16.03.2014 Views

سامان نو - ketab farsi

سامان نو - ketab farsi

سامان نو - ketab farsi

SHOW MORE
SHOW LESS

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

كه قابل درك است.‏ او اين گرايش جديدي را كه به ظهوررسيده<br />

تحليل كرده و در مورد مترقي بودن يا نبودن اين گرايش موضع<br />

خود را اعلام ميكند.‏ بايد در نظر داشت كه درهمان زمان،‏ حتا<br />

دردرون جنبش كارگري،‏ بسياري عليه حق كارزنان موضعگيري<br />

ميكردند.‏ آنها اظهار ميكردند كه جايگاه زن در خانه است و<br />

همين اتحاديههاي كارگري بودند كه عليه كار زنان مقاومت نشان<br />

ميدادند.‏ بنابراين بايد توجه داشت كه از اين جنبه،‏ تأكيد انگلس<br />

بر ضرورت كار زنان و دفاع از حق كار زنان اهميت بسيار دارد.‏<br />

با اين وجود انگلس نميگويد كه اين امر خود بخود براي آزادي زن<br />

كافي است و يا اينكه اين تنها شرط آزادي زن است،‏ بلكه ميگويد:‏<br />

‏"بدين ترتيب خصلت ويژهي تسلط مرد بر زن در خانوادهي نوين و<br />

ضرورت و نيز روند ايجاد تساوي اجتماعي واقعي بين آنها فقط<br />

هنگامي مشخص ميشود<br />

كه اين دو از نظر قانوني به<br />

طور كامل يكسان باشند.‏<br />

آنگاه آشكار ميشود كه<br />

نخستين شرط رهايي زن<br />

‏(توجه كنيم:‏ نخستين<br />

شرط و نه تنها شرط)‏ ورود<br />

دوبارهي زنان به عرصهي<br />

صنعت عمومي است كه<br />

مستلزم از بين رفتن<br />

خانواده به مثابه واحد<br />

خصوصي اقتصادي خواهد<br />

بود."‏<br />

در اينجا ميبينيم كه<br />

انگلس به مسالهي لزوم<br />

نابودي خانواده نيز اشاره ميكند.‏ وي در ضمن در همين پاراگراف<br />

بر سر ضرورت تساوي قانوني زن و مرد بحث ميكند و اين هم<br />

نكتهي قابل توجهي است.‏ هنگامي كه با يك تحليل ماركسيستي<br />

ريشههاي ستمكشي زن را بررسي ميكنيم و هنگامي كه ميگوييم<br />

مسالهي رفع ستمكشيدگي زنان فقط پس از يك انقلاب<br />

سوسياليستي و هنگامي كه همهي ساختار روابط اجتماعي تغيير<br />

كند،‏ مي تواند حل شود،‏ البته نبايد اين نتيجه را گرفت كه<br />

بنابراين،‏ ما هم اينك مبارزه نكنيم و بايد تا آن هنگام به انتظار<br />

بنشينيم!‏ خير!‏ ما از همين امروزنيز بايد از هر تساوي صوري و<br />

حقوقي قابل طرح دفاع كنيم و برايش بجنگيم.‏ البته در تمام بحث<br />

تلاش شده است تا نشان داده شود كه مساله دراينجا پايان نمي-‏<br />

پذيرد و با تساويهاي صوري نيز حل نخواهد شد.‏ نابرابري<br />

اجتماعي براي زنان ريشههاي عميقتر،‏ پايدارتر و نهادينهتري در<br />

نظام طبقاتي موجود دارد.‏ بدين سان،‏ ماركسيسم نسبت به تساوي<br />

حقوقي و مبارزه براي آن،‏ بي تفاوت نيست.‏<br />

افزون براين،‏ انگلس در ورقهاي ديگري از كتاب خود به نكات<br />

اساسي ديگري نيز ميپردازد كه دراين دوران عمده شدهاند.‏ مثلا<br />

