16.03.2014 Views

سامان نو - ketab farsi

سامان نو - ketab farsi

سامان نو - ketab farsi

SHOW MORE
SHOW LESS

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

قلاب كمربند مربوط به قبيلهي ميناهاسا<br />

اين تعرض منجر به استقرار هر چه بيشتر مالكيت خصوصى<br />

در دست مردان و نه زنان ميگردد به تدريج در پيشرفتهترين<br />

قبايل كه از سطح بالاترى از دارايى و ثروت برخوردار بودند،‏<br />

روساي قبيله كه البته همگى مرد بودند،‏ به تصاحب اموال و<br />

ثروت قبيله ميپردازند و با وجود مقاومت افراد قبيله،‏ به ويژه<br />

.<br />

زنان،‏ سرانجام قدرت مردانهي خود را به آنان و به توده عضو<br />

قبيله تحميل ميكنند.‏<br />

جايگزينى نظام مرد سالارى<br />

با برقرارى مالكيت خصوصى،‏ در مرحلهي نخست،‏ رمهها نيز مانند<br />

بسيارى چيزهاى ديگر به مالكيت شخصى مردان در ميآيند.‏<br />

اكنون مرد انتظار داشت كه در ازاء رمهاى كه براى ازدواج به اقوام<br />

زن ميداد،‏ چيزى معادل آن به وى بازگردانده شود.‏ به عبارت<br />

ديگر،‏ اكنون مردان قادر بودند با استفاده از ثروتي كه به شكل رمه<br />

و ساير اموال قابل مبادله در اختيار داشتند،‏ آنچه را كه مايلند،‏ از<br />

جمله زن دلخواه خود را،‏ عليرغم ميل وي به دست آورند.‏ به اين<br />

ترتيب رسم و سنت زيباي پيش كشى يا هديه دادن خانوادههاي<br />

زن و مرد به يكديگر در هنگام ازدواج،‏ جاى خود را به روابط غير<br />

انساني مبادلهي زن با رمه داد و پديدهي ‏"ازدواج رمهاى"‏ در ميان<br />

قبايلى كه به كار شبانى ميپرداختند،‏ به وجود آمد.‏<br />

البته اين پديده مانند هر پديدهي ديگري يك شبه بوجود نيامد و<br />

مراحل بينابيني خود را طي كرد.‏ منجمله يكي از اين مراحل<br />

بينابيني اين بود كه مثلا در ميان قبيلهي ‏"تودا"‏ ‏(‏Toda‏)ها،‏ گله-‏<br />

اى كه هنگام ازدواج به خانوادهي زن پرداخت ميشد ميان مردان<br />

اقوام زن تقسيم ميگشت و طبق رسوم قبيله،‏ نزد آنها براى رفع<br />

نيازهاى احتمالى زن و فرزندانش باقى ميماند.‏ بنابرهمان رسوم،‏<br />

زن ميتوانست به هنگام نياز نزد مردان اقوام خويش برود و در واقع<br />

2<br />

مهريهي خود را تقاضا كند.‏<br />

به اين ترتيب،‏ با تبديل ازدواج از طريق هديه دهى به ازدواج<br />

از طريق مبادله زن با رمه ، و تبديل پيشكش ازدواج به ‏"زن<br />

بها"‏ ، كنترل زنان بطور كامل بدست مردان افتاد.‏<br />

تا اين مقطع تاريخ،‏ عناصر اوليهي تشكيل خانوادهي مرد سالار<br />

يعنى مالكيت خصوصي مرد بر وسايل معيشت و ابزار توليد و<br />

همچنين مالكيت وى بر زن حاصل شده بود.‏ آنچه كه باقى ميماند<br />

تملك مرد بر فرزندان بود كه آن نيز خود بخود و از طريق مالكيت<br />

مرد بر زن به دست مىآمد.‏<br />

بايد توجه داشت كه تا آن زمان هنوز به رابطهي بيولوژيك مرد و<br />

فرزندان وى پى برده نشده بود،‏ در نتيجه موانعى كه بر سر تعلق<br />

كودكان به پدر واقعىشان وجود داشت ادامه داشت.‏ بنابراين حق<br />

پدرى بر فرزندان زن ميبايست از طريق ديگرى جز رابطهي<br />

بيولوژيك آنان حاصل ميشد كه اين حق از طريق ‏"بچه بها"‏<br />

حاصل گشت.‏<br />

‏"بچه بها"‏ همان ‏"زن بها"‏ بود.‏ به اين معنا كه تملك زن توسط<br />

مرد،‏ تملك كودكانِ‏ را نيز به همراه ميآورد.‏ در واقع مرد،‏ ‏"زن بها"‏<br />

را نه فقط براى تملك زن بلكه براى تملك فرزندان او بود كه مي-‏<br />

پرداخت.‏ به همين دليل در ميان بسيارى از اقوام ‏"بچه بها"‏<br />

مصطلح بود تا ‏"زن بها".‏<br />

‏"كرالى"‏ از قول ‏"هيكسن"‏ ميگويد كه در ميان<br />

‏"ميناهاسا"هاي ‏"سله بِس"‏<br />

‏"هارتس"‏ يا ‏"زن بها"‏ نبايد به عنوان قيمت زن در نظر<br />

گرفته شود،‏ بلكه قيمتي است براي زني كه هم توانايي كار كردن<br />

دارد و هم توانايي بارور شدن.‏<br />

،(Celebes)<br />

(Hickson)<br />

(Minahasa)<br />

(Harts)<br />

3<br />

براى همين در ميان اين اقوام،‏ دخترِ‏ باكره براى ازدواج چندان<br />

ارزشى نداشت،‏ چرا كه هنوز مشخص نبود كه آيا قادر است باردار<br />

شود يا خير؟ و ازدواج با وى ميتوانست از نظر مالى مخاطره آميز<br />

باشد.‏<br />

از جمله در ميان بوميان ‏"آكامبا"‏ در آفريقاى شرقى،‏ دخترى كه<br />

4<br />

باردار بود بهترين زن براى ازدواج محسوب ميشد.‏ در كنگو در<br />

قبايل ‏"مونگواندي"‏<br />

و داراي فرزند بود،‏<br />

(Mongwandi)<br />

6<br />

زني كه قبلا بارور شده بود<br />

5<br />

برابر دختر باكره قيمت داشت.‏ همچنين در<br />

قبيلهي ‏"بانتوها"‏ گلهاى كه براى مبادله با زن تحويل ميشد<br />

‏"لوبولا"‏ نام داشت و هنوز در ميانشان ضرب المثلى به اين شرح<br />

وجود دارد كه ميگويد:‏ ‏"گلهها بچهها را به وجود مىآورند."‏ ‏"رالف<br />

پدينگتون"‏ كه در اين مورد در ميان ‏"بانتوها"‏ پژوهشهاي بسيار<br />

جالب توجهى كرده است،‏ ميگويد:‏<br />

...."<br />

اين وضع به نحو آشكارترى در بعضى از گروههاى بانتو مشهود<br />

است.‏ در آنجا،‏ در صورت وقوع طلاق،‏ فرزندان نزد پدر مىمانند<br />

مگر اينكه گلهاى كه در موقع ازدواج به خانوادهي زن تحويل داده<br />

فصلنامه سامان نو – شماره سوم – مهرماه<br />

2007 اكتبر – 1386<br />

66

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!