ساÙÙا٠٠از سا٠1385 تا 1388
ساÙÙا٠٠از سا٠1385 تا 1388 ساÙÙا٠٠از سا٠1385 تا 1388
اتفاقي نيست كه مدافعان سياست ”سه جانبه گرايي“ در جنبش كارگري ايران، همزمان از نقشي كه تشكيل سنديكاها و فدراسيون هاي سنديكايي در سراسر كشور مي تواند در ايجاد ”وحدت ملي“ و ”مقابله با نيروهاي متخاصم به كشور“ بازي كند، حرف مي زنند. خودشان هم مي دانند كه سياست است كه همه چيز را رقم مي زند. آنان براي ترغيب دولت در به رسميت شناختن تشكلات كارگري، مجبور شده اند به يك مساله سياسي چنگ بيندازند. يعني دولت را قانع كنند كه به خاطر كمكي كه اين اقدام به ”وحدت ملي“ مي كنند به اين خواسته گردن گذارند! صاحبان اين طرز فكر به كارگران مي گويند كه اگر حكومت حركت ما براي ايجاد تشكل مستقل كارگري را سركوب نكند و اگر نهادهاي واقعا كارگري را به رسميت بشناسد مي توانيم يك وحدت ملي بزرگ و واقعي به وجود بياوريم. اما نكته اينجاست كه سركوب جنبش كارگري و زير پا نهادن منافع طبقه كارگر، دقيقا همان نقشي است كه بر عهده دولت قرار دارد. دولتي كه چنين نكند، دولت نيست. اين نهايت خودفريبي و عوام فريبي است كه فكر كنيم دولت بر اثر فشار از پايين، ماهيت طبقاتي خود را رها خواهد كرد و به نهاد تنظيم كننده روابط بين طبقات تبديل خواهد شد و همزمان منافع طبقات حاكم و محكوم را اينجا و آنجا نمايندگي خواهد كرد. اگر قرار است طبقه كارگر و بقيه قشرها و طبقات ستمديده جامعه به بخشي از خواسته هاي خود تحت همين نظام و دولت دست يابند، مطمئنا بايد راه مقاومت و مبارزه مستقل، رزمنده و راديكال توده اي را دنبال كنند. اين راه در زمينه تشكل يابي و سازماندهي به معني تلاش براي ايجاد تشكل هاي متنوع و مستقل كارگري از پايين بدون چشمداشت از مقامات و بدون رجوع به بالايي هاست. اين به معني استقامت و مبارزه همدلانه كارگران آگاه و مبارز براي حفظ و ادامه كاري اين تشكل ها با استفاده از تاكتيك هاي مناسب است. تاكتيك هايي كه هم راه فشار و تهديد و سركوب دولتي را سد كند و هم در زمينه استقلال تشكل ها ذره اي به سرمايه داران و دولت شان باج ندهد. بايد تاكيد كنيم كه تحقق حتي ابتدايي ترين خواسته هاي كارگران نتيجه چنين مبارزه و چنين تشكل هايي است. به قولي ”اصلاحات واقعي و ماندگار، محصول مبارزه انقلابي است.“ تاريخ در همه كشورها نشان داده كه بدون اعتصابات و اعتراضات و مبارزات رزمنده پيگير و مستقل كارگران، هيچ كارفرما و دولت نماينده كارفرمايي را نمي توان بر سر ميز كشاند و آنان را به طور واقعي وادار به عقب نشيني كرد. اگر چنين مبارزه اي پيش شرط طرح مطالبات، بستر طرح مطالبات، و پشتوانه طرح مطالبات نباشد، بر سر ميز چانه زني فقط كلاه گشاد و سركوب و فلاكت بيشتر نصيب كارگران مي شود. اين از ابتدايي ترين مطالبات اقتصادي و رفاهي. رهايي كامل و واقعي از چنگال استثمار كه جاي خود دارد و ابزار و برنامه خود را مي طلبد! بدون شك