ش٠ار٠٢٨
ش٠ار٠٢٨ ش٠ار٠٢٨
42 صفحه برچسب با گرچه را، انسان و میکشانیم؛ با بهموجوی جانوران همانند اما اجتماعی، حقیقت میدهیم. تقلیل غریزی سائقههای تعلق بهصرفِ آدمها همهی استکه این خاصههای داشتن و بشری بهجامعهی نادانسته، یا )دانسته انسان نوعِ بیولوژیکِ ضمنی( بهطور یا صراحتاً پنهان، یا آشکار بهنوعی مفاهیم، سازایِ انگیزهی میدانندکه اینکه حال اندیشههاست. این بیرونی فعلیتِ مکشوف اندازه چه تا دیالکتیکی رابطهی این قرار توجه مورد چگونه و است معلوم و و اشخاص موضع و بهموقع میگیرد، ناگزیر هریک که برمیگردد گروههایی تاریخیاجتماعیطبقاتی پیوستار دارای از گذشته بههرروی، میباشند. خاصی مفهوم از هرحوزهای سقم و صحت اینکه و اجتماعی عملِ در نهایتاً اندیشه و معلوم خطا« و »آزمون از پروسهای و پیشبینی که کرد فراموش نباید میشود، بیرونی تحقق چگونگیِ مورد در نظر تبادلِ الینفک جزءِ اندیشهای و هرمفهوم فعلیت و از درهرصورت که است، انسان اندیشهگریِ و هرشخص دیگر، بهبیان نیست. گریزی آن اتالف را نظری مباحثات که نیرویی و گروه صرف عملگراییِ و بداند انرژی و وقت فعلیتِ )با را خاصی مفهوم کند، تبلیغ را درآورده بهتبادل معینی( اهداف و عملی و دست عملگرایی اینگونه نتیجهی است. میتوان که است موجود منجالب در زدن پا برد. نام آن از آکتیو]!؟[ پاسیفیستِ عنوان با پیش بیان و اندیشه »آزادی با رابطه در اسالمی«، جمهوری سرنگونی از پس و ارادهمندانه عاملیت »بحث از نتیجهایکه این گرفت، میتوان اندیشه« منطقیِ یا مقولهای اینکه ضمن مسئلهی این استکه آن جوهرهی و کُنه اما است، »نظری« پس هم و سرنگونی از پیش مورد در )هم هردولت یا اسالمی جمهوری سرنگونی از عملی اساساً بهطورکلی( دیگر بورژوایی بهانتخاب نظریعملی مسئلهی این است. که برمیگردد اجتماعی امکانات از یکی »خاص« »عام«، بهامکان خویش درکلیت است. تقسیم قابل »اخص« و مشرح بهطور بخواهیم دراینجا اینکه بدون بپردازیم؛ انتخاب« و »امکان بهدیالکتیکِ عام، امکان انتخاب گفتکه میتوان اشارهوار بورژوائی )که را جامعه کنونیِ موجودیت را اصالحاتی نهایتاً و برمیگزیند است( هدف سرمایهدار طبقهی اقشارِ از یکی بهنفع برعکسِ اخص امکان انتخابِ میگیرد. سوسیالیستی و انقالبی سرنگونی عام انتخاب کارگری کادرهای تربیت در را موجود نظام کارگران، شوراهای همهجانبهی استقرارِ و در تا برمیگزیند مولدین و زحمتکشان 1391 مهر 28 شماره هفته مجله پرولتاریا خردمندانهی دیکتاتوریِ تحقق استثمار و خصوصی مالکیت دولت، نفیِ بپوشاند. عمل جامهی را انسان از انسان مابین انتخابی نهایتاً، خاص، امکان انتخاب بههرصورت، که است قبلی انتخاب دو رهبری ازطریق را موجود نظام سرنگونیِ طبقهکارگر اجرائی نیروی بهکارگیریِ یا بهشکلی اقشاریکه آن اجرائیِ توان و هدف نمیدانند، خود ازآنِ را موجود نظام قدرت انتقال زمینهی بدینمعنیکه میگیرد. بهشوراهای سیاسیاقتصادیاجتماعی را زحمتکشان و مولدین و کارگران تبادالت و خویش برنامهی در عمالً البته نمیدهد. سازمان