نولیبرالیسم در بوته ي نقد

نولیبرالیسم در بوته ي نقد نولیبرالیسم در بوته ي نقد

16.03.2014 Views

سرمایهداري و تولید رضایت 98 نولیبرالیسم میپندارد ‏«نرخی طبیعی»‏ دارد و بیعدالتی قانونی طبیعی است که شایستگان را پاداش میدهد و آنان که در این نظام بهرهاي نمیبینند افرادي یله،‏ تنبل و تنپرورند.‏ از این جهت است که دیگر چیزي به شکل » یب عدالتی»‏ وجود ندارد بلکه آنچه هست ‏«شکست»‏ و ‏«ناکامی»‏ يا است که نتیجهي بیمسئولیتی و کوتاهی افراد در انجام درست وظایفشان در چارچوب نظام موجود است.‏ شکست و ناکامیاي که هر روزه موارد گوناگون آن به شکل فقر،‏ بیخانمانی و بیکاري در برنامههاي مختلف تلویزیونی نمایش داده میشود،‏ فقط ناشی ار ‏«بدبیاري،»‏ ‏«بدشانسی»‏ و محاسبات اشتباه فردي تلقی میکنند و جستجوي هرگونه علل ساختاري دیگري را کاري بیهوده تلقی میکنند.‏ جدیدترین آمار گویاي این واقعیت است که چهارده و نیم میلیون نفر از کارگران آمریکایی ‏«کار»‏ خود را از دست دادهاند(‏‎5‎‏)‏ بانکهاي آمریکا فقط از ژوئیهي 2007 دلیل ناتوانی صاحبان آن در پرداخت وام بانکی ضبط کردند تا سپتامبر همان سال بیش از 446000 .(6) خانه را به اما بسیاري از کارگران و صاحبان این خانهها به دنبال تاثیرپذیري از رسانهها معتقدند که این بحران اقتصادي نیز چون بحرانهاي دههي هشتاد و پیشتر از آن گذرا است و علت بیکاري را تنها در انتقال کمپانیهاي بزرگ تولیدي به کشورهاي جهان سوم میدانند.‏ به عبارت دیگر،‏ به دنبال تلاش رسانهها در شکل دادن به افکار عمومی و تولید رضایت از جستجوي علل ریشهاي باز میمانند.‏ همانطور که در جدول و نمودار ارائه شده در پیوست آمده،‏ بررسی اقتصاد سیاسی و روابط قدرت حاکم بر عمدهترین رسانههاي موجود در آمریکا،‏ از سیاستهاي آنها در جهتدهی به اذهان و باور عمومی و همسو کردن این سیاستها با منافع شرکتها و کمپانیهاي بزرگ اقتصادي پرده برمیدارد.‏ به گفتهي کریستوفر دیکسن،‏ تحلیلگر رسانهاي،‏ آنچه شما میبینید،‏ انحصار دربست رسانهها در جهان است،‏ همان کاري که در دهههاي نخست قرن پیش بر سر صنعت نفت و اتومبیل آوردند،‏ اکنون بر سر رسانهها میآورند.‏ با انحصار رسانه ها به راحتی میتوانند ذهن انسانها را نیز در انحصار خود درآورند و به قول چامسکی ‏«تولید رضایت»‏ کنند.‏ اصطلاح ‏«تولید رضایت»‏ را براي نخستین بار والتر لیپمن،‏ در سال 1922 در اثري به نام ‏«افکار عمومی»‏ به کار برد و پس از گذشت حدود هفت دهه نوام چامسکی و ادوارد هرمن با استفاده از این اصطلاح نقش رسانهها را در شکل دادن به اذهان عمومی براي تولید رضایت در کتابی با همین نام وصف کردند.‏ چامسکی و هرمن بر این باورند که براي القاي تولید رضایت در اذهان عمومی از شیوههاي گوناگون تبلیغات استفاده میکنند.‏ رسانههاي خبرياي که مالکیتشان را شرکتهاي بزرگ به عهده دارند،‏ در واقع محل کسب و کار این شرکتها بوده و از راه تبلیغات تجاري و ایجاد رقابت در بازار به سودهاي بزرگی میرسند.‏ بنابراین تحریف و سوگیري در انتخاب خبر،‏ گزارشخبر و شیوهي گزارش آن از پیامدهاي اندیشیدن به سود بیشتر است