همه فعالان جنبش كارگري و مدافعان طبقه كارگر، همه كارگران مبارز بايد از هر تلاشي كه براي بيرون كشيدن خواسته هاي بر حق كارگري از حلقوم سرمايه داران انجام مي شود حمايت كنند. و اين شامل مبارزه براي تغيير در قانون كار موجود هم هست. اما اين حقيقت هيچگاه نبايد خدشه دار شود كه در جامعه و نظام طبقاتي، قانون كار يعني تنظيم قانوني روابط ميان استثمارگر و استثمار شونده. از ديد منافع دراز مدت طبقه كارگر، در جامعه سرمايه داري قانون كار مترقي وجود نداشته و نخواهد داشت. در همين زمينه، مبارزه براي تحقق خواسته مهم تشكل مستقل كارگري نيز بايد بدون چون و چرا مورد حمايت قرار گيرد. اما بايد دانست كه نهادهايي از قماش ”سازمان جهاني كار“ و يا نهادهاي نماينده سرمايه داري در كشور، هرگز پشتيبان ايجاد تشكل مستقلي به معناي واقعي اش نخواهد بود. آنها طرفدار ”تشكل هاي مستقل كارگري“ وابسته به خود هستند! و حتي اگر يك تشكل كارگري واقعا مستقل شكل بگيرد، تمام تلاش خود را براي سركوب و از هم پاشاندن، و يا فاسد كردن و تسخير آن توسط نيروهاي خود به كار
خواهند گرفت. اين هم يكي ديگر از درسهاي گرانبهاي تاريخ بيش از 150 سال مبارزه طبقاتي كارگران در سراسر دنياست. فردا از آن طبقه كارگر است! مهر 1386 چگونه اول ماه مه 1886 در تاريخ جاودانه شد روز شمار يك نبرد انقلابي كارگران شيكاگو، مشعل بدست در شب خيابانها را مي پيمودند و چنين مي خواندند: ”ميليونها زحمتكش بپا مي خيزند/ ببينيد به خيابان آمده اند/ مستبدين بخود مي لرزند/ قدرتشان را بر باد مي بينند“ سالهاست كه روزجهاني كارگر با حضور صفوف رنگارنگي از نيروهاي طبقاتي گوناگون و حتي متخاصم در خيابانهاي دنيا برگزار مي شود. بورژوازي كه هيچگاه قادر به پاك كردن اين روز مبارزاتي از ذهن پرولترها و توده هاي تحت ستم و استثمار در سراسر جهان نشده همواره كوشيده آن را بي محتوا كرده و از آن يك جشن بي آزار بسازد. آنچه ياريگر طبقات حاكمه در اينكار شده، روايات ناقص يا تحريف شده از اول ماه مه و نبرد كارگران شيگاگو است. مبارزه عظيم ماه مه 1886 مبارزه اي صرفا صنفي و اقتصادي با ظاهري مسالمت جويانه نبود. اول ماه مه 1886صحنه مظلوميت كارگر نبود. بلكه نمايانگر صلابت و جسارت و قهرماني كارگران شورشگري بود كه بخشا مسلح بودند. از سال 1871 شروع مي كنيم. در آن سال كمون پاريس، فرانسه و كل اروپا را به لرزه درآورد. كارگران و زحمتكشان پاريس جرئت اين را به خود دادند كه جامعه را از طريق بدست گيري قدرت سياسي در يك جهت تازه، يعني بر مسير از ميان بردن طبقات، هدايت نمايند. طبقات حاكمه اروپا موقتا از تضادهاي درونيشان دست كشيده، متفقا به جنبش بيرحمانه آنها بردند. حمله كارگر طبقه سنگرهاي درهم توپ با را زحمتكش و كارگر هاي توده كوبيده، كارگران
- Page 1 and 2: سالنامه - ازسال 1388 -1
- Page 3 and 4: تجمع پارك الله: زم
- Page 5 and 6: 2 4 3 كند.
