ش٠ار٠٢٨
ش٠ار٠٢٨
ش٠ار٠٢٨
You also want an ePaper? Increase the reach of your titles
YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.
صفحه 57<br />
معاصر، مصاف ها به خاطر مارکسیسم<br />
را تعریف می کنند. گوناگونی بازیگران<br />
جمعی و خواست های سیاسی در جنبش نوع<br />
دیگری از جهانی شدن Altermondiali-<br />
)ste بر این داللت دارد که در وهله نخست<br />
بسنده کردن به این که یگانگی مبارزه ها<br />
استوار بر همگون بودن نفع رهایی بخش<br />
پرولتاریاو این که نفع رهایی بخش نمود<br />
تضاد و نیروهای تولید و رابطه های تولید<br />
است، دیگر ممکن نیست. البته، امروز مسئله<br />
یگانگی مبارزه ها بیشتر به عنوان مسئله<br />
»همگرایی« ممکنِ آن ها رخ می نماید<br />
و به رویارویی سه نوع مسئله متمایز می<br />
انجامد. از یک سو، شرایط همگرایی مبارزه<br />
ها به چگونگی های مشخص پیوستگی و<br />
برشگاه فرمانروایی های طبقاتی، جنس و<br />
نژاد بستگی دارد. )۲۹(<br />
(<br />
از سوی دیگر، مبارزه های مستقل فقط می<br />
توانندبر پایه هدف های ویژه ای که تعیین<br />
می کنند همگرا شوند. بنابر این نقد اجتماعی<br />
ناگزیر است، مدل های تا اندازه ای نرم و<br />
متمایز برای باز یافتن گوناگونی آن ها، در<br />
صورتی که بخواهد همراه با همگرایی، یا<br />
حتا یاری کردن آن ها باشد، پیشنهاد کند.<br />
سر انجام، مسئله رویش باید در یک چشم<br />
انداز هم زمان کارکردی و هنجاری مورد<br />
بحث قرار گیرد. زیرا این هرگز نه تنها بر<br />
پایه هدف های شان، بلکه همواره نیز بر<br />
پایه اصل های توجیه شان است که مبارزه<br />
ها آماده همگرا بودن اند: نقد اجتماعی فقط<br />
می تواندبا کوشش در توضیح دادن زمان<br />
هنجاری مشترک در این توجیه های گوناگون<br />
در همگرایی شرکت کند. بنابر این ناگزیر<br />
است چند گانگی فرمانروایی را با پذیرفتن<br />
یک چشم انداز هم زمان محلی و هنجاری<br />
در نظر گیرد. البته، مسئله همواره منوط<br />
به دانستن این نکته است که چگونه مسئله<br />
های محلی و هنجارهای عمومی می توانندبه<br />
دگرگونی شرایط ساختاری فرمان روایی،<br />
بی عدالتی و از خود بیگانگی بیانجامند.<br />
چگونه لیبرالیسم نو یا خود سرمایه می تواند<br />
دگرگون شود؟ این مسئله به روشنی به چشم<br />
انداز جهانی باز می گردد.<br />
دیدگاه محلی همواره برای آشکار کردن علت<br />
های فرمان روایی، بی عدالتی و از خود<br />
بیگانگی و برای پیشنهاد کردن استرتژی<br />
های دگر گونی جهانی ماکافی خواهد بود.<br />
البته، دیدگاه جهانی در نفس خود، از زمانی<br />
که مسئله عبارت از درک کردن این نکته<br />
است که چگونه سرمایه داری زاده شد و<br />
چگونه افراد و گروه های اجتماعی می<br />
توانند نارضایتی ها و شورش های شان را<br />
در مبارزه های جمعی در خور برآوردن نیاز<br />
های منطقی شان یگانه کنند، ناکافی است.<br />
مجله هفته شماره 28 مهر 1391<br />
)۳۰( . . . البته مسئله عبارت از دیدگاه های<br />
تکمیلی است که نقد اجتماعی بایدیکی را با<br />
دیگری پیوند دهد.<br />
جا به جایی های مارکسیسم<br />
با این همه، به شکل متناقض، برای مارکسیسم<br />
شرکت کردن در این بحث چندان آسان نیست،<br />
حتا اگر مارکسیسم در وضعیت خاص خودجا<br />
به جا شده باشد. مارکسیسم غربی دهه های<br />
۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ در روبرو شدن با مصاف<br />
های بر انگیخته شده از این بحث از آمادگی<br />
الزم برخوردار نبود. در کوشش برای پاسخ<br />
گفتن به ناکامی های جنبش های انقالبی دهه<br />
های ۱۹۶۰ و ، ۱۹۷۰ بازیگرانی که از<br />
مارکس چشم نپوشیده بودند، بیش از تحول<br />
های اجتماعی که در پایان فوردیسم پذیرفته<br />
شد، دو کارکرد اساسی را به کار گرفتند:<br />
نخستین کارکرد عبارت از پر کردن خأل های<br />
تئوری مارکس از راه وام گرفتن از پارادیگم<br />
های دیگر: پارادیگم های فرهنگ )پژوهش<br />
های فرهنگی( ، کنش عقالنی )مارکسیسم<br />
تحلیلی( و قدرت )در مقایسه های مارکس<br />
/فوکو( است. ازاین رو، مسئله عبارت از<br />
دفاع کردن از مارکسیسم به عنوان یک<br />
تئوری عام بودکه توانسته بود اکنونی کردن<br />
مناسب از دیدگاه وضعیت بحث در علم های<br />
اجتماعی و طرح سیاسی در کل را در هدف<br />
قرار دهد. دومین کارکرد، بیشتر عبارت از<br />
تصریح کردن بعُد نقد نوشته هایمارکس یعنی<br />
بُعد پرسش انگیزی )۳۱(. . .آرمان شهری<br />
یا مسیحایی )۳۲( . . . گرایش های ساخت<br />
شکنی اش بود. )۳۳(<br />
بدین ترتیب اندیشه مارکس به عنوان یک<br />
فلسفه پدیدار شدکه قدرت از حیث سیاسی<br />
براندازش نمی توانست موضوع بطالن ها<br />
قرا ر گیرد. البته، هیچ یک از کارکردها<br />
به راستی در خور فراهم آوردن پاسخ های<br />
قانع کننده برای جابه جایی بحث مربوط به<br />
نقد اجتماعی، بیماری شناسی و استراتژی<br />
ها نبود. تنها در میان اقتصاددانان و تاریخ<br />
دانان مارکسیست است که این بحث به شکل<br />
گویایی آراسته شده است. اما دیده ایم که<br />
پاسخ هایی که پیش رو می نهد، از سپهرهای<br />
تئوری و تاریخ به سوی سپهرهای تئوری<br />
سیاسی و تئوری اجتماعی سرریز می شود.<br />
بدون شک، این ها خألهایی در این سپهر<br />
واپسین اند که مانع بسیار گویایی را تشکیل<br />
داده اند.<br />
نشان داده ایم که مسئله های برخاسته از این<br />
بحث، به ویژه به تحول اجتماعی، طبیعت<br />
نهاد ها و رابطه های شان در میان آن ها و به<br />
ساختار سازی آزمون اجتماعی و توانمندی<br />
های مقاومت و رهایی بخشی که در بر دارند،<br />
مربوط اند. کوشش برای یادآوری کردن<br />
همه نویسندگانی که با عزیمت از گرامشی،<br />
تئوری نقد یا آلتوسر، نوشته های مهمی در<br />
باره این موضوع های گوناگون پیشنهاد<br />
کرده اند، بیهوده خواهد بود. البته، در یافتن<br />
کوشش هایی که به پیوند دادن این موضوع<br />
های گونه گون در یک تئوری اجتماعی<br />
فراگیرنایل آمده باشند، دشوار به نظر می<br />
رسد. طرح ریزی کردن این نوع تئوری<br />
همانا بلند پروازی»تئوری رفتار کردن<br />
ارتباطی« بود. شگفتی آور نیست که برخی<br />
کوشش ها که به وجود آوردن یک تئوری<br />
اجتماعی جهانی الهام گرفته از مارکس را<br />
در هدف داشت، زیر تأثیر هابرماس قرار<br />
داشته است. اکنون دو کوشش از میان آن ها<br />
که در خط هایی که مقدم اند، برخورد کرده<br />
اند. نخستین کوشش، کوشش ژاک بیدهاست<br />
که بازسازی جهانی مارکسیسم را پیشنهاد<br />
کرده است که در آن هنجارهای اجتماعی،<br />
نهاد ها وروند های اقتصادی از سه دیدگاه:<br />
دیدگاه سیستم جهان، دیدگاه ساختار طبقاتی و<br />
دیدگاه پیش فرض های مدرنیته در هم ادغام<br />
شده اند. )۳۴(<br />
تا کنون خاطر نشان کرده ایم که این تئوری<br />
به طرح ریزی کردن یک مدل نقد اجتماعی<br />
جهانی می انجامد که الزم است با مدل<br />
معاصر پیوند یابد. آکسل هونت در باره آن<br />
تأکید کرده است که هر اکنونیت مارکسیسم<br />
باید استوار بر یک تئوری کنش اجتماعی<br />
باشد؛و در این باره از دو تز اساسی دفاع<br />
کرده است. )۳۵(<br />
نخستن تز تأیید می کند که پویایی کشاکش<br />
های اجتماعی هم زمان زمینه شرح و بیان<br />
دگرگونی های اجتماعی و اصل های نقد<br />
اجتماعی را فراهم می آورد. دومین تز<br />
ضرورت در نظر گرفتن عامل هایی را<br />
تصریح می کند که کنش اجتماعی را گاهی<br />
به مبارزه های رهایی بخش، یا برعکس،<br />
گاهی به از خود بیگانگی و شئی وارگی<br />
سمت و سو می دهد. البته، این تئوری<br />
اجتماعی برای لحظه فقط شکل تئوری<br />
شناخت پیدا می کندو تنها بخشی از این<br />
برنامه را واقعیت می بخشد. عالوه بر این،<br />
در مقیاسی که این تئوری اجتماعی از دیدگاه<br />
سادهِ انگیزش های هنجاری کنش اجتماعی<br />
گسترش یافته، همواره در معرض خطر<br />
کوچک کردن نتیجه ای قرار دارد که از راه<br />
نهادها و ساختارها در امر اجتماعی عمل<br />
می کند. )۳۶(<br />
هم زمان بیده و هونت تصویری از مسئله ها<br />
فراهم کرده اندکه بنابر کوشش هایی رابطه<br />
برقرار می کنند که تنظیم کردن یک تئوری<br />
اجتماعی متحد را در هدف دارند. چنین