ساÙÙا٠٠از سا٠1385 تا 1388
ساÙÙا٠٠از سا٠1385 تا 1388
ساÙÙا٠٠از سا٠1385 تا 1388
- TAGS
- ituc
- www.k-en.com
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
در اين زمينه، تنها رسالتي كه "بسوي انقلاب" به دوش خود مي بيند، مزين كردن واژه دمكراسي به "دمكراسي<br />
مشاركتي" است. اما جوهر دمكراسي مشاركتي مورد نظر آنان، همان چيزي است كه در بالا نوشته اند: نظام سياسي<br />
اي كه به مردم قدرت تعيين سرنوشتشان را بدهد و آزادي هاي فردي شان را تضمين كند. اين چيزي جز دمكراسي<br />
صوري مستقر در جوامع سرمايه داري پيشرفته در "دوره هاي عادي" حاكميت بورژوايي نيست. سيستم انتخاباتي در<br />
اين جوامع، شعار "يك شهروند، يك راي"، و مجموعه قوانين مدني و شهروندي مستقر، هم ادعاي بهره مند كردن<br />
مردم از قدرت تعيين سرنوشتشان را دارد و هم تضمين آزادي هاي فردي آنان. تصور ما از بحث هايي كه در گذشته از<br />
برخي نويسندگان "بسوي انقلاب" و "ندا" شنيده مي شد اين بود كه مخالف دمكراسي هاي مبتني بر پروسه<br />
انتخابات پارلماني هستند؛ و در مقابل، به شكل هاي شورايي باور دارند. ولي يك چرخش و تكان بزرگ سياسي در<br />
جامعه ايران، محدوديت ديد "بسوي انقلابي"ها از مقوله قدرت تعيين سرنوشت براي مردم را برملا كرد.<br />
"بسوي انقلاب" در تقديس موج خودانگيخته و در تلاش براي جا انداختن تئوري "جنبش رنگين كماني" تا آنجا<br />
پيش رفت كه به چاپ نظرات زير پرداخت:<br />
"اپوزيسيون بيروني رژيم – طيف متنوع كمونيست ها ، سوسياليستها ، سوسيال-دمكراتها ، مجاهدين خلق ، بخشي<br />
از ملي – مذهبي ها ، سلطنت طلبان و فعالين سياسي مستقل همچون بني صدر كه زماني فرزند سياسي خميني<br />
محسوب مي شد - در آرزوي انقلابي تمام عيار براي به زير كشيدن رژيم و ايجاد نظامي دمكراتيك با خواستهاي<br />
عدالتخواهانه و برابري طلبانه است." (7)<br />
قضاوت در مورد تحليل بالا را به خوانندگان واگذار مي كنيم. مختاريد كه آن را خوشخيالانه بدانيد يا عوامفريبانه.<br />
اغراق آميز بدانيد يا تخيلي. به طور كلي مجموعه مقالات اين دوره "بسوي انقلاب" بازتاب دنباله روي از خطوط و<br />
گرايش هاي مرتجع و بورژوايي مسلط بر جريان سبز و همراهي و دوستي آنان با موج سبز بود و نشان مي داد كه با سر<br />
به دنبال توده هايي راه افتاده اند كه خود با سر به دنبال فريب انتخاباتي روان شدند. نويسندگان "بسوي انقلاب"<br />
كاري به خط و نگرش مسلط بر حركت توده ها در راي دادن و سپس دنبال "راي خود" گشتن، ندارند. درست همانطور<br />
كه كاري به ماهيت طبقاتي دمكراسي ندارند. اين روزها همه صحبت شان از دمكراسي به مثابه هدف مردم، و ضديت<br />
مردم با ديكتاتوري است. براي مثال چنين مي گويند:<br />
" اكثريت قريب به اتفاق ايرانيان، متحدانه، در حال مبارزه با ديكتاتوري و كودتاچيان هستند." (8)<br />
اين نهايت ظاهر بيني است! در پشت اين كلمات، اهداف و دورنماها و خواسته هاي گوناگون طبقاتي در بطن خيزش<br />
عمومي مردم مخدوش شده است. از نويسندگان "بسوي انقلاب" مي پرسيم: آيا منافع واقعي اين اكثريت مردم با<br />
سرنگوني ديكتاتوري طبقاتي حاكم گره خورده است، يا فقط با كنار زدن كودتاچيان و ديكتاتوري يك جناح از