ساÙÙا٠٠از سا٠1385 تا 1388
ساÙÙا٠٠از سا٠1385 تا 1388
ساÙÙا٠٠از سا٠1385 تا 1388
- TAGS
- ituc
- www.k-en.com
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
به ظاهر مجرد با سرعتي باور نكردني، نتايج عملي خود را آشكار مي كنند. در اين شرايط، صحنه مبارزه طبقاتي پر<br />
مي شود از استدلال ها و توجيه هاي سياسي و ايدئولوژيك در اثبات راست روي ها و دنباله روي ها، و نيز چپ نمايي<br />
هاي انفعالي و سترون. "بسوي انقلاب" به راست روي در غلتيده است؛ گروهي ديگر ممكنست با "وجداني راحت"<br />
راه انفعال را در پيش گرفته باشند. خط كمونيستي انقلابي در جريان مبارزه با همين نوع گرايش ها و جهت گيري<br />
هاست كه صيقل زده تر و مدون تر مي شود. تهيه و ارائه اين مقاله كوتاه، فقط گام كوچكي در اين راستا بوده است.<br />
نكته اي پس از نگارش متن<br />
در فاصله نگارش و ويرايش اين نوشته، با چند مقاله جديد از طرف "بسوي انقلابي"ها روبرو شده ايم كه نشانه<br />
هايي از تامل (و شايد تلاش براي تصحيح زيادروي هاي راست روانه) را در خود دارد. فكر مي كنيم كه اين بيشتر<br />
نشانه كاهش هيجان، و نتيجه فروكش موج بلند اوليه خيزش باشد. به يك معني، آن اهرم فشار قدرتمندي كه "بسوي<br />
انقلاب" را به دنباله روي وادار مي كرد يا به رشد گرايش اكونوميستي سياسي اين جريان ياري مي رساند، كم اثر شده<br />
است. اين احتمال هم وجود دارد كه عكس العمل هاي انتقادي نسبت به مواضع "بسوي انقلاب" از درون و بيرون<br />
خودشان، به تامل و بازنگري آنچه گذشت پا داده باشد. يك چيز روشن است. اگر اين "تغيير مسير" بر پايه يك<br />
جمعبندي ماترياليستي و ديالكتيكي از انحراف دنباله روانه و راست روانه صورت نگيرد، و صرفا يك عكس العمل<br />
تجربه گرايانه و احساسي باشد، در ادامه راه بايد انتظار چرخش ها و تزلزل هاي سياسي بيشتر و شايد زيان بارتر را<br />
داشته باشيم.<br />
زيرنويس<br />
*<br />
در چنين فضايي، بحث و جدل هايي از چند جانب بر سر سياست و پراتيك اكونوميستي، رفرميستي و تسليم طلبي<br />
در پوشش دفاع از منافع و مبارزه طبقه كارگر جريان داشت. فراموش نكرده ايم كه وقتي "جمعي از فعالين كارگري"<br />
به انتشار يادداشت ها از مطالعه "چه بايد كرد" اثر لنين پرداخت، افرادي از اين سو و آن سو به اظهار نظر در مورد<br />
كليت يا اجزايي از اين بحث پرداختند. در همين چارچوب، با اين انتقاد مشخص روبرو شديم كه چرا به جاي عطف<br />
توجه به جنبش كارگري، كوشيده ايم با تاكيد بر نقل قولي از لنين، اذهان كارگران و فعالين جنبش را به سوي<br />
"جنبش عمومي توده هاي مردم" برگردانيم و آنان را از مساله اصلي دور كنيم؟ به ياد مي آوريم كه در يكي از اين<br />
نقدها، اشكال كار ما را الگو برداري از "چه بايد كرد" در زمينه اي معرفي مي كردند كه مربوط به دوران گذشته است.<br />
يعني به موقعيت مشخصي كه حزب بلشويك و جامعه روسيه در اوايل قرن بيستم داشت. منظورشان اين بود كه<br />
شرايط عيني و موقعيت فعالين جنبش چپ و كارگري در ايران امروز، ربطي به وضعيتي كه لنين در آن صحبت از توجه<br />
به "جنبش عمومي مردم" كرد، ندارد.