16.03.2014 Views

سامان نو - ketab farsi

سامان نو - ketab farsi

سامان نو - ketab farsi

SHOW MORE
SHOW LESS

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

–<br />

Blum) ،(Leon اپوزيسيون چپ،‏ هنرمندان و نويسندگان نشست و<br />

برخاست ميكرد.‏ براي فردي كه به تازگي از تبعيد اورنبرگ و از<br />

بطن اپوزيسيون چپ در تبعيدگاه داخلي بيرون آمده بود،‏ زندگي<br />

در پاريس پراز رنج و محنت بود،‏ به ويژه كه ميبايست شاهد كارزار<br />

جنايتآميز استالين باشد كه دامنهاش از مسكو تا مادريد كشيده<br />

شده بود.‏ در اين برهه او رابطه نزديكي با تروتسكي داشت و به<br />

عنوان مترجم و همكار او را همراهي ميكرد.‏ كتاب ‏"سرنوشت<br />

انقلاب"‏ كه محصول اين همكاري است بيانگر آن است كه هردو<br />

درباره چشمانداز عمومي اپوزيسيون چپ نظرگاه مشتركي داشتند.‏<br />

تصوراين نكته سخت است كه پاريس در دورهي جنگ داخلي<br />

اسپانيا و دادگاههاي مسكو براي فردي از اپوزيسيون چپ چه مكان<br />

خطرناكي ميتوانست باشد.‏ گروه كوچك تبعيديهاي تروتسكيست<br />

با اينكه آزادانه كار و آزادانه با يكديگر ملاقات ميكردند،‏ با اين وجود،‏<br />

دربين آنان عناصر نفوذي استالين وجود داشت،‏ قاتليني كه همهي<br />

حركتهاي آنان را زير نظر داشتند و با برچسبزدن و جوسازي و<br />

اختلافتراشي اين گروه ماوراي چپ اپوزيسيون را هرچه بيشتر<br />

منزوي ميكردند.‏ در خدمت استالين اعضاي توانمندي از<br />

روشنفكران خلاق همچون شاعران،‏ نويسندگان،‏ روانشناسان و<br />

انسانشناسان به كار گرفته شده بودند كه تمامي افراد،‏ حتي خود<br />

سرژ را،‏ به مشكوك بودن متهم ميكردند.‏ زندگي در پاريس در<br />

چنين دورهاي بسيار سخت بود – سرژ همواره در معرض خطر قرار<br />

داشت،‏ مطبوعات حزب كمونيست او را به باد ناسزا ميگرفتند،‏ گاهي<br />

از سوي رفقايش در مظان اتهام قرار ميگرفت،‏ براي زدودن اسم<br />

خود از اتهامات باورنكردني دادگاههاي مسكو به هر دري مي زد،‏ مي<br />

نوشت،‏ ترجمه مي كرد،‏ از همسر بيمارش سرپرستي ميكرد و<br />

همواره در فقر و تنگدستي قرار داشت.‏<br />

سوسياليسم هم ملزم بود كه در جهان<br />

امروزين خود را بازسازي كند و اين امر<br />

از طريق طرد كامل سنت خودكامه و<br />

ناشكيباي ماركسيسم روسي در اوايل<br />

قرن بيستم انجامپذير بود<br />

(13)<br />

سرژ تا ژوئن 1940، هنگامي كه تانكهاي ارتش نازي وارد پاريس<br />

شدند،‏ در آنجا باقي ماند.‏ به همراه خانوادهاش با پاي پياده به<br />

مارسي رفت و درانتظار اخذ ويزاي خروج از فرانسه،‏ در حالي كه از<br />

سوي گشتاپو و NKVD ‏(پليس امنيتي استالين)‏ تحت آزار و اذيت<br />

بود،‏ يك سال پر از التهاب را درآنجا گذراند.‏ در شرايطي چنين<br />

سهمگين و خطرناك،‏ سرژ همهي كوشش خود را در امر نوشتن به<br />

كار انداخت.‏ توصيف او از مارسي،‏ تصوير دقيق شهري است مملو<br />

