ÙÙÙÛبراÙÛس٠در بÙت٠٠ÙÙد
ÙÙÙÛبراÙÛس٠در بÙت٠٠ÙÙد
ÙÙÙÛبراÙÛس٠در بÙت٠٠ÙÙد
You also want an ePaper? Increase the reach of your titles
YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.
شناخت نولیبرالیسم 7<br />
اول: «محافظهکاري لیبرال» که در دوران رواج لیبرالیسم رفته رفته از تأکیدش بر مالکیت ارضی و پدرسالاري<br />
اجتماعی و سیاسی کاست و اصول اقتصادي لیبرالیسم را پذیرفت.<br />
دوم: «محافظهکاري پدرسالارانه» که با پیدایش دولتهاي مداخلهگر و بحران در اقتصاد بازاري بار دیگر به اصول<br />
پدر سالاري اجتماعی بازگشت و از دولت فراگیر حمایت کرد.<br />
سوم: «نومحافظهکاري» که بار دیگر به اصول اقتصاد آزاد بازگشته و در ترکیب با نولیبرالیسم آمیزهاي جدید به<br />
نام «راست نو» را پدید آورده است (عبداالله خانی،<br />
در دههي<br />
.(213 ،1383<br />
1970<br />
ایدئولوژي محافظهکاري متحول شد. با بروز رکود و تورم در کشورهاي غربی، در کارایی<br />
سیاستهاي کینزي و دولت رفاهی تردید پدید آمد؛ و در واکنش به این تحولات، محافظهکاران به اصول نظام<br />
بازار آزاد بازگشتند. تاچریسم در انگلستان مظهر کامل چنین بازگشتی بود. شعار اصلی نومحافظهکاران، بازار آزاد<br />
و دولت نیرومند بود. آنان استدلال میکردند که علت اصلی بحران اقتصادي همان مداخلات دولت در اقتصاد<br />
بوده است، چون موجب کاهش انگیزهي سرمایهگذاري و افزایش بی رویهي نقش اتحادیههاي کارگري شده است.<br />
از این دیدگاه، یگانه کار ویژهي اقتصادي دولت باید حفظ ارزش پول و نظارت بر عرضهي آن براي جلوگیري از<br />
تورم باشد. به نظر نومحافظهکاران، رشد و رفاه اقتصادي مستلزم نابرابري اجتماعی است و از این بابت نباید<br />
هراسی داشت. همچنین به نظر آنها مداخله دولت در اقتصاد موجب ضعف شخصیت اخلاقی مردم میشود و<br />
آزادیشان را محدود میسازد. اندیشهي اصلی نومحافظهکاران، خودگردانی و خصوصیسازي و دولت کوچک یا<br />
حداقل بوده است (بشیریه،<br />
.(185 :1387<br />
پیوند نولیبرالیسم و نومحافظهکاران (راست نو)<br />
برخی بین نومحافظهکاري و نولیبرالیسم چندان تفاوتی نمیبینند. از لحاظ صوري اگر محافظهکاري را صرفاً به<br />
معناي سنتگرایی و بازگشت به گذشته بدانیم، نومحافظهکاران نیز به نظام پیش از کینز باز میگردند. اما از<br />
لحاظ ماهوي، این نظام جز تحقق آرمان لیبرالیسم نبوده؛ و از این جاست که نومحافظهکاري با نولیبرالیسم در<br />
میآمیزد (بشیریه،<br />
.(185 :1387<br />
نومحافظهکاران، همانند نولیبرالها، بر فردیت و آزادي و دولت کوچک تأکید<br />
کردهاند؛ و هر دو گروه در واقع پیرو اندیشمندانی مانند فردریش هایک و میلتون فریدمن بودهاند (همان،<br />
.(186<br />
میلتون فریدمن خود را «لیبرال» مینامید، اما پیروان آمریکاییاش، که لیبرالها را حامی هیپیها و مدافع اخذ<br />
مالیات سنگین از ثروتمندان معرفی میکردند، تمایل داشتند «محافظهکار»، «اقتصاددان کلاسیک»، طرفدار بازار<br />
آزاد و، بعدها، معتقد به «اقتصاد ریگانی» (ریگانومیکس) یا پیرو «اقتصاد آزاد» شناخته شوند. در اکثر نقاط<br />
جهان، دیدگاه اصلی آنان تحت عنوان «نولیبرالیسم» شناختهمیشود اما اغلب «تجارت آزاد» یا «جهانیسازي»