ش٠ار٠٢٨
ش٠ار٠٢٨
ش٠ار٠٢٨
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
صفحه 68<br />
فوران کند؛ اما چنین فوران هایی “موقتی”<br />
است که با فریب آن ها و بازگشت به آرامش<br />
پایان می پذیرد.<br />
دوم خصلت مبارزه سیاسی خودِ بازیگران<br />
را شکل می دهد. شرکت احزاب در نظام<br />
پارلمان باعث به وجود آمدن کادری از<br />
سیاست مدارانی حرفه ای می شود که به<br />
یک صنف بسته تبدیل می شوند که عمدتا<br />
از کنترل اعضا به دور اند و به یک اقتدار<br />
دایمی نیاز دارند تا از شهرت ملی حزب<br />
حمایت کنند. گرایش های اندک ساالرانه<br />
در اتحادیه ها نقش بیش تری دارند چون<br />
رهبران آن در برابر اعتصاب سیاسی<br />
مقاومت می کنند تا چانه زنی بر سر مزد را<br />
تعیین کنند، با این ادعا که درک تخصصی<br />
آن ها از بازار کار، آنان را قادر می سازد<br />
تا در مقابل ادعا اقلیت های مبارزه جو از<br />
منافع اعضا حمایت کند. در هر دو مورد<br />
مجموعه ی نهادهای خارجی که رهبران در<br />
آن عمل می کنند محافظه کاری را در بین آن<br />
ها تقویت می کند.<br />
سوم و مهم تر مبارزه برای سوسیالیسم<br />
یا دموکراسی، به علت تحمیل ضرورت<br />
های سازمانی به شکست منجر می شود.<br />
تشکیالت که ظاهرا سالح ضعیفان در برابر<br />
قدرت مندان است خود منشاء الیگارشی و<br />
محافظه کاری است. در واقع “تشکیالت<br />
سرچشمه ای است که سیالب های محافظ<br />
هکاری از آن جا به زمین دموکراسی جریان<br />
پیدا می کنند و احتماال در آن به سیل فاجعه<br />
بار بدل می شود که زمین دموکراسی را غیر<br />
قابل شناخت می کند”)۲۲(. متخصصان و<br />
رهبران از نظر فنی امری الزامی محسوب<br />
می شوند، اما آن ها منافعی خاص خود را<br />
ایجاد می کنند با ظرفیت اعمال آن. آن ها<br />
به قشری مجزا و در مقابل پایه ها بدل می<br />
شوند.<br />
مقامات رسمی منصب خود را به عنوان<br />
مالکیت خصوصی در نظر می گیرند و در<br />
مقابل هرگونه نظارت یا خلع مقامی مقاومت<br />
می کنند. آن ها برای حفظ موقعیت خود<br />
وسایل کنترل متفاوتی به وجود می آورند<br />
که میشلز طرحی از آن ها را ارائه می دهد:<br />
به عنوان انحصار انتشارات و امور مالی<br />
حزب، عوام فریبی، تصمیم گیری در کمیته<br />
های کوچک، تهدید به استفعا و غیره. نتیجه<br />
ی کلی این است که سازوکار سازمان دهی<br />
به هدفی در خود تبدیل می شود)ص ۱۸۸(.<br />
الیگارشی نتیجه ی قانون سازمان دهی است،<br />
نه سیاست هایی که سازمان دنبال می کند.<br />
“از این رو تشکیالت به عنوان وسیله به<br />
هدف تبدیل می شود”.)ص ۳۷۳(<br />
مجله هفته شماره 28 مهر 1391<br />
در نتیجه سازمان دهی جنبش اصولی را که<br />
بر آن ها استوار است از دست می دهد. بدین<br />
ترتیب )SPD( اعتقاد خود به تاکتیک های<br />
مبارزه جویانه مثل اعتصاب عمومی را ترک<br />
کرد و از حکومت قیصر در جنگ اول جهانی<br />
حمایت و جناح انقالبی خود را سرکوب کرد.<br />
گرچه این حزب به عنوان نماینده ی منافع<br />
کارگران تاریخ خود را آغاز کرد، اما به یک<br />
جریان خرده بورژوا تبدیل شد. رهبران از<br />
طبقه کارگر به عنوان نردبانی برای ارتقاء<br />
خود استفاده کردند، رفقای خود را پشت سر<br />
گذاشتند و از کارگران خواستند که به رای<br />
دادن به آن ها ادامه دهند. دیگر به انقالب<br />
اجتماعی نیازی نداشتند چون به مشروطه<br />
ی خویش دست یافته بودند)۳۰۵(. حزب<br />
هر چه که پیش تر می رفت محتاطانه تر و<br />
ترسوتر می شد)۳۶۹(. حزب سوسیالیست<br />
به حزب دیگری تبدیل شده بود که صرفا<br />
به دنبال رای بود و به وعده های دور از<br />
اصولی که به رای دهنده گان متوسل می شد<br />
تا در انتخابات پیروز شود: از این رو ردای<br />
مهین پرستی را در حمایت از امپریالیسم<br />
به دوش خود افکند. “حزب دیگر خواهان<br />
مبارزه با مخالفان خود نبود، بلکه به سادگی<br />
می خواست در انتخابات بر آن ها پیروز<br />
شود”.)۳۷۴(<br />
نتیجه ناممکن بودن سوسیالیسم است.<br />
چون سوسیالیسم چیزی بیش از یک تغییر<br />
اقتصادی است، سوسیالیسم در ذات خود<br />
حاوی گسترش موکراسی است. اما تمامی<br />
آن چه که در واقعیت رخ می دهد آن است<br />
که جنبش قشر جدیدی از حاکمان می آفریند<br />
که حامیان خود را فریب می دهند. توده ها<br />
به تمسخر گرفته می شوند: “پرولتاریای<br />
مدرن تحت تاثیر مداوم افراد چرب زبانی<br />
که از نظر فکری بر توده ها برتری دارند<br />
و با باور به صندوق رای که گله وار گرد<br />
آن جمع می شوند و واگذاری مشکالت<br />
اقتصادی و احتماعی به نمایندگان خود<br />
تصور می کنند شرکت مستقیم شان در قدرت<br />
تضمین شده است”)۴۰۱-۲(. کل روند یک<br />
نمایش تراژی-کمیک است. میشلز در فصل<br />
پایانی امکان تغییراتی را در تز اصلی اش<br />
مجاز می داند، به عنوان این که دموکراسی<br />
می تواند تا اندازه ای پیشرفت کند. اما او<br />
اصرار دارد که جنبش دموکراتیک همواره<br />
در تصادم همان صخره در هم می شکند.<br />
این “بازی ستم کارانه” تا بی نهایت ادامه<br />
پیدا می کند”.<br />
معنای ]آرای[ میشلز<br />
این که میشلز درباره یک پدیده ی واقعی<br />
سخن می گوید به نظر می رسد موضوعی<br />
غیرقابل تردید باشد. در واقع SPD بعداز<br />
انتشار کتاب او نقش محافظه کارانه تری<br />
در سیاست آلمان بازی کرد. در پایان جنگ<br />
با فرماندهان عالی ارتش همکاری کرد تا<br />
کنترل تازه و بیرحمانه ای بر کارگران<br />
اعمال شود: جوخه های آزاد. SPD در<br />
اوایل دهه ی ۳۰ در آلمان و اتریش به طور<br />
وسیعی نشان داد که حتی به عنوان مدافع<br />
دموکراسی لیبرال در برابر هجوم فاشیسم<br />
ناتوان است. برای بقیه قرن بیستم احزاب<br />
و اتحادیه های سوسیال دموکراسی نقشی را<br />
به عهده گرفته بودند که میشلز پیش بینی<br />
کرده بود. نه تنها این بلکه احزاب کمونیست<br />
چندسال بعد از تاسیس شان که محافظه کاری<br />
سوسیال دموکراسی را به مصاف می طلبیدند<br />
خود در همان راه گام گذاشتند. تز کلی میشلز<br />
اگر درست باشد بر اهداف جنبش ها و راه<br />
رسیدن به آن تاثیر می گذارد. یعنی درک<br />
ما از استدالل های او می تواند روندهای<br />
بزرگ تری سیاسی را شکل دهد. در بین<br />
خوانندگان بعدی میشلز ۳ نوع قرائت وجود<br />
دارد که به نظر من حایز اهمیت اند.<br />
نخبه گرایی و جامعه شناسی آکادمیک<br />
اولین مورد پاسخ لیبرال نخبه گرایانه است.<br />
در این رویکرد تز میشلز به جرح و تعدیل<br />
های نیاز دارد اما مشکل اساسی در این تز<br />
وجود ندارد. چون لیبرال نخبه گرا اساسا<br />
به این ارزش ها اعتقادی ندارد که میشلز<br />
دستیابی به آن را غیرممکن می داند. برای<br />
آن ها خواست های دموکراتیک و وسیع<br />
تر از آن چه که با سرمایه داری لیبرال<br />
همخوان باشدکامال جنبه ی آرمان شهری<br />
دارد. بهترین و تنها شکل دموکراسی که<br />
می تواند وجود داشته باشد یک شکل محدود<br />
است که شامل رقابت نخبگان برای جلب<br />
آرای کسانی است که غالبا و “خوشبختانه”<br />
از نظر سیاسی منفعل اند. یک نکته که “نخبه<br />
گرایی دموکراتیک” را )باخ راخ ۱۹۶۹( با<br />
“ارزش” می کند دقیقا این است که مردم را<br />
به جز زمان انتخابات دور از سیاست نگه<br />
می دارد، چون شراکت فعال آن ها عامل بی<br />
ثباتی است.<br />
این دیدگاهی است با سابقه ی طوالنی. به<br />
عنوان مثال ماکس وبر استدالل می کند که<br />
هم اتحادیه ها و هم SPD در برابر حکومت<br />
مستقیم و غیرعقالنی توده های بی سر و<br />
پا یک نیروی موازنه ی مهم به شمار می<br />
روند)وبر ۱۹۷۸ ص ۱۴۶۰(. شومپیتر و<br />
مجموعه ای از نظریه پردازان کم اهمیت<br />
تر تالش می کنند که مفهوم دموکراسی را<br />
محدود کنند و هر پیشنهاد در مورد مشارکت<br />
مثبت مردم را به عنوان یک آرمان شهری<br />
محض غیرمجاز می دانند)شومپیتر ۱۹۱۵،<br />
راخ باخ ۱۹۶۹، پیتمن ۱۹۷۱(. گرچه