ساÙÙا٠٠از سا٠1385 تا 1388
ساÙÙا٠٠از سا٠1385 تا 1388
ساÙÙا٠٠از سا٠1385 تا 1388
- TAGS
- ituc
- www.k-en.com
You also want an ePaper? Increase the reach of your titles
YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.
اگردرپرونده ي ايشان ذره اي از روحيه ي انساندوستي و مروت به نوع بشر و همدردي با طبقه كارگر وجود داشت، از<br />
هفت خوان نظارت استصوابي شوراي مخوف نگهبان و تأييد ولي فقيه مي گذشتند تا به عنوان نامزد انتخابات معرفي<br />
گردند؟ مطمئن باشيد كه اگر ذره اي استقلال فكري و عمل در ايشان مشهود بود و امكان آن مي رفت كه بخواهند و<br />
يا بتوانند قدمي در جهت منافع مردم و مخالفت با ساختار استبدادي قدرت بردارند، نامي از ايشان نمي شنيديم.<br />
تجربه انتخابات رياست جمھوري در خرداد<br />
1376<br />
را دست كم نگيريم. بسياري از توده ھاي مردم در آن روزھا فريب<br />
وعده هاي جناح «اصلاح طلب» حكومت و شعار «آزادي و نشاط» را خورند و گروهي از روشنفكران نوميد و مسالمت<br />
جو نيز با توجيهات «تاكتيكي» بر بوق دوم خرداد دميدند. نتيجه كار را ھمه مي دانيم: وضعيت فرق نكرد كه ھيچ، بدتر<br />
از بد شد. در اين ميان فقط شور و شوق و انرژي و اميد شمار زيادي از مردم و مشخصا جوانان تلف شد.<br />
شكست دوم خرداد، اين نتيجه را داشت كه به توھم<br />
»<br />
تغيير رژيم از درون « ضربه زد؛ ولي آن را ريشه كن نكرد.<br />
نارضايتي اجتماعي و خشم سياسي مردم رو به گسترش گذاشت؛ پابه پاي آن بحران اقتصادي نيز در حال ريشه<br />
دواندن بود؛ و بالاخره فشارھا و كشمكش ھاي بين المللي رژيم اسلامي با قدرت ھاي غربي نيز داشت بالا مي گرفت. به<br />
قدرت رساندن احمدي نژاد، پاسخ جناح قدرتمندي از<br />
ھيئت حاكمه به زور قدرت نظامي و امنيتي و مالي و شعارھاي<br />
عوامفريبانه به اين اوضاع بود. در اين بازي الاكلنگي حاكمان، اصلاح طلبان به ناگزير پايين رفتند و اصولگرايان بالا<br />
آمدند. طعم محصولات احمدي نژاد را حالا ديگر اكثريت مردم (حتي آن كساني كه فريبش را خوردند و به او راي<br />
دادند)<br />
چشيده اند: تورم و بيكاري و فقر و دروغ و سركوب بيشتر! و وقاحت بيشتر! حالا باز ھم عده اي پيدا شده اند<br />
كه مي خواھند تجربه خودفريبي بزرگ در دوم خرداد را به عنوان «تنها راه ممكن» به ما قالب كنند. مي گويند اشكال<br />
بار قبل اين بود كه به اندازه كافي واقع بين نبوديم و از شعارھاي عام و بي در و پيكري مثل« آزادي» پيروي كرديم. مي<br />
گويند كه مردم بايد توقعاتشان را تا حد مطالباتي كه بتوان آنھا را عملي كرد پايين بياورند. درست در اوضاعي كه<br />
دنياي سرمايه داري امپرياليستي، نظام طبقاتي و دولت ستمگرش، وحشيانه ترين تھاجم اقتصادي را عليه كارگران و<br />
زحمتكشان تدارك مي بينند و ھرابزار سياسي، نظامي و ايدئولوژيكي را براي حفظ پايه ھاي قدرت خود بر دوش مردم<br />
جان به لب رسيده به كار مي گيرند، اينان مردم را به اميد بستن «واقع بينانه» (يعني تسليم) به جناحي از همين نظام<br />
دعوت مي كنند.<br />
مھمترين و كليدي ترين ھدفي كه ھمه ما بايد در اين مقطع دنبال كنيم اينست كه ھدف اصلي حاكمان از برگزاري<br />
كارزار انتخاباتي، يعني دامن زدن به روحيه تسليم و بردگي در ميان مردم، و نمايش قدرت آنھا را خنثي كنيم. اين<br />
يعني تلاش براي سازماندھي نمايش قدرت و ھمبستگي مردم در مخالفت با فريب انتخاباتي<br />
.<br />
يعني نشان دادن اينكه<br />
بخش بزرگي از جامعه به واقع با اين فريبكاري مخالف است، در آن شركت نمي كند و اھداف پشت آن را مي شناسد.<br />
بنابراين اعلام مخالفت با انتخابات رياست جمھوري اسلامي، به شكل شعارنويسي گسترده بر در و ديوار شھر، پخش