16.03.2014 Views

سامان نو - ketab farsi

سامان نو - ketab farsi

سامان نو - ketab farsi

SHOW MORE
SHOW LESS

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

عظمت جديدي دست مييافت.‏ اما،‏ او زنداني ديدگاههاي سنتياش<br />

بود،‏ چرا كه به قضاوت عموم هر لغزشاش به سوي غيرسنتيبودن،‏<br />

خيانت به حساب ميآمد.‏ او نقش خود را به مثابه فردي كه حامل<br />

جنبشي در جهان است ميديد.‏ جنبشي كه نه صرفا روسي بود،‏ بلكه<br />

در روسيه به انقراض كشيده شده بود،‏ جنبشي كه دوبار به قتلگاه<br />

برده شده بود،‏ بار نخست با گلولههاي اعدام كنندگاناش و ديگر بار<br />

با تغيير و تحولات برآمده در ذهنيت بشري."‏<br />

(16)<br />

–<br />

چنين نگرشي سرژ را در تخالف با جنبش تروتسكيستي در غرب<br />

قرار ميدهد.‏ بدبختانه اين نگرش به سهم خود سرژ را در مظان<br />

بدبيني و فراموشي قرار داده است.‏ امري كه همواره باعث شگفتي<br />

من شده و يكي از دلايلي است كه وادارم<br />

كرد كه به مطالعه عميقتر نظرات درباره-‏<br />

ي شوروي روي آورم.‏ در اين رويكرد عضو<br />

مستعد و بانفوذي از اپوزيسيون چپ<br />

وجود دارد ‏[ويكتور سرژ]،‏ فردي كه<br />

مشهورترين تروتسكيست در بسياري از<br />

محافل روشنفكري بود،‏ به رغم اين روش<br />

غيرسنتي،‏ سرژ هم توسط خود تروتسكي<br />

و هم توسط تروتسكيستها مورد انتقاد<br />

قرار گرفت و باعث غم و اندوه فراوان او<br />

شد و به انزواي او از جنبشي انجاميد<br />

‏[اپوزيسيون چپ]‏ كه با تحمل خطرات<br />

فراوان سالهاي متمادي عمر خود را در<br />

راهش فدا كرده بود.‏<br />

حتي در جنبش معاصر تروتسكيستي به سرژ به ديدهي بياحترامي<br />

نگاه ميشود:‏ او به عنوان نويسندهاي توانا،‏ بيش از همه در<br />

اپوزيسيون چپ شناخته شده است.‏ با اين وجود،‏ او فراموش و طرد<br />

شده يا شايد به عنوان متفكري جدي ‏"كنار گذاشته شده"‏<br />

است.‏ اين واقعيتي است كه سرژ در نهان و نه آشكارا،‏ در درون<br />

سازمانهاي سنتي تروتسكيستي مورد تحسين قرار ميگرفت.‏<br />

در فاصله سالهاي 1936-39 سرژ و تروتسكي بر سر نقاط مورد<br />

اختلافشان درگير بحث و جدل شدند.‏ هرآنگاه كه تروتسكي سرژ را<br />

مورد انتقاد قرار ميداد،‏ طرفداران وي در سازمانهاي انترناسيونال<br />

چهارم نيز چنين ميكردند.‏ آشكارا اين تفسير غمناكي است از نبود<br />

تفكر مستقل در درون چنين نهادهايي،‏ امري كه خود سرژ<br />

هنگامي كه با انترناسيونال چهارم قطع رابطه كرد با اندوه در<br />

موردش سخن گفته است؛ به باور سرژ نهادي كه متاسفانه مبارزان<br />

جسورش قادر نبودند بدون تروتسكي و مستقل از او بيانديشند.‏<br />

بدبختانه،‏ تروتسكي آغازگر جدل بود.‏ او در مباحثاتش با سرژ<br />

سختگيريهاي منحصر به فرد خود را داشت و او را فردي<br />

سنتريست ‏(ميانهرو)‏ خطاب ميكرد.‏ جنبش ‏[انترناسيونال چهارم]‏<br />

