سامان نو - ketab farsi

سامان نو - ketab farsi سامان نو - ketab farsi

16.03.2014 Views

كميتهي كارگران:‏ طرحي از اصول و ساختار آن نويسنده:‏ جان توماس مورفي اقتباس و برگردان آزاد:‏ بهزاد كاظمي ويراستار:‏ منصور موسوي پيشگفتار:‏ جنبش كميتههاي كارخانه Mmovement) (Shop Steward’s يكي از مهمترين تجربيات طبقهي كارگر بريتانيا در قرن بيستم بود.‏ اين جنبش با تمام ويژهگيهاي تاريخي - تجربياش،‏ هنوز هم ميتواند به ما در فهم دقيقتر اشكال سازماندهي طبقه كارگر در مراكز صنعتي و توليدي ياري برساند.‏ در آغاز قرن بيستم در تمام نقاط صنعتي بريتانيا،‏ تشكلها و نهادهاي رسمي و قانوني اتحاديههاي كارگري وجود داشت.‏ با رشد جنبش اتحاديههاي حرفههاي گوناگون طي چند دهه،‏ لايهي قدرتمندي از بوروكراسي و اشرافيت كارگري ميان نمايندگان و كارمندان رسمي و تماموقت اتحاديهها شكل گرفت.‏ در واقع،‏ پيدايش بوروكراسي نقصانها و محدوديتهاي فعاليت كارمندان تماموقت اتحاديههاي كارگري را برجسته ساخته بود.‏ اين لايهي ممتاز با سياستي دوگانه از طريق چانهزني بين كارفرمايان و كارگران،‏ بيشتر به فكر منافع قشر خود بود تا منافع اعضاي اتحاديهها،‏ و به همين علت ضربات جبرانناپذيري به جنبش كارگري وارد كرد.‏ از همان ابتدا،‏ با تكوين ‏"سرمايهداري دولتي"‏ در دوران جنگ امپرياليستي در اغلب كشورهاي صنعتي و دگرگوني فناوري و تغيير تركيب دروني طبقهي كارگر،‏ شرايط جديدي به جنبش كارگري تحميل شد.‏ اتحاديههاي حرفهاي كارگران ديگر به تنهايي پاسخگوي نيازهاي مبارزات صنفي،‏ رفاهي،‏ اقتصادي و سياسي كارگران نبودند.‏ شكلگيري و گسترش جنبش ‏"كميتههاي كارخانه"‏ در بريتانيا و هماهنگي با ‏"اتحاديههاي كارگري"‏ از اين ضرورت ناشي ميشد.‏ تضاد بين تودههاي عضو و نمايندگان رسمي اتحاديههاي كارگري يكي از چشمگيرترين جنبهها در تاريخ اين جنبش است.‏ عدم حل اين معضل همهي فعالان جنبش كارگري را به هرج و مرجي مهلك و سرانجام به فاجعهاي ميكشاند.‏ جنش سوسياليستي – كارگري نبايد وقت خود را بيهوده با توهين و تخريب شخصيت اين يا آن فرد هدر بدهد.‏ تمام تلاش اين فعالان بايد در جهت فهم اين معضل باشد كه چرا در رهبري اين سازمانهاي كارگري افرادي حضور دارند كه به سبك و سياق خاص خود فكر و عمل ميكنند،‏ و چرا تودههاي كارگر در واحدهاي توليدي و صنعتي،‏ انديشه و كنشي متفاوت با آنها دارند؟ نگاه موشكافانه به تاريخ جنبش كارگري از منظر تحول صنعتي و سياسي،‏ گرايشها و چهرههاي ويژهاي را آشكار خواهد كرد؛ در اين بررسي،‏ نقش افراد آشنايي كه در مقام ماموران رسمي اتحاديههاي كارگري و رهبران تمام وقت كارگري فعاليت ميكنند،‏ آشكار خواهد شد.‏ تمامي افراد آشنا به تاريخچهي جنبش كارگري ميدانند كه معمولاً‏ در آغاز كار،‏ افرادي كه در سخنراني پرشور و انقلابي توانايي بالايي دارند به دفاتر و ادارههاي سنديكاها و اتحاديهها وارد مي-‏ شوند،‏ سخنرانهاي پر شوري كه پس از گذشت مدتي در چرخاندن امور دفاتر اتحاديهها تغيير شگفتانگيزي ميكنند.‏ برخي از رسالهها چنين تغييراتي را اغلب با تفاوت بين فعاليت ترويجي (propaganda) و امور دفتري و مديريتي توضيح ميدهند.‏ بيشك بين اين دو نوع فعاليت و عملكرد تفاوتي هست.‏ اما دلايل ارائهشده براي اين تفاوت،‏ توضيح جامعي از تغيير رفتار كاركنان تماموقت اتحاديهها نميدهند.‏ آن فضاي اجتماعي كه در آن زندگي و فعاليت ميكنيم،‏ وقايع مشترك زندگي روزانهمان،‏ مردمي كه با آنها گفت و شنود ميكنيم،‏ مبارزه براي تامين معيشت و تحقق اهداف زندگي،‏ شرايط كار و...‏ اينهاست كه نگرش ما انسانها را به زندگي تعيين ميكند.‏ آيا هنگام كار در خط توليد و بر روي دستگاه ماشين كار احساس نميكنيم كارگري كه كنارمان و بر روي همان دستگاه كار ميكند *** فصلنامه سامان نو – شماره سوم – مهرماه 2007 اكتبر – 1386 52

