شماره ٢٨

شماره ٢٨ شماره ٢٨

16.03.2014 Views

​ صفحه 8 چنین امری به این معنا است که باید به «. Nuovo مفاهیم طبیعت و قوانین آن،‏ و قوانینی که بر روح انسان احاطه دارد آگاهی بیابیم.‏ و باید بر تمامی آن آگاهی بیابیم،‏ بی آن که از نظر به دور داریم که هدف نهائی شناخت بهتر خویشتن در فراسوی دیگران،‏ و شناخت بهتر دیگران در فراسوی خویشتن خویش می باشد.‏ اگر حقیقت دارد که تاریخ جهانشمول زنجیره ای از تالش هایی را در بر می گیرد که انسان برای رهایی از امتیازات و پیش داوری ها و بت پرستی ها به کار بسته است،‏ نمی دانیم چرا پرولتاریا،‏ که می خواهد حلقه ای نوین به این زنجیره بیافزاید،‏ نباید بداند چگونه و چرا،‏ و چه کسانی پیش از آنها وجود داشته اند،‏ و نباید بداند که می تواند از این آگاهی و شناخت برای رسیدن به اهدافش استفاده کند.‏ پی نوشت ‎۱‎‏(استاد اقتصاد سیاسی،‏ انکریکو لئونه به ویژه یکی از نظریه پردازان اصلی سندیکالیسم انقالبی است،‏ و در مجله ای که به سال ۱۹۰۵ در رم ایجاد کرده بود،‏ از مواضع خود دفاع می کرد.‏ لئونه سندیکای انقالبی را به عنوان ‏»بازگشت سوسیالیسم به اصل بنیاد اقتصادی«‏ تعریف می کرد.‏ یعنی اصلی که موسلینی آن را دائما تکرار می کرد.‏ او سرانجام به عنوان پیش قراول فاشیسم شهرت پیدا کرد.‏ ۲( چهارمین کنگره ‏»فدراسیون جوانان سوسیالیست«‏ که به تاریخ ۲۰ تا ۲۳ سپتامبر ۱۹۱۲ در بواوین برگزار شد،‏ و آمادئو بوردیگا و آنجلو تاسکا را دیده بود که دربارۀ ‏»سوسیالیسم و فرهنگ«‏ بحث و جدل می کردند.‏ در حالی که برای تاسکا مسائل سوسیالیسم از آموزش جدائی ناپذیر بود – ‏»جوانان سوسیالیست باید پیش از همه بیاموزند و مطالعه کنند،‏ مطالعه کنند،‏ مطالعه کنند«‏ – بوردیگا بر عکس روی اهمیت تعیین کننده های طبقاتی پافشاری می کرد – ‏»با آموزش نمی توان تبدیل به سوسیالیست شد،‏ ولی از طریق ضروریات واقعی طبقه ای که به آن تعلق داریم.«.‏ بی آن که هرگز چنین نظریه ای را تأیید کند،‏ گرامشی دائما به موضوع این بحث باز می گردد،‏ که سرانجام با ‏»فرهنگ گرائی«‏ تاسکا متارکه می کند.‏ به ویژه در : ‏)مجلۀ نظام نوین(.‏ Le programme de L’Ordine « مجله هفته شماره 28 مهر 1391 ‏​‏‎۳‎‏(فیلسوف،‏ تاریخ شناس و حقوقدان،‏ و استاد صرف و نحو در دانشگاه ناپل،‏ جیامباتیستا ویکو )۱۶۶۸-۱۷۴۴( در ‏»علوم نوین«‏ )۱۷۲۵ و به ویژه ۱۷۴۴( سعی می کند تا علم نوینی را بنیانگذاری کند که از طریق آن بتوان واقعیت و گفتمان تاریخی را بازخوانی کرد.‏ او در عین حال دو اصل بزرگ برای تاریخ شناسی پیشنهاد می کند : قانون ‏»سه حالت«‏ که بر اساس آن تمام جوامع به شکل اجتناب ناپذیری از سه مرحله عبور می کنند – دوران خدایان،‏ دوران قهرمانان و دوران انسان ها – که هر یک سازمان های سیاسی،‏ خرد و زبان خاص خود را دارد منبع : آرشیو مارکسیست ها در انترنت ‏)به زبان فرانسه(‏ چنین امری به این معنا است که هر انقالبی مسبوق به فعالیت گسترده و شدید انتقادی،‏ نفوذ فرهنگی،‏ و جذب افکار روی توده های مردم بوده،‏ که در آغاز ناپایدار به نظر می رسد،‏ و تنها به شکل منزوی،‏ و بی هیچ پیوند و احتادی با متام افراد دیگری که در شرایط یکسانی به سر می برند،‏ روز به روز و ساعت به ساعت سرگرم حل مسائل و مشکالت اقتصادی و سیاسی خودشان بوده اند.‏ Antono Gramsci. Socialisme et 1916 janvier 29.culture http://www.marxists.org/fran- /01/1916/cais/gramsci/works htm.19160129_gramsci

