نولیبرالیسم در بوته ي نقد

نولیبرالیسم در بوته ي نقد نولیبرالیسم در بوته ي نقد

16.03.2014 Views

نظریهي دولت رانتی و تقلیلگرایی ساده انگارانه!‏ 150 -2 به اعتقاد من کسانی که چنین حکمی را صادر میکنند مقولهي ‏«استبداد»‏ را محدود به یک صد سال اخیر و پس از کشف نفت به عنوان یگانه منبع کلان اقتصادي میدانند،‏ در صورتی که استبداد در ایران مسبوق به سابقهي چند قرن میباشد و ساده لوحانه و خام اندیشانه است که آن را تنها از گذرگاه کیفیت مالکیت بر نفت و یا هر منبع طبیعی دیگري بررسی کنیم.‏ این نظر از سه منظر دچار خطاي ‏«تقیل گرایی»‏ است.‏ اول از این وجه که تمام پیش زمینهها و مقدمههایی لازم براي ایجاد یک نظام دموکراتیک را به مالکیت منبع طبیعی ثروت تقلیل میدهد.‏ در صورتی که دموکراسی مقوله اي چند وجهی است که نیازمند مقدمات اجتماعی،‏ سیاسی و فرهنگی نیز میباشد.‏ دوم؛ استبداد تاریخی و فقدان دموکراسی در تاریخ یک سرزمین را به مقطع زمانی پس از کشف نفت محدود میکند ‏(نزدیک بینی تاریخی).‏ سوم؛ در این ادعا آنچه بر آن تمرکز میشود نفسِ‏ وجود ‏«دولت»‏ و مالکیت آن بر منبع ثروت کشور میباشد و از ‏«کیفیت»‏ دولت،‏ عملکرد آن و میزان کارایی و میزان کنترل و اثرگذاري مردم بر آن صحبتی به میان نمیآید.‏ جالب است اکثر کسانی که چنین ادعایی را مطرح می کنند همواره چپ و مارکسیسم را به جبرگرایی اقتصادي و نادیده انگاشتن و بی اهمیت جلوه دادن عوامل غیر اقتصادي متهم کردهاند اما در این ادعا آن چه بیش از همه خودنمایی میکند دقیقاً‏ فروکاستن مفهوم چند وجهی و گستردهي دموکراسی در ذیل یکی از پارامترهاي اقتصادي است.‏ به نظر شما،‏ استغناي مالی دولتها و اتکاي آنها به نفت به جاي مالیات،‏ آیا سد راه دموکراسی در ایران است؟ -3 آیا نفت این ‏«طلاي سیاه»‏ به راستی ‏«بلاي ایران»‏ شده است یا این که علت بلا را باید در حوزههاي دیگري جست؟ در بررسی عدم توسعهي سیاسی و تکوین دموکراسی در ایران و در کل کشورهاي کم توسعه نظریاتی مختلفی وجود دارد.‏ عدهاي عامل خارجی و دست اندازيهاي استعمار و امپریالیسم را عامل تعیین کننده میدانند ) لپ سوئیزي و پل باران)،‏ برخی عوامل ساختاري داخلی را دخیل میدانند.‏ بعضی فرهنگ شبان-رمگی ایرانیان ‏(زنده یاد محمد مختاري)‏ و فرهنگ استبدادي را مهم تلقی میکنند.‏ بعضی معتقدند ‏«دین خویی»‏ و تفکر مذهبیِ‏ اجین شده با اندیشهي ایرانی موجب ‏«امتناع تفکر»‏ و سد راه توسعه سیاسی و اقتصادي گشته است ‏(آرامش دوستدار).‏ پاره اي ‏«شیوه تولید آسیایی»‏ و عوامل اقلیمی چون کم آبی و نقش کلیدي اقتدار دولت در توزیع آب

