16.03.2014 Views

سالنامه از سال 1385 تا 1388

سالنامه از سال 1385 تا 1388

سالنامه از سال 1385 تا 1388

SHOW MORE
SHOW LESS

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

بيشك،‏ اين طرحي اجمالي از مناسبات ميان عناصر اصلي گوناگون در كليت جامعه است،‏ و اين مقولات نه تنهادافع<br />

يكديگر هستند،‏ بلكه همچنين بطور سيال درهم نفوذ كرده و بيكديگر تبديل مي شوند.‏ در حالي كه نيروهاي توليدي<br />

عموماً‏ نسبت به زير بناي اقتصادي عمده هستند،‏ اما گاهي اوقات براي رشد نيروهاي مولده انجام تحول در زيربنا<br />

ضروري ميشود و نتيجتاً‏ زيربنا عمده مي شود.‏ و در حالي كه معمولا زير بنا نسبت به روبنا عمده است،‏ بازهم،‏ گاهي<br />

اوقات روبنا عمده و تعيين كننده ميشود.‏<br />

اهميت بررسي اقتصاد سياسي كه به مناسبات اقتصادي جامعه توجه مي نمايد در آن است كه تحولات زيربنايي<br />

كه مختصات مبارزه طبقاتي را تعيين مي كنند،‏ درك شوند.‏ اقتصاد سياسي از پايه مادي وظايفي حكايت دارد كه<br />

تكامل تاريخي،‏ آنها را در دستور كار انقلاب قرار داده است.‏ در حالي كه مناسبات اقتصادي به تنهايي كليت يا تك<br />

عنصر تعيين كننده جامعه نيست ‏(همانگونه كه اقتصاد سياسي كليت ماركسيسم را تشكيل نمي دهد)،‏ اما اين<br />

مناسبات،‏ پايه اي هستند و بررسي آنها جزء ضروري هر گونه درك عميق از جامعه و انقلاب است.‏<br />

يادداشتها:‏<br />

(2)<br />

(1)<br />

انگلس،‏ اين پروسه را مفصلا در ‏"نقش كار در گذار از ميمون به انسان"‏ مورد بحث قرار ميدهد.‏<br />

كار،‏ مخفي ترين جلوه را در آن جامعه اي بخود ميگيرد كه ظرفيت تسهيل بيسابقه كار را براي نخستين بار ارائه<br />

داد:‏ يعني جامعه سرمايه داري.‏ ماركس،‏ در كاپيتال اثرات توليد سرمايه داري بر پروسه كار را به تفصيل تشريح<br />

ميكند:‏ ‏"از مكانيزاسيون سوء استفاده ميشود تا كارگر را از دوران كودكي به جزئي از ماشين تبديل كنند.‏ از اين راه،‏<br />

نه تنها هزينه بازتوليد كارگر بطور قابل ملاحظه اي كاهش مي يابد،‏ بلكه در عين حال،‏ وابستگي اجباري وي را به<br />

كارخانه بطور كل و بنابراين به سرمايه دار،‏ تكميل مي كند...‏ در مانوفاكتور و صنايع دستي،‏ كارگر ابزار را در خدمت<br />

ميگيرد،‏ ولي در كارخانه به خدمت ماشين در مي آيد.‏ در مورد اول،‏ حركت ابزار كار از جانب او آغاز ميشود،‏ ولي در<br />

مورد دوم،‏ اين اوست كه بايد بدنبال ماشين روان شود.‏ در مانوفاكتور،‏ كارگران اعضاي يك مكانيسم زنده هستند.‏ در<br />

كارخانه،‏ مكانيسم مرده اي جدا از كارگر وجود دارد كه او صرفاً‏ به زائده آن تبديل ميشود.‏ و جريان يكسان و خسته<br />

كننده كار بي انتها و رنج آوري كه طي آن همواره همان روند مكانيكي بارها و بارها تكرار ميشوند،‏ به كار سيزيف در<br />

جهنم مي ماند.‏ سنگيني كار،‏ مانند همان تخته سنگها،‏ همواره از نو بر دوش كارگر فرسوده،‏ فرو مي ريزد.‏ ‏(انگلس)‏ كار<br />

مكانيكي در عين اينكه دستگاه عصبي را بي اندازه خسته مي كند،‏ مضافاً‏ حركات متنوع عضلات و هرگونه فعاليت<br />

آزاد جسماني و روحي را متوقف ميسازد.‏ از آنجايي كه ماشين كارگر را از كار رها نمي كند و لذت كار را هم از آن مي<br />

گيرد،‏ بنابراين تسهيل كار توسط ماشين خود بنوعي شكنجه تبديل ميشود.‏ هر توليد سرمايه داري،‏ از آن جهت كه<br />

صرفاً‏ پروسه كار نيست،‏ بلكه در عين حال،‏ پروسه ارزش افزايي است،‏ داراي اين خصوصيت است كه نه تنها كارگر بر<br />

ابزار كار مسلط نيست،‏ بلكه بالعكس اين ابزار كار است كه او را به كار ميگيرد.‏ اما،‏ فقط در نظام كارخانه اي است كه<br />

براي نخستين بار جابجايي فوق،‏ عينيت فني و محسوس كسب ميكند.‏ ابزار كار كه اتوماتيك شده است،‏ طي پروسه

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!