سامان نو - ketab farsi

سامان نو - ketab farsi سامان نو - ketab farsi

16.03.2014 Views

؛)‏ 14) 4 4 " اين اصل كه پيش از وي هر قوم و سرزميني را پيامبري و هريك از اينان را سرنوشتي ويژه بوده قرآن تأكيد ميورزد كه اين اصل در مورد محمد و قوم عرب سرزمين حجاز نيز جاري است وبه همين دليل براي اينكه جاي توهم و ابهامي در اين زمينه باقي نماند،‏ حتي در مدينه،‏ يعني هنگامي كه ‏"مدينة النّبي"‏ مراحل اوليِّه شكل گرفتن خود را طي ميكند،‏ در قرآن بتأكيد تكرار ميشود كه اللها"‏ آن پادشاه قدوس و عزير و حكيم در ميان مردمي امي و بي كتاب پيامبري از خودشان برگزيد تا آياتش را بر آنان تلاوت كند و آنها را پاكيزه سازد و كتاب وحكمتشان بياموزد چرا كه اينان پيش از آن در گمراهي آشكار بودند مدتي جمعه،‏ البته در مدينه پيش از آنكه كار محمد به درگيري با يهوديان ساكن اين شهر بكشد قرآن علاوه بر اميون لاكتاب به اشاره و بطور ضمني از اهل كتاب،‏ يعني يهوديان و مسيحيان،‏ نيز ميخواهد كه ‏"ازاين رسول پيامبر امي كه نامش را در تورات و انجيل خود نوشته مي-‏ يابند پيروي كنند زيرا او كه از جانب االله مبعوث شده آنچه را اهل كتاب با خود دارند تصديق ميكند بقره،‏ و..)‏ و كساني كه به او ايمان آورند و عزيزش دارند و ياريش كنند و از نور يا كتابي كه به او نازل كردهايم پيروي كنند رستگار ميشوند محمد نيز خواسته ميشود كه مأموريت و آئين خود را،‏ علاوه بر مشركان،‏ به اهل كتاب نيز ابلاغ كند اما اگر از او روي گرداندند آنان را به واگذارد آل عمران،‏ 20 اما هنوز مدتي طول ميكشد تا آنزمان كه محمد،‏ علاوه بر مشركان،‏ اهل كتاب را نيز موظف و مجبور به پذيرش الهامات و تعاليم خود بخواند.‏ بهر حال علاوه بر محمد،‏ كه پيامبر قوم خويش و مأمور تلاوت آيات االله بر آنان و آموزش كتاب و حكمت به آنان است،‏ درمورد ‏"كتاب"‏ او نيز خداي محمد بر اين اصل،‏ كه قرآن،‏ يعني كتابي كه محمد باخود آورده،‏ خاص قوم اوست باصرار تأكيد ميكند.‏ او حتي در روزهاي آخر اقامت محمد در مكه و در آستانة عزيمتش به يثرب ‏(مدينة بعدي)،‏ يعني در سال سيزده بعثت،‏ همچنان بر عربي بودن قرآن و اينكه اين كتاب خاص مردم ام القراي مكه و اطراف آنست اصرار ميورزد و ميگويد:‏ ‏"قرآني را به زبان عربي برتو وحي كرديم تا ‏"ام القري"‏ و آنچه در اطراف آنست بيم دهي و آنان را از روز قيامت كه در آن ترديدي نيست بيم دهي."‏ زيرا هيچ پيامبري را تا كنون نفرستادهايم مگر به زبان قومش براي اينكه بتواند پيام خدا را براي آنها به زبان خودشان بيان كند ابراهيم،‏ ‏"اين كتاب سخني است بر حق از جانب خدايگانت تا مردمي را كه پيش از تو بيم دهندهاي نداشتهاند بيم دهي،‏ باشد كه به راه راست درآيند."