاي كه رمزي<br />
يوزباشف عضو ھیات علمي دانشكده زبان و ادبیات آكادمي علوم آذربايجان در مارس خطاب به<br />
ن. خروشچف، ن. بولگانین، آ. میكويان خود نمونه ميباشد. او نوشته بود: دو – سه سال پیش من<br />
جرات به نوشتن چنین نامهاي نميكردم. زيرا نامهھايي كه از طرف خلق نوشته ميشدند، به دست<br />
رھبران نميرسیدند و اگر در نامه انتقادي نوشته ميشد، براي نويسنده نامه نتیجه خوشي در بر<br />
نداشت. ديگر وضعیت كشور خیلي تغییر كرده است. زن و مرد بدون اينكه ترسي داشته باشند ميتوانند<br />
از گراني بازار صحبت كنند و يا ترسي از اين كه خبر برگشت دوستش از تبعید را به ديگري بدھد ندارد. به<br />
ھمین خاطر من ھم جرات نوشتن اين نامه را پیدا كردهام. انتظار ندارم كه پس از نوشتن نامه مشكلي كه<br />
در نامه مطرح ميكنم حل شده و من ھم با ديدن اين خوشحال باشم. من امیدي به اين ندارم. زيرا عمرم<br />
به اين اجازه نميدھد. من نوشتن اين نامه را وظیفه ھموطني ميدانم. من حالا ميدانم كه اين نامه به<br />
دست رھبران كشور خواھد رسید و آنھا به من «دشمن خلق» نخواھند گفت. نامه من درباره سیاست<br />
ملي حزب كمونیست ميباشد. سال پیش وقتي س. م. كیراف در آذربايجان بود، به واسطه<br />
دستهاي از روشنفكران آذربايجاني كارھاي اداريمان در برنامه حزب كمونیست به زبان آذربايجاني انجام<br />
ميشد. اما در زبان میر جعفر باقراف نگرش منفي نسبت به زبان آذربايجاني بوجود آمد. حدودا او در عرض<br />
سال به زبان مادري با خلق صحبت نكرد، او، يك كلمه ھم به زبان آذربايجاني ننوشت. برخي<br />
چاپلوسھا ھم در اين مورد از او تقلید ميكرده و به ديده حقارت به زبان مادري نگاه كردند. اكنون ھیچ<br />
ادارهاي در باكو به زبان مادري فعالیت نميكند. از تعداد مدارس آذربايجاني در باكو ھر سال نسبت به<br />
سال پیش كاسته ميشود. در باكو به افرادي كه آذربايجاني صحبت ميكنند مثل افراد عوام و بيفرھنگ<br />
نگاه ميكنند. ھر خلقي كه خودش را دوست دارد، ھر قدر ھم كوچك باشد از اين وضعیت خوشش<br />
نميآيد. بخاطر ميآورم كه فاشیستھاي آلمان در شھر خرسون، در تابلوھا نام كوچهھا را اول به زبان<br />
آلماني و سپس به زبان روسي مينوشتند. اھالي چقدر از اين ناراضي بودند. اما شما ديگر در باكو<br />
تابلوي كوچهاي را به زبان آذربايجاني نخواھید ديد( تابلو جديدا نصب شده به كوچهھا را ميگويم. بجاي<br />
كوچه فضولي نوشته شده ، بجاي كوچه خاقاني ھم نوشته شده و الي آخر. بنظر من ما با اينكه حروف<br />
مشتركي بكار ميبريم، زبانمان متفاوت ميباشند).<br />
1956<br />
13<br />
»<br />
25-30<br />
25<br />
رھبران عزيز! باقراف نه تنھا صادقترين انقلابيھايمان، كمونیستھايمان، بھترين دولتمردان، شاعران و<br />
اديبانمان را محو كرد، او، زبان ما را ھم زير پا انداخت. ھم اكنون اگر فرزندي از آذربايجان كه دوره ده ساله<br />
تحصیلاتش را در يكي از شھرھاي آذربايجان گذرانده، بخواھد در يكي از ادارات باكو مشغول كار شود، به<br />
كار موفق نخواھد شد. او يا كارگر ميشود و يا بايستي در جايي دوباره درس بخواند. آيا اين وضعیت از<br />
نقطه نظر سیاست ملي لنین كار درستي است؟<br />
من با نوشتن این نامه دِینی را که به خاطر ھم وطن بودن بر گردنم ھست ادا می نمایم.<br />
عھده شماست."40<br />
اندیشیدن به
–<br />
فوراً نامۀ ر. یوزباشاف از مسکو به كمیته مركزي حزب كمونیست آذربایجان فرستاده شد. یکی از مسائل<br />
مورد بحث در نامه در رابطه با سال به سال کم شدن تعداد مدارس باکو در آذربایجان و تحقیق در این<br />
باره به مدیر شعبۀ علم و مدارس كمیته مركزي ع. کریماف دستور داده شد. جولای در تحقیقی که ع.<br />
کریماف به دبیر كمیته مركزي د. یاکولاف میفرستاد اعتراف می شد که، براستی در سالھای اخیر کم<br />
شدن تعداد مدارس آذربایجانی زبان و تعداد شاگردان مشاھده می شود. ع.کریم اف علت مسئله را با کم<br />
شدن تعداد زادوولد در دوران جنگ بیان می کرد.41<br />
28<br />
دبیر كمیته مركزي حزب كمونیست آذربایجان آ.بایراماف، در رابطه با نامۀ ر.یوزباش اف، بر اساس مدارک<br />
حاصله، تحقیقی به ھمکار شعبه کار و ارگانھای حزبي كمیته مركزي حزب كمونیست شوروي ک.لئبئداف<br />
فرستاد. در تحقیق در رابطه با جمع آوری اطلاعاتی در مورد تعداد دانش آموزان بین سالھای<br />
در شھر باکو و آذربایجان شوروي، در بین کلاسھای اول- چھارم آذربایجانی زبان، کاھش نفری تعداد<br />
شاگردان در سالھای اخیر براستی تأیید می شد. آ. بایراماف مسئله را از یک طرف با کاھش درصد زاد و<br />
ولد در دوران جنگ، از طرف دیگر با افزایش تعداد دانش آموزان آذربایجانی تحصیل کننده در مدارس روسی<br />
و سپردن فرزندان از طرف والدین خود به مدارس روسی بیان می کرد.42<br />
1955-1945<br />
4100<br />
.1<br />
در یکم ماه آگوست از طرف بزرگان كلاسیك و مردم آذربایجان به صادق رحیماف رئیس شوراي وزیران<br />
جمھوری نامۀ جالبی فرستاده شده بود. در نامه نوشته می شد: "به رفیق رحیماف، اھداف کمونیسم و<br />
راه لنین طلب میکند که در آذربایجان در مورد زبان مردم سیاست ملی لنین برقرار گردد. این مسئله در<br />
مقابل صدھا مسائلی مثل مینگهچئویر بیش از ھزار مرتبه ضروری است. به این مسئله نه خروشچف و نه<br />
بولگانین، اعتراض نخواھند کرد. مگر چند صد اشخاصی که نمیخواھند جاھای پرچربی را از دست بدھند.<br />
لیکن حزب لنین، زحمتکشان آذربایجان و تمام انسانھای ترقیخواه این مسئله را تحسین خواھند کرد.<br />
وضعیت موجود طلب میکند که به خاطر آینده مردم این مسئله در آینده نزدیک حل شود. در غیر این<br />
صورت دیر و غیر ممکن خواھد شد. انتظار منفعت شخصی از این کار زیبندۀ کمونیست نیست. انتظارات<br />
حزب واجبتر است. فکر کنید و مانند حکومتی مستقل عمل کنید.<br />
عدالت، حزب و مردم با شماست." در محل امضاء این نامه نظامی، فضولی، آخونداف، نریماناف و تمام<br />
مردم آذربایجان نوشته شده بود. در عین حال پیشنویس لایحه زبان بعد از امضاھا اضافه شده بود. در آن<br />
نوشته شده بود که:<br />
ھر یک از کارکنان مؤسسات شھر باکو، زبانھای آذربایجانی و روسی را باید بدانند.<br />
2. ھر کدام از کارکنان مؤسسات ولایت خودمختار قره باغ زبانھای آذربایجانی و ارمنی را باید بدانند.<br />
.3<br />
.4<br />
کسانی که در دیگر جاھای آذربایجان کار میکنند باید زبان آذربایجانی را بدانند.<br />
امورات مدیریتی در مؤسسات مھم دولتی جمھوری باید به زبان آذربایجانی باشد.43<br />
در نتیجۀ عملیات اجرايي بعمل آمده از سوی کمیسیون امنیتی دولت معین شد که، نامهای که از طرف<br />
نظامی، فضولی و دیگران به صادق رحیماف فرستاده شده بود، توسط آ.یوزباشاف نوشته شده است. در<br />
ھنگام بازجویی در كمیسیون امنیتي دولت ر. یوزباشاف اقرار کرد که کار نوشتن نامه و لایحۀ الحاقی از<br />
طرف اوست. لیکن نه به خاطر ترس بلکه به جھت افزودن اھمیت نامه، نام متفکران آذربایجان را در زیر آن<br />
نوشته است. در عین حال ر.یوزباشاف اضافه کرد که، در مورد رسمی شدن زبان آذربایجانی در سطح
دولت، به ن. خروشچف، ن.<br />
است.44<br />
بولگانین، آ.<br />
میکویان، ای.<br />
مصطفیاف، و م.<br />
ابراھیماف ھم نامه فرستاده<br />
رئیس كمیسیون امنیتي دولت ف. کوپیلاف در مورد بازجویی از ر. یوزباشاف به كمیته مركزي حزب<br />
كمونیست آذربايجان بیان میکرد که نامۀ آماده شده به نام نظامی، فضولی، آخونداف، نریماناف و تمام<br />
مردم آذربایجان، توسط یوزباشاف فرزند رمزی موسم متولد 1906 شاماخی، کارمند علمی آكادمي علوم<br />
جمھوری آذربایجان شوروي نوشته شده است. نویسنده، در نامۀ خود در مورد مسالۀ ملی، سیاست ملی<br />
لنین را از منظر ناسیونالیستی توضیح داده بود. ھنگام صحبت در كمیسیون امنیتي دولت وقتی در مورد<br />
علت نوشتن نامه به نام نظامی، فضولی، آخوند اف و نریمان اف سؤال می شود، او بیان میکند که به<br />
خاطر افزودن بر تأثیر نامه این کار را کرده است. ر.یوزباشاف در عین حال گفت که نامهھایی بدین مضمون<br />
به نام ن. خروشچف، ن. بولقانین و آ. میکویانین نیز به دبیر اول كمیته مركزي حزب كمونیست آذربایجان<br />
ای. مصطفیاف و به رئیس ھیئت رئیسۀ عالی م. ابراھیماف ھم فرستاده است. از تحقیق سال<br />
كمیسیون امنیتي دولت معلوم می شود که ر. یوزباشاف در ھمان سال به جاھای مختلف در رابطه با<br />
زبان شش نامه فرستاده است. ای. مصطفیاف با دستور گذاشتن بر روی نامۀ ف. کوپیلاف به آ. بایراماف<br />
دبیر كمیته مركزي سفارش کرد که، با حضور ر. یوزباشاف و رھبري آكادمي علوم مسئله در كمیته مركزي<br />
حزب كمونیست آذربایجان مذاکره شود. در جلسه دبیرخانه ای. مصطفیاف، آ. بایراماف، م. علیاف، م.<br />
قلیزاده، ب. زینالاف سخنرانی کردند. بدین وسیله محدود شدن مذاکرات به جلسه به تصویب رسید. در<br />
عین حال به م. علیاف رئیس آکادمی و ب. زینالاف دبیر تشکیلات حزب، سفارش شد که رفتار اشتباه ر.<br />
یوزباشاف به اطلاع مجموعه کارکنان دانشکده زبان و ادبیات برسد. در این جلسه قید شد، در آکادمی از<br />
آن جمله دانشکدۀ زبان و ادبیات کارھای تعلیمات سیاسی در سطح پایینی است.46<br />
1956<br />
45<br />
1956<br />
از تحقیقی که ف. کوپیلاف در سال به ای. مصطفیاف می فرستد معلوم می شود که، در مورد<br />
رسمی شدن زبان آذربایجانی، شمار بیانیهھا، نامهھا و اعلامیهھای معلوم و نامعلوم به اعضای حزب و<br />
سران حکومت خیلی زیاد شده است. با در نظر گرفتن این مسئله، در بھار م. ابراھیماف رئیس<br />
ھیئت رئیسۀ شورای عالی آذربایجان شوروي، مسئله زبان آذربایجان را برای رساندن به سطح حقوقی<br />
تلاش نمود. او این مسئله را اولین بار در ژوئن در کابینۀ موجود شورای عالی با ای. مصطفیاف دو<br />
نفره مذاکره نمود. ای. مصطفیاف از لحاظ اصولی با مسئله راضی شد. و مذاکره کردن در دفتر كمیته<br />
مركزي را ضروری دانست. اگر چه م. ابراھیماف عرضۀ موضوع را به صورت کتبی به دفتر پیشنھاد کرد، ای.<br />
مصطفیاف ضرورتی برای این کار ندید و گفت مسئله بصورت شفاھی مذاکره خواھد شد. در روزھای<br />
نخستین ماه ژوئن دربارۀ رسمی شدن زبان آذربایجانی لایحۀ تغییرات تکلیف شده در كمیته مركزي<br />
حزب كمونیست آذربایجان به مذاکره گذاشته شد و ھمه پسندیدند. و راضی نمودن ھیئت رئیسۀ شورای<br />
عالی با موضوع، به عھدۀ م. ابراھیماف گذاشته شد. م. ابراھیماف در ھمان ماه ژوئن ھنگامی که در<br />
مسکو بود از عھدۀ این کار بر آمد. و ک. ی. ووروشیلاف رئیس ھیئت رئیسۀ شورای عالی را با مسئله<br />
راضی نمود. لیکن لازم به ذکر است در مورد مسالۀ زبان دولتی(رسمی) قبل از آنکه موضوع در اجلاسیۀ<br />
شورای عالی آذربایجان شوروي مطرح شود، با راھنمایی حزب، اقدام به جلب رضایت دستگاه كمیته<br />
مركزي حزب كمونیست شوروي را نکردند. در ھمین زمان انتقاد کردن از اشتباھات رخ داده در سیاست<br />
ملی توسط رھبری شوروی در زمان استالین، به خصوص اھمیت ندادن به اندازۀ کافی به زبانھای ملی،<br />
استفاده نشدن از زبانھای ملی در کارھای مدیریتی، تحصیل و تدریس، در نظر نگرفتن منافع اھالی بومی<br />
در انتخاب کادر و سایر مسائلی از این دست را حتی اگر بصورت بیانیه ھم باشد، رھبری آذربایجان را به<br />
برداشتن قدمھای جسورانه سوق داد. ھمزمان با این مسئله در قانون اساسی دو جمھوری شوروی<br />
ھمسایه با آذربایجان یعنی گرجستان و ارمنستان چند ماده دربارۀ رسمی شدن زبانھای ملی در سال<br />
تثبیت شده بود. در ماده قانون اساسی گرجستان گفته می شد: "زبان رسمی گرجستان<br />
1956<br />
17<br />
1956<br />
156<br />
1956<br />
1937
شوروي زبان گرجی است. برای اقلیتھای قومی ساکن در گرجستان حق استفاده از زبانھای مادریشان<br />
تأمین می شود." در قانون اساسی ارمنستان شوروي ھم مسئله به ھمین صورت بود. غیر از این دو<br />
جمھوری اگرچه در قانون اساسی دیگر جمھوریھای شوروی موادی در ارتباط با زبان نبود، لیکن وجود<br />
موادی درباره زبان در قانون اساسی ارمنستان و گرجستان یکی از عواملی بود که رھبری آذربایجان را به<br />
برداشتن این قدم سوق داد.<br />
20<br />
م. ابراھیماف بلافاصله پس از برگشتن از مسکو در ژوئن 1956در نامه ای که به كمیته مركزي حزب<br />
كمونیست آذربایجان فرستاد می نوشت: "اشغالگران خارجی قرنھا با ظلم و سختگیری برای از بین بردن<br />
استقلالیت ملی، دولت و فرھنگ آذربایجان، سعی کرده اند. آنھا خصوصاً در عرصۀ فرھنگ ملی و مسئله<br />
زبان آسیبھای زیادی زده اند. فقط در سالھای حاکمیت شوروي در سایۀ سیاست ملی لنین، ملتمان برای<br />
ھمیشه استقلالیت دولتی کسب کرده و بدون مانع امکانھای ترقی فرھنگ و زبان ملی را بدست آورده<br />
است. در حال حاضر زبان آذربایجان از ھر جھت خیلی رشد کرده است، در تمام عرصه ھای علم و شعور<br />
بکار برده می شود. نویسندگان و علما با این زبان آثاری دارای شھرت عمومی و جھانی خلق کرده و می<br />
کنند. بھترین آثار ادبی دنیا به زبان خودمان ترجمه شده و می شود (پوشکین، شکسپیر، مپاسان،گورکی،<br />
و آثار دیگران). آثار با ارزش افکار فلسفی مانند؛ کاپیتال، آنتی دیورینگ، ماتریالیزم و امپریوکریتیتسیسم<br />
ھم به زبان آذربایجانی چاپ شده است. یکی از موفقیتھایی که در زمان شوروي کسب کردیم ارتقاء زبان<br />
آذربایجانی به سطح دولتی است. زبان آذربایجانی چه در روستا، منطقه، شھر و حزب و تشکیلاتھای<br />
شوروي ، و چه در تشکیلاتھای جمھوری به عنوان زبان دولتی به کار برده می شود. بی گمان وضعیت<br />
رفته رفته وسیعتر و محکمتر خواھد شد. این وضعیت باید در قانون اساسی جمھوری منعکس گردد. به<br />
ھمین خاطر لازم و مفید میدانم که در جمھوری آذربایجان سوسیالیست شوروي رسمی شدن زبان<br />
آذربایجانی و اختیار دادن به دیگر ملل در اقلیت مانده جھت اداره ارگانھای خویش به زبان خودشان، به<br />
فصل ھشت قانون اساسی افزوده شود. امسال در ژوئن ھنگامی که در مسکو بودم در بارۀ ھمین<br />
مسئله با رفیق ک. ی. ووروشیلاف صحبت کردم. آقای ووروشیلاف مفید بودن چنین ضمیمهای را تایید<br />
کرد. با در نظر گرفتن ھمۀ این موارد لايحه دايره كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان درباره زبان<br />
رسمی جمھوری تقدیم میکنم تا به مذاكره بگذاريد. به بحث گذاشتن لایحهای را که به قانون اساسی<br />
اضافه خواھد شد، در اجلاسیهای که آگوست امسال برگزار خواھد شد، مصلحت می بینم. در<br />
ژوئن دفتر كمیته مركزي حزب كمونیست آذربایجان نامه م. ابراھیماف را مذاکره نموده برای دعوت جلسه<br />
شوراي عالی در آگوست تصمیم گرفتند. بنا به تصمیم دفتر در اجلاسیۀ پیش روی شوراي عالی، ولی<br />
آخوند اف وزیر بھداشت میبایست در مورد وضعیت امور بھداشتی و تدابیر ارتقاء آن در روستاھای<br />
جمھوری گزارش میداد. ضمایم و تغییرات قانون اساسی آذربایجان شوروي به عنوان دومین مبحث<br />
اجلاسیه پیشنھاد میشد. سومین مسئله عبارت از تصدیق فرامین ھیئت رئیسه شورای عالی آذربایجان<br />
شوروي بود. دفتر كمیته مركزي در جلسه ای که ژوئن برگزار شد، در مورد زبان رسمی آذربایجان<br />
شوروي ماده پیشنھاد شده از طرف ھیئت رئیسۀ شورای عالی برای اضافه شدن به قانون اساسی<br />
آذربایجان شوروي، متن لایحه قانون را تصدیق کرد. با تصمیم دفتر، به ھیئت رئیسه شوراي عالی<br />
آذربایجان شوروي سفارش شد که این پیشنھاد را برای مذاكره در سومین جلسۀ پیش روی شورای عالی<br />
مطرح نماید.47<br />
24<br />
17<br />
24<br />
15<br />
20<br />
20<br />
در آگوست جلسه کمیسیون قانونگذاری شورای عالی آذربایجان شوروي به ریاست م. اسکندراف دبیر<br />
كمیته مركزي حزب كمونیست آذربایجان برگزار شد. طبق خواسته س.جعفراف دبیر ھیئت رئیسه شورای<br />
عالی، د. آقااف، آ. بابااف، ب. بابازاده، س. قوردیاف، او. داویدیان، آ. پوپاف، س. رستمزاده از اعضای<br />
کمیسیون، یک صدا در رابطه با اضافه نمودن موادی به قانون اساسی آذربایجان شوروي در مورد زبان<br />
رسمی جمھوری آذربایجان، لایحۀ قانونی را به سومین جلسه شورای عالی تقديم كردند. بعد از جلسه
کمیسیون، در ساعت 10 صبح سومین جلسه شورای عالی به ریاست ب. باقراوا و با شرکت نماینده 236<br />
شروع به کار کرد. ابتدا م. محمداف عضو کمیسیون اعتبار نامه، در مورد تصدیق اعتبارنامۀ دیمتری یاکولف<br />
دومین دبیر كمیته مركزي حزب كمونیست آذربایجان، نماینده منتخب دایرۀ انتخابات به نام انگلس در<br />
