ش٠ار٠٢٨
ش٠ار٠٢٨ ش٠ار٠٢٨
صفحه 50 امور نا شناخته را امکان پذیر می سازد. ۵ جمالت حاوی دانش نظری می توانند برخالف جمالت تجربی )امپیریکی( از روابط عینی موجود پرده بردارند. III تفاوت تجربی با حسی و نظری با عقلی ۱ اگرچه دانش تجربی )امپیریکی( با شناخت حسی و دانش نظری )تئوریکی( با شناخت عقلی رابطه تنگاتنگی دارند، علیرغم آن نه تجربی )امپیریکی( با حسی یکسان است و نه نظری )تئوریکی( با عقلی. ۲ ضمنا دیالک تیک تجربی و نظری )امپیکی و تئوریکی( را نمی توان در دیالک تیک حسی و عقلی خالصه کرد. مراجعه کنید به دیالک تیک حسی و عقلی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری ۳ بخصوص دانش تجربی با دانش حسی یکسان نیست. زیرا اگرچه دانش تجربی تحت تأثیرات حسی پدید می آید، ولی همواره نیازمند و حاوی پیش شرط های تدارکاتی عقلی معین بر مبنای داده های حسی است. ۴ تنها این حقیقت امر که داده های حسی در دانش تجربی در قالب زبانی تبیین می یابند، استفاده از مقوله های منطقی معینی را پیش شرط قرار می دهد، مقوله های منطقی ئی که بدون آنها دانش تجربی را نمی توان فرمولبندی کرد. مراجعه کنید به مقوله در تارنمای دایرة المعارف روشنگری ۵ دانش تجربی و اصوال هر دانشی فرم منطقی احکام را دارد و لذا نمی تواند در خارج از عرصه تفکر و شناخت عقلی وجود داشته باشد. ۶ تجربی و نظری را از این رو نمی توان بمثابه دو نوع از دانش تلقی کرد که عمدتا به شناخت عقلی تعلق دارند. IV اهمیت دیالک تیک تجربی نظری برای پراتیک علمی مسائل زیر در رابطه با دیالک تیک تجربی و نظری برای پراتیک علمی اهمیت خاصی دارند: مجله هفته شماره 28 مهر 1391 ۱ مسئله رابطه تجربی و نظری ۲ چگونگی تبدیل تجربی در روند شناخت به نظری ۳ چگونگی شناخت قوانین بر اساس معارف تجربی ۴ مسئله گذار از تجربی به نظری. V مسئله پیوند دانش تجربی و دانش نظری در عصر جدید فلسفه و منطق را بویژه مشغول خود داشته و از سوی راسیونالیسم و امپیریسم بطرز متضادی مطرح شده است: الف دانش تجربی و دانش نظری از دیدگاه راسیونالیسم از دیدگاه راسیونالیسم دانش نظری )که راسیونالیسم آن را حقایق، قضاوت های غیرتجربی و غیره ضرور می نامد( در مقایسه با دانش تجربی )که به زعم راسیونالیسم، از حقایق تصادفی تشکیل می یابد( دارای خصلت اصوال دیگری است. از دیدگاه راسیونالیسم دانش نظری از دانش تجربی نشأت نمی گیرد، بلکه ضرورت خود را فقط مدیون چیزهای زیرین است: ۱ »کردوکار« فهم ۲ ایده های مادرزاد ۳ فرم های غیرتجربی فهم و غیره ب دانش تجربی و دانش نظری از دیدگاه امپیریسم از دیدگاه امپیریسم، برعکس، هر دانشی منشأ خود را در دانش منتج از تجربه دارد. و لذا برای امپیریسم مسئله ای مطرح می شود که برای راسیونالیسم به عنوان مسئله اصال مطرح نیست و آن از قرار زیر است: چگونه دانش نظری عام در علوم تجربی منفرد بوجود می آید؟ این مسئله بویژه با رشد سریع علوم طبیعی در آغاز عصر جدید مطرح می شود: ۱ علوم طبیعی مبتنی بر دانش منتج از تجربه در مبارزه بر ضد جزم های اسکوالستیکی کهنه قرون وسطی نیازمند شالوده فلسفی معرفتی نظری بوده اند. ۲ حل این مسئله بمعنی نشان دادن این امر بود که چگونه دانش تجربی می تواند به دانش نظری عام و مطمئن، به شناخت روابط ضرور و به شناخت قوانین منجر شود؟ مراجعه کنید به قانون، دیالک تیک ضرورت و تصادف در تارنمای دایرة المعارف روشنگری ۳ امپیریسم ماتریالیستی با ارائه متدهای گذار از دانش تجربی به دانش نظری انجام این وظیفه را به عهده می گیرد: ۴ امپیریسم ماتریالیستی مهمترین طریق )و چه بسا تنها طریق( گذار از دانش منتج از تجربه به تئوری را در استنتاج می یابد. مراجعه کنید به استنتاج در تارنمای دایرة المعارف روشنگری ۵ فرانسیس بیکن )۱۵۶۱ ۱۶۲۶( فیلسوف و دولتمرد انگلیسی مؤسس امپیریسم این گرایش با فرانسیس بیکن آغاز می شود و به جان استوارت میل در قرن نوزدهم می رسد. ۶ جان استوارت میل )۱۸۰۶ ۱۸۷۳( فیلسوف و اقتصاد دان و از متفکران قرن نوزدهم از نمایندگان کندنسیونالیسم قواعد استنتاجی و بویژه قواعد بیکنی میلی کشف روابط علی، بمثابه هسته اصلی هر منطق کشف و پژوهش علمی مطرح می شوند. ۷ به نظر آندو هر روند شناخت قوانین عام، بطریق استنتاجی پیش می رود. ۱ گذار از دانش منتج از تجربه به تئوری را نباید بمثابه جمع و یا ترکیب ساده دانش تجربی تصور کرد. پیش شرط شناخت روابط ضرور و قانونمند قبل از همه عبارت است از انجام عملیات انتزاعی که ماهیت ابژکت ها، روندها و غیره مورد نظر را منعکس می کنند. ۲ دانش تجربی و حتی دانش تعمیم یافته بکمک استنتاج، برعکس، همیشه فقط قادر به تشخیص وابستگی های تجربی است که
صفت قانونمند را نمی توان به آنها اطالق کرد. »دانش منتج از تجربه مشاهده هرگز نمی تواند به تنهائی برای اثبات ضرورت کفایت کند.« )کلیات مارکس و انگلس، جلد ، ۲۰ ص ) ۴۹۷ ۳ و لذا عیب و نقص اصلی امپیریسم ماتریالیستی و روش استنتاج )ایندوکسیونیسم( مبتنی بر آن به شرح زیر اند: الف مطلق کردن متد استنتاجی بمثابه متد اصلی علوم طبیعی ب مطلق کردن متد استنتاجی بمثابه تنها متدی که گذار از دانش منتج از تجربه به تئوری را امکان پذیر می سازد. VI فرق امپیریسم ماتریالیستی و ایدئالیستی در رابطه با دیالک تیک تجربی نظری ۱ امپیریسم ماتریالیستی راه اثبات دانش عام و نظری را جستجو می کرد. ۲ امپیریسم ایدئالیستی مشخصه اش کم بها دادن به سطح علمی نظری بود. ۳ برنامه امپیریسم ایدئالیستی عبارت از خالصه کردن دانش نظری در دانش تجربی بود. ۴ عالوه بر این، منشأ دانش تجربی را تنها در دانش منتج از تجربه بی واسطه، در احساس ها و دریافت های سوبژکتیف )ذهنی( می دانست. ۵ دیوید هیوم )۱۷۱۱ ۱۷۷۶( فیلسوف، اقتصاددان و تاریخدان از نمایندگان برجسته روشنگری انگلستان از اقتصاددان ما قبل اقتصاد کالسیک معلم کانت و از دوستان و همفکران آدام اسمیث از این رو، بنظر هیوم مفاهیم و ایده های عام، تصورات، ضرورت ها و قانونمندی های طبیعی از تداعی احساس ها و دریافت های سوبژکتیف )ذهنی( نشأت می گیرند. VII پسیکولوژیسم در تئوری شناخت