نظریهي دولت رانتی و تقلیلگرایی ساده انگارانه!‏ 151 و استبداد شرقی را مهم میدانند ‏(ویتفوگل)‏ و برخی نیز همچون ‏«لوي-‏ بردول»‏ در اساس ذهنیت شرقی را ذهنیتی جادویی-‏ عرفانی و غیر علمی-‏ غیر انتقادي و پیش منطقی می پندارند.‏ اما فرایند رسیدن به دموکراسی و برخورداري از ساختاري دموکراتیک معلول عواملی گوناگونی است که نمیتوان آن را به یک عامل تقلیل داد.‏ تمامی عوامل فوق الذکر که در سطح خرد ‏(روانشناختی)‏ و کلان ‏(ساختاري)‏ مطرح گشته است و همچنین عوامل دیگري که در این زمینه مطرح بودهاند هر یک به سهم خود در هر زمان و بنا به شرایط تاریخی،‏ سیاسی،‏ فرهنگی و حتی اقلیمی نقش روبنایی و تعیینکننده را ایفا کردهاند.‏ و البته مثالهاي نقضی براي هر یک از آنها وجود دارد که باعث می شود در این زمینه از جبرگرایی بپرهیزیم.‏ تک عامل بینی در این مورد موجب میشود همانند برخی با منطق ‏«دائی جان ناپلئونی»‏ همهي کاستیها و کمکاريهاي خود را به گردن دیگران بیندازیم و از خود سلب مسئولیت کنیم،‏ یا با منطق ‏«از ماست که بر ماست»‏ منکر هرگونه دخالت قدرتهاي استعماري و امپریالیستی در توسعهي سیاسی و اقتصادي ایران بشویم و یا آن که با تأکید مفرط بر عوامل فرهنگی و روانشناختی در اساس ایرانیها را فاقد شعورِ‏ لازم براي نیل به دموکراسی بدانیم و ریشهي همهي عقب افتادگیها را منتزع از ساختارهاي کلان،‏ در ساختار بیولوژیک انسانِ‏ زاده شده در این منظقه از جهان بدانیم.‏ نه تنها نفت ‏(طلاي سیاه)‏ آن طور که پارهاي معتقدند نفرینی نیست که مانع تکوین دموکراسی شده باشد و همهي کاسه و کوزهها را سر آن بشکانیم بلکه به باور من حتی ملی و یا دولتی بودنِ‏ آن نیز لزوماً‏ موجب عدم تکوین دموکراسی نمیشود.‏ آن چه در این بین اهمیت دارد کیفیت دولت حاضر و میزان اثر گذاري ارادهي مردم بر آن از طریق ابزارهاي گوناگونی چون نهادها،‏ تشکلها،‏ احزاب،‏ سندیکاها و قدرت به چالش کشیدن سیاسی و اقتصادي دولت و بازخواست آن و جلوگیري از تمرکز قدرت و ثروت میباشد که از انشقاق دولت-‏ ملت و روابط آمرانه و سلطهگرایانهي دولت جلوگیري میکند.‏ ایجاد چنین ساختار دموکراتیکی که این نهادها با آزادي کامل از توان بازخواست دولت برخوردار باشند نیازمند پیش زمینههاي اجتماعی سیاسی فرهنگی زیادي است که قابل تقلیل به ‏«نفت»‏ و یا سیستم مالیات ستانی دولت نمیباشد.‏ -4 آیا با ‏«دولت نفتی»‏ ایران کارساز میدانید؟ و ‏«استبداد نفتی»‏ موافقاید و این مفاهیم را براي رسیدن به دموکراسی در به همان دلایلی که در پاسخ سوال اول گفته شد و بنا به تقلیلگراییاي که در ذات چنین اصطلاحاتی وجود دارد نمیتوانم با آنها موافق باشم.‏ همچنین افراد و نیروهاي سیاسیاي که از این تعابیر در مقالات و سخنرانیهاي خود استفاده میکنند و براي همگان آشنا هستند بیش از آنکه با ابزارهایی چون سندیکاها،‏

نظریهي دولت رانتی و تقلیلگرایی ساده انگارانه!‏ 151<br />

و استبداد شرقی را مهم میدانند ‏(ویتفوگل)‏ و برخی نیز همچون ‏«لوي-‏ بردول»‏ در اساس ذهنیت شرقی را<br />