اجتماعیطبقاتیاش گفتگو میتوان هم اعم امکان انتخاب از کنونی وضعیت انتخاب واقع در که کرد انتخاب ما بحث با رابطه در و نسبت یک در اسالمی جمهوری کنونی موجودیت پاسداران است. آن سرمایهدارانهی وجه اغلب آن مانند و دولتیان و مجلسیان و هستند. اعم انتخاب انتخابکنندگان الزم اعم امکان انتخاب با رابطه در انتخاب این از منظور استکه بهتوضیح انتخاب فقط موجود( وضعیت انتخاب )یعنی: )مثالً نسبت یک پدیداری جنبهی یا شکل نیست. اسالمی( جمهوری کنونی وضعیت کلیت و تمامیت همواره انتخابْ اوالً چراکه، هم چارهای و میکند انتخاب را نسبت یک اسالمی جمهوری دوماً و ندارد؛ این جز و کنترل گوناگون بهاشکال که طبقهای بدون خریدار و دارد اختیار در را سرمایه مالکیت بود خواهد کلمه یک صرفاً است، نیرویکار کودکان استکه انتخابی همانند آن انتخاب که میورزند. مبادرت بهآن بازی بههنگام افرادیکه و گروهها آن همهی بنابراین، اب همسویی در یا ارتباط در مختلف بهعناوین پنهان یا آشکار غرببهنوعی سرمایهداری واقع در شدهاند، خم رژیمچنج پروژهی روی ماهیتاً و زدهاند زانو اعم امکان مقابل در دولتیها مجلسیان، پاسداران، با تفاوتی هیچ ندارند. ان مانند و شرایط در گفتکه چنین میتوان بهعبارتی یا حکومت حاکمیت و ایران جامعهی انتخاب هم عام، انتخاب هم اسالمی جمهوری انتخاب حتی )و خاص انتخاب هم و اخص محسوب سرنگونیطلب بهنوعی نیز( اعم من ماه از تفاوت میانْ این در اما میشوند؛ آسمان تا زمین از تفاوت گردون، ماه تا کارِ دستور در که شیوهای بنابراین، است. میگیرد، قرار نیروها این مبارزاتیتبادالتیِ »سرنگونیطلبی« مشترک صفتِ علیرغمِ و اندیشه »آزادی مقولهی از طرفداری و میتواند هم متناقض حتی و متفاوت بیان« چندان تناقضی چنین نمونههای شود. واقع نیستند. کمیاب هم بهجایگاه عمیقتر و بیشتر هرچه من بهباور نوعِ تاریخیِ حقیقتِ در »اندیشه« نقش و عملیِ و نظری زمینهی بپردازیم، انسان را بیان« و اندیشه »آزادی تحققِ وسیعترِ دیگر یکبار ازاینرو، کردهایم. فراهمتر »تولید«( و »کار« زاویه از بار این )البته بتوانیم تا میپردازم »اندیشه« بهمسئلهی دقیقتر را بیان« و اندیشه »آزادی مسئلهی دهیم. قرار بررسی مورد »آزادی طبقاتی و هستیشناسانه تحلیل بیان« و اندیشه تنها انسان انواع، دیگر همهی برخالف خویش همسازیِ بهجای استکه نوعی با را طبیعی محیط طبیعی، محیطِ با انسان بدینترتیب، میکند. همساز خویش زنجیرهی از را خویشتن که این ضمن طبیعی محیطِ ثابت اجبارهای و خوراک را طبیعی« »محیط میرهاند، حیوانی و و فرامیرویاند؛ انسانی« به»طبیعتِ نیز خویشتنی طبیعیزیستیاش، موجودیتِ از بنابراین، میسازد. انسانیاجتماعیطبیعی میآید، بهمیان انسان از سخن هرگاه خویشتن این که داشت توجه میبایست »محیط چراکه میباشد؛ نیز طبیعی انسانی، فرارویانده، انسانی« به»طبیعت را طبیعی« بهطور را سلطنت این و ورزیده سلطه برآن میگستراند. نیز فزایندهای جوهرهی آسمانی، معجزهی کدام اما که شد باعث مادیای امکان یا ماورائی که بهانسان طبیعیْ بهمحیطِ وابسته موجودی و طبیعت با متقابل رابطهی در موجودیتاش یابد؟ تکامل دارد، معنی رابطه این گسترش یا زمینی از )اعم معجزهای هیچ آنجاکه از دنیای همین ماورایِ نیرویی هیچ و آسمانی( امکان موجوداتیکه آن نبود، میان در مادی اتکا با تنها داشتند، را بهانسان شدن تبدیل و کنند پیدا بقا میتوانستند خود بهامکانات که امکانات این بارز چهره بیابند. تکامل جز چیزی که بود کار داشت، طبیعی ریشهی اجتماعی بهامکانات طبیعی امکانات تبدیل باشد قرار اگر استکه این حقیقت نیست. تابع حیوانی انواعِ دیگر برخالف انسان که پس، نباشد؛ طبیعی محیط دگرگونیهای متناسب طبیعی محیط دگرگونیِ جز چارهای وسائلِ تولید )یعنی خویش زیستیِ نیازهای با انسان بنابراین، ندارد. نیازها( این رفع این جوهرهی و است؛ مولد ذاتاً موجودی و وی بین تبادل جز چیزی دگرگونی و تولید نیست. »کار« یا طبیعت است پروسهای از عبارت »کار بهطورکلی
43 صفحه آن طی که پروسهای طبیعت، و انسان بین تبادل واسطهی را خویش فعالیت انسان آنرا میدهد، قرار طبیعت و خود بین مواد وی میگیرد. نظارت تحت و میکند تنظیم دارد: خود کالبد در که را طبیعیای قوای بهحرکت را سرودستاش پاها، بازوها، بهصورتیکه را طبیعی مواد تا درمیآورد تحت باشد، استفاده قابل او خود زندگی برای حرکت این با وی درحالیکه درآورد. اختیار و میکند تأثیر خود از خارج طبیعت روی میسازد، دگرگون نیازهایش[ ]بهتناسب آنرا نیز را خویش ویژهی طبیعت عینحال در رد بهاستعدادهائیکه وی میدهد. تغییر میبخشد تکامل است خفته طبیعت این نهاد خویش تسلط تحت را آن نیروهای بازی و اسکندری[. ترجمهی درمیآورد«]کاپیتال، مورچگان، )مثالً حیوانی انواع از بعضی اما محیط با رابطه در نیز غیره( و عنکوبها بهگونهای خودرا بدن اعضای طبیعی را طبیعی محیط که درمیآورند بهحرکت موجودات این آیا کنند؛ استفاده قابل خود برای میشوند؟ محسوب مولد و میکنند کار نیز بهاشکال اینجا در »ما استکه بهتذکر الزم غریزی و حیوانی جنبهی که کار ابتدائی انسانی کارِ وضعیکه آن نداریم. کاری دارد دست از خودرا غریزی اولیهی شکل هنوز که احوالی و بهاوضاع نسبت است، نداده نیرویِکارِ فروشندهی بهمثابهی کارگر ادوار حکم در میآید، کاال بهبازار خویش آن در را کار ما است. ابتدائی ازمنهی و دارد تعلق بهانسان منحصراً که صورتی اعمالی عنکبوت میدهیم. قرار بحث مورد دارد شباهت نساج بهکار که میدهد انجام مومی حجرههای ساختمان با عسل زنبور و معماری استادان برخی حیرت موجب خود را معمار بدترین پیش از آنچه ولی میگردد. این میسازد متمایز عسل زنبور بهترین از بنا را… حجره اینکه از پیش معمار استکه پروسهی پایانِ در میسازد. خود سرِ در کند در آغاز از که میشود حاصل نتیجهای کار وجود ذهنی بهطور بنابراین و کارگر تصور بهطبیعت شکلی تغییر وی تنها نه داشت. بههدف عینحال در او بلکه میکند، اعمال که هدفی میبخشد، تحقق طبیعت در خود ترجمهی ]کاپیتال، است…« آگاه آن از خود است[. من از تأکیدها اسکندری. )بهمثابهی اندیشهگری و کارورزی