نولیبرالیسم در بوته ي نقد

نولیبرالیسم در بوته ي نقد نولیبرالیسم در بوته ي نقد

16.03.2014 Views

راه ‏«توسعه»‏ از مسیر«فلاکت»‏ نمیگذرد 46 1385 سال هیأت اجرایی صندوق بینالمللی پول در راستاي اصل چهار این صندوق،‏ سفري به ایران داشت که طی آن گزارشی را در مورد اقتصاد ایران تهیه کرد.‏ در این سفر،‏ صندوق بینالمللی پول خواستار اتخاذ سیاستهاي پولی و مالی انقباضی،‏ جلب اعتماد سرمایهگذاران،‏ کاهش یارانهي انرژي،‏ حمایت از فقرا،‏ عدم برداشت از حساب ذخیره ارزي،‏ افزایش استقلال بانک مرکزي،‏ اتخاذ سیاست نرخ ارز شناور،‏ مبارزه با پولشویی و تسریع در اجراي اصل 44 قانون اساسی در ایران شد.‏ هیأت اجرایی صندوق بینالمللی پول تصریح میکرد:‏ ‏«اگرچه انجام اصلاحات ساختاري در ماههاي اول دولت احمدي نژاد کند شد،‏ اما اخیراً‏ ‏(سال (1385 شده است.‏ این برنامه مربوط به اصلاح اصل 44 هاي دولتی تا ده سال آینده،‏ به بخش خصوصی واگذار میشود»‏ برنامهي گستردهاي براي خصوصیسازي در ایران به اجرا گذاشته قانون اساسی ایران است که بر اساس آن،‏ هشتاد درصد شرکت .(19) گرچه یکی از سیاستهایی که صندوق خواستار اجراي آن میباشد ‏«حمایت از فقرا»‏ است،‏ اما نولیبرالیسم که صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی از بازوهاي اجرایی آن هستند،‏ ‏«هیچ دولتی را با هدف بهبود وضع اقتصادي زندگی فرودستان،‏ لغو کار کودکان،‏ اعادهي بیمهي بیکاري،‏ نقض آپارتاید جنسی و لغو مجازات اعدام تحت فشار قرار نداده است»‏ .(20) آثار مخرب ‏«طرح تحول اقتصادي»‏ و افزایش لجامگسیختهي تورم حاصل از نقدي کردن یارانهها تا جایی است که برخی کارشناسها،‏ رسیدن به تورم 60 درصدي را تخمین زدهاند ‏(احمد توکلی،‏ دنیاي اقتصاد،‏ و 88/7/28) بعضی از رجال سیاسی معتقدند که با پیاده کردن این طرح به تورمی ‏«سه رقمی»‏ خواهیم رسید ‏(محمد رضا محجوب،‏ مردمسالاري،‏ .(88/3/25 افزایش یکبارهي تورم در نتیجهي حذف یارانهها چنان قابل پیشبینی است که حتی تقریبا تمامی مدافعین این طرح نیز به آن اذعان دارند.‏ اما،‏ ضمن دلخوشی دادن به اقشار آسیبپذیر،‏ این فرایند را موقتی و گذاري به وضعی مطلوب در درازمدت میدانند.‏ اکثر موافقان طرح در اظهار نظرهایی مشابه معتقدند:‏ ‏«مردم از تبعات این طرح نترسند»‏ ‏(دکتر میثم موسایی،‏ روزنامه ایران،‏‎88/7/25‎‏)،‏ ‏«از تورم نترسید»‏ ‏(دکتر فرهاد خرمی،‏ همان)،‏ ‏«افزایش ها زودگذر است»‏ ‏(دکتر عباس معمارنژاد،‏ همان)،‏ ‏«مردم نگران تورم احتمالی نباشند»‏ ‏(دکتر لطفعلی بخشی،‏ همان).‏ اما اعمال چنین سیاستهایی در آمریکاي لاتین در 1980 دههي باعث ایجاد تورم سهرقمی ‏(مثلا 500 درصد در سال در برزیل)‏ گشت،‏ بحران بدهیهاي خارجی را تشدید کرد و باعث محرومیت کمدرآمدها از دسترسی به خدمات اساسی ‏(حتا برق و آب)‏ شد،‏ به طوري که 1980 دههي را در آمریکاي لاتین ‏«دههي برباد رفته»‏ نامیدند.‏ چنین اظهارنظرهایی از سوي این اساتید که استدلالشان ‏«آري تورم زاست ‏"اما"...»،‏ ‏«نه،‏ در کوتاه مدت پیشرفتی حاصل نمیشود ولی...»‏ نگارنده را به یاد نقل قولی از ‏«ژان پل سارتر»‏ در اثر ‏«در دفاع از روشنفکران»‏