(‏‎32‎ سجده،‏ ‎3‎‏)؛ و باري ديگر،‏ و اين به احتمال قوي براي جلب توجه يهوديان و مسيحيان سرزمين حجاز گفته ميشود:‏ ‏"اين كتاب مباركي كه نازل كردهايم تصديق كنندة نوشتههاي پيشين است كه در دسترس است،‏ تا با آن مردم ام القرا،‏ يعني مكه و مردم اطرافش را بيم دهي،‏ و بدان كه آن كساني كه به زندگي در جهان ديگر باور دارند به اين كتاب نيز باور دارند."‏ 6) انعام،‏ (92 خدايگان محمد درعين حال در جائي ديگر،‏ پس از اشاره به فرستادن كتاب براي موسي بعنوان هدايت و رحمت براي قومش،‏ در مورد قرآن نيز خطاب به اعراب و قوم محمد ميگويد:‏ اين كتابي مبارك است كه ما آنرا نازل كردهايم تا نگويند كه تنها بر دو طايفة پيش ازما،‏ يعني يهود و نصارا،‏ كتاب نازل شده و ما درواقع از آموزههاي آنان ‏–چه بدين سبب كه به زباني ديگر،‏ يعني بغير زبان عربي نوشته شده بوده و چه بعلت اينكه با شرايط زندگي ما تناسب نداشته و يا بسبب آنكه آورندة كتاب از قوم و قبيلة ما نبوده بي خبر ماندهايم ‎156-154‎‏)؛ و نيز نگوئيد كه اگر بر ما هم كتابي نازل ميشد ما بهتر از آنان به راه هدايت ميرفتيم؛ و بهر حال اينك بر شما نيز دليلي روشن و هدايت و رحمت از جانب خدايگانتان فرو فرستاده شد ‎157‎‏)؛ پيش از اين،‏ كتاب موسي ‏[كه به زباني غيرعربي است]‏ راهنما و رحمت بود و اينك اين كتاب،‏ كه تصديق كنندة آن و ديگر كتابهاي پيشين است،‏ به زبان عربي آمده تا ظالمان را بيم دهي و نيكوكاران را مژدهاي باشد و سرانجام اين نكته تكرار و بر آن تأكيد ميشود كه آنچه محمد با خود آورده در كتابهاي پيشينيان نيز موجود است منتها اين كتاب،‏ كه در واقع در تأئيد آنها آمده،‏ وحيي است به زبان عربي روشن و صريح كه بر قلب يك عرب نازل شده و خاص اعراب است زيرا اگر آنرا بر يك عجم،‏ يعني غيرعرب،‏ نازل ميكرديم و او آنرا برايشان مي-‏ خواند آنها به او ايمان نميآوردند اما با اينهمه تذكرات و توضيحات بازهم مخاطبان محمد نمي-‏ خواستند باور كنند كه بيم دهندهاي ازميان خودشان برانگيخته شده و گفتند اين امري عجيب و اين مرد جادوگري دروغگوست ‎4‎؛ قاف،‏ 2)، و همچون كافران اقوام و امت هاي پيشين،‏ كه در مورد كتابهاي آسماني پيامبران خود ميگفتند دروغي است كه بهم بافتهاند،‏ اينها هم در برابر محمد و آيات روشني كه بر آنها ميخواند به يكديگر ميگفتند:‏ جزاين نيست كه اين مردي است كه ميخواهد شما را از آنچه پدرانتان مي-‏ پرستيدند باز دارد.‏ اينان نيز سخن حق را جادو خواندند و گفتند آن جز دروغي بهمبافته چيز ديگري نيست ‎43‎‏)؛ و محمد را به سخره گرفتند و براي تخطئة او و نفي آسماني والهي بودن كتابش قرآن از جمله گفتند كه آنرا بشري به او ميآموزد و 46) – (195 ،26) [194 ،26] (34 سباء (199-198 ،26) ،6) ،6) احقاف،‏ ( 12 26) شعرا،‏ (197 38) صاد،‏ 50 3 .(2 -1 (7، 157)، و از 42) شورا،‏ ( 7 101 .( 62) 2) 3) " اللها " فصلنامه سامان نو – شماره سوم – مهرماه 2007 اكتبر – 1386 88

