سالنامه از سال 1385 تا 1388

سالنامه از سال 1385 تا 1388 سالنامه از سال 1385 تا 1388

16.03.2014 Views

تسه هك يلباقت اب نيا تلود دياش .درادن روظنم هيسور نيچ و دشاب اي يياهروشك ريظن لائوزنو و .ابوك نيا كي ليلحت قيقد تسين و يمن دناوت رد صيخشت عاضوا فص و يدنب يعقاو اهورين يكمك هب شبنج يرگراك ام .دنكب لاس يط ياه ،ريخا هقبط رگراك رد ناريا اب راشف هدنيازف هيامرس و ليمحت طيارش تخس رت يراك وربور هدش .تسا دودحم قح ندش قوقح و يرگراك و شرتسگ يراكيب و رقف دهاش ار هدوب بوكرس .تسا ميقتسم ار اهراب هبرجت هدرك .تسا رييغت نيناوق ار هب تسايس عفن “يزاس يصوصخ” و شرتسگ داصتقا يلاربيلوئن هب مشچ هديد .تسا و تباصا شكرت ياه “يزاس يناهج” ار مسج رب و دوخ حور ساسحا هدرك .تسا لك يسايس ماظن طلسم رب يماح ،ايند و نابهگن نيا تيعضو ميخو .تسا نيا يسايس ماظن هدنيامن و باتزاب هيامرس يناهج ماظن يراد طيارش رد ينونك ؛تسا و زورما لك هيامرس ماظن يراد نودب يارجا حرط ياه نامناخ زادنارب دض و يرگراك هك يم مينيب يمن دناوت هب تايح دوخ همادا .دهد نيا هلاسم هن طقف رد دروم ناريا هك رد يياهروشك ريظن دنليات و نيپيليف قدص مه يم .دنك تسنكمم هب ام دنيوگب هك رد نيپيليف اي دنليات هيداحتا ياه يرگراك دوجو دراد اما رد ،ناريا تلود لمحت چيه يلكش زا لكشت لقتسم نارگراك ار .درادن تسنكمم دنيوگب نيمه توافت ثعاب يم دوش هك نارگراك رد نيپيليف و دنليات دنناوتب رد لباقم مجاهت هيامرس و تلود هيامرس راد تمواقم دننك اما رد ناريا نيا راك هب يراوشد و اب لمحت هنيزه ياه نكشرمك تروص يم .دريگ رد خساپ هب نيا للادتسا ارصتخم يم مييوگ هك نارگراك رد نآ ود روشك اب تدش راك و تاعاس ينلاوط راك دنهجاوم و حطس اهدزمتسد رايسب نيياپ .تسا رد اجنآ ياهتسايس يداصتقا لاربيلوئن و ريبادت يناهج يزاس تساهتدم هك تفس لكش هب تخس و هدش هدايپ .تسا هتبلا هجيتن يا هك هينايب دهاوخ يم زا نيا ثحب دنليات دريگب نيا تسين هك اجنآ هيداحتا يرگراك تسه و اجنيا .تسين هكلب تسنيا هك رد دروم ،ناريا يم ناوت اب يياهورين هك رد يناهج هداوناخ” ياهروشك ياج “كيتاركمد دنراد ؛دش دحتم و هب تلع عضو ،دوجوم ام نينچ ميروبجم .مينك اما رد نيپيليف و ،دنليات رگيد يزاين هب نيا راك .تسين اريز يزاوژروب نيب يللملا و يموب شيپاشيپ هقبط رگراك و هيداحتا ياه يرگراك ار هب هتخانش تيمسر و يناديم يارب هزرابم و رد تيلاعف رايتخا نارگراك هداد رارق .تسا ينعي رد نآ اهروشك شيپاشيپ هنيمز داحتا اب يشخب زا يزاوژروب نيب يللملا رد بلاق تيلاعف هيداحتا ياه يرگراك مهارف و هدش يلمع .تسا