راه ‏«توسعه»‏ از مسیر«فلاکت»‏ نمیگذرد 47 میاندازد که:‏ ‏«مستقیمترین دشمن روشنفکر کسی است که من او را ‏"روشنفکر قلابی"‏ مینامم...‏ روشنفکر قلابی مثل روشنفکر واقعی » هن « نمیگوید،‏ بلکه ‏«نه،‏ ولی..»‏ را رواج میدهد یا ‏«میدانم،‏ اما...»‏ را.‏ این دلایل روشنفکر واقعی را به شدت آشفته میکند...».‏ پیشزمینههاي فکري و وامداري از نظریهي نظریهپردازانی چون کارل پوپر این اساتید را به چنین اظهار نظرهایی سوق میدهد.‏ پیش از این،‏ پیشواي فکري ایشان نیز در توجیه واقعیت ساختارِ‏ موجود از چنین استدلالهایی استفاده میکرد:‏ ‏«نظمهاي اجتماعی دموکراتیک و غربی ما هنوز بسیار ناکاملند و نیاز به بهبود دارند.‏ ‏"ولی"‏ بهتر از همهي آنهایی هستند که تاکنون وجود داشتهاند»‏ .(21) بیانی که به تعبیر ژان پل سارتر بخش اولش در پی توصیف واقعیت موجود است،‏ اما با آوردن ‏«ولی»‏ یا ‏«اما»‏ سعی در توجیه آن دارد.‏ این اساتید از افزایش ناگهانی تورم صحبت میکند،‏ بر وجود آن صحه میگذارند،‏ اما در نهایت آن را فرایندي کوتاهمدت در نیل به پیشرفت میدانند.‏ هیچیک نه دلیلی ارائه میدهند و نه ضمانت اجرایی طراحان و مجریان این طرح را در پیشرفت درازمدت بیان میکنند،‏ ضمن آنکه اجراي این سیاستها در کشورهاي دیگر به هیچ عنوان نتایج مورد انتظار این اساتید اقتصاد را برآورده نمیکند و این در صورتی است که آنها نیز به خوبی از آن تجربهها آگاهی دارند.‏ بعد از گذشت 12 سال از پیروي سیاستهاي تحمیلی ‏«بانک جهانی»‏ و ‏«صندوق بین المللی پول»،‏ آمریکاي لاتین در حال سپري کردن ‏«بدترین دوره محرومیتهاي اقتصادي اجتماعی خود طی نیم قرن»‏ گذشته است.‏ حدود نیمی از 460 میلیون نفر جمعیت آمریکاي لاتین فقیرند،‏ و این افزایشی در حالیکه تعداد میلیاردرهاي آمریکاي لاتین از 60 نفر در سال 6 نفر در 42 به 1987 میلیونی ظرف ده سال است،‏ 1994 .(21) افزایش یافته است نادیده گرفتنِ‏ نوسانات قیمت نفت در بازارهاي جهانی در متن ‏«طرح تحول اقتصادي»‏ از حقیقتی تلخ پرده بر میدارد و آن عبارتست از:‏ هدف از هدفمندسازي یارانهها،‏ نه اختصاص دادن آنها به اقشارِ‏ دهکهاي پایین جامعه،‏ بلکه رسیدن به هدف نهایی ‏«حذف یارانهها»‏ است.‏ ‏«حذف یارانهها»‏ یکی از اصول سیاستهاي صندوق بیناللملی پول در کشورهاي درخواست کنندهي وام است که به اجرا گذاشته میشود.‏ سیاستی که در داخل کشورها شکاف طبقاتی عظیمی ایجاد میکند.‏ ‏«حذف یارانه»‏ در سطح جهانی زمانیکه با اختصاص یارانه از سوي کشورهاي مرکز سرمایهداري بر محصولاتشان همراه میشود شعار ‏«مزیت نسبی»‏ را که همواره از آن دم میزنند بیمعنا میسازد.‏ آنچه را که در شامگاه 22 خرداد 88 رخ داد میتوان عملیاتی شدنِ‏ مباحث نظري دانست که در 4 سال گذشته از سوي دولت مطرح میشد.‏ ‏«طرح تحول اقتصادي»‏ نیاز به ساز و برگ ایدئولوژیک ‏(دولت)‏ و روبنایی متناسب با