و منطق تئوری تداعی )اسوسیاسیون( مبتنی بر این نظر امپیریسم ایدئالیستی، در قرن نوزدهم به پیدایش پسیکولوژیسم در منطق و تنوری شناخت منجر شد که بنا بر آن درک روابط ژنتیکی میان احساس و مفهوم، دانش منتج از تجربه و تئوری وظیفه تئوری تداعی است و منطق یکی از رشته های آن محسوب می شود. ۱ اما طرز تفکر مبتنی بر پسیکولوژیسم راجع به رابطه تجربی و نظری بطالن خود را بزودی نشان داد، بویژه وقتی که در مورد پیدایش مفاهیم و تئوری های ریاضی مورد استفاده قرار گرفت. ۲ در مقابل تالش های امپیریستی برای حل مسئله مربوط به رابطه تجربی و نظری راسیونالیسم در قرن نوزدهم وارد صحنه شد و در ادامه فلسفه کانت ابراز نظر کرد: الف ویلیام وه ول )۱۷۹۴ ۱۸۶۶( ریاضی دان، دانشمند، کشیش، فیلسوف، تئولوگ، مورخ دانش انگلیسی رئیس کالج ترینیتی کامبریج مؤلف آثار متعدد ویلیام وه ول یکسونگری و بطالن نظریه استنتاجی را بدرستی نشان داد. او اگرچه استنتاج را به عنوان متد اصلی برای شناخت قوانین قبول می کرد، اما در عین حال تأکید بر آن داشت که پیش شرط شناخت قوانین، انجام انتزاعات علمی است که بر داده های تجربی سیستم نظری مبتنی اند. این انتزاعات علمی باید بمثابه ایده های غیرتجربی ذاتی فهم باشند و بر مواد تجربی اعمال شوند )یعنی برای حالجی آنها مورد استفاده قرار گیرند(. این نظریه نیز نتوانست به مسئله چگونگی گذار از تجربی به نظری راه حل قانع کننده ای ارائه دهد. مراجعه کنید به انتزاع )تجرید( در تارنمای دایرة المعارف روشنگری نئوپوزیتیویسم با انتقاد جدی از هر دو طرز نگرش، یعنی هم از طرز نگرش استنتاجی و هم از طرز نگرش پسیکولوژیستی در رابطه با دیالک تیک تجربی و نظری در قرن بیستم وارد صحنه می شود: مراجعه کنید به پوزیتیویسم، نئوپوزیتیویسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری ۱ نئوپوزیتیویسم از سوئی بحق با بنای استنتاجی دانش نظری بر تجربی به مخالفت می پردازد. ۲ نئوپوزیتیویسم از سوی دیگر، خواهان جایگزین کردن نگرش پسیکولوژیستی در رابطه با دیالک تیک تجربی و نظری بوسیله تحلیل منطقی می شود. ۳ نئوپوزیتیویسم هم همانند ایندوکسیونیسم )روش استنتاجی( و پسیکولوژیسم، دانش تجربی را مقدم بر دانش نظری می داند، اما برخالف آندو از این امر نتیجه نمی گیرد که برای گذار از تجربی به نظری باید از احساس و ادراک و مفهوم گذشت. ۴ بلکه به این نتیجه می رسد که نظری را باید با توسل به تلخیص )خالصخ کردن( منطقی ناشی از عناصر تجربی آن، با توسل به »آنچه که بی واسطه موجود است« دانست. ۵ پوزیتیویسم تجربی و نظری را در پیوند ژنتیکی آندو در نظر نمی گیرد. ۶ پوزیتیویسم تجربی و نظری را بمثابه دو عرصه علمی به اتمام رسیده در نظر می گیرد که در فرم های زبانی مختلف وجود دارند و با توسل به تحلیل منطقی و تلخیص )خالصه کردن( نظری در تجربی، وظیفه خود را کشف پیوند منطقی آندو و عمده کردن تفاوت های زبانی آندو در عرصه علمی می داند. ۷ رودولف کارناپ )۱۸۹۱ ۱۹۷۰( فیلسوف و از نمایندگان امپیریسم منطقی