16.03.2014 Views

سالنامه از سال 1385 تا 1388

سالنامه از سال 1385 تا 1388

سالنامه از سال 1385 تا 1388

SHOW MORE
SHOW LESS

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

امكانات رفاهي،‏ حقوق قانوني و سنديكايي،‏ گرايش به همسطح شدن با نيروي كار مردانه دارد،‏ اما همچنان با نابرابري<br />

هاي ملموس و بالقوه دست به گريبان است.‏ براي مثال،‏ امروز در شرايط تعميق بحران و ركود بين المللي و اجراي<br />

سياست هاي تعديل اقتصادي،‏ زنان به اولين آماج بيكارسازي ها تبديل شده اند.‏<br />

هر آنچه گفتيم،‏ براي نشان دادن بي پايه و اساس بودن نگرشي است كه تصوير مردانه اي از طبقه كارگر دارد و هر<br />

زمان صحبتي از جايگاه زنان در طبقه كارگر به ميان مي آيد،‏ اين نقش را ناچيز مي انگارد.‏ طي بيش از يك قرن مبارزه<br />

و جنبش و انقلاب طبقه كارگر در گوشه و كنار دنيا،‏ شاهد به ميدان آمدن ديدگاه هاي متضاد بر سر اين موضوع در<br />

صفوف جنبش ها و احزاب كارگري بوده ايم.‏ حتي در همان زمان شكل گيري اولين تشكيلات بين المللي كارگران<br />

يعني انترناسيونال اول،‏ چگونگي برخورد به مساله زنان و رهايي زن،‏ به يكي از موضوعات مورد مشاجره در سطح<br />

رهبران انترناسيونال تبديل شد.‏ اين مشاجره به شكل مخالفت يا موافقت با عضويت زنان در هيئت هاي نمايندگي<br />

انترناسيونال اول بروز كرد.‏ گرايش مردسالار در جنبش كارگري و كمونيستي استدلال مي كرد كه ‏"كار اصلي زنان،‏<br />

خانه داري و فراهم كردن شرايط مناسب و آرامش براي كارگران مبارز مرد است!"‏ با توجه به شرايط ذهني و ديدگاه<br />

هاي رايج در جنبش طبقه كارگر در آن دوران،‏ بهتر مي توان اهميت و پيشرو بودن موضع فريدريش انگلس را فهميد<br />

زماني كه مي گفت:‏ ‏"زن در خانه،‏ پرولتر ِ مرد است."‏ از يك ديدگاه كمونيستي كه هدف از مبارزه و انقلاب را رهايي<br />

نوع بشر از همه شكل هاي ستم و استثمار،‏ و نه فقط رهايي كارگران و يا مردان كارگر،‏ مي داند مي توان فهميد كه<br />

متصل نگه داشتن زنان به كار خانگي،‏ و در واقع معني كردن زن با خانه داري،‏ معنايي جز ابدي كردن نقش پرولتر يا<br />

برده مرد براي زنان ندارد.‏ از زمان ماركس و انگلس تاكنون،‏ نگرش مردسالارانه به شكل هاي مختلف در صفوف طبقه<br />

كارگر ادامه حيات داده،‏ بازتوليد شده است.‏ گاه مي بينيم كه حتي امروز،‏ اين نگرش در همان شكل ها و با همان<br />

استدلال هايي عرضه مي شود كه 160 سال پيش مي شد!‏ كافيست به دور و بر خود دقيقتر نگاه كنيم.‏ اصلا چرا راه دور<br />

برويم،‏ كافيست به روابطي كه زير سقف خودمان برقرار است دقت كنيم،‏ آيا كم هستند زنان آزاديخواهي كه براي<br />

رهايي زحمتكشان مبارزه مي كنند و همسرشان نيز فعال جنبش كارگري و چپ به حساب مي آيند اما در چارديواري<br />

خانه،‏ خود را در زندان روابط مردسالارانه و رفتارهاي زن ستيزانه اسير مي بينند؟ آيا كم هستند مردان فعال در<br />

جنبش كارگري و چپ كه هر وقت صحبت از طبقه كارگر و زنان به ميان مي آيد،‏ نقش زن را به خانواده كارگري محدود<br />

مي كنند،‏ ضرورت پايبندي همسر يك كارگر به تعهدات و وظايف و منافع مشتركشان را گوشزد مي كنند،‏ و هر حرفي<br />

از حقوق پايمال شده زنان و ستم جنسيتي را مخرب و باعث تضعيف مبارزات كارگري معرفي مي كنند؟ آيا كم هستند<br />

مردان فعال در جنبش كارگري و چپ كه با عقب مانده ترين گرايش ها و ارزش ها و سنت هاي مردسالارانه رايج در<br />

جامعه ‏(و در صفوف توده هاي كارگر و زحمتكش)‏ همراه مي شوند يا در مقابلش سكوت اختيار مي كنند؟ و بالاخره آيا<br />

تعداد محدود زنان آگاه و مبارز در صفوف تشكل هاي مربوط به جنبش كارگري و چپ،‏ به ويژه در سطوح تصميم گيري<br />

و رهبري،‏ را مي توان از تفكر مردسالارانه مسلط بر اين تشكل ها و عملكرد باز دارنده ناشي از آن،‏ جدا دانست؟<br />

اما نگرش مردسالارانه صرفا به نفي وزنه و جايگاه زنان در صفوف طبقه كارگر محدود نمي شود،‏ بلكه در حيطه<br />

تئوريك مساله زن را ‏"مساله اي بورژوا دمكراتيك"‏ عنوان مي كند و آن را كم اهميت تر از به اصطلاح ‏"مسائل<br />

طبقاتي"‏ قلمداد مي كند و به شكلي يك سويه،‏ آن را تابع ‏"مساله طبقاتي"‏ مي داند.‏ وقتي كه يك مدعي نمايندگي<br />

آرمان كمونيسم و منافع اساسي طبقه كارگر،‏ مساله زن را چيزي شبيه به مساله ملي معرفي مي كند يعني آن را در

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!