بيانيه بعد از اين زمينه چيني،‏ توجه جنبش كارگري ايران را به يك نيروي ‏”قابل دسترس“‏ كه براي اتحاد و پشتيباني از طبقه كارگر ايران قدم جلو گذاشته،‏ جلب مي كند.‏ اين نيرو،‏ ‏”اتحاديه هاي آزاد جهاني“‏ نام دارد كه به اختصار هاي سياست كند نمي تلاش حتي ندارد؛ نيرو اين سابقه توضيح به چنداني علاقه بيانيه شود.‏ مي خوانده ITUC عمومي چه نيرو اين مورد در بيانيه از ما دهد.‏ نشان ما به دنيا كنوني اوضاع در را جهاني“‏ آزاد هاي ‏”اتحاديه دستگيرمان مي شود؟ اول اين كه نويسندگان بيانيه و شماري ديگر از علاقمندان و فعالان ايراني جنبش كارگري در يك حمايت ‏”جلب هدف با خودشان قول به اند:‏ داشته هايي همكاري نيرو اين با اخير سالهاي طي كشور حارج اتحاديه اروپايي“.‏ دوم اين كه ‏”اتحاديه هاي آزاد جهاني“‏ يك جريان يكدست نيست و بر مبناي تناسب قواي دروني اش،‏ سياست هاي گاه متناقض اتخاذ مي كند.‏ از نظر بيانيه،‏ بعصي از اين اتحاديه هاي كارگري غرب همبستگي بين المللي را در چارچوب منافع سرمايه خودي تبيين مي كنند،‏ و بعضي ديگر بر اساس منفعت طبقاتي مشترك جهاني كارگران.‏ بيانيه به ما مي گويد كه در صفوف اين نيرو ‏”مجموعه اي از اتحاديه هاي مبارز و طيف وسيعي از فعالين چپ و سوسياليست در حال مبارزه اند“‏ كه در راه همبستگي جهاني كارگران“از فداكاري هاي كوچك و گاه بزرگ نيز ابايي ندارند.“‏ سوم اين كه،‏ مجموعه اين اتحاديه ها ” رب بستر رفرميسم قرار داشته و در چهارچوب هاي حفظ نظم موجود مبارزه مي كنند.“‏ بيانيه به ما نمي گويد كه ‏”اتحاديه هاي آزاد جهاني“‏ حداقل طي سه دهه ‏(‏‎1990‎ (1960 يك ابزار تبليغ بسيج و سياسي در بين كارگران به نفع بلوك غرب سرمايه داري عليه بلوك شرق سرمايه داري بود.‏ از آنجايي كه بلوك شرق خود را در سطح بين المللي نماينده طبقه كارگر وانمود مي كرد،‏ فعاليت ‏”اتحاديه هاي آزاد جهاني“‏ براي سرمايه داري غرب اهميت زيادي داشت.‏ يكي از كارهاي مهم اين جريان،‏ پشتيباني از اعتراضات كارگري در بلوك شوروي بود.‏ خصوصا در مورد لهستان و اتحاديه ‏”سوليدارنوش“‏ ‏(همبستگي)‏ كه توانست نقش سياسي مهمي در تضعيف و ايجاد شكاف در جوامع اروپاي شرقي بازي كند.‏ بيانيه به ما نمي گويد كه ‏”اتحاديه هاي متمايل به چپ از نوع چي جيله در ايتاليا و ث ژ ت در فرانسه“‏ در دو دهه 1960 و ‎1970‎ميلادي به مثابه چماق سركوب عليه نيروهاي كمونيست و چپ انقلابي در اين دو كشور مورد استفاده دولت سرمايه داري امپرياليستي قرار گرفتند.‏ در آن سالها،‏ اين دو اتحاديه بخش مهمي از كارزار سياسي بورژوازي خودي عليه به اصطلاح ‏”تروريسم“‏ ‏(يعني كل جنبش كمونيستي و انقلابي)‏ را

بيانيه بعد از اين زمينه چيني،‏ توجه جنبش كارگري ايران را به يك نيروي ‏”قابل دسترس“‏ كه براي اتحاد و پشتيباني<br />

