16.03.2014 Views

سالنامه از سال 1385 تا 1388

سالنامه از سال 1385 تا 1388

سالنامه از سال 1385 تا 1388

SHOW MORE
SHOW LESS

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

قبل از هر چيز بايد بگوييم،‏ در حاليكه انسان ابزار را ميسازد،‏ به عبارتي ابزار نيز انسان را مي آفريند و آفريده<br />

است.‏ هنگاميكه نزديك به چهارميليون سال پيش،‏ يكي از تيره هاي پستانداران ماقبل انسان اشيائي را كه مي يافت<br />

و مورد حمل و استفاده قرارميداد به ابزارتبديل نمود،‏ انتخاب طبيعي ‏(و ساير فشارهاي تكاملي)‏ در جهت تكامل يك<br />

مغز بزرگتر و پيچيده تر عمل نمودند.‏ اين مغز تكامل يافته بنوبه خود توانست مهارت و آزادي جديد دست را جهت<br />

ساختن ابزار فزوني بخشد.‏ بعدها با پيچيده تر شدن كار و برخوردار شدن اين موجودات از ايده هاي بسيار پيچيده<br />

تري كه از ارتباط گيري با اصوات ساده فراتر ميرفت،‏ تكامل نيز بهمين گونه به توسعه دستگاهي جهت مكالمه در<br />

انسان راه گشود.‏ اين ديالكتيك مارپيچي،‏ كه كار حلقه كليديش بود،‏ از طريق مراحلي كه هنوز تماماً‏ ترسيم ناشده اند<br />

و پيچش و چرخشها به پيدايش بشريت نوين در حدود پنجاه هزار سال پيش منتهي گشت.(‏‎1‎‏)‏<br />

امروزه شايد سخت باشد كه به كار بعنوان شالوده بشريت نگريسته شود بويژه در جامعه طبقاتي كه كار فكري و<br />

يدي از هم فاصله گرفته و هر كدام نيز بنوبه خود از هم گسيخته شده و مقدار زيادي خصلت ضد بشري يافته اند.‏<br />

جامعه طبليت پايه اي زندگي خويش متنفرند و آن را بعنوان چيزي خارج از اراده خويش تحمل<br />

انقلاب كمونيستي به<br />

نمايش در خواهد آمد.‏ سپس با تكامل بيش از پيش جامعه و بقول ماركس،‏ غلبه بر ‏"تبعيت برده گونه فرداز تقسيم<br />

كار"،‏ كار علاوه بر نياز پايه اي،‏ به ‏"خواست اوليه زندگي"‏ تبديل خواهد شد(‏‎2‎‏)‏ ‏(نقد برنامه گوتا).‏<br />

آنچه كه كار را از نظر ماركس به كار تبديل مي كند چيزي نيست بجز خصلت آگاهانه بودن آن در تقابل با رابطه<br />

غريزي صرف با محيط پيرامون.‏ ماركس در ‏"كاپيتال"‏ چنين خاطر نشان مي سازد:‏<br />

فعاليتهاي عنكبوت شبيه به كار يك بافنده است،‏ و زنبور با ساختمان كندويش آرشيتكت را خجالت زده مي كند.‏ اما<br />

آنچه كه بدترين آرشيتكت را از بهترين زنبور متمايز مي كند،‏ اين است كه يك آرشيتكت پيش از آنكه به ساختمانش<br />

ماديت بخشد آنرا در ذهن خويش ميسازد.‏ نتيجه اي كه در پايان پروسه هر كاري حاصل مي گردد،‏ قبلا در ذهن<br />

سازنده اش موجود بوده است.‏ ‏(كاپيتال،‏ جلد يك،‏ صفحه<br />

(871<br />

كار و ابزاري كه در جريان آن مورد استفاده قرار ميگيرد،‏ نه تنها تكامل بشر بلكه همچنين تكامل جوامع بشري را نيز<br />

به پيش راند.‏ از آنجا كه كار يك پراتيك آگاهانه است و از آنجا كه انسانها به نقد آنچه كه انجام داده اند مي نشينند و<br />

آنرا تغيير مي دهند،‏ آنها بطور مداوم ابزار و شيوه هاي نوين را رشد و توسعه داده و درك عميقتري از جهان كسب مي<br />

كنند.‏ جهشهاي تاريخي از شكار و جمع آوري آذوقه به كشاورزي،‏ از حيوانات باركش به موتور بخار،‏ و از ماشينهاي<br />

احتراقي به كامپيوتر همگي نشانه هاي اين پيشرفت هستند.‏<br />

در عين حال،‏ اين پروسه هموار وبدون تضاد پيش نرفته است.‏ انسانها نه تنها از ابزار استفاده كرده و آنرا تكامل<br />

ميدهند،‏ بلكه براي انجام چنين كاري بايد وارد مناسبات اجتماعي معيني شوند.‏ چه كسي صاحب ابزار توليد است؟<br />

رابطه ميان مردم در پروسه توليد چيست؟ محصول چگونه توزيع مي شود؟ اينها سه عرصه اصلي مناسبات توليدي اند<br />

‏(كه بر رويهمرفته زيربنا را تشكيل ميدهند).‏ در اين ميان مالكيت عموماً‏ عمده است اگرچه،‏ دو ديگر بر مالكيت<br />

تاثير مي گذارند؛ و حتي در برخي اوقات اهميتي بيش از آن كسب مي كنند.‏

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!