16.03.2014 Views

روزشمارکارگری سه ماهه چهارم

روزشمارکارگری سه ماهه چهارم

روزشمارکارگری سه ماهه چهارم

SHOW MORE
SHOW LESS

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

ھمبستگی ميخواندند و جمعيت با آنھا ھمراھی ميکردند .<br />

***<br />

درماه جون ٢٠١٠، سرانجام بزرگترين کارخانه لوکوموتيوسازی آمريکای شمالی و به لحاظ صنعتی<br />

صاحب پيچيده ترين و مدرنترين تکنولوژی ساخت لوکوموتيو در جھان،‏ توسط شرکت آمريکائی کاترپيالر<br />

خريداری شد و شمارش معکوس برای بستهشدن کارخانه،‏ انتقال آن به مناطق ديگر دنيا و اخراج<br />

تن کارگران آن شروع شد.‏ دولت کانادا که از دو سال قبل در فکر فروش اين واحد به بخش خصوصی<br />

بود،‏ طبق معمول مفاد قرارداد فروش را محرمانه نگهداشت.‏ شرکت کاترپيالر در ظرف کمتر از يک سال،‏<br />

با استفاده از تکنولوژی اين کارخانه،‏ سه واحد جديد توليد لوکوموتيو در مانسی-اينديانای آمريکا،‏ برزيل و<br />

مکزيک راه اندازی کرد ولی ماشينآالت اين کارخانه ھا کھنه ھستند وھنوزبه طور کامل راه اندازی<br />

نشده و کارگران اخراجی که با الکاوت در حالت اعتصاب قرار گرفتهاند،‏ مصمماند که از خروج و انتقال<br />

ماشينآالت از کارخانه لندن انتاريو جلو گيری نمايند<br />

۴۶۵<br />

.<br />

***<br />

در ماه دسامبر قرار داد دسته جمعی کارگران به پايان رسيد و کوشش اتحاديه برای تمديد ھمان قرار<br />

داد قبلي به جايي نرسيد.‏ اين کارخانه عضو اتحاديه کارگران اتومبيل سازی کاناداست و لوکال<br />

نميندگی آن را دارد.‏ در مقابل،‏ کمپانی غول آسای ، پيشنھاد يک جانبه اي را به کارگران ارائه داد که بر<br />

اساس آن دستمزدھا و مزايا به نصف کاھش می يافت ، مزايای بازنشستگی به کلي حذف ميشد و<br />

کارگران جديداستخدام،‏ از ‏"حق کار در کارخانه بدون عضويت در اتحاديه"‏ برخوردارميشدند.‏ با اين<br />

پيشنھاد ، آزمندی بيشرمانه کاترپيالر ساالنه مبلغ ميليون دالر از حقوق و دستمزد کارگران را به<br />

جيب خود سرازير ميکرد وحذف اتحاديه ھای موجود را در دستور داشت تا نشا ن دھد که سرمايه<br />

ھيچ نوع تشکل کارگری حتی ھمين اتحاديه ھای زرد را طاقت نمی اورد<br />

طبيعتاً‏ کارگران ھم،‏ چنان پيشنھادی را نمی پذيرفتند و به اين ترتيب بود که شب يکم ژانويه در مقابل<br />

درھای بسته کارخانه متوقف شدند.‏ کاترپيالر دور تا دور کارخانه را با نردهھای آھنی بلندی محصور<br />

کرده بود وکارگران که اين را پيش بيني کرده بودند،‏ بالفاصله در مقابل دربھای بسته به پيکت<br />

ايستادند و از مردم درخواست حمايت نمودند<br />

آنھا از ورود اعتصاب شکنان جلوگيری می کنند و اجازه خروج مواد و توليدات کار خانه را نمی دھند.‏ تنھا<br />

نيروگاه برق کارخانه است که کار ميکند.‏ کارگران اجازه داده اند که شش تن از مديران وارد کارخانه<br />

