ساÙÙا٠٠از سا٠1385 تا 1388
ساÙÙا٠٠از سا٠1385 تا 1388 ساÙÙا٠٠از سا٠1385 تا 1388
درگير در آن مبارزه، سابقه مبارزات در هر واحد توليدي، و موقعيت حاكم بر كل جنبش كارگري و كل جامعه در هر مقطع مشخص، تعيين مي شود. بنابراين درگير شدن در بحث هاي ديرينه بر سر اينكه شورا بهتر است يا سنديكا، و يا نقش مجامع عمومي كارگري، اصولا راه به جايي نمي برد. زيرا جنبش كارگري شرايط يكدست و همگوني ندارد. و بايد تاكيد كنيم تا زماني كه دو عامل، (يعني نيروي رهبري كننده جنبش طبقه كارگر با شبكه تشكيلاتي سراسري مورد نياز براي اين كار از يك طرف، و وضعيت مبارزاتي نسبتا سراسري معمولا به شكل دوره هاي بحران و اعتلاي انقلابي) وجود نداشته باشد، چنين تشكل فراگيري را نمي توان ايجاد كرد. ما اين مساله را مشخصا در مورد جوامعي مطرح مي كنيم كه با استبداد و خفقان فراگير و طولاني دست به گريبانند و تلاش براي ايجاد تشكل هاي مستقل كارگران و ساير قشرهاي مردم در آنجا با پيگرد و سركوب روبرو مي شود. در چنين شرايطي، خيلي از تشكل ها مي توانند نام هايي به خود بگيرند كه از مفهوم كلاسيك شان در ادبيات چپ و نمونه هاي تاريخي آن تشكلات در كشورهاي مختلف فاصله دارند. مثلا تشكل هايي تحت عنوان سنديكا از درون مبارزات توده هاي كارگر بجوشند كه عملا به يك واحد توليدي محدود بمانند و به واحدهاي هم رشته خود سرايت پيدا نكنند. يا شوراهايي به وجود بيايند كه عملا فقط به مسائل اقتصادي و رفاهي كارگران بپردازند و هيچ ربطي به اعمال قدرت سياسي نداشته باشند. در چنين اوضاعي، خط بطلان كشيدن بر يك تشكل اصيل كارگري كه محصول و ادامه مبارزات معيني است صرفاً به خاطر اينكه عنوان سنديكا بر آن گذاشته شده، برخوردي غلط و ذهنيگرايانه است. درست همانطور كه تلاش براي محدود نگهداشتن سطح مبارزات يك تشكل كارگري، عدم تلاش براي ارتقاء آگاهي طبقاتي انقلابي كارگران درگير در آن، و عدم تلاش براي افزدون بر عمق و دامنه شعارها و خواسته هاي آن (هم اقتصادي و هم سياسي)، با اين توجيه كه مثلا “سنديكا صرفا تشكلي صنفي است و كارش فقط چانه زني با دولت و كارفرما در چارچوب نظام سرمايه داري است) نيز ديدگاهي تنگ نظرانه را بازتاب مي دهد. كار درست اينست كه فعالان كارگري از شكل گيري چنين تشكل هايي از پايين (و از خواست ايجاد اين تشكل ها تحت هر نامي كه باشد) استقبال كنند؛ در محيط هايي كه حضور مستقيم دارند فعالانه و با نقشه و برنامه در صفوف چنين تشكل هايي شركت كنند و براي تاثيرگذاري و جهت دهي صحيح و تكامل آنها تلاش كنند. هم درك صحيحي از ظرفيت تكامل هر تشكل معين داشته باشند، هم محدوديت هاي عيني و سطح ذهني بدنه هر تشكل را مد نظر قرار دهند. هم به مساله دائمي متحد كردن توده كارگران در مبارزات جاري توجه كنند، هم مبارزه براي كسب رهبري و خنثي كردن گرايشات سازشكارانه و جهت گيري هاي ارتجاعي كه مرتباً در صفوف جنبش بروز مي كند را هوشمندانه پيش ببرند. هم در پي تشخيص و متشكل كردن پيشروترين عناصر طبقه كارگر در سطوح مناسب تشكيلاتي باشند، هم بر بخش مياني طبقه تاثير بگذارند و از طريق هدايت آنها، بخش عقب مانده طبقه را نيز با جنبش همراه كنند. به طور كلي، براي تاثير گذاري بر مبارزات گوناگون طبقه كارگر و جهت دادن به اين جويبارهاي پراكنده، هيچ راهي جز تبليغ و ترويج آگاهي انقلابي طبقاتي، ايجاد تغيير در مسير مبارزات خودبخودي و حق طلبانه كارگران، و سازماندهي انقلاب وجود ندارد. اين كارها نيز عملي نخواهد شد مگر آن كه هسته هاي مخفي و كار آزموده اي متشكل
