ÙÙÙÛبراÙÛس٠در بÙت٠٠ÙÙد
ÙÙÙÛبراÙÛس٠در بÙت٠٠ÙÙد
ÙÙÙÛبراÙÛس٠در بÙت٠٠ÙÙد
You also want an ePaper? Increase the reach of your titles
YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.
نولیبرالیسم و دموکراسی 55<br />
واضحترین ایرادي که به این نوع دموکراسی وارد است منطق «یک دلار، یک رأي» حاکم بر آن است. در منطق<br />
این نوع دموکراسی، کسانی که از سرمایهي اقتصادي بیشتري برخوردارند انگیزه و تمایل کمتري براي اصلاح یا<br />
تغییر نظام اقتصادياي دارند که به سود آنها عمل میکند. نتیجهي روشن چنین امري، ایجاد جامعهاي است<br />
مرکب از افرادي نامتعهد که احساس نومیدي میکنند و از لحاظ اجتماعی ناتوان هستند.<br />
با وجود این ساختار غیر دموکراتیک، صاحبنظران لیبرال همچنان سیمایی آرمانی از آنچه وجود دارد ترسیم<br />
میکنند.<br />
«فرید زکریا»<br />
از جمله این لیبرالهاي محافظهکار است.<br />
وي در کتاب<br />
«آیندهي آزادي؛ اولویت<br />
لیبرالیسم بر دموکراسی» مدعی است در حوزهي اقتصاد سرمایهداري آنچه امروز واقعاً ممتاز و تازه است جهانی<br />
بودن، فنآوري اطلاعاتی، یا تکنولوژي محوري آن نیست بلکه دموکراتیک بودن آن است که موجب شده است<br />
قدرت اقتصادي که طی قرنها در دست گروههاي کوچکی از تجار، بانکداران و بوروکراتها بود به لایههاي<br />
پایینتر منتقل شود (زکریا،<br />
.(10:1384<br />
اما آنچنان که<br />
3<br />
«رابرت دال « معتقد است اگر رویههاي سیاسی نظام<br />
بینالمللی را «دموکراتیک» بنامیم به منزلهي این است که این اصطلاح معناي خود را از دست داده است! (دال،<br />
.(152:1389<br />
چالش ادعاي دموکراتیک بودن اقتصاد جهانی چندان سخت نیست. براي این کار نگاهی به مکانیزم<br />
نهادهاي مالی جهانیاي که مدیریت و هدایت اقتصاد جهانی سرمایهداري را بر عهده دارند گویاي بسیاري از<br />
واقعیات میباشد. امروزه صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی، به عنوان بازوهاي اجرایی<br />
نولیبرالیسم در اقتصاد جهانی سرمایهداري عمل میکنند. براي نمونه ساختار سازماندهی و مکانیزم تصمیمگیري<br />
در صندوق بینالمللی و بانک جهانی پول همانند یک<br />
«شرکت سهامی»<br />
عمل میکند.<br />
بزرگتر باشد در نتیجه سهم آن در منابع مالی این نهادها بیشتر بوده و حق رأي بیشتري دارد.<br />
گروه هشت کشور صنعتی<br />
(G8)<br />
هر چه اقتصاد کشوري<br />
چهل و نه درصد رأي در صندوق بینالمللی پول و به طور میانگین چهل و<br />
هشت درصد رأي در چهار آژانس اصلی وابسته به بانک جهانی دارند.<br />
اساسنامهي هر دو این سازمان<br />
تضمین<br />
کرده است که تمام تصمیمات عمده مستلزم کسب حداقل هشتاد و پنج درصد آراست. این در حالی است که<br />
فقط ایالت متحده داراي هفده درصد رأي در صندوق بینالمللی پول و میانگین هجده درصد رأي در چهار<br />
آژانس بانک جهانی است (همان:<br />
بنابراین<br />
نولیبرالیسم با<br />
رواج<br />
.(109<br />
بنیادگرایی بازار،<br />
با فروکاستن کارایی اجتماعی به بازدهی اقتصادي و در پی آن<br />
فروکاستن بازدهی اقتصادي به سودآوري مالی (صداقت، 9:1388)، بر خلاف ادعایی که دوران «پایان ایدئولوژي»<br />
را نوید میدهد، ایدئولوژياي به غایت تقلیلگرا، اکونومیستی و اقتصادزده است. نولیبرالها اغلب، ریشهي تمام<br />
بدبختیها و سر شکستگیها را در اشاعهي اندیشهي عدالتخواهی جستوجو میکنند و آن را مانع اصلی<br />
3 Robert Dahl