از طبقه كارگر ايران قدم جلو گذاشته،‏ جلب مي كند.‏ اين نيرو،‏ ‏”اتحاديه هاي آزاد جهاني“‏ نام دارد كه به اختصار<br />

هاي سياست كند نمي تلاش حتي ندارد؛ نيرو اين سابقه توضيح به چنداني علاقه بيانيه شود.‏ مي خوانده<br />

ITUC<br />

عمومي<br />

چه نيرو اين مورد در بيانيه از ما دهد.‏ نشان ما به دنيا كنوني اوضاع در را جهاني“‏ آزاد هاي ‏”اتحاديه<br />

دستگيرمان مي شود؟ اول اين كه نويسندگان بيانيه و شماري ديگر از علاقمندان و فعالان ايراني جنبش كارگري در<br />

يك حمايت ‏”جلب هدف با خودشان قول به اند:‏ داشته هايي همكاري نيرو اين با اخير سالهاي طي كشور حارج<br />

اتحاديه اروپايي“.‏ دوم اين كه ‏”اتحاديه هاي آزاد جهاني“‏ يك جريان يكدست نيست و بر مبناي تناسب قواي دروني<br />

اش،‏ سياست هاي گاه متناقض اتخاذ مي كند.‏ از نظر بيانيه،‏ بعصي از اين اتحاديه هاي كارگري غرب همبستگي بين<br />

المللي را در چارچوب منافع سرمايه خودي تبيين مي كنند،‏ و بعضي ديگر بر اساس منفعت طبقاتي مشترك جهاني<br />

كارگران.‏ بيانيه به ما مي گويد كه در صفوف اين نيرو ‏”مجموعه اي از اتحاديه هاي مبارز و طيف وسيعي از فعالين چپ<br />

و سوسياليست در حال مبارزه اند“‏ كه در راه همبستگي جهاني كارگران“از فداكاري هاي كوچك و گاه بزرگ نيز ابايي<br />

ندارند.“‏ سوم اين كه،‏ مجموعه اين اتحاديه ها<br />

” رب بستر رفرميسم قرار داشته و در چهارچوب هاي حفظ نظم موجود<br />

مبارزه مي كنند.“‏<br />

بيانيه به ما نمي گويد كه ‏”اتحاديه هاي آزاد جهاني“‏<br />

حداقل طي سه دهه ‏(‏‎1990‎<br />

(1960<br />

يك ابزار<br />

تبليغ بسيج و<br />

سياسي در بين كارگران به نفع بلوك غرب سرمايه داري عليه بلوك شرق سرمايه داري بود.‏ از آنجايي كه بلوك شرق<br />

خود را در سطح بين المللي نماينده طبقه كارگر وانمود مي كرد،‏ فعاليت ‏”اتحاديه هاي آزاد جهاني“‏ براي سرمايه داري<br />

غرب اهميت زيادي داشت.‏ يكي از كارهاي مهم اين جريان،‏ پشتيباني از اعتراضات كارگري در بلوك شوروي بود.‏<br />

خصوصا در مورد لهستان و اتحاديه ‏”سوليدارنوش“‏ ‏(همبستگي)‏ كه توانست نقش سياسي مهمي در تضعيف و ايجاد<br />

شكاف در جوامع اروپاي شرقي بازي كند.‏ بيانيه به ما نمي گويد كه ‏”اتحاديه هاي متمايل به چپ از نوع چي جيله در<br />

ايتاليا و ث ژ ت در فرانسه“‏ در دو دهه<br />

1960<br />

و ‎1970‎ميلادي به مثابه چماق سركوب عليه نيروهاي كمونيست و چپ<br />

انقلابي در اين دو كشور مورد استفاده دولت سرمايه داري امپرياليستي قرار گرفتند.‏ در آن سالها،‏ اين دو اتحاديه<br />

بخش مهمي از كارزار سياسي بورژوازي خودي عليه به اصطلاح ‏”تروريسم“‏ ‏(يعني كل جنبش كمونيستي و انقلابي)‏ را

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!