با ما رقابت دارد؟ آيا با مشاهدهي ارتش عظيم كارگران صنعتي تازهوارد كه خواهان استخدام و امرار معاش خود هستند،‏ احساس نميكنيم كه آنها به زودي در مقابل دروازهي ورودي كارخانهها با ما شاغلان به رقابت برخواهند خاست؟ روشن است كه برخورد كارگراني كه به دليل شرايط دشوار كار در كارخانهها،‏ به دفاتر اتحاديهها روي ميآورند و در نتيجه كار سادهتري را انجام ميدهند،‏ با رفتار كارگراني تفاوت خواهد داشت كه چنين تجربهاي را براي خود محتمل نميدانند.‏ يكي از دلايل برخوردهاي كارگران فني با ماموران رسمي دولتي ناشي از اين امر است.‏ زيرا اين احتمال وجود ندارد كه خود اين ماموران موظف به اجراي طرح-‏ هاي دولتي بشوند و به اصطلاح آستينها را بالا بزنند.‏ از اينرو،‏ ماموران يادشده به آساني ميتوانند براي كارگران فني دربارهي نتايج سودمند طرحهاي دولتي ساعتها سخنراني كنند.‏ اكنون چشمانداز كارگري را كه در كارخانه كار ميكند با چشمانداز كسي مقايسه كنيد كه در مقام مامور رسمي و تمام وقت در اتحاديهها شاغل است.‏ كسي كه در كارخانه است هر تغييري را در محيط كار خود حس ميكند.‏ فضا و جو كارخانه فضا و جو پيرامون خود اوست.‏ براي او شرايطي كه در چارچوب آن كار ميكند،‏ در درجهي اول اهميت است،‏ و بنابراين اساسنامهي اتحاديهاش در درجهي دوم اهميت خواهد بود و حتي در مواردي،‏ در درجههاي بعدي.‏ اما اگر همين شخص از كارخانه خارج و براي كار اداري وارد دفتر كار اتحاديه بشود محيط شغلياش تغيير ميكند،‏ در فضاي متفاوتي نفس ميكشد و با قشر و طبقهي جديدي تماس ميگيرد.‏ مسائلي كه تا چندي پيش براي او در اولويت بودند،‏ با اين تغيير شغلي در درجهي دوم اهميت قرار خواهند گرفت.‏ كارگر سابق و مسئول تمام وقت فعلي اتحاديه،‏ در اساسنامهي اتحاديه مدفون خواهد شد.‏ ناگزير از ديدگاه جديدي به مسائلي مينگرد كه ديگر مانند گذشته نميتواند آنها را از نزديك احساس بكند.‏ مقصود اين نيست كه كارگر يادشده احساس،‏ صداقت يا علاقهي خود را به طبقهي كارگر از دست داده است؛ بلكه تاثير و نفوذ شرايط و عوامل جديد،‏ احساس و نگرش وي را تغيير ميدهد و در نتيجه ديدگاه و ‏"ماهيت"‏ شغلياش نيز دگرگون ميشود.‏ بنابراين،‏ ريشههاي يكي از اختلافات موجود در طبقهي كارگر را درك ميكنيم:‏ اختلاف ميان آن گروهي كه شرايط واقعي طبقه كارگر را بيان و منعكس ميكنند و دستهاي كه از زندگي و شرايط واقعي محيط كار كارگران جدا شدهاند.‏ اكنون تاثير اين رويداد را بر روند تكوين اساسنامهاي اتحاديهها در نظر بگيريد.