سرمایهداري و تولید رضایت 99 و خبرگزاريهایی که به سوددهی میاندیشند و نفع مردم مد نظرشان نیست،‏ در مقایسه با آنهایی که به ارائهي اخبار و گزارشهاي درست اهمیت میدهند،‏ موفقترند.‏ آنچه نوام چامسکی به درستی آن را 2 ‏«تولید رضایت»‏ از جانب رسانهها میداند اشاره به همین نوع تبلیغات رسانهاي دارد.‏ تغییر جهت دادن ارزشهاي انسانی به سمت ایدئولوژي نظام حاکم و همچنین بازتولید شرایط تولید که به وضوح در برنامههاي مختلف رسانههاي گوناگون مشاهده میکنیم،‏ استفادهي بهینهي سیستم سرمایهداري از ‏«دگرگونیهاي اخیرِ»‏ مورد نظر سوئیزي است.‏ آنچه نزد جامعهشناسان مکتب فرانکفورت ‏«ارزشهاي کاذب»‏ نامیده میشود و با ارزشهاي حقیقی،‏ کیفی و زیباییشناختی در تقابل است در اساس همان ارزشهایی است که رسانهها با اشاعه آنها به بازتولید روابط تولید سرمایهداري میپردازند.‏ هربرت مارکوزه معتقد است ترویج 3 ایدئولوژي مصرفگرایی نیازهاي کاذبی ایجاد میکند که به نوعی ذهن جامعه را ‏«کنترل»‏ میکند؛ بهطوري که نیاز به کالاهاي تجملاتی را به مردم القا میکنند و اشخاص خود را در کالاهايشان معنا کرده و روح خود را در اتومبیل و کالاهاي لوکسشان میجویند.‏ تبلیغات رسانهها با دامن زدن به این نیازهاي دروغین مانع شکلگیري نیازهاي بنیادي میشوند.‏ نگاهی به محتواي فیلمهاي ساخته شده در کمپانیهاي بزرگ فیلمسازي نیز مؤید این نظر است.‏ همهي ما پایانِ‏ خوشِ‏ فیلمهاي دوران کودکیمان را به خاطر داریم ؛ ‏«ازدواج»،‏ ‏«بچهدار شدن»،‏ کارکردن و زندگی در زیر یک سقف در کنار زن و بچه و پدر و مادر.‏ این تصویر قابل مقایسه است با تصاویر کنونی پایان فیلمها:‏ ‏«پولدارشدن»!‏ تصویري که اخیرترین نمونهي آن را میتوان در فیلم 4 ‏«میلیونر زاغه نشین»‏ سراغ گرفت.‏ پولدار شدنِ‏ یک شبه بدون صرف کار و فعالیت ‏(به سبب نبود کار مناسب)،‏ از یک سو کمال مطلوب نظام سرمایه را نشان میدهد و از سوي دیگر با ایجاد امید کاذب براي رسیدن به زندگی ایدهآل!‏ حس ناخشنودي در طبقات رنجدیده و کمدرآمد جامعه را کاهش میدهد.‏ فیلمهایی که در گذشته به پایانی خوش میانجامید،‏ با فیلمهاي هدفدار امروزي متفاوت بود.‏ در گذشته هدف عمدتا جلب بینندههاي بیشتر براي مصارف تبلیغاتی بود.‏ امروزه علاوه بر آن،‏ با تولید چنین فیلمهایی برآنند که نشان دهند نظام سرمایهداري رو به جلو میرود و در این نظام همهي طبقات جامعه میتوانند بهراحتی مالک خانه،‏ زندگی،‏ ماشینهاي آخرین مدل...‏ شوند.‏ از این راه به طبقات پایین جامعه امید میدهند و حس ناخشنودي و نابرابري را در بین آنها کاهش میدهند.‏ به گفتهي چامسکی گاه براي ایجاد آرامش و خاموش کردن صداي اعتراض مردم محروم با بهرهبرداري از رسانه ها که در انحصار مطلق آنها است،‏ ‏«واقعیات را کاملا وارونه»‏ جلوه میدهند.‏ مثال خوبی که در تأیید این عقیده 2 Manufacturing Consent 3 Consumerism 4 Slumdog Millionaire

سرمایهداري و تولید رضایت 98<br />

نولیبرالیسم میپندارد ‏«نرخی طبیعی»‏ دارد و بیعدالتی قانونی طبیعی است که شایستگان را پاداش میدهد و<br />