آوریل 1956، سخنراني كرد.48 در اولین نشست سومین اجلاسیۀ شورای عالی جمھوری، ولی آخونداف<br />
وزیر بھداشت، در مورد وضعیت امور بھداشتی و تدابیر ارتقاء آن در روستاھای جمھوری، با گزارش<br />
مبسوطی به زبان آذربایجانی سخنرانی کرد. نمایندۀ شوراي عالي، برنده جایزه استالین، رسول رضا که<br />
در مورد گزارش صحبت میکرد، در کنار مشکلات بھداشتی به مسئله آثار باستانی نیز توجه ويژهاي کرد.<br />
او گفت: "من ضمن صحبت در مورد آثار باستانیمان، در مورد زبان، زبان آذربایجانی که در رشد تاریخی<br />
ملتمان و یکی از عوامل مھم پیشرفت و ارتقاء فرھنگی آن، چند کلمه ای می خواھم سخن بگویم. زبان<br />
آذربایجانی زبان گفتگوی اجداد قدیمیمان، زبانی زیبا و پربار و دارای امکانات وسیع، از قرنھا پیش به حیات<br />
خود ادامه داده و رشد کرده است. زنده یاد فضولی شعرھایش را به این زبان نوشته است، میرزا فتحعلی<br />
بزرگ به این زبان [آثار] خلق کرده است. در سالھای حاکمیت شوروی زبان آذربایجانی صاف و پربار شده و<br />
رشد کرده است. به این زبان میلیونھا اثر سیاسی، علمی، ھنری منتشر شده است. لیکن ما باید دقت و<br />
توجھی را که نسبت به زبان آذربایجان داریم چندین برابر افزایش دھیم. ھنوز ھم در بعضی از ادارات و<br />
مؤسسات احترام و اعتنای کافی به این زبان وجود ندارد. باید وضعیتی ایجاد کرد که ضرورت زبان<br />
آذربایجانی و اھمیتش در سطح دولت را ھمه عمیقاً درک نمایند... لیکن کسانی ھستند که نقش<br />
اساسی زبان پایۀ جمھوریمان، زبان آذربایجانی را در راه تلاش تشکیل کمونیزم، به اندازۀ کافی درک نمی<br />
کنند. امروزه در زمینۀ یاد گرفتن زبان آذربایجان، کارھای اجرایی کردن با این زبان و دربارۀ تحصیل با آن یک<br />
سری کمبودھای جدی وجود دارد. وزیر آموزش و پرورش جمھوریمان رفیق م. محمداف در اینجا نشسته<br />
است. بی شک او می داند که سال به سال تعداد دانش آموزان تحصیل کننده به زبان آذربایجانی کم می<br />
شود. این در نگاه اول یک جمله است. لیکن در پشت این جمله سرنوشت علم، ادبیات و صنعتمان و<br />
سرنوشت ملتمان قرار گرفته است. این مسئله نمی تواند ما را به تفکر جدی وادار نکند. زبان خودی<br />
آذربایجانی نه بصورت فرمالیته بلکه بصورت حقیقی جایگاه لایق خود در زندگی و کار را بگیرد. محافظت از<br />
زبانمان در مقابل ھر نوع تجاوزی لازم است. در کارھای عملی روزانهمان به آن بیشتر جا دادن، ایجاد<br />
تمامی شرایط لازم برای کاربرد آن در شعاع وسیعتر لازم است."49 سخنرانی رسول رضا با تشویقھای<br />
ھیجانی در جلسه استقبال شد. میرزا ابراھیماف رئیس ھیئت رئیسه شورای عالی آذربایجان شوروي در<br />
سخنرانی خود در اجلاسیه، ضمن اشاره به موضوع سخنرانی رسول رضا گفت: رفیقان نماینده، رفیق<br />
رسول رضا در اجلاسیه در مورد زبان آذربایجانی سخن گفت. لازم به گفتن است که برای اجرای کامل<br />
سیاست ملی لنین در جمھوریمان و لغو تحریفات دارای ویژگی جھان وطنی و نھلیستی بعضی تدابیر به<br />
کار بسته شده و بکار بسته می شود. مسئله الحاق ماده خصوصی به قانون اساسیمان در مورد زبان<br />
دولت آذربایجان شوروي به مذاکره گذاشته شده است. این نشانگر آنست که برای از بین بردن تحریفات<br />
ایجاد شده در مسئله ملی ، اجرای درست سیاست ملی لنین، تشکیلاتھای جمھوری تدبیر میاندیشند.<br />
ما ھنگام مصلحتاندیشی درباره مسئله زبان رسمي با رفیق ووروشیلاف وی از این تکلیف با احترام<br />
استقبال کرد و آن را لازم به حساب آورد. اضافه شدن چنین لایحه مھمی به قانون اساسیمان کاربرد<br />
عمومی زبان آذربایجانی در تشیلاتھای احزاب و ادارجات دولتی جمھوری و برای از میان برداشتن تحریفات<br />
موجود در این زمینه، وظیفه انجام دادن کارھای عملی معینی را پیش رو می گذارد. در ھر یک از اداراتمان<br />
نباید به بیاعتناییھا به زبان آذربایجانی اجازه داد. متأسفانه چنین حالاتی بعضی مواقع اتفاق می افتد.<br />
مثلاً حساب و کتاب آذر نشر بیش از بیست و پنج سال به زبان آذربایجانی بوده است، به خاطر تعویض<br />
حسابدار، مدتی کارھایش به زبان آذربایجانی اجرا نشد. البته چنین کارھایی اشتباه است و معلوم<br />
میشود که وزیر فرھنگ به خاطر عدم درک حدت مسئله به این کار اجازه داده است. تشکیلاتھای<br />
جمھوری بموقع جلوی این کار را گرفتند. ھمۀ ما، ھمۀ مدیران مسئول باید زبان مادری را بطور کامل بدانیم<br />
و ندانستن زبان مادری عیب است.50 بعد از این مذاکرات، اجلاسیه در مورد الحاق مادهای به قانون<br />
15<br />
22
151<br />
اساسی آذربایجان شوروي در رابطه با زبان رسمی آن، قانون تصویب کرد. بر اساس ھمین قانون در ماده<br />
قانون اساسی آذربایجان شوروي گفته میشد:" زبان رسمي آذربایجان شوروي، زبان آذربايجانی<br />
است. به اقلیتھای ملی ساکن در جمھوری آذربایجان حق آزادی کاربرد زبان خود در ادارات فرھنگی خود و<br />
ادارات دولتی و حق رشد و ترقی زبانشان داده می شود.51 در ھمان روز ماده قانون اساسی<br />
آذربایجان شوروي در اصلاحیه جدید تصویب شد. در آن گفته می شد: "ھموطنان آذربایجان شوروي حق<br />
تحصیل دارند، این حقوق با تحصیلات عمومی ھفتساله اجباری، رشد وسیع تحصیلات متوسطه، رایگان<br />
بودن تمام اشکال تحصیل، ھم متوسطه ھم عالی، با كمك ھزينه تحصیلي دادن به کسانی که در<br />
تحصیلات عالی ممتاز شتاخته می شوند، تحصیل به زبان مادری و تامین می شود."52 بدین وسیله در<br />
آگوست زبان آذربایجانی علاوه بر اینکه در سطح زبان رسمي وضعیت قانونی به خود گرفت در عین<br />
حال پایه قانونی تحصیل به این زبان محکم شد و پایه حق تحصیل به زبان مادری تقویت گردید.<br />
128<br />
...<br />
26<br />
1956<br />
کمی بعد از تصویب قانون در مورد زبان رسمی، مقاله "زبان آذربایجانی در ادارات دولتی" م.ابراھیماف که<br />
بعدھا سبب بحثھای زیادی شده بود، در اکتبر در روزنامۀ "کمونیست" چاپ شد. در مقاله<br />
سیاست استعمارگری روسیه زیر سیمای تزاریسم افشا می شد. فشارھا و ستمھای ملی بصورت<br />
حرکتی وحشیانه و ضد انسانی نشان داده می شد. او می نوشت: "ھر گونه فشارھایی که ملل حاکم،<br />
ملل بزرگ، بر ملل مظلوم و ملل کوچک روا می دارند، فقط احساس نفرت و نفاق را بیدار میکند و ملل<br />
تحقیر شده را برای انتظار ساعت انتقام مجبور می کند." در مورد مصادره شدن تزاریسم به نفع روسیه در<br />
مقاله بصورت واضح گفته میشد: "تزاريسم، ملل غیر روس را به شدت با اصول وحشیانه امنیتی [ژاندارم]<br />
سرکوب کرده بیشرمانه سیاست روس کردن [آسمیلاسیون] را به پیش میبرد. با زبان و فرھنگ ملی<br />
بصورت تجاوزکارانه رفتار میکرد. حتی از نسلکشی نیز اجتناب نمیکرد. تزاريسم با ھدف از بین بردن<br />
سایر ملل و ذوب کردن آنھا در میان امپراطوری ، به زور روسھا را به جاھای دور افتاده کوچ میداد. تزاريسم<br />
با این سیاست وحشیانهاش ملت روس را بدنام کرده، بطور طبیعی، در قلب ملل سرکوب شده امپراتوری،<br />
نسبت به آن بی اعتمادی می آفرید." بطوریکه می بینیم ھر دو فکر اگر چه در مورد روسیه تزاری بود، در<br />
اصل چھرۀ واقعی سیاست شوروي را نسبت به مسئله ملی مطرح ميكرد. مدت زماني بعد، گنجانده<br />
شدن چنین مسائلی در مقاله، سبب ایجاد بحث بزرگی شده و ادعاھای مطرح شده در آن به اتھامنامه<br />
اساسی علیه م. ابراھیماف تبدیل شده بود. م. ابراھیماف در روزنامه مذکور می نوشت که، اگر چه در ده<br />
سال اول حاکمیت شوروي نسبت به کاربرد زبان آذربایجانی در ادارات دولتی توجه خاصی شد، در<br />
دورهھای بعد از آن به تحریفات راه داده شده ، در بعضی از ادارجات و بعضی انسانھا نسبت به زبان<br />
آذربایجانی احساس لاقیدی و بیگانگی ایجاد شده بود.<br />
1956<br />
...<br />
به کسانی که، به سخنرانيھا و بیانیهھای ھموطنانی که به زبان آذربایجانی نوشته میشد، به زبان<br />
مادری جواب نمی دادند یا کاملاً بی جواب میگذاشتند، مینوشت: "کسانی که در تشکیلاتھای<br />
اجتماعی و احزاب دولتی جمھوری به زبان آذربایجانی بیاعتنایی میکنند، اشتباه بزرگی مرتکب<br />
میشوند اجرای امورات در ادارات دولتی آذربایجان و تشکیلاتھای اجتماعی وضعیتی قانونی است. زیرا<br />
طبیعي از اين چیزي نميتواند باشد كه يك ملت ميخواھد، ادارجات خودشان به زبان مادری اداره<br />
كنند."53<br />
تصویب شدن قانون در ارتباط با رسمی شدن زبان آذربایجانی از طرف روشنفکران آذربایجان و اھالی بومی<br />
با فراخ روح استقبال شد. این قانون در رشد پروسه خودشناسی ملی جمھوری اھمیت استثنایی داشت.<br />
بعد از تصویب شدن قانون در مورد زبان، به غیر آذربایجانیانی که در ادارات دولتی کار می کردند پیشنھاد<br />
میشد که در مدت شش ماه زبان آذربایجان را یاد بگیرند. در عین حال به موسسات و ادارجات دستور<br />
داده شد که از تصویب قانون در مورد زبان استفاده کرده و با عجله ھموطنانی را که زبان آذربایجانی را
نمی دانند از کار اخراج نکنند. به اشخاص مسئول ادارات دولتی دستور داده شد که مراجعه ھموطنانی که<br />
زبان آذربایجانی نمی دانند بی جواب نماند. به شکایت آنان در زبانی که میدانند یعنی زبان روسی جواب<br />
داده شود.<br />
10 سپتامبر 1956<br />
گروھی از کارگران ارمنی و روس<br />
بیست روز پس از تصویب قانون در مورد زبان دولتی،<br />
کارخانجات بزرگ فعال در باکو- مؤسسات اشمیت مونتین، استروا، کالینین و وولودارسک، به ک.<br />
ووروشیلاف، ن.خروشچف، صدر ھیئت رئیسه شورای عالی و و. گریشین رئیس اتحاديه كارگران ، نامهاي<br />
فرستادند. در آن از تصویب قانون در مورد زبان ابراز نارضایتی و اعلام میکردند در شرایطی که پنجاه در صد<br />
اھالی باکو را روسھا، ارمنیھا، یھودیھا تشکیل می دھند چنین تصویبی صحیح نیست. آنھا می نوشتند:<br />
این مردم عکس اراده و امکاناتشان به زور برای یادگیری زبان تاتار، اگر دقیقتر بگوییم زبان آذربایجانی مجبور<br />
می شوند. اکنون در میان غیر آذربایجانیان باکو واھمهاي به پا شده است. در حالی که آذربایجانیھا<br />
بیشرمانه شروع به اداره جلسات و امورات مدیریتی به زبان آذربایجانی کردهاند. آنھا به مسکو ھشدار<br />
می دادند که ،"در باکو چنین چیزی نمی تواند باشد. در غیر این صورت نارضایتی روز به روز افزایش خواھد<br />
یافت. یک سری تاتار آشکارا به ما می گویند، به وطن خود روسیه، گرجستان، ارمنستان، اکراین و دیگر<br />
کشورھا بروید."54<br />
در ھمان روز 10 سپتامبر آ.م.پتروساف مدیر شعبۀ تشكیلدھي شوروي روزنامه ارمنی زبان "کمونیست"<br />
در مورد تحریف مسئله ملی در آذربایجان به ن. خروشچف دبیر اول كمیته مركزي حزب كمونیست شوروي<br />
با نامهاي رسمی مراجعه نمود. وی در وھله اول از ن. خروشچف به خاطر مراجعه مستقیمش به وی و<br />
مزاحم کارش شدن عذرخواھی می کرد. لیکن اعلام میکرد مسئلهای را که میخواست بنویسد خیلی<br />
وقت است كه بوجود آمده و منتظر حلش است. سپس آ. پتروساف بیان می کرد که مصوبات بیستمین<br />
کنگره را تمام کشور از صمیم قلب میپسندد، افزایش تدریجی حقوق جمھوریھای متفق در زمینه<br />
معیشت و آبادانی فرھنگی باعث افزایش تلاشھای خلاقانه عموم مردم و این کار منتج به رشد اقتصادی و<br />
فرھنگی ملل شوروي خواھد شد. لیکن آرزو میکرد نقصانھای موجود در این زمینه توسط موفقیتھای<br />
موجود در زمینه سیاست ملی سرپوش گذاشته نشود. او می نوشت: قبل از ھر چیز چنین به نظر میرسد<br />
که در جمھوریھای قفقاز جنوبي این طرف کار می لنگد. حقایق نشان می دھد که در اینجا به مطالبات<br />
معنوی اقلیتھای ملی کمتر دقت می شود. مدتھاست که جلوی فعالیتھای سیاسی آنان موانع ساختگی<br />
قرار داده می شود. آ. پتروساف این موضوع را بر پایه لانه کردن دشمنانی مانند بِریا، باقراف و دیگران<br />
محض در ھمین زمینه بیان میکند. او می نوشت: با اعلام نمودن آذربایجانیان به عنوان اھالی بومی و<br />
ملت پایه جمھوری در آذربایجان، با تمام واسطهھا سیاست ملی لنین را زیر پا می گذارد. برای دادن<br />
حقوق برتر به اھالی بومی ھر کاری انجام می دھند. در آذربایجان شوروي خودمان افزایش سریع کادرھا،<br />
رشد جوشان فرھنگ ملی ملت آذربایجان، اگر چه شادی آفرین است، حزب رھبر و ارگانھای شوروي به<br />
افزایش کادر اقلیتھای ملی و رشد فرھنگشان توجه کمتری نشان می دھند." آ. پتروساف توضیح میداد<br />
که بدین شیوه اجرا شدن سیاست ملی میتواند ضرر بزرگی به تربیت کمونیستی انسانھا بزند. این کار<br />
به نظر ایشان در وھله اول میتواند به اختلال کادرھای رھبری و روشنفکران بیرون آمده از میان اھالی<br />
بومی که با تمام واسطهھای ممکن شرایط امتیازداري برای آنھا ایجاد شده، منجر شود. ثانیاً با نادیده<br />
گرفتن حقوق اقلیتھای ملی آنھا را به ناديده و بياھمیت میكند. فعالیت سیاسی و خلاقیت آنھا را در<br />
راستاي اھداف عمومي محدود می کند. به صورت ساختگی به از ھم پاشیدگی اقلیتھای ملی منجر می<br />
شود.<br />
آ.پتروس اف سعی می کرد ملی گرایی موجود در آذربایجان را در وھله اول به م. ج. باقراف ربط دھد. او<br />
می نوشت: " م. ج. باقراف که رھبری آذربایجان را بر عھده دارد در طول سالھا، مدام سیاست جدا نمودن
ملتھا از ھمدیگر را پیش برد. در وھله اول کادرھا، در رابطه با جلو کشیدن کادرھای آذربایجانی شروع به<br />
یک سلسله عملیات كرد. او در میان اھالی بومی و غیر بومی سد کشید. با استفاده از تمام امکانات<br />
کادرھای ارمنی ساکن در آذربایجان را از وظایف مھمی که در صنایع، حزب و دستگاه دولتی شوروي<br />
داشتند، برکنار کرد. او نسبت به روسھا به این درجه یا کمی متفاوت تحمل نشان می داد. اما م. ج.<br />
باقراف بطور سیستماتیک به کادرھای ارمنی بیاعتنایی بزرگی نشان می داد. از میان آنھا تنھا از چند<br />
مھره خودفروش دفاع ميکرد. مثلاً یکی از زیردستھای او س. یملیاناف در ژانویه در اداره كمیته<br />
مركزي اعتراف کرد که اگر باقراف سیاست ضد شوروي منجمله ضد ارمنی ھم پیش برده باشد، ھر کدام<br />
از ارمنیھا را که برایش لازم بود نگه می داشت. این مسئله را اسناد در جريان دادگاه باقراف منجمله<br />
فعالیت و نقش گریگوریان و مارکاریان که از زیردستان وی بودند نشان میدھد. البته با ھدف بیارزش<br />
کردن کادر و اھالی ارمنی، باقراف برای رسیدن به مقاصد چرکین خود از عناصر خائن ارمني استفاده<br />
مينمود، برايشان شرايط خوبي مھیا ميكرد. مثلا باقراف از عنصر دست خود، ماركار داوتیان دفاع<br />
ميكرد. معلوم شده، وقتي كه م. شاگینیان در سال براي شركت در مراسم ھشتصدمین سال<br />
تولد نظامي به باكو آمده بود، باقراف براي كم كردن حرمت و شخصیت او مصمم شده است.<br />
1954<br />
1948<br />
م. داوتیان از آن آدمھاي بيلیاقتي بود كه در مطبوعات بر علیه م. شاگینیان مقالات تخريبگرانهاي<br />
مينوشت. به ھمین خاطر میر جعفر باقراف كانديداتوري او را براي نمايندگي شوراي عالي آذربايجان<br />
شوروي پیشنھاد نمود. در اينكه چرا میر جعفر باقراف از چنین اشخاصي دفاع ميكرد، كاملا بديھي و<br />
آشكار بود. اما اينكه چرا رھبري جديد با او رفاقت ميكرد معلوم و مشخص نیست. در اثر سیاست باقراف<br />
علاوه بر اينكه كادرھاي با وجدان مطرود شدند، در عین حال به كانون فرھنگ ارامنه نیز حمله آشكاري<br />
انجام پذيرفت. تئاتر يروان ارامنه با پرچم سرخش و ژورنال ادبي ارمني«شووتاكان گروخ» كه در باكو و<br />
روزنامه ارمني در كیروآباد بسته شدند. شائومیان، اكثريت زمینھاي يیلاق و قشلاق كولخوزھا در خانلار و<br />
ديگر منطقهھاي كوھستاني را گرفتند». حتي بعد آ. پتروساف به ن. خروشچف مينوشت كه، شمار<br />
مدارس ارامنه در آذربايجان بطور تدريجي رو به كاھش گذاشته است. اين مسئله چنین توجیه ميشد كه<br />
به استثناي دانشگاه تربیت معلم و. اي. لنین آذربايجان در دانشگاهھا و دانشكدهھاي فني و حرفهاي،<br />
شعبه ارمني وجود نداشت و كساني كه در مدارس ارمني فارغالتحصیل ميشدند، نميتوانستند وارد<br />
سیستمھاي اداري شوند. به ھمین خاطر اكثريت والديني كه از آينده فرزندانشان نگران بودند،<br />
فرزندانشان را به مدارس روسي فرستادند. در حالیكه اكثر روستاھاي ارمني و ھزاران نفر از كارگراني كه<br />
در مراكز صنعتي كار ميكردند، در آن جمھوري خواستار تحصیل فرزندانشان به زبان مادري بودند. در<br />
نامهھايي كه آ. پتروساف به ن. خروشچف مينوشت چنین گمان ميكرد با آنكه پس از افشاي باقراف،<br />
