16.03.2014 Views

نولیبرالیسم در بوته ي نقد

نولیبرالیسم در بوته ي نقد

نولیبرالیسم در بوته ي نقد

SHOW MORE
SHOW LESS

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

نولیبرالیسم و دموکراسی 59<br />

کره جنوبی و غنا را نیز به این فهرست افزود.‏ سایر ‏«موفقیتها»ي کذایی نیز اگر چه نه پس از کوتاهاي نظامی<br />

ولی در کشورهاي تک حزبی مثل مکزیک،‏ سنگاپور،‏ هنگکنگ و تایوان اتفاق افتاد.‏<br />

در تضاد مستقیم با دعاي محوري فریدمن،‏ هگارد چنین نتیجهگیري کرد که ‏«چیزهاي خوب<br />

دموکراسی و سیاستهاي اقتصادي بازار محور-‏ توأمان پیش نمیروند».‏ در واقع از اوایل دههي<br />

از قبیل -<br />

1980، براي<br />

نمونه،‏ حتی یک مورد دموکراسی چند حزبی نمیشد یافت که با سرعت تمام مسیر بازار آزاد را در پیش گرفته<br />

باشد.‏ ‏(همان:‏<br />

.(203-204<br />

در نمونهاي دیگر دولت ‏«چین»‏ را میتوان مثال نقض دیگري براي این ادعاي نولیبرالها دانست.‏ امروز دولت<br />

چین نمونهي موفقی در زمینهي آزادسازي اقتصادي و اجراي اصول نولیبرالی تلقی میشود.‏ اما علیرغم<br />

آزادسازي در عرصهي اقتصاد از نظام سیاسی غیردموکراتیکی برخوردار است که فرضیات نولیبرالی را تأیید<br />

نمیکند.‏<br />

همچنین اقتصاد کشورهاي تایوان،‏ کره جنوبی و سنگاپور رشد سریع و تحکیم نهادهاي اقتصاد بازار را در<br />

دورههایی طی کرده اند که اقتدارگرایانهترین اشکال سیاسی را داشتند.‏ به همین ترتیب ژاپن و آلمان نیز رشد<br />

سریع بازار را در دورههایی طی کردهاند که در این کشورهاي خبري از دموکراسی نبود ‏(صداقت،‏<br />

(16:1388<br />

به باور اکثر منتقدان نولیبرالیسم از جمله ‏«نائومی کلاین»،‏ نولیبرالیسم جنبش خود را ‏«تلاشی براي آزاد کردن<br />

بازار از چنبرهي دولت»‏ تصویر میکند،‏ اما این فقط یک ادعا و ظاهر قضیه است و در واقع هر جا که نولیبرالیسم<br />

پیاده شده و تحقق یافته است،‏ نتایج بر جاي مانده مبین چیزي جز این است و طی سه دههي گذشته هر جا که<br />

سیاستهاي نولیبرالی پیاده شده است،‏ آنچه به منصهي ظهور رسیده ائتلافی قدرتمند بین معدودي شرکت<br />

بسیار بزرگ و طبقهاي از سیاستمداران اکثراً‏ ثروتمند بوده است.‏ این سیاستها فاصلهي فقر و غنا را تشدید<br />

کرده و موجب نابود شدن بسیاري از تشکلهاي مردمی،‏ نهادهاي دموکراتیک و اتحادیههاي کارگري ‏(با شروع در<br />

زمان مارگارت تاچر در انگلستان و رونالد ریگان در آمریکا)،‏ گشته است ‏(همان:‏<br />

.(16<br />

بنابراین نولیبرالیسم نه تنها موجب عمق بخشیدن به دموکراسی نمیشود بلکه با رویکرد به شدت بازار محورانه و<br />

اکونومیستیاي که دارد،‏ الگویی صوري،‏ کم تراکم ‏(به تعبیر سمیر امین)‏ و در قالب قوانینی از پیش تعریف شده<br />

را ارائه میدهد.‏ همچنین بررسی دقیق تجارب جهانی در مورد ملازمهي بازار آزاد و آزادي سیاسی فرضیات<br />

نولیبرالی را زیر سوال میبرد و دروغهاي هواداران آن را بر ملا میکند.‏ در محک ادعاي مذکور،‏ نظامیگري و<br />

دستاندازي بر تجارب دموکراتیک کشورهاي پیرامونی شامل کودتاهاي نظامی و همکاري و هواداري از<br />

دیکتاتورهاي شرق و غرب،‏ از اندونزي گرفته تا شیلی،‏ و تقویت دولتهاي دست نشانده در جهت اجراي اصول<br />

نولیبرالی دیکته شده توسط نهادهاي مالی جهانی را نیز میتوان اضافه کرد.‏ در نظریهي نولیبرالی کمتر به

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!