سالنامه از سال 1385 تا 1388

سالنامه از سال 1385 تا 1388 سالنامه از سال 1385 تا 1388

16.03.2014 Views

شركت در انتخابات:‏ انتخاب فقر،‏ بيكاري،‏ استبداد!‏ روي سخن با شماست!‏ ھمه شما.‏ نه فقط زنان و مردان كارگر،‏ كه ھمه زحمتكشان.‏ روي سخن با زنان ستمديده و حق طلب،‏ دانشجويان آزاديخواه،‏ معلمان مبارز،‏ دانش آموزان و جوانان عصيانگر،‏ روشنفكران ترقيخواه و ھنرمندان مردمي ھم ھست.‏ ھمه ما بار ديگر در برابر اين پرسش قرار گرفته ايم كه در مورد نمايش فريبكارانه انتخابات رياست جمھوري چه خواھيم كرد؟ بار ديگر حاكمان،‏ ‏«كارزار انتخاب»‏ ھميشگي شان را به راه انداخته اند تا مردم را به ‏«انتخاب»‏ از ميان ستمگران وادار كنند.‏ بار ديگر جدال ھاي لفظي،‏ افشاگري ھاي جناحي و شخصي،‏ وعده و وعيدھا و تھديدھا در فضاي پر تنش جامعه پراكنده مي شود.‏ بار ديگر لحن سركوبگران نرم مي شود؛ دست ھاي خون آلود با دستكش سفيد پوشانده مي شود؛ و نامزدھاي رقيب كه سر تا پايشان به ستم و جنايت سي ساله آغشته است،‏ خود را به ما تحميل مي كنند و نامش را ‏«انتخابات»‏ مي گذارند.‏ روز 22 خرداد،‏ روز انتخابات دوره دهم رياست جمهوري حكومتي است كه بيش از سي سال جامعه ي بحران زده ي قبل از انقلاب 57 را همچنان در شرايط بحراني نگاه داشت و نه تنها قدمي در برآورده كردن خواسته هاي انقلابي توده ها براي آزادي و زندگي بهتر بر نداشت،‏ كه از همان آغاز،‏ با اعمال ديكتاتوري سرمايه داري و استبداد مذهبي،‏ سياست هاي سرمايه جهاني را در سركوب و به شكست كشاندن انقلاب دنبال كرد.‏ هيئت حاكمه جمهوري اسلامي،‏ نماينده نظام سرمايه داري اي تمركز يافته و انحصارهاي خصوصي و دولتي اي است كه تشنگي شان براي قدرت و ثروت بيشتر،‏ حتي توان مسالمت با جناح هاي ديگر سرمايه داري را از ايشان سلب كرده است.‏ ديديم كه چگونه پس از سركوب همه جانبه مقاومت هاي انقلابي،‏ چون گرگي گرسنه به رمه زدند و تا به امروز تمامي منابع طبيعي و انساني ايران را در تمركز گروه هاي اقتصادي وابسته به خود در آورده اند.‏ گو اينكه مهمترين عامل بقاء و استمرار اين حكومت،‏ سركوب قهرآميز مبارزات مردمي و بخصوص طبقه كارگر بوده است،‏ اما،‏ متاسفانه ، بقاياي توهمات مذهبي و ناسيوناليستي و خوفِ‏ پدرسالارانه ي رايج در فرهنگِ‏ مردم نيز به تداوم وضع غير قابل تحمل امروز كمك كرده است.‏ ما بايد از خود سوال كنيم كه چنين حكومتي كه بيش از سه دهه جولانگاه گروه هاي زالو صفت سرمايه داري بوده و همواره حافظ منافع اين چند هزار نفر در برابر مقاومتِ‏ اكثريت 70 ميليوني كارگران و زحمتكشان بوده است!‏ و عناصر حكومتي اي كه با زور اسلحه،‏ بند و زندان و اعدام شرايط پر شدن ميلياردي حساب هاي بانكي خود و عواملشان را مهيا ساخته و مردم را در بيكاري و فقر و اسارت فرو برده اند،‏ چه حق انتخابي براي ما گذاشته اند؟ آيا اگربه زندگينامه ي اين چهار چهره،‏ احمدي نژاد،‏ كروبي،‏ موسوي و رضايي رجوع كنيم،‏ كارنامه اي جز اعمال خشونت و سركوب و خونريزي عليه مردم و كارگران مي يابيم؟ فكر مي كنيد