بنابراین انسان فاصل حدِ واحد( سکهی یک روی دو تنها انسان درحقیقت است. انواع دیگر از »هستی« با رابطهاش استکه موجودی مفهوم و ابزار بهوساطت نظر و عمل در چنین میتوان بهعبارتی میپذیرد. تحقق و اندیشه بیرونیِ تحقق »کار« که گفت 1391 مهر 28 شماره هفته مجله اما است. کار درونیِ تحقق »اندیشه« زیر است، انسان نوع هستیبخشِ که »کار« مالکیت از ناشی مناسبات و روابط فشار طاقتفرسا و شکنجهبار بهاَعمالی خصوصی جز چیزی درونیکردنشان که شده تبدیل ندارد. بیرونی عصیانگریِ و درونی رنج »آزادی اندیشه«، »آزادیِ اگر ازاینرو، به»حقوق مربوط میثاقهای و اندیشه« بیان »آزادی راستای مربوطه نهادهای و بشر« بهآزادی ظاهر در تنها باشند، نداشته کار« بهمنظور را درونی رنجِ تا میآویزند باشند. تداومدهنده و تسکینبخش تداوماش ***** سوسیالیزمِ فروپاشیِ تأثیر تحت روز امروزه عنوان تحت ]که شوروی جامعه دولتیِ میشود[، یاد آن از نیز دولتی سرمایهداری همچنین و کارگری مبارات موقت فروکشِ پارهنظریات سرمایه، جهانگسترانهی تهاجمِ ناآگاهانه، یا )آگاهانه کمابیش بورژوائی آرمانی جنبهی ضمنی( یا آشکار بهطور نیز اپوزیسیون جریانات و کرده پیدا جنبههائی بهرعایت ملزم را خود بهنوعی محوریِ نکتهی میدانند. نظرات این از »آزادی و »دموکراسی« پارهنظرات این بهواسطهی بورژوازی است. بیان« و اندیشه خودرا همچنانکه خویش، باالمنازع سلطهی رسیده باور بدین میداند، تاریخ فروانروای مناسبات و روابط از برخاسته مفاهیم که همگانی جامعیت نیرویکار فروش و خرید باشند »متمدن« بخواهند اگر همگان و دارد خویش سرسپردگی بهنوعی میبایست الزاماً نمایند. اعالم را مفاهیم بهاین تحت بورژوازی آنچهکه استکه این حقیقت بیان« و اندیشه »آزادی دموکراسی، عنوان بهتبادل و دارد پیشنهاده بشر« »حقوق و تثبیتگرایانهاش خاصهی بهدلیل میگذارد، چیزی دیگری( تثبیتگر هرنیروی )همانند که نیست خودش »موضوعیت« بیان جز اوست. وضعیِ منطقِ از ناشی ازجمله نظام که مطلب این بیان با بورژوازی میماند؛ جاودان همیشه برای سرمایهداری سرکوب در را خویش ارادهی درحقیقت، نظام این از فرارفت ادعای که هراندیشهای در شاید میدارد. اعالم باشد، داشته را در پیشرفته بهاصطالح سرمایهداریِ جوامع شود. تحمل انقالبی اندیشههای اوقات پارهای اساساً بورژوازی که کرد فراموش نباید اما بیرونی بهفعلیتِ و میداند انتزاعی را اندیشه هرآنجاکه بنابراین، ندارد. باوری آن درمیگذرند صرف انتزاعِ از اندیشهها مییابند فعلیت و میشوند اندیشه حقیقتاً و اجتماعیطبقاتی دخالتگر بهتبادلِ و قانون فوق و قانون یک و هزار با درمیآیند، ضدتروریستی( بهاصطالح قوانین )ازجمله میشوند. مواجه باسرکوب ایاالت نیستکه پوشیده برهیچکس پیشرفتهترین بهعنوان آمریکا متحدهی ۸۰ طی جهان در سرمایهداری کشور افتضاحاتی از نظر ]صرف گذشته سال قوانین پیچیدهترین مککارتیسم[ مانند در و رسانده بهتصویب را ضدکمونیستی ذخیره خویش پلیسیِ و حقوقی سرکوب انبان بهعنوان گاه که کشوری این در است. کرده میشود، یاد آن