(5 15) حجر،‏ (11-10 6 5 حال آنكه شخصي كه آنها به او اشاره دارند زبانش عجمي است و اين كتاب به زبان عربي است و با بياني روشن و رسا نوشته شده است چنانكه معلوم است خدايگان محمد و الهام دهندة او بر عربي بودن و روشني و رسائي و صراحت قرآن تكيه ميكند و علاوه بر آنچه گفته شد چندين بار ديگر نيز اين نكته را تكرار ميكند،‏ و اين تكرار بويژه از آنرو صورت ميگيرد كه جاي هيچگونه ترديدي باقي نماند كه اين كتاب خاص مردم جزيرةالعرب است و به زبان عربي روشن و گويا هم نوشته شده كه مردم ام القري و اطرافش دچار ابهام و سرگشتگي نشوند:‏ ‏"اين كتابي است كه آيات آن بروشني و وضوح بيان شده،‏ قرآني است به زبان عربي و براي مردمي كه ‏[اين زبانرا]‏ ميدانند."(‏‎41‎ فصلت،‏ و اگر آنرا به زبان عجمي و بيگانه ميفرستاديم مي-‏ گفتند چرا آياتش بروشني بيان نشده؟ يا چرا كتاب به زبان عجمي است و حال آنكه زبان ما عربي است بهمين سبب است كه ما آنرا به زبان عربي و عاري از هرگونه پيچيدگي و كژي نوشتيم و در آن نيز براي فهم بهتر مردمان مثَل ها و قصههاي و در گوناگون عرضه كرديم تا شايد پند گيرند آن به شكلهاي گوناگون هشدار داديم تا شايد پروا كنند يا پندي اما جالب اينجاست كه با همة تأكيدها تازه گيرند در مورد زبان و محتواي قرآن بازهم مشركان و منكران براي گريز از پذيرش مواعظ محمد بهانه ميآورند كه اينها را مردي عجمي به او ميآموزد نمل،‏ و يا دروغهائي بر هم بافته و اساطيري از پيشينيان است كه ديگران به او املاء ميكنند و او آنها را مي-‏ نويسد در برابر اين انكارها و اتهامات ‏"رحمان"،‏ يعني خدايگان يكتاي محمد كه در مراحل اول بعثت به اين نام خوانده ميشود،‏ او را به قيد سوگند به ‏"قرآن حكمت آميز"‏ اطمينان ميدهد كه وي از زمرة مرسلين است و در راهي راست و مستقيم راه ميپيمايد و قرآن هم از جانب خود او،‏ كه پيروزمند و مهربان است،‏ بر وي نازل ما قرآن را كه همه چيز در آن بيان شده است شده و براي مسلمانان هدايت و رحمت و بشارت است،‏ بر تو نازل كرديم نحل،‏‎89‎‏)؛ اين كتاب از سوي خدايگان جهانيان فرو فرستاده شده،‏ آنرا روح الامين بر دل تو نشانده تا از بيم دهندگان باشي و كتابي است به زبان عربي روشن وبراي آنها كه ايمان آوردهاند هدايت و شفاست،‏ و آنها كه ايمان نياوردهاند گوشهاشان كر و چشمهاشان كور است ايزد يكتاي محمد سپس براي آرامش خاطر او از سرگذشت امت هاي پيشين و پيامبران آنان براي او حكايت ميكند كه پيش از تو ما در ميان اقوام پيشين هم رسولاني فرستادهايم اما به هيچ قريهاي بيم دهنده اي نفرستاديم مگر آنكه متنعماناش گفتند ما پدرانمان را به آئيني ديگر يافتيم و به آنان اقتدا ميكنيم زخرف،‏ و ‏"هيچ فرستادهاي بر آنان مبعوث نشد مگر آنكه مسخرهاش كردند"‏ و ما نيز آنان را به جزاي اعمالشان هلاككرديم.