اگردرپرونده ي ايشان ذره اي از روحيه ي انساندوستي و مروت به نوع بشر و همدردي با طبقه كارگر وجود داشت،‏ از هفت خوان نظارت استصوابي شوراي مخوف نگهبان و تأييد ولي فقيه مي گذشتند تا به عنوان نامزد انتخابات معرفي گردند؟ مطمئن باشيد كه اگر ذره اي استقلال فكري و عمل در ايشان مشهود بود و امكان آن مي رفت كه بخواهند و يا بتوانند قدمي در جهت منافع مردم و مخالفت با ساختار استبدادي قدرت بردارند،‏ نامي از ايشان نمي شنيديم.‏ تجربه انتخابات رياست جمھوري در خرداد 1376 را دست كم نگيريم.‏ بسياري از توده ھاي مردم در آن روزھا فريب وعده هاي جناح ‏«اصلاح طلب»‏ حكومت و شعار ‏«آزادي و نشاط»‏ را خورند و گروهي از روشنفكران نوميد و مسالمت جو نيز با توجيهات ‏«تاكتيكي»‏ بر بوق دوم خرداد دميدند.‏ نتيجه كار را ھمه مي دانيم:‏ وضعيت فرق نكرد كه ھيچ،‏ بدتر از بد شد.‏ در اين ميان فقط شور و شوق و انرژي و اميد شمار زيادي از مردم و مشخصا جوانان تلف شد.‏ شكست دوم خرداد،‏ اين نتيجه را داشت كه به توھم » تغيير رژيم از درون « ضربه زد؛ ولي آن را ريشه كن نكرد.‏ نارضايتي اجتماعي و خشم سياسي مردم رو به گسترش گذاشت؛ پابه پاي آن بحران اقتصادي نيز در حال ريشه دواندن بود؛ و بالاخره فشارھا و كشمكش ھاي بين المللي رژيم اسلامي با قدرت ھاي غربي نيز داشت بالا مي گرفت.‏ به قدرت رساندن احمدي نژاد،‏ پاسخ جناح قدرتمندي از ھيئت حاكمه به زور قدرت نظامي و امنيتي و مالي و شعارھاي عوامفريبانه به اين اوضاع بود.‏ در اين بازي الاكلنگي حاكمان،‏ اصلاح طلبان به ناگزير پايين رفتند و اصولگرايان بالا آمدند.‏ طعم محصولات احمدي نژاد را حالا ديگر اكثريت مردم ‏(حتي آن كساني كه فريبش را خوردند و به او راي دادند)‏ چشيده اند:‏ تورم و بيكاري و فقر و دروغ و سركوب بيشتر!‏ و وقاحت بيشتر!‏ حالا باز ھم عده اي پيدا شده اند كه مي خواھند تجربه خودفريبي بزرگ در دوم خرداد را به عنوان ‏«تنها راه ممكن»‏ به ما قالب كنند.‏ مي گويند اشكال بار قبل اين بود كه به اندازه كافي واقع بين نبوديم و از شعارھاي عام و بي در و پيكري مثل«‏ آزادي»‏ پيروي كرديم.‏ مي گويند كه مردم بايد توقعاتشان را تا حد مطالباتي كه بتوان آنھا را عملي كرد پايين بياورند.‏ درست در اوضاعي كه دنياي سرمايه داري امپرياليستي،‏ نظام طبقاتي و دولت ستمگرش،‏ وحشيانه ترين تھاجم اقتصادي را عليه كارگران و زحمتكشان تدارك مي بينند و ھرابزار سياسي،‏ نظامي و ايدئولوژيكي را براي حفظ پايه ھاي قدرت خود بر دوش مردم جان به لب رسيده به كار مي گيرند،‏ اينان مردم را به اميد بستن ‏«واقع بينانه»‏ ‏(يعني تسليم)‏ به جناحي از همين نظام دعوت مي كنند.‏ مھمترين و كليدي ترين ھدفي كه ھمه ما بايد در اين مقطع دنبال كنيم اينست كه ھدف اصلي حاكمان از برگزاري كارزار انتخاباتي،‏ يعني دامن زدن به روحيه تسليم و بردگي در ميان مردم،‏ و نمايش قدرت آنھا را خنثي كنيم.‏ اين يعني تلاش براي سازماندھي نمايش قدرت و ھمبستگي مردم در مخالفت با فريب انتخاباتي . يعني نشان دادن اينكه بخش بزرگي از جامعه به واقع با اين فريبكاري مخالف است،‏ در آن شركت نمي كند و اھداف پشت آن را مي شناسد.‏ بنابراين اعلام مخالفت با انتخابات رياست جمھوري اسلامي،‏ به شكل شعارنويسي گسترده بر در و ديوار شھر،‏ پخش