از نوین تمدن سرچشمهی عمالً کمونیزم انتزاعیِ بیان حتی میآید. بهحساب جرم و است ممنوع و روابط بنابه بورژوازی کالم، یک در متناسب همچنین و خویش وجودیِ مناسبات تحملِ تاب تنها اندیشگیاش شیوهی با بیرونیشان فعلیتِ که دارد را اندیشههائی فرارفت هرگونه و است موجود نظام با سازش سرکوب پنهان یا آشکار بهطور را تاریخی اندیشه »آزادی مورد در ازاینرو، میکند. حاکمیت )یعنی موجود وضعیت در بیان« و یک تنها جهان( کشورهای همهی در سرمایه و مبارزاتی سازماندهی میماند: باقی راه بیان حق تحمیل و قوا توازن ایجاد طبقاتی، بهباور سرمایهداری. بهنظام اندیشه تبادل و نادانسته( یا )دانسته دیگری هرروش من زحمتکشان کارگران، بهچشم پاشیدن خاک است. مولدین و کردیم، اشاره نیز این از پیش که همانطور کنترل روز امروزه استکه این حقیقت نظر زیر خبری رسانههای بهمطلق قریب استکه تجاری و مالی و صنعتی غولهای انحصاریتر و انحصاری توان این دارای را آزادیبخشی هرصدای که هستند شونده خویش خبریِ بهاصطالح جنجالهای در اعتصاب مثال: برای کنند]۷[. نابود و محو و اسفندماه هشتم در واحد شرکت کارگران دیگری آغازِ خود بهنوبهی که آن پیامدهای در بود، سرمایه صاحبان برعلیه مبارزه در تصویری و صوتی رسانههای از هیچیک این که چرا نشد. منعکس جهانی و معتبر بازیِ و اتمی مسئلهی با ذاتاً کارگری کنش و نیست سازگار مورد این در دولتها اسالمی جمهوری حاکمیت و ایران مسئلهی راهکاریکه است؛ گشوده تازهای راهکارِ را و ریز صاحبان بهمذاق بههرصورت این بهباور و نمیآید خوش سرمایه درشت شود. نابود( )یعنی فراموش باید عالیجنابان جنبش کمونیست فعالین دیگر، ازجهت )اعم انقالبی کمونیستهای نیز و کارگری وجود که انقالبی( روشنفکر یا کارگر از انقالبیکمونیستی، مؤلفهی در را خویش
- Page 1 and 2: مجله هفته گاهنامه س
- Page 3 and 4: فهرست 131 دیپلماسی ت
- Page 5 and 6: صفحه 5 میرسد که تقدی
- Page 7 and 8: صفحه 7 در موارد اتفا
- Page 9 and 10: نظری دیالک تیک اوبژ
- Page 11 and 12: نظری سوسیالیسم بخش
- Page 13 and 14: نظری شلینگ« و »ف
- Page 15 and 16: 15 صفحه »عالم ستای
- Page 17 and 18: صفحه 17 اشاعة سکسوال
- Page 19 and 20: 19 صفحه بنابراین میپ
- Page 21 and 22: 21 صفحه اندیشید. مو
- Page 23 and 24: صفحه 23 دایمی را اغل
- Page 25 and 26: نظری از»اوروکمونیس
- Page 27 and 28: صفحه 27 خارجی. چرخش
- Page 29 and 30: صفحه 29 برابر بخاطر
- Page 31 and 32: 31 صفحه میگردد. منت
- Page 33 and 34: 33 صفحه میزند! دست
- Page 35 and 36: 35 صفحه بهطور حتی خو
- Page 37 and 38: 37 صفحه تا دیگر، به
- Page 39 and 40: 39 صفحه زحمتکشان و م
- Page 41: 41 صفحه هیچ منطقی ار
- Page 45 and 46: 45 صفحه غیرانتزاعی(
- Page 47 and 48: 47 صفحه در که تبیین،
- Page 49 and 50: نظری 49 صفحه جوید به
- Page 51 and 52: صفت قانونمند را نمی
- Page 53 and 54: نظری پسا فوردیسم،
- Page 55 and 56: صفحه 55 بسنده می کنم.