راه ‏«توسعه»‏ از مسیر«فلاکت»‏ نمیگذرد 47<br />

میاندازد که:‏ ‏«مستقیمترین دشمن روشنفکر کسی است که من او را ‏"روشنفکر قلابی"‏ مینامم...‏ روشنفکر<br />

قلابی مثل روشنفکر واقعی<br />

» هن «<br />

نمیگوید،‏ بلکه ‏«نه،‏ ولی..»‏ را رواج میدهد یا ‏«میدانم،‏ اما...»‏ را.‏ این دلایل<br />

روشنفکر واقعی را به شدت آشفته میکند...».‏ پیشزمینههاي فکري و وامداري از نظریهي نظریهپردازانی چون<br />

کارل پوپر این اساتید را به چنین اظهار نظرهایی سوق میدهد.‏ پیش از این،‏ پیشواي فکري ایشان نیز در توجیه<br />

واقعیت ساختارِ‏ موجود از چنین استدلالهایی استفاده میکرد:‏ ‏«نظمهاي اجتماعی دموکراتیک و غربی ما هنوز<br />

بسیار ناکاملند و نیاز به بهبود دارند.‏ ‏"ولی"‏ بهتر از همهي آنهایی هستند که تاکنون وجود داشتهاند»‏<br />

.(21)<br />

بیانی که به تعبیر ژان پل سارتر بخش اولش در پی توصیف واقعیت موجود است،‏ اما با آوردن ‏«ولی»‏ یا ‏«اما»‏<br />

سعی در توجیه آن دارد.‏<br />

این اساتید از افزایش ناگهانی تورم صحبت میکند،‏ بر وجود آن صحه میگذارند،‏ اما در نهایت آن را فرایندي<br />

کوتاهمدت در نیل به پیشرفت میدانند.‏ هیچیک نه دلیلی ارائه میدهند و نه ضمانت اجرایی طراحان و مجریان<br />

این طرح را در پیشرفت درازمدت بیان میکنند،‏ ضمن آنکه اجراي این سیاستها در کشورهاي دیگر به هیچ<br />

عنوان نتایج مورد انتظار این اساتید اقتصاد را برآورده نمیکند و این در صورتی است که آنها نیز به خوبی از آن<br />

تجربهها آگاهی دارند.‏<br />

بعد از گذشت<br />

12<br />

سال از پیروي سیاستهاي تحمیلی ‏«بانک جهانی»‏ و ‏«صندوق بین المللی پول»،‏ آمریکاي<br />

لاتین در حال سپري کردن ‏«بدترین دوره محرومیتهاي اقتصادي اجتماعی خود طی نیم قرن»‏ گذشته است.‏<br />

حدود نیمی از<br />

460<br />

میلیون نفر جمعیت آمریکاي لاتین فقیرند،‏ و این افزایشی<br />

در حالیکه تعداد میلیاردرهاي آمریکاي لاتین از<br />

60<br />

نفر در سال 6<br />

نفر در 42 به 1987<br />

میلیونی ظرف ده سال است،‏<br />

1994<br />

.(21)<br />

افزایش یافته است<br />

نادیده گرفتنِ‏ نوسانات قیمت نفت در بازارهاي جهانی در متن ‏«طرح تحول اقتصادي»‏ از حقیقتی تلخ پرده بر<br />

میدارد و آن عبارتست از:‏ هدف از هدفمندسازي یارانهها،‏ نه اختصاص دادن آنها به اقشارِ‏ دهکهاي پایین<br />

جامعه،‏ بلکه رسیدن به هدف نهایی ‏«حذف یارانهها»‏ است.‏ ‏«حذف یارانهها»‏ یکی از اصول سیاستهاي صندوق<br />

بیناللملی پول در کشورهاي درخواست کنندهي وام است که به اجرا گذاشته میشود.‏ سیاستی که در داخل<br />

کشورها شکاف طبقاتی عظیمی ایجاد میکند.‏ ‏«حذف یارانه»‏ در سطح جهانی زمانیکه با اختصاص یارانه از<br />

سوي کشورهاي مرکز سرمایهداري بر محصولاتشان همراه میشود شعار ‏«مزیت نسبی»‏ را که همواره از آن دم<br />

میزنند بیمعنا میسازد.‏<br />

آنچه را که در شامگاه<br />

22 خرداد 88<br />

رخ داد میتوان عملیاتی شدنِ‏ مباحث نظري دانست که در 4 سال گذشته<br />

از سوي دولت مطرح میشد.‏ ‏«طرح تحول اقتصادي»‏ نیاز به ساز و برگ ایدئولوژیک ‏(دولت)‏ و روبنایی متناسب با

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!