ساÙÙا٠٠از سا٠1385 تا 1388
ساÙÙا٠٠از سا٠1385 تا 1388
ساÙÙا٠٠از سا٠1385 تا 1388
- TAGS
- ituc
- www.k-en.com
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
زند. انگار نه انگار كه طرح هاي خصوصي سازي اقتصاد، حذف سوبسيدها، تعديل نيروي كار، حذف هزينه هاي تامين<br />
اجتماعي، تغيير قوانين كار به نفع و براي تشويق سرمايه داران را همين نهادها در برابر دولت هاي كشورهاي تحت<br />
سلطه گذاشته اند. اينها را نمي گوييم كه رژيم و طبقه حاكم در ايران را مامور و معذور معرفي كنيم. منافع طبقاتي اين<br />
رژيم در پياده كردن همين نسخه هاي اقتصادي نئوليبرالي در شرايط گلوباليزاسيون است؛ مجري اين طرح هاي ضد<br />
كارگري و ضد مردمي همين رژيم است؛ و بدون شك آماج عمده مبارزات طبقه كارگر و توده هاي زحمتكش و تحت<br />
ستم در ايران نيز همين رژيم است. اما بيانيه آمده و يك نظام فراگير جهاني با دولت ها و نهادهاي قدرتمند بين<br />
المللي اش را از تصوير پاك كرده است. اگر اين كار را نمي كرد، آيا مي توانست به سادگي بخشي از اين نيروهاي بين<br />
المللي را به عنوان متحدين روز طبقه كارگر ايران جا بزند؟<br />
دومين نكته اساسي اينست كه تشديد استثمار طبقه كارگر و ”حذف يا كاهش شديد مولفه هايي مانند هنر، آموزش،<br />
بهداشت و حتي پوشاك و مسكن مناسب در تعيين دستمزد“ كارگران ايران (و ساير كشورهاي تحت سلطه)، به معناي<br />
بازتوليد يا تجديد حيات طبقه كارگر در شرايطي بدتر و نامساعدتر از پيش است؛ و نه به معني نابودي فيزيكي طبقه<br />
ما. هدف طبقه بورژوازي، نابودي فيزيكي يا از بين بردن موجوديت طبقه كارگر نيست. نابودي طبقه كارگر يعني منتفي<br />
شدن منبع استثمار كه همان نيروي كار است و نتيجه اي جز نابودي طبقه بورژوازي ندارد. اين يك بحث تئوريك<br />
صرف و بديهي نيست. اين واقعيتي عيني است كه بارها و بارها در كشورهاي مختلف و در مقاطع گوناگون در مقابل<br />
است كافي است. شده تكرار ما چشم<br />
كشورهاي از به بسياري<br />
تا كنيد نگاه آفريقايي<br />
معيارهاي ”جديدتر“ و<br />
تكان<br />
دهنده تري را براي ”نابودي فيزيكي“ كارگران به چشم ببينيد. شايد نويسندگان بيانيه با مشاهده وضعيت هم طبقه<br />
اي ما در آن كشورها يكباره به اين نتيجه برسند كه ”بابا! صد رحمت به ايران خودمان!“ ولي حتي در آنجا نيز طبقه<br />
كارگر از نظر فيزيكي حذف نمي شود؛ بلكه موجوديتش با شرايط جديد استثمار و بي حقوقي انطباق مي يابد. و البته<br />
در اين شرايط، عنصر ديگري تقويت مي شود كه نويسندگان بيانيه توجه چنداني به آن ندارند: جبر غير اقتصادي.<br />
يعني اهرم هايي اضافه بر جبر پايه اي اقتصادي (نياز كارگر به فروش نيروي كارش براي ادامه زندگي) در جامعه فعال<br />
مي شود. براي مثال نقش استبداد و سركوب سياسي پر رنگ تر مي شود؛ مهار ايدئولوژيك كارگران و توده هاي مردم