- Page 57 and 58: صفحه 57 معاصر، مصا
- Page 59 and 60: نظری گالیله، ۱۹
- Page 61 and 62: نظری وآنگاه ژیژک گف
- Page 63 and 64: صفحه 63 مبهم ترین نظ
- Page 65 and 66: صفحه 65 میکنیم که ان
- Page 67 and 68: نظری رابرت میشلز و
- Page 69 and 70: صفحه 69 بعضی از نویس
- Page 71 and 72: صفحه 71 نمونه های مت
- Page 73 and 74: صفحه 73 داشتند که با
- Page 75 and 76: صفحه 75 برای شکست قد
- Page 77 and 78: فلسفه »کاربران«
- Page 79 and 80: 79 صفحه HHamelin .15 Ravaisson
- Page 81 and 82: 81 صفحه بعد نیمقرن خ
- Page 83 and 84: 83 صفحه entifique Agencement de
- Page 85 and 86: 85 صفحه رارق میگردد
- Page 87 and 88: 87 صفحه در را ما که م
- Page 89 and 90: بیان دیگری نحو به م
- Page 91 and 92: صفحه 91 امور عمومی ا
43<br />
صفحه آن<br />
طی که پروسهای طبیعت، و انسان بین تبادل<br />
واسطهی را خویش فعالیت انسان آنرا<br />
میدهد، قرار طبیعت و خود بین مواد وی<br />
میگیرد. نظارت تحت و میکند تنظیم دارد:<br />
خود کالبد در که را طبیعیای قوای بهحرکت<br />
را سرودستاش پاها، بازوها، بهصورتیکه<br />
را طبیعی مواد تا درمیآورد تحت<br />
باشد، استفاده قابل او خود زندگی برای حرکت<br />
این با وی درحالیکه درآورد. اختیار و<br />
میکند تأثیر خود از خارج طبیعت روی میسازد،<br />
دگرگون نیازهایش[ ]بهتناسب آنرا نیز<br />
را خویش ویژهی طبیعت عینحال در رد بهاستعدادهائیکه وی میدهد. تغییر میبخشد<br />
تکامل است خفته طبیعت این نهاد خویش<br />
تسلط تحت را آن نیروهای بازی و اسکندری[.<br />
ترجمهی درمیآورد«]کاپیتال، مورچگان،<br />
)مثالً حیوانی انواع از بعضی اما محیط<br />
با رابطه در نیز غیره( و عنکوبها بهگونهای<br />
خودرا بدن اعضای طبیعی را<br />
طبیعی محیط که درمیآورند بهحرکت موجودات<br />
این آیا کنند؛ استفاده قابل خود برای میشوند؟<br />
محسوب مولد و میکنند کار نیز بهاشکال<br />
اینجا در »ما استکه بهتذکر الزم غریزی<br />
و حیوانی جنبهی که کار ابتدائی انسانی<br />
کارِ وضعیکه آن نداریم. کاری دارد دست<br />
از خودرا غریزی اولیهی شکل هنوز که<br />
احوالی و بهاوضاع نسبت است، نداده نیرویِکارِ<br />
فروشندهی بهمثابهی کارگر ادوار<br />
حکم در میآید، کاال بهبازار خویش آن<br />
در را کار ما است. ابتدائی ازمنهی و دارد<br />
تعلق بهانسان منحصراً که صورتی اعمالی<br />
عنکبوت میدهیم. قرار بحث مورد دارد<br />
شباهت نساج بهکار که میدهد انجام مومی<br />
حجرههای ساختمان با عسل زنبور و معماری<br />
استادان برخی حیرت موجب خود را<br />
معمار بدترین پیش از آنچه ولی میگردد. این<br />
میسازد متمایز عسل زنبور بهترین از بنا<br />
را… حجره اینکه از پیش معمار استکه پروسهی<br />
پایانِ در میسازد. خود سرِ در کند در<br />
آغاز از که میشود حاصل نتیجهای کار وجود<br />
