16.03.2014 Views

شماره ٢٨

شماره ٢٨

شماره ٢٨

SHOW MORE
SHOW LESS

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

41<br />

صفحه هیچ<br />

منطقی<br />

ارادهمندی داشتکه توجه باید اما از<br />

مطلق تعبیر که همانطور نیست.‏ محض فوئرباخ<br />

نوعِ‏ از سطحی ماتریالیسم در ماده جهان<br />

سراسر ‏]در ذهن انگاشتن منفعل و پوسته<br />

در هم و دربطن هم ذهن[‏ از خارج حالتْ‏<br />

بهترین در آن نتایج و بوده ایدهآلیستی در<br />

که را اشیائی ذات یا بودکه خواهد آن موجود<br />

ذهن از مستقل و ذهن از خارج فیالنفسه<br />

بهشیءِ‏ ویا گردیده انکار است،‏ هگل<br />

مطلق بهعقل نهایتاً‏ و کنیم باور کانت ارادهمندیِ‏<br />

داشتکه توجه باید پس روآوریم.‏ خود<br />

اندیشه ذات زیرا نیست،‏ مطلق منطق است<br />

جهان و ذهن دیالکتیکِ‏ محصول طبعاً‏ لنین<br />

و گفته چرنیشفسکی که همانگونه و انعکاسِ‏<br />

منطقْ‏ کرده،‏ تأیید آنرا بهدرستی اجتماعی<br />

روابط و مناسبات از دیالکتیکی معین<br />

تاریخیِ‏ شرایط تحت که است انسان اینجا<br />

در میگردد.‏ دگرگون و گرفته شکل آن<br />

تفاوت و دیالکتیکی بهانعکاس میبایست شود.‏<br />

توجه رف صِ‏ انعکاس با چیزی<br />

و نبوده فردی منطق دیگر ازسوی آنروکه<br />

از ندارد.‏ وجود فردی منطق بهعنوان فقط<br />

نیز منطق است،‏ اجتماعی ذاتاً‏ اندیشه این<br />

میگیرد.‏ سامان استکه اجتماعی بهشکل وارد<br />

انسان که تولد بدو از منطقی سامان و میگردد شدهای تعیین قبل از مناسبات الفاظ<br />

واگوییِ‏ در مادری زبان توسط حتی میگردد<br />

منتقل بهذهن مفاهیم معنیبخشیِ‏ و منطق<br />

دگرگونیِ‏ میگذارد.‏ تأثیر برآن و دگرگونی<br />

استکه امکانپذیر هنگامی فردی داده<br />

رخ اجتماعی مناسبات و روابط در نیست،‏<br />

مطلق جبرِ‏ بهمعنی این البته باشد.‏ اجتماعی<br />

مناسبات دربرابر آدمی همچنانکه است.‏<br />

ارادهمند بهامکان و نبوده مجبور نوعی<br />

اخص،‏ امکان بهمثابه ضرورت درک انقالبی<br />

ارادهمندی بهآن که است ارادهمندی بوده<br />

ارادهمند بهامکان نیز منطق میگویند.‏ ایجاب<br />

اجتماعی مناسبات که شرایطی در و ایجاد<br />

خود سامان در که بود خواهد قادر ‏کند،‏ بهتر<br />

ویا ‏»تقدم«‏ بنابراین،‏ نماید.‏ دگرگونی با<br />

نه کماکان ‏»اصالت« شود:‏ گفته استکه تأثیر<br />

در آدمی ذهن و است ماده با بلکه ذهن و<br />

یافته فعلیت استکه ماده همین با متقابل که<br />

آنجا از و مییابد.‏ خودرا منطقی عاملیت بهشکل<br />

حتی و است اجتماعی انسان هستیِ‏ عاملیت<br />

میکند،‏ غلبه خود برطبیعتِ‏ اجتماعی هرگز<br />

و بوده اجتماعی نیز اندیشهاش منطقی بود.‏<br />

نخواهد متصور فردی بهگونهای عاملیت<br />

فشردهی و پیچیده بحث از نتیجهایکه گرفت،‏<br />

میتوان اندیشه منطقیِ‏ یا ارادهمندانه‏ زا ناگزیر اندیشهای و هرمفهوم استکه این ‏»نظری«‏<br />

