16.03.2014 Views

سامان نو - ketab farsi

سامان نو - ketab farsi

سامان نو - ketab farsi

SHOW MORE
SHOW LESS

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

يها<br />

يكل<br />

يها<br />

يم<br />

عميق و زير و رو كردن همه جانبهي روابط اجتماعي حاكم بر<br />

جامعه و جهان،‏ مسئلهي زنان حل نخواهد شد.‏<br />

بحث بر سر انتخاب يا تعيين برتري يك جنبش بر ديگر جنبشها<br />

نيست.‏ ما با كليتي به نام جامعه روبرو هستيم كه از اجزا يا بخش-‏<br />

هاي متفاوتي تشكيل شده است.‏ هر يك از اين بخشها ويژگيهاي<br />

خاص خود را دارد كه آن را از بقيه و نيز از خصلتهاي<br />

جامعه<br />

متفاوت ميكند.‏ كليت را نميتوان جمع جبري اجزا يا بخشهاي<br />

است كه هر كدام مبارزهي خويش را<br />

براي برقراري يك نظام نوين،‏<br />

اما از دريچهاي خاص و به روشي خاص به پيش ميبرند.‏ هر اندازه<br />

اين مبارزهي خاص در اينجا مبارزه براي رهايي زنان راديكالتر،‏<br />

عميقتر و همه جانبهتر به پيش برده شود،‏ ما با جامعهاي انقلابي<br />

تر ‏(يا با نظامي انقلابيتر)‏ روبرو خواهيم شد.‏ اين امر حتا تواند<br />

ميزان سنجش ما از جامعهي سوسياليستي محسوب شود.‏ براي<br />

جهتگيري سوسياليستي نميتوان مدام تكرار كرد ‏"بدون<br />

مبارزه براي سوسياليسم،‏ زنان رها نخواهند شد"‏ برعكس،‏<br />

متفاوت دانست.‏ خواص كليت نيز حاصل جمع خواص اجزاي آن تاكيد بايد بر آن باشد كه ‏"بدون مبارزه براي رهايي زنان،‏<br />

نيست.‏ يك بخش را هر قدر هم كه مهم و تعيين كننده باشد سوسياليسمي در كار نخواهد بود".‏<br />

نميتوان جايگزين كليت كرد.‏ فصل مشترك مبارزهي همهي اقشار<br />

نياز به سوسياليسم و كمونيسم ميتواند و بايد از زبان قشرها و<br />

و طبقات ستمديده در يك جامعه در مبارزهاي است كه براي تغيير<br />

طبقات مختلف ستمديده و به شكل جنبشهاي متفاوت بيان شود.‏<br />

اين كليت صورت ميگيرد.‏ از درون ستم خاصي كه بر هر يك<br />

بدون تلاش براي چنين امري،‏ نميتوان سخن از تحول انقلابي<br />

از بخشهاي جامعه روا ميشود،‏ نخست،‏ محكوميت كل نظام است<br />

جامعه به ميان آورد.‏ محدود كردن ‏"سوسياليسم"‏ به جنبش<br />

كه رخ مينماياند.‏ به همان اندازه كه از ستم برزن،‏ ميتوان كل كارگري،‏ بيان كم بها دادن به نقش آگاهي كمونيستي در تحول<br />

نظام جامعهي طبقاتي را محكوم وآن را به مصاف طلبيد،‏ از ستم تودهها و تغيير همه جانبهي جامعه در همهي عرصههاست.‏<br />

بر ديگر بخشهاي جامعه نيز ميتوان چنين نتيجهاي گرفت.‏ گرايشي قوي در ميان فعالان چپ موجود است<br />

گفتني است كه وانگهي هر بخشي از جامعه در قالب جنبشهاي تودهاي متفاوت به كه جنبش كارگري و جنبش كمونيستي را يكسان ارزيابي مي-‏<br />

روش و شكل خاصي ضرورت ايجاد يك كليت نوين را بيان مي-‏ اين گرايش،‏ نقشي را<br />

كنند و تفاوتي ميان اين دو قائل نيستند.‏ كند.‏ بدون تاكيد بر جايگاه هر يك از اين جنبشها در ساختار كه جنبش كمونيستي درارتباط با تغيير كلي جامعه و متحول<br />

كلي،‏ نميتوان به درك همه جانبهي واقعيت نائل آمد و پيوند كردن ديگر جنبشها دارد را به جنبش كارگري واگذار ميكند.‏ اما<br />

مشترك واقعي ميان آنان را به درستي فهميد.‏<br />

واقعيت اين است كه بين مبارزهي روزمرهي كارگران ‏(يا آنچه كه<br />

پيوند مبارزهي كارگران با مبارزهي زنان به دليل فقر يا ستم به عنوان جنبش كارگري شناخته شده)‏ با جايگاه و وظيفهي<br />

مشترك نيست،‏ بلكه به طور اساسي درگيري و مواجهه با يك تاريخي طبقهي كارگر در به سرانجام رساندن انقلاب كمونيستي و<br />

كليت واحد است كه سرنوشت اين مبارزات را به يكديگر گره زده پايه ريزي جامعهي عاري از ستم و<br />

است.‏ در نظر نگرفتن اين كليت<br />

استثمار بسيار فاصله است.‏ كمونيسم<br />

خاصي كه بر هر يك از از درون ستم مشترك،‏ پايهي بسياري از در پاسخگويي به وظيفهي تاريخي يك<br />

تحليلهاي محدودنگرانه است.‏<br />

بخشهاي جامعه روا ميشود،‏ نخست،‏<br />

طبقهي معين پا به عرصهي جهان<br />

براي مثال بسياري فكر مي كنند<br />

نهاد.‏ طبقهاي كه توانايي خود رهايي<br />

محكوميت كل نظام است كه رخ مي-‏ كه اگر جنبش زنان به جنبش كارگران و بشريت را داراست.‏<br />

نماياند.‏ به همان اندازه كه از ستم برزن،‏<br />

كارگري متصل شود و يا در<br />

درست است كه ماركس و انگلس در<br />

جنبش زنان بر خواستههاي<br />

اقتصادي زنان زحمتكش و كارگر ميتوان كل نظام جامعهي طبقاتي را مانيفست كمونيست بر ‏"عدم جدايي<br />

منافع كمونيستها از منافع كارگران"‏<br />

محكوم وآن را به مصاف طلبيد،‏ از ستم بر تاكيد شود ميتوان به اين جنبش انگشت نهادند.‏ اما همزمان تاكيد كردند<br />

خصلت طبقاتي و سوسياليستي<br />

كه ‏"كمونيستها همواره و همه جا<br />

ديگر بخشهاي جامعه نيز ميتوان چنين<br />

بخشيد.‏ اين نگرش و اين روش،‏ نه<br />

منافع كل جنبش را نمايندگي مي-‏<br />

نتيجهاي گرفت.‏ وانگهي هر بخشي از طبقاتي است و نه سوسياليستي.‏ كنند."‏ و برتري آنها ‏"بر بقيهي تودهي<br />

خصلت طبقاتي و سوسياليستي<br />

جامعه در قالب جنبشهاي تودهاي<br />

عظيم پرولتاريا در آن است كه از سير<br />

جنبش زنان توسط كليت نويني<br />

كه برايش مبارزه ميكند،‏ تعيين متفاوت به روش و شكل خاصي ضرورت جنبش پرولتري،‏ شرايط و پيامدهاي<br />

عام و نهايي آن درك روشني دارند."‏<br />

ايجاد يك كليت نوين را بيان ميكند ميشود.‏ در واقع تفاوت مبارزات زنان با مبارزات كارگران در اين<br />

(1)<br />

فصلنامه سامان نو – شماره سوم – مهرماه<br />

2007 اكتبر – 1386<br />

60

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!