ذهنی بهطور بنابراین و کارگر تصور بهطبیعت<br />
شکلی تغییر وی تنها نه داشت. بههدف<br />
عینحال در او بلکه میکند، اعمال که<br />
هدفی میبخشد، تحقق طبیعت در خود ترجمهی<br />
]کاپیتال، است…« آگاه آن از خود است[.<br />
من از تأکیدها اسکندری. )بهمثابهی<br />
اندیشهگری و کارورزی بنابراین انسان<br />
فاصل حدِ واحد( سکهی یک روی دو تنها<br />
انسان درحقیقت است. انواع دیگر از »هستی«<br />
با رابطهاش استکه موجودی مفهوم<br />
و ابزار بهوساطت نظر و عمل در چنین<br />
میتوان بهعبارتی میپذیرد. تحقق و<br />
اندیشه بیرونیِ تحقق »کار« که گفت 1391<br />
مهر 28 شماره هفته مجله اما<br />
است. کار درونیِ تحقق »اندیشه« زیر<br />
است، انسان نوع هستیبخشِ که »کار« مالکیت<br />
از ناشی مناسبات و روابط فشار طاقتفرسا<br />
و شکنجهبار بهاَعمالی خصوصی جز<br />
چیزی درونیکردنشان که شده تبدیل ندارد.<br />
بیرونی عصیانگریِ و درونی رنج »آزادی<br />
اندیشه«، »آزادیِ اگر ازاینرو، به»حقوق<br />
مربوط میثاقهای و اندیشه« بیان »آزادی<br />
راستای مربوطه نهادهای و بشر« بهآزادی<br />
ظاهر در تنها باشند، نداشته کار« بهمنظور<br />
را درونی رنجِ تا میآویزند باشند.<br />
تداومدهنده و تسکینبخش تداوماش *****<br />
سوسیالیزمِ<br />
فروپاشیِ تأثیر تحت روز امروزه عنوان<br />
تحت ]که شوروی جامعه دولتیِ میشود[،<br />
یاد آن از نیز دولتی سرمایهداری همچنین<br />
و کارگری مبارات موقت فروکشِ پارهنظریات<br />
سرمایه، جهانگسترانهی تهاجمِ ناآگاهانه،<br />
یا )آگاهانه کمابیش بورژوائی آرمانی<br />
جنبهی ضمنی( یا آشکار بهطور نیز<br />
اپوزیسیون جریانات و کرده پیدا جنبههائی<br />
بهرعایت ملزم را خود بهنوعی محوریِ<br />
نکتهی میدانند. نظرات این از »آزادی<br />
و »دموکراسی« پارهنظرات این بهواسطهی<br />
بورژوازی است. بیان« و اندیشه خودرا<br />
همچنانکه خویش، باالمنازع سلطهی رسیده<br />
باور بدین میداند، تاریخ فروانروای مناسبات<br />
و روابط از برخاسته مفاهیم که همگانی<br />
جامعیت نیرویکار فروش و خرید باشند<br />
»متمدن« بخواهند اگر همگان و دارد خویش<br />
سرسپردگی بهنوعی میبایست الزاماً نمایند.<br />
اعالم را مفاهیم بهاین تحت<br />
بورژوازی آنچهکه استکه این حقیقت بیان«<br />
و اندیشه »آزادی دموکراسی، عنوان بهتبادل<br />
و دارد پیشنهاده بشر« »حقوق و تثبیتگرایانهاش<br />
خاصهی بهدلیل میگذارد، چیزی<br />
دیگری( تثبیتگر هرنیروی )همانند که<br />
نیست خودش »موضوعیت« بیان جز اوست.<br />
وضعیِ منطقِ از ناشی ازجمله نظام<br />
که مطلب این بیان با بورژوازی میماند؛<br />
جاودان همیشه برای سرمایهداری سرکوب<br />
در را خویش ارادهی درحقیقت، نظام<br />
این از فرارفت ادعای که هراندیشهای در<br />
شاید میدارد. اعالم باشد، داشته را در<br />
پیشرفته بهاصطالح سرمایهداریِ جوامع شود.<br />