آنان که در این نظام بهرهاي نمیبینند افرادي یله،‏ تنبل و تنپرورند.‏<br />

از این جهت است که دیگر چیزي به شکل<br />

» یب<br />

عدالتی»‏ وجود ندارد بلکه آنچه هست ‏«شکست»‏ و ‏«ناکامی»‏ يا<br />

است که نتیجهي بیمسئولیتی و کوتاهی افراد در انجام درست وظایفشان در چارچوب نظام موجود است.‏<br />

شکست و ناکامیاي که هر روزه موارد گوناگون آن به شکل فقر،‏ بیخانمانی و بیکاري در برنامههاي مختلف<br />

تلویزیونی نمایش داده میشود،‏ فقط ناشی ار ‏«بدبیاري،»‏ ‏«بدشانسی»‏ و محاسبات اشتباه فردي تلقی میکنند و<br />

جستجوي هرگونه علل ساختاري دیگري را کاري بیهوده تلقی میکنند.‏<br />

جدیدترین آمار گویاي این واقعیت است که چهارده و نیم میلیون نفر از کارگران آمریکایی ‏«کار»‏ خود را از<br />

دست دادهاند(‏‎5‎‏)‏ بانکهاي آمریکا فقط از ژوئیهي<br />

2007<br />

دلیل ناتوانی صاحبان آن در پرداخت وام بانکی ضبط کردند<br />

تا سپتامبر همان سال بیش از<br />

446000<br />

.(6)<br />

خانه را به<br />

اما بسیاري از کارگران و صاحبان این خانهها به<br />

دنبال تاثیرپذیري از رسانهها معتقدند که این بحران اقتصادي نیز چون بحرانهاي دههي هشتاد و پیشتر از آن<br />

گذرا است و علت بیکاري را تنها در انتقال کمپانیهاي بزرگ تولیدي به کشورهاي جهان سوم میدانند.‏ به<br />

عبارت دیگر،‏ به دنبال تلاش رسانهها در شکل دادن به افکار عمومی و تولید رضایت از جستجوي علل ریشهاي<br />

باز میمانند.‏<br />

همانطور که در جدول و نمودار ارائه شده در پیوست آمده،‏ بررسی اقتصاد سیاسی و روابط قدرت حاکم بر<br />

عمدهترین رسانههاي موجود در آمریکا،‏ از سیاستهاي آنها در جهتدهی به اذهان و باور عمومی و همسو<br />

کردن این سیاستها با منافع شرکتها و کمپانیهاي بزرگ اقتصادي پرده برمیدارد.‏ به گفتهي کریستوفر<br />

دیکسن،‏ تحلیلگر رسانهاي،‏ آنچه شما میبینید،‏ انحصار دربست رسانهها در جهان است،‏ همان کاري که در<br />

دهههاي نخست قرن پیش بر سر صنعت نفت و اتومبیل آوردند،‏ اکنون بر سر رسانهها میآورند.‏ با انحصار رسانه<br />

ها به راحتی میتوانند ذهن انسانها را نیز در انحصار خود درآورند و به قول چامسکی ‏«تولید رضایت»‏ کنند.‏<br />

اصطلاح ‏«تولید رضایت»‏ را براي نخستین بار والتر لیپمن،‏ در سال<br />

1922<br />

در اثري به نام ‏«افکار عمومی»‏ به کار<br />

برد و پس از گذشت حدود هفت دهه نوام چامسکی و ادوارد هرمن با استفاده از این اصطلاح نقش رسانهها را در<br />

شکل دادن به اذهان عمومی براي تولید رضایت در کتابی با همین نام وصف کردند.‏<br />

چامسکی و هرمن بر این باورند که براي القاي تولید رضایت در اذهان عمومی از شیوههاي گوناگون تبلیغات<br />

استفاده میکنند.‏ رسانههاي خبرياي که مالکیتشان را شرکتهاي بزرگ به عهده دارند،‏ در واقع محل کسب و<br />

کار این شرکتها بوده و از راه تبلیغات تجاري و ایجاد رقابت در بازار به سودهاي بزرگی میرسند.‏ بنابراین<br />

تحریف و سوگیري در انتخاب خبر،‏ گزارشخبر و شیوهي گزارش آن از پیامدهاي اندیشیدن به سود بیشتر است

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!