ساÙÙا٠٠از سا٠1385 تا 1388
ساÙÙا٠٠از سا٠1385 تا 1388
ساÙÙا٠٠از سا٠1385 تا 1388
- TAGS
- ituc
- www.k-en.com
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
"همين ‘خود محوري’ و انحصار طلبي رهبران ‘جنبش سبز’ همراه با تاريخچه ي رفتارهاي ديكتاتوري شان در زمان<br />
بهره بري از نيروي سركوبگر حكومتي بود كه ما را بر آن داشت تا حساب خود را از ايشان جدا كرده و به ‘جنبش<br />
رنگين كمان’ بپيونديم." (3) (تاكيد از ما)<br />
معني جملات بالا هيچ نيست جز اين كه نويسندگان "بسوي انقلاب" حداقل تا مدتي با جريان سبز همراه بوده، در<br />
جريان كار سياسي مستقيم با مردم، خود را جزيي از آن معرفي مي كرده اند.<br />
نمي خواهيم با پيشداوري و ذهنيگري به نقد نظر و عملكرد "بسوي انقلابي"ها بپردازيم؛ ولي از نوشته هايشان<br />
چنين بر مي آيد كه بر سر شعارها يا خواست هايي كه مستقيما به تقلب انتخاباتي و "راي مردم" مربوط مي شود، به<br />
درجاتي با مردمي كه در انتخابات رياست جمهوري شركت كردند و "راي"شان دزديده شد، احساس همراهي و<br />
همدردي مي كنند. اين برداشت ما از جمله زير است:<br />
"بنابراين اعلام مي داريم كه ‘جنبش رنگين كمان’ به هيچ عنوان ‘جنبش سبز’، خواسته هاي محدود درون حكومتي و<br />
رهبرانشان را محور فعاليت هاي خود نمي داند و تنها تا زماني ايشان را تحمل مي كند كه در عمل، و در خيابان و<br />
تجمع هاي اعتراضي، با مردم پيش روند." (4) (تاكيد از ما)<br />
معنايش اينست كه نويسندگان "بسوي انقلاب" با كل ماجراي راي دادن و سپس تلاش براي ابطال انتخابات و راي<br />
گيري مجدد در اين كارزار ارتجاعي و عوامفريبانه، مشكلي ندارند. بلكه دعوايشان با رهبران جريان سبز فقط بر سر<br />
محوري كردن اينگونه شعارهاست. به نظر مي آيد كه "بسوي انقلاب"، آن حكم داهيانه ماركس در مورد جوهر<br />
انتخابات در تمامي نظام هاي طبقاتي استثمارگر را به فراموشي سپرده است كه در اين فرايند: "ستمديدگان فرصت<br />
مي يابند كه گروهي از ستمگران بر خود، را براي چند سال برگزينند." به همين روشني! اين حقيقتي است كه<br />
كمونيست ها چه قبل از برگزاري انتخابات، چه بعد از آن (با تقلب يا بدون تقلب با كودتا يا بدون كودتا) بايد به توده<br />
هاي ستمديده بگويند. اما ظاهرا براي "بسوي انقلاب"، نفس راي دادن از سوي ميليون ها نفر از مردم و سپس نفس<br />
دفاع آنان از "راي" خود (بدون توجه به مضمون و چارچوب و اهداف كل اين فرايند) اهميت دارد و بس.<br />
از كنار اين مساله نبايد به سادگي عبور كنيم. چرا كه "بسوي انقلاب" در شمار جريان هاي چپ بود كه به تحريم<br />
انتخابات رياست جمهوري پرداخت. پرسش اينجاست كه چه عاملي باعث شده اينك نسبت به شعارها يا خواسته<br />
هايي كه در مضمون و ماهيت خود، ادامه همان فريب انتخاباتي است برخوردي جانبدارانه اتخاذ كند؟ مطلب از اين<br />
قرار است كه تا وقتي شمار عظيمي از مردم به پاي صندوق هاي راي نرفته بودند، "بسوي انقلاب" كارزار انتخابات<br />
رياست جمهوري اسلامي را به مثابه يك طرح و ترفند ارتجاعي افشاء مي كرد. ولي وقتي در عمل اثبات شد كه<br />
"انتخاب" ميليون ها نفر شركت در انتخابات است، "بسوي انقلاب" به اين انتخاب مردم (فارغ از مفهوم ارتجاعي و