تحمل انقالبی اندیشههای اوقات پارهای اساساً<br />
بورژوازی که کرد فراموش نباید اما بیرونی<br />
بهفعلیتِ و میداند انتزاعی را اندیشه هرآنجاکه<br />
بنابراین، ندارد. باوری آن درمیگذرند<br />
صرف انتزاعِ از اندیشهها مییابند<br />
فعلیت و میشوند اندیشه حقیقتاً و اجتماعیطبقاتی<br />
دخالتگر بهتبادلِ و قانون<br />
فوق و قانون یک و هزار با درمیآیند، ضدتروریستی(<br />
بهاصطالح قوانین )ازجمله میشوند.<br />
مواجه باسرکوب ایاالت<br />
نیستکه پوشیده برهیچکس پیشرفتهترین<br />
بهعنوان آمریکا متحدهی ۸۰<br />
طی جهان در سرمایهداری کشور افتضاحاتی<br />
از نظر ]صرف گذشته سال قوانین<br />
پیچیدهترین مککارتیسم[ مانند در<br />
و رسانده بهتصویب را ضدکمونیستی ذخیره<br />
خویش پلیسیِ و حقوقی سرکوب انبان بهعنوان<br />
گاه که کشوری این در است. کرده میشود،<br />
یاد آن از نوین تمدن سرچشمهی عمالً<br />
کمونیزم انتزاعیِ بیان حتی میآید.<br />
بهحساب جرم و است ممنوع<br />
و<br />
روابط بنابه بورژوازی کالم، یک در متناسب<br />
همچنین و خویش وجودیِ مناسبات تحملِ<br />
تاب تنها اندیشگیاش شیوهی با بیرونیشان<br />
فعلیتِ که دارد را اندیشههائی فرارفت<br />
هرگونه و است موجود نظام با سازش سرکوب<br />
پنهان یا آشکار بهطور را تاریخی اندیشه<br />
»آزادی مورد در ازاینرو، میکند. حاکمیت<br />
)یعنی موجود وضعیت در بیان« و یک<br />
تنها جهان( کشورهای همهی در سرمایه و مبارزاتی سازماندهی میماند: باقی راه بیان<br />
حق تحمیل و قوا توازن ایجاد طبقاتی، بهباور<br />
سرمایهداری. بهنظام اندیشه تبادل و نادانسته(<br />
یا )دانسته دیگری هرروش من زحمتکشان<br />
کارگران، بهچشم پاشیدن خاک است.<br />
مولدین و کردیم،<br />
اشاره نیز این از پیش که همانطور کنترل<br />
روز امروزه استکه این حقیقت نظر<br />
زیر خبری رسانههای بهمطلق قریب استکه<br />
تجاری و مالی و صنعتی غولهای انحصاریتر<br />
و انحصاری توان این دارای را<br />
آزادیبخشی هرصدای که هستند شونده خویش<br />
خبریِ بهاصطالح جنجالهای در اعتصاب<br />
مثال: برای کنند]۷[. نابود و محو و<br />
اسفندماه هشتم در واحد شرکت کارگران دیگری<br />
آغازِ خود بهنوبهی که آن پیامدهای در<br />
بود، سرمایه صاحبان برعلیه مبارزه در تصویری<br />
و صوتی رسانههای از هیچیک این<br />
که چرا نشد. منعکس جهانی و معتبر بازیِ<br />
و اتمی مسئلهی با ذاتاً کارگری کنش و<br />
نیست سازگار مورد این در دولتها اسالمی<br />
جمهوری حاکمیت و ایران مسئلهی راهکاریکه<br />
است؛ گشوده تازهای راهکارِ را و ریز صاحبان بهمذاق بههرصورت این<br />
بهباور و نمیآید خوش سرمایه درشت شود.<br />
نابود( )یعنی فراموش باید عالیجنابان جنبش<br />
کمونیست فعالین دیگر، ازجهت )اعم<br />
انقالبی کمونیستهای نیز و کارگری وجود<br />
که انقالبی( روشنفکر یا کارگر از انقالبیکمونیستی،<br />
مؤلفهی در را خویش