‏ اما خدايگان تو هرگز مردم قريهها را هلاك نكرد مگر آنگاه كه از ميان خودشان فرستادهاي برآنان برگزيد و آيات ما را عرضه كرد،‏ و قريهها را نابود نكرديم مگر آنكه مردمش ستمكار بودند قصص،‏ :(59 28) 7 ،6) براي مثال پيش از اينان قوم نوح و گروههائي نيز كه پس از آنان بودند همگي پيامبرانشان را تكذيب كردند و هر امتي برآن شدند تا پيامبرانشان را آزار دهند و به باطل به جدل و ستيزه برخاستند تا حق را از ميان ببرند اما من آنها را به عقوبت فرو گرفتم،‏ آنهم چه عقوبتي!‏ (40 مؤمن،‏ و باري ديگر:‏ امت هائي كه پيش از تو پيامبرانشان را مسخره و سخنان حق آنها را انكار ميكردند به سختيها و بدبختيها گرفتار ساختيم تا خوار و سرافكنده شوند ‎42‎؛ اعراف،‏ اما تو در آنچه بر تو وحي شده چنگ بزن و يقين داشته باش كه در راه راست و صراط مستقيم هستي و در حقيقت اين پيامي است براي ‏"تزكيه و تهذيب تو و قوم تو وزودا كه در اين باره از شما حسابخواهي شود زخرُف،‏ ‎44-43‎‏)؛ و اگر با تو مجادله كردند بگو خدا به هركاري كه ميكنيد آگاهتر است و در آنچه مورد اختلاف شماست در روز قيامت حكم خواهد و به آنها كه ترا مسخره و انكار ميكنند:‏ كرد ‏"بگو اي قوم من،‏ هرگونه ميخواهيد عمل كنيد ما نيز بشيوة خود عمل ميكنيم.‏ شما منتظر بمانيد ما نيز منتظر ميمانيم"‏ هود،‏ 122-121)، بزودي خواهيد دانست كه پايان زندگي بسود كه خواهد بود؛ و بيقين ستمكاران رستگار نخواهند شد بلكه به عذابي كه خوارشان ميسازد و گرفتار خواهند شد و عذاب جاويد بر سر آنان فرود خواهد آمد و به آنها نيز كه به ‏"رحمان"‏ كافر ميشوند بگو كه خدايگان من هموست وخدائي جز او نيست؛ من به او توكل كردهام و توبهام نيز به درگاه اوست ‎30‎‏)؛ و توجه داشته باش كه پس از اين قرآني كه به زبان عربي نازل شده،‏ و پس از آگاهي و دانشي كه به تو رسيده اگر از پي خواهشها و هوسهاي آنان بروي در برابر كارسازو نگهدارندهاي نخواهي داشت 11) (135 ،6) " اللها " 43) 39) زمر،‏ (39 .(37 ،13) .(94 22) حج،‏ (69-68 ،13) 39) زمر،‏ (28-27 26) شعرا،‏ ،(197-192 (23 .(44 ،41) 43) .(44 ،41) (103 ،16) 20) طاها،‏ .(113 (103 16) (3 25) فرقان،‏ .(5-4 36) ياسين،‏ (5-2 : 16) 89 فصلنامه سامان نو – شماره سوم – مهرماه – 1386 اكتبر 2007