‏ اتحاديهها براساس اساسنامهها،‏ به ماموران رسمي منتخب قدرت معيني براي تصميمگيري ميدهند و اعضاي اين تشكلها بايد از تصميمها و احكام آن ماموران تماموقت و رسمي اطاعت كنند.‏ البته درست است كه برخي مسائل در مواردي براي گرفتن تصميم به رايگيري و صندوق آرا گذاشته ميشوند.‏ اما،‏ بيشك اين نيز درست است كه در موارد مهم چنين تصميماتي با راي اعضاي تشكلهاي كارگري گرفته نشدهاند؛ تجربه نشان داده كه حكمراني ماموران رسمي رشد روزافزوني داشته است.‏ ماموران تمام وقت اتحاديهها قدرت دارند تصميم بگيرند و حكم بدهند كه اعتصابي مطابق يا مخالف با اساسنامهي اتحاديه بوده است.‏ بنابراين،‏ كاركنان رسمي اتحاديهها ميتوانند تعيين كنند كه آيا براساس اساسنامه،‏ مخارج اعتصاب به اعتصابكنندگان پرداخت شود يا نشود!‏ يا دربارهي اعتراضها و مطالبات كارگري پيشبينينشده،‏ كه در اساسنامه مقرراتي دربارهي آنها وجود ندارد،‏ قدرت داوري و تصميمگيري دارند.‏ به احتمال زياد،‏ اين نكتهي آخر مهمتر از نكات ديگر است.‏ زيرا همانطور كه اشاره شد،‏ به گروه كوچكي كه از تجربهي محيط كارخانه دور و جدا شده است،‏ اين اجازه داده ميشود كه بر تودهي كارگر حكمراني كند و تودهي كارگر وادار ميشود در شرايطي كار كند كه پيشتر امكان بررسي لازم براي كار تحت آن شرايط ديكته در عمل و فعاليت واقعاً‏ دمكراتيك كارگري،‏ هر عضو تشكيلات بايد در اداره و اجراي كارها و امور جامعه فعال باشد شده را نداشته است.‏ به اين دليل،‏ جنبش كارگري در اين دوران به تجديدنظري اساسي در روشهاي تدوين اساسنامههايي نياز دارد كه نقش تودههاي كارگر و اعضاي اتحاديهها را تنها در اطاعت از دستورات كارمندان تماموقت تشكلهاي كارگري ميداند.‏ اين معضل در تمام فعاليتهاي اتحاديهاي كارگري بازتاب يافته است.‏ كارگران انتظار دارند كارمندان رسمي تشكلهاي كارگري آنها را رهبري كنند،‏ به جاي آنها فكر كنند و مسئوليتها را به عهده بگيرند:‏ به اين دليل،‏ جنبش كارگري داراي چنين رهبران كارگري است،‏ رهبراني رسمي و غيررسمي؛ يكي در دفتر اتحاديه،‏ ديگري در خارج از دفتر.‏ اين دسته از رهبران چنان حرف ميزنند و عمل ميكنند كه گويي كارگران كالاهاي انعطافپذيري هستند كه بنا بر داوري،‏ اميال و ارادهي آنها بايد قالبريزي شوند و شكل بگيرند.‏ شايد اين دسته از رهبران صداقت زيادي نيز داشته باشند،‏ اما اين روشهاي ‏"رهبري"‏ ديگر پاسخگوي مسائل تودهي طبقهي كارگر و جنبش كارگري نيست.‏ در عمل و فعاليت واقعاً‏ دمكراتيك كارگري،‏ هر عضو سازمان بايد در اداره و اجراي كارها و امور جامعه فعال باشد.‏ بنابراين،‏ لازم است 53 فصلنامه سامان نو – شماره سوم – مهرماه – 1386 اكتبر 2007

