ش٠ار٠٢٨
ش٠ار٠٢٨
ش٠ار٠٢٨
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
صفحه 75<br />
برای شکست قدرت سرمایه و دولت و هم به<br />
تبدیل شدن به مراکز قدرت مردمی و جدید<br />
و دموکراتیک تر. این دیدگاه ازخودرهانی<br />
طبقه کارگر برداشت مارکس از کمون<br />
پاریس را تایید می کند؛ روزا لوکزامبورگ<br />
این نکته را در اعتصاب توده ای ۱۹۰۵<br />
کشف کرده بود و به آن خوشامد گفت: همین<br />
دیدگاه در شوراهای ۱۹۱۷ به مدت کوتاهی<br />
شکوفا شد و مطالبات روح مطالبات احزاب<br />
کمونیست را تا آغاز دهه ی ۲۰ به شمار می<br />
رفت؛ و مجددا در قرن بیستم در بعضی از<br />
جنبش های کارگری انقالبی و تقریبا انقالبی<br />
دوباره ظهور کرد- در اسپانیا در ۱۹۳۷<br />
تا سولیداری نوش در ۱۹۸۰. در این جا<br />
حداقل به شکل آرزو کامل ترین دموکراسی<br />
در دولت با اشکال دموکراسی مشارکتی در<br />
محل کار و جامعه ترکیب می شود. این بینش<br />
از سوسیالیسم صرفا پارلمانی و در تقابل با<br />
آن قرار دارد، این یا آن حزب به قدرت نمی<br />
رسند، بلکه نهادهای مستقیم دموکراتیک<br />
جدید قدرت می گیرند که در جنبش ریشه<br />
دارند و تجلی آن به شمار می روند.<br />
رهبری و خودرهانی<br />
تعقیب چنین دیدگاهی مطمئنا سازمان دهی<br />
حزب را نیز در بر می گیرد، از نوعی که<br />
کامال با سازمان های سوسیال دموکراتیکی<br />
که میشلز کالبدشکافی کرد متفاوت است.<br />
این نوع سازمان دهی به دور از آن است<br />
که از نوع احزاب “فراگیر” مدل سوسیال<br />
دموکراتیک فاصله ی دور دارد و به دنبال<br />
چارچوبی مشترکی برای فعالیت در خدمت<br />
مبارزان سوسیالیست است. اصطالح<br />
“سازمان دهی سازمان دهندگان” توسط پیون<br />
و کلووارد سویه های از این شکل را در بر<br />
می گیرد چون آن فعاالنی که به طور جمعی<br />
یک بینش تحول سوسیالیستی را تبلیغ می<br />
کنند دور هم گرد می آورد. چنین فعاالنی<br />
قطعا خواهان رهبری دیگران اند، گرچه<br />
نه از طریق نمایندگی آن ها در چارچوب<br />
نهادهای سیاسی موجود، بلکه از طریق بسیج<br />
کارگران در عمل جمعی و جلب مبارزان در<br />
یک چارچوب مشترکی از درک و مداخله<br />
جویی. آ ن ها فعالیت را تشویق می کنند نه<br />
انفعال را؛ و نه نادیده انگاشتن آموزش و<br />
“امتیاز روانی” را. این درست حرفه ی آن<br />
ها به شمار می رود و سرانجام همه چیز. آن<br />
چه که برای آن ها ارزش دارد رشد اعتماد<br />
آگاهی و خودسازمان دهی الیه های پایین<br />
است. به طور مشخص)همان طور که الولت<br />
و فالنگان می گویند( آن ها با دستگاه دیوان<br />
ساالرانه سوسیال دموکراسی و اتحادیه<br />
کارگری در تضاد قرار می گیرند و رهبری<br />
آن ها به مقیاس خوبی در چالش با نیروهای<br />
محافظه کارتر در درون همان جنبش است.<br />
مجله هفته شماره 28 مهر 1391<br />
آن ها سودای رهبری جنبش کارگری را در<br />
سر می پرورانند همان طور که فریدمن در<br />
باره آن بحث می کند.<br />
چنین احزاب و پیش احزابی در یک زندگی<br />
ایدئولوژیک درونی فشرده از آموزش و<br />
بحث مشارکت دارند. آن ها برای انجام<br />
کارکرد خود به درجه ای از اعتماد و اعتقاد<br />
از طرف اعضا و رشد ظرفیت ارائه رهبری<br />
در درون محیط فعالیت خویش نیاز دارند.<br />
بخشی از وظیفه ی آن ها کمک به اعضا<br />
برای عمل اعتمادآمیز، قضاوت مستقل و<br />
ارزیابی تجارب خویش در کنار دیگران<br />
است. به طور نمونه روابط اجتماعی در<br />
بین اعضا و رهبران کم تر سلسله مراتبی<br />
است و با ویژگی های سازمان های سوسیال<br />
دموکراتیک تفاوت بسیاری دارد.<br />
همان طور که هارمن )۱۹۶۸( اظهار می<br />
کند نوعی از نخبه گرایی با شکل گیری و<br />
عضویت چنین سازمان هایی همراه است.<br />
آن ها ضرورتا نظیر خود را برتر می دانند،<br />
و بین خود و محیطشان مرزهای محکمی<br />
ترسیم می کنند، برای این که بحث درونی<br />
با همفکران شان را حفظ کنند و کیفیت<br />