ذهنیتی جادویی-‏ عرفانی و غیر علمی-‏ غیر انتقادي و پیش منطقی می پندارند.‏<br />

اما فرایند رسیدن به دموکراسی و برخورداري از ساختاري دموکراتیک معلول عواملی گوناگونی است که<br />

نمیتوان آن را به یک عامل تقلیل داد.‏ تمامی عوامل فوق الذکر که در سطح خرد ‏(روانشناختی)‏ و کلان<br />

‏(ساختاري)‏ مطرح گشته است و همچنین عوامل دیگري که در این زمینه مطرح بودهاند هر یک به سهم خود<br />

در هر زمان و بنا به شرایط تاریخی،‏ سیاسی،‏ فرهنگی و حتی اقلیمی نقش روبنایی و تعیینکننده را ایفا کردهاند.‏<br />

و البته مثالهاي نقضی براي هر یک از آنها وجود دارد که باعث می شود در این زمینه از جبرگرایی بپرهیزیم.‏<br />

تک عامل بینی در این مورد موجب میشود همانند برخی با منطق ‏«دائی جان ناپلئونی»‏ همهي کاستیها و<br />

کمکاريهاي خود را به گردن دیگران بیندازیم و از خود سلب مسئولیت کنیم،‏ یا با منطق ‏«از ماست که بر<br />

ماست»‏ منکر هرگونه دخالت قدرتهاي استعماري و امپریالیستی در توسعهي سیاسی و اقتصادي ایران بشویم و<br />

یا آن که با تأکید مفرط بر عوامل فرهنگی و روانشناختی در اساس ایرانیها را فاقد شعورِ‏ لازم براي نیل به<br />

دموکراسی بدانیم و ریشهي همهي عقب افتادگیها را منتزع از ساختارهاي کلان،‏ در ساختار بیولوژیک انسانِ‏<br />

زاده شده در این منظقه از جهان بدانیم.‏<br />

نه تنها نفت ‏(طلاي سیاه)‏ آن طور که پارهاي معتقدند نفرینی نیست که مانع تکوین دموکراسی شده باشد و<br />

همهي کاسه و کوزهها را سر آن بشکانیم بلکه به باور من حتی ملی و یا دولتی بودنِ‏ آن نیز لزوماً‏ موجب عدم<br />

تکوین دموکراسی نمیشود.‏ آن چه در این بین اهمیت دارد کیفیت دولت حاضر و میزان اثر گذاري ارادهي مردم<br />

بر آن از طریق ابزارهاي گوناگونی چون نهادها،‏ تشکلها،‏ احزاب،‏ سندیکاها و قدرت به چالش کشیدن سیاسی و<br />

اقتصادي دولت و بازخواست آن و جلوگیري از تمرکز قدرت و ثروت میباشد که از انشقاق دولت-‏ ملت و روابط<br />

آمرانه و سلطهگرایانهي دولت جلوگیري میکند.‏ ایجاد چنین ساختار دموکراتیکی که این نهادها با آزادي کامل<br />

از توان بازخواست دولت برخوردار باشند نیازمند پیش زمینههاي اجتماعی سیاسی فرهنگی زیادي است که قابل<br />

تقلیل به ‏«نفت»‏ و یا سیستم مالیات ستانی دولت نمیباشد.‏<br />

-4<br />

آیا با ‏«دولت نفتی»‏<br />

ایران کارساز میدانید؟<br />

و ‏«استبداد نفتی»‏ موافقاید و این مفاهیم را براي رسیدن به دموکراسی در<br />

به همان دلایلی که در پاسخ سوال اول گفته شد و بنا به تقلیلگراییاي که در ذات چنین اصطلاحاتی وجود<br />

دارد نمیتوانم با آنها موافق باشم.‏ همچنین افراد و نیروهاي سیاسیاي که از این تعابیر در مقالات و<br />

سخنرانیهاي خود استفاده میکنند و براي همگان آشنا هستند بیش از آنکه با ابزارهایی چون سندیکاها،‏

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!