ساÙÙا٠٠از سا٠1385 تا 1388
ساÙÙا٠٠از سا٠1385 تا 1388
ساÙÙا٠٠از سا٠1385 تا 1388
- TAGS
- ituc
- www.k-en.com
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
ساير نقاط ايران، به ويژه در مناطقي كه از ستم ملي رنج مي برند، جلوگيري كند. فرمان حمله خميني براي اين بود كه<br />
نگذارد يك قطب انقلابي در مقابل قطب ارتجاعي حاكم شكل بگيرد. يورش رژيم به كردستان توسط تعداد كثيري از<br />
نيروهاي داوطلب صورت گرفت. اما درست به علت متشكل بودن، برنامه داشتن، در آميختگي انقلابيون آگاه با توده<br />
هاي مردم، و برخورداري از ابزار اعمال قدرت سياسي (نيروي مسلح انقلابي)، اين يورش گسترده با شكست روبرو<br />
شد. پشتيباني نيروهاي كمونيست و چپ در ساير نقاط از جنبش كردستان، نيز يك عامل مهم و درس آموز از وقايع<br />
آن دوران به حساب مي آيد. اكثر اين نيروها، مبارزات مردم در كردستان را به مثابه پيشروترين حركت در كل كشور<br />
تشخيص داد بودند و كمابيش اهميت وجود يك پايگاه انقلابي كه در برابر قدرت ارتجاعي مركزي قد علم كرده بود را<br />
براي سرنوشت كل انقلاب درك مي كردند. متاسفانه بعد از شكست جنبش سراسري در دهه<br />
60<br />
و سپس عقب نشيني<br />
ها در كردستان كه كاملا متاثر از خط سياسي نيروهاي رهبري كننده آن بود، بسياري از اين درك ها و درس ها به<br />
فراموشي سپرده شد و جاي خود را به تفكرات كارگريستي، رفرميستي و اكونوميستي داد. تفكراتي كه نقش رهبري<br />
كننده حزب انقلابي، نقشه و برنامه و استراتژي انقلاب كمونيستي، و ابزار گوناگون لازم براي سازماندهي و به پيروزي<br />
رساندن انقلاب را ناديده مي انگاشت.<br />
و اينك در آستانه 28 مرداد 88، جامعه ايران به يكي از عميقترين بحران هاي سياسي دوران معاصر پا گذاشته است.<br />
بحراني كه به طور جدي، جمهوري اسلامي را به خطر انداخته، زمينه هاي مساعدي را براي بروز نارضايتي و خشم سي<br />
ساله توده هاي ستمديده عليه نظام طبقاتي و رژيم استبداد مذهبي فراهم آورده است. طبقه كارگر از يك نظر در<br />
موقعيتي بهتر از دهه<br />
1320 30<br />
قرار دارد. تجارب چند دهه مبارزات طبقاتي و انقلابات پرولتري در دنيا و ايران،<br />
مصالح گرانبهايي را براي ترسيم انقلابي نوين در اختيار طبقه ما قرار داده است. از طرف ديگر، طبقه كارگر به لحاظ<br />
برخورداري از نيروهاي متشكل انقلابي در صفوف سازمان هاي گوناگون در سراسر جامعه، از موقعيتي ضعيفتر نسبت<br />
به سال هاي<br />
61 1357<br />
قرار دارد. نيروهاي آگاه و انقلابي طبقه كارگر به درك صحيح از ظرفيت هاي انقلابي نهفته در<br />
دل جامعه، و به ويژه در جنبش هاي اجتماعي زنان و جوانان و كارگران و زحمتكشان (كه در خيزش جاري تنها گوشه<br />
هايي از آن بالفعل شده است) نياز عاجل دارند. در اين شرايط، دو انحراف سياسي، نيروهاي طبقه كارگر را به خطر<br />
انداخته، مي تواند امر سازماندهي انقلاب كمونيستي را مخدوش كند. اولين انحراف، كه شكل هاي پوشيده و آشكارش<br />
را در صفوف جريان هاي چپ مشاهده مي كنيم، دنباله روي عملي و يا اتخاذ مواضع متزلزل و توهم آفرين نسبت به<br />
جريان «سبز» است كه منافع بخشي از طبقه ارتجاعي حاكم را نمايندگي مي كند. بحث هاي به اصطلاح تاكتيكي<br />
مبني بر همراهي با اين جريان، كه تحت عنوان «ضرورت دور نيفتادن از توده هاي بسياري كه موسوي و كروبي و<br />
خاتمي را رهبر خود مي دانند» مطرح مي شود، تكرار فاجعه آميز دنباله روي چپ از جريان خميني در انقلاب<br />
57<br />
است. درست در شرايطي كه كليد پيشروي انقلاب كمونيستي در روشن كردن خط تمايزها ميان صف دوستان و<br />
دشمنان مردم و طبقه كارگر، روشن كردن خط تمايزها در دورنما و آرمان و اهداف مبارزه است، اينگونه «تاكتيك»ها<br />
فقط مايه خودفريبي و عوامفريبي است و دست آخر، به خلع سلا ح و دلسرد كردن مردم معترضي مي انجامد كه با