از عناصر آگاه و پيشرو طبقه كارگر در بطن محيط كار و زيست طبقه ما تشكيل و تكثير شوند. وجود چنين شبكه اي در تداوم و تكامل جوانه هاي تجمع ها و تشكل هاي كارگري تحت هر عنوان (سنديكا، شورا، مجمع عمومي، كميته اعتصاب و...) نقش تعيين كننده دارد. بدون چنين شبكه اي، حتي اگر جامعه وارد اعتلاي انقلابي هم بشود، طبقه كارگر نمي تواند جهت سياسي درستي بيابد، در سرنوشت انقلاب و جامعه نقش مستقل و موثري بازي كند و در مسير رهبري يك انقلاب اجتماعي به واقع گام بردارد. هر چه انجام اين كارهاي ضروري ديرتر انجام شود و به دلايل مختلف به تعويق بيفتد، وضع موجود بيشتر ادامه خواهد يافت. حتي اگر در مقابل مبارزات قاطعانه و فداكاري هاي بزرگ توده ها، دولت و طبقه سرمايه دار حاكم اينجا و آنجا مجبور به عقب نشيني بشوند و به خواسته هايي گردن بگذارند، اين مساله كاملاً موقتي و فرعي و گاه ظاهري خواهد بود. به نحوي كه در يورش بعدي سرمايه داري، همه اينها پس گرفته خواهد شد. اينهمه بحث و طرح حكومتي بر سر اجراي اصل 44 و حذف يارانه ها، به معني اينست كه طبقه حاكم قصد ندارد "نم پس بدهد". اينهمه تدابير سراسيمه از سوي دولت ها و بنگاه هاي سرمايه داري در مقابل خيز برداشتن امواج بحران به معني اينست كه فشار و شدت استثمار طبقه كارگر و توده هاي ستمديده در همه جا بيشتر خواهد شد. اينهمه رجوع و استقبال مجدد از آثار ماركس براي شناخت كاركرد نظام سرمايه داري و تضادهايش به معني اينست كه خيلي ها دنبال راه اساسي وضع موجود مي گردند. آنان در كاپيتال، گروندريسه، ايدئولوژي آلماني، مبارزه طبقاتي در فرانسه، مانيفست كمونيست، هجدهم برومر و... به دنبال پاسخ به اينكه شورا بهتر است يا سنديكا، كارخانه را چطور اشغال كنيم يا عرضه و فروش كالاهاي آن را چگونه سازمان بدهيم، نيستند. آنان به دنبال نگرش، روش و ابزار اساسي براي دگرگون كردن نظام حاكم بر دنيا هستند. به دنبال اين هستند كه به تفكر ماركسيستي مسلح شوند و اين آگاهي را به ميان طبقه كارگر و توده هاي ستمديده ببرند. اين فرق مي كند با تلاش براي پيدا كردن راه هاي "ملموس"، طرح هاي مستاصلانه و يا غرق شدن در توهمات و تخيلات بي پايه اي كه ما را براي مدتي طولاني تر سر كار مي گذارد. با توجه به اوضاع كنوني و گرايش هاي رايج، ما تمامي همرزمان خود در جنبش كارگري را به مطالعه و بازبيني عميق آثار راهگشاي متفكران و رهبران انقلابي طبقه كارگر فرا مي خوانيم. در اين ميان، جا دارد كه بر "چه بايد كرد" لنين و جوهر و جهت گيري راهگشاي آن تاكيد ويژه بگذاريم. آذر ماه 87 حرف هايي درباره انقلاب 57 و طبقه كارگر پرچم هاي سه رنگ و پارچه نوشته هايي كه به در و ديوار چسبانده اند به ما مي گويند كه "سي امين سالگرد انقلاب اسلامي" است. مقامات سخنراني مي كنند، راديو و تلويزيون آمار ارائه مي دهند، آخوندها به منبر مي روند، تا به ما