شركت در انتخابات:‏<br />

انتخاب فقر،‏ بيكاري،‏ استبداد!‏<br />

روي سخن با شماست!‏ ھمه شما.‏ نه فقط زنان و مردان كارگر،‏ كه ھمه زحمتكشان.‏ روي سخن با زنان ستمديده و حق<br />

طلب،‏ دانشجويان آزاديخواه،‏ معلمان مبارز،‏ دانش آموزان و جوانان عصيانگر،‏ روشنفكران ترقيخواه و ھنرمندان مردمي<br />

ھم ھست.‏ ھمه ما بار ديگر در برابر اين پرسش قرار گرفته ايم كه در مورد نمايش فريبكارانه انتخابات رياست جمھوري<br />

چه خواھيم كرد؟ بار ديگر حاكمان،‏ ‏«كارزار انتخاب»‏ ھميشگي شان را به راه انداخته اند تا مردم را به ‏«انتخاب»‏ از<br />

ميان ستمگران وادار كنند.‏ بار ديگر جدال ھاي لفظي،‏ افشاگري ھاي جناحي و شخصي،‏ وعده و وعيدھا و تھديدھا در<br />

فضاي پر تنش جامعه پراكنده مي شود.‏ بار ديگر لحن سركوبگران نرم مي شود؛ دست ھاي خون آلود با دستكش<br />

سفيد پوشانده مي شود؛ و نامزدھاي رقيب كه سر تا پايشان به ستم و جنايت سي ساله آغشته است،‏ خود را به ما<br />

تحميل مي كنند و نامش را ‏«انتخابات»‏ مي گذارند.‏<br />

روز 22 خرداد،‏ روز انتخابات دوره دهم رياست جمهوري حكومتي است كه بيش از سي سال جامعه ي بحران زده ي<br />

قبل از انقلاب 57 را همچنان در شرايط بحراني نگاه داشت و نه تنها قدمي در برآورده كردن خواسته هاي انقلابي توده<br />

ها براي آزادي و زندگي بهتر بر نداشت،‏ كه از همان آغاز،‏ با اعمال ديكتاتوري سرمايه داري و استبداد مذهبي،‏<br />

سياست هاي سرمايه جهاني را در سركوب و به شكست كشاندن انقلاب دنبال كرد.‏ هيئت حاكمه جمهوري اسلامي،‏<br />

نماينده نظام سرمايه داري اي تمركز يافته و انحصارهاي خصوصي و دولتي اي است كه تشنگي شان براي قدرت و<br />

ثروت بيشتر،‏ حتي توان مسالمت با جناح هاي ديگر سرمايه داري را از ايشان سلب كرده است.‏ ديديم كه چگونه پس<br />

از سركوب همه جانبه مقاومت هاي انقلابي،‏ چون گرگي گرسنه به رمه زدند و تا به امروز تمامي منابع طبيعي و انساني<br />

ايران را در تمركز گروه هاي اقتصادي وابسته به خود در آورده اند.‏<br />

گو اينكه مهمترين عامل بقاء و استمرار اين حكومت،‏ سركوب قهرآميز مبارزات مردمي و بخصوص طبقه كارگر بوده<br />

است،‏ اما،‏ متاسفانه ، بقاياي توهمات مذهبي و ناسيوناليستي و خوفِ‏ پدرسالارانه ي رايج در فرهنگِ‏ مردم نيز به تداوم<br />

وضع غير قابل تحمل امروز كمك كرده است.‏ ما بايد از خود سوال كنيم كه چنين حكومتي كه بيش از سه دهه<br />

جولانگاه گروه هاي زالو صفت سرمايه داري بوده و همواره حافظ منافع اين چند هزار نفر در برابر مقاومتِ‏ اكثريت<br />

70<br />

ميليوني كارگران و زحمتكشان بوده است!‏ و عناصر حكومتي اي كه با زور اسلحه،‏ بند و زندان و اعدام شرايط پر شدن<br />

ميلياردي حساب هاي بانكي خود و عواملشان را مهيا ساخته و مردم را در بيكاري و فقر و اسارت فرو برده اند،‏ چه<br />

حق انتخابي براي ما گذاشته اند؟ آيا اگربه زندگينامه ي اين چهار چهره،‏ احمدي نژاد،‏ كروبي،‏ موسوي و رضايي رجوع<br />

كنيم،‏ كارنامه اي جز اعمال خشونت و سركوب و خونريزي عليه مردم و كارگران مي يابيم؟ فكر مي كنيد

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!