نولیبرالیسم در بوته ي نقد

نولیبرالیسم در بوته ي نقد نولیبرالیسم در بوته ي نقد

16.03.2014 Views

سه قلوهاي نولیبرالی 76 مؤسسهاي تبدیل شدند که به وسیلهي آنان سیاستهاي نولیبرالی ترویج دهندهي بازار آزاد به کشورهاي فقیري که اغلب به وام نیاز داشتند دیکته شود ‏(استیگلیتز،‏ .(34:1384 طرح بنیادین صندوق بینالمللی پول فشار به دولتها براي رها کردن برنامههاي اجتماعی کینزي و پذیرش 6 سیاستهاي پول محور است.‏ شده دستورالعملی که به اقتصادهاي مریض و فقیر دیکته میکند شامل هزینههاي حداقل براي رفاه عمومی،‏ خصوصیسازي صنایع و ثروت عمومی،‏ و کاهش بدهی عمومی است.‏ این دستورالعمل که به ‏«اجماع واشنگتن»‏ فراملیتی مورد انتقاد بوده است.‏ معروف است پیوسته از خارج و هم چنین از داخل نهادهاي اقتصادي برخی به زمینههاي اقتصادي اعتراض دارند،‏ براي مثال به شیوهاي که این سیاستها اعمال میشوند،‏ هم چون مدلی تغییر ناپذیر براي کشورهاي بدون توجه به ویژگی ملی و بدون در نظر گرفتن روابط بین سیاستهاي پولی و پویاییهاي اجتماعی،‏ دیگران به طور کلیتر به برنامه سیاسی مدل اجماع واشنگتن اعتراض دارند:‏ به این اعتبار که پلیس پولی هرگز بیتفاوت نیست و همیشه نظام سیاسی ویژهاي را حمایت میکند.‏ پس از مشکلات اقتصادي آسیاي جنوب شرقی در سال 1997 جانبه مقصر شناخته شد،‏ این مدل حتی گستردهتر مورد انتقاد قرار گرفت.‏ و آرژانتین در سال 2000، که صندوق بینالمللی پول به طور همه با این وجود به رغم همهي این انتقادها و شکستهاي اقتصادي،‏ صندوق بینالمللی پول به دیکته کردن سیاستهاي نولیبرالی که در کل تغییر نکرده است ادامه میدهد ‏(نگري و هارت،‏ .(211:1387 صندوق بینالمللی پول ابزاري است براي جهانیسازي و البته نوع خاصی از جهانیسازي،‏ زیرا در چارچوب دیدگاه ‏«یک نسخه براي همه»‏ عمل میکند.‏ سؤال هر چه باشد پاسخ آن تجارت آزاد است.‏ مشکل هر چه که باشد راه حل آن ‏«تعدیل ساختاري»‏ است ‏(مک گیفن،‏ .(83:1388 با این همه صندوق همواره تأکید کرده است که به لحاظ سیاسی بیطرف است و پافشاریش بر اجراي برنامههاي تثبیت و تعدیل ساختاري،‏ براي احراز اطمینان نسبت به باز پرداخت وامهایی است که کشورهاي وام گیرنده اخذ کردهاند ‏(سمسون،‏ شد.‏ .(606: 1365 این مسأله به خصوص از سال 1982 که وظیفهي حل و فصل بحران بدهیها به طور مشخص از سوي کشورهاي صنعتی بر عهدهي صندوق بین المللی پول داده شد،‏ به طور جديتري مطرح ‏«جوزف استیگلیتز»،‏ نشان میدهد که صندوق بینالمللی پول در چند سال گذشته دقیقاً‏ بر عکس وظایف خود عمل کرده است.‏ صندوق با تحمیل سیاستهایی که در جهت کمک به بانکهاي خصوصی و سوداگران مالی جهان ثروتمند و نه در جهت اقتصادهاي ضعیف جهان فقیر،‏ طراحی شده است،‏ باعث بی ثباتی نرخ ارز،‏ تشدید 6 Monetarism