موضوع بازگرداندن زمینھاي غصب شده از كولخوزھاي ارمني، آغاز بكار مجدد فعالیت تئاتر ارامنه در باكو و<br />
نیز ايجاد ژورنال ادبي ھنري ارمني، حداقل در راستاي بازگشايي دو مدرسه فني و يا كشاورزي، انتظار<br />
اقدامات جدي از طرف رھبري جديد بودند، اما در اين راستا ھنوز اقدامات ضعیفي انجام ميپذيرفت. او<br />
مينوشت كه بطور كلي مشخص نیست در كجا و در كدامین كانون نشان داده شده كه فرھنگ و تمدن<br />
ارامنه تنھا بايستي در ارمنستان توسعه يابد. چرا ھر جا كه نیاز و ضرورت وجود دارد براي توسعه فرھنگ<br />
و تمدن اقلیتھا، كمكھا و اقدامات موثر انجام نميپذيرد. آ. پتروساف به ن. خروشچف نوشت كه، پس از<br />
افشاي باقراف، رھبري جديد جمھوري در راستاي افشاي نھايي فعالیتھاي ضد انقلابي او و اعترافات<br />
آشكارش در مورد مسائل ملي اقدامات خیلي كمي را انجام ميدھد. با در نظر گرفتن موارد مذكور بالا آ.<br />
پتروساف پیشنھاد كرد كه، تمامي مسئولیتھا را در مورد وضعیت اقلیتھاي ملي و مشكلات آنھا بر<br />
عھده دبیر اول جمھوري بگذارند.55<br />
نامه آ. پتروساف، اواخر ماه اكتبر براي بررسي به باكو فرستاده شد. در مورد دستورات آ. بايراماف دبیر<br />
كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان، براي دانستن اينكه در نامه چه مسائلي مطرح شده،
310<br />
74<br />
21<br />
كمیسیوني عبارت از م. اوكولاف، ت. علياف و ب. وكیلاف تشكیل يافت. كمیسیون در طول يك ماه<br />
درباره موضوعاتي كه در نامه آمده بود، تحقیقات گستردهاي را تھیه نمود. در تحقیقات قید شده بود ،<br />
مسائلي كه آ. پتروساف در مورد اقلیتھاي ملي در آذربايجان از جمله محدود كردن حقوق ارامنه و اجراي<br />
سیاستھاي ملي غلط در جمھوري مطرح كرده بود، عاري از حقیقت بودند. نويسنده تايید ميكرد كه گويا<br />
جلوي راھھاي پیشرفت كادرھاي ارمني در آذربايجان بصورت ساختگي و مصنوعي گرفته ميشود. اما<br />
اسناد اينھا را تكذيب مينمود. زيرا نفر از نماينده برگزيدن شوراي عالي آذربايجان شوروي(%24)<br />
از ديگر ملیتھا منجمله نفر آن(%7) ارمني و نفر آن نمايندگان روسھا بودند. نفر از<br />
نماينده عضو كمیسیون تحقیق و كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان از ديگر ملیتھا، منجمله<br />
نفرش از ارامنه بودند. از مسئول دستگاه كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان، نفر روس و<br />
نفر ارمني بودند. در كمیته حزب كمونیست شھر باكو و در كمیتهھاي حزبي مناطق ديگر ارمني، در<br />
سیستم شوراي وزيران آذربايجان شوروي ھم بیش از نفر ارمني داراي وظايف رھبري بودند.<br />
9<br />
14<br />
31<br />
5<br />
25<br />
(%11)<br />
30<br />
35<br />
110<br />
6<br />
137<br />
ما وقتي به مسئلهاي كه در ارتباط با بسته شدن تئاتر ارمني در آذربايجان توسط آ. پتروساف مطرح شده<br />
بود ميرسیم، تحريف مسائل در تحقیقات ثابت شده و در اصل بسته شدن مراكز تئاترھا مطابق دستور<br />
شوراي وزيران در فوريه با محول شدن به امور كشاورزي بود. توضیح داده ميشد كه پس از اين<br />
فرمان مركز تئاتر از مركز تئاتر شھري و منطقهاي بسته شده بود. تئاتر موزيكال دولتي آذربايجان در<br />
باكو، تئاتر عروسكي، تئاتر يھودي، ھمسرايان دولتي آذربايجان، اركستر موسیقي پاپ آذربايجان، گروه<br />
آشیقھاي آذربايجان، شعبه فیلارموني دولتي آذربايجان در كیروآباد، تئاترھاي درام ارمني و روس پس از<br />
فرمان آشكار شوراي وزرا در شمار مراكز تئاترھايي بودند كه بسته شدند. اما وقتي به تئاتر درام دولتي<br />
ارامنه در شھر باكو ميرسیم، تحقیقات نشان ميدھند كه اين مركز طبق ادعاي آ. پتروساف بسته<br />
نشده، بلكه با تئاتر درام ارمني در استپاناكرت ادغام شده است.<br />
1949<br />
30<br />
22<br />
در نامه آ. پتروساف به ن. خروشچف، مسئله تاسیس مراكز ژورنالھاي ادبي به زبان ارمني در باكو نیز<br />
مطرح شده بود. تحقیقات نشان ميدھد كه تا زمان وقوع جنگ بزرگ میھني، دو مجله ادبي به زبان<br />
ارمني در آذربايجان انتشار مييافته است: در باكو «سووئتكان قروخ»(نويسنده شوروي) و در استپاناكرت<br />
«كايس»(جرقه). در زمان جنگ جلوي انتشار اين ژورنالھا گرفته شده بودند. با اينكه از سال كمیته<br />
مركزي حزب كمونیست آذربايجان بارھا با درخواست از سرگیري فعالیت ژورنالھا به شعبه علم و فرھنگ<br />
كمیته مركزي حزب كمونیست شوروي مراجعه شد، اما اين مراجعهھا مسئله را حل نكرد. در سال<br />
كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان در شھر كیروآباد نیز ھر چند مسئله فعالیت نشريه به زبان ارمني<br />
را از شعبه تشويقات و تبلیغات كمیته مركزي حزب كمونیست شوروي خواستند، ولي شعبه مربوطه از<br />
اين پیشنھاد حمايت و دفاع نكرد. ما نیز چنین گمان ميكنیم. وقتي روزنامه مھم كمونیست در جمھوري<br />
به زبان ارمني در باكو منتشر ميشود، تاسیس مركز انتشار روزنامه به زبان ارمني در كیروآباد در امتداد<br />
اھداف ما نميباشد. در حال حاضر علاوه بر روزنامه كمونیست، در قرهباغ كوھستاني ولايت و چھار<br />
روزنامه به زبان ارمني منتشر ميشود. ھمزمان با آن در طي روز راديو جمھوري آخرين اخبار را به زبان<br />
ارمني پخش ميكند. در تحقیقات ذكر شده اھالي ارامنه ساكن در آذربايجان بخاطر تامین ادبیات<br />
سیاسي، ھنري و علمي به زبان خودشان، با مراكز جمھوري ارمنستان شوروي توافق شده كه<br />
سازمانھاي نشر و تجارت كتاب ارمنستان بصورت متمادي ادبیات ارمني را براي اھالي ارمني در آذربايجان<br />
بفرستد. علاوه بر اين در اسناد نشان داده ميشود كه ادبیات ارمني در باكو نیز انتشار مييابد. در<br />
تیراژ عمومي آذر نشر به زبان ارمني ھزار نسخه و نشر كتاب و بروشور<br />
سالھاي<br />
نشان داده شده است.<br />
1955<br />
1954<br />
76<br />
170،4<br />
1954-1956
در نامه آ. پتروساف، تاكید زيادي براي آموزش زبان ارمني بر فرزندان خانوادهھاي ارمني ساكن در<br />
آذربايجان نشان داده بود. نويسنده از كاھش مدارس ارمني و كاھش شمار دانشآموزان ارمني شكايت<br />
ميكرد. اما در تحقیقات علت آنرا كاھش میزان تولد توضیح ميدادند. ولي به نظر مولفان تحقیق، طي<br />
سالھاي اخیر در مدارس، خصوصا مدارس ارمني افزايش شمار دانشآموزان مشاھده ميشد. برعكس<br />
به<br />
نوشته آ. پتروساف، اگر شمار دانشآموزان در مدارس ارمني طي سال تحصیلي<br />
به رسید. در اسناد از دو مدرسه ارمني در باكو و<br />
نفر رسیده بود، در سال تحصیلي<br />
ھمزمان با آن از وجود شعبهھاي ارمني در مدرسه نام برده شده است. ھمچنین در تحقیقات ذكر شده،<br />
ھمزمان با آن اكثريت فرزندان ارمني مطابق خواست والدينشان در مدارس روسي تحصیل ميكردند. اما<br />
وقتي در تحقیق به تحصیلات دانشگاھي به زبان ارمني ميرسیم، اين را مرتبط به نیاز دانسته و توضیح<br />
داده است. در تحقیقات آمده بود، در تحقیقات قید شده كه مركز تعلیم معلم و. اي. لنین آذربايجان و بخش<br />
ارمني مركز تربیت معلم غیر حضوري، بخاطر افزايش معلمان زبان ارمني در اكثر فنون، فقط در آن<br />
رشتهھايي كه ضرورتشان احساس ميشد دانشجو ميپذيرفتند. در رشته فیزيك و رياضیات در طي ادوار<br />
اخیر سالانه نفر دانشجو ميپذيرفت. در رشته زبان و ادبیات ارمني، ھمچنین فیزيك رياضیات بصورت<br />
اختصاصي نفر پذيرفته ميشدند. در آنجا با اسناد نشان داده شد كه، نوشتهھاي آ. پتروساف درباره<br />
محدود شدن حقوق فرزندان ارمني عاري از حقیقت بودند. به نظر مولفین تحقیق، او، يا از وضعیت<br />
جمھوري بيخبر بوده و يا اسناد واقعي را كه به او ھیچ نفعي نداشتند را آگاھانه تحريف ميكرد.<br />
37552<br />
1954 -1955<br />
–<br />
43277<br />
1956- 1957<br />
6<br />
25<br />
25<br />
اما وقتي در نامه آ. پتروساف به خروشچف به موضوع پس گرفتن زمینھاي مسطحي كه كولخوزھاي<br />
روستاھاي كوھستاني ارامنه بطور موقتي از آنھا استفاده ميكردند ميرسیم، در تحقیقات آمده كه اين<br />
زمینھا متعلق به دولت ميباشند و چون ارامنه كه از روستاھاي كوھستاني به اين زمینھاي آمده بودند،<br />
نتوانستند بصورت مفید از آنھا بھره برداري كنند و بھرهوري به حداقل رسید، اين زمینھا پس گرفته شدند.<br />
دولت نميتوانست اجازه ادامه چنین فعالیت غیر اقتصادي را بدھد. بنظر مولفان تحقیق، آ. پتروساف نه از<br />
منافع دولت، بلكه از انگیزه و خواستهھاي محدود كولخوزھا بحث مينمود. پس از پاسخ دادن به مسائلي<br />
كه از طرف آ. پتروساف مطرح شده بود، ت. علياف، ب. وكیلاف و م. اوكولاف پیشنھاد كردند كه بھتر<br />
است جلسه بررسي نامه پتروساف به خروشچف در كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان با حضور<br />
نويسنده نامه برگزار شود.56<br />
پس از آنكه آ. پتروساف با تحقیقات آشنا شد، عدم رضايتش و ابقا تمامي مسائل در موقعیت خودشان را<br />
بیان كرد. پتروساف در نامهاي به اي. مصطفياف دبیر اول حزب كمونیست آذربايجان نوشته بود كه<br />
كمیسیون كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان، نامه وي به خروشچف را با تعصب و دور از واقعیتھا<br />
بررسي نموده است. به نظر آ. پتروساف، در تحقیقات مسائلي كه او مطرح كرده بود، بخوبي آنالیز و<br />
تشريح نشده و نتايج تمامي فعالیتھاي تخريباتي دشمنان خلق مثل بريا و باقراف بدرستي فھمیده<br />
نشده است. خصوصا آ. پتروساف از اين ناراضي بود كه، مسائلي كه وي درباره مشكلات اقلیت ارمني در<br />
آذربايجان مطرح كرده بود از طرف كمیسیون نه اينكه با سیاست باقراف بلكه با دلايل عیني تشريح شده<br />
بود. او، تلاش ميكرد كه تمامي مسائل مطرح شده در نامهاش به اي. مصطفياف را در رابطه با میر<br />
جعفر باقراف و سیاست ضد ارمني باقراف بداند. آ. پتروساف از اين شكوه ميكرد كه در دكاي(دوره ده<br />
روزه) ادبیات و فرھنگ آذربايجان كه قرار است در مسكو برگزار شود، اقلیتھاي ملي، از جمله تشكیلات<br />
خلق ارمني در نظر گرفته نشدهاند. او چنین حساب ميكرد كه اين دكاي خلق آذربايجان نیست، بلكه<br />
دكاي آذربايجان شوروي ميباشد. در خصوص برخي مسائل ديگر، از جمله در رابطه با تدريس زبان<br />
آذربايجاني در مدارس ارمني و تصويب قانون درباره زبان رسمي نیز كه در نامه آ. پتروساف به اي.<br />
مصطفياف فرستاده شده بود، موضوعاتي مطرح شد. او از مشكل بودن تحصیل به چھار زبان در مدارس<br />
ارمني براي فرزندان مينوشت.57
بدون توجه به توضیحات 16 صفحهاي فرستاده شده از طرف آ. پتورساف به اي. مصطفياف، دايره اداري<br />
كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان تحقیقات ارائه شده از طرف ت. علياف، ب. وكیلاف و م.<br />
اوكولاف را پسنديده و نامه آ. پتروساف به ن. خروشچف را از جھت سیاسي داراي خطر و زيان و<br />
بياساس دانست. دايره، رفتارھاي آ. پتروساف عضو حزب كمونیست شوروي را ناپسند شمرد و به او<br />
ابلاغ نمود كه چون وي از لحاظ بخوبي رشد نكرده و داراي بلوغ سیاسي نمیباشد، قابلیت فھم خوب<br />
سیاست ملي حزب را ندارد.58<br />
11 سپتامبر 1956<br />
و. بدلیان روانپزشك از ايروان<br />
يك روز پس از ارسال نامه آ. پتروساف به ن. خروشچف، در<br />
در نامهاي به نیكیتا سرگیويچ درباره اجراي سیاستھاي ملي در آذربايجان احساس نارضايتي كرده بود. و.<br />
بدلیان كه تصمیم گرفته بود مرخصي خود را در قرهباغ كوھستاني سپري كند، به ن. خروشچف<br />
مينوشت: «درباره ويرانهھاي شوشا سال پیش، از پدرم كه اولین ريیس كمیته انقلابي وقت<br />
ارمنستان بود شنیده بودم. آن زمان حرفھاي پدرم را باور نكردم. وقتي از مقابل خانهھاي ويراني كه نزديك<br />
به در شوشا بودند ميگذشتیم، پسر بزرگم كه ساموئل كه شاگرد كلاس سوم ميباشد، پرسید:<br />
پدر آيا فاشیستھا شھر را ويران كردهاند؟ پس چرا قسمتھاي ديگر شھر را ويران نكردهاند؟ نتوانستم<br />
حرف ديگري بزنم و براي اولین بار مجبور شدم به فرزندم دروغ بگويم و گفتم: آري، اين كار<br />
فاشیستھاست. با آنكه من به سوال اول او جواب دادم، اما به سوال دوم او كه داراي مضمون پس چرا تا<br />
به حال آباد نشده و بازسازي نشده نتوانستم پاسخ بگويم». و. بدلیان اضافه كرده بود كه شھر قديمي<br />
شوشا داراي بخشھاي آذربايجاني و ارامنهنشین بود. در اثر سیاستھاي ملي خصومتزاي تزار، نخست<br />
در سال و بعدھا نیز در سال بخش ارامنهنشین شھر ويران شد و تا بحال ھیچ بازسازي و<br />
مرمتي صورت نگرفته است.59 آنچه به وضوح ديده ميشود اين است كه و. بدلیان تركیب قومي و تاريخ<br />
شوشا را آشكارانه جعل و تحريف مينموده است. اولا ھیچ وقت در شوشا خانوار ارمني وجود<br />
نداشته است، دوما وقتي و. بدلیان اين نامه را مينوشت، يكي از شھرھايي بود كه مركز فرھنگ و ھنر<br />
آذربايجان بشمار ميرفت و توسعه مييافت. وقتي به سوالھايي كه به ذھن ساموئل بچه شاگرد سومي<br />
خطور نميكند ميرسیم، بديھي است كه و. بدلیان براي افزايش احساس ترحم خروشچف، سوالاتي كه<br />
خودش براي او عنوان ميكرد را با زبان پسرش ساموئل ميپرسد.پس از تصويب قانون درباره زبان رسمي<br />
در سال 1956، در نامهاي كه ر. باقداساراف دانشجوي سال دوم كنسرواتور دولتي اوزيیر حاجيبَياف<br />
آذربايجان به ن. خروشچف فرستاده بود، نارضايتيھايش را از افزايش رسومات چركین و نفرتآور، افزايش<br />
خواستهھاي آذربايجانیان در تمامي عرصهھاي خلق و فرھنگ آن در آذربايجان بیان نمود. او از تعیین شدن<br />
آذربايجانیان در پستھاي مديريتي نیز سخن گشود. در نامه نوشته بود، «به ھمین خاطر است كه شاھد<br />
ظھور مليگرايي در جمھوري ھستیم. مليگرايي در آذربايجان به سطحي رسیده كه در انتخاب دبیران<br />
تشكیلات ھم سعي به انتخاب آذربايجانيھا ميكنند. روشنفكران مثل مبلغان مليگرايي فعالیت<br />
مينمايند». ر. باقداساراف، رسمي كردن زبان آذربايجاني به ايجاد میلھاي و خواستهھاي خطرناك در<br />
میان غیر آذربايجانیان خواھد انجامید و اينھا به افزايش تبعات منفي كمك شاياني خواھند نمود.60<br />
5000<br />
10-12<br />
1920<br />
1905<br />
5000<br />
آشوت میكائیلیان ريیس كولخوز برونزه در ولايت خودمختار قرهباغ كوھستاني آذربايجان شوروي درباره يك<br />
مورد منفي در سال به ن. خروشچف مينوشت. او مسكو را در جريان ميگذاشت كه ساكنان<br />
روستايي از آذربايجان در مجاور منطقه آغدام ميباشد، "با مسلح شدن به اسلحهھاي گوناگون، باندھا و<br />
دستهھاي قلدر مآب ايجاد نموده" و به باغھا، مزارع و خرمنھايشان ھجوم آوردند. در اين ھجوم محصولات<br />
كولخوز فرونزه را ربوده و درختان باغھاي توت قطع ميكنند. آ. میكائیلیان خروشچف را مطلع ميكند كه<br />
اكثريت ساكنان روستاي شللي منطقه آغدام، گويا به دزدي، تجارت و تملك اراضي مشغول شده و براي<br />
كولخوز كار نميكنند. او حتي با اغراق بیش حد چنین وانمود ميكند كه اين وضعیت نه تنھا در روستاي<br />
شللي منطقه آغدام بلكه نشانگر تمامي جمھوري ميباشد. بنظر او با اينكه رھبران منطقه و جمھوري<br />
1956
14<br />
اين مسائل را بخوبي ميدانند و از آن آگاه ھستند، ھیچ اقدامي نميكنند. و در آخر، آ. میكائیلیان<br />
مينويسد كه، رھبري ايالتي قرهباغ كوھستاني ھم از اين موضوع با خبر ميباشد. اما بخاطر ترس از<br />
متھم شدن به مليگرايي، مسائل را به گوش ارگانھاي مركزي نميرسانند.61 اين نامه براي بررسي به<br />
باكو فرستاده شد و در كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان با حضور كمیسیوني عبارت از ح. افندياف<br />
و كارمندان شعبه كشاورزي كمیته مركزي تشكیل و به ولايت مختار قرهباغ كوھستاني فرستاده شدند. به<br />
ھمراه اعضاي كمیسیون، ا. گريگوريان دبیر اول كمیته ايالتي قرهباغ كوھستاني حزب كمونیست،<br />
مصطفياف دبیر اول كمیته حزبي منطقه آغدام و م. قرباناف وزير فرھنگ آذربايجان شوروي ھم حضور<br />
داشتند. با بررسي در میان اھالي، مخصوصا صحبتھاي ساكنین روستاھاي نخچوانیك و شللي كه<br />
كولخوز فرونزه ھم اين دو روستا قرار دارد و ھمچنین بر اساس صحبتھايي كه با خود آ. میكائیلیان انجام<br />
گرفت، آشكار شد كه ايجاد اين مسائل كه وي در نامهھايش به ن. خروشچف مطرح كرده، ادعاي واھي او<br />
ميباشند. چون مسائل مطروحه مطابق واقعیت نبودند، با مشاركت دبیر كمیتهاي ولايت به آ. میكائیلیان<br />
توضیح داده شد كه ارائه معلومات نادرست به كمیته مركزي حزب كمونیست شوروي شايسته يك<br />
كمونیست لايق نميباشد. 62<br />
