16.03.2014 Views

نولیبرالیسم در بوته ي نقد

نولیبرالیسم در بوته ي نقد

نولیبرالیسم در بوته ي نقد

SHOW MORE
SHOW LESS

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

نولیبرالیسم و دموکراسی 57<br />

سازوکاري چون انتخابات آزاد باشد دموکراتیک نیز محسوب میشود؛ در غیر اینصورت،‏ اگر قدرت سیاسی در<br />

دست افراد محدودي ‏(الیگارشی)‏ باشد دولتی لیبرال اما غیر دموکرات است ‏(دینی،‏<br />

نولیبرالیستها تمایل دارند که تنها گزینهي ‏«دولت حداقل ‏(بازار آزاد)‏<br />

.(1387<br />

-<br />

دموکراسی»‏ را ببیند حال آنکه در<br />

دنیاي واقع امکان وقوع سه گزینهي دیگر نیز وجود دارد:‏ ‏«دولت حداقل-‏ غیر دموکرات»،‏ ‏«دولت حداکثر-‏<br />

دموکرات»،‏ و ‏«دولت حداکثر<br />

-<br />

غیر دموکرات».‏ نادیدهگرفتن امکان تحقق گزینهي ‏«دولت غیر حداقل-‏<br />

دموکرات»‏ به این دلیل است که این رویکرد مجموعه عوامل اثرگذار بر شکلگیري جامعهاي آزاد و دموکراتیک را<br />

تنها به وجود حقوق مالکیت خصوصی نامحدود ‏(به این معنا که دولت حق مداخله در کسبوکار افراد به منظور<br />

بازتوزیع درآمد از طریق نظام مالیاتی پیشرفته را ندارد)‏ و آزادي را به ‏«آزادي منفی»‏ ‏(عدم وجود موانع براي<br />

انتخابهاي فردي)‏ تقلیل میدهد ‏(همان).‏<br />

اما مروري بر تجربههاي تاریخی مصادیقی را نشان میدهد که از یکسو دال بر امکانپذیري وجود ‏«دولت غیر<br />

- حداقل<br />

دموکرات»‏ و از سوي دیگر دال بر امکانپذیري وجود دولت ‏«لیبرال<br />

-<br />

غیر دموکرات»‏ است.‏ ‏«هند»‏ در<br />

دوران ‏«جواهر لعل نهرو»‏ و ‏«ایندیرا گاندي»‏ به رغم پی گیري رویکرد دولت حداکثر در عرصه اقتصاد،‏ تجربهي<br />

یکی از بزرگترین دموکراسیهاي جهان و تحولات توسعهاي قابل توجه را ارایه کرده است؛ هنوز که هنوز است<br />

به رغم آزادسازيهاي انجام شده از ابتداي دههي<br />

1980<br />

به این سو،‏ جریانهاي عدالتگراي معتقد به بازتوزیع<br />

در آمد و ثروت نقش مهمی در فرایند تصمیممگیريهاي این کشور دارند.‏ تجربهي هند خط بطلانی بر فرضیهي<br />

- ‏«بازار آزاد<br />

دموکراسی»‏ میکشد و نشان میدهد که دموکراسی مستلزم وجود شرایطی فراتر از نهاد بازار است؛<br />

شرایطی مانند وجود رهبرانی چون گاندي که با درك عمیق از حقوق شهروندي و مسولیت پذیري تاریخی و<br />

همینطور اولویت دادن منافع ملی برمنافع حزبی یا دینی به شکلگیري آن کمک کردهاند.‏ همین تجربه در مورد<br />

کشورهاي اسکاندیناوري به ویژه سوئد نیز وجود دارد؛ کشورهایی که اقتصادهایشان در چارچوب دولتهاي رفاه<br />

قوي شکل گرفته بدون آنکه آزادي با محدودیتی مواجه شود.‏ این تجربهها نشان میدهد که اگر دولتها برآیند<br />

تمایلات سیاسی گوناگون باشند،‏ دخالت اقتصادي توسعهگرایانهي آنها نمیتواند به تضعیف حقوق طبیعی فردي<br />

و قواعد بازي دموکراتیک بینجامد.‏<br />

تجربهي اروپا به طور کلی نشان میدهد که گذار از دولتهاي مطلقه به دولتهاي لیبرال تحت تأثیر عوامل<br />

مختلفی بوده است.‏ رقابت سیاسی دولت-‏ ملتهاي تازه تاسیس،‏ نیاز دولت به نیروي انسانی و منابع مالی براي<br />

تدارکات جنگی،‏ و همینطور ضرورت ائتلاف با طبقهي نوظهور سرمایهدار در برابر اشراف و زمینداران و رنسانس<br />

از جمله عواملی است که دولتهاي مطلقه را وادار به نرمش و ارایه امتیاز از جمله پذیرش تدریجی حقوق<br />

شهروندي کرده است ‏(هلد،‏<br />

.(1386

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!