نظری دیالک تیک اوبژکتیف سوبژکتیف پروفسور دکتر گونتر کروبر برگردان شین میم شین دایره املعارف روشنگری I ۲ اوبژکتیف ‏)عینی(‏ ‏)ضد دیالک تیکی سوبژکتیف(‏ • اوبژکتیف ‏)عینی(‏ به چیزی اطالق می شود که مستقل از سوبژکت منفرد و مستقل از شعور ‏)ضمیر(‏ او وجود دارد.‏ • اوبژکتیف در فلسفه مارکسیستی به دو معنی مختلف بکار می رود : الف به معنی وجود عینی • وجود عینی داشتن ‏)اوبژکتیویته(‏ شیئ و یا پدیده ای به این معنی است که آن مستقل از سوبژکت منفرد و مستقل از شعور ‏)ضمیر(‏ او وجود دارد.‏ • بنا بر این تعریف،‏ مثال قوانین طبیعی و یا مناسبات اقتصادی هر فرماسیون اجتماعی معین،‏ وجود عینی دارند.‏ ب ۱ مفهوم ‏»اوبژکتیف و یا عینی«‏ در تئوری شناخت • ما در رابطه با شناخت انسانی از محتوا و خصلت عینی آن،‏ از عینیت ‏)اوبژکتیویته(‏ آن صحبت می کنیم.‏ • عینیت شناخت در آن است،‏ که سوبژکت شناخت ‏)مثال انسان شناسنده(‏ واقعیت عینی را بطور عینی منعکس می کند،‏ به عبارت دیگر شناخت با اوبژکت شناخت ‏)موضوع شناخت(‏ انطباق دارد.‏ • توجه به نکات زیر در رابطه با مفهوم ‏»اوبژکتیف«‏ ضرورت دارد:‏ تفاوت عینی با مادی • ‏»عینی«‏ را نباید با ‏»مادی«‏ یکی دانست:‏ • مادی هر آن چیزی است،‏ که مستقل از شعور ‏)ضمیر(‏ و در خارج از آن،‏ بطورکلی وجود دارد.‏ • ضد دیالک تیکی مادی،‏ فکری ‏)ایده ای(‏ است که فقط در شعور ‏)در ضمیر انسانی(‏ و بواسطه شعور ‏)ضمیر(‏ وجود دارد.‏ • اوبژکتیف و یا عینی اما عبارت است از هر آن چیزی،‏ که مستقل از شعورسوبژکت منفرد وجود دارد.‏ • بنابرین،‏ فرم های شعور اجتماعی از مذهب و غیره،‏ اگرچه بطور اوبژکتیف و یا عینی وجود دارند،‏ یعنی مستقل از شعور ‏)ضمیر(‏ فردی اند،‏ در عین حال به مثابه فرم های شعور،‏ دارای خصلت معنوی و غیرمادی اند.‏ تفاوت عینی با واقعی • ‏»عینی«‏ را همچنین نباید با ‏»واقعی«‏ ‏)رئال(‏ یکی دانست:‏ • محتوای مفهوم ‏»واقعی«،‏ وسیعتر از محتوای مفهوم ‏»عینی«‏ است:‏ • فقط چیزهای عینی ‏)یعنی چیزهائی که مستقل از شعور ‏)ضمیر(‏ فردی وجود دارند(‏ نیستند که وجود دارند،‏ بلکه خود شعور فردی و سوبژکتیف نیز وجود دارد.‏ • چیزهای واقعی ‏)رئال(‏ می توانند،‏ هم مادی باشند و هم فکری،‏ هم اوبژکتیف ‏)عینی(‏ باشند و هم سوبژکتیف.‏ • چیزهای عینی واقعی محتوای مفاهیم ‏»عینی«‏ و ‏»واقعی«‏ را تشکیل می دهند.‏ • اگر چیزهای مورد نظر،‏ مستقل از شعور بطور کلی ‏)یعنی مستقل از هر نوع شعور(‏ و در خارج از آن وجود داشته باشند،‏ مادی نامیده می شوند.‏ مراجعه کنید به ماده،‏ مادی،‏ واقعی و دیالک تیک سوبژکت اوبژکت در تارنمای دایرة المعارف روشنگری سوبژکتیف در تئوری شناخت ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ II • سوبژکتیف به معانی زیر بکار می رود:‏ • آنچه که منوط به سوبژکت شناسنده است و نه منوط به ابژکت شناخت یا موضوع شناخت.‏ • آنچه که وابسته به سوبژکت منفرد است.‏ • آنچه که وابسته به شعور سوبژکت منفرد است.‏ • آنچه که بوسیله سوبژکت تعیین می شود.‏ • آنچه که بوسیله سوبژکت مشروط می شود.‏ • آنچه که ضد دیالک تیکی ابژکتیف ‏)عینی(‏ است.‏ سوبژکتیف در محاوره ۱ ۲ • سوبژکتیف در زبان محاوره به معانی زیر بکار می رود:‏ • آنچه که با واقعیت امر راستین انطباق ندارد.‏ • آنچه که یکجانبه ‏)یکسونگرانه(‏ است.‏ ۳ صفحه 9 مجله هفته شماره 28 مهر 1391