تدريس اجباري زبان آذربايجاني در مدارس روسي، سبب نارضايتي بیشتر اھالي روس ساكن در پايتخت<br />
جمھوري و در كل غیر آذربايجانیان جمھوري از جمله ارامنه را بطور جدي ناراحت كرد. نامهھاي بينام<br />
زيادي درباره اجراي سیاستھاي مليگرايانه رھبران آذربايجان به مسكو فرستاده شد. حتي، در يكي از<br />
مدارس باكو شاگرد كلاس ھشتم كه داراي ملیت روسي بود به ن. خروشچف مينوشت:« چرا<br />
آذربايجانيھا درباره زبان آذربايجاني بیش از حد حرف زده و داد ميزنند. چرا اين آذربايجانیھا نميفھمند كه<br />
روسھا در آذربايجان چه ماموريتي دارند. در كل تدريس زبان آذربايجاني نه تنھا در مدارس روسي، بلكه در<br />
مدارس آذربايجاني ھم لازم نیست. تكلم به زبان آذربايجاني براي ھیچ فردي نیاز نميباشد. تا زماني كه<br />
چنین شرايط سخت را تحمل ميكنیم، كاري انجام دھید».63<br />
با آغاز تدريس زبان آذربايجاني از كلاس سوم در مدارس روسي، ارمني و گرجي پس از تصمیم دايره<br />
كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان در آگوست 1956، شمار شكايتنامهھايي كه از طرف غیر<br />
آنتلپیان كه نماينده<br />
آذربايجانيھا به آذربايجان فرستاده ميشدند، افزايش يافتند. سپتامبر<br />
رھبري كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان بود، از طرف اي. مصطفياف براي برنامه درسي سال<br />
مدارس ارمني موجود در آذربايجان پژوھشي انجام داد. او مينوشت:« دانشآموزان مدارس<br />
ارمني از كلاس اول زبان مادري، از كلاس دوم زبان روسي، از كلاس سوم زبان آذربايجاني و از كلاس<br />
پنجم ھم يادگیري زبان خارجي را آغاز ميكنند. با اين منوال شاگردان مدارس ارمني در آذربايجان در سن<br />
سالگي طبق اصول اجباري چھار زبان را ياد ميگیرند. تدريس زبان آذربايجاني از كلاس سوم به<br />
تغییرات جدي زيادي كه تا بحال در برنامهھاي تدريسي موجود بودند، ميانجامد و سبب افزايش سطح<br />
كیفي آن شده است. كه اين با دستورات متديك و برنامهھاي تدريسي وزير معارف ارمنستان شوروي در<br />
مدارس ارمني موجود در آذربايجان ناسازگار ميباشد. كاھش ساعات يادگیري زبان مادري در مدارس<br />
ارمني بخاطر تدريس زبان آذربايجاني در اين مدارس، فارغالتحصیلان مدارس ارمني در آذربايجان حین ورود<br />
به دانشگاهھاي ارمنستان با مشكلات زيادي مواجه ميشوند». بنظر گ. آنتلپیان، يادگیري اجباري زبان<br />
آذربايجاني از كلاس سوم مناسب نميباشد، اين يا بايستي مثل قبلھا از كلاس پنجم شروع شود و يا<br />
بصورت اختیاري ارائه شود.64<br />
1956، ق.<br />
14<br />
16<br />
1956 -1957<br />
12<br />
با در نظر گرفتن اين پیشنھادھا و فشارھاي مسكو، دايره اداري كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان با<br />
مصوبهشان در اكتبر در مصوبه آگوست تغییراتي دادند. در مصوبه دايره اداري اشاره شد كه با<br />
در نظر گرفتن افزايش بیش از ظرفیت برنامه درسي، دايره اداري كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان<br />
1956
، 1956 بخش<br />
14<br />
16<br />
از«مصوبه تدريس زبان آذربايجاني در مدارس روسي، گرجي و ارمني» به تاريخ آگوست<br />
مربوط به تدريس زبان آذربايجاني در مدارس گرجي و ارمني لغو گرديد. در اين مدارس آموزش زبان<br />
آذربايجاني با خواست دانشآموزان و والدين آنھا صورت خواھد گرفت. طبق تصمیم دايره به وزارت معارف<br />
سفارش شد كه در برنامه درسي مدارس ارمني و گرجي تغییرات لازم بعمل آيد.65<br />
تصويب قانون درباره زبان رسمي در آذربايجان با نارضايتي مسكو مواجه شد. سازمانھاي حزبي كمیته<br />
مركزي حزب كمونیست شوروي با مدير شعبه كاري ا. گروماف و نماينده ھمین شعبه ك. لبداف گزارش<br />
مفصلي را در نوامبر درباره مذاكرات سومین نشست شوراي عالي آذربايجان شوروي در سال<br />
1956، سخنرانيھاي میرزا ابراھیماف و رسول رضا، تصويب قانوني درباره زبان رسمي، مقاله چاپ شده<br />
میرزا ابراھیماف در روزنامه »كمونیست» و ھمچنین درباره تاثیرات اجتماعي- سیاسي تصويب قانون زبان<br />
رسمي، به كمیته مركزي حزب كمونیست شوروي تقديم كردند. آنھا نوشته بودند كه در آذربايجان<br />
دورهھايي براي انجام دادن تمام كارھاي اداري به زبان آذربايجاني تعلیماتي داده شده است. از نظر شعبه<br />
نیازي به اين قانون نبود. تصويب اين قانون نشانگر افزايش فعالیتھاي مليگرايانه در آذربايجان است.<br />
اجلاسھا به زبان آذربايجاني برگزار ميشوند. افرادي وجود دارند كه بخاطر ندانستن زبان آذربايجاني از كار<br />
اخراج شدهاند. نامهھايي كه از تصويب قانون زبان رسمي و مقاله میرزا ابراھیماف احساس نارضايتي<br />
ميكنند، به كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان و شوروي ميرسیدند. بیشتر مديران با مقاله میرزا<br />
ابراھیماف موافق نیستند. به نظر ص. رحیماف مقاله م. ابراھیماف بھترين بھانه براي اعمال براي اعمال<br />
نیتھا و خواستهھاي چركین عناصر مليگرا و عوامفريبھاست. به نظر آ. بايراماف، تصويب قانون درباره<br />
زبان رسمي و مقاله م. ابراھیماف حداقل در زمان بھتري مطرح نشد و مسئلهاي نبود كه مطابق خواست<br />
و آرزو باشد. اي. مصطفياف، ص. رحیماف و آ. بايراماف گمان ميكردند كه در رابطه با مسئله اساسي و<br />
اصولي مثل زبان رسمي، ھنگامي كه م. ابراھیماف در مطبوعات مطالبي نوشت، حتي با اعضاي دايره<br />
دولتي نیز مصلحت كردن را لازم نديده است. ا. گريماف و ك. لبداف مينوشتند كه پس از اينكه شوراي<br />
عالي آذربايجان درباره زبان رسمي را تصويب نمودند، آنرا به تمام جمھوريھاي متفق ارسال نمودند. پ س<br />
از آن تعدادي از جمھوريھا، از جمله جمھوريھاي بالتیك تعدادي از اشخاصي كه در رھبري نماينده بودند<br />
در جمھوريھايشان تصويب قوانین مشابه به آنرا به مذاكره گذاشتند. ك. اوزالین ريیس شوراي عالي<br />
لاتويا با استناد به تجربهاي كه در آذربايجان بدست آمده بود در مشاوره كمیته مركزي حزب كمونیست<br />
جمھوري مسئله را مطرح نمود و خواستار اضافه شدن مادهاي به قانون اساسي در رابطه با زبان رسمي<br />
شد. اما در مذاكراتي كه در دايره دولتي كمیته مركزي حزب كمونیست لتوني انجام پذيرفت، به خاطر<br />
اعتراض چند تن از اعضاي دايره اداري، قانون مورد نظر تصويب نشد. ا. گريماف و ك. لبداف ميگفتند كه<br />
كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان و شوراي عالي جمھوري با در میان نگذاشتن موضوع با كمیته<br />
مركزي حزب كمونیست شوروي مرتكب اقدام نادرستي شدهاند. آنھا توصیه كردند كه اين مسئله بايستي<br />
با حضور اي. مصطفياف، ص. رحیماف و م. ابراھیماف مجددا بررسي شود. بخشي از بیانات میرزا<br />
ابراھیماف كه درباره زبان رسمي در اجلاس شوراي عالي آذربايجان ذكر شده بود، به زبان روسي ترجمه و<br />
به متن گزارشات اضافه شده بود. اين گزارشات به دبیر كمیته مركزي حزب كمونیست م. سوسلوف<br />
ارسال شده بود.66<br />
1956<br />
مطابق با راي مسكو اجراي قانون جديد زبان رسمي در وزارتخانهھا، ادارات و موسسهھا ھر چند با<br />
مقاومت جدي غیر آذربايجانيھا مواجه شد، اما با عملي كردن اين قانون توسط میرزا ابراھیماف ريیس<br />
ھیات ريیسه شوراي عالي جمھوري، مقاومتھايي را كه با بھانهھاي گوناگوني بوجود ميآوردند،<br />
شكست. در رابطه با اجراي زبان آذربايجاني در وزارت مالیه بھانه آوردند كه گويي در اين سیستم كاربرد<br />
زبان آذربايجاني مشكل ميباشد. در برخي نقاط موضوعاتي از قبیل اين كه جلسات با چه زباني اداره<br />
شوند و اشخاص به چه زباني سخنراني كنند، تبديل به مباحثات شديدي ميشدند. مثلا بخاطر اينكه
ريیس اجلاس گروه موسیقي به زبان روسي به ايراد سخنراني پرداخته بود، اعضاي آذربايجاني گروه از او<br />
درخواست نمودند كه بايد به زبان آذربايجاني صحبت كند. اين مباحثه حتي عمیقتر شده و باعث دعوا و<br />
اختلاف شده بود. يا اينكه در يكي از انستیتوھا، فردي ارمني را كه ميخواست به زبان روسي سخنراني<br />
كند را از تريبون كنار نموده بودند كه يا به زبان آذربايجاني حرف بزند و يا از تريبون پايین بیايد. شمار چنین<br />
وقايعي به تدريج افزايش مييافت. در برخي از وزارتھا براي به تاخیر انداختن اجراي قانون زبان آذربايجاني<br />
بصورت ساختگي جريانسازي ميكردند.<br />
تصويب قانون درباره زبان رسمي، مراجعه به زبان مادري به ادارات توسط اھالي جمھوري و نوشتن<br />
شكايات و عريضهھا به زبان آذربايجاني را شتاب داد. پس از تصويب قانون زبان رسمي شمار مراجعهھايي<br />
كه به زبان مادري به كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان ميشد، خیلي بیشتر شد و زبان آذربايجاني<br />
بجاي زبان روسي در اين درخواستھا و شكايتنامهھا از طرف مردم بكار گرفته شد. از پايیز تمام<br />
گزارشھاي كاري، بررسيھا و تحقیقاتي كه از ادارهھاي باكو و يا مناطق آذربايجان به كمیته مركزي حزب<br />
كمونیست آذربايجان و شوراي عالي جمھوري نوشته ميشدند، به زبان آذربايجاني بودند. از اسناد اولین<br />
گردھمايي سازماني حزبي كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان در اكتبر واضح ميشود كه<br />
دريافت بیش از اندازه شكايات و درخواستھايي كه به زبان شده بودند، براي رھبران حزب در جمھوري تا<br />
حدي غیر منتظره بود. د. رضايف عضو دايره سازماني اولین تشكیلات حزبي در سخنرانیش اعتراف كرده<br />
بود كه شعبهھاي كمیته مركزي از لحاظ تكنیكي آمادگي لازم را پاسخگويي به زبان آذربايجاني براي<br />
نامهھاي دريافتي و ترجمه اسناد وارده از كمیته مركزي حزب كمونیست شوروي براي ارسال به تشكیلات<br />
محلي را ندارد. ق. علياف كارمند دستگاه كمیته مركزي در بیاناتش طي مذاكره، متذكر شد كه اكثر<br />
تشكیلات جمھوري و مناطق از اين كه اسناد ارسالي به زبان روسي نوشته ميشوند ناراضي ھستند. او<br />
توصیه نمود كه يك تايپیست و يك استنوگرافیستي ھم كه مسلط به زبان آذربايجاني باشد، براي دستگاه<br />
اداري كمیته مركزي لازم ميباشد. طرف ديگر سخنران در جلسه، م. اسكندراف دبیر كمیته مركزي نیز<br />
بیان نمود كه اكثريت كارمندان دستگاه كمیته مركزي بخاطر دانستن زبان آذربايجاني، لازم نیست كه اين<br />
درخواستھا و عريضهھا ترجمه شوند. بنظر او اين كار وقت زيادي ميگیرد.67<br />
1956<br />
1956<br />
25<br />
م. اوكولاف دبیر دايره حزبي كمیته مركزي كه درباره نتايج گردھمايي به دفتر كمیته مركزي حزب<br />
كمونیست آذربايجان مينوشت، نوشته بود كه در گردھمايي، وجود تايپیست در دستگاه حزبي كمیته<br />
مركزي حزب كمونیست آذربايجان بخاطر چاپ متون و اسناد به زبان آذربايجاني ضروري دانسته شد. نبود<br />
تايپیستھاي زبان آذربايجاني براي كار شعبهھاي كمیته مركزي و مكاتبهھايشان با مناطق مشكلساز<br />
ميباشد.68<br />
در تحقیقي كه ق. علياف، ي. كوزونكف و ي. اوكولاف به ي. مصطفياف فرستاده بودند، نشان داده<br />
شده بود كه پس از اضافه نمودن مادهاي در رابطه با زبان رسمي به قانون اساسي در سومین اجلاس<br />
شوراي عالي آگوست 1956، شمار نامهھاي به زبان آذربايجاني نوشته شده كه به كمیته مركزي<br />
فرستاده ميشوند يا از كمیته مركزي ارسال میشوند، افزايش يافته است. تعداد كمونیستھايي در<br />
اجلاسھا و جلسه مشاوره كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان به زبان آذربايجاني سخنراني<br />
ميكنند، بیشتر شده است. آنھا ھمچنین نوشته بودند كه استنوگرافیست و تايپیست دستگاه<br />
اجرايي كمیته مركزي به سختي ميتواند اين اظھارات را به زبان روسي آماده كنند. بايستي كارھاي<br />
ديگري ھم در راستاي مكاتبهھاي آذربايجاني صورت گیرد. اما بخاطر تعديل نیروي دستگاه اداري كمیته<br />
مركزي در ژوئن ، تعداد كارمندان فني به حداقل رسیده بودند. به ھمین جھت نگارندگان اين گزارش<br />
تحقیقي براي تامین نیروھاي فني كه توان حل مشكل مكاتبه به زبان آذربايجاني را حل كنند، راه حلھايي<br />
پیشنھاد كردند. آنھا پیشنھاد ميكردند كه نیروي فني لازم را از تشكیلات حزبي مناطق از جمله دو<br />
5<br />
2<br />
5<br />
1956
مربي از كمیته شھر نوخا، يك آماردان از كمیته شھر كیروآباد، يك مربي و يك معاون فني از كمیته شھر<br />
باكو به كار فراخوانند تا اين مشكل حل شود.<br />
از اين پنج منطقه يك مترجم ھم بايستي به دايره كمیته مركزي حزب كمونیست انتخاب ميشد تا<br />
مصوبهھاي مھم و دستورالعملھا را به زبان روسي ترجمه كند. يك استنوگرافیست مترجم ھم بايستي در<br />
نشستھا از سخنرانيھاي آذربايجاني يادداشت برداري كرده و پس از اجلاس ھم مشغول ترجمه برخي<br />
كارھاي دايره و تصمیمات كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان ميشد. علاوه بر اينھا استخدام دو<br />
تايپیست زبان آذربايجاني ھم در نظر گرفته شده بودند. سرانجام انتخاب شخصي از پنجمین منطقه كه<br />
زبان آذربايجاني را خوب ميدانست، بعنوان مدير مناسب ديده شد. در حین اين پیشنھادات دفتر كمیت<br />
مركزي حزب كمونیست آذربايجان در رابطه با افزايش حجم نامهھاي دريافتي و ارسالي كمیته مركزي<br />
تصمیم ويژهاي اتخاذ نمود.70 بخاطر اجراي اين تصمیم رضايت مسكو لازم بود. به ھمین سبب اي.<br />
مصطفياف مارس خطاب به مسكو نوشت:« مرتبط با قبول قانون زبان رسمي آذربايجان در<br />
آذربايجان شوروي، مكاتبهھاي كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان به زبان مادري افزايش چشمگیري<br />
پیدا كرده است. ضرورتي ايجاد شده كه اسناد حزبي و مصوبهھاي دايره كمیته مركزي به طور متمادي به<br />
زبان آذربايجاني ترجمه و به مناطق آذربايجان فرستاده شود. در عین حال، بر شمار كمونیستھايي كه رد<br />
نشستھاي كمیته مركزي حزب كمونیست شوروي و جلسهھاي مشاوره به زبان آذربايجاني سخنراني<br />
ميكنند، خیلي افزوده شده است. فقدان مترجمھا و استنوگرافیستھا در دستگاه اداري كمیته مركزي،<br />
كه توان ھمه اين كارھا را داشته باشند ما را با مشكل جدي رو در رو ميكند.» اي. مصطفياف براي<br />
ترجمه تصمیمات و مصوبهھاي مھم به زبان آذربايجاني بخاطر ارسال آنھا با مناطق، درخواست سه مربي،<br />
يك استنوگرافیست و يك تايپیست به شعبه ويژه كمیته مركزي ميكند و مينويسد كه اين نیروھا با<br />
تعديل نیروي انساني در كمیتهھاي حزبي مناطق باكو ميتوانند تامین شوند.71<br />
69<br />
1957<br />
23<br />
پس از تصويب مادهاي در قانون اساسي جمھوري آذربايجان شوروي در رابطه با زبان آذربايجاني، میل<br />
طبیعي نسبت به بزرگترين اثر ادبي زبان تركي، يعني «كتاب دهده قورقورد» ايجاد شد. ھمانطور كه<br />
معلوم است در زمان روابط متشنج بین اتحاد جماھیر شوروي و تركیه در اواخر دھه و اوايل دھه<br />
تمام آثار فرھنگي- تاريخي مرتبط با تركگرايي انكار ميشدند. در اين بازه زماني كه ھمه تمايلات فكري<br />
تركگرايانه قدغن اعلام شده بودند، «كتاب دهده قورقود» ھم بعنوان كتاب مليگرايانه كه به تبلیغ<br />
پانتركیسم و پاناسلامیسم پرداخته در سال قدغن شد. در حالي كه از لحاظ فكري،<br />
پاناسلامیسم به اواخر قرن نوزده، پانتركیسم ھم به آستانه جنگ جھاني اول برميگردند. جاي تعجب<br />
اينجاست كه به دستور رھبران جمھوري ادعاھاي واھي مبني بر اين كه اين اثر ادبي ھیچ ارتباطي به<br />
خلق آذربايجان ندارد، در جمھوري تبلیغ ميشد.<br />
50<br />
40<br />
1951<br />
پس از تصويب قانون زبان رسمي در سخنرانيھاي گردھماييھايي در دانشگاه دولتي آذربايجان، آكادمي<br />
علوم آذربايجان شوروي، كانون نويسندگان آذربايجان و ديگر ارگانھا نويسندگان و دانشمندان آذربايجاني<br />
آذربايجاني معرفي اين اثر ارزشمند قدغن شده را خواستار شدند. «كتاب دهده قورقود» در لیست<br />
كتابھاي ممنوعه قرار گرفته بود و اين روشنفكران خواستار بازگردانیدن آن اثر بزرگ به خلق آذربايجان بودند.<br />
با در نظر گرفتن ھمه اينھا شعبه تشويقات و تبلیغات كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان از پرفسور<br />
حمید آراسلي، ع. دمیرچيزاده، م. شیرعلياف، استاديار م. قليزاده و م. طھماسب خواستند كه<br />
نظرشان را درباره «كتاب دهده قورقود» بیان كنند.72 اين روشنفكران نوامبر نظرشان را بصورت<br />
مشروحي در صفحه بیان كردند. آنھا نوشتند كه، نسخه اول «كتاب دهده قورقود» اوايل قرن نوزده در<br />
كتابخانه كرال شھر درزدن آلمان ديده شده است. فلیشر كه كار كاتالوگھاي ھمین كتابھا انجام داده، بر<br />
اساس يادداشتي در نسخه دست نوشته اين اثر را متعلق به قرن شانزده دانسته و در كاتالوگ آن قرن<br />