كميتهي كارگران:‏<br />

طرحي از اصول و ساختار آن<br />

نويسنده:‏ جان توماس مورفي<br />

اقتباس و برگردان آزاد:‏ بهزاد كاظمي<br />

ويراستار:‏ منصور موسوي<br />

پيشگفتار:‏<br />

جنبش كميتههاي كارخانه Mmovement) (Shop Steward’s يكي از<br />

مهمترين تجربيات طبقهي كارگر بريتانيا در قرن بيستم بود.‏ اين جنبش<br />

با تمام ويژهگيهاي تاريخي<br />

- تجربياش،‏ هنوز هم ميتواند به ما در<br />

فهم دقيقتر اشكال سازماندهي طبقه كارگر در مراكز صنعتي و<br />

توليدي ياري برساند.‏ در آغاز قرن بيستم در تمام نقاط صنعتي<br />

بريتانيا،‏ تشكلها و نهادهاي رسمي و قانوني اتحاديههاي كارگري<br />

وجود داشت.‏ با رشد جنبش اتحاديههاي حرفههاي گوناگون طي چند<br />

دهه،‏ لايهي قدرتمندي از بوروكراسي و اشرافيت كارگري ميان<br />

نمايندگان و كارمندان رسمي و تماموقت اتحاديهها شكل گرفت.‏ در<br />

واقع،‏ پيدايش بوروكراسي نقصانها و محدوديتهاي فعاليت كارمندان<br />

تماموقت اتحاديههاي كارگري را برجسته ساخته بود.‏ اين لايهي ممتاز<br />

با سياستي دوگانه از طريق چانهزني بين كارفرمايان و كارگران،‏<br />

بيشتر به فكر منافع قشر خود بود تا منافع اعضاي اتحاديهها،‏ و به<br />

همين علت ضربات جبرانناپذيري به جنبش كارگري وارد كرد.‏<br />

از همان ابتدا،‏ با تكوين ‏"سرمايهداري دولتي"‏ در دوران جنگ<br />

امپرياليستي در اغلب كشورهاي صنعتي و دگرگوني فناوري و تغيير<br />

تركيب دروني طبقهي كارگر،‏ شرايط جديدي به جنبش كارگري<br />

تحميل شد.‏ اتحاديههاي حرفهاي كارگران ديگر به تنهايي پاسخگوي<br />

نيازهاي مبارزات صنفي،‏ رفاهي،‏ اقتصادي و سياسي كارگران نبودند.‏<br />

شكلگيري و گسترش جنبش<br />

‏"كميتههاي كارخانه"‏ در بريتانيا و<br />

هماهنگي با ‏"اتحاديههاي كارگري"‏ از اين ضرورت ناشي ميشد.‏<br />

تضاد بين تودههاي عضو و نمايندگان رسمي اتحاديههاي كارگري<br />

يكي از چشمگيرترين جنبهها در تاريخ اين جنبش است.‏ عدم حل<br />

اين معضل همهي فعالان جنبش كارگري را به هرج و مرجي<br />

مهلك و سرانجام به فاجعهاي ميكشاند.‏ جنش سوسياليستي<br />

–<br />

كارگري نبايد وقت خود را بيهوده با توهين و تخريب شخصيت اين<br />

يا آن فرد هدر بدهد.‏ تمام تلاش اين فعالان بايد در جهت فهم اين<br />

معضل باشد كه چرا در رهبري اين سازمانهاي كارگري افرادي<br />

حضور دارند كه به سبك و سياق خاص خود فكر و عمل ميكنند،‏<br />

و چرا تودههاي كارگر در واحدهاي توليدي و صنعتي،‏ انديشه و<br />

كنشي متفاوت با آنها دارند؟<br />

نگاه موشكافانه به تاريخ جنبش كارگري از منظر تحول صنعتي و<br />

سياسي،‏ گرايشها و چهرههاي ويژهاي را آشكار خواهد كرد؛ در اين<br />

بررسي،‏ نقش افراد آشنايي كه در مقام ماموران رسمي اتحاديههاي<br />

كارگري و رهبران تمام وقت كارگري فعاليت ميكنند،‏ آشكار<br />

خواهد شد.‏<br />

تمامي افراد آشنا به تاريخچهي جنبش كارگري ميدانند كه<br />

معمولاً‏ در آغاز كار،‏ افرادي كه در سخنراني پرشور و انقلابي توانايي<br />

بالايي دارند به دفاتر و ادارههاي سنديكاها و اتحاديهها وارد مي-‏<br />

شوند،‏ سخنرانهاي پر شوري كه پس از گذشت مدتي در<br />

چرخاندن امور دفاتر اتحاديهها تغيير شگفتانگيزي ميكنند.‏ برخي<br />

از رسالهها چنين تغييراتي را اغلب با تفاوت بين فعاليت ترويجي<br />

(propaganda)<br />

و امور دفتري و مديريتي توضيح ميدهند.‏ بيشك<br />

بين اين دو نوع فعاليت و عملكرد تفاوتي هست.‏ اما دلايل ارائهشده<br />

براي اين تفاوت،‏ توضيح جامعي از تغيير رفتار كاركنان تماموقت<br />

اتحاديهها نميدهند.‏ آن فضاي اجتماعي كه در آن زندگي و<br />

فعاليت ميكنيم،‏ وقايع مشترك زندگي روزانهمان،‏ مردمي كه با<br />

آنها گفت و شنود ميكنيم،‏ مبارزه براي تامين معيشت و تحقق<br />

اهداف زندگي،‏ شرايط كار و...‏ اينهاست كه نگرش ما انسانها را<br />

به زندگي تعيين ميكند.‏<br />

آيا هنگام كار در خط توليد و بر روي دستگاه ماشين كار احساس<br />

نميكنيم كارگري كه كنارمان و بر روي همان دستگاه كار ميكند<br />

***<br />

فصلنامه سامان نو – شماره سوم – مهرماه<br />

2007 اكتبر – 1386<br />

52

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!