مسالهي كار خانگي و پرورش اجتماعي كودكان و آزادي جنسي<br />

زن.‏ وي صنعتي كردن كار خانگي و مسالهي آزادي جنسي زن را<br />

به عنوان پايههاي لازم براي آزادي زن مينگرد و در كنار مسالهي<br />

اشتغال،‏ استقلال اقتصادي زن و ورود زنان به توليد،‏ بر اين مسايل<br />

نيز تأكيد ميكند.‏ بايد در نظر داشت كه يك جانبهنگري كه به<br />

انگلس نسبت دادهاند به هيچ وجه درست نيست:‏<br />

‏"بدين ترتيب موقعيت مردان دستخوش دگرگوني هاي اساسي<br />

خواهد بود.‏ اما موقعيت زنان نيز تغييرات مهمي پديد خواهد آمد.‏<br />

وسايل توليد به مالكيت عمومي در خواهد آمد.‏ خانوادهي تك<br />

همسري ديگر واحد اقتصادي جامعه نخواهد بود.‏ اقتصاد خصوصي<br />

خانگي به يك صنعت اجتماعي تبديل خواهد شد.‏ نگهداري و<br />

آموزش كودكان جزيي از خدمات اجتماعي خواهد شد.‏ جامعه<br />

ازهمهي كودكان،‏ چه<br />

مشروع و چه نامشروع<br />

به طور يكسان مراقبت<br />

خواهد كرد،‏ نگراني از<br />

‏"عواقب كار"‏ كه امروزه<br />

مهم ترين دليل<br />

اجتماعي چه اخلاقي<br />

و چه اقتصادي باز<br />

دارندهي دختران از<br />

آميزش با كسي است<br />

كه دوستش دارند،‏ از<br />

ميان خواهد رفت.‏ آيا<br />

همين بخودي خود<br />

براي استقرار مباني<br />

گسترش تدريجي آزادي<br />

هرچه بيشتر در روابط جنسي و براي تغيير افكار خشك عمومي در<br />

مورد مقولهي شرف بكارت و بي حرمتي زنان كافي نخواهد بود؟"‏<br />

پيش بيني ماركس و انگلس در مورد سرعت ورود زنان به حيطهي<br />

توليد،‏ پرولتريزه شدن سريع آنان و زوال خانواده در طبقهي كارگر،‏<br />

تحقق پيدا نكرد.‏ آنها هم در مورد آهنگ روند اين گرايش و هم در<br />

مورد علل آن اشتباه كردند.‏ ميبينيم كه خانواده،‏ حتا در طبقهي<br />

كارگر هم توانست به حيات خود ادامه دهد.‏ ولي با اين وجود،‏ در<br />

آن دورهي خاص،‏ چنين گرايشي به شدت وجود داشت.‏ زنان به<br />

طور گسترده وارد بازار كار ميشدند و همانطور كه انگلس در<br />

كتابهاي ديگرش نيز اشاره كرده است،‏ در طبقهي كارگر انگليس<br />

خانوادههاي بسياري وجود داشتند كه زنان به كار بيرون از خانه<br />

اشتغال داشتند و مردها بچه بغل به جاروكشي مشغول بودند.‏ هم<br />

اكنون شايد كمتر كسي بداند كه سرمايهداري در آن دوره حتا<br />

تسهيلاتي عمومي براي نگهداري كودكان ايجاد كرده بود.‏ با اين<br />

حال ماركس و انگلس در ارزيابي از قدرت سرمايهداري در كاهش<br />

سرعت پيشرفت و توسعهي تضادهاي ذاتي آن اشتباه كردند.‏<br />

گرايش بهكارگرفتن هر چه بيشتر زنان در صنعت و پرولتريزه<br />

-<br />

-<br />

71<br />

فصلنامه سامان نو – شماره سوم – مهرماه – 1386 اكتبر 2007

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!