ساÙÙا٠٠از سا٠1385 تا 1388
ساÙÙا٠٠از سا٠1385 تا 1388
ساÙÙا٠٠از سا٠1385 تا 1388
- TAGS
- ituc
- www.k-en.com
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
كارگري از آن نتيجه عكس مي گيرند و نسبت به سياست ”سه جانبه گرايي“ اميدوارتر مي شوند! يعني دچار اين توهم<br />
مي شوند كه سرمايه داري مجبوراست آنان را با پشتوانه این جنبش توده ای به رسميت<br />
بشناسد و به ميز<br />
مذاكره دعوت كند .به یک کالم، پيروی ازسياست“ سه جانبه گرایی ”در شرایط كنونی، نتيجه تشدید<br />
فشار، شكل گيری ترس و ابھام در مورد آینده، و توھم نسبت به راه حل ھای قالبی است .ناگفته نماند<br />
که فقدان یک قطب قدرتمند رزمنده و پيگير کارگری در شرایط کنونی، امکان و فرصت بيشتری برای<br />
طرح و تبليغ اینگونه سياستھا در جنبش کارگری ایران فراھم آورده است.<br />
اما براي درك عميقتر سياست ”سه جانبه گرايي“، مي بايد به تاريخچه و سابقه اين سياست در سطح بين المللي و<br />
نتايج تاكنوني آن نيز نگاهي بيندازيم. اولأ، نطفه سياست ”سه جانبه گرايي“ را دولتهاي اصلي نظام امپرياليستي<br />
درست بعد از روسيه، براي جلوگيري از نفوذ آن انقلاب و به راه افتادن انقلابات كارگري در بقيه كشورها<br />
1919<br />
(ILO)<br />
انقلاب 1917<br />
گذاشتند. اين سياست، هسته مركزي ”سازمان جهاني كار“ است كه در سال به وسيله امپرياليستهاي<br />
اروپايي وآمريكايي تاسيس شد. هدف از تاسيس اين سازمان چه بود؟ در درجه اول، اين سازمان قرار بود كه با تصويب<br />
يك رشته قوانين مشترك كار براي كشورهاي سرمايه داري پيشرفته، خطرات ناشي از شورش و انقلاب را كم كنند. در<br />
عين حال، سازمان جهاني كار قرار بود كه با ايجاد شرايط كار نسبتا يكسان در كشورهاي مختلف، و با رويكردي<br />
درازمدت به توليد و بازتوليد نيروي كار، نظام سرمايه داري را به روزتر و كارآمدتر كند. دولت هاي سرمايه داري كه<br />
هميشه و در همه كشورها خود را نماينده مردم معرفي مي كنند، در اين سازمان به عنوان ميانجي ميان كارگران و<br />
كارفرمايان ظاهر شدند. يعني به عنوان كساني كه با در نظر داشتن منافع كل جامعه، كارگران و كارفرمايان را به<br />
سازش و مصالحه مي رسانند تا نظم اجتماعي و توليد مختل نشود. سياست مرگ گرفتن تا به تب راضي شدن“ جزء<br />
ثابت تدابير سازمان جهاني كاربود. والبته اين هميشه به معني اين بود كه كارگران بايد به تب راضي شوند و بسوزند و<br />
” هب<br />
بسازند. اما كساني كه به عنوان نماينده كارگران در سازمان جهاني كار شركت مي كردند چه نهادهايي بودند؟<br />
فدراسيون هاي سنديكايي و اتحاديه هاي كارگري كه تحت رهبري رفرميستي و ارتجاعي و تابع سياستهاي بورژوازي<br />
بودند، به نام نماينده كارگران بر سر ميز مذاكره نشستند. اينها درواقع نمايندگان اشرافيت كارگري، بخشهاي به آب و<br />
نان رسيده كارگران كشورهاي امپرياليستي، و يا مزدوران مستقيم بورژوازي حاكم بودند. طي سالهاي بعد،<br />
سنديكاهاي تحت نفوذ سوسيال دمكراسي و چپ سازشكار، فعالانه در اين سه جانبه گرايي شركت جسته اند. البته،<br />
حتي اگر به فرض محال، سنديكاهاي واقعا مستقل و نمايندگان واقعي كارگران هم به جاي اينان به سازمان جهاني كار<br />
راه مي يافتند فرقي نمي كرد. ماهيت و برنامه و ساز و كار اين نهاد چنان بوده و هست كه هر كس را به پيش برنده<br />
سياست بورژوازي بين المللي تبديل مي كند. جالب است بدانيد كه طبق مقررات سازمان جهاني كار، حتي در اين<br />
تركيب ”سه جانبه“، دولت دو نماينده، و كارگر و كارفرما هركدام يك نماينده دارند! و از آنجا كه برتري امپرياليستي<br />
بايد در همه جا از نظر قانوني هم تثبيت شود، شوراي اداره امور اين سازمان، از دوگروه با امتيازات متفاوت تشكيل مي<br />
شود. چيزي شبيه شوراي امنيت سازمان ملل. يعني نمايندگان دولتهاي امپرياليستي، عضو دائم شوراي اداره امور<br />
سازمان جهاني كارهستند و هر دو سال يكبار از بين بقيه دولتها، چند عضو غير دائم هم انتخاب مي شوند!<br />
نتيجه اصلي كه از اين سابقه و عملكرد مي توان گرفت اينست كه ”سازمان جهاني كار“ يك نهاد به شدت سياسي<br />
است. اين نهاد به امور سنديكايي و حيطه قوانين كار، در درجه اول به آن خاطر مي پردازد كه منافع سياسي معيني را<br />
در دنيا تامين و تضمين كند. اين نهاد اگر چه در آغاز به كشورهاي امپرياليستي مي پرداخت، ولي از آنجا كه سياست