سه قلوهاي نولیبرالی 77 تراز پرداختها،‏ بدهکاري و رکود کشورها و نابودي مشاغل و درآمد دهها میلیون کارگر شده است ‏(مونبیو،‏ .(103:1388 - - - - عمده ترین انتقاداتی که از سیاستهاي و عملکرد صندوق بینالمللی پول میشود شامل موارد زیر میباشد:‏ - صندوق بدون در نظر گرفتن شرایط اقتصادي کشورها درمانهاي یکسانی را تجویز میکند؛ برنامههاي تعدیل ساختاري مورد حمایت صندوق ضد رشد است؛ برنامههاي مورد حمایت صندوق،‏ ریاضت اقتصادي را به کشورهاي عضو تحمیل میکند؛ - صندوق پیرو فلسفه آزادي فعالیتهاي اقتصادي و سیاستهاي بازارگراست و آنها را بدون توجه به مقتضیات کشورها به مرحله اجرا در میآورد؛ برنامههاي مورد حمایت صندوق فقرِ‏ تهیدستان را تشدید میکند و نابرابري را افزایش میدهد؛ کشورهاي در حال توسعه نفوذي بر سیاستهاي صندوق ندارند و مکانیزم تصمیمگیري در صندوق غیر دموکراتیک است؛ - صندوق تنها بر کشورهاي داراي کسري تأثیر میگذارد و نفوذي بر کشورهاي داراي مازاد ندارد؛ - صندوق و بانک جهانی با یکدیگر در برابر کشورهاي در حال توسعه تبانی میکنند؛ بانک جهانی (WB) ایدهي تشکیل بانک جهانی،‏ مانند صندوق بینالمللی پول در برتون وودز به اذهان خطور کرد و بلافاصله بعد از پایان جنگ،‏ بانک جهانی آغاز به کار کرد.‏ هدف اصلی بانک ‏«کاهش فقر»‏ است.‏ این کاهش فقر ضرورتاً‏ تنها در موقعیتهایی نیست که به مدیریت بحران نیاز باشد.‏ بانک جهانی علاقهمند است تا خود را به عنوان سازمانی که درست در ‏«چارچوب»‏ و در ‏«ریشهها»‏ مشغول فعالیت هستند معرفی کند.‏ با وجود این اداره مرکزي آن همانند صندوق بینالمللی پول در واشنگتن است و درست مانند صندوق بینالمللی پول،‏ کشورهاي گروه هفت چهل درصد آراء هیئت مدیرهي بانک جهانی را در کنترل خود دارند ‏(مک گیفین،‏ .(85:1388 اگر چه وظایف صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی از هم متفاوت است ولی در دههي 80 فعالیتهاي آنها به طور روزافزون به هم پیوند خورد.‏ در این دهه بانک جهانی به فعالیتهایی و رأي دادن وام به منظور توسعهي

سه قلوهاي نولیبرالی 77<br />

تراز پرداختها،‏ بدهکاري و رکود کشورها و نابودي مشاغل و درآمد دهها میلیون کارگر شده است ‏(مونبیو،‏<br />

.(103:1388<br />

-<br />

-<br />

-<br />

-<br />

عمده ترین انتقاداتی که از سیاستهاي و عملکرد صندوق بینالمللی پول میشود شامل موارد زیر میباشد:‏<br />

- صندوق بدون در نظر گرفتن شرایط اقتصادي کشورها درمانهاي یکسانی را تجویز میکند؛<br />

برنامههاي تعدیل ساختاري مورد حمایت صندوق ضد رشد است؛<br />

برنامههاي مورد حمایت صندوق،‏ ریاضت اقتصادي را به کشورهاي عضو تحمیل میکند؛<br />

- صندوق پیرو فلسفه آزادي فعالیتهاي اقتصادي و سیاستهاي بازارگراست و آنها را بدون توجه به مقتضیات<br />

کشورها به مرحله اجرا در میآورد؛<br />

برنامههاي مورد حمایت صندوق فقرِ‏ تهیدستان را تشدید میکند و نابرابري را افزایش میدهد؛<br />

کشورهاي در حال توسعه نفوذي بر سیاستهاي صندوق ندارند و مکانیزم تصمیمگیري در صندوق غیر<br />

دموکراتیک است؛<br />

- صندوق تنها بر کشورهاي داراي کسري تأثیر میگذارد و نفوذي بر کشورهاي داراي مازاد ندارد؛<br />

- صندوق و بانک جهانی با یکدیگر در برابر کشورهاي در حال توسعه تبانی میکنند؛<br />

بانک جهانی<br />

(WB)<br />

ایدهي تشکیل بانک جهانی،‏ مانند صندوق بینالمللی پول<br />

در برتون وودز به اذهان خطور کرد و بلافاصله بعد از<br />

پایان جنگ،‏ بانک جهانی آغاز به کار کرد.‏ هدف اصلی<br />

بانک ‏«کاهش فقر»‏ است.‏ این کاهش فقر ضرورتاً‏ تنها در<br />

موقعیتهایی نیست که به مدیریت بحران نیاز باشد.‏<br />

بانک جهانی علاقهمند است تا خود را به عنوان سازمانی<br />

که درست در ‏«چارچوب»‏ و در ‏«ریشهها»‏ مشغول<br />

فعالیت هستند معرفی کند.‏ با وجود این اداره مرکزي آن<br />

همانند صندوق بینالمللی پول در واشنگتن است و درست مانند صندوق بینالمللی پول،‏ کشورهاي گروه هفت<br />

چهل درصد آراء هیئت مدیرهي بانک جهانی را در کنترل خود دارند ‏(مک گیفین،‏<br />

.(85:1388<br />

اگر چه وظایف صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی از هم متفاوت است ولی در دههي<br />

80<br />

فعالیتهاي آنها<br />

به طور روزافزون به هم پیوند خورد.‏ در این دهه بانک جهانی به فعالیتهایی و رأي دادن وام به منظور توسعهي

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!