- Page 65 and 66: توجيه پذير نيست. ا
- Page 67 and 68: اما سياست صحيح طبقا
- Page 69 and 70: وارد مناسبات با جنب
- Page 71 and 72: يليف نيپ و دننام نآ
- Page 73 and 74: بيانيه بعد از اين ز
- Page 75 and 76: همدستانش شنيده مي ش
- Page 77 and 78: زند. انگار نه انگا
- Page 79 and 80: ناريا يمن دناوت رد
- Page 81 and 82: دراصل، تامين و تد
- Page 83 and 84: در اينجا لازمست با
- Page 85 and 86: پردازيم. اين عبار
- Page 87 and 88: كنند و در بازار, ن
- Page 89 and 90: اين واقعيتي است كه
- Page 91 and 92: دارد، طرح هاي منظ
- Page 93 and 94: تهديد به زندان و شك
- Page 95 and 96: نقادانه و علمي نگاه
- Page 97 and 98: علل بروز اين سوانح
- Page 99 and 100: اسلامي توليد شده ان
- Page 101 and 102: در دو دهه گذشته، ن
- Page 103 and 104: اين نوع مشاغل، زم
- Page 105 and 106: بحران نظام جهاني سر
- Page 107 and 108: گذاري و بازار كاملا
- Page 109 and 110: يك جنبه بارز بحث و ج
- Page 111 and 112: ما رك و راست اين طرح
- Page 113 and 114: حتي مساله دستيابي ب
- Page 115: روابط حسنه اي دارند
- Page 119 and 120: اداره مي شد كه كارش
- Page 121 and 122: و گرم روزگار چشيده
- Page 123 and 124: بياييد از يك بحث "
- Page 125 and 126: امكانات رفاهي، حق
- Page 127 and 128: بازتوليد نقش و جايگ
- Page 129 and 130: قبل از هر چيز بايد ب
- Page 131 and 132: بيشك، اين طرحي اج
- Page 133 and 134: استثمار و غارت و فس
- Page 135 and 136: طبقه عمل كرد. در س
- Page 137 and 138: متفقا به جنبش طبقه
- Page 139 and 140: پيش بيني مي كردند.
- Page 141 and 142: طبقه حاكمه در همان
- Page 143 and 144: آيا انتظار چنين چيز
- Page 145 and 146: در چنين اوضاعي، ج
- Page 147 and 148: هايي مي زند، نشان
- Page 149 and 150: فرصت هاي پيش رو را م
- Page 151 and 152: تاثير قرار مي دهد غ
- Page 153 and 154: شكل ديگري از انفعال
- Page 155 and 156: تا اينجاي كار، نك
- Page 157 and 158: ترقيخواه بورژوايي
- Page 159 and 160: شور و اميد به خيابا
- Page 161 and 162: "همين ‘خود محور
- Page 163 and 164: تقويت وزنه تشكل ها
- Page 165 and 166: حاكميت؟ آيا ضديت با
درگير در آن مبارزه، سابقه مبارزات در هر واحد توليدي، و موقعيت حاكم بر كل جنبش كارگري و كل جامعه در هر<br />
مقطع مشخص، تعيين مي شود. بنابراين درگير شدن در بحث هاي ديرينه بر سر اينكه شورا بهتر است يا سنديكا، و يا<br />
نقش مجامع عمومي كارگري، اصولا راه به جايي نمي برد. زيرا جنبش كارگري شرايط يكدست و همگوني ندارد. و بايد<br />
تاكيد كنيم تا زماني كه دو عامل، (يعني نيروي رهبري كننده جنبش طبقه كارگر با شبكه تشكيلاتي سراسري مورد<br />
