سا٠ا٠ÙÙ - ketab farsi
سا٠ا٠ÙÙ - ketab farsi
سا٠ا٠ÙÙ - ketab farsi
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
احتمال زياد با نماينده اعزامي ايران سلطان زاده هم ديدار داشته<br />
است، هرچند در اين مورد سندي در دست نيست.<br />
(5)<br />
•<br />
سلطانزاده در كادر مشخص شده است<br />
تجربه سياسي سرژ باعث نشد كه او با پيروزي استالين، سوسياليسم<br />
را نفي كند بلكه با ارتقاي آن همچون بيانيه حقوق بشر باعث تقويت<br />
اهداف سوسياليستي گرديد. سرژ با نظام تك حزبي مخالف بود و در<br />
همان اوايل سال 1918 و بار ديگر در سال 1923 اعلام كرد كه يك<br />
دولت ائتلافي، به رغم تمام خطراتي كه به همراه دارد، به مراتب<br />
كم خطرتر از توطئه چيني ديكتاتوري استالين و پليس امنيتي او<br />
است. به جاي "برنامه اقتصادي" غيرقابل انعطاف، بوروكراتيك و<br />
ضد دمكراتيك [دولت شوروي]، سرژ رفرم اقتصادي "دمكراسي<br />
كارگري" و "انجمنهاي كمونيستي" را پيشنهاد كرد. مطالعهي<br />
آثار سرژ در مورد اتحاد جماهير شوروي براي همه افرادي كه مي-<br />
خواهند فضاي سياسي دوران دهه و درون شوروي و<br />
جنبش كمونيستي وقت را حس كنند، ضروري است. اين شايد<br />
دليل جذابيت كنوني سرژ باشد كه او به مفهوم اخص كلمه يادآور<br />
دنياي ديگري است.<br />
1930<br />
1920<br />
هم اين را<br />
تاريخنويس آمريكايي والتر لاكور<br />
دليل اهميت سرژ در وضعيت كنوني ميداند: "خاطرات سياسي<br />
سرژ بسيار با اهميتاند زيرا كه اين خاطرات به آشكارا بازتاب<br />
روحيه اين نسل فراموش شدهاند [گروه كوچك انقلابياني كه<br />
بازماندگان دوره پربار بعد از جنگ جهاني اولاند]. نوشتههاي او<br />
امروزه خوانندگان خود را پيدا ميكنند زيرا كه اين آثار به خواننده<br />
كمك ميكند كه پيامدهاي انقلاب روسيه و تاثيرات آن بر مبارزان<br />
و روشنفكران را درك كند."، اين رويدادهاي تاريخي بقول لاكور<br />
"به دنياي ديروز تعلق دارند، همانطور كه جنگهاي ناپلئوني براي<br />
نسلهاي بعد از او دور و قديمي به نظر ميآمد." (6) سرژ براي<br />
راديكالهاي امروزين جذاب مينمايد چرا كه او از بطن تجربه<br />
استالينيسم بيرون آمده و خواستار بازنگري و بازسازي ايدههاي<br />
سوسياليستي بود- يكي از اين موارد بازنگريها تأكيد او برآزادي و<br />
انسانگرايي بود. سرژ ديگر از انظار پنهان نيست و مقالهها و كتاب-<br />
هاي او گوياي نظرات و مواضع نويسنده هستند و همانگونه كه<br />
لاكور نتيجهگيري ميكند "بدون اين نوشتهها درك ما از اين<br />
رويدادها بسيار ناچيز بود". جا دارد از آناني كه مدام كوشيدهاند تا<br />
سرژ را همچون منبع اميد احيا كنند، قدرداني كنيم.<br />
اين بازيابي سبب شد كه سرژ فراموش نشود. نويسندگان<br />
معاصري در تأييد اهميت سهم او توضيح ميدهند. از جمله<br />
ميگويد كه سرژ "با<br />
آنتونيو دينگري<br />
نشاط، طنزآلود و سرزنده در راه ساختن جمهوري شورايي جهاني<br />
كوشيد... و به رغم خيانت، شكست، زندان و تبعيد هرگز نااميد<br />
نشد... او غولآسا و كوهوار براي آزادي و سعادت همگاني پيكار<br />
از سرژ به عنوان<br />
كرد. آدام هوچشيلد<br />
"يكي از قهرمانان تجليل نشده قرني پراز فساد" نام برد و مايك<br />
او را " شيفتهي پر شور انقلاب و وجدان<br />
ديويس<br />
شكستناپذير آن توصيف كرد.". (7)<br />
الزامي نيست كه خوانندگان آثار سرژ با او هم نظر باشند و يا چون<br />
او در مصاف با شكستها و دست و پنجه نرم كردنها نسبت به<br />
آينده خوشبين باقي بمانند، با اين وجود مشكل است با "كارهايي<br />
كه اين انسان سازش ناپذير برجاي گذاشته است" تحت تأثير قرار<br />
نگرفت. با آن كه سرژ كم و بيش از يادها حذف شده بود، اما<br />
آواي او به عنوان يادآورپيگير زوال سياسي انقلاب كبير قرن بيستم<br />
طنينانداز بود. او براين عقيده بود كه انقلاب به توسط استبدادي<br />
كه از درون بر آن چيره شده بود، به كام مرگ رفت. فرآيندي كه<br />
سرژ خستگيناپذير تلاش كرد كه دركش كند. به عقيده شاعر<br />
روسي يوگني يوتوشنكو، سرژ "به خود مجال داد كه از پديده لوكس<br />
خطرناكي لذت برد، چهره ضدانساني انقلاب دلبندش شرمندهاش<br />
كند و تاوانش را نيز بپردازد." شرمندگي و تاوان دهي او نيز به خاطر<br />
اميد و توجه بيش از حدش به قدرتمندي خدشهناپذير طبيعت<br />
بشري بود. يوتوشنكو مينويسد: "در سال هنگامي كه براي<br />
شعرخواني در مكزيك خود را آماده ميكردم ، دوست مكزيكيام<br />
ماشين تحريري را كه به ويكتور سرژ تعلق داشت به من قرض داد.<br />
انگشتهايم تقريبا يخزده بودند براي اين كه فشارهر كليدي بسياري<br />
از شبحهاي زمانهاي دور را بيدار ميكرد... اين انسان بيهمتايي<br />
بود. ويكتور سرژ... يكي از نخستين مبارزان راه سوسياليسم با چهره-<br />
اي انساني بود آن هم چهل سال پيشتر از آن كه بهار پراگ توسط<br />
تانكهاي برژنف به خون نشيند."(9)<br />
(Antonio Denegri)<br />
(Adam Hochschild)<br />
1968<br />
(Mike Davis)<br />
(8)<br />
از پاريس تا پتروگراد از اپوزيسيون تا تبعيد<br />
سرژ به پنج زبان راحت و روان صحبت ميكرد، اما نوشتههاي او<br />
غالبا به زبان فرانسوي بود. به رغم اين كه در بلژيك زاده شده بود،<br />
فرانسه را براي زندگي بر گزيد. – پيش از سفرش به روسيه و قبل<br />
از پايان جنگ جهاني اول، مدتي در فرانسه زندگي كرد. پس از<br />
اخراج از شوروي در سال دو باره] به فرانسه آمد و در<br />
درآن جا زيست.<br />
] 1936<br />
سالهاي 1940-41<br />
(Walter Lacqueur)<br />
45<br />
فصلنامه سامان نو – شماره سوم – مهرماه – 1386 اكتبر 2007