مداخله در محیط شان را برجسته تر سازند.<br />
طرفداران برخی مواضع اصوال کنار گذاشته<br />
می شوند: برای نمونه نژادپرستان و ملی<br />
گرایان. از سوی دیگر از نخبه گرایی موجود<br />
که مبنای تحلیل میشلز است متفاوت است،<br />
چون پیش فرض های آن یک کیفیت دایمی<br />
از بی تفاوتی در توده های کارگران نیست،<br />
بلکه قبول ساده ی این واقعیت که ناموزونی<br />
بالوسطه در آگاهی و اعتقاد وجود دارد. در<br />
واقع فرض نظری مقدم آن ها- قدرت گیری<br />
توده ای و تحول اجتماعی در مبارزه و هم<br />
ممکن و هم مطلوب است- کامال نقطه مقابل<br />
نخبه گرایی است.<br />
یک خطری که در برابر چنین احزاب یا<br />
شبه احزاب وجود دارد دیوان ساالری و<br />
محافظه کاری نیست بلکه فرقه گرایی است<br />
که به طور ذاتی با نظرات و اصول آن ها<br />
پیوند دارد، و خود را از کسانی متمایز می<br />
کنند که خواهان تشویق آن ها هستند. از<br />
دغدغه ی اجتناب از فرصت طلبی سوسیال<br />
دموکراسی برخوردارند، و خطر بت وارگی<br />
نکات اختالف ویژه. با ترسیم یک مرز<br />
تفاوت اغراق آمیز که تالش برای وحدت<br />
با دیگران را ناممکن می سازد و آن ها به<br />
قول “مانیفست کمونیست” توانایی حرکت به<br />
جلو را از دست می دهند. تفکر فرقه گرایانه<br />
به طرق گوناگون جنبش های متنوعی را<br />
در اواخر قرن بیست با مشکل روبه رو<br />
ساخت. از ماورای چپ تا ضدنژادپرستی<br />
و فمینیستی. اما گرچه خطر فرقه گرایی<br />
واقعی است اما سرنوشت محتوم آن ها<br />
نیست. اجتناب از آن به اعتدال نظری و<br />
عملی نیاز دارد، بیش از هر چیز دستیابی<br />
به این درک که “حزب” مخزن تمام خرد<br />
سوسالیستی نیست. تکامل واقعی نظریه و<br />
عملکرد سوسیالیستی در گفتگو با جنبش<br />
های وسیع تر به دست می آید، که از آن<br />
بخش اعظم انگیزه های خالق که جنبش را<br />
به پیش سوق می دهد ناشی می شود- هم<br />
ابتکار شوراهای کارگری به میزان وسیع و<br />
پهنه ای از نوآوری های تاکتیکی گوناگون<br />
در مبارزه روزمره، به اضافه صورت بندی<br />
مطالبات و ایده های جدید که مفهوم رهایی<br />
انسان را غنا می بخشد. یک سنت نظری<br />
زنده همواره ناکامل است، و در جستجوی<br />
رسیدن به واقعیت در حال تغییر است.<br />
نتیجه<br />
این نوع از سازمان دهی وقتی با اشکال<br />
سازماندهی ترکیب می شود که جنبش خود<br />
آن را تکامل می دهد راهی برای فایق آمدن<br />
بر تقابل عقیم “خودجوشی” و “سازماندهی”<br />
ارائه می دهد که سنت لیبرتارین آن را به<br />
عنوان تنها بدیل بدبینی میشلزی معرفی می<br />
کند. آن چه که به عنوان خودجوشی ظهور می<br />
کند همواره به شکلی کار رهبران و سازمان<br />
دهی است. غالبا چیزی را خودجوشی می<br />
خوانند-معنای آن پذیرش این امر است -که<br />
نمی دانیم که چه کسانی و چگونه باعث<br />
وقوع آن شده اند.)گودوین ۱۹۹۱(<br />
مفهوم سازماندهی از منظر هواداران<br />
سوسیالیست انقالبی همواره- حداقل به شکل<br />
آرمانی- از اشکال مبارزه توده ای که از<br />
پایین ریشه می گیرد دفاع می کند. در این<br />
شکل مردم ساختار قدرت موجود و تصمیمات<br />
طبقه کارگر را به چالش می طلبند و انگیزه<br />
های اجتماعی جدید به وجود می آورند،<br />
خود را در شبکه های جدیدی سازمان دهی<br />
می کنند و در جریان خود این روند خود<br />
و توانایی های شان را دگرگون می سازند.<br />
چنین روندهایی دایما در سراسر جامعه رخ<br />
می دهد، نه تنها در محل کار)فانتزیا ۱۹۸۸(<br />
بلکه هم چنین در پهنه ی دشوار مبارزات<br />
اجتماعی)آپلز و دیگران ۱۹۹۸(.<br />
تقابل واقعی در برابر میشلز انکار نقش<br />
رهبری و سازماندهی نیست، بلکه بیش<br />
تر ترکیب اشکال سازمان دهی و رهبری<br />
است که به طور عملی با مبارزات وسیع تر<br />
خودرهانی مردم هم خوانی دارد.<br />
یادداشت ها:<br />
از همکاران خود در هیات تحریه به خاطر<br />
پیشنهادهای انتقادی برای پیش نویس مقاله