اين برچسب را علم ميكرد و بدون مطالعهي پلميكها و بحثهاي<br />

طرح شده،‏ طوطي وار اتهام ‏"سرژ سنتريست"‏ را تكرار ميكرد.‏<br />

تروتسكي همچنين با بي اعتنائي نوشت كه سرژ حساسيتهاي<br />

يك شاعر را داراست كه البته منظور از اين گفته تحقير سرژ بود.‏<br />

اين كه تروتسكي در قضاوتش در مورد سرژ اين اندازه سختگيري<br />

ميكرد يك طرف قضيه است تروتسكي در مورد نزديكانش<br />

بالاترين رعايت اخلاقي را داشت و هنگامي كه از آنها مايوس مي-‏<br />

شد،‏ ناراحتياش را پنهان نميكرد و اما اين كه تروتسكيستها<br />

همان رفتار را بدون درك ماهيت اختلافات ادامه ميدادند نيز<br />

طرف ديگر قضيه است.‏<br />

–<br />

–<br />

در همان حالي كه اختلافات بين ترتسكي و<br />

سرژ اختلافاتي واقعي و بر سر مسايل مهمي<br />

بودند،‏ اما خصلت اين اختلافات ازدرون يك<br />

مكتب فكري متنج ميشد.‏<br />

نيزهمه جا به چشم ميخورد.‏ در اينجا اشارهام<br />

است كه در<br />

به نوشتهي بدنام<br />

نقد نوشتهي تروتسكي ‏"اخلاق آنها و اخلاق<br />

ما"‏ به شكل مستهجني به تروتسكي حمله<br />

كرده بود.‏ اين نوشته با نام قلابي سرژ به<br />

فرانسوي برگردانده شده بود.‏ تروتسكي تصور<br />

ميكرد كه سرژ آن جزوه تبليغاتي را تدوين<br />

كرده است،‏ پس حالت تهاجمي به خود گرفت<br />

و آشكارا به سرژ حملهور شد.‏ سرژ تاكيد داشت<br />

كه نويسندهي جزوه نيست،‏ اما كار از كارگذشته بود.‏ ولادي ‏(پسر<br />

سرژ)‏ معتقد است كه مامور امنيتي استالين مارك بوروسكي ‏(مشهور<br />

به اتين)‏ اين جزوه را تدوين كرده است؛ هر چند كه ما مدركي دال<br />

بر اثبات اين ادعا در دست نداريم.‏ حتي اگر معلوم شود كه ‏(اگر<br />

روزي حقيقت اين قضيه برملا شود)‏ اتين نويسندهي اين جزوه نبوده<br />

به<br />

است،‏ استالينيست ديگري در چاپخانهشان<br />

آساني ميتوانسته است كه اين كار را انجام بدهد.‏ در آن دوران يكي<br />

از وظايف عمدهي ماموران استالين در غرب اين بود كه نفاقافكني<br />

كنند و فضاي شك و ترديد را در بين گروههاي اپوزيسيون چپ<br />

بينالمللي بوجود بياورند.‏ نمونهاي كه شرحش رفت بيانگر موفقيت-‏<br />

شان در اين كار بوده است.‏<br />

دستهاي NKVD<br />

Piere d’inserer<br />

(Le Sagitairre)<br />

بعدها،‏ پس از مرگ تروتسكي،‏ سرژ به همراه جوليان گورگين<br />

Gorkin) (Julian خشم پارهاي از تروتسكيستها را بخاطر<br />

پافشاري اين دو بر سر جاسوس بودن رابرت شلدون هارت<br />

وهمدستي سيلويا كالدول<br />

با او،‏ برانگيخت – ئيكتور سرژ به اتفاق هنك<br />

هر دو مورد سرزنش قرار گرفتند.‏ چون<br />

سنيوليت<br />

Sylvia )<br />

(Robert Sheldon Harte)<br />

(17) (Caldwell<br />

Henk Sneevliet<br />

49<br />

فصلنامه سامان نو – شماره سوم – مهرماه – 1386 اكتبر 2007

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!