1956<br />
18
1815<br />
قرار داده است. ديتس شرقشناس در سال كپي ھمین نسخه را به كتابخانه برلین برده و داستان<br />
«تپهگؤز» را ھمراه با ترجمهي آلمانیش چاپ نمود. در تحقیقي كه از طرف گروه محققان تھیه شده بود،<br />
نوشته شده كه ديتس در مقالهاي كه به مناسبت نشر اين داستان به قلم آورده بود، «تپهگؤز» را با<br />
«اوديسه» ھومر مقايسه كرده بود. حتي با احتمال دادن اينكه در بوجود آمدن «اوديسه» از «تپهگؤز»<br />
استفاده شده است، ايده قديميتر بودن اين داستان را ھم به میان كشید. در گزارش نوشته شده بود كه<br />
بعدھا اين نسخه دستنوشته براي ھلدك شرقشناس دقت برانگیز شد و پس از آن دقت بارتولد<br />
شرقشناس بزرگ روس را جلب كرد. او در سال در ھشتمین جلد «آثار شعبه شرق جمعیت<br />
امپراطور روس» درباره اين اثر اطلاعات عمومي داده و داستان «دوخا قوجااوغلو دلي دومرول» را ھمراه با<br />
ترجمه روسي آن به چاپ رسانده بود. در گزارش نوشته شده بود كه اين كار بارتولد باعث راغب شدن<br />
شرقشناسان روسي به اين اثر شد و در شمارهھاي بعدي ھمین نشريه مقالهھاي علمي- تحقیقي از<br />
تومانسكي، ديااف، ايناسترانساف و برخي ديگر به چاپ رسیدند. سالھاي بعد بارتولد داستانھاي ديگري<br />
از اين اثر را نیز با ترجمه روسي اين داستانھا به چاپ رساند. پس از وفات بارتولد ترجمه كامل آثار از بین<br />
آرشیو شخصي بارتولد پیدا شد. ھمین ترجمه در سال از طرف دانشكده زبان و ادبیات نظامي<br />
انتشار يافت. در گزارش درباره تحقیقات گسترده محققان تركیه درباره اين اثر ھم نوشته بودند. در گزارش<br />
قید شده بود كه اين اثر براي اولین بار در سال بر اساس نسخه برلین با حروف الفباي عربي توسط<br />
رافعت كیلیسلي چاپ شد. سال ھم محقق ترك اورحان شايق گؤكيايین داستان را با الفباي جديد<br />
تركیه نشر نمود. جلب اينجاست ھمان سال حمید آراسلي ھم «كتاب دهده قورقود» را با الفباي لاتین در<br />
آذربايجان به چاپ رسانیده بود. ھمچنین در گزارش نوشته شده بود كه روسسي شرقشناس ايتالیايي<br />
سالھاي اخیر نسخه ديگري از اين اثر را پیدا كرده و سال با مقدمه مفصلي به نشر نمود.<br />
1950<br />
1952<br />
1894<br />
1916<br />
...<br />
1938<br />
دانشمندان آذربايجاني با مھم دانستن نظرات بارتولد درباره «كتاب دهده قورقود» نوشته بودند كه، «در<br />
مقدمه اين ترجمه اين اثر به زبان روسي بارتولد بار ديگر بصورت قاطعي اعلان نموده كه، نميتوان باور كرد<br />
اين اثر در محیطي به غیر از محیط قفقاز آفريده شده باشد.» آنھا نوشته بودند:« آنطور كه مشخص<br />
ميباشد، واقعا حوادث داستان در آذربايجان اتفاق ميافتند. در اين اثر نام گنجه، دربند، شرور، رود الینجه<br />
و قلعه الینجه، درياچه درشام و گؤيچه و را ميبینیم. در واقع حوادث در اين محیط رخ ميدھند....<br />
بیشتر سیاحان، محققان و عالمان كه زماني به علل متفاوتي از قفقاز ديدن كردن، نوشتهاند كه دهده<br />
قورقود" مرتبط با آذربايجان ميباشد». آدام اورلئاري زماني كه در سال در دربند بوده از شنیدن<br />
داستانھاي دهده قورقود از آذربايجانیان و وجود قبرھاي قازانخان و خانمش بورلاخاتین و خود دهده قورقود<br />
در آنجا نوشته است. اولیا چلبي ھم كه اواسط قرن ھفده به شاماخي آمده بود، در سیاحتنامه خود<br />
درباره مزار دهده قورقود در دربند و احترام خاص مردم به اين مزار و حتي اعتقادشان نوشته است. در<br />
گزارش با آوردن نمونهھايي از كتاب ذكر شده كه اين اثر يك اثر آذربايجانياست و ھیچ شريكي از ملتھاي<br />
ديگر در اين اثر نداريم.<br />
"<br />
50<br />
1638<br />
نويسندگان گزارش افكاري مربوط به آذربايجاني نبودن زبان داستان دهده قورقود را كه اوايل دھه تبلیغ<br />
ميشد را افكار مردود محسوب كرده و مينوشتند:« با اينكه زبان اين داستان براي بعضي ديگر از خلقھاي<br />
ترك ھم تا حدي قابل فھم ھستند، اما از نظر تركیب واژگاني، اصطلاحھا و ساختار گرامري در مقايسه با<br />
ديگر خلقھاي ترك بیشتر به آذربايجاني نزديك ميباشد..... با اينكه خیلي كم با اين موارد در اثر روبرو<br />
ميشويم، با اين ھمه در اين اثر برخي لغاتي را كه الان بكار نميبريم را ھم ميتوان ديد. اين لغات براي<br />
كساني كه از تاريخ سر در نميآورند، نقش لغات«بیگانه» را دارند. اين افراد به اين علت كه اين لغات در<br />
زبان معاصر ما كاربردي ندارند، برخي فكرھاي غیر علمي و بيپايه را مطرح ميكنند. در حالیكه ھم در آثار<br />
كلاسیك و ھم در زبان امروزي و لھجهھايمان ميتوان آن كلمات و يا كلمهھاي مشتق از آن را ديد.» در<br />
نتیجه مولفان اين گزارش در اين فكر بودند كه كتاب "دهده قورقود" براي معین كردن تاريخ روند زبان
يعل<br />
19<br />
آذربايجاني بھترين نمونه و از آثار قديمي ميباشد.... اين داستان از لحاظ يادگیري وضعیت معیشتي<br />
آذربايجانیان، تركیب قومي، زبان، فولكلور، ادبیات و تاريخ اثر فوقالعاده ارزشمندي ميباشد.»73<br />
نوامبر، ت. اف يكي از مسئولان كمیته مركزي حزب كمونیست به دبیر كمیته مركزي آ. بايراماف در<br />
رابطه با اين گزارش اطلاعات داده و پیشنھاد كرده بود كه لازم است، عالماني كه درباره داستان گزارش<br />
نوشتهاند و ديگر نويسندگان با مضمونھاي موافق مقالهھايي درباره كتاب دهده قورقود به روزنامه<br />
كمونیست بفرستند. در پیشنھاد دوم ت. علياف ھم علاوه بر شرح لغات مبھم و ناآشكاري نوشته شده<br />
در سال از طرف بخش ادبیات و زبان آكادمي علوم، نشر گسترده كتاب دهده قورقود ھم ضروري به<br />
شمار رفته بود.74 در آن زمان، دايره كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان در اجلاسي كه آوريل<br />
برگزار شد، تصمیمي درباره «كتاب دهده قورقود» اتخاذ گرديد. در آنجا نوشته شده بود:« قدغن<br />
نمودن كتاب دهده قورقود كار اشتباھي اعلام شود. به دانشكده زبان و ادبیات آكادمي علوم آذربايجان<br />
شوروي سفارش شود كه در عرض دو ماه شرايط را براي مذاكرهھاي گسترده كتاب دهده قورقود را فراھم<br />
و در سال كلمات سخت را توضیح داده و ھمراه با مقدمه مفصلي مقدمات نشر ھزار تیراژي آنرا<br />
فراھم سازند. در عین حال تصمیم به نشر مقالات علمي محققان و نويسندگان آذربايجاني در روزنامه<br />
«كمونیست» گرفته شد.75<br />
29<br />
10<br />
76<br />
1957<br />
1947<br />
1957<br />
با اينكه از جنگ جھاني دوم تا مرگ اي. استالین نام بردن از زبان تركي و تركیه چیزي غیر ممكن بود، اما<br />
تابستان آ. رحیملي معاون وزير معارف در نامهاي به اي. مصطفياف و ص. رحیماف نوشته به جاي<br />
تدريس زبانھاي اروپايي در دانشكده شرقشناسي دانشگاه دولتي باكو، بھتر است زبانھاي عربي،<br />
تركي و فارسي آموزش داده شوند. اين پیشنھاد بخاطر يادگیري اقتصاد، فرھنگ و تاريخ كشورھاي شرقي<br />
و رغبت جوانان به يادگیري زبانھاي شرقي ارائه ميشد. آ. رحیملي ھمچنین از وجود كادرھا كافي در<br />
كشور براي آموزش اين زبانھا نوشته بود. بر اساس اين نامه، در گزارش ب. وكیلاف معاون مدير شعبه<br />
علم و مدارس كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان نوشته شده بود شعبه علم و مدارس كمیته<br />
باكو، كیروآباد، لنكران، نوخا، نخچوان و سلیان تدريس زبانھاي<br />
مركزي در سال تحصیلي<br />
تركي، عربي، فارسي را بجاي زبانھاي اروپايي قابل اجرا ميداند. ب. وكیلاف ھمچنین نوشته بود كه در<br />
مورد تدريس زبان كشورھاي شرق نزديك در برخي مدارس آذربايجان شوروي با د. كوكین مدير شعبه<br />
مدارس متوسطه و دانشگاھھاي اتحاد جماھیر شوروي توافقي حاصل شده است.77 پس از انجام<br />
كارھاي مقدماتي دايره كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان، نوامبر در خصوص تدريس<br />
زبانھاي تركي، فارسي و عربي به جاي زبانھاي اروپايي در سه مدرسه باكو تصمیم مساعدي اتخاذ<br />
نمود. در اين مصوبه نوشته شده بود:« در رابطه با بھبودي روابط بینالمللي و ھمینطور نزديكي زبانھاي<br />
كشورھاي شرق نزديك با زبان آذربايجان، كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان از كمیته مركزي<br />
شوروي درخواست مينمايد تا با تدريس زبانھاي تركي، عربي و فارسي از كلاس پنجم در مدارس<br />
و به جاي زبانھاي اروپايي موافقت نمايد.» طبق دستور دايره اداري كمیته مركزي، وزارت معارف<br />
موظف شد برنامهھاي تدريس زبان تركي، عربي و فارسي را براي سالتحصیلي تھیه نموده و مدارس قید<br />
شده را با كادرھاي متخصص تامین نمايند. ھمچنین به وزارت معارف و انتشارات دولتي آذربايجان دستور<br />
كتابھاي درسي به زبانھاي تركي، عربي و فارسي حاضر نموده و چاپ<br />
داده شد تا براي سال<br />
كنند.78<br />
،31<br />
1956<br />
2<br />
1956<br />
-1957<br />
1957-1958<br />
1956<br />
204<br />
44<br />
پس از تصويب قانون درباره زبان رسمي، ارتقا مليگرايي در جمھوري سبب نگرش آذربايجانیان را میراث<br />
فرھنگي و شخصیتھاي عرصه فرھنگي تغییر داد و مردم نسبت به اينھا با حس و تعصب ملي برخورد<br />
در نامهاي به اي. گريگوريان<br />
ميكردند. فیكرت امیراف دبیر كانون آھنگسازان آذربايجان،<br />
دبیر اول كمیته ولايت قرهباغ كوھستاني نوشته، با اينكه شوراي وزيران آذربايجان در سال براي ياد و<br />
1949<br />
8 سپتامبر 1956
8<br />
خاطره اوزيیر حاجيبَياف دستور به افتتاح موزه اوزيیر حاجيبَياف در شھر شوشا( كه كودكي و نوجواني<br />
اوزيیر در آنجا سپري شده)دادهاند، اما مسئولان منطقهاي كاري در اين راستا انجام ندادهاند. ر. خلیلاف<br />
مدير مركز موسیقي شوروي در آذربايجان و فیكرت امیراف از انجام سريع تدابیري در اين رابطه نوشته<br />
بودند. طبق درخواست آنھا موزه خانگي آھنگساز بزرگ آذربايجاني اوزيیر حاجيبَياف با اشیاھايي كه<br />
نشانگر حیات و فعالیتھاي حاجيبَياف ميباشد؛ از جمله دست نوشتهھا، نوتھا و عكسھا با ھزينه<br />
مركز موسیقي تجھیز خواھد ميشود.79 اكتبر امیراف و ر. خلیلاف در نامه ارساليشان به<br />
وزارت فرھنگ آذربايجان شوروي، ضرورت گرامي داشتن ياد و خاطره آھنگسازان مرحوم آذربايجان را خاطر<br />
نشان كرده بودند. كانون آھنگسازان آذربايجان و مركز موسیقي براي گرامیداشت ياد و خاطره او.<br />
حاجيبياف، م. ماقامايف، آ. زيناللي، ذ. حاجيبَياف تدابیر گستردهاي را برنامهريزي كرده بودند. نصب<br />
مجسمه حاجيبياف در شھر باكو و در سر مزارش براي گرامیداشت ياد و خاطره او و ھمچنین نصب<br />
مجسمه نیم تنه در شوشا زادگاه اوزيیر، نشر متنھاي كمديھاي موزيكال و متنھاي اپرا به زبانھاي<br />
روسي و آذربايجاني، گشايش موزه يادبود در شوشا زادگاه آھنگساز، گشايش موزه خانگي در باكو، زدن<br />
تابلو يادبودي در مركز گوري و كنسرواتور پترزبورگ كه اوزيیر در آنجا تحصیلاتي ديده بود، از طرحھاي<br />
پیشنھادي ف. امیراف و ر. خلیلاف در نامهشان بود. ھمچنین براي گرامیداشت ياد و خاطره مسلم<br />
ماقامايف پیشنھاد كرده بودند، مجسمه نیمتنه او را در جلوي فیلارموني آذربايجان نصب كنند، نصب تابلو<br />
به منزلش، نشر متنھاي اپراھاي «نرگس» و «شاه اسماعیل» و نامگذاري مدارسي در باكو و لنكران با نام<br />
وي ھم از طرحھاي پیشنھادي آنھا بودند. در مورد آ. زيناللي و ذ. حاجيبَياف ھم پیشنھادھاي مشابھي<br />
در نامه به وزارت فرھنگ شده بود.80<br />
1956 ف.<br />
31<br />
1956<br />
اكتبر اقدامات مقدماتي براي گشايش موزه خانگي جلیل محمدقليزاده انجام ميگرفت. م.<br />
داواتداراف پسر حمیده محمدقليزاده در نامهاش به سلیمان رحیماف دبیر كانون نويسندگان آذربايجان<br />
نوشته بود:« پس از مرگ مادرم حمیده، صمد وورغون در منزل ما موضوع موزه خانگي جلیل محمدقليزاده<br />
را مطرح كرد. او مرا فرا خواند و از من خواست تا بخاطر برآورد ھزينه تعمیر از طرف نمايندگان موزه نظامي<br />
شرايط را براي ديدار آنھا از منزل فراھم كنم. او ميگفت كه براي دادن منزل مسكوني مناسبي به من به<br />
شوراي وزيران سفارش كرده است. ولي پس از فوت صمد وورغون اين موضوع ھم مطرح نشد. حال ھم<br />
حرفھايي گفته ميشود كه گويا بخاطر وجود زمینھاي مسكوني بیشتر بايستي جريمه به مبلغ ھنگفتي<br />
پرداخت شود. اگر اينطور باشد، من نميتوانم ھمه منزل را كه براي موزه در نظر گرفته شده را نگه دارم و<br />
مجبورم. بخشي از منزل را به ساكنین تازه بدھم. اگر موزه در اين شرايط باز بشود، بايستي علاوه بر من<br />
ديگر ساكنین را ھم با منزل تامین كرد.» م. داواتداراف از كانون نويسندگان آذربايجان خواست كه پروسه<br />
موزه جلیل محمدقليزاده را سرعت بخشند.81<br />
براي رفع نیاز معنوي و فرھنگي كه در آذربايجان پس از تصويب قانون زبان رسمي روز به روز افزايش<br />
كانون نويسندگان از كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان درخواست كردند كه<br />
مييافت. ژورنالھاي«آذربايجان» و «روسي- صفحه167 كتاب» حجمشان را افزايش دھند. اين موضوع به طرز مثبتي<br />
از طرف كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان حل شد. اين موضوع را سلیمان رحیماف<br />
در دسامبر مطرح كرده بود. م. اسكندراف و آ. بايراماف دبیران كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان<br />
دسامبر به اي. مصطفياف نوشته بودند، طرفدار حل اين مسئله بودند.<br />
دسامبر در گزارش تحقیقي كه به كمیته مركزي<br />
اكتبر پس از سلیمان رحیماف در نامه ارسالي م. ابراھیماف و آ. بايراماف كه در ورق چاپي منتشر<br />
حزب كمونیست آذربايجان نوشته بودند: ژورنال «آذربايجان» سالھاست كه حجم يا 4 شماره ژورنال<br />
ميشود. برخي اثرھايي كه حجمشان بیشتر است، به سبب نبود جاي كافي در چاپ ميشوند. برخي آثار بیشتر از يك سال در نوبت چاپ منتظر ميمانند. ما صلاح ميدانیم كه حجم<br />
براي نشان دادن اين، جدولي<br />
ورقه افزايش يابد. تمام شمارهھاي نشريه فروش خوبي دارند. ژورنال به 1956<br />
10<br />
3<br />
25<br />
1956<br />
1956<br />
1955<br />
14
كه نشاندھنده تیراژ نشريه، تعداد آبونهھا، تیراژ شمارهھاي فروشي در ده ماه سال 1956، به نامه<br />
پیوست شده بودند. بعنوان مثال، ژانويه ژورنال آذربايجان با تیراژ شده، عدد آن به افراد<br />
آبونه شده ارسال و تا از نشريه بفروش گذاشته شده است. شماره دوم ژورنال با تیراژ چاپ<br />
شده، تا از اين تعداد به آبونه شدگان فرستاده شده و تا از اين تعداد ھم به فروش گذاشته<br />
شدهاند.82 پس از جلب رضايت عمومي میرزا ابراھیماف و آ. بايراماف لايحهاي را حاضر و در دسامبر به<br />
دايره اداري كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان تقديم نمودند. طبق اين لايحه با افزايش ورقه به<br />
ژورنال «آذربايجان»، اين ژورنال ورقهاي و با افزايش ورقه به ژورنال «روسي صفحه اين نشريه<br />
ھم ھفت صفحهاي ميشد. دايره كمیته مركزي حزب كمونیست در اجلاسي كه دسامبر برگزار كرد،<br />
مصوبهاي در رابطه با افزايش حجم اين ژورنالھا از ژانويه را قبول كرد.83<br />
4<br />
5207<br />
5400<br />
1<br />
«167<br />
4<br />
5250<br />
60<br />
7<br />
2<br />
1957<br />
1<br />
1956<br />
14<br />
1<br />
43<br />
5340<br />
میرزا ابراھیم¬اف مسئول ھیئت رییسه شورای عالی ھمان روز دسامبر، پس از جریانھای پر کشمکش<br />
سال برای گرفتن مرخصی بخاطر فعالیتھای ادبی از کمیته مرکزی حزب کمونیست آذربایجان<br />
درخواست مرخصی سه ماھه کرد. کمیته مرکزی حزب کمونیست آذربایجان درخواست میرزا ابراھیم¬ فا<br />
را به مذاکره گذاشته و از تاریخ ژانویه تا مارس به مدت دو ماه به او مرخصی دادند. قبل از اینکه<br />
میرزا ابراھیم¬اف به مرخصی رفته باشد، دسامبر موضوع «کاربرد زبان آذربایجانی در برخی<br />
وزارت¬خانه¬ھای جمھوری» به مذاکره ھیئت رییسه شورای عالی درآمد. لازم به ذکر است که طبق<br />
تصمیم ھیئت رییسه، اوایل ماه نوامبر کمیته¬ھای برای بررسی اجرای قانون کاربرد زبان آذربایجانی به<br />
وزارتخانه¬ھای کشاورزی، مالیه و فرھنگ فرستاده شدند. نیمه اول ماه دسامبر کمیته¬ھا بازرسی¬ را<br />
تمام کرده و اطلاعاتی را برای دادن به میرزا ابراھیم¬اف تدارک دیدند. در بین اعضای کمیته بازرسی اعزام<br />
شده به وزارت کشاورزی، م. عبداالله¬اف بازبین¬گر ھئیت رییسه شورای عالی آذربایجان و جمیل<br />
علی¬ بَ ی ¬اف مدیر مسئول روزنامه«جوانان آذربایجان» ھم قرار داشتند. در گزارش آمده بود، پس از اضافه<br />