- Page 7 and 8: نينل زين رد يراثآ ه
- Page 9 and 10: تبديل مي كنند. بنا
- Page 11 and 12: بهره وري كار مي بخش
- Page 13 and 14: در سال هاي متعاقب ا
- Page 15 and 16: اما آنچه از بحث هاي
- Page 17 and 18: هيچ ناگزيري در اين
- Page 19 and 20: آنچه عمدتا باعث از
- Page 21 and 22: طبقه كارگر و مساله
- Page 23 and 24: كارخانه خود بود. ي
- Page 25 and 26: يروآدوس و تشابنا رد
- Page 27 and 28: مبارزات رزمنده و اش
- Page 29 and 30: گرايشاتي كه مبلغ تج
- Page 31 and 32: ”در نتيجه كارگرا
- Page 33 and 34: كارگران و سطح آگاهي
- Page 35 and 36: ”در حال حاضر خريد
- Page 37 and 38: صحيح دوري يا نزديكي
- Page 39 and 40: گفت: بورژوازي بين
- Page 41 and 42: همين سياست از سوي ن
- Page 43: جهاني عمدگي پيدا كر
- Page 47 and 48: مسلح سازد. تنها با
- Page 49 and 50: رد تيورتيد 1100 رگراك
- Page 51 and 52: دست داشت، از مهما
- Page 53 and 54: گرد هم آيي ها و تظاه
- Page 55 and 56: همدلي و احساس حقاني
- Page 57 and 58: يكي زا ياهراعش مهم
- Page 59 and 60: 2 م( 3 1 نگاه
- Page 61 and 62: آيا بايد كارگران جا
- Page 63 and 64: اول ماه مه 1385 در بحب
- Page 65 and 66: توجيه پذير نيست. ا
- Page 67 and 68: اما سياست صحيح طبقا
- Page 69 and 70: وارد مناسبات با جنب
- Page 71 and 72: يليف نيپ و دننام نآ
- Page 73 and 74: بيانيه بعد از اين ز
- Page 75 and 76: همدستانش شنيده مي ش
- Page 77 and 78: زند. انگار نه انگا
- Page 79 and 80: ناريا يمن دناوت رد
- Page 81 and 82: دراصل، تامين و تد
- Page 83 and 84: در اينجا لازمست با
- Page 85 and 86: پردازيم. اين عبار
- Page 87 and 88: كنند و در بازار, ن
- Page 89 and 90: اين واقعيتي است كه
- Page 91 and 92: دارد، طرح هاي منظ
- Page 93 and 94: تهديد به زندان و شك
اتفاقي نيست كه مدافعان سياست ”سه جانبه گرايي“ در جنبش كارگري ايران، همزمان از نقشي كه تشكيل سنديكاها<br />
و فدراسيون هاي سنديكايي در سراسر كشور مي تواند در ايجاد ”وحدت ملي“ و ”مقابله با نيروهاي متخاصم به كشور“<br />
بازي كند، حرف مي زنند. خودشان هم مي دانند كه سياست است كه همه چيز را رقم مي زند. آنان براي ترغيب دولت<br />
در به رسميت شناختن تشكلات كارگري، مجبور شده اند به يك مساله سياسي چنگ بيندازند. يعني دولت را قانع<br />
كنند كه به خاطر كمكي كه اين اقدام به ”وحدت ملي“ مي كنند به اين خواسته گردن گذارند! صاحبان اين طرز فكر به<br />
كارگران مي گويند كه اگر حكومت حركت ما براي ايجاد تشكل مستقل كارگري را سركوب نكند و اگر نهادهاي واقعا<br />
كارگري را به رسميت بشناسد مي توانيم يك وحدت ملي بزرگ و واقعي به وجود بياوريم. اما نكته اينجاست كه<br />
سركوب جنبش كارگري و زير پا نهادن منافع طبقه كارگر، دقيقا همان نقشي است كه بر عهده دولت قرار دارد. دولتي<br />
كه چنين نكند، دولت نيست. اين نهايت خودفريبي و عوام فريبي است كه فكر كنيم دولت بر اثر فشار از پايين،<br />