؛)‏<br />

14)<br />

4<br />

4<br />

"<br />

اين اصل كه پيش از وي هر قوم و سرزميني را پيامبري و هريك از<br />

اينان را سرنوشتي ويژه بوده قرآن تأكيد ميورزد كه اين اصل در<br />

مورد محمد و قوم عرب سرزمين حجاز نيز جاري است وبه همين<br />

دليل براي اينكه جاي توهم و ابهامي در اين زمينه باقي نماند،‏<br />

حتي در مدينه،‏ يعني هنگامي كه ‏"مدينة النّبي"‏ مراحل اوليِّه<br />

شكل گرفتن خود را طي ميكند،‏ در قرآن بتأكيد تكرار ميشود كه<br />

اللها"‏ آن پادشاه قدوس و عزير و حكيم در ميان مردمي امي و<br />

بي كتاب پيامبري از خودشان برگزيد تا آياتش را بر آنان تلاوت<br />

كند و آنها را پاكيزه سازد و كتاب وحكمتشان بياموزد چرا كه اينان<br />

پيش از آن در گمراهي آشكار بودند مدتي جمعه،‏ البته<br />

در مدينه پيش از آنكه كار محمد به درگيري با يهوديان ساكن اين<br />

شهر بكشد قرآن علاوه بر اميون لاكتاب به اشاره و بطور ضمني از<br />

اهل كتاب،‏ يعني يهوديان و مسيحيان،‏ نيز ميخواهد كه ‏"ازاين<br />

رسول پيامبر امي كه نامش را در تورات و انجيل خود نوشته مي-‏<br />

يابند پيروي كنند زيرا او كه از جانب االله مبعوث شده آنچه را اهل<br />

كتاب با خود دارند تصديق ميكند بقره،‏ و..)‏ و كساني كه<br />

به او ايمان آورند و عزيزش دارند و ياريش كنند و از نور يا كتابي<br />

كه به او نازل كردهايم پيروي كنند رستگار ميشوند<br />

محمد نيز خواسته ميشود كه مأموريت و آئين خود را،‏ علاوه بر<br />

مشركان،‏ به اهل كتاب نيز ابلاغ كند اما اگر از او روي گرداندند<br />

آنان را به واگذارد آل عمران،‏ 20 اما هنوز مدتي طول<br />

ميكشد تا آنزمان كه محمد،‏ علاوه بر مشركان،‏ اهل كتاب را نيز<br />

موظف و مجبور به پذيرش الهامات و تعاليم خود بخواند.‏<br />

بهر حال علاوه بر محمد،‏ كه پيامبر قوم خويش و مأمور تلاوت<br />

آيات االله بر آنان و آموزش كتاب و حكمت به آنان است،‏ درمورد<br />

‏"كتاب"‏ او نيز خداي محمد بر اين اصل،‏ كه قرآن،‏ يعني كتابي كه<br />

محمد باخود آورده،‏ خاص قوم اوست باصرار تأكيد ميكند.‏ او حتي<br />

در روزهاي آخر اقامت محمد در مكه و در آستانة عزيمتش به<br />

يثرب ‏(مدينة بعدي)،‏ يعني در سال سيزده بعثت،‏ همچنان بر عربي<br />

بودن قرآن و اينكه اين كتاب خاص مردم ام القراي مكه و اطراف<br />

آنست اصرار ميورزد و ميگويد:‏ ‏"قرآني را به زبان عربي برتو وحي<br />

كرديم تا ‏"ام القري"‏ و آنچه در اطراف آنست بيم دهي و آنان را از<br />

روز قيامت كه در آن ترديدي نيست بيم دهي."‏<br />

زيرا هيچ پيامبري را تا كنون نفرستادهايم مگر به زبان قومش براي<br />

اينكه بتواند پيام خدا را براي آنها به زبان خودشان بيان كند<br />

ابراهيم،‏ ‏"اين كتاب سخني است بر حق از جانب خدايگانت تا<br />

مردمي را كه پيش از تو بيم دهندهاي نداشتهاند بيم دهي،‏ باشد<br />

كه به راه راست درآيند."(‏‎32‎ سجده،‏ ‎3‎‏)؛ و باري ديگر،‏ و اين به<br />

احتمال قوي براي جلب توجه يهوديان و مسيحيان سرزمين حجاز<br />

گفته ميشود:‏ ‏"اين كتاب مباركي كه نازل كردهايم تصديق كنندة<br />

نوشتههاي پيشين است كه در دسترس است،‏ تا با آن مردم ام<br />