شوند تا نيروگاه برق کارخانه را درحال کار نگھدارند.‏ اين نيروگاه،‏ برق کارخانه مجاور را نيز تامين ميکند<br />

و کارگران نميخواستند که ھم طبقه ھاشان در کارخانه باالتر بيکار شوند<br />

و با توجه به اينکه از سوی ديگر،‏ اتحاديه کارگران اتومبيل سازی ، حمل و نقل محصوالت اين کارخانه را<br />

تحريم نموده کارگران راه آھن ھم عضو ھمين اتحاديه ھستند ‏،عملی کردن اين تحريم قطعی است<br />

واين اقدام در ھمبستگي کارگری با کارگران اعتصابی جای پر اھميتی پيدا ميکند<br />

بعد از تجمع در پارک ، انتظار ميرود که جمعيت به خيابانھا سرازير شوند وشعار گويان به سوی شھر<br />

سرازير و تظاھرات ادامه يابد.‏ ميشنويم که رھبران اتحاديه خواسته اند که تجمع را ھمين جا خاتمه<br />

دھند.‏ دسته ای نزديک به چھار صد نفرراه خود را به خيابان ھا باز ميکنند و از جمعيت می خواھند که<br />

به آنھا به پيوندند.‏ دسته ديگری می خواھند به کارخانه بروند و با کارگران درخط پيکت ديدار و اعالم<br />

ھمبستگي نمايند.‏ ما با اين دسته ميرويم<br />

٢٧<br />

.<br />

.<br />

.<br />

٣٠<br />

.<br />

.<br />

***<br />

کاترپيالر ھنوز ھيچ نشده در ھراس از قدرت اتحاد کارگران،‏ دور کارخانه را با چپرھای آھنين بلندی<br />

محصور کرده است و زنجير و قفل بزرگي بر آن ، به آدم دھان کجی مينمايد.‏ دسته موزيک جوانان زود<br />

تر از ھمه خود را به اينجا رسانده اند و با شور و حرارت تمام بر طبلھا ميکوبند و می خوانند<br />

کارخانه عظيم الکترو ماتيو کاتر پيالر در فاصلهای نه چندان دور بر سينه دشت ازنفس افتاده.‏ تنھا<br />

تابلوی کوچکی بر باالی دروازه بسته،‏ بي سرو صدا به رھگذران اعالم ميدارد که کارگران الک آوت<br />

شده اند.‏ کارگران کنار بشکهھای آتش حلقه زده اند و جمعيتی را که پياده و سواره خود را به اينجا<br />

رسانده اند پذيرا ميشوند<br />

زني را ميبينم که با دو پسر و يک دختر جوانش کنار آتش خود را گرم ميکند و به ضرباھنگ دسته<br />

موسيقي،‏ با نوک پنجه اش روی زمين ضرب گرفته.‏ پنجاه و چند ساله مينمايد...لحظه ھايی بعد<br />

ميبينم که در ميان بازوان زني از گروه ما اشکھايش را رھا کرده.‏ شوھرش تا شب عيد در کارخانه کار<br />

ميکرد و حاال بيکار است ... به ھمين سادگی!‏ نميداند چه بر سرشان خواھد آمد با سه تا تين ايجر<br />

در خانه،‏ قسط خانه و صورتحسابھای که ‏"الک اوت"‏ سرشان نمی شود<br />

نگاھي به بنر ما مياندازد و امضای ما را زيرش ميخواند.‏ می گويد:"‏ باورم نميشود که شما خبر را<br />

گرفته ايد...به اين سرعت خبر الک اوت ما پخش شده؟ خوشحالم که شما برای حمايت از ما آمده<br />

ايد...می دانيد راه درازی در پيش داريم شوھرم می گويد ماھھا طول خواھد کشيد..."‏ با دست يخ<br />

. .<br />

.<br />

-<br />

.

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!