و درونی بهاصطالح محدودهی ویژگی<br />

و خاصه با متناسب و درمیگذرد در<br />

مییابد.‏ بیرونی ‏»فعلیتِ«‏ منطقیاش،‏ 1391<br />

مهر 28 شماره هفته مجله اندیشهها<br />

و مفاهیم فعلیتیابیِ‏ ریشهی حقیقت،‏ حضور<br />

ضمن استکه منطقی ارادهمندیِ‏ همان خود<br />

بهخاصهی بنا هرمفهومی،‏ ساختن در باشد<br />

نداشته بیرونی فعلیت یا کنش نمیتواند چراکه<br />

نشود.‏ نمایان ‏»عمل«‏ عرصهی در و خلعالساعه<br />

هرمفهومی شکلگیری اوالً تبادالت<br />

از خاصی بهپروسهی یعنی نیست،‏ دوماً‏<br />

است؛ مشروط درونیبیرونی جمعی<br />

و گروهی تبادل نمیتواند مفهومی منطقی<br />

ارادهی عاملیت سوماً‏ باشد؛ نداشته بتواند<br />

که نیست درونی صرفاً‏ امری ‏)اساساً(‏ نیابد؛<br />

بیرونی فعلیت و بماند باقی درخویش فعلیت<br />

اگر منطقی ارادهمندیِ‏ چهارماً‏ وساطت<br />

فاقد اساساً‏ باشد،‏ نداشته بیرونی نادانستهی<br />

واگوئیِ‏ نهایتاً‏ و است ‏»مفهوم«‏ را<br />

مجانین که میرساند را محضی کلماتِ‏ اراده<br />

و میاندیشد انسانیکه تا میکند تداعی بیندیشد.‏<br />

چگونه که میکند خاصهی<br />

مفاهیمْ‏ عملیِ‏ و بیرونی فعلیت‏ گرچه و<br />

وقوعی یا وضعی از ‏)اعم مفهومی هرگونه بهتأکید<br />

الزم اما است،‏ کلی(‏ یا جزئی همچنین زا بهیکی ایدههاییکه و مفاهیم فعلیت‏ استکه و اقتصادی سیاسی،‏ قدرت سهگانهی ابعاد بیشتری<br />

تبارز از میشوند،‏ مربوط اجتماعی گستردهتری<br />

عملیِ‏ گرایشِ‏ و برخوردارند رد مفاهیم اینگونه خاصهی‏ چراکه دارند.‏ و درآیند بهتبادل گستردهتر هرچه استکه این از<br />

شکلی تا فرابگیرند را فراگیرتری عرصه‏ و بهموضوع اثبات(‏ یا ‏)بهنفی را ‏»قدرت«‏ عملیِ‏<br />

کنشِ‏ یا فعلیت کنند.‏ تبدیل خود مصداق هچ( سیاسیاقتصادیاجتماعی‏ اندیشههای دارند<br />