از روشنفكران و هنرمندان اروپا،‏ يهوديان و غيره،‏ مهاجران گريخته<br />

از انقلابهاي شكست خورده و دمكراسيهاي خردشده و فاشيسم<br />

رو به قدرت و توضيح دقيق بهاي سنگين شكست.‏<br />

ويكتور سرژ بالاخره نااميد و سرگشته براي فرار از كابوس اروپا پس<br />

از اخذ ويزا از طرف كشور مكزيك به آنجا رفت و تا پايان عمر در<br />

آن كشور بسر برد.‏ وي هنگامي كه با بايكوت تقريبا كامل ناشران<br />

روبرو شد،‏ تنها براي خويشتن خويش مينوشت.‏ ويكتور سرژ در<br />

در عين رضايت از برنامه ريزي پروژههاي آيندهاش،‏<br />

در فقر و تنگدستي چشم از جهان فروبست.‏ او گرسنگي واقعي را<br />

در سرتاسر زندگي خود تجربه كرده بود.‏ ده سال از طول زندگي<br />

سرژ به اشكال گوناگون در حبس وزندان سپري شد.‏<br />

انحطاط انقلاب روسيه و كوشش براي درك اين انحطاط بخش<br />

قابل توجهي از زندگي سرژ را به خود معطوف كرد.‏ اما با اين حال<br />

كسي دركش نكرد؛ نقطه نظراتش باعث شد كه سوسيالدمكراتها<br />

و آنارشيستها از او فاصله بگيرند ‏(مدافعان خجول استالينيسم هم<br />

كه جاي خود داشتند).‏ رابطهي انتقادي ويكتور سرژ با لئون<br />

تروتسكي نيز باعث شد كه از سوي ارتدكسهاي جنبش<br />

تروتسكيستي به ويژه در فرانسه و چند كشور ديگر،‏ به ديدهي<br />

يك مرتد نگريسته شود.‏ بنابراين ضروري است كه تحقيقات<br />

جستجوگرانهاي براي دست يافتن به منابع ناشناخته و درك<br />

شرايط آن زمان به پيش برده شود تا بدين ترتيب سرژ از فراموشي<br />

بدرآيد.‏ در اين راستا شرايط تاريخي گذشته بايد مورد بازشناسي<br />

قرار گيرد و به ويژه اين نظريه كه سوسياليسم همان دموكراسي<br />

است از خطر نابودي نجات پيدا كند.‏<br />

بدين دليل بخاطر دردست نداشتن برخي اطلاعات مشخص آن<br />

هم به دليل بختك استالين بر جامعه شوروي-‏ ما ناگزيريم كه<br />

رمانهاي سرژ را مورد كنكاش دقيق قرار دهيم تا اطلاعات لازم در<br />

مورد سختي هاي زندگي اپوزيسيون را به دست آوريم و پيامهاي<br />

نهفتهي بين متنها را در يابيم.‏ نوشتههاي سرژ هر چند شكل<br />

داستاني دارند،‏ اما او شاهد انقلابهايي بود كه به طور مرتب و<br />

آگاهانه در خاطراتش ثبت ميكرد.‏<br />

نزاعهاي دروني<br />

–<br />

30<br />

به نظر ممكن است تعجب آور باشد كه استالين اين گونه نيرو و<br />

خشم خود را به تعقيب و دستگيري شمار اندكي از تروتسكيستها<br />

و اپوزيسيون متوجه كرده باشد كه از طريق مجلات و تشكلهاي<br />

خود در غرب در دهههاي و 40 حكومت وي را زير سئوال برده<br />

بودند.‏ اين كوشش عظيم براي خاموش كردن چنين شعلههاي<br />

كوچك اعتراضي،‏ آن هم در برابر وظايف عاجلي همچون تدارك<br />

نوامبر 1947،<br />

47<br />

فصلنامه سامان نو – شماره سوم – مهرماه – 1386 اكتبر 2007

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!