نياز براي اين كار از يك طرف، و وضعيت مبارزاتي نسبتا سراسري معمولا به شكل دوره هاي بحران و اعتلاي<br />
انقلابي) وجود نداشته باشد، چنين تشكل فراگيري را نمي توان ايجاد كرد. ما اين مساله را مشخصا در مورد جوامعي<br />
مطرح مي كنيم كه با استبداد و خفقان فراگير و طولاني دست به گريبانند و تلاش براي ايجاد تشكل هاي مستقل<br />
كارگران و ساير قشرهاي مردم در آنجا با پيگرد و سركوب روبرو مي شود. در چنين شرايطي، خيلي از تشكل ها مي<br />
توانند نام هايي به خود بگيرند كه از مفهوم كلاسيك شان در ادبيات چپ و نمونه هاي تاريخي آن تشكلات در<br />
كشورهاي مختلف فاصله دارند. مثلا تشكل هايي تحت عنوان سنديكا از درون مبارزات توده هاي كارگر بجوشند كه<br />
عملا به يك واحد توليدي محدود بمانند و به واحدهاي هم رشته خود سرايت پيدا نكنند. يا شوراهايي به وجود بيايند<br />
كه عملا فقط به مسائل اقتصادي و رفاهي كارگران بپردازند و هيچ ربطي به اعمال قدرت سياسي نداشته باشند. در<br />
چنين اوضاعي، خط بطلان كشيدن بر يك تشكل اصيل كارگري كه محصول و ادامه مبارزات معيني است صرفاً به<br />
خاطر اينكه عنوان سنديكا بر آن گذاشته شده، برخوردي غلط و ذهنيگرايانه است. درست همانطور كه تلاش براي<br />
محدود نگهداشتن سطح مبارزات يك تشكل كارگري، عدم تلاش براي ارتقاء آگاهي طبقاتي انقلابي كارگران درگير در<br />
آن، و عدم تلاش براي افزدون بر عمق و دامنه شعارها و خواسته هاي آن (هم اقتصادي و هم سياسي)، با اين توجيه كه<br />
مثلا “سنديكا صرفا تشكلي صنفي است و كارش فقط چانه زني با دولت و كارفرما در چارچوب نظام سرمايه داري<br />
است) نيز ديدگاهي تنگ نظرانه را بازتاب مي دهد. كار درست اينست كه فعالان كارگري از شكل گيري چنين تشكل<br />
هايي از پايين (و از خواست ايجاد اين تشكل ها تحت هر نامي كه باشد) استقبال كنند؛ در محيط هايي كه حضور<br />
مستقيم دارند فعالانه و با نقشه و برنامه در صفوف چنين تشكل هايي شركت كنند و براي تاثيرگذاري و جهت دهي<br />
صحيح و تكامل آنها تلاش كنند. هم درك صحيحي از ظرفيت تكامل هر تشكل معين داشته باشند، هم محدوديت<br />
هاي عيني و سطح ذهني بدنه هر تشكل را مد نظر قرار دهند. هم به مساله دائمي متحد كردن توده كارگران در<br />
مبارزات جاري توجه كنند، هم مبارزه براي كسب رهبري و خنثي كردن گرايشات سازشكارانه و جهت گيري هاي<br />
ارتجاعي كه مرتباً در صفوف جنبش بروز مي كند را هوشمندانه پيش ببرند. هم در پي تشخيص و متشكل كردن<br />
پيشروترين عناصر طبقه كارگر در سطوح مناسب تشكيلاتي باشند، هم بر بخش مياني طبقه تاثير بگذارند و از طريق<br />
هدايت آنها، بخش عقب مانده طبقه را نيز با جنبش همراه كنند.<br />
به طور كلي، براي تاثير گذاري بر مبارزات گوناگون طبقه كارگر و جهت دادن به اين جويبارهاي پراكنده، هيچ راهي<br />
جز تبليغ و ترويج آگاهي انقلابي طبقاتي، ايجاد تغيير در مسير مبارزات خودبخودي و حق طلبانه كارگران، و<br />
سازماندهي انقلاب وجود ندارد. اين كارها نيز عملي نخواهد شد مگر آن كه هسته هاي مخفي و كار آزموده اي متشكل