شدن قانونی درباره زبان رسمی در قانون اساسی آذربایجان، برخی ادارجات وزارت کشاورزی کارھای<br />
اداری را به زبان آذربایجانی انجام می¬دادند. آنھا ھمچنین نوشته بودند که کارھای اصلی و نامه-نگاریھای<br />
اداره جنگل و بخش تاسیس کولخوز اساسا به زبان آذربایجانی انجام می¬گیرند. ولی در این شعبه¬ھا<br />
زبان آذربایجانی در ھمه فعالیت¬ھا بکار برده نشده است. نامه¬ھای ارسال شده به تشکیلاتھای مرکزی<br />
و برخی مناطق بویژه نامه-ھایی که به ایستگاھھای تراکتور و ماشین آلات فرستاده می¬شوند، ھنوز به<br />
زبان روسی ھستند. م. عبداالله¬اف و ج. علی¬ بَ ی ¬اف ھمچنین قید کرده بودند، تمامی متنھایی که<br />
برای کارکنان تھیه شده¬اند در ھر دو شعبه به زبان روسی می¬باشند. ھمین¬طور در ادارات و<br />
شعبه¬ھا ھم تماما به زبان روسی صحبت می¬شود. روسای ادارجات و مدیران شعب دلیل این را<br />
ندانستن زبان آذربایجانی از طرف افرادی که در زمینه ھا کار میکنند، بیان نموده¬اند. کمیته وضعیت را در<br />
اداره مکانیزاسیون و ایستگاه تراکتور و ماشین آلات تاسف¬بار اعلام کرده بودند. آنھا می¬نوشتند:«42<br />
نفر در این اداره کار می¬کنند. از این میان تنھا نفر زبان آذربایجانی را بلد ھستند. بقیه تمام کارھای<br />
اداری و نامه¬نگاریھا را به زبان روسی انجام می¬دھند. از بین نفر کارمند در اداره تجھیزات تکنیکی-<br />
موادی، تنھا نفر زبان آذربایجانی را می¬دانند». در گزارش ھمچنین گفته می¬شد که در اداره بازرسی<br />
مسایل عمومی دامپروری و حیوانات شاخدار زبان رسمی آذربایجان اجرا نمی¬شوند. در این اداره ھم<br />
بیشتر نامه¬ھا به زبان آذربایجانی نوشته نمی¬شوند. بیشتر نامه¬ھایی ھم که به روسای آذربایجانی<br />
ادارجات فرستاده می¬شدند، به زبان روسی بودند. م. عبداالله¬اف و ج. علی¬ بَ ی ¬اف می¬نوشتند:« در<br />
اداره تبلیغات کشاورزی که بیشتر لازم است کارھای اداری به زبان آذربایجانی انجام شوند. اما متاسفانه<br />
در این اداره ھم کارھای اداری در وضعیت بی¬عابرویی ھستند. رفیق ز. افندی¬اف رییس این اداره گفت<br />
که پنج موسسه و یک ایستگاه ابریشم¬بافی در حیطه فعالیت این اداره می¬باشند. در این شبکه<br />
نفر کار می¬کنند. از این میان نفر کارمند علمی ھستند. بیشتر آنان نمی¬توانند به زبان آذربایجانی<br />
بنویسند. در این رابطه نه سخنرانی¬ھا و کارھای علمی و نه کارھای اداری به زبان آذربایجانی انجام<br />
982<br />
36<br />
1956<br />
9<br />
1957<br />
29<br />
352<br />
6<br />
1956
آ.<br />
طبق گزارش آنھا، وزیر و معاونانش ھیچ کاری در رابطه با انجام کارھای اداری به زبان<br />
نمی¬شدند». آذربایجانی انجام نداده¬اند. در گزارش کمیته گفته می¬شد:« نامه¬نگاریھا و ثبت آنھا در شعبه عمومی<br />
کاملا به زبان روسی بودند. کارکنان دفتری وزارت، بعلت ندانستن زبان آذربایجانی جواب نامه-ھای دریافتی<br />
و لایحه¬ھای متفاوت درباره فعالیتھای وزارت را به زبان روسی می¬نویسند. پس از تصویب قانون درباره<br />
زبان رسمی، ھیئت مدیره وزارت چھار اجلاس برگزار کرده بود که زبان ھمه این چھار اجلاس به زبان<br />
تصمیمات ھیئت مدیره و نامه¬ھایی که بر اساس این تصمیمات نوشته و به مناطق<br />
روسی بودند. فرستاده شدند، تماما به زبان روسی بودند. اکثر اعضای ھیئت مدیره بجز دو نفر زبان آذربایجانی را بلد<br />
بوده و قادر به انجام کارھای اداری به زبان آذربایجانی بودند. ولی ھیچ اقدامی برای تغییر زبان کارھای<br />
اداری از روسی به آذربایجانی انجام نپذیرفته است».84<br />
ک. علی¬اوا مدیر شعبه ھیئت رییسه شورای عالی آذربایجان شوروی و ش. علی¬اف نماینده شورای<br />
عالی در ترکیب کمیته بازرسی اعزامی به وزارت مالیه قرار داشتند. در تحقیقات معلوم شده بود که<br />
درصد از کارکنان ارگانھای<br />
نفر از روسا و معاونان شعب و کارمند اصلی،22 نفر از اداره-ھا، نفر با این ھمه آنھا گفته بودند که در راستای کاربرد زبان آذربایجانی<br />
مالیه زبان آذربایجانی را بلد نیستند. نفر کادر جدید که زبان آذربایجانی را خوب میدانستند، استخدام<br />
اقداماتی انجام گرفته است. اخیرا شدند. کانونھایی برای آموزش ربان آذربایجانی تاسیس شده بود. تایپیست زبان آذربایجانی جای تایپیست<br />
لاکن کمیته بازرسی در<br />
اکثر نگارش¬ھا به زبان آذربایجانی انجام شده است. روسی را گرفته بود. گزارششان نوشته¬اند که تا زمان بازرسی¬ھا زبان آذربایجانی در ادارات در حد لازم به کار برده نشده<br />
است. به نامه¬ھای دریافت شده از طرف تشکیلاتھا و شکایات به شعبه¬ھای مالیه منطقه که به زبان<br />
آذربایجانی نوشته شده بودند، به زبان روسی نوشته شده بودند. تمام نامه¬ھا و گزارشھای بازرسان<br />
وزارت مالیه از وزارت ھم به زبان روسی نوشته شده بودند. در پایان ش. علی¬اف و ک. علی¬اوا نوشته<br />
بودند که پس از سومین نشست شورای عالی آذربایجان شوروی زبان آذربایجانی تا حدودی در وزارتخانه<br />
روز بود، بیشتر نامه¬ھایی که از<br />
بکار برده شده¬اند. در فاصله اولین بازرسی تا دومین بازرسی که ھمچنین قید کرده بودند که ما در زمان<br />
طرف وزارت نوشته شده بودند، به زبان آذربایجانی بودند. بازرسی¬مان به امکان اجرای کامل قانون در وزارت مالیه پی برده¬ایم.<br />
78<br />
14<br />
78.4<br />
85<br />
15<br />
12<br />
7<br />
1<br />
15<br />
102<br />
156<br />
ز. قاسم¬اف و آ. کاظم¬اف که برای بازرسی به وزارت فرھنگ فرستاده شده بودند، اکتبر «درباره<br />
اجرای قانون زبان رسمی در وزارت فرھنگ جمھوری» گزارش مفصلی به میرزا ابراھیم¬اف نوشته بودند.<br />
در گزارش نوشته شده بود که پس از تصویب قانون زبان دولتی و یا رسمی در ماه آگوست و اضافه شدن<br />
ماده¬ای درباره زبان رسمی به قانون اساسی، اقدامی جدی برای اجرای این قانون در وزارت فرھنگ<br />
انجام نشده است. این از آنجا پیداست که رھبری وزارت در این باره با مسئولان وزارت سه ماه پس از این<br />
قانون، به عبارت دیگر تنھا چند روز قبل از بازرسی جلسه مشاوره برگزار کرده است. ھم در دستگاه وزارت<br />
و ھم اداره و شعبه¬ھای آن کارھای اداری دلیل بر این مدعا می¬باشند. دستورھا که به مراکز دستگاه<br />
وزارت و یا به ارگانھای محلی نوشته می¬شدند به زبان روسی نوشته می¬شدند. به عنوان مثال تنھا<br />
سه دستور از دستوری که از تاریخ اکتبر تا نوامبر صادر شده بودند، به زبان آذربایجانی بودند. در<br />
گزارش ضمن آوردن یک نمونه دستور، نوشته شده بود:« مگر نمی¬توان دستور برکناری یکی از مدیریت<br />
شعبه در آقستافا و انتصاب شخصی دیگر به جای او را به زبان آذربایجانی نوشت؟» کاظم¬اف و ز.<br />
قاسم¬اف که تمام نامه¬ھایی که از وزارت فرھنگ به تشکیلات و اداره شعبه¬ھای باکو فرستاده<br />
می¬شدند تنھا به زبان روسی تنظیم گردیده¬اند. از این جھت شعبه اصلی ساخت وزارت فرھنگ(رییس<br />
این شعبه رفیق ا. رسول¬اف است) و شعبه طرح- مالیه(رییس این شعبه رفیق گ. گریگوریان است)در<br />
وضعیت وخیمی قرار داشتند. در این شعب کارھای اداری، مکاتبه¬ھا با تشکیلاتھای متفاوت و ھموطنان<br />
تنھا به زبان روسی بود. نه رھبر شعبه ساخت و ساز و نه رھبر شعبه طرح- مالیه به فکر زبان نامه¬ھایی<br />
.
که می¬نوشتند نبودند و ھمه نامه¬ھا به زبان روسی می-نوشتند. در گزارش نوشته شده بود که به جز<br />
اداره موسسه¬ھای فرھنگی- معارف وزارت، وضعیت در اداره سینما و رادیو ھم بدین منوال بود. در پایان<br />
نوشته بودند:«فعالیت¬ھای کارکنان تکنیکی ادارجات نقش مھمی در اجرای قانون رسمی کردن زبان<br />
رسمی ایفا می¬کنند. تعداد کارمندان فنی و تکنیکی که در وزارت فرھنگ آذربایجان شوروی، شعبه¬ھا<br />
و ادارات که زبان آذربایجانی را بدانند خیلی کم می¬باشند. به عنوان مثال تنھا یک تایپسیت از تایپیست<br />
در وزارتخانه به زبان آذربایجانی کار می¬کند. به جز اداره رادیو- اطلاعات وزارت فرھنگ، می¬توان ادعا کرد<br />
که وضعیت دیگر ادارجات و شعبه¬ھای وزارت ھم بدین منوال می¬باشد. می¬توان گفت که در ادارجات و<br />
تشکیلاتھای جمھوری ھم به افرادی جھت فعالیت به زبان آذربایجانی و ھم تجھیزات لازم برای اینکار مورد<br />
نیاز بود. در رابطه با این کار لازم است به وزارت معارف و شورای صنایع دستور داده شود تا تایپیست¬ھا و<br />
استنوگرافیستھای زبان آذربایجانی را با ماشینھای تایپی که با حروف زبان آذربایجانی می¬نویسند،<br />
تجھیز و تدابیر لازمه را انجام دھند».86<br />
5<br />
29<br />
میرزا ابراھیم¬اف پس از آشنایی با این معلومات، دسامبر قبل از اینکه به مرخصی برود اجلاسی برای<br />
مذاکره«کاربرد زبان آذربایجانی در برخی وزارتخانه¬ھا» در ھیئت رییسه شورای عالی آذربایجان شوروی<br />
تعیین نمود. ولی با اینکه تاریخ این روز از قبل مشخص بود، ی. مصطفی¬اف دبیر کمیته مرکزی حزب<br />
کمونیست آذربایجان به اجلاس نیامد. س. جعفراف دبیر ھیئت رییسه شورای عالی آذربایجان شوروی با<br />
سفارش میرزا ابراھیم¬اف به سراغ ی. مصطفی¬اف رفت و به او گفت که ھمه در اجلاس منتظر او<br />
ھستند. ی. مصطفی¬اف که مدت زمانی پیش، از مسکو آمده بود، گفت که به علت مریضی نمی-تواند<br />
در جلسه شرکت کند. او خواھش کرد که اجلاس را بدون او برگزار کنند.87 در اصل ی. مصطفی¬ فا<br />
مریض نبود و دلیل شرکت نکردنش در جلسه خیلی جدی بود. وقتی ی. مصطفی¬اف برای شرکت در<br />
نشست کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد جماھیر شوروی که از دسامبر برگزار شد، به<br />
مسکو رفته بود، ای. شیکین معاون اول مدیر شعبه ارگانھای حزبی جمھوریھای متفق کمیته مرکزی، ی.<br />
مصطفی¬اف را فراخوانده و بیان نموده بود که از زمان تصویب قانونی در رابطه با زبان دولتی و یا رسمی<br />
مردم شکایت¬ھای زیادی به آنھا نوشته¬اند. او ھمین به ی. مصطفی¬اف سفارش کرده بود که پس از<br />
اینکه به باکو بازگشت موضوع زبان رسمی را در نشست کمیته مرکزی حزب مونیست آذربایجان مذاکره<br />
کند.88 ی. شیکین گفته بود که شکایتنامه¬ھا از ھر قشری نوشته شده¬اند. ولی وقتی مصطفی¬ فا<br />
را با شکایت¬نامه¬ھا آشنا می¬کرد بجز چند نامه بی¬نام چیزی نشان نداد. ی. مصطفی¬اف به بھانه<br />
مریض بودن در اجلاس ھیئت رییسه شرکت نکرد و برای برگزاری نشست کمیته مرکزی ھم عجله¬ای از<br />
خود نشان نداد. مذاکره این موضوع را تا مارس برگزار نکرده بود.<br />
1956<br />
20-24<br />
1957<br />
16<br />
29<br />
با اینکه ی. مصطفی¬اف در اجلاس شرکت نکرد، میرزا ابراھیم¬اف اجلاس ھیئت رییسه شورای عالی<br />
آذربایجان شوروی را در دسامبر برگزار کرد. برای مطرح سازی موضوع «بکارگیری زبان آذربایجانی در<br />
برخی وزارتخانه¬ھا» س. جعفراف دبیر ھیئت رییسه صحبت نمود. س. جعفراف از نتایج بازرسی سه<br />
وزارت¬خانه بصورت مشروحی صحبت کرد. او گفت: با دستور رفیق میرزا ابراھیم¬اف کارمندان بخش ما<br />
پس از تصویب قانون زبان رسمی، وزارتخانه¬ھای فرھنگ، کشاورزی و مالیه را در رابطه با بکارگیری زبان<br />
زبان رسمی در آن وزارتھا بازرسی نمودند. بازرسی¬ھا نشان داد که این سه وزارتخانه برای بکار گیری<br />
زبان آذربایجانی ھیچ اقدام جدی انجام نداده¬اند. وزارتخانه¬ھای دیگر ھم در این باره کاری نکرده¬اند.<br />
بیشتر مدیران مراکز وزارتھا درباره این موضوع و تغییر زبان کارھای اداری برنامه¬ای ندارند. نتایج بازرسی<br />
نشانگر این است که دقت تشکیلات مرکزی بایستی دوباره متمرکز این موضوع باشند.89<br />
مسئولان وزارتھایی که از آنھا بازرسی به عمل آمده بود ھم به اجلاس دعوت شده بودند، به ھمین خاطر<br />
از م. سید¬اف وزیر کشاورزی خواسته شد، در این باره صحبت کند. او گفت: بی¬شک بکارگیری زبان<br />
»
آذربایجانی در ادارات و موسسات ما یکی از مسائلی می¬باشد که دارای اھمیت سیاسی زیادی است.<br />
پس از تصویب این قانون، کارھایی در این راستا شروع شده است. بیشتر تصمیم¬ھایی که به مناطق<br />
فرستاده شده¬اند به زبان آذربایجانی نوشته می¬شوند. بیشتر آزمونھای وزارت به زبان آذربایجانی برگزار<br />
شده و تلاش می¬کنیم تعداد رفیقان آذربایجانی وزارت به تدریج افزایش دھیم. اما من بیان می¬کنم این<br />
مسئله آسانی ھم نیست. در دستگاه وزارت کشاورزی تنھا آذربایجانی وجود دارد. بی¬شک بقیه<br />
رفیقان ھم زبان آذربایجانی را می¬فھمند اما از نوشتن نامه به این زبان ناتوانند. آموزش زبان آذربایجانی<br />
به ھمه این افراد کار ساده¬ای نیست. بھتر است به کارکنانی که زبان متفاوتی دارند کانونھایی تشکیل<br />
یافته و معلم¬ھایی مشغول به تدریس در این کانونھا باشند. زیرا ما نمی-توانیم این رفیقان را به جای<br />
دیگری بفرستیم».90<br />
125<br />
پس از آنکه نماینده¬ای به نام ش. علی¬اف درباره بازرسی¬ھا از وزارت مالیه بطور مختصر صحبت کرد،<br />
نوبت به م. قربان-اف وزیر فرھنگ رسید. او گفت: وقتی بازرسان از وزارت ما بازدید می¬کردند، مشخص<br />
شده که در این وزارت کارھای کمی به زبان آذربایجانی انجام شده¬اند. ولی پس از بازرسی با تدابیری<br />
که اندیشیده و مداوم اجرا شده، اکنون وضعیت خیلی متفاوت از گذشته می¬باشد. رفیقان اوایل نوامبر<br />
بازرسی کرده¬اند. حدود یک ماه و نیم از آن مدت گذشته است. حالا دیگر نظمی به این کارھا داده شده<br />
است». ولی او اضافه نمود که نمی¬توان در چنین کارھایی عجله کرد. زیرا ھمانطور که رفیق سیداف<br />
گفتند، این کارھا بستگی به آدمھا دارد. در جمھوری ما ھمه انسانھایی که کارھای اداری را انجام<br />
داده¬اند از ملتھای دیگری بوده¬اند. ما می¬خواھیم طوری عمل کنیم که ھم نارضایتی ایجاد نشود و<br />
ھم این امر به اجرا شود. برای این کار ھیئت رییسه و شورای وزرا بایستی برخی کارھای تشکیلاتی<br />
انجام دھند. از کجا بایستی شروع کنیم؟ با مشاوره اینھا و مذاکره بین تشکیلاتی با دیگر این موضوع<br />
واضح شده و به طریق صحیحی حل و شرایط لازمی برای آن بوجود خواھد آمد.91 وقتی م. قربان¬اف وزیر<br />
فرھنگ از اجازه ندادن به سخنرانی اشخاصی که به زبان روسی صحبت می¬کردند شکایت می¬کرد،<br />
میرزا ابراھیم¬اف صحبتھای او را نا تمام گذاشته و گفت بایستی به قانون زبان رسمی عمل کرد. اگر<br />
برگزاری اجلاسھا به زبان آذربایجانی برایت ناخوشایند می¬باشد، می¬توانی به ھر جایی که مورد پسند<br />
تو می¬باشد بروی.92<br />
رضا صادق¬اف وزیر مالیه ھم نظر خود را در این باره گفت. او گفت:« به خاطر اھمیت این موضوع ما<br />
بایستی بیاندیشیم و موضوع را نه بصورت فرمالیته، بلکه به اجرای واقعی آن بپردازیم. سال گذشته<br />
نامه را دریافت کرده بودیم که از میان تنھا به نامه به زبان روسی جواب دادیم. می¬توانستیم به<br />
آنھا ھم به زبان آذربایجانی جواب دھیم. البته که این کاستی¬ھا بایستی از میان بروند. بایستی درباره<br />
مشکلاتی که با آنھا روبرو ھستیم مشاوره کنیم. باید گردھم آمده و فکری برای این بیاندیشیم تا<br />
صحبتھای دیگری نشود». او به میرزا ابراھیم¬¬اف گفت:« پس از درج مقاله شما در روزنامه کمونیست<br />
رفیقان آذربایجانی چنین حرفی می¬گویند: اگر رفیقان روسی و رفیقانی که از دیگر ملتھا ھستند زبان<br />
آذربایجانی را یاد گرفته و کارھای اداری را با این زبان انجام خواھند داد، آنھا را در این ادارجات نگه داریم. در<br />
صورت بکار نگرفتن زبان آذربایجانی از طرف این رفیقان بایستی آنھا را برکنار کرد. البته که این رفیقان<br />
نخواھند نتوانست زبان آذربایجانی را در عرض ماه یاد بگیرند. بھمین سبب ما مشکلات زیادی پیش رو<br />
داریم. ما نخواھیم توانست این مشکلات را یک روزه حل کنیم. در وزارت ما تنھا نفر از نفر کارمند،<br />
آذربایجانی ھستند. بایستی کاری کنیم که بدون پیش آمدن نارضایتی¬ھا این مسئله حل شود. طوری<br />
نباشد که صحبت¬ھای دیگری در میان باشند». ولی ک. علی¬اوا که در تیم بازرسی حضور داشت و<br />
مدیر شعبه ھیئت رییسه شورای عالی بود، در بعضی موارد با گفته¬ھای ر. صادق¬اف موافق نبود. او<br />
گفت:«در بازرسی¬ھا مشخص شد که در وزارت مالیه برای تغییر زبان از روسی به آذربایجانی امکانات<br />
لازم وجود دارند. چرا به رفیقان آذربایجانی به زبان آذربایجانی پاسخ داده نشود؟ اگر ملتھایی که در<br />
26<br />
156<br />
78<br />
1300<br />
3-6
آذربایجان زندگی می¬کنند کارھای اداری را به زبان آذربایجانی انجام دھند، این زبان را ھم زود یاد<br />
می¬گیرند».93<br />