​<br />

صفحه 8<br />

چنین امری به این معنا است که باید به «. Nuovo<br />

مفاهیم طبیعت و قوانین آن،‏ و قوانینی که بر<br />

روح انسان احاطه دارد آگاهی بیابیم.‏ و باید<br />

بر تمامی آن آگاهی بیابیم،‏ بی آن که از نظر<br />

به دور داریم که هدف نهائی شناخت بهتر<br />

خویشتن در فراسوی دیگران،‏ و شناخت<br />

بهتر دیگران در فراسوی خویشتن خویش<br />

می باشد.‏<br />

اگر حقیقت دارد که تاریخ جهانشمول زنجیره<br />

ای از تالش هایی را در بر می گیرد که انسان<br />

برای رهایی از امتیازات و پیش داوری ها<br />

و بت پرستی ها به کار بسته است،‏ نمی دانیم<br />

چرا پرولتاریا،‏ که می خواهد حلقه ای نوین<br />

به این زنجیره بیافزاید،‏ نباید بداند چگونه و<br />

چرا،‏ و چه کسانی پیش از آنها وجود داشته<br />

اند،‏ و نباید بداند که می تواند از این آگاهی و<br />

شناخت برای رسیدن به اهدافش استفاده کند.‏<br />

پی نوشت<br />

‎۱‎‏(استاد اقتصاد سیاسی،‏ انکریکو لئونه<br />

به ویژه یکی از نظریه پردازان اصلی<br />

سندیکالیسم انقالبی است،‏ و در مجله ای که<br />

به سال ۱۹۰۵ در رم ایجاد کرده بود،‏ از<br />

مواضع خود دفاع می کرد.‏ لئونه سندیکای<br />

انقالبی را به عنوان ‏»بازگشت سوسیالیسم<br />

به اصل بنیاد اقتصادی«‏ تعریف می کرد.‏<br />

یعنی اصلی که موسلینی آن را دائما تکرار<br />

می کرد.‏ او سرانجام به عنوان پیش قراول<br />

فاشیسم شهرت پیدا کرد.‏<br />

۲( چهارمین کنگره ‏»فدراسیون جوانان<br />

سوسیالیست«‏ که به تاریخ ۲۰ تا ۲۳<br />

سپتامبر ۱۹۱۲ در بواوین برگزار شد،‏ و<br />

آمادئو بوردیگا و آنجلو تاسکا را دیده بود<br />

که دربارۀ ‏»سوسیالیسم و فرهنگ«‏ بحث و<br />

جدل می کردند.‏ در حالی که برای تاسکا<br />

مسائل سوسیالیسم از آموزش جدائی ناپذیر<br />

بود – ‏»جوانان سوسیالیست باید پیش از<br />

همه بیاموزند و مطالعه کنند،‏ مطالعه کنند،‏<br />

مطالعه کنند«‏ – بوردیگا بر عکس روی<br />

اهمیت تعیین کننده های طبقاتی پافشاری<br />