تغییرخواهی پتانسیل یا ادعا که آنهایی ضمنی<br />

بهطور یا صراحتاً‏ آنهائیکه چه و معنا<br />

بدین میکنند(‏ دفاع موجود وضعیت از داشت؛<br />

خواهند بیرونی تحقق عیناً‏ نیستکه ‏)برخالف<br />

زمینه این در که گفت نمیتوان و و<br />

‏»اندیشه«‏ اندیشگی(‏ دیگرِ‏ زمینههای نکته<br />

بهپنج زمینه این در همساناند.‏ ‏»عمل«‏ داشت:‏<br />

توجه باید ارادهمندیِ‏<br />

چگونگیِ‏ با متناسب هراندیشهای ۱[ زمانهی<br />

تاریخیاجتماعیِ‏ امکان منطقیاش،‏ ‏)در<br />

نیروهاییکه توازنِ‏ همچنین و خویش،‏ میکنند،‏<br />

بیان آن در خودرا اثبات(‏ یا نفی متناقض<br />

که میکند پیدا بیرونی تحقق بهنوعی تغایرِ‏<br />

چراکه نباشد.‏ خاص اندیشهی آن ذاتی،‏<br />

» ذهنْ‏ ‏»برابرایستاهایِ‏ و ‏»مفاهیم«‏ بههرروی،‏<br />

است.‏ ماهوی آنهاْ‏ وحدت و ‏)منهای<br />

بیرونی تحقق این چگونگیِ‏ بهطور<br />

غلط(‏ یا درست کمابیش پیشبینیهای خودِ‏<br />

و امکانات عرصهی در عمدتاً‏ دقیق میشود.‏<br />

معلوم ‏»عمل«‏ یا<br />

مفهوم که کرد ادعا نمیتوان هیچگاه ۲[ خارجی«‏<br />

‏»شیءِ‏ تمامیتِ‏ خاصی اندیشهی و<br />

کم ‏)بدون را ذهن«‏ ‏»برابرایستایِ‏ یا حرف<br />

زمینه این در و بازمیتابند کاست(‏ چنین<br />

میتوان ازاینرو،‏ میزند؛ را آخر همهی<br />

بودن مهیا برفرض گرفتکه نتیجه نهایتاً‏<br />

اندیشهای یا هرمفهوم الزم،‏ زمینههای و<br />

کرده بیرونی میتواند را پتانسیلی همان منطقیاش<br />

ارادهمندیِ‏ از که گرداند متحقق میگیرد.‏<br />

مایه‏ <br />

اندیشهها<br />

و مفاهیم بهاینکه توجه با ۳[ و<br />

‏»ذهن«‏ دیالکتیکیِ‏ رابطهی حاصل درنظر<br />

با همچنین و آناند،‏ ‏»برابرایستایِ«‏ و ‏»ذهن«‏ هم بههرصورت اینکه گرفتن و<br />

تغییر و دگرگونی در ‏»برابرایستا«‏ هم و مفهوم هیچ ازاینرو،‏ مداوماند؛ حرکت و<br />

معنی همیشه و نیست جاودان اندیشهای بهعبارت<br />

داشت.‏ نخواهد یکسانی تبادلِ‏ هرنسبتِ‏<br />

همانند نیز اندیشهها و مفاهیم دیگر،‏ تغییر<br />

و دگرگونی از گریزی دیگری مادیِ‏ نیز<br />

دگرگونی و تغییر این ندارند.‏ حرکت و ای انقالبی ‏)مثالً‏ مختلف بهگونههای میتواند شخص<br />

رابطهی در حتی و محافظهکارانه(‏ شود.‏<br />

واقع هم معینی ‏»ذات<br />

اصوالً که این نکته مهمترین ۴[ خارجی«‏<br />

شیءِ‏ ‏»ذات با اندیشه«‏ و مفهوم مفاهیم<br />

برسیمکه تصور بهاین نیستکه یکسان بیرونی<br />

تحقق تماماً‏ میتوانند اندیشهها و بپوشند.‏<br />

‏»عمل«‏ جامهی تماماً‏ و کرده پیدا ذات<br />

میبایست یا محالی فرضِ‏ چنین براساسِ‏ موجودیت<br />

و بگیریم نادیده را خارجی اشیاءِ‏ ویا<br />

کنیم انکار را آنها ذهنِ‏ از خارج بدانیم<br />

غیرممکن را ‏»عمل«‏ بیرونیِ‏ عینیتِ‏ عکس<br />

شویم.‏ تسلیم موجود بهوضعیت و و<br />

مفاهیم که تصور این ‏]یعنی:‏ رابطه این عملِ‏<br />

و ندارند بیرونی تحقق اساساً‏ اندیشهها بگیرد[‏<br />

مادیت میتواند مفهوم و اندیشه بدون خواهد<br />

درپی را موجود بهوضعیت تسلیم نیز محالی<br />

فرضِ‏ چنین براساس چراکه داشت؛ خارجی<br />

شیءِ‏ و مفهوم ماهویِ«‏ ‏»وحدت بیرونی<br />

تحقق چگونگی است.‏ شده انکار نیز مشروط<br />

اینکه ضمن اندیشهای یا هرمفهوم درعینحال<br />

است،‏ دسترس قابل بهامکانات خودِ‏<br />

ارادهمندانهی پتانسیل و بهچگونگی ظرفیت<br />

بنابراین،‏ است.‏ مشروط نیز اندیشه بهطورکلی<br />

یا مفهوم یک تحقق چگونگیِ‏ و مسئلهای<br />

اندیشه ‏خودِ‏ با متناسب اندیشهها است.‏<br />

عملی مطلقاً(‏ ‏)نه اساساً‏ و ویژه رسید<br />

نتیجه بهاین باال نکات از نباید ۵[ اندیشهای<br />

و هرمفهوم سقم و صحت که اجتماعیطبقاتی(‏<br />

مسائلِ‏ مورد در ‏)خصوصاً‏ جدل<br />

هرگونه و میشود معلوم عمل در مطلقاً‏ چراکه<br />

است.‏ بیفایده نظری مباحثهی و واقع<br />

در و رادیکال ظاهراً‏ فرضِ‏ چنین در بهانکار<br />

را اندیشهگری اساسِ‏ تسلیمطلبانهای،‏

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!