القرا،‏ يعني مكه و مردم اطرافش را بيم دهي،‏ و بدان كه آن كساني<br />

كه به زندگي در جهان ديگر باور دارند به اين كتاب نيز باور دارند."‏<br />

6) انعام،‏ (92<br />

خدايگان محمد درعين حال در جائي ديگر،‏ پس از اشاره به<br />

فرستادن كتاب براي موسي بعنوان هدايت و رحمت براي قومش،‏<br />

در مورد قرآن نيز خطاب به اعراب و قوم محمد ميگويد:‏ اين<br />

كتابي مبارك است كه ما آنرا نازل كردهايم تا نگويند كه تنها بر دو<br />

طايفة پيش ازما،‏ يعني يهود و نصارا،‏ كتاب نازل شده و ما درواقع از<br />

آموزههاي آنان ‏–چه بدين سبب كه به زباني ديگر،‏ يعني بغير زبان<br />

عربي نوشته شده بوده و چه بعلت اينكه با شرايط زندگي ما تناسب<br />

نداشته و يا بسبب آنكه آورندة كتاب از قوم و قبيلة ما نبوده بي<br />

خبر ماندهايم ‎156-154‎‏)؛ و نيز نگوئيد كه اگر بر ما هم كتابي<br />

نازل ميشد ما بهتر از آنان به راه هدايت ميرفتيم؛ و بهر حال<br />

اينك بر شما نيز دليلي روشن و هدايت و رحمت از جانب<br />

خدايگانتان فرو فرستاده شد ‎157‎‏)؛ پيش از اين،‏ كتاب موسي<br />

‏[كه به زباني غيرعربي است]‏ راهنما و رحمت بود و اينك اين<br />

كتاب،‏ كه تصديق كنندة آن و ديگر كتابهاي پيشين است،‏ به زبان<br />

عربي آمده تا ظالمان را بيم دهي و نيكوكاران را مژدهاي باشد<br />

و سرانجام اين نكته تكرار و بر آن تأكيد ميشود كه<br />

آنچه محمد با خود آورده در كتابهاي پيشينيان نيز موجود است<br />

منتها اين كتاب،‏ كه در واقع در تأئيد آنها آمده،‏<br />

وحيي است به زبان عربي روشن و صريح كه بر قلب<br />

يك عرب نازل شده و خاص اعراب است زيرا اگر آنرا بر<br />

يك عجم،‏ يعني غيرعرب،‏ نازل ميكرديم و او آنرا برايشان مي-‏<br />

خواند آنها به او ايمان نميآوردند<br />

اما با اينهمه تذكرات و توضيحات بازهم مخاطبان محمد نمي-‏<br />

خواستند باور كنند كه بيم دهندهاي ازميان خودشان برانگيخته<br />

شده و گفتند اين امري عجيب و اين مرد جادوگري دروغگوست<br />

‎4‎؛ قاف،‏ 2)، و همچون كافران اقوام و امت هاي<br />

پيشين،‏ كه در مورد كتابهاي آسماني پيامبران خود ميگفتند<br />

دروغي است كه بهم بافتهاند،‏ اينها هم در برابر محمد و آيات<br />

روشني كه بر آنها ميخواند به يكديگر ميگفتند:‏ جزاين نيست كه<br />

اين مردي است كه ميخواهد شما را از آنچه پدرانتان مي-‏<br />

پرستيدند باز دارد.‏ اينان نيز سخن حق را جادو خواندند و گفتند<br />

آن جز دروغي بهمبافته چيز ديگري نيست ‎43‎‏)؛ و<br />

محمد را به سخره گرفتند و براي تخطئة او و نفي آسماني والهي<br />

بودن كتابش قرآن از جمله گفتند كه آنرا بشري به او ميآموزد و<br />

46)<br />

–<br />

(195 ،26)<br />

[194 ،26]<br />

(34 سباء<br />

(199-198 ،26)<br />

،6)<br />

،6)<br />

احقاف،‏ ( 12<br />

26) شعرا،‏ (197<br />

38) صاد،‏ 50<br />

3<br />

.(2 -1<br />

(7، 157)، و از<br />

42) شورا،‏ ( 7<br />

101<br />

.(<br />

62)<br />

2)<br />

3)<br />

" اللها "<br />

فصلنامه سامان نو – شماره سوم – مهرماه<br />

2007 اكتبر – 1386<br />

88

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!