سپس میرزا ابراھیم¬اف از ت. بنیاداف معاون وزیر امور داخله خواست که صحبت کند. ت. بنیاداف گفت:«<br />
البته که بکارگیری زبان آذربایجانی در وزارت امور داخله امری لازم است. من بخاطر اینکه این کار به اجرا در<br />
نیامده خیلی خجل ھستم. این از من خیلی بعید است. اگر در این راستا رد برخی وزراتھا کاری انجام<br />
شده، متاسفانه ما نتوانستیم کاری انجام دھیم. در شعبه پلیس جمھوری تنھا یک نفر داریم که<br />
می¬تواند به زبان آذربایجانی بنویسد. بازجویی¬ھا و کارھای اداری در مناطق به زبان مادری می¬باشند.<br />
در مدتی که من در آنجا مشغول بکار بوده¬ام حتی یک نامه ھم به زبان آذربایجانی نوشته شده و به<br />
مناطق ارسال نشده است. ما چه کنیم که شرایط برای کاربرد زبان آذربایجانی محیا شود؟ در این زمینه<br />
مشکلات زیادی داریم. حتی ما که کارکنان رھبری ھستیم زبان مادری را بخوبی نمی¬دانیم. ھمین<br />
مسئولان محترمی که در این جلسه نشسته¬اند، زبان آذربایجانی را به خوبی نمی¬دانند. حالا اینجا<br />
نشسته¬ام و به خود میگویم، چه خوب که اجلاس به زبان آذربایجانی برگزار می¬شود. اما وقتی نفر<br />
مسئول که زبان آذربایجانی را نمی¬دانند در جلسه شرکت کنند، جلسه مطلقا به زبان روسی اداده<br />
می¬شود». به ھمین خاطر ت. بنیاداف گفت که یادگیری زبان، از مسئولان از آن بالا یعنی از شورای<br />
عالی تا تشکیلات پایین شوروی باید وجود داشته باشد. سپس گفت که این کار سختیھای زیادی ھم<br />
دارد. به من درباره اینکه در میان نامه¬ھای اخیر دریافتی، نامه¬ھایی به زبان آذربایجانی نوشته<br />
شده¬اند شکایاتی می¬شود. حتی کارتھای کتابخانه ھم به زبان آذربایجانی پر شده¬اند. ما با وزیر ع.<br />
کریم¬اف مشورت کردیم که چه کار کنیم؟ نمی¬توان در ھر شعبه یک مترجم گذاشت. ارسال نامه¬ھا<br />
به زبان آذربایجانی به مسکو ھم مشکلاتی ایجاد می¬کند. شعبه¬ھایی ھستند که مدیرشان<br />
آذربایجانی نیستند. آنھا کارکنان خوبی ھستند، سالھای زیادی است که مشغول کار ھستند. خیلی خوب<br />
می¬شد که با حفظ حقوق ماھیانه فعلی، آنھا در اداره دیگری مشغول می¬شدند. در این باره بایستی<br />
دستوالعملھای قاطعی وجود داشته باشند. ت. بنیاداف گفت که دومین مشکل در این راستا نبود<br />
تایپیست¬ھای زبان آذربایجانی می¬باشد. به ما می¬گویند که تایپیست استخدام کنیم. ولی دو ماه<br />
است که سراغی از تایپسیت زبان آذربایجانی نیست. به ھمین جھت بایستی در مدت کوتاھی اشخاصی<br />
برای تایپیستی و استنوگرافی زبان آذربایجانی آموزش داده شوند. او در پایان به موضوع جالبی اشاره کرد<br />
و گفت:« نمایندگانی از شرق نزدیک به آذربایجان می¬آیند. رفیقان رھبر ما با سخنان روسی به آنھا<br />
تبریک می¬گویند. البته که این به آنھا تاثیر خوشایندی نمی¬بخشد. با زبان روسی به استقبال<br />
میھمانھایی که از ایران می¬آیند، می¬روند. به زبان روسی به آنھا خوش آمدید و چیزھای دیگر می-<br />
گویند». میرزا ابراھیم¬اف اضافه می¬کند: آنھا ھم در کشور خود تبلیغ می¬گویند که آذربایجان امروزی<br />
با آذربایجان روسیه تزار ھیچ تفاوتی ندارد».<br />
5<br />
»<br />
ح. محمداف رییس شورای عالی منطقه خودمختار نجچوان ضمن پرداختن به کاربرد زبان آذربایجانی در<br />
ولایت نخچوان گفت که، در اینجا برخی رفیقان به وجود مشکلاتی در مسیر اجرای این قانون اشاره کردند.<br />
اما در ھمین باکو مورادی وجود دارند که نه بخاطر وجود مشکلات، بلکه بخاطر ارزش ندادن به زبان<br />
آذربایجانی قانون را اجرا نکرده¬اند. وقتی به بعضی اداره مراجعه می¬شود، جلوی دفترھا تابلوھایی با<br />
حروف لاتین که از گذشته مانده¬اند نصب شده¬است. حتی بعضی وقتھا با تابلوھایی که با حروف عربی<br />
نوشته شده روبرو می¬شوی. این ارج ننھادن به زبان آذربایجانی است. این بی احترامی به زبان<br />
آذربایجانی است. ما بایستی با چنین افراد به حد کافی مبارزه کنیم. ح. محمداف گفت که ارمنستان به ما<br />
نزدیک ھست. ما گھگاھی با آنھا در ارتباط می¬باشیم. به آنجا میرویم و از آنجا به نخچوان ھم می¬آیند.<br />
نامه¬ھایی دریافت و ارسال می¬کنیم. آنھا تایپیست¬ھایی به زبان ارمنی و کادرھایی دارند که توان<br />
نوشتن به زبان ارمنی را دارند. به ھر اداره¬ای چه اداره¬ھای کوچک و چه بزرگ که بروید، خواھید دید که
با زبان ارمنی کار می¬کنند. گرجستان ھم ھمینطور می¬باشد. بعضی رفیق¬ھا می¬گویند که این<br />
موضوع تازه¬ای است. از زمانی که آذربایجان به شوروی پیوست بایستی زبان آذربایجانی بعنوان زبان<br />
رسمی در ادارجات بکار برده می¬شد. این موضوع تازه¬ای نیست. به علت بی¬دقتی ما این موضوع تا<br />
این حد تاخیر داشته است. ح. محمداف با اشاره به ضروریت اجرای قانون بکارگیری زبان آذربایجانی در<br />
جمھوری، ھمچنین گفت که برخی صحبتھای غیر رسمی در بین مردم گفته می¬شوند. برخی فکر<br />
می¬کنند پس از تصویب قانون زبان رسمی، روسھا و ارامنه بایستی از آذربایجان بروند. این از درک<br />
نادرست این قانون حاصل می¬شود. ما بایستی این موضوع را بخوبی برای مردم تشریح کنیم تا در آینده<br />
چنین صحبتھایی را شاھد نباشیم.94<br />
میرزا ابراھیم¬اف که ریاست اجلاس را برعھده داشت، با جمع¬بندی موضوعات مطروحه گفت: اگر از »<br />
جھت اصولی به موضوع بنگریم، نه رفیقانی که در این جلسه ھستند و نه مسئولان دیگر به این کار<br />
اعتراضی ندارند. ھیچ کس نمی¬گوید که این کار لازم نیست و یا مضر می¬باشد. برخی می¬گویند که<br />
این موضوع باعث نارضایتی می¬شود. البته ما بخوبی می¬دانیم که با کار آسانی سر و کار نداریم. تا<br />
زمانیکه رضایت حاصل نشده، تا زمانی که رضایت ارگانھای حزبی نبوده ما ھیچ اقدامی انجام نداده¬ایم.<br />
ما اینرا در نشست کمیته مرکزی مطرح ساخته¬ایم. آنھا ھم گفته¬اند که اعتراضی نیست. درست<br />
است. بایستی رضایت مسکو را جلب کرد. من وقتی که به اجلاس می¬رفتم، در این باره با وروشیل¬ فا<br />
در مسکو صحبت کردم. او ھم گفت که موضوع خوبی است، چرا تا این وقت این موضوع را مطرح<br />
نکرده¬اید. به اینجا آمدیم. اینجا ھم گفتند که قبل از اجلاس بایستی به کمیته مرکزی بنویسیم. من ھم<br />
نوشتم و اضافه نمودم که این موضوع شخصا با رفیق وروشیل¬اف صحبت شده است. در این<br />
بازرسی¬ھا ھم نظر مسائد دبیر اول کمیته مرکزی حزب کمونیست آذربایجان جلب شده بود. ی.<br />
مصطفی¬اف اکنون مریض می¬باشند. با در باره برگزاری این اجلاس توافق شده است و او ھم گفته که<br />
اجلاس را برگزار کنید». میرزا ابراھیم¬اف گفت که بنظر ما ھیچ چیز بدی در مسئله وجود ندارد. نظرات<br />
حضار ھم نشان داد که این موضوع سبب ھیچ اعتراضی نمی¬شود.تنھا موضوعی که پیش روی ماست<br />
این می¬باشد که ما با چه اصول و چه روشی این را اجرا کنیم. بعنوان مثال و. صمداف یکی دو مورد را<br />
ذکر کردند. می¬فرماید که در موسسه فلانکس¬ھا چنین چیزی می¬گویند. اگر ما می¬خواھیم کارمان<br />
را خوب پیش ببریم، بھتر است که از ھر دو جنبه به آن گفته¬ھا بنگریم. مثلا می¬گویید که نامه<br />
مریض¬ھا به زبان آذربایجانی می¬نویسند. پس چطور بود که سال نامه آذربایجانی¬ھا به زبان<br />
روسی نوشته می¬شد. این صحیح نیست. آنھا ھم انسان ھستند. آنھا جایی برای رفتن ندارند. آیا<br />
می¬توان برخورد نابرابری با آنھا کرد؟ دو پرستار آذربایجانی در بیمارستان به زبان روسی صحبت<br />
می¬کنند. دکتر به آنھا می¬گوید که من از زبان «قر- قردان»(صدای نامفھومی که از یک زبان خارجی)<br />
شما سر در نیاوردم. سپس میرزا ابراھیم¬اف با دادن توضیحاتی درباره برخی مشکلات اضافه کرد و گفت:<br />
برخی بدرستی می¬دانند که این مشکلات در عرض 20-25 سال بوجود آمده است و نمی¬توان در عرض<br />
یک سال ھمه آنھا را جبران نمود. شاید در عرض دو سال ھم نتوانیم جبران کنیم. من با ھمه گفته¬ھای<br />
شما موافقم. بایستی صبور بود. عاقلانه بایستی حرکت کرد و ھیچ عجله¬ای به خرج نداد. اما بایستی<br />
کار اصلی را انجام داد. مسئله اصلی این است که رفیقان رفته رفته با نحوه اجرای کار بطور منطقی آشنا<br />
باشند. بفھمند که کار چطور به پیش خواھد رفت. بایستی افکاری مانند یاد نگرفتن زبان و ارزش ندادن به<br />
آن را کاملا از سر بیرون کرد. ما بایستی بخاطر برخی مسائل به خلقمان پاسخگو باشیم». میرزا<br />
ابراھیم¬اف با اشاره به مشکلات اجتماعی استخدام نکردن فارغ¬التحصیلانی که به زبان آذربایجانی<br />
تحصیل داشته¬اند، گفت که در کیروآباد صدھا و ھزاران جوان بخاطر بیکاری دستفروشی و قلدری<br />
می¬کنند. چنین به نظر می¬رسد که جنایتکاری در ذات ملی آذربایجانیان وجود دارد. آنھا فقط دوره ده<br />
ساله را می¬خوانند. آنھا بخاطر تحصیل به زبان آذربایجانی جذب کار نشده¬اند. برای نامه¬رسانی ھم<br />
آنھا را استخدام نمی¬کنند. بایستی به موارد نھایت دقت را کرد. بایستی بفھمانید که اگر شما در<br />
20
کمونیست ھستید، اگر انترناسیونالیست ھستید، نباید یک لحظه ھم فراموش کنید که شما در یک<br />
جمھوری ملی زندگی می¬کنید. بایستی به پیشرفت این مردم تلاش کنید. آیا جمعه کمونیست راضی<br />
می¬شود که یک دسته پیشرفت کند و دسته دیگر عقب مانده باشد. برای آنھا ھم کار و جلب شدن در<br />
ادارجات لازم می¬باشد. چه می¬شود که رد موسسه «آذ انرژی» تنھا آذربایجانی مشغول کار<br />
ھستند. دست کم بایستی آذربایجانی¬ھا را متناسب با غیرآذربایجانی استخدام کرد. نادیده گرفتن این<br />
موارد کار صحیحی نیست. ببینید با اینکه بیشتر اھالی آذربایجانیھا ھستند، اما در بین بازنشستان تعداد<br />
آنھا از ھمه کمتر است. برای بازنسشتگی 20-25 سال سابقه کاری لازم است. سپس میرزا ابراھیم¬ فا<br />
به موضوع بکارگیری زبان آذربایجانی پرداخته و گفت، آذربایجان صاحب ادبیات ارزشمندی است. خواندن آثار<br />
نظامی، فضولی و واقف به زبان آذربایجانی سعادت بزرگی است. آیا اینھا از اھمیت زبان روسی میتوانند<br />
بکاھند؟ یقینا نه. ما بایستی زبان روسی را خیلی خوب بلد باشیم و زبانھای دیگری را ھم یاد بگیریم.<br />
درباره مسائل اجرایی که در کاربرد زبان آذربایجانی با آن روبرو ھستیم- مسائل استخدام، ترجمه- البته<br />
که مسائل را شورای وزیران گردھم آمده و صحبت کردیم. شاید در کمیته مرکزی ھم جلسه¬ای داشته<br />
باشیم. این مسئله را حل می¬کنیم. در استخدام نیروھای جدید بایستی شروطی داشته باشیم.<br />
بایستی گفت که بعلت ندانستن این زبان تو را استخدام نمی¬کنیم. زبان بایستی یاد گرفته شود. رفیق<br />
صادیق¬اف می¬گویند که در وزارت مالیه شعبه-ھایی وجود دارند که مستقیما با مسکو در ارتباطند. البته<br />
که چنین مواردی را ھم بایستی در نظر بگیریم. بایستی اصولی را رعایت کنیم. ولی جاھایی ھم ھستند<br />
که بایستی شروطی در آنجا داشته باشیم. این را بایستی به زندگی عادی مردم آورد تا احترامی به زبان<br />
قائل بشوند. میرزا ابراھیم¬اف سخنانش را به پایان می¬رساند که از او سوالی شد، پس نامه¬ای که به<br />
قره¬باغ کوھستانی نوشته می¬شود با چه زبانی باید باشد؟ او جواب داد که به زبان روسی بایستی<br />
نوشته شوند. ما خودمان از اینجا به زبان آذربایجانی نامه¬ھا را به روستاھای آذربایجانی می¬نویسیم. به<br />
کولخوزھای روس و ارمنی ھم به زبان روسی می¬نویسیم. میرزا ابراھیم¬اف به حاضران در جلسه گفت<br />
که آیا صحبت دیگری را ھم دارید، در این حین ب. آقایف معاون زیر بھداشت اجازه خواسته و گفت:« ما<br />
بایستی چندین مسائل را در لایحه مد نظر داشته باشیم. اولین مسئله، اصطلاحھا در زبان آذربایجانی<br />
ھستند. من بجای بیشتر کلمه¬ھای آذربایجان از زبان دیگری استفاده نموده¬ایم. دومین مسئله ھم<br />
موضوع اورتوگرافی(رسم الخط) می¬باشد. خیلی¬ھا از اورتوگرافی حاضر ناراضی¬اند. بھتر است که به<br />
این ھم سامانی بدھیم. به عنوان مثال وقتی کارمندان قدیمی نامه¬ای به زبان آذربایجانی می¬نویسند،<br />
عبارتی مثل «خواھیش ائدیرم بو باره¬ده تعجیلی صورتده تشبوثاتدا بولوناسینیز؟» را می¬نویسند. با آنھا<br />
می¬گویم که چنین جمله¬ای در زبان آذربایجانی وجود ندارد. به ھمین سبب لازم می¬باشد که<br />
اورتوگرافی زبان آذربایجان را بصورت کاملی تھیه کنیم. برای یادگیری زبان آذربایجانی لازم است که برای<br />
خود آذربایجانی¬ھا ھم کانون¬ھایی وجود داشته باشند. این کار را ھم موقعی می¬توان انجام داد که<br />
اورتوگرافی کاملی داشته باشیم.»95<br />
23<br />
در پایان به م. سیداف وزیر کشاورزی، م. قربان¬اف وزیر فرھنگ و س. جعفراف دبیر ھیئت رییسه شورای<br />
عالی سفارش شده تا متن لایحه را بار دیگر تنظیم نموده و نظمی به آن بدھند. شب ھمان روز یعنی<br />
دسامبر، مصوبه¬ای با امضای میرزا ابراھیم¬اف رییس ھیئت رییسه شورای عالی آذربایجان شوروی در<br />
مورد«کاربرد زبان آذربایجانی در برخی وزراتخانه¬ھای جمھوری» اعلان شد. در آنجا نوشته شده<br />
بود،«ھیئت رییسه شورای عالی آذربایجان شوروی خاطر نشان می¬کند که در برخی وزارت¬ھا و<br />
ادارجات آذربایجان کارھای جدی برای کاربرد زبان آذربایجانی انجام شده و اکنون ھم ادامه دارد. با این ھمه<br />
در بازرسی¬ھا مشخص شده که در برخی وزارت¬ھا از جمله وزارتھای مالیه، فرھنگ، کشاورزی و<br />
ادارجات وابسته به آنھا کم¬کاریھای و اشکالات زیادی در این رابطه موجو ھستند. در وزارتھا و اداره¬ھای<br />
ذکر شده کارھای جدی برای کاربرد زبان آذربایجانی انجام نشده است. بیشتر مواقع با نامه¬ھای دریافی<br />
که به زبان آذربایجانی نوشته شده¬اند با زبان دیگری جواب داده می¬شود. این وضعیت غیر قابل تحمل<br />
29
.1<br />
.2<br />
.3<br />
.4<br />
است. بعضی وقت¬ھا ھم بخش¬نامه¬ھا و دستورالعمل¬ھایی ھم که به ناحیه¬ھا فرستاده<br />
می¬شوند به زبان آذربایجانی نیستند. این ھم باعت می¬شود که متن نامه¬ بخوبی فھمیده نشود و<br />
مواردی که در نامه نوشته شده¬اند بدرستی حل نگردند. افراد مسلط به زبان آذربایجانی در دستگاه<br />
اداری وزارتھای قید شده خیلی کم ھستند. ھیئت رییسه شورای عالی آذربایجان شوروی تصمیم<br />
می¬گیرد:<br />
رھبران وزارتخانه¬ھا، ادارجات و موسسات و تشکیلاتھای وابسته به آنھا موانع و کاستی¬ھای<br />
موجود در کاربرد وسیع زبان آذربایجانی را حل کنند.<br />
به نامه¬ھای و شکایت¬نامه¬ھای زحمتکشان در اسرع وقت به زبانی مناسب با نامه پاسخ داده<br />
شود. به این موضوع دقت ویژه¬ای داشته باشند.<br />
انجمن¬ھایی برای کارمندانی که در ادارجات و شعبه¬ھای وزارت کار می¬کنند و خواستار<br />
یادگیری زبان آذربایجانی ھستند تشکیل یابد.<br />
به رفیق م. محمداف وزیر معارف آذربایجان شوروی گفته شود: وضعیت دوره¬ھای<br />
استنوگرافیستی و تایپستی را بھبودی اساسی بخشد. آنھا را با وسایل تکنیکی و متون لازم تامین نماید.<br />
دقت ویژه¬ای به پرورش متخصصان آذربایجانی داشته باشد.<br />
ھیئت رییسه شورای عالی امید وار است که کاربرد زبان آذربایجانی در دولت و تشکیلاتھای جمھوری<br />
باعث ارتباط این ادارجات را با زحمتکشان بیش از پیش خواھد کرد و سبب از بین رفتن اطاله¬دھی<br />
می¬شود».96 با اینکه این تصمیم بعدھا به عنوان اتھامی جدی بر علیه میرزا ابراھیم¬اف به کار برده<br />
شد، اما باعث پیشرفتھایی در زبان آذربایجانی، کابرد آن ادارات، وزارتھا و موسسات شد. با اینکه مسکو<br />
مقاومت جدی از خود نشان داد، برخی رھبران انتقادھای تندی کردند و رھبران جمھوری در این مورد در<br />
مرحله بعدی عقب¬نشینی کردند. اما با این ھمه این تصمیم، آذربایجانیان را در گذر به زبان ملی مصمم<br />
کرد و در پیشرفت تفکر ملی نقش بارزی ایفا نمود.<br />
1956<br />
29<br />
بدین ترتیب، پس از تصویب قانون زبان رسمی در و تصمیمی که در رابطه با اجرای آن در ادارجات و<br />
سازمانھای اجتماعی در دسامبر توسط ھیئت رییسه شورای عالی اتخاذ شد و به پیشرفت روح ملی<br />
در آذربایجان کمک شایانی نمود، امتحان سختی برای سال در انتظار رھبران آذربایجان بود.<br />
پاورقی فصل سوم:<br />
1957<br />
1<br />
«لغو دستور غلط وزارت دفاع شوروی در رابطه با دایره نظامی قفقاز جنوبی و تغییر نگرش درباره آماده<br />
کردن نظامیان و بکارگیری آنان» با تصمیم ھیئت رییسه کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی.<br />
.12.11.1957 // SPİHDA ،ARPPİ ف.1 ، ص. ،45 ی. ،158 و. .253<br />
ARPPİ<br />
// .16.06.1959<br />
