سا٠ا٠ÙÙ - ketab farsi
سا٠ا٠ÙÙ - ketab farsi
سا٠ا٠ÙÙ - ketab farsi
You also want an ePaper? Increase the reach of your titles
YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.
اللها" " خدايگان بعدي محمد، حتي در سالهاي آخر زندگي او براي<br />
تشويق و جلب مردم به همراهي و پيروي از او خطاب به آنان<br />
يادآور ميشود كه محمد پيامبري از خود ايشان است كه بر آنان<br />
مبعوث شده و ميافزايد: "هرآنچه شما را رنج ميدهد براو گران<br />
ميآيد. او سخت به شما دلبسته است و با مؤمنان رئوف و مهربان<br />
است" عنكبوت، 128)؛ اما درعين حال به نحوي تكراري به<br />
شرح سرنوشت دردناك امتهائي ميپردازد كه پيامبرانشان را<br />
مسخره ميكردهاند و خطاب به "مردم مكه و اطرافش" توضيح<br />
ميدهد كه "پيش از شما در جاهاي ديگر و در ميان مردمان ديگر<br />
سنتهائي وجود داشته"و ما به ميان"هر يك از امتها<br />
پيامبرخودشان را مبعوث كرديم كه خدا را بپرستند و از بت دوري<br />
جويند؛ بعضي را خدا هدايت كرد و بعضي ديگر را گمراه"؛ و سپس<br />
به مردم مكه توصيه ميكند كه بر روي زمين بگرديد و بنگريد كه<br />
پايان كار آنان كه به پيامبرانشان نسبت دروغگوئي ميدادند چه<br />
بوده است و همين خود براي مردم سرزمين عربستان دليلي روشن<br />
و براي پرهيزكاران راهنمائي و اندرزي خواهد بود نحل، 36؛<br />
آل عمران، 138-137)؛ و در جائي ديگر پرسشگرانه ميگويد:<br />
"آيا اينان در زمين سير نكرده اند تا بنگرند كه عاقبت مردماني كه<br />
پيش از آنها ميزيستهاند چگونه بوده، مردماني كه در عدد از اينان<br />
بيشمارتر بودند و نيرويشان بسي افزونتر و آثارشان برروي زمين<br />
فراوانتر بود مؤمن، و خدا آنان را به كيفر كفرشان فرو<br />
گرفت و هيچكس هم نبود كه از قهر االله حفظشان كند<br />
آري، االله، آنان را هلاك و نابود ساخت، چرا كه پيامبران خود را<br />
تكذيب كردند، و بي شك كافران ام القري و قوم محمد نيز، كه به<br />
ده يك آنچه به اقوام پيشين داده بوديم دست نيافتهاند<br />
45)، عاقبتي اينچنين خواهند داشت (رجوع به محمد، 10؛<br />
فاطر، 44؛ 12<br />
و سخن آخر آنكه نه تنها در دنيا هر قومي پيامبر خاص خود را<br />
دارد بلكه در جهان آخرت نيز هر پيامبري گواه امت خود خواهد<br />
بود. پس اي محمد، هرگاه قوم تو به تو پشت كردند تو وظيفهاي<br />
جز تبليغ و روشنگري نداري و در روزي كه روز موعود<br />
است از هر امتي گواهي از خود همان امت، و از جمله ترا براي<br />
نساء،<br />
قومت، برميانگيزيم تا برآنان گواه باشي<br />
41)؛ و در آن روز خدا آنان را فرا خواهد خواند و گويد كجايند<br />
شريكاني كه براي من تصور ميكرديد! (28 قصص، 74)؛ و از هر<br />
امتي گواهي بياوريم و گوئيم برهان خويش بياورند، و در آنجا<br />
خواهند فهميد كه حق با است، و آن بتان كه به خطا خدا<br />
ميخواندند آنان را به حال خود رها خواهند كرد و يقين<br />
داشته باش كه در آن هنگام كافران فرصت و رخصت سخن گفتن<br />
نخواهند داشت و مورد عفو قرار نخواهند گرفت 84)، و در<br />
آنروز كافران و آنان كه بر رسول عصيان ورزيدهاند آرزو ميكنند كه<br />
اي كاش زمين آنان را در خود فرو ميبرد<br />
به اين ترتيب نه تنها رسالت محمد و كتاب او قرآن، دراين جهان،<br />
به هدايت مردم ام القراي مكه و اطراف آن محدود ميشود بلكه در<br />
جهان ديگر نيز محمد فقط گواه قوم خويش است و از جانب االله<br />
برانگيخته ميشود تا در بارة آنان شهادت دهد، زيرا در اينجا براي<br />
هر امتي گواهي از خود او وجود دارد و هر پيامبري گواه امت<br />
خويش خواهد بود.<br />
1385/12/25<br />
__________________<br />
-1<br />