ماهيت طبقاتي خود را رها خواهد كرد و به نهاد تنظيم كننده روابط بين طبقات تبديل خواهد شد و همزمان منافع<br />
طبقات حاكم و محكوم را اينجا و آنجا نمايندگي خواهد كرد.<br />
اگر قرار است طبقه كارگر و بقيه قشرها و طبقات ستمديده جامعه به بخشي از خواسته هاي خود تحت همين نظام و<br />
دولت دست يابند، مطمئنا بايد راه مقاومت و مبارزه مستقل، رزمنده و راديكال توده اي را دنبال كنند. اين راه در<br />
زمينه تشكل يابي و سازماندهي به معني تلاش براي ايجاد تشكل هاي متنوع و مستقل كارگري از پايين بدون<br />
چشمداشت از مقامات و بدون رجوع به بالايي هاست. اين به معني استقامت و مبارزه همدلانه كارگران آگاه و مبارز<br />
براي حفظ و ادامه كاري اين تشكل ها با استفاده از تاكتيك هاي مناسب است. تاكتيك هايي كه هم راه فشار و تهديد<br />
و سركوب دولتي را سد كند و هم در زمينه استقلال تشكل ها ذره اي به سرمايه داران و دولت شان باج ندهد. بايد<br />
تاكيد كنيم كه تحقق حتي ابتدايي ترين خواسته هاي كارگران نتيجه چنين مبارزه و چنين تشكل هايي است. به<br />
قولي ”اصلاحات واقعي و ماندگار، محصول مبارزه انقلابي است.“ تاريخ در همه كشورها نشان داده كه بدون اعتصابات و<br />
اعتراضات و مبارزات رزمنده پيگير و مستقل كارگران، هيچ كارفرما و دولت نماينده كارفرمايي را نمي توان بر سر ميز<br />
كشاند و آنان را به طور واقعي وادار به عقب نشيني كرد. اگر چنين مبارزه اي پيش شرط طرح مطالبات، بستر طرح<br />
مطالبات، و پشتوانه طرح مطالبات نباشد، بر سر ميز چانه زني فقط كلاه گشاد و سركوب و فلاكت بيشتر نصيب<br />
كارگران مي شود. اين از ابتدايي ترين مطالبات اقتصادي و رفاهي. رهايي كامل و واقعي از چنگال استثمار كه جاي<br />
خود دارد و ابزار و برنامه خود را مي طلبد!<br />
بدون شك همه فعالان جنبش كارگري و مدافعان طبقه كارگر، همه كارگران مبارز بايد از هر تلاشي كه براي بيرون<br />
كشيدن خواسته هاي بر حق كارگري از حلقوم سرمايه داران انجام مي شود حمايت كنند. و اين شامل مبارزه براي<br />
تغيير در قانون كار موجود هم هست. اما اين حقيقت هيچگاه نبايد خدشه دار شود كه در جامعه و نظام طبقاتي، قانون<br />
كار يعني تنظيم قانوني روابط ميان استثمارگر و استثمار شونده. از ديد منافع دراز مدت طبقه كارگر، در جامعه سرمايه<br />
داري قانون كار مترقي وجود نداشته و نخواهد داشت. در همين زمينه، مبارزه براي تحقق خواسته مهم تشكل مستقل<br />
كارگري نيز بايد بدون چون و چرا مورد حمايت قرار گيرد. اما بايد دانست كه نهادهايي از قماش ”سازمان جهاني كار“ و<br />
يا نهادهاي نماينده سرمايه داري در كشور، هرگز پشتيبان ايجاد تشكل مستقلي به معناي واقعي اش نخواهد بود. آنها<br />
طرفدار ”تشكل هاي مستقل كارگري“ وابسته به خود هستند! و حتي اگر يك تشكل كارگري واقعا مستقل شكل<br />
بگيرد، تمام تلاش خود را براي سركوب و از هم پاشاندن، و يا فاسد كردن و تسخير آن توسط نيروهاي خود به كار