2<br />
استنوگرامھای ھشتمین نشست کمیته مرکزی حزب کمونیست آذربایجان.<br />
،SPİHDA ف.1، ص.<br />
،46 ی. ،16 و. .109<br />
،ARPPİ SPİHDA ف.1،<br />
//.1955<br />
3<br />
مراجعه به ي. مصطفياف، ص.<br />
ص.<br />
رحیماف و میرزا ابراھیماف.<br />
مارس،<br />
،43 ی . ،228 و. .51-53
ن6<br />
ن9<br />
ARPPİ SPİHDA //.11.06.1956<br />
4<br />
43، ی. 228، و.52.<br />
آ. گوسكف- به كمیته<br />
مركزي حزب كمونیست آذربايجان.<br />
، ف.1، ص.<br />
،ARPPİ SPİHDA ف.1، ص. ،43 ی. ،228 و. .52<br />
5<br />
. حیدراف-<br />
به آ. گوركین.<br />
ARPPİ SPİHDA //.02.02.1953<br />
، ف.1، ص.<br />
،39 ی. ، 162 و. 97-100 .<br />
ARPPİ<br />
//.1953 .05 .16<br />
. پ7<br />
،SPİHDA ف.1،<br />
توماناف- به ن. حیدراف.<br />
ص.<br />
.27.03<br />
،39 ی. ،162 و. .102-104<br />
1953؛ ن.<br />
حیدراف- به پ.<br />
توماناف.<br />
،ARPPİ SPİHDA ف.1، ص. ،39 ی. ،162 و. -108<br />
//.1953<br />
.08.07<br />
پ.<br />
توماناف-<br />
به ك.<br />
ووروشیلف.<br />
8<br />
.105<br />
،ARPPİ SPİHDA ف.1، ص. ،39 ی. ،162 و. .109<br />
. حیدراف-<br />
به م. ت. يعقوباف.<br />
//.17.09.1953<br />
10<br />
يادداشتھاي ن. حیدراف صدر ھیات ريیسه شوراي عالي آذربايجان شوروي درباره تغییر نام مناطق و<br />
مراكز مناطق جمھوري؛ درباره تغییر نوشتاري نام مناطق و مراكز مناطق جمھوري؛ گزارش ح. حسناف<br />
درباره تغییر نام مناطق و مراكز مناطق جمھوري.// ، ARPPİ SPİHDA ف.1، ص.<br />
،39 ی. ،162 و. .111-113<br />
11<br />
«ادبیات و ھنر»،<br />
25 ،1955<br />
ژوئن.<br />
دستور شوراي وزيران شوروي.<br />
//.1955 .09.05 SPİHDA ،ARPPİ ف.1، ص. ،41 ی. ،545 و. .161<br />
12<br />
،ARPPİ SPİHDA ف.1، ص. ،43 ی. ،91 و. .151<br />
13<br />
م. محمداف- به ي. مصطفياف.<br />
//.23.03.1956<br />
،ARPPİ SPİHDA ف.1، ص. ،43 ی. ،91 و. .157-159<br />
14<br />
........ 15<br />
.........16<br />
.........17<br />
18<br />
،91 و. .141-142<br />
م. محمداف- به شوراي وزيران آذربايجان شوروي.<br />
ARPPİ SPİHDA //.30.07.1956<br />
، ف.1، ص.<br />
43، ی.<br />
،ARPPİ SPİHDA<br />
//.09.08.1956<br />
19 ص.<br />
رحیماف- به دايره كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان.<br />
ف.1، ص.<br />
،43 ی. ،91 و. .138<br />
20<br />
تصمیم دايره كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان درباره «تدريس زبان آذربايجاني در مدارس روس،<br />
، ف.1، ص. ی،<br />
ارمني و گرجي زبان آذربايجان شوروي»<br />
. ،91 و. .135<br />
43<br />
ARPPİ SPİHDA //.14.08.1956
21 سخنراني قارا قارايف در ھفتمین نشست كانون آھنگسازان آذربايجان شوروي.<br />
س. ممتاز، ف.254، ص.2، ي.56، و.10-28.<br />
ardəia //.20.11.1954<br />
//.01.12.1955<br />
22<br />
ardəia س.<br />
جلسه مشاوره كانون آھنگسازان آذربايجان در رابطه با سخنراني افراسیاب بدلبَیلي.<br />
ممتاز، ف.254، ص.2، ي.56، و.10-28.<br />
ardəia س.<br />
23<br />
پروتكل اجلاس مفصل ھیات اداري كانون آھنگسازان آذربايجان شوروي.18.01.1956.//<br />
ممتاز، ف.254، ص.2، ي.72، و.1-2.<br />
24<br />
گزارش قارا قارايف ريیس كانون آھنگسازان آذربايجان شوروي در اولین كنگره آھنگسازان<br />
ممتاز، ف.254، ص.2، ي.71، و.1-10.<br />
آذربايجان.21.03.1956.//<br />
ardəia س.<br />
ardəia 25 س.<br />
ممتاز، ف.254، ص.2، ي.42، و<br />
.105-108<br />
ardəia 26 س.<br />
27 ھمان منبع. و.<br />
ممتاز، ف.254، ص.2، ي.71، و.77-81.<br />
.91-94<br />
ardəia 28 س.<br />
ممتاز، ف.254، ص.2، ي.71، و.<br />
.259- 261<br />
ھمان منبع، و.<br />
. 278-279<br />
29<br />
ardəia 30 س.<br />
ممتاز، ف.254، ص.2، ي.71، و.<br />
.297-303<br />
روسي 31<br />
ardəia س.<br />
ممتاز، ف.344، ص.3، ي.152، و.<br />
.64<br />
32<br />
ardəia س.<br />
//.22.11.1954<br />
.1942<br />
33<br />
مذاكره نمايشگاه ھنري جمھوري در سال<br />
ي.158، و.2-13.<br />
ممتاز، ف.344، ص.3،<br />
34<br />
گزارش درباره فعالیتھاي كانون نقاشان از ژانويه<br />
ص.3، ي.189، و.1-4.<br />
تا نوآمبر<br />
.1957 // ardəia س.<br />
ممتاز، ف.344،<br />
1956<br />
35<br />
و. .13 -18<br />
دومین كنگره كانون نقاشان آذربايجان.<br />
12.1955.// 14-16. ardəia س. ممتاز، ف.344، ص.3، ي.179،<br />
36<br />
تصمیم كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان و شوراي وزيران آذربايجان« در رابطه با جمعآوري<br />
ھداياي داده شده به كانونھاي ھنري، موسسات، ادارات و رھبران از طرف كشورھاي دموكراتیك ملي و<br />
س. ممتاز، ف.344، ص.3، ي.164،<br />
خلقھاي برادر در موزه تاريخ آكادمي علوم»<br />
و.<br />
ardəia //. 25.02.1955<br />
.15
37<br />
ARPPİ SPİHDA //.20.04.1956<br />
اجلاس كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان. موضوع كانون نويسندگان آذربايجان و وزارت فرھنگ.<br />
، ف.1، ص.<br />
،81 ی. ،377 و. .37<br />
ARPPİ SPİHDA 38<br />
، ف.1، ص.<br />
،81 ی. ،377 و. .9<br />
39<br />
،44 ی. ،103 و. .251<br />
م. علياف- به كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان.<br />
ARPPİ SPİHDA // .26.02.1957<br />
40<br />
،44 ی. ،103 و. .221-222<br />
ر. يوزباشاف- به ن. خروشچف، ن. بولگانین و آ. میكويان.<br />
ARPPİ SPİHDA //.13.03.1956<br />
، ف.1، ص.<br />
، ف.1، ص.<br />
ARPPİ SPİHDA<br />
41<br />
ع. كريماف- به د. ياكوولاف.<br />
، ف.1، ص.<br />
،44 ی. ،103 و. .217<br />
//.28.06.1956<br />
-<br />
42آ. بايراماف به كمیته مركزي حزب كمونیست شوروي، به رفیق لبداف در شعبه مدارس. تحقیق درباره<br />
، ف.1، ص.<br />
شكايت ر. يوزباشاف.<br />
،44 ی. ،103 و. .216<br />
ARPPİ SPİHDA //.27.07.1956<br />
ARPPİ SPİHDA 43<br />
، ف.1، ص.<br />
،44 ی. ،103 و. .214-215<br />
44<br />
ر. يوزباشاف. توضیحات در كمیسیون امنیت دولت كه نزد شوراي وزراي آذربايجان شوروي فعالیت<br />
، ف.1، ص.<br />
مينمود.<br />
،44 ی. ،103 و. .213<br />
ARPPİ SPİHDA<br />
//.02.03.1957<br />
، ف.1،<br />
ARPPİ SPİHDA<br />
//.02.03.1957<br />
45<br />
ف. كوپیلاف- به كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان.<br />
ص.<br />
،44 ی. ،103 و. .211-212<br />
//<br />
46<br />
نشست دبیران كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان. سخنراني ف. كوپیلاف در رابطه با ر.<br />
، ف.1، ص.<br />
يوزباشاف نويسنده نامه بي نام،<br />
،44 ی. ،103 و. .206<br />
ARPPİ SPİHDA<br />
،<br />
ARPPİ SPİHDA<br />
//.20.07.1956<br />
47<br />
میرزا ابراھیماف<br />
ف.1، ص.<br />
–<br />
،43 ی. ،87 و. .113-116<br />
به كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان.<br />
48<br />
تصمیم دايره كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان« در رابطه با افزودن ماده زبان زبان رسمي به<br />
، ف.1، ص.<br />
قانون اساسي جمھوري آذربايجان شوروي»24.07.1956.//<br />
113-116؛ گزارشھاي استنوگرافیست از سومین نشست شوراي عالي وزيران.<br />
آرشیو دولتي جمھوري آذربايجان، ف.<br />
43، ی. 87، و.<br />
//.20-21 .08 .1956<br />
ARPPİ SPİHDA<br />
،2941 ص. ،9 ي. ،58 و. .22-25<br />
49<br />
50<br />
51<br />
روسي<br />
روسي<br />
روسي<br />
52 ھمان منبع، و.<br />
.143
53<br />
،25 و. .181-182<br />
میرزا ابراھیماف.<br />
زبان آذربايجاني در ادارات دولتي.26.10.1956.//<br />
ARPPİ SPİHDA<br />
، ف.1، ص.<br />
46، ی.<br />
54 روسي<br />
ARPPİ<br />
55<br />
SPİHDA<br />
آ. پتروساف- كمیته مركزي حزب كمونیست شوروي، به رفیق ن. خروشچف.<br />
، ف.1، ص.<br />
//.10.09.1956<br />
،44 ی. ،39 و. .121-127<br />
56 ت.<br />
علياف، ب. وكیلاف و م. اوكولاف. تحقیق درباره نامه آ. م. پتروساف مدير شعبه برپايي شوروي<br />
روزنامه«كمونیست» (به زبان ارمني) به ن. خروشچف دبیر اول كمیته مركزي حزب كمونیست شوروي.<br />
، ف.1، ص.<br />
،44 ی. ،39 و. .114-120<br />
ARPPİ SPİHDA<br />
//.06.12.1956<br />
،44 ی. ،39 و. -144<br />
ARPPİ SPİHDA //.06.01.1957<br />
پتروساف آ. –<br />
به اي.<br />
مصطفياف.<br />
، ف.1، ص.<br />
57<br />
.128<br />
58<br />
تصمیم دايره كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان« درباره نامه آ. م. پتروساف مدير شعبه برپايي<br />
شوروي روزنامه«كمونیست» (به زبان ارمني) به ن. خروشچف دبیر اول كمیته مركزي حزب كمونیست<br />
، ف.1، ص.<br />
شوروي».<br />
،44 ی. ،39 و. .105<br />
SPİHDA ARPPİ //.29.01.1957<br />
59<br />
60<br />
61<br />
و. بادالیان- به خروشچف.<br />
روسي<br />
روسي<br />
ARPPİ SPİHDA // .11.09.1956<br />
، ف.1، ص.<br />
،43 ی. ،229 و. .46-47<br />
، ف.1،<br />
ARPPİ SPİHDA<br />
62<br />
آ. بايراماف- به دفتر كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان.21.02.1957.//<br />
ص. 44، ی.103، و.<br />
.229-231<br />
ARPPİ SPİHDA 63<br />
، ف.1، ص.<br />
،46 ی. ،16 و. .205<br />
ARPPİ SPİHDA<br />
گ. آنتلپیان- به اي. مصطفياف.<br />
، ف.1، ص.<br />
،43 ی. .258-259<br />
//.03.09.1956<br />
64<br />
65<br />
تصمیم كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان«درباره لغو تدريس زبان آذربايجاني در مدارس ارمني و<br />
، ف.1، ص.<br />
گرجي آذربايجان شوروي».<br />
روسي<br />
،43 ی. .253<br />
SPİHDA ARPPİ<br />
// .16.10.1956<br />
66<br />
67<br />
ARPPİ SPİHDA //.25.10.1956<br />
دستگاه كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان در اولین پروتكل گردھمايي عمومي تشكیلات حزبي.<br />
، ف.1، ص.<br />
،44 ی. ،103 و. .95<br />
،<br />
ARPPİ SPİHDA<br />
//<br />
.05.11.1956<br />
68<br />
م. اوكولاف- به دفتر كمیته مركزي حزي كمونیست آذربايجان.<br />
ف.1، ص.<br />
،44 ی. ،103 و. .89
،<br />
ARPPİ SPİHDA //<br />
.09.03.1957<br />
69 ق.<br />
علياف، اي. كوزوونكاف و م.<br />
ف.1، ص.<br />
اوكولاف-<br />
به اي.<br />
مصطفياف.<br />
،44 ی. ،103 و. .85-86<br />
70<br />
تصمیم دفتر كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان<br />
نامهھاي دريافتي و ارسالي كمیته مركزي آذربايجان.<br />
ی.<br />
»<br />
.22.03.1957<br />
درباره تدابیري در رابطه با حجم رو با افزايش<br />
، ف.1، ص.<br />
،44<br />
ARPPİ SPİHDA //<br />
،103 و. .79<br />
، ف.1،<br />
71<br />
اي. مصطفياف- به كمیته مركزي حزب كمونیست شوروي.<br />
ص.<br />
ARPPİ SPİHDA // .23.03.1957<br />
،44 ی. ،103 و. .81<br />
ARPPİ SPİHDA //<br />
72 ت.<br />
علياف- به آ. بايراماف.<br />
، ف.1، ص.<br />
،44 ی. ،39 و. .148<br />
.19.11.1956<br />
//<br />
73 حمید آراسلي، ع. دمیرچيزاده، م. شیرعلياف، م. قليزاده و م. طھماسب. درباره كتاب دهده قورقود.<br />
، ف.1، ص.<br />
نوامبر،<br />
،44 ی. ،39 و. -166 .149<br />
ARPPİ SPİHDA<br />
.1956<br />
ARPPİ SPİHDA<br />
//<br />
74 ت.<br />
علياف- به آ. بايراماف.<br />
، ف.1، ص.<br />
،44 ی. ،39 و. .148<br />
.1956 .11 .19<br />
//<br />
.29.01.1957<br />
75<br />
ARPPİ SPİHDA<br />
مصوبه دايره كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان درباره<br />
، ف.1، ص.<br />
«كتاب دهده قورقود».<br />
،43 ی. ،112 و. .208<br />
43، ی.<br />
ARPPİ SPİHDA<br />
// .18.06.1956<br />
76 آ. –<br />
،112 و. .208<br />
رحیملي<br />
به اي.<br />
مصطفياف و رحیماف.<br />
، ف.1، ص.<br />
ARPPİ SPİHDA<br />
77 ب.<br />
وكیلاف. گزارش تحقیقي.<br />
، ف.1، ص.<br />
،43 ی. ،112 و. .206<br />
// .10.08.1956<br />
78<br />
مصوبه كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان« درباره تدريس زبانھاي تركي، عربي و فارسي بجاي<br />
، ف.1، ص.<br />
زبانھاي اروپايي در سه مدرسه باكو»<br />
،43 ی. ،112 و. .198<br />
ARPPİ SPİHDA //<br />
.02.11.1956<br />
ardəia س.<br />
//<br />
.1956..08.09<br />
79<br />
فیكرت امیراف و ر.<br />
ي.78، و.<br />
خلیلاف-<br />
به ا.<br />
گريگوريان.<br />
ممتاز، ف.254، ص.2،<br />
.62<br />
ardəia س.<br />
// .08.10.1956<br />
80<br />
ف. امیراف و ر. خلیلاف-<br />
ف.254، ص.2، ي.78، و.<br />
به وزارت فرھنگ آذرابیجان شوروي.<br />
ممتاز،<br />
.65<br />
81<br />
م. داواتداراف-<br />
به س. رحیماف.<br />
.25.10.1956 // ardəia س.<br />
ممتاز، ف.254، ص.2، ي.524، و.<br />
.16<br />
ARPPİ<br />
//<br />
.25.10.1956<br />
82<br />
SPİHDA<br />
میرزا ابراھیماف و آ. بايراماف<br />
، ف.1، ص.<br />
–<br />
،43 ی. ،118 و. .62<br />
به كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان.<br />
ARPPİ SPİHDA<br />
//<br />
83<br />
،43 ی. ،118 و. .58<br />
تصمیم دايره كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان.04.12.1956<br />
، ف.1، ص.
م. عبدااللهاف، ج. عليبَياف- به میرزا ابراھیماف<br />
كشاورزي به تاريخ آگوست دسامبر،<br />
.<br />
//<br />
.1956<br />
.1956<br />
84<br />
21<br />
،7 ي. ،990 و. .18-20<br />
معلوماتي درباره اجراي قانون زبان در وزارت<br />
آرشیو دولتي جمھوري آذربايجان، ف.<br />
2941، ص.<br />
–<br />
//<br />
85<br />
.01.12.1956<br />
ش. علياف. ك. علياوا به میرزا ابراھیماف. اطلاعات درباره چگونگي اجراي قانون در وزارت دارايي.<br />
آرشیو دولتي جمھوري آذربايجان، ف.<br />
،2941 ص. ،7 ي. ،990 و. .22-25<br />
//<br />
86<br />
آ. كاظماف، ز. قاسماف- به میرزا ابراھیماف. اطلاعات درباره چگونگي اجراي قانون درباره زبان رسمي<br />
در وزارت فرھنگ جمھوري.14.12.1956. آرشیو دولتي جمھوري آذربايجان، ف.<br />
و.<br />
،2941 ص. ،7 ي. ،990<br />
//<br />
.26-29<br />
87<br />
گزارشھاي استنوگرافیست درباره مصوبه ھیات ريیسه شوراي عالي وزيران درباره بكارگیري زبان<br />
آذربايجاني در برخي وزارتخانهھا.29.12.1956. آرشیو دولتي جمھوري آذربايجان، ف.<br />
2941، ص. 7، ي.<br />
،990 و. .30-32<br />
، ف.1، ص.<br />
،44 ی. ،50 و. .87<br />
ARPPİ SPİHDA 88<br />
//<br />
89<br />
گزارشھاي استنوگرافیست درباره مصوبه ھیات ريیسه شوراي عالي وزيران درباره بكارگیري زبان<br />
آذربايجاني در برخي وزارتخانهھا.29.12.1956. آرشیو دولتي جمھوري آذربايجان، ف.<br />
2941، ص. 7، ي.<br />
،990 و.36 .34-<br />
90 ھمان منبع، و.<br />
91 ھمان منبع، و.<br />
.36-37<br />
.37-39<br />
92<br />
استنوگرام ھشتمین اجلاس كمیته مركزي حزب كمونیست آذربايجان.16.06.1959.//<br />
، ف.1، ص.<br />
ARPPİ SPİHDA<br />
//<br />
،46 ی. ،16 و. .128<br />
93<br />
گزارشھاي استنوگرافیست درباره مصوبه ھیات ريیسه شوراي عالي وزيران درباره بكارگیري زبان<br />
آذربايجاني در برخي وزارتخانهھا.29.12.1956. آرشیو دولتي جمھوري آذربايجان، ف.<br />
2941، ص. 7، ي.<br />
//<br />
،990 و. .39-42<br />
94<br />
گزارشھاي استنوگرافیست درباره مصوبه ھیات ريیسه شوراي عالي وزيران درباره بكارگیري زبان<br />
آذربايجاني در برخي وزارتخانهھا.29.12.1956. آرشیو دولتي جمھوري آذربايجان، ف.<br />
2941، ص. 7، ي.<br />
//<br />
،990 و. .43-48<br />
95<br />
گزارشھاي استنوگرافیست درباره مصوبه ھیات ريیسه شوراي عالي وزيران درباره بكارگیري زبان<br />
آذربايجاني در برخي وزارتخانهھا.29.12.1956. آرشیو دولتي جمھوري آذربايجان، ف.<br />
2941، ص. 7، ي.<br />
//<br />
،990 و. .49-56<br />
96<br />
مصوبه ھیات ريیسه شوراي عالي وزيران درباره بكارگیري زبان آذربايجاني در برخي<br />
وزارتخانهھا.29.12.1956. آرشیو دولتي جمھوري آذربايجان، ف.<br />
،2941 ص. ،7 ي. ،990 و. .11-13
»<br />
(<br />
<br />
متن بالا که ترجمهی فصل سوم کتاب مسئلهی ملی در آذربایجان: رھبری سیاسی و<br />
روشنفکران(1954-1959 میباشد، ویراستاری نشده و بعنوان نسخهی نھایی ارائه نمیگردد.