16.03.2014 Views

روزشمارکارگری سه ماهه چهارم

روزشمارکارگری سه ماهه چهارم

روزشمارکارگری سه ماهه چهارم

SHOW MORE
SHOW LESS

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

27<br />

به گزارش خبرگزاری دولتی کار ایران – ایلنا در اسفند آمده است : قرار بود براي نوروز گزارشي از<br />

اظھارات مقامات كارگري درباره دستمزد تھيه كنم.‏ قرار بود با مقايسه پيش بينی يكي دو ميليون<br />

توماني فعاالن جامعه کارگری برای افزایش دستمزد از حدود يك ماه پيش تا ديروز-پريروز كه دستمزد<br />

٣٨٩ ھزار و خردهای تصويب شد،‏ به نتايج لبخند به لب بياور و متناسب با ‏«ویژه نوروز»‏ برسيم و دور<br />

ھم خوش باشيم كه يك اتفاق جزئي اما به شدت ھولناك و تكاندھنده در اتوبوس باعث شد مسير<br />

گزارش به سمت ديگري برود و اینطور شرمنده شوم که نمیتوانم حتی به جبر حضور بيترديد نوروز<br />

‏(الاقل بين گنجشکھای روی شاخه)‏ ھم ماجرایی سرخوش ‏«ویژه نوروز»‏ بنویسم<br />

اما آن ماجرای ھولناک:‏ چھارشنبه عصر سوار اتوبوس جمھوری-بھارستان بودم که موبایل توی جيبم<br />

لرزید.‏ پيش از آنکه به ماجرای لرزیدن موبایل برسيم،‏ الزم است توضيح بدھم که من در اتوبوس و چند<br />

جای دیگر ‏(اكثر جاھای عمومی و چند جای خصوصی)‏ با مردم حرف نمی زنم چون با پند گرفتن از<br />

داستان زاغک و روباه،‏ معتقدم ھميشه کنار دستی ام صيادی صبور و مترصد است كه تا به محض زبان<br />

باز کردن به حرف بگيردم.‏ ‏(احتماالً‏ بنده از ھمان نوع آدمھایی ھستم که روان شناسان بھشان می<br />

گویند جامعه ستيز و اگر شب بھتر خوابيده باشند:‏ جامعه گریز.)‏<br />

خالصه موبایل لرزید و مطلع شدم پيامکی رسيده است.‏ پيامک را که خواندم ناگھان حس کردم<br />

میخواھم حيرتم را با تمام دنيا که..‏ اغراق است.‏ الاقل با کنار دستیام در ميان بگذارم.‏ ھمانطور که<br />

از یک آدم ناشی در ھنگام معاشرت با غریبهھا انتظار میرود موبایل را جایی که حدس میزدم زاویه<br />

دیدش باشد قرار دادم و گفتم ‏«ببينيد.‏ سیصد و ھشتاد و نه ھزار و خردهای..»‏ سر تکان داد و گفت<br />

‏«آھان..‏ بله.‏ خردهای.»‏ با لحنی که اعتراضی بود تا سئوالی پرسيدم ‏«این را ملت باید چه کارش کنند؟<br />

یک ماه.‏ یک ماه آزگار..‏ جداً‏ چطوری میشود؟»‏ موبایل را که از دستم گرفت و به چشمش نزدیک کرد<br />

فھميدم تازه به صرافت خواندن پيامک افتاده.‏ با تاکيد معلمانهای توضيح دادم ‏«دستمزد سال است.‏<br />

ھمين االن تصویب شده.‏ سیصد و ھشتاد و نه ھزار و خردهای.»‏ انگار خطاب به خودش گفت ‏«بدی<br />

ھم نيست.‏ سیصد و ھشتاد و نه ھزار و خردهای..‏ به تومان.»‏ و بعد از من پرسيد ‏«ھر ماه<br />

میدھند؟»‏ با این حرف دوباره حال جامعه گریزیام عود کرد و از آغاز کردن گفتگو پشيمان شدم اما<br />