پي نوشت:<br />
در تأئيد اين اصل ميتوان آية سوم از سورة پنجم مائده را نيز، كه در آخرين<br />
روزهاي سال دهم هجرت در حجةالوداع به محمد وحي شده، گواه آورد كه در<br />
آن خطاب به مسلمانان حاضر در مكه چنين گفته ميشود: "امروز دين شما را<br />
برايتان به كمال رساندم و نعمت خود را بر شما تمام كردم و اسلام را بعنوان دين<br />
شما برگزيدم" و در توضيح اين آيه در كتاب "مصحف النبويه" چنين آمده است:<br />
"بلحاظ ترتيب زماني اين آخرين آيه ايست كه براو وحي شد و نشانگر پايان<br />
قريب الوقوع رسالت مصطفي در زندگي ناسوتي اوست."<br />
پس از وفات محمد، ابوبكر در جمع اصحاب، كه براي تعيين خليفه در<br />
سقيفة بني ساعده گرد آمده بودند، در خطابهاي پس از حمد و ثناي االله گفت:<br />
"خدا محمد را به رسالت سوي خلق فرستاد كه شاهد امت خويش باشد تا او را<br />
بپرستند و به وحدانيت بستايند، واين هنگامي بود كه خدايان گونهگون مي-<br />
پرستيدند وميپنداشتند كه اين خدايان سنگي و چوبي به نزد خداي يگانه<br />
شفاعتشان ميكند و سودشان ميدهد."<br />
صفحات ترجمة سيره النبويه تايف ابن هشام، همچنين رجوع<br />
شود به صفحات تا 211 سيرت رسول االله.<br />
اصطلاح "ما يا مادر براي يك شهر يا قريه، پيش از اين در كتابهاي عهد<br />
عتيق و عهد جديد (تورات يا انجيل) دربارة اورشليم به كار رفته و در آنجا از اين<br />
شهر به نام "مادر ما" ياد شده است. رجوع شود به رسالة پولس رسول به<br />
غلاطيان، باب آية و همچنين انجيل متي و انجيل لوقا و<br />
منظور از كلمة "امي"... عربهاي كافر هستند كه برخلاف يهوديان و<br />
مسيحيان هيچ وحيي در نيافته و بنابراين در جهالت از شريعت الهي زندگي<br />
ميكردند. "در كتاب "تفسير طبري" هم آمده كه "اميون كساني هستند كه<br />
هيچيك از پيامبران مرسل االله و هيچيك از كتب وحي شدة او را بر حق نمي-<br />
دانند" (رجوع شود به ص در آستانة قرآن، رژي بلاشر، ترجمة دكتر محمود<br />
راميار). در قرآن نيز در آية 75 سورة آل عمران كلمة "امي" به معناي مردم غير<br />
اهل كتاب آمده، آنجا كه گفته ميشود بعضي از اهل كتاب كه در ارتباط با مردم<br />
غيراهل كتاب پيمانشكني و در امانتهاي آنها خيانت ميكنند خود را مقصر<br />
نميدانند و ميگويند "در برابر اميها هيچ اعتراضي نميتواند بر ما وارد باشد".<br />
اين مضمون شانزده بار در سورههاي مدني قرآن، بويژه براي جلب توجه<br />
يهوديان و مسيحيان تكرار شده است.<br />
اشاره به مردي غيرعرب است كه محمد با او مانوس بوده و نشست و<br />
برخاست داشته است.<br />
در قرآن يازده بار تاييد شده كه "كتاب" يا قرآن به زبان عربي روشن و<br />
بدون ابهام نوشته شده است.<br />
رجوع شود به قرآن كريم، هديه جمعيه الدعوه الاميه ، الجماهيريه طرابلس،<br />
سنة من يا حجره.<br />
القران الكريم و ترجمة معانيه و تفسيره الي االلغه الانجليزيه، تنقيح و اعداد<br />
الرئاسه العامه لادارات البحوث العلميه و الافتا و الدعوه و الارشاد مجمع خادم<br />
الحرمين الشريفيد الملك فهد.<br />
ص- 44، تاريخ طبري، جلد<br />
34.<br />
13<br />
27 ،23<br />
4<br />
21<br />
155-154<br />
-210<br />
"<br />
26<br />
14<br />
– 2<br />
-3<br />
-4<br />
-5<br />
-6<br />
-7<br />
-8<br />
-9<br />
1396<br />
-10<br />
13<br />
11<br />
3<br />
.(32 ،40)<br />
(34 سبا،<br />
16)<br />
47<br />
،16) 84 و89؛ 4<br />
.(75 ،28)<br />
،16)<br />
.(24 ،4)<br />
(82 ،16)<br />
(82<br />
يوسف، 109).<br />
" اللها "<br />
40)<br />
29)<br />
35<br />
فصلنامه سامان نو – شماره سوم – مهرماه<br />
2007 اكتبر – 1386<br />
90