می کرد – ‏»با آموزش نمی توان تبدیل به<br />

سوسیالیست شد،‏ ولی از طریق ضروریات<br />

واقعی طبقه ای که به آن تعلق داریم.«.‏ بی<br />

آن که هرگز چنین نظریه ای را تأیید کند،‏<br />

گرامشی دائما به موضوع این بحث باز می<br />

گردد،‏ که سرانجام با ‏»فرهنگ گرائی«‏<br />

تاسکا متارکه می کند.‏ به ویژه در : ‏)مجلۀ<br />

نظام نوین(.‏<br />

Le programme de L’Ordine «<br />

مجله هفته شماره 28 مهر 1391<br />

‏​‏‎۳‎‏(فیلسوف،‏ تاریخ شناس و حقوقدان،‏ و استاد<br />

صرف و نحو در دانشگاه ناپل،‏ جیامباتیستا<br />

ویکو )۱۶۶۸-۱۷۴۴( در ‏»علوم نوین«‏<br />

)۱۷۲۵ و به ویژه ۱۷۴۴( سعی می کند تا<br />

علم نوینی را بنیانگذاری کند که از طریق آن<br />

بتوان واقعیت و گفتمان تاریخی را بازخوانی<br />

کرد.‏ او در عین حال دو اصل بزرگ برای<br />

تاریخ شناسی پیشنهاد می کند : قانون ‏»سه<br />

حالت«‏ که بر اساس آن تمام جوامع به شکل<br />

اجتناب ناپذیری از سه مرحله عبور می کنند<br />

– دوران خدایان،‏ دوران قهرمانان و دوران<br />

انسان ها – که هر یک سازمان های سیاسی،‏<br />

خرد و زبان خاص خود را دارد<br />

منبع : آرشیو مارکسیست ها در انترنت ‏)به<br />

زبان فرانسه(‏<br />

چنین امری به این معنا است که هر<br />

انقالبی مسبوق به فعالیت گسترده<br />

و شدید انتقادی،‏ نفوذ فرهنگی،‏ و<br />

جذب افکار روی توده های مردم<br />

بوده،‏ که در آغاز ناپایدار به نظر می<br />

رسد،‏ و تنها به شکل منزوی،‏ و بی<br />

هیچ پیوند و احتادی با متام افراد<br />

دیگری که در شرایط یکسانی به سر<br />

می برند،‏ روز به روز و ساعت به<br />

ساعت سرگرم حل مسائل و مشکالت<br />

اقتصادی و سیاسی خودشان بوده<br />

اند.‏<br />

Antono Gramsci. Socialisme et<br />

1916 janvier 29.culture<br />

http://www.marxists.org/fran-<br />

/01/1916/cais/gramsci/works<br />

htm.19160129_gramsci

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!