محض حسن ختام،‏ موبایل را که پس میگرفتم گفتم ‏«ھر ماه باید بدھند.»‏ و با اینکه تصميم قاطعم را<br />

برای ختم گفتگو گرفته بودم،‏ مثل اطفال بیطاقت اضافه کردم ‏«یک ماه،‏ با چند تا بچه و خانه اجارهای<br />

و پول برق و گاز و..»‏ او ھمچنان انگار خطاب به خودش گفت ‏«حاال اینکه خوب است.‏ پارسال که<br />

سیصد و سیھزار تومان بود به ما دویست و ھشتاد و پنج میدادند.‏ امسال چقدر میدھند؟»‏<br />

عالمت سئوال را ته کالمش درشت نکرده بود نمیفھميدم از من میپرسد.‏ جای جواب پرسيدم ‏«چھل<br />

و پنج تومان کسر میکردند؟ برای چی؟»‏ سر دستی گفت ‏«گردنشان کلفت است.‏ ماليات و حق<br />

پيمانکاری و اینھا.»‏ گفتم ‏«کف دستمزد که ماليات ندارد.‏ روی چه حسابی پيمانکار چھل و پنج ھزار<br />

تومان از حقوق شما بر میداشت؟»‏ ھمچين که داشت میرفت کنار در تا در ایستگاه حافظ پياده شود<br />

پراند ‏«گفتم که.‏ به خاطر گردنشان.»‏<br />

٩١<br />

.<br />

به عالوه غر<br />

آماری غير رسمی ‏(و به ھمين اعتبار قابل تامل)‏ به ما میگوید بيش از درصد از کارگران غير رسمی<br />

در کارخانهھا و مزارع و کارگاهھای کوچک ماھانه بين تا پنجاه درصد کمتر از حداقل دستمزد مصوب<br />

در شورای عالی کار دریافت میکنند<br />

معتقدم ما که خودمان را حساس به مسائل کارگری میشناسيم کمی،‏ و حتی بيشتر از کمی از<br />

مرحله پرت افتادهایم.‏ این حداقل دستمزدی که سنگاش را به سينه میزنيم،‏ چند ماه خودمان را<br />

درگير اخبار و جزئيات جلساتاش میکنيم و نھایتا در انتھا از رقم مصوبهاش متعجب میشویم،‏ جعلی<br />

است<br />

در لغتنامه دھخدا ‏«حد»‏ بازدارنده و ‏«اقل»‏ کمتر معنی شده پس ‏«حداقل»‏ که ترکيب وصفی است<br />

یعنی آنچه کمتر از آن ممکن نباشد.‏ بنابراین ‏«حداقل دستمزد»‏ یعنی دستمزدی که کمتر از آن ممکن<br />

نباشد.‏ در تبصره دوم ماده قانون کار ھم بر این معنا تاکيد شده است ‏«حداقل مزد بدون آنکه<br />

مشخصات جسمی و روحی کارگران و ویژگیھای کار محول شده را مورد توجه قرار دھد باید به<br />

اندازهای باشد تا زندگی یک خانواده را تأمين نماید».‏ پس با مالک قرار دادن این تعریف نتيجه میگيریم<br />

تا وقتی بخش قابل توجھی از جامعه کارگری کمتر از حداقل دستمزد دریافت میکنند این ترکيب چه<br />

بلحاظ لغوی و چه حقوقی بیمعنا و جعلی است<br />

چرا که با وجود تصریح قانون ھم رعایت حداقل مزد در کارگاهھا و کارخانهھا و مزارع کشور ضمانت<br />

اجرایی ندارد.‏ در نھایت آنکه باید دستمزد را پرداخت کند با تعریف نوع کار در قالب فصلی،‏ حجمی،‏<br />

معين،‏ پيمانکاری و...‏ میتواند به صورت قانونی از زیر بار پرداخت حداقل مزد قانونی به کارگر شانه<br />

خالی کند.‏ پس دقيقا وقت و انرژی خود و مخاطبان رسانهمان را به خاطر دفاع از چه چيزی تلف<br />

۶۵<br />

١٠<br />

.<br />

.<br />

۴١<br />

.

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!