16.03.2014 Views

سامان نو - ketab farsi

سامان نو - ketab farsi

سامان نو - ketab farsi

SHOW MORE
SHOW LESS

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

باري،‏ پديدهي چين نميتواند مدت زيادي دوام بياورد.‏ اين پديده<br />

همانطور كه اشاره كردم،‏ به صدور كالا به غرب و به ويژه به آمريكا<br />

متكي است.‏ اما براي غرب نيز حد و مرزي در روند واردات از چين<br />

وجود دارد.‏ كشورهاي غرب نميتوانند بيش از درآمدشان كالا از<br />

خارج وارد كنند.‏ ولي ما ميبينيم كه سال به سال بر حجم واردات<br />

از چين اضافه ميشود.‏ اينكه اين روند تا كنون ادامه داشته براي<br />

برخي شگفتآور مينمايد.‏ اما بايد دانست كه تداوم روند واردات از<br />

چين به طور اساسي،‏ به خاطر رونق اقتصادي نسبي درغرب،‏ از آغاز<br />

جنگ عراق است كه خود نقش بسيار مهمي در ثبات اقتصادي<br />

آمريكا ايفا كرده است.‏ اما ادامهي روند واردات از چين درعمل<br />

ممكن نيست.‏ بنابراين كاملا مشخص است كه رونق اقتصادي چين<br />

در نقطهاي به پايان خواهد رسيد.‏<br />

دليل ديگري كه پديدهي چين نميتواند پايدار باشد اين است كه<br />

اگر چه آن بخش از كالاهاي چيني كه در كارخانههايي توليد مي-‏<br />

شوند كه به آمريكا،‏ اروپا،‏ تايوان و ژاپن وابستگي دارند،‏ از كيفيت<br />

قابل قبولي برخوردار هستند،‏ اما كالاهايي كه در كارخانههاي صرفا<br />

چيني توليد ميشوند،‏ كيفيت چنداني ندارند.‏ آنچه كه در چين<br />

توليد ميشود عبارت از كالاهايي است كه از خارج وارد و در چين<br />

مونتاژ ميشود و صنعت مونتاژ نشانگر محدوديت ديگر نظام<br />

اقتصادي چين در اين مورد است.‏ امكان پيشرفت تكنولوژي در<br />

كارخانههاي صرفا چيني،‏ اندك است.‏ به اين دليل كه ماهيت توليد<br />

در كشورهاي استالينيستي هميشه در سطح پاييني است كه ناشي<br />

از نبود سيستم كنترل كيفيت رايج در كشورهاي سرمايهداري<br />

هستند.‏ اگر دولت چين بخواهد كه شكل معمول توليد سرمايه-‏<br />

داري را عملي كند بايد از ساختار اقتدارگرا بكاهد و تلاش كند كه<br />

كارگران را تحت اين شكل،‏ آن هم نه فقط در كارخانههايي كه در<br />

شهرهاي بندري پراكندهاند،‏ بلكه در سراسر چين مورد استثمار<br />

قرار دهد.‏ در اين صورت اما همانطور كه در بالا اشاره كردم،‏<br />

احتمال قوي وجود دارد كه كارگران به اين سياست تن ندهند و<br />

به اقدام مستقل خود دست بزنند.‏ در سال گذشته حدود 60 هزار<br />

تظاهرات در چين اتفاق افتاد.‏ در صورت اتخاذ سياست بالا تعداد<br />

تظاهرات بسيار بيش از اين خواهد بود.‏ بنابراين،‏ احتمال ضعيفي<br />

وجود دارد كه دولت چين حتا درصورت تمايل،‏ دست به چنين<br />

اقدامي بزند.‏ در اين هنگام نوع كنترلي كه بر كارگران چين اعمال<br />

ميشود نميتواند موجب توليد كالاي مرغوب گردد.‏<br />

بگذاريد به مسايل سياسي و يا بهتر بگويم مسايل سياسي -<br />

اقتصادي بپردازيم.‏ به نظر شما چه دليل اقتصادي براي حمله-‏<br />

ي آمريكا به عراق و اشغال آن كشور وجود داشت؟ آيا دليل<br />

آن فقط نفت بود و يا عوامل ديگري نيز دخالت داشتند؟<br />

اصولا به نظر شما شكست آمريكا در عراق چه نتايج اقتصادي<br />

براي آمريكا و نظام سرمايهداري خواهد داشت؟<br />

اگر به زوال دوران باستان نگاه كنيم ميبينيم كه همين<br />

اتفاق در آن زمان هم صورت گرفت.‏ اسلام و مسيحيت<br />

اين گونه بود كه ظهور كردند.‏ آن زمان هم به نظر<br />

ميآمد كه الترناتيو ديگري وجود ندارد،‏ بنابراين مردم<br />

به آلترناتيو جادويي،‏ به مذهب گرويدند.‏<br />

تاريخا<br />

مردمي كه در استيصال قرار دارند بين الترناتيوها به<br />

نوسان ميافتند.‏ اين واقعييت خود را در روشنفكران نيز<br />

بازتاب مي دهد.‏ به همين دليل است كه ما امروز مي<br />

بينيم كه افرادي كه به دانشگاه رفته تا براي دكتر،‏ وكيل<br />

و...‏ شدن آموزش ببينند بنيادگرا شدهاند.‏<br />

به نظر من حملهي آمريكا به عراق و اشغال آن كشورارتباط<br />

چنداني به نفت ندارد.‏ اين درست است كه اگر در خاورميانه نفت<br />

وجود نداشت،‏ آنها به احتمال زياد به سراغ عراق نميرفتند.‏ آنها<br />

براي دسترسي به نفت نيازي به جنگ نداشتند.‏ واقعيت اين است<br />

كه شركتهاي نفتي،‏ يا آمريكايي هستند،‏ يا اينكه با آمريكا<br />

ارتباط نزديك دارند.‏ شركت بريتيش پتروليوم،‏ يك شركت<br />

انگليسي است و شركت شل،‏ هلندي انگليسي است؛ با اين<br />

وجود هر دوي اين شركتها پيوندهاي اقتصادي گستردهاي با<br />

آمريكا دارند.‏ حتا يك سوم از سهام شركت توتال فرانسه،‏ متعلق<br />

به سرمايهگذاران آمريكايي است.‏ به عبارت ديگر بسياري از<br />

شركتهاي بزگ نفتي كه بخش بزرگي از نفت و توزيع آن را<br />

كنترل ميكنند در پيوند تنگاتنگ با آمريكا قرار دارند.‏ اگر اين<br />

شركتها از توزيع نفت عراق خوداري ميكردند،‏ عراق براي<br />

فروش نفت با مشكل بزرگي روبرو ميشد.‏<br />

به هرروي،‏ نفت در كنترل اين شركتهاي بزرگ است.‏ همانطور<br />

كه ميدانيد نفت عربستان سودي ملي اعلام گرديد و شركتهاي<br />

نفتي اين را پذيرفتند.‏ موضوع درعراق ، دولتي بودن نفت نبود.‏<br />

آنها ميدانستند كه صدام حسين به هر حال بايد نفت را بفروشد<br />

و بنابراين از اين نظر نگران نبودند.‏ البته اگر تمام خاورميانه<br />

منفجر شود و چاههاي نفت شعلهور گردند آنها نگران خواهند<br />

شد.‏ اما اين يك نگراني دراز مدت است.‏ بنابراين،‏ من فكر نمي-‏<br />

كنم كه آنها به خاطر نفت به عراق رفتند.‏ به نظر من عوامل<br />

ديگري موثر بود.‏<br />

-<br />

.<br />

همانطور كه پيش از اين اشاره كردم،‏ اقتصاد آمريكا بر پايهي<br />

جنگ سرد بنا شده است درزمان حمله به عراق مدتها بود كه<br />

جنگ سرد تمام شده بود.‏ آنها از ‏"جنگ عليه تروريسم"‏ به<br />

عنوان آلترناتيو استفاده كردند.‏ اين سياست اگرچه اكنون كارآيي<br />

خوبي ندارد اما براي مدتي كاركرد داشت.‏ آنها به بهانهي جنگ<br />

فصلنامه سامان نو – شماره سوم – مهرماه<br />

2007 اكتبر – 1386<br />

28

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!