این برنامه نئوپوزیتیویسم نیز تحت عنوان »ردوکسیونیسم رادیکال« )تلخیصگرائی ریشه ای( )کارناپ( بزودی بطالن خود را نشان همگان می دهد و لذا مشخصه پوزیتیویسم در دهه های اخیر فقط نوعی ردوکسیونیسم »میانه رو« بوده است که کارش تفسیر نیم بند زبان نظری در اصطالحات زبان تجربی بوده است. )کارناپ، ۱۹۵۶( ۸ عیب و نقص نظریه نئوپوزیتیویستی در باره رابطه تجربی و نظری قبل از همه در این است که آن روابط ژنتیکی متنوع و مختلف میان دانش تجربی و نظری را در روابط منطقی خالصه می کند و تالش می کند که دانش نظری را بکمک تحلیل منطقی صفحه 51 مجله هفته شماره 28 مهر 1391
- Page 1 and 2: مجله هفته گاهنامه س
- Page 3 and 4: فهرست 131 دیپلماسی ت
- Page 5 and 6: صفحه 5 میرسد که تقدی
- Page 7 and 8: صفحه 7 در موارد اتفا
- Page 9 and 10: نظری دیالک تیک اوبژ
- Page 11 and 12: نظری سوسیالیسم بخش
- Page 13 and 14: نظری شلینگ« و »ف
- Page 15 and 16: 15 صفحه »عالم ستای
- Page 17 and 18: صفحه 17 اشاعة سکسوال
- Page 19 and 20: 19 صفحه بنابراین میپ
- Page 21 and 22: 21 صفحه اندیشید. مو
- Page 23 and 24: صفحه 23 دایمی را اغل
- Page 25 and 26: نظری از»اوروکمونیس
- Page 27 and 28: صفحه 27 خارجی. چرخش
- Page 29 and 30: صفحه 29 برابر بخاطر
- Page 31 and 32: 31 صفحه میگردد. منت
- Page 33 and 34: 33 صفحه میزند! دست
- Page 35 and 36: 35 صفحه بهطور حتی خو
- Page 37 and 38: 37 صفحه تا دیگر، به
- Page 39 and 40: 39 صفحه زحمتکشان و م
- Page 41 and 42: 41 صفحه هیچ منطقی ار
- Page 43 and 44: 43 صفحه آن طی که پروس
- Page 45 and 46: 45 صفحه غیرانتزاعی(
- Page 47 and 48: 47 صفحه در که تبیین،
- Page 49: نظری 49 صفحه جوید به
- Page 53 and 54: نظری پسا فوردیسم،
- Page 55 and 56: صفحه 55 بسنده می کنم.
- Page 57 and 58: صفحه 57 معاصر، مصا
- Page 59 and 60: نظری گالیله، ۱۹
- Page 61 and 62: نظری وآنگاه ژیژک گف
- Page 63 and 64: صفحه 63 مبهم ترین نظ
- Page 65 and 66: صفحه 65 میکنیم که ان
- Page 67 and 68: نظری رابرت میشلز و
- Page 69 and 70: صفحه 69 بعضی از نویس
- Page 71 and 72: صفحه 71 نمونه های مت
- Page 73 and 74: صفحه 73 داشتند که با
- Page 75 and 76: صفحه 75 برای شکست قد
- Page 77 and 78: فلسفه »کاربران«
- Page 79 and 80: 79 صفحه HHamelin .15 Ravaisson
- Page 81 and 82: 81 صفحه بعد نیمقرن خ
- Page 83 and 84: 83 صفحه entifique Agencement de
- Page 85 and 86: 85 صفحه رارق میگردد
- Page 87 and 88: 87 صفحه در را ما که م
- Page 89 and 90: بیان دیگری نحو به م
- Page 91 and 92: صفحه 91 امور عمومی ا
- Page 93 and 94: صفحه 93 جنون و شدت عم
- Page 95 and 96: A. GRAMSCI, Quaderni -31 del carcer
- Page 97 and 98: صفحه 97 ۷ اوپورتونیس
- Page 99 and 100: نظری مشارکتی اقتصا
صفت قانونمند را نمی توان به آنها اطالق<br />
کرد.<br />
»دانش منتج از تجربه مشاهده هرگز نمی<br />
تواند به تنهائی برای اثبات ضرورت کفایت<br />
کند.«<br />
)کلیات مارکس و انگلس، جلد ، ۲۰ ص<br />
) ۴۹۷<br />
۳<br />
و لذا عیب و نقص اصلی امپیریسم ماتریالیستی<br />
و روش استنتاج )ایندوکسیونیسم( مبتنی بر<br />
آن به شرح زیر اند:<br />
الف<br />
مطلق کردن متد استنتاجی بمثابه متد اصلی<br />
علوم طبیعی<br />
ب<br />
مطلق کردن متد استنتاجی بمثابه تنها متدی<br />
که گذار از دانش منتج از تجربه به تئوری<br />
را امکان پذیر می سازد.<br />
VI<br />
فرق امپیریسم ماتریالیستی و ایدئالیستی در<br />
رابطه با<br />
دیالک تیک تجربی نظری<br />
۱<br />
امپیریسم ماتریالیستی راه اثبات دانش عام و<br />
نظری را جستجو می کرد.<br />
۲<br />
امپیریسم ایدئالیستی مشخصه اش کم بها دادن<br />
به سطح علمی نظری بود.<br />
۳<br />
برنامه امپیریسم ایدئالیستی عبارت از<br />
خالصه کردن دانش نظری در دانش تجربی<br />
بود.<br />
۴<br />
عالوه بر این، منشأ دانش تجربی را تنها در<br />
دانش منتج از تجربه بی واسطه، در احساس<br />
ها و دریافت های سوبژکتیف )ذهنی( می<br />
دانست.<br />
۵<br />
دیوید هیوم )۱۷۱۱ ۱۷۷۶(<br />
فیلسوف، اقتصاددان و تاریخدان<br />
از نمایندگان برجسته روشنگری انگلستان<br />
از اقتصاددان ما قبل اقتصاد کالسیک<br />
معلم کانت و از دوستان و همفکران آدام<br />
اسمیث<br />
از این رو، بنظر هیوم مفاهیم و ایده های<br />
عام، تصورات، ضرورت ها و قانونمندی<br />
های طبیعی از تداعی احساس ها و دریافت<br />
های سوبژکتیف )ذهنی( نشأت می گیرند.<br />
VII<br />
پسیکولوژیسم در تئوری شناخت و منطق<br />
تئوری تداعی )اسوسیاسیون( مبتنی بر این<br />
نظر امپیریسم ایدئالیستی، در قرن نوزدهم<br />
به پیدایش پسیکولوژیسم در منطق و تنوری<br />
شناخت منجر شد که بنا بر آن درک روابط<br />
ژنتیکی میان احساس و مفهوم، دانش منتج<br />
از تجربه و تئوری وظیفه تئوری تداعی<br />
است و منطق یکی از رشته های آن محسوب<br />
می شود.<br />
۱<br />
اما طرز تفکر مبتنی بر پسیکولوژیسم راجع<br />
به رابطه تجربی و نظری بطالن خود را<br />
بزودی نشان داد، بویژه وقتی که در مورد<br />
پیدایش مفاهیم و تئوری های ریاضی مورد<br />
استفاده قرار گرفت.<br />
۲<br />
در مقابل تالش های امپیریستی برای حل<br />
مسئله مربوط به رابطه تجربی و نظری<br />
راسیونالیسم در قرن نوزدهم وارد صحنه شد<br />
و در ادامه فلسفه کانت ابراز نظر کرد:<br />
الف<br />
ویلیام وه ول )۱۷۹۴ ۱۸۶۶(<br />
ریاضی دان، دانشمند، کشیش، فیلسوف،<br />
تئولوگ، مورخ دانش انگلیسی<br />
رئیس کالج ترینیتی کامبریج<br />
مؤلف آثار متعدد<br />
ویلیام وه ول یکسونگری و بطالن نظریه<br />
استنتاجی را بدرستی نشان داد.<br />
او اگرچه استنتاج را به عنوان متد اصلی<br />
برای شناخت قوانین قبول می کرد، اما در<br />
عین حال تأکید بر آن داشت که پیش شرط<br />
شناخت قوانین، انجام انتزاعات علمی است<br />
که بر داده های تجربی سیستم نظری مبتنی<br />
اند.<br />
این انتزاعات علمی باید بمثابه ایده های<br />
غیرتجربی ذاتی فهم باشند و بر مواد تجربی<br />
اعمال شوند )یعنی برای حالجی آنها مورد<br />
استفاده قرار گیرند(.<br />
این نظریه نیز نتوانست به مسئله چگونگی<br />
گذار از تجربی به نظری راه حل قانع کننده<br />
ای ارائه دهد.<br />
مراجعه کنید به انتزاع )تجرید( در تارنمای<br />
دایرة المعارف روشنگری<br />
نئوپوزیتیویسم با انتقاد جدی از هر دو طرز<br />
نگرش، یعنی هم از طرز نگرش استنتاجی<br />
و هم از طرز نگرش پسیکولوژیستی در<br />
رابطه با دیالک تیک تجربی و نظری در<br />
قرن بیستم وارد صحنه می شود:<br />
مراجعه کنید به پوزیتیویسم، نئوپوزیتیویسم<br />
در تارنمای دایرة المعارف روشنگری<br />
۱<br />
نئوپوزیتیویسم از سوئی بحق با بنای<br />
استنتاجی دانش نظری بر تجربی به مخالفت<br />
می پردازد.<br />
۲<br />
نئوپوزیتیویسم از سوی دیگر، خواهان<br />
جایگزین کردن نگرش پسیکولوژیستی در<br />
رابطه با دیالک تیک تجربی و نظری بوسیله<br />
تحلیل منطقی می شود.<br />
۳<br />
نئوپوزیتیویسم هم همانند ایندوکسیونیسم<br />
)روش استنتاجی( و پسیکولوژیسم، دانش<br />
تجربی را مقدم بر دانش نظری می داند، اما<br />
برخالف آندو از این امر نتیجه نمی گیرد<br />
که برای گذار از تجربی به نظری باید از<br />
احساس و ادراک و مفهوم گذشت.<br />
۴<br />
بلکه به این نتیجه می رسد که نظری را باید<br />
با توسل به تلخیص )خالصخ کردن( منطقی<br />
ناشی از عناصر تجربی آن، با توسل به<br />
»آنچه که بی واسطه موجود است« دانست.<br />
۵<br />
پوزیتیویسم تجربی و نظری را در پیوند<br />
ژنتیکی آندو در نظر نمی گیرد.<br />
۶<br />
پوزیتیویسم تجربی و نظری را بمثابه دو<br />
عرصه علمی به اتمام رسیده در نظر می<br />
گیرد که در فرم های زبانی مختلف وجود<br />
دارند و با توسل به تحلیل منطقی و تلخیص<br />
)خالصه کردن( نظری در تجربی، وظیفه<br />
خود را کشف پیوند منطقی آندو و عمده<br />
کردن تفاوت های زبانی آندو در عرصه<br />
علمی می داند.<br />
۷<br />
رودولف کارناپ )۱۸۹۱ ۱۹۷۰(<br />
فیلسوف و از نمایندگان امپیریسم منطقی<br />
این برنامه نئوپوزیتیویسم نیز تحت عنوان<br />
»ردوکسیونیسم رادیکال« )تلخیصگرائی<br />
ریشه ای( )کارناپ( بزودی بطالن خود<br />
را نشان همگان می دهد و لذا مشخصه<br />
پوزیتیویسم در دهه های اخیر فقط نوعی<br />
ردوکسیونیسم »میانه رو« بوده است<br />
که کارش تفسیر نیم بند زبان نظری در<br />
اصطالحات زبان تجربی بوده است.<br />
)کارناپ، ۱۹۵۶(<br />
۸<br />
عیب و نقص نظریه نئوپوزیتیویستی در<br />
باره رابطه تجربی و نظری قبل از همه<br />
در این است که آن روابط ژنتیکی متنوع و<br />
مختلف میان دانش تجربی و نظری را در<br />
روابط منطقی خالصه می کند و تالش می<br />
کند که دانش نظری را بکمک تحلیل منطقی<br />
صفحه 51<br />
مجله هفته شماره 28 مهر 1391