سا٠ا٠ÙÙ - ketab farsi
سا٠ا٠ÙÙ - ketab farsi
سا٠ا٠ÙÙ - ketab farsi
You also want an ePaper? Increase the reach of your titles
YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.
يم<br />
جنبش كمونيستي و مسئلهي<br />
زنان؛ تجربهها<br />
و نقدها!<br />
بخش چهارم:<br />
در نقد يك شعار!<br />
در نقد يك ديدگاه!<br />
نويسنده: اميد بهرنگ<br />
ويراستار: ساسان دانش<br />
رابطهي جنبش كمونيستي و جنبش زنان را ميتوان با نقد شعار<br />
"جنبش زنان، متحد جنبش كارگري" آغاز كرد. شعاري كه در<br />
هشت مارس 2007 در برخي دانشگاههاي ايران طرح شد.<br />
در مورد انگيزهي مثبتي كه در پس اين شعار قرار دارد، بحثي<br />
نيست. بي ترديد طرح اين شعار تلاشي است براي تاكيد بر اتحاد<br />
ميان جنبشهاي تودهاي؛ مرزبندي با گرايشهاي راست و ليبرالي<br />
درون جنبش زنان و شايد تاكيدي است بر ضرورت انقلاب<br />
سوسياليستي. اما چرا جنبش دانشجويي در روز جهاني زن، به<br />
جاي برجسته كردن وظيفهي خود در برابر جنبش زنان، براي اين<br />
جنبش تعيين تكليف ميكند كه با كدام جنبش متحد شود؟<br />
پرسيدني است چرا جنبش دانشجويي شعار "جنبش كارگري،<br />
متحد جنبش زنان" را پيشنهاد نميكند؟ آيا عناصر فعال چپ<br />
دانشگاه به همان ميزاني كه تلاش ميكنند اين شعار را در جنبش<br />
زنان دروني كنند؛ بر همراهي كردن كارگران با جنبش زنان نيز<br />
تاكيد ميكنند؟ آيا جنبش دانشجويي به همان ميزان كه در تعيين<br />
شعار براي جنبش زنان پافشاري ميكند، در مورد جنبش كارگري<br />
نيز اين روش را به كار ميبرد ؟<br />
هدف از گشودن اين بحث به چالش كشيدن برخي ايدههاي غالب و<br />
رايج در جنبشهاي اجتماعي است. ايدههاي نادرستي كه در ارتباط<br />
با جنبش زنان، آشكارا خصلت پدرسالارانه به خود ميگيرند و از<br />
سابقهي تاريخي معيني در جنبش كمونيستي برخوردار هستند.<br />
امروزه روز، جنبش كارگري براي بسياري از فعالان چپ، به كعبهي<br />
مقدسي بدل شده كه جنبشهاي تودهاي بايد در مقابل آن سر<br />
تعظيم فرود آورند، سوگند وفاداري ياد كنند تا از "گناهان بورژوا<br />
دمكراتيك" خود پاك شوند تا خصلت "سوسياليستي" به خود<br />
گيرند. بايد مشخص شود چرا فقط جنبش كارگري است كه در<br />
ميان ديگر جنبشهاي تودهاي موجود در جامعه، از اين مقام<br />
شايسته برخوردار است؟ چرا جنبش كارگري آن "كليتي" است كه<br />
ديگر "اجزا" را بايد دربرگيرد؟ كيفيت و ويژگي جنبش كارگري<br />
چيست كه در مقام "كل" بايد آن را به رسميت شناخت؟<br />
تا آنجا كه به واقعيت مربوط ميشود شكل گيري جنبش كارگري<br />
(درك بيشتر عناصر چپ از جنبش كارگري، مبارزات كارگران<br />
درعرصهي خواستههاي اقتصادي است) مانند سامانيابي ديگر<br />
جنبشهاي تودهاي، واكنش عادلانهاي است به ستمي كه به طور<br />
روزمره توسط نظام سرمايه داري بر كارگران اعمال ميشود. اين<br />
جنبش كه در مدار خريد و فروش بهتر نيروي كار جريان دارد مانند<br />
ديگر جنبشهاي تودهاي از نقاط قوت و ضعف مشخصي<br />
برخورداراست و گرايشهاي سياسي مختلفي را در بر<br />
گيرد. به<br />
اين معنا، جنبش كارگري نيز مانند ديگر جنبشهاي تودهاي مي-<br />
تواند از جهتگيريهاي ايدئولوژيك سياسي متفاوتي پيروي كند.<br />
اين جنبش كارگري به طور خودبخودي، نه از كيفيت سوسياليستي<br />
برخوردار است و نه نسبت به ساير جنبشهاي تودهاي كيفيت ويژه-<br />
اي دارد كه آن را در جايگاه "كل" و موقعيت برتر قرار دهد.<br />
حتا اگر بخواهيم در شرايط كنوني مقايسهاي بين جنبشهاي<br />
تودهاي مختلف با يكديگر انجام دهيم، آشكارا پيداست كه جنبش<br />
زنان و جنبش دانشجويي نسبت به جنبش كارگري، سياسيتر و به<br />
مراتب راديكالتر هستند؛ اين جنبشها نسبت به جنبش اقتصادي<br />
كارگري، بيشتر دورنماي جامعهي آينده را به صحنهي اجتماعي<br />
ميكشانند و بيشتر بر خواستههايي تاكيد دارند كه امكان دستيابي<br />
به آنها در چارچوب نظام جمهوري اسلامي بسيار كمتر است.<br />
جنبش زنان به طور مستقيم عصب حساس حكومت ديني را نشانه<br />
گرفتهاند و در شرايط كنوني نقش مهمي در قطبي كردن فضاي<br />
سياسي كشور ايفا ميكنند. چرا كه موضوع زنان يكي از مسائل<br />
مورد اشاره و مهم در درگيري ميان جمهوري اسلامي و امپرياليسم<br />
آمريكاست. اين دو قطب ارتجاعي، قيم مĤبانه مدعي تعيين<br />
سرنوشت براي زنان ايران هستند. به همين جهت قرار گرفتن<br />
خواستههاي زنان در راس مبارزات تودهاي ميتواند نقش مهمي در<br />
افشاي هر دو طرف اين درگيري داشته باشد و صحنهي سياسي<br />
كشور را بيشتر به نفع مردم و نيروهاي انقلابي متحول كند.<br />
ميدانيم كه مسئلهي ستم بر زن، همانند استثمار طبقاتي به<br />
مالكيت خصوصي گره خورده و از قدمت بيشتري نسبت به تضاد<br />
ميان كارگر و سرمايه دار برخوردار است. به همين دليل بدون زير<br />
سئوال بردن كليت ساختارهاي طبقاتي و مردسالارانه، بدون شخم<br />
59<br />
فصلنامه سامان